فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: بعضی هنوز قادر نیستند نقش آموزش و پرورش را در پیشرفت همه جانبه کشور درک کنند
گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار معلمان ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
🍃🇮🇷🌸🇮🇷🍃
#متن_سخنرانی
#امام_خامنهای
#دیدار_معلمان ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
• ┈┈••••✾•🇮🇷🌺🇮🇷•✾•••┈┈•
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11035
◀️ قسمت هفتم؛
🔹البتّه علاوهی بر این، شایستگیهای حرفهای معلّم و شایستگیهای عمومی معلّم هم در طول خدمت بایستی رصد بشود؛
یعنی صرفاً [رصدِ] اوّلِ کار اهمّیّت ندارد؛ اوّلِ کار اهمّیّت دارد، لکن ادامه هم اهمّیّت دارد.
و راهش این است که ضوابط گزینش کمرنگ نشود؛
خب یک مقداری سختیهایی دارد، گزینشهای در چهارچوب ضوابط یک مقدار سخت است، [امّا] نگذارند این سختی موجب بشود که این ضوابط کمرنگ بشود.
🔹از معلّمین مجرّب مؤمن قدیمی هم باید استفاده بشود.
بنده میشناختم معلّمی را که نزدیک به هفتاد سال معلّمی کرد، بااخلاص؛ شوخی است؟
در سنّ نودوچندسالگی به رحمت ایزدی پیوست؛ تا اواخر عمر، شاید تا همان آخر عمر، مدرسه را ترک نمیکرد، میرفت مدرسه و میآمد؛
اینها خیلی باارزشند. او یک کلمه هم که در مدرسه درس بدهد و با یک تعدادی دانشآموز مواجه بشود، این قیمت دارد؛ اینها را حفظ کنید.
🔶🔸یک مطلب دیگری که باز این هم مهم است، مسئلهی کتابهای درسی است.
خب در این سالها سفارشهای زیادی در این زمینه شده، تأثیراتی هم داشته، کارهای خوبی هم در کتابها انجام گرفته، لکن آن توقّعی که انسان از کتاب درسی دارد این است که کتاب درسی باید سرشار باشد از مشوّقهای نسل جوان؛ یعنی کتاب درسی باید نسل جوان را که کتاب را میخواند، سر شوق بیاورد.
نوع تألیف کتاب ــ در هر رشتهای [باشد] فرق نمیکند؛ چه در رشتههای علوم انسانی، چه در رشتههای علوم ریاضی یا طبیعی ــ باید جوری باشد که دانشآموز را سر شوق بیاورد.
البتّه معلّم هم نقش دارد؛ در این زمینه که دانشآموز را سر شوق بیاورد، کیفیّت معلّم و رفتار معلّم نقش دارد، امّا کتاب میتواند نقش زیادی در این زمینه ایفا کند.
مفاهیم اسلامی در کتابها بیاید؛
همانطور که عرض کردم، اینها میتواند در همهی رشتههای درسی بیاید، منتها بهتناسب؛ در کتاب رشتهی علوم انسانی یک جور، مثلاً در کتاب رشتهی علوم طبیعی یک جور دیگر، امّا میتواند بیاید؛
هم مفاهیم اسلامی، هم مفاخر اسلامی و ایرانی. در کتابهای علمی، مفاخر ایرانی معرّفی بشوند.
ما یک روزی سردمدار علم در همهی دنیا بودیم. من از افراد مطّلع شنیدم که گفتند تا چند سال قبل از این ــ مثلاً تا ده بیست سال یا سی سال پیش؛ حالا من دقیق نمیتوانم بگویم ــ کتاب قانون ابنسینا در مراکز علمی مهمّ اروپا مطرح بوده و ترجمه شده بود.
آن زمان که به من گفتند، کتاب قانون که ابنسینا آن را عربی نوشته، به فارسی ترجمه نشده بود، [در حالی که] به زبانهای اروپایی، انگلیسی، فرانسه ترجمه شده بود.
بعد البتّه ترجمه شد؛ یک مترجم(۸) بسیار خوبی زحمت کشید و انصافاً ترجمهی بسیار عالیای از قانون تهیّه شده که بنده دارم.
یعنی اینجوری است؛
ما مفاخر علمی را معرّفی کنیم به جوانهایمان، اکتشافات علمی اینها را معرّفی کنیم.
در تاریخ علمی دنیا به وسیلهی ایرانیها کارهای بزرگی انجام گرفته؛ اینها را به جوانهایمان بگوییم؛ این تشویق میکند او را، سر شوق میآورد.
🔹و البتّه شیوهی کتابنویسی هم بایستی جذّاب باشد، بهروز باشد، مبتکرانه باشد.
حالا اینکه میگویند زمانه تغییر کرده و تغییر میکند ــ که بنده هم قبول دارم ــ بعضیها که میگویند زمانه تغییر میکند، مرادشان این است که اصول تغییر کند.
اتّفاقاً اصول تغییر نمیکند؛ اصول در طول قرنهای متمادی [تغییر پیدا نمیکند].
اصل عدالت از اوّل دنیا تا حالا به عنوان یک اصل معتبر وجود داشته؛ آن [اصل] که تغییر پیدا نمیکند؛ اصل انصاف همینجور، اصل محبّت همینجور؛ اصول تغییر پیدا نمیکند. آنچه تغییر پیدا میکند همین روبناها است؛ یکیاش همین است:
شیوهی لباس پوشیدن، شیوهی درس خواندن، شیوهی کتاب نوشتن، شیوهی مقاله نوشتن، شیوهی شعر گفتن؛ اینها تغییر پیدا میکند. کتاب را به شیوهی جدید [بنویسید]
🔶🔸یک مطلب دیگر ــ که قبلاً اشاره کردم ــ مسئلهی برونسپاری است.
این فکر در گذشته در بعضی از مسئولین کشور وجود داشته که ما بیاییم آموزشوپرورش را از دولت جدا کنیم
بدهیم دست بخشهای خصوصی و این خرج سنگین و این بودجهی سنگین را از دوش آموزشوپرورش برداریم!
دستشان درد نکند؛ برای نابود کردن کشور، این فکر خوبی است.
شأن تعلیم و تربیت شأن دولتی است؛
هیچ نظامی نمیتواند این شأن را از خودش دور کند، از نظام قابل تفکیک نیست.
تربیت و تعلیم کشور به عهدهی نظام حاکم بر این کشور است، در همهی دنیا [هم] همینجور است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11106
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ ریشههاى یهودى خدا و شیطان در ✡
#انجیل_شیطانى_لاوى
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11036
• ┈┈••••✾• ✡ •✾•••┈┈•
◀️ قسمت هشتم
🔶🔸خود خدایى!
🔹لاوى به مرگ خدا هم راضى نیست. پا را فراتر نهاده و در فصل بعد ادعا مىکند:
"تمام ادیان و مکاتب روحانى و معنوى ساخته و پرداخته فکر انسانها، و خدایانِ این ادیان خدایان خودساخته بشرى است."
🔹وى از چینش هنرمندانه سختىهاى پیش روى بشر، ناتوانایىها
و ناکامىها در به دست آوردن عالم ماده
و توانمندى روح خلاق آدمى در خلق صور ذهنى
و تمامیت خواهى نفس آدمى، نتیجه مىگیرد:
خدا، آفریده اذهان بشرى انسانهاى فرصتطلب ادوار گذشته است.
او ادعا مىکند:
"آنها از این مسائل آگاهى کامل داشتند، خدایانى ساخته و به جامعه بشرى ارائه کردند:
همه خدایان مربوط به دنیاى ماوراء، ساخته بشراند. او یک سیستم هماهنگ و منظم از خدایان ساخته است… تنها به خاطر اینکه او نفس و ضمیرى داشته، و نتوانسته آن را قبول کند، ناگزیر بود به اینکه آن را به وجود خارجى و ماورایى نسبت دهد که “خدا” نامیده شد" (همان، ص ۲۴).
🔹طبق این نوع نگرش، وقتى خدا مخلوق اذهان بشر باشد، همانطور که مردم به انواع مختلفاند؛
خداى ساخته و پرداخته ذهن ایشان نیز به معناى معمول کلمه، در انواع مختلف قابل مشاهده است.
در این حالت، تصویر ذهنى از خدا مىتواند از نوعى فکرِ کیهانى تا قادرى مطلق که پنهانترین حقایق را مىداند و همه چیز را در کنترل دارد تغییر کند.
🔹وى در این نگرش، تکثرگرایى در حوزه اندیشه را به آنجا مىکشاند که دامنه آن همه صورتهاى ذهنى و اندیشههاى عرفانى موجود نسبت به خدا را بگیرد و خدا امرى فردى و ذهنى قلمداد گردد.
تا آنجا که در نظر او حتى در بدنه اعتقادى یک دین، خدا مىتواند تعابیر مختلفى براى هرکدام از اشخاص پیرو آن دین داشته باشد.
🔹لاوى براى تخریب هرچه تمامترِ خداى خودساختهاش، صفت تامالاختیار بودن خدا را مساوى با بىعدالتى و دیکتاتورى قلمداد کرده و مىگوید:
"خدا مىتواند همه کارهایى را که انسان از آن ممنوع شده است، انجام دهد.
مثل کشتن مردم، بروز معجزه براى ابراز رضایتمندى از اختیاراتش [نشان دادن اختیار و توانایىاش]، کنترل بى قید و شرط و بدون مسئولیت پذیرى" (همان).
🔹پس براى تخریب اصل تقدس، به تمسخر مصادیق آن، یعنى خداباوران، قیامت و بهشت مىپردازد.
وى باورمندان ادیان معنویتگرا را با عنوان وایت لایتر (داراى نور سفید) یاد مىکند و با حالتى تمسخرآمیز مىگوید:
"اینان که در شوق خدایند، قاعدتاً باید در هنگام مرگ، دروازهاى مرواریدکارى شده و شکیل بر روى آنان باز شود" (همان).
🔹او این حالت [خلق خداى خودساخته و پرستش او به عنوان موجودى برتر] را ویژگى دوران کودکى بشر مىداند
و با اعلام آغاز دوران جدید، در نوشتارش تلاش دارد شیطانگرا را فردى معرفى کند که به رشد ذهنى گذر از این دوره کودکى رسیده و این دوره را پشت سر گذاشته است.
🔹از نظر لاوى، عصر جدید دورهاى جز عصر شیطان نیست.
او این عصر را به نام "دوره جدید شیطانى" نامگذارى مىکند.
در فصل بعد کتابش، به ارائه دلایلى مىپردازد که به نظر او نشانگر آغاز این عصر جدید است (همان، ص۲۵).
ازجمله دلایلى که لاوى براى اثبات مدعایش مىآورد؛
فراگیر شدن خشم، غضب، حرص، غرور، تنبلى و شهوترانى است؛
امورى که در ادیان معنوى ادوار گذشته به شدت با آن مقابله و از آنها نهى شده است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11107
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
#فتنههای_یهود
#نقش_یهود_در_غزوه_خندق یا احزاب
◀️ قسمت دوم
🔹یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ؛ حاضر به سجده بر بتهای مشرکین مکه شدند [۳]
و زمانی که ابوسفیان بین بتپرستی و دین اسلام مقایسه کرد که:
«ما برای حُجّاج شتران قویکوهان نحر میکنیم و از آنها پذیرایی میکنیم، اما محمد دین اجداد خود را کنار گذاشته است»
🔹ابوسفیان از یهودیان، طلبِ داوری کرد،
آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول خدا (ص) دین مشرکین را به حق دانستند [۴]
و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (ص) نازل گردید: [۵]
«أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یقُولُونَ لِلَّذِینَ کفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلاً أُولَئِک الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَ مَنْ یلْعَنِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً [۶]
آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» [= بت و بتپرستان] ایمان میآورند، و درباره کافران میگویند: «آنها، از کسانی که ایمان آوردهاند، هدایت یافتهترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هرکس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.»
🔹ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای همپیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر همپیمان شدند.[۷][۸][۹]
🔶🔸تحریک سایر قبایل توسط یهودیان
🔹سپس یهودیان نزد قبیله غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر (ص) با خود همراه کردند. [۱۰][۱۱]
آنگاه نزد بنیسُلَیْم بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند. [۱۲]
🔹بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به «عثمان بن طلحة بن ابیطلحه» داد
در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود
چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست
از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند
از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته میشد، چندان که تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید. [۱۳]
🔶🔸تعداد مشرکان
🔹تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید. [۱۴][۱۵]
چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۱۵۰۰ شتر از قریش و همپیمانان آنها بودند. [۱۶]
اما برخی تعداد مشرکین را هجده هزار نفر و مسلمانان را سه هزار نفر ذکر کردهاند. [۱۷]
در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه، نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است. [۱۸]
🔹به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است.
از اینرو، رسول خدا فرمودند:
"همهی اسلام رویاروی همهی شرک قرار گرفته است." [۱۹]
این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کردهاند. [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]
یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است. [۲۴]
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🍃
🇮🇷🇮🇷 #وقتی_مهتاب_گم_شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت صد و سیزدهم
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/766
فصل دهم
نبرد فاو. ۴
هرچه میگفت انجام میدادم
فکر میکرد که من سربازم
در چشم او، من و امثال من نیروهای دور از جبههای بودند که خدمت سربازی آنها را اجبارا به جبهه کشانده بود
آنجا برخلاف کار در تیپ انصارالحسین، خیلی گوشهگیر و منزوی بودم
با هیچکس طرح دوستی نمیریختم
تنها که میشدم از اردوگاه به دوکوهه میرفتم
روبروی ساختمان گردان مسلم مینشستم و همه شهدا و همرزمان قدیمیام در فتح خرمشهر را به خاطر میآوردم
یک روز آموزش عملی انفجار مین بود
آن هم مین بزرگ ضد تانک با قدرت تخریب بالا
مربی مین را آماده انفجار کرد
بچههای گروهان با فاصله پشت خاکریز نشستند
مین منفجر شد
انفجار، خاک و سنگ را به هوا برد
یک قطعه سنگ بزرگ مثل تیر آمد و به لثه من خورد
دهانم پر از خون شد
دم برنیاوردم
اما نمیشد خونریزی شدیدی را که از دهان روی لباسم میریخت پنهان کنم
مسئول گروهان آمبولانسی را صدا زد و راهی بیمارستان شدم
دهانم پر از باند شد
از آنجا کمکم برای دیگران تابلو شدم
بخصوص برای فرمانده گروهان نوجوان که تازه متوجه شد من بسیجیام
سه نفر بیشتر از بقیه به من نزدیک شدند
علیرضا ابراهیمی، حسین عزیززاده و سعید تکمهتاش که هر سه بسیجی بودند و اهل تهران
با نی آب و مایعات میخوردم و همه کارهایم را این سه نفر انجام میدادند
شبها مهمان حسینیه حضرت زهرا میشدیم
چراغها خاموش میشد و فانوسها روشن
یکی از تخریبچیهای خوشصدا دعا و روضه میخواند
اسمش آقامیر بود
متواضع و دوستداشتنی
من عاشق صدای محزون او شدم
آنقدر که با ضبط شخصیام صدایش را ضبط کردم و در خلوت به آن گوش میدادم
این چهار نفر و آن فرمانده گروهانی که اسمش را فراموش کردهام حلقهای شدیم که از تنهایی درآمدم
آنها برای من علیمحمدی شده بودند
آنقدر ساده و باصفا که احساس کردم دوباره متولد شدهام
بعد از مدتی به غرب رفتیم
اردوگاه حاج عباس کریمی در کوزران
آنجا از لحاظ امکانات آموزشی محیطی متفاوت با تیپ انصار بود
کلاس های تقویتی و درسی با امکانات زیاد برای یادگیری زبان انگلیسی با تجهیزات کامل یادگیری حتی با هدفون و ضبط
عفونت لثه به حدی شد که بعد از چند ماه، بوی بد دهانم اطرافیان را آزار میداد
به بیمارستان رفتم
پزشک متعجب شد که با این لثه چطور زندگی میکنم
لثهام را جراحی کرد و ۱۸ بخیه زد و برای مدتی مرخصی استعلاجی نوشت
همان شب علیمحمدی را درخواب دیدم که فقط نگاهم میکرد و لبخند میزد
فردایش احساس خوبی داشتم
مثل آرامش بعد از طوفان
برای دیدن دوستانم به اردوگاه تیپ انصارالحسین رفتم
بچههای واحد به ویژه علی آقا در بدو دیدار بعد از چند ماه سر به سرم گذاشتند
من هم با مشت و لگد از خجالتشان درآمدم
علی آقا هم که خودش سر به گیر آن دسته شلوغگیران بود، گفت: "آنقدر کشتیگیر و بوکسر آوردهام که دیگر تو به حساب نمیآیی!"
گفتم: "من هم سه نفر را از تخریب لشکر ۲۷ راضی کردهام که به اینجا بیایند"
پرسید: "خوب! کجایند!؟"
گفتم: "مشکل تسویه خودم را از لشکر ۲۷ حل کن! آن سه نفر هم بعد از من میآیند!"
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/774
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃 🇮🇷🌸🇮🇷 🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#بدیعالزمان_فروزانفر_شیفتهی_یهودیت_بهائیت
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11043
◀️ قسمت دوم؛
🔹در ادامهی همین بخش از کتاب خاطرات، عزری پرده از ناگفتههای بیشتری برمیدارد که در شناخت چهرهی پنهان بدیعالزمان فروزانفر بسیار راهگشاست:
"روز بیستم آوریل ۱۹۶۰ از دیدار فروزانفر با وزیر خارجه سنتگرا عباس آرام، به موشه ساسون نوشتم.
آرام در این دیدار به فروزانفر گفته بود که نزدیک شدن ایران به اسرائیل دیر یا زود با واکنشهای ناخوش عراق و دیگر کشورهای تازی [عربی] روبهرو خواهد شد که به سود ایران نخواهد بود.
فروزانفر سرسختانه در برابر چنین برداشت نادرستی ایستاده و پاسخ داده بود:
…ایران بیهراس از گفتوگو با کسی یا کشوری باید در برابر این همسایههای ناپایدار به جستوجوی دوستی نیرومند و همیشگی باشد.
تا آنجا که ما میدانیم دولت اردن میتواند میانجی سازندهای میان ایران و اسرائیل گردد."
🔹روز هفتم ژوئن به موشه ساسون نوشتم:
فروزانفر را یکی از نامدارترین روشناندیشان ایرانی و یکی از شایستهترین سازندگان کاخ آرامش و دوستی میشناسم.
از سوی کیشمداران ایرانی در کنفرانس هماهنگی مبان کیشهای یگانهجو، با نمایندگان یهودی همکاریهای ارزندهای داشته است.
باید از او در این زمینه پشتیبانی کنیم.
🔶🔸بدیعالزمان فروزانفر سفر به اسرائیل را هم در کارنامه دارد!
عزری مینویسد:
"روز پنجم مارس ۱۹۵۹م(۱۳۳۸ش) با فروزانفر و دختر نوجوانش به سرزمین اسرائیل پرواز کردیم.
کوشیدم گوشههایی از این سرزمین را به استاد نشان بدهم.
روز یازدهم با نخستوزیر داوید بن گوریون دیدار کرد… زمان پیشبینی شده برای این دیدار پانزده دقیقه بود ولی افزون بر چهار ساعت دیدار به درازا کشید." [!]
🔹بن گوریون یکی از بهترین همسخنهایش را میدید، که مردی پخته در فرهنگ و ادب، دانا در سیاست و جهانمداری است آموخته.
آن دو گویی آشنایان دیرین بودند.
پرسشها و پاسخهای یکدیگر را به روشنی در مییافتند…
بن گوریون آنچنان شیفتهی این چالش از یاد نرفتنی شده بود که پیشنهاد دیداری دیگر را به میان آورد.
ولی برخی پیچیدگیها انجام آن را به آینده و روزی دیگر انداخت.
🔹یکی دیگر از دیدارهای فراموشنشدنی استاد فروزانفر با پروفسور یعقوب کیستر اسلامشناس و حدیثشناس دانشگاه اورشلیم بود…
پروفسور کیستر به یاری استاد فروزانفر توانست در سال ۱۹۷۰م (۱۳۴۹ش)با چندتن از پیشوایان مذهبی در ایران دیداری نماید که در نیرومند کردن پیوندها میان رهبران مذهبی ایران و اسرائیل راهگشا باشد.
🔶🔸فروزانفر و بهائیت
🔹استاد فروزانفر یک بار دیگر [برای معالجه] به اسرائیل آمد،
این بار نیز همراهش بودم.
در لابهلای ذکر حوادث این سفر، از شیفتگی فروزانفر به فرقه ضالّه بهائیت هم یاد شده است:
"فروزانفر یکی از پژوهشگران نامدار ایران در تاریخ کیشها بود.
او در شیفتگی به همبستگی میان فرهنگهای مردم ایران و اسرائیل دیرگاهی بود که میخواست انجمنی برای نزدیک ساختن ادیان برپا کند.
از دیگر سو بهائیت را بهخوبی میشناخت و در یکی از بازدیدهایش از اسرائیل به دیدار زیارتگاههای بهائیان در حیفا و عکا رفت.
در واکنش به خواستهی ما که میکوشیدیم این بخش از دیدارهایش را از برخی چشمها پنهان کنیم؛
روزی بی رودربایستی گفت:
"دورهای که در مشهد زندگی میکردم و سرگرم آموزش و پژوهشهایی در اسلام بودم، گرایشی یافتم تا با آئین بهائیت آشنا شوم.
این گرایش تا جایی پیش رفت که بسیاری از دوستانم پنداشتند بهایی شدهام و برخی احکام اسلام را انکار میکنم.
آنها هرکسی را که با جهانبینی نوین آشنا باشد و به خرافههای دست و پا گیر بتازد با چنین اتهاماتی از خود میرانند." [!!]
🔹پس از رایزنی با وزارت خارجه، روزی همراه فروزانفر به دیدار آرامگاه پیر بزرگ بهائیان در باغ زیبای حیفا رفتیم.
مرد سیاهچردهی خوشرفتاری که هر از گاه زبانش نیز میگرفت به پیشوازمان آمد و خود را «دکتر حکیم» خواند.
دکتر حکیم وابسته به یک خانوادهی بازرگان یهودی بود که بیستوپنج سال پیش به بهائیت گرویده بود.
میزبان بیدرنگ استاد فروزانفر را شناخت و زبان به ستایش از فرهنگپروری و اندیشههای آزادیخواهانهی وی گشود.
🔹از آن رو که دیدارکنندگان زیادی در آن باغ زیبا در رفت و آمد بودند و ما نیز میکوشیدیم دیدارمان چندان آفتابی نشود، به پیشنهاد دکتر حکیم به دفتر کوچکش در گوشهای از همان باغ رفتیم.
گفتوگوی ریشهداری که میان فروزانفر و حکیم گل انداخته بود برایم شنیدنی مینمود.
نقش هدایتگر فروزانفر در این گفتوگو نشان از آگاهی و چیرگی وی در بهائیت داشت.
🤲 والحمدلله
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد مسلم ادبیات فارسی، دکتر بدیعالزمان فروزانفر شیفتهی یهودیت و بهائیت
🍃🌸🍃
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی
📖 مقاله ششم؛ #یهود_و_ترویج_فحشا
هجوم حزب شیطان به خانواده و ارزشهای اخلاقی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11045
◀️ قسمت دوم؛
🔹موضوعِ توجه به جسم، تنها به زنان محدود نشد و برای پسران نیز «بدنسازی» با همین رویکرد جای ورزش را گرفت.
استفاده از انواع داروها و تمرینات مرتبط با آن در این جریان برای جوانان تنها بدنی بهظاهر ورزیده فراهم میکند که در باطن آن هیچ آمادگی جسمانی وجود ندارد.
🔹این در حالیاست که «ورزش» خود پیشتر و در حرکتی حساب شده تبدیل به مافیایی عظیم شده بود که هنوز هم به حیات خود و رسوخ به فرهنگ کشورها و جوانان آن ادامه میدهد.
🔹اخلاق و ارزشهای غربی که از طریق گسترش و اشاعهی ورزشهای اروپایی در میان جوانان رواج داده میشود، درست در نقطهی مقابل اخلاقی است که در ورزشهایی مانند «ورزش زورخانهای» با عرفان و ادبیات عرفانی آمیخته و رواج داده میشد.
🔹در این چارچوب، علیرغم اهمیت خانواده و مدرسه، امر تربیت منحصر به این دو نهاد مهم نبود. انسانها به هر نهاد و سازمانی که وارد میشدند، موضوعِ تربیت و فرهنگپذیری قرار میگرفتند.
بازار، سربازخانه، زمین کشاورزی و زورخانه در این نگاه فرقی نمیکرد.
🔹در کنار این نوع مسابقات و جوایز، به سرعت راهاندازی فستیوالها و جوایز دیگری نیز رواج یافت و بهعنوان ابزاری برای جهتدادن به انسانها بهکار گرفته شد.
در زمینهی فیلم، «جایزه اسکار»، و در زمینهی علم و دانش، «جایزه نوبل» از مشهورترین این جوایزند.
🔹هر سال فیلمهایی که باید پُرفروش شوند، با جایزه اسکار به مخاطبان معرفی میشوند و بدین شکل با تکمیل چرخهی صنعت فیلم از سوی یهودیان، در صف فرهنگسازان جامعهی مدرن قرار میگیرند.
جایزه نوبل نیز همانند ملکه زیبایی با انتخابی سیاسی هر سال دانشمندانِ یکی از کشورها را در معرض توجه جهانیان قرار میدهد.
انتخاب سیاسی خانم شیرین عبادی در مراسم سال ۲۰۰۲م (۱۳۸۱ش) این جایزه، نمونهی خوبی برای این ادعا است.
حضور تودهوار یهودیان صهیونیست در هیأتهای مدیره این جوایز نشان از اهمیت کارکرد آنها برای حزب شیطان دارد.
🔗ادامه دارد…
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11112
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🍃
سلسله مقالات
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی
📖 مقاله اول؛
#تمدن_شیطان
https://eitaa.com/salonemotalee/9664
📖 مقاله دوم؛
#برآمدن_تمدن_غرب
اروپا و جهان در قرون جدید
https://eitaa.com/salonemotalee/9945
📖 مقاله سوم؛
حزب شیطان بهدنبال تسلط بر ایران
https://eitaa.com/salonemotalee/10220
📖 مقاله چهارم
#صهیونیزم_حزب_جدید_شیطان
https://eitaa.com/salonemotalee/10536
📖 مقاله پنجم؛ #جنگ_سرد
#حزب_شیطان در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد
https://eitaa.com/salonemotalee/10769
📖 مقاله ششم؛ #یهود_و_ترویج_فحشا
هجوم حزب شیطان به خانواده و ارزشهای اخلاقی؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11045
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🇮🇷 🌸 🇮🇷🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11048
◀️ قسمت هفدهم؛
📒 فصل سوم : ساحل دجله ۲
🔶🔸بیان فصیح و عامیانه
در بقالی زنی فروشنده بود
به عربی به او گفتم : شما رُز دارید؟ (برنج به عربی فصیح)
با تعجب گفت:
رُزّ؟! رُزّچیست؟!
شروع کردم با ایما و اشاره معنای "رُزّ" را برایش توضیح دهم ولی نفهمید
برای آنکه خود را راحت کند، گفت:
ما "رُزّ" نداریم!
به نزد مادرم آمدم و جریان را به او گفتم
ایشان خندید و گفت:
باید بگویی "تِمّن" نه "زُزّ"
سپس ایشان خودش رفت و "تِمّن" خرید
بخاطر علاقهی به زبان عربی، در سفر به عراق، دنبال منطقهای میگشتم که به فارسی حرف نزنند
از آنجا که ساکنان شهرهای مقدس، غالبا فارسی را خوب میدانند، از کاظمین به بغداد میرفتم تا فقط عربی حرف بزنم
یک روز در ساحل دجله قدم میزدم
به یک قهوهخانه رسیدم
داخل شدم و نشستم
روزنامهای برداشتم
سیگاری آتش زدم و سفارش چای دادم
قهوه خانه شلوغ نبود
تعداد اندکی مشتری داشت
دیدم کارگر قهوهخانه در حالی که چای میریزد با تعجب به من نگاه میکند و با رفیقش حرف میزند
چای دیگری سفارش دادم
وقتی خواستم بیرون بروم و پول پرداخت کنم، تصویری که در قهوهخانه آویخته بودند و نشان میداد صاحب قهوهخانه مسیحی است نظرم را جلب کرد
علت تعجب کارگر قهوهخانه را که دیده بود یک مرد معمَّم در قهوهخانه اش نشسته دریافتم
یکبار هم در خیابانهای بغداد میگشتم
راه را گم کردم
از رهگذری سراغ شارع(خیابان) "الرشید" را گرفتم
چون اگر به آنجا میرسیدم، دیگر میدانستم چگونه به کاظمین برگردم
از لهجهام فهمید ایرانیام
به فارسی گفت:
شارع "الرشید" را میخواهی!؟
🔶🔸ترجمه از عربی
در سال ۱۳۳۸ یا ۳۹ هنگام اقامت در قم برای مطالعه کتابهای عربیِ معاصر، به خانه آقای شیخ محمد کَرَمی که از علمای خوزستان است، رفتوآمد داشتم
ما برخی از کتابهای "جبران خلیل جبران" را میخواندیم
آن زمان کتاب "اشک و لبخندِ جبران" را ترجمه کردم
هنوز آن ترجمه را که نخستین کار من در زمینه ترجمهی عربی به فارسی است، دارم
پس از آن، نوشتههایی از "محمد قطب" را ترجمه کردم
بیشتر آن ترجمهها در داخل سلولهای زندان صورت گرفت
بیشترِ کتابِ "شبهاتُُ حولَ الاسلام" نوشتهی "محمد قطب" را ترجمه کردم
بعدا مطلع شدم این کتاب را پیش از من دوبار ترجمه کردهاند، لذا آن را رها کردم
کتابِ "المستقبل لهذا الدین" (آینده در قلمرو اسلام) نوشته سید قطب را هم ترجمه کردم
این کتاب در ذهن من مطالب بسیاری را برای اندیشه و تحقیق برانگیخت که آنها را به کتاب افزودم
این افزودهها ساواک را بیشتر تحریک کرد
🔗ادامه دارد…
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11116
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee