فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#ویژه
#رمز_پیروزی
امام خمینی (ره):
"#سیدالشهدا علیهالسلام مذهب را بیمه کرد"
رهبر معظم انقلاب:
"راهپیمایی #اربعین قوت اسلام است"
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#امام_خمینی
مسجد سنگر است ...
اینها از مسجد میترسند ...
به مناسبت #روز_جهانی_مسجد
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#گزیده_بیانات
#امام_خامنهای
جاودانگی اسلام به برکت عاشورا
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14101
◀️ قسمت سوم
🔶🔸مبارزه تاریخی با جهل و ذلت
«یک جمله در زیارت اربعینِ امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام ذکر شده است که مانند بسیاری از جملات این زیارتها و دعاها، بسیار پُرمغز و در خور تأمّل و تدبّر است...
گوینده این جملات خطاب به خداوند متعال عرض میکند:
«و بذل مهجته فیک»؛ یعنی حسینبنعلی، جان و خون خود را در راه تو داد؛
«لیستنقذ عبادک من الجهالة»؛ تا بندگان تو را از جهل نجات دهد؛
«و حیرة الضّلالة»؛ و آنها را از سرگردانىِ ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند...
با مداقّه در این بیان، انسان احساس میکند که نهضت حسینی در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، که هر دو هم درست است؛
اما مجموع دو نگاه، نشان دهندهی ابعاد عظیم این نهضت است.
یک نگاه، حرکت ظاهری حسینبنعلی است؛ که حرکت علیه یک حکومت فاسد و منحرف و ظالم و سرکوبگر -یعنی حکومت یزید- است؛
اما باطن این قضیه، حرکت بزرگتری است که نگاه دوم، انسان را به آن میرساند؛ و آن حرکت علیه جهل و زبونی انسان است.
در حقیقت، امام حسین اگرچه با یزید مبارزه میکند، اما مبارزه گسترده تاریخی وی با یزیدِ کوتهعمرِ بیارزش نیست؛ بلکه با جهل و پستی و گمراهی و زبونی و ذلّت انسان است.
امام حسین با اینها مبارزه میکند.»
۱۳۷۹/۱/۲۶
🔶🔸اهتزاز پرچم اسلام بر فراز بلندترین بامهای دنیا
«امام حسین ، کسی نبود که زمان و دشمن را نشناسد.
میدانست دشمن چه خباثتهایی خواهد کرد.
درعین حال، این ایمان و امید را داشت که همین حرکت مظلومانه و غریبانه او، بالأخره دشمن را هم در کوتاه مدّت و هم در بلند مدّت شکست خواهد داد.
و همینطور هم شد...
شما به تاریخ اسلام نگاه کنید و ببینید چقدر دین در دنیا رشد کرد!
چقدر اسلام ریشهدار شد!
چگونه ملتهای اسلامی پدیدار شدند و رشد کردند!
علوم اسلامی پیشرفت کرد،
فقه اسلامی پیشرفت کرد
و بالاخره بعد از گذشت قرنها، امروز، پرچم اسلام بر فراز بلندترین بامهای دنیا، در اهتزاز است.
آیا یزید و خانواده یزید به اینکه اسلام اینطور، روزبهروز رشد کند راضی بودند؟
آنها میخواستند ریشه اسلام را بکنند؛
میخواستند از قرآن و پیغمبر اسلام، اسمی باقی نگذارند.
اما میبینیم که درست به عکس شد.»
۱۳۷۱/۴/۱۰
🔗 والحمدلله
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_پهلویها
طراح و فرمانده کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کیست؟
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14105
◀️ قسمت سوم
🔶🔸خاندان یانگ، تکاپوهای استعماری و فراماسونری
🔹جان یانگ در ۱۷۷۹م/۱۱۵۸ش به درجه سرلشگری رسید و در ۱۷۸۶ درگذشت.
اولین تكاپوهای فراماسونری در آمریكای شمالی از سال ۱۷۳۰ آغاز شد و علاوه بر جان یانگ یكی دیگر از اعضای این خاندان بهنام ماتیو یانگ نیز در زمره نخستین گردانندگان لژهای ماسونی آمریكای شمالی بود.
🔹در سده نوزدهم میلادی اعضای خاندان یانگ را در تكاپوهای كمپانی هند شرقی بریتانیا فعال مییابیم.
در این دوران، سِر ویلیام یانگ عضو هیئت مدیره كمپانی هند شرقی بود.
او در بمبئی به استخدام كمپانی هند شرقی درآمد،
مدتی در مالابار خدمت كرد،
سپس در اشغال كلمبو و جنگ سینگلس شركت نمود،
و در جنگ دكن تأمین سوروسات قشون آرتور ولزلی را عهدهدار بود.
ویلیام یانگ در سال ۱۸۲۱م/۱۲۰۰ش به مقام بارونتی دست یافت و عضو هیئت مدیره كمپانی هند شرقی شد.
🔹رابطه ویلیام یانگ با آرتور ولزلی بیانگر سننی است كه از گذشته دور تا به امروز تداوم یافته و همپیوندی اعضای خاندانهای زرسالاری را جلوهگر میسازد كه تاریخ دوران استعماری جهان را در طول سدههای اخیر رقم زدهاند.
🔹دربارهی خاندان ولزلی و بهویژه دو عضو نامدار آن، ریچارد ولزلی (ارل مورنینگتون، نایبالسلطنه هند بریتانیا) و آرتور ولزلی (دوك ولینگتون و فاتح جنگ واترلو)، پیوندهای ایشان با زرسالاران یهودی و خاندان روچیلد و نقش آنان در تحولات تاریخ معاصر ایران در كتاب زرسالاران بهتفصیل سخن گفته شده.
🔹پس از فوت سِر ویلیام یانگ در ۱۸۴۸م/۱۲۲۷ش، یكی دیگر از اعضای خاندان فوق، بهنام رابرت یانگ، كه به حرفه چاپ و نشر اشتغال داشت و «با زبانهای عبری و شرقی» (قاعدتاً عربی و فارسی) آشنا بود، طی سالهای ۱۸۶۱-۱۸۵۶در بندر مهم تجاری سورت (غرب هند) مستقر شد و به نشر كتب تبشیری پرداخت.
🔹از اعضای نامدار خاندان یانگ در سده نوزدهم، باید به كاپیتان سِر جرج یانگ و پسرش سِر ویلیام مكورث یانگ اشاره كرد.
🔹سِر ویلیام یانگ اخیرا و در نیمه دوّم سده نوزدهم و اوائل سده بیستم میلادی میزیست.
او تحصیلات خود را در دبیرستان اشرافی اتون و كالج كینگ دانشگاه كمبریج بهپایان برد.
در سال ۱۸۶۳ به خدمت حكومت هند بریتانیا درآمد و كار خود را در بنگال شروع كرد.
در سالهای ۱۹۰۵-۱۸۸۹ مدیر امور مالی منطقه پنجاب بود
و در ۱۸۹۳ عضو شورایعالی قانونگزاری حكومت هند بریتانیا شد.
او در سالهای ۱۹۰۲-۱۸۹۷ قائممقام حكومت پنجاب بود.
در سال ۱۸۹۷ نشان عالی شهسوار فرمانده ستاره هند به ویلیام یانگ اعطا شد.
🔶🔸خاندان یانگ و آغاز توطئههای صهیونیستی در خاورمیانه
🔹اولین نماینده رسمی دولت بریتانیا در شهر بیتالمقدس نیز یكی از اعضای خاندان یانگ، بهنام و. ت. یانگ، بود.
كنسولگری بریتانیا در بیتالمقدس در سال ۱۸۳۸ آغاز بهكار كرد و یانگ در مقام نایب كنسول در این شهر مستقر شد.
او اندكی بعد، در سال ۱۸۴۱ به مقام كنسولی ارتقاء یافت.
چنانكه یادداشتهای ارل شافتسبوری هفتم، دوست صمیمی زرسالاران یهودی و حامی سرسخت صهیونیستها، نشان میدهد، یانگ این مأموریت را بهدلیل علاقه شخصی و با تلاش فراوان بهدست آورد.
🔹این لرد شافتسبوری از تبار آنتونی اشلی كوپر (ارل شافتسبوری اوّل)، رهبر نامدار اشراف توطئهگر پروتستان بریتانیا در سده هفدهم میلادی است و از جانب مادر به خاندان چرچیل تعلق دارد؛
همان خاندانی كه همچون خاندان شافتسبوری، تاریخ آن با دسیسهگری و زدوبند سیاسی و مالی و پیوندهای عمیق با زرسالاران یهودی آغاز میشود و تا به امروز تداوم مییابد.
🔹استقرار یانگ در بیتالمقدس در زمان اقتدار پالمرستون در بریتانیا و سلطنت لویی فیلیپ در فرانسه و حكومت محمدعلی پاشا در مصر صورت گرفت
و سرآغاز برنامه درازمدت و پیچیدهای بود كه از آن زمان برای ایجاد دولت یهود در فلسطین آغاز شد
و ۱۱۰ سال بعد، در ۱۴ مه ۱۹۴۸م/۱۳۲۷ش به اعلام رسمی موجودیت دولت اسرائیل انجامید.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14161
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_کابالا
پیشینه و پیدایش کابالا و کتاب زوهر
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14107
قسمت پنجم
◀️ کابالا چیست؟
در سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی فرقه کابالا در تمامی مراکز مهم قاره اروپا گسترده شد. مورخین دانشگاه عبری اورشلیم این گسترش را به قدرت خلاقه، نیروی معنوی و توانمندی روانی مارانوها ( یهودیان مخفی ) نسبت میدهند. [۳۳]
بدینسان، مکتب کابالا به نیروی متنفذ سیاسی در میان مسیحیان بدل شد که بر آرمانهای مسیحایی و صلیبی جدید دامن میزد و طلوع قریبالوقوع دولت جهانی اروپاییان را نوید میداد. به تأثیر از این موج، بسیاری از متفکران اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید آرمان ظهور مسیح را با مفاهیم رازآمیز شناخت و تنها منبع معتبر برای این شناخت رسالههای کابالی است. در نتیجه، رویکردی گسترده به فراگیری زبان عبری، به ویژه در ایتالیا، آغاز شد.
پیکو میراندولا از نامدارترین و مؤثرترین چهرههای فکری رنسانس، به عنوان «پدر کابالیسم مسیحی» شناخته میشود. او در عین حال از بنیانگذاران دانش شرقشناسی اروپا نیز به شمار میرود. این به دلیل پیوند پیکو با گروهی از یهودیان است که در پیرامون او حضور داشتند. برخی از استادان و دوستان یهودی پیکو عبارتند از یوحنان المانو، فلاویوس میتریداتس و الیا دلمدیگو. به دلیل این پیوندها، پیکو دلا میراندولا به نخستین چهره فرهنگی اروپا بدل شد که به «دانش رازآمیز یهود» و رسالههای کابالی شیفتگی داشت. دلمدیگو برخی متون عبری را برای پیکو ترجمه کرد. میتریداتس به وی زبان های عربی و آرامی آموخت و برای او تعداد زیادی از رسالههای کابالی را به لاتین ترجمه کرد. مهمترین اقدام پیکو ارائه ۹۰۰ تز به علمای دینی مسیحی در شهر رم در سال ۱۴۸۶ بود. یکی از این تزها چنین است: «هیچ علمی چون جادو و کابالا حقانیت مسیح را بر ما ثابت نمیکند.» هرچند این تز پیکو از سوی کلیسا مردود شناخته شد، معهذا ادعاها و تبلیغات او در جلب توجه مسیحیان به مکتب کابالا بسیار مؤثر بود و رسالههایی که دوستان یهودی او، به ویژه میتریداتس، به لاتین ترجمه کردند به منبع تغذیه فکری کابالیسم مسیحی بدل شد. [۳۴]
پس از پیکو، یوهانس روشلین، عبریشناس نامدار دربار فردریک سوّم، در ترویج کابالا در محافل فکری مسیحیان نقشی برجسته داشت. روشلین در سال ۱۴۹۰ در ایتالیا با پیکو دیدار کرد و تحت تأثیر او به کابالا علاقمند شد. روشلین کتابهای درباره نامهای سحرآمیز (۱۴۹۴) و درباره علم کابالا (۱۵۱۷) را نوشت. در این زمان، پل ریچیوس، یهودی مسیحی شده و پزشک دربار امپراتور ماکزیمیلیان نیز به نگارش کتابهایی در زمینه کابالا اشتغال داشت. [۳۵] نوشتههای پیکو و روشلین، که دو شخصیت درجه اوّل فرهنگی اروپای آن روز به شمار میرفتند، تأثیر عمیقی بر جای نهاد و توجه محافل اشرافی و فرهنگی اروپا را به این طریقت جادویی نوظهور جلب کرد. [۳۶]
در نیمه دوّم سده شانزدهم، عقاید رازآمیز کابالی چنان در محافل مسیحی جاذبه داشت که حتی برخی شخصیتهای مهم دینی چون کاردینال اگیدیو ویتربو و فرانسیسکو گئورگیوی ونیزی در آثار خود به تکرار مضامین و مفاهیم کابالی پرداختند. در این زمان، کتاب زهر به اثری نامدار بدل شد و ارجاع به آن رواج فراوان یافت. سرانجام، کار بدانجا کشید که گیوم پاستل فرانسوی، یکی از شخصیتهای متنفذ رنسانس، به ترجمه و انتشار کتاب زهر به لاتین دست زد و به همراه آن شرح مفصل خود را نیز انتشار داد. این در حالی است که ترجمه عبری زهر هنوز منتشر نشده بود. [۳۷]
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14163
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
"#نیمه_شبی_در_حله"
نوشته حجتالاسلام مظفر سالاری
بامضمونی درباره وظایف مسلمانان درزمان غیبت
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#نیمه_شبی_در_حله
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14077
◀️ قسمت هشتم
به قوها خیره شدم.
آنها مشکلات انسانها را نداشتند:
"او و خانوادهاش شیعهاند."
ابوراجح ساکت ماند.
پس از دقیقهای برخاست و از سکو پایین رفت.
نمیدانستم اگر میفهمید که در باره او حرف میزنم، چه عکسالعملی نشان میداد.
کنار حوض نشست و دستش را به آب زد.
قوها به سویش رفتند و او آنها را نوازش کرد.
بدون آنکه به من نگاه کند، گفت:
سیار اتفاق میافتد که به خواستگار جواب رد میدهند. اگر چنین شود چاره ای جز صبر نیست!
ظرف انگور را کنار گذاشتم و ایستادم.
حرفهایمان به جای حساسی رسیده بود.
حدس زده بودم که این موضوع، از دید ابوراجح، مشکلی اساسی و جدی باشد.
شاید مسرور ترجیح داده بود که در اتاقک بماند و از ماجرا سر در بیاورد.
بعید نبود که از آخرین حرف ابوراجح، فکر کرده باشد در باره ریحانه صحبت میکنیم.
به لبه سکو نزدیک شدم.
چون صدا در فضای زیر گنبد میپیچید، آهسته گفتم:
من از همان کودکی متوجه فاصلههایی که میان شیعیان و دیگر مسلمانان وجود دارد، شدهام.
چرا وقتی همه مسلمانیم و خدا و پیامبر و کتابمان یکی است باز هم باید فاصلههایی بین ما باشد؟!
ابوراجح برگشت،
با لبخند به من نگاه کرد و گفت:
سوال خیلی مهمی است.
پس از چند لحظه ایستاد و آمد لبه سکو نشست:
"و مهمتر این است که جواب درستی برای این سوال پیدا کنی."
کنارش نشستم:
"شما به کسی که محتاج کمک باشد یاری میکنید. به من هم کمک کنید تا بفهمم چرا اینگونه است!؟"
- البته فاصلههایی هست؛ اما نه آنگونه که تبلیغ میکنند.
حکومت، شخص پلیدی مانند مرجان صغیر را حاکم این شهر قرار داده که ناصبی( دشمن ائمه اطهار-ع- و شیعیان) است.
سیاهچالهای دارالحکومهاش انباشته از شیعیان بیگناه است.
قبل از این، همه با هم در صلح و صفا زندگی میکردیم؛ ولی اکنون میخواهند وضعیت را به گونهای درآورند که تو فکر کنی من دشمن تو هستم.
برخوردی که با ما دارند با یهودی و مسیحی ندارند.
میبینی که ما از این فاصله انداختنها بیشتر از شما رنج میبریم!؟"
- در زمان پیامبر، این همه مذهبهای متعدد نبود. حالا چرا باید باشد؟!
شاید مرجان صغیر میخواهد کاری کند که همه دوباره یکی شویم!
- من خیلی دوست دارم در این باره حرف بزنم تا حقیقت آشکار شود؛ ولی شنیدهام که دارالحکومه مرا زیر نظر دارد و از سادهترین حرفهایی هم که میزنم ناراضی است.
به مسرور نگاه کردم.
با قاشقی چوبی از توی دو کیسه، سدر و حنا بر میداشت و در کاسههایی کوچک میریخت.
- یعنی چهکسی خبر میبرد؟!
- نمیدانم. ممکن است کسانی با ظاهر مشتری بیایند و بروند و به نقل از من حرفهای نامربوطی بزنند.
مشتری محترمی از صحن بیرون آمد.
ابوراجح سه قطیفه گلدار و اعلا را به او داد تا دور کمر ببندد و روی شانه و سرش بیندازد.
او سرش را تراشیده و ریش انبوهش را خضاب (حنا گذاشتن) کرده بود.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14165
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#یهود_و_سیاست
#شخصیتهای_یهودی
#یهود_و_افول_عثمانی
✳️ مقاله اول
یهود؛ آتشافروز جنگ ایران و عثمانی
https://eitaa.com/salonemotalee/13787
✳️ مقاله دوم؛
نقش خرم سلطان در افول امپراتوری عثمانی
https://eitaa.com/salonemotalee/13841
✳️ مقاله سوم؛
نقش یهودیان مخفی و آتاتورک در فروپاشی عثمانی
https://eitaa.com/salonemotalee/14028
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_سیاست
✡ #شخصیتهای_یهودی
#یهود_و_افول_عثمانی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14079
✳️ مقاله سوم؛
نقش یهودیان مخفی و آتاتورک در فروپاشی عثمانی ۳.
سناریوی متلاشی ساختن امپراتوری عثمانی پس از پایان حاکمیت انجمن صهیونی- ماسونی اتحاد و ترقّی، بسیار ماهرانه ادامه یافت. بهگونهای که با هدایت صهیونیستهای انگلیس و سازمان جهانی صهیونیسم، نیروهای نظامی یونانی که جزو متفقّین محسوب میشدند، در خرداد ۱۲۹۸ه.ش (مه ۱۹۱۹م)، سرزمینهای زیادی از امپراتوری شکستخوردهی عثمانی از جمله شهرهای مهمّ «ازمیر» و «سالونیک» را تصرف کردند. در همین زمان، ژنرال فرانسوی، «فرانشه دسپری» [۶] سوار بر اسب همچون یک شوالیهی فاتح به جبران شکست بزرگ از سلطان محمد فاتح، در شهر «اسلامبول» تحت حمایت نیروهای یونانی از کلّ شهر بازدید کرد. چنین وضعیتی، شرایط روانی بسیار منفی را بر مردم عثمانی تحمیل کرد. ضمن اینکه یونانیها نیز در ترویج اندیشهی «امپراتوری یونان بزرگ» تبلیغات زیادی انجام دادند و مدعی بازسازی «بیزانس» مسیحی بودند.
اما به یکباره همهچیز ناگهان تغییر یافت، «مصطفی کمال پاشا» (آتاتورک) در همان روزهای استقرار ارتش «یونان» به «بندر سامسون»، در «دریای سیاه» رفت و باقیماندهی ارتش شکستخورده را سازماندهی کرد و به جنگ صوری با یونانیها پرداخت.
حرکت ارتش بازسازیشده با تبلیغات شدید دستگاه خبرپراکنی صهیونیستی BBC و سایر مطبوعات وابسته، همچون «دیلی نیوز» آمیخته شد و مطابق هماهنگیهای به عمل آمدهی متفّقین، حتی قبل از ورود آتاتورک به «ازمیر» آن شهر توسط یونانیها تخلیه گردید. مصطفی کمال بهعنوان کسی که توانست متّفقین را شکست دهد، به مردم «ترکیه» تحمیل شد!
آتاتورک توانست با حمایت صهیونیسم، رهبری نظامی عثمانی را بهدست گیرد و با تبلیغات فراوان، بسیاری از مردم و عناصر حکومتی را همراه خود سازد و بهعنوان یک سردار بزرگ، ضمن جشن و پایکوبی وارد «اسلامبول» شود. او در سال ۱۳۰۱ه.ش (۱۹۲۲م)، با هماهنگی مجلس، ابتدا قدرت و مقام سلطنت را از سلطان وحیدالدّین، که جانشین محمد پنجم شده بود، سلب کرد و پس از آنکه وحیدالدّین از کشور فرار کرد، پسرعمویش عبدالمجید، بهعنوان آخرین حاکم عثمانی صرفاً بهعنوان خلیفه بهجای وی نشست و درنهایت او نیز توسط آتاتورک از مقام خلافت عزل شد. چنانکه در شب ۱۳۰۳/۸/۷ه.ش (۱۹۲۴/۱۰/۲۹م) نمایندگان مجلس که عمدتاً دونمه بودند، (فتحی بیک، عصمت پاشا، کمالالدین و…) در ضیافت شام منزل آتاتورک شرکت کردند و پس از صرف شام و شراب تصمیم به خلع مقام خلافت و عزل عبدالمجید و برقراری «جمهوری لائیک» گرفتند.
فردای آن روز یعنی ۱۳۰۳/۸/۸ه.ش (۱۹۲۴/۱۰/۳۰م) لایحهی انحلال خلافت و فروپاشی عثمانی در مجلس نمایندگان با حمایت جمع کثیری از مسلماننماها به تصویب رسید.
همینکه سران جمهوری لائیک در «ترکیه» قدرت را بهدست گرفتند، درواقع این کشور بهدست صهیونیسم فتح شد. آنها توانستند بهوسیلهی آتاتورک، تمامی نمادهای اسلامی و شعائر مذهبی را از ارکان جامعه حذف کنند و خدمات بزرگی را به یهودیان پراکندهی جهان ارائه نمایند. به اعتقاد خانم «دیانا مقلّد»، نویسنده یهودی ایرانی:
«با شعلهور شدن آتش جنگ دوم جهانی، جمهوری ترکیه بار دیگر به یهودیان فراری اروپا، که عمدتاً آوارگان کشورها و مناطقی چون فرانسه، اسپانیا، اتریش، سیسیل، سالونیکا و باواریا بودند پناه داد و بدینترتیب نقش اساسی در نجات جان یهودیان فراری اروپا ایفا کرد. با آغاز جنگ دوم جهانی و گسترش یهودیستیزی، بنا به دعوت مصطفی کمال آتاتورک بنیانگذار دولت نوین و سکولار ترکیه، صدها تن از استادان یهودی دانشگاههای آلمان نازی به ترکیه آمدند و مناصب مهمّی به آنها واگذار شد، بسیاری از این افراد حتی بعد از پایان جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۵م نیز همچنان در این کشور باقی ماندند.» [۷]
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14167
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #پرونده_خانوادههای_یهودی
✡ #روچیلدها ✡
🕎 روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم
https://eitaa.com/salonemotalee/13514
🕎 روچیلدها و اقتصاد غرب
https://eitaa.com/salonemotalee/13727
🕎 پدر «ارض اسرائیل»
https://eitaa.com/salonemotalee/13791
🕎 روچیلدها و استعمار بریتانیا
https://eitaa.com/salonemotalee/13882
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #خانوادههای_یهودی
✡ #روچیلدها
روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14081
◀️ قسمت سیزدهم
مقاله پنجم؛
روچیلدها و سرویسهای جاسوسی غرب ۲.
🔹طبق اسناد فاش شده، این سازمانِ بهغایت سرّی بینالمللی در سراسر جهان در پوشش نهادهایی به فعالیت خود ادامه داده و میدهد،
از جمله در دهه ۱۹۷۰ در وین در پوشش سازمانی بهنام «مرکز اطلاعات مستند» فعالیت داشته است. (۲)
🔹«سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» همانقدر با موساد متفاوت است که صهیونیسم جهانی با دولت اسرائیل.
در واقع باید «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» را شبکهای جهانی و نامرئی دانست که بر فراز و در قلب مُعظَمترین سرویسهای جاسوسی غرب (بهویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان) شبکههای خود را تنیده و مستقل از این سرویسها خطمشی صهیونیسم جهانی را دنبال میکند.
🔹فعالیت «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» در سالهای پس از جنگ دوم جهانی تا امروز با نام لرد ویکتور روچیلد در پیوند است،
فردی که بهدرستی باید «پدر جاسوسی صهیونیسم» خوانده شود. (۳)
🔹خاطرات جنجالی پیتر رایت، کارمند بازنشسته MI5، مأخذ مهمی است که نقش عجیب لرد ویکتور روچیلد را در توسعه و تحکیم اینتلیجنس سرویس بریتانیا و همپیوندی «سرویس اطلاعاتی صهیونیستها» را با سرویسهای جاسوسی غرب نشان میدهد.
طبق این سند لرد روچیلد طی سالیان مدید نوعی نقش قیمومیت را بر سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا عهدهدار بوده و از طریق شبکههای گسترده خود در خاورمیانه و از طریق کمکهای مالی و علمی بذالانه خود سرویسهای ضعیف و بیپول انگلستان پس از جنگ را یاری میداده است.
🔹پیتر رایت آشنایی خود را با روچیلد در سال ۱۹۵۸م/۱۳۲۷ش چنین شرح میدهد:
"در سال ۱۹۵۸ هنگامی که مدرک فنی مورد توجه قرار داشت، هالیس [سِر راجر هالیس رئیس وقت MI5] مرا با مردی بهنام ویکتور روچیلد آشنا کرد که برای پیشرفت کار سرویس و مدرن کردن آن خدماتی بیش از حد انجام داد.
روچیلد در دوران جنگ در MI5 خدمت کرده بود (او برای شرکت در عملیات خنثیسازی بمب مدال جورج دریافت کرده بود) و با بسیاری از کارمندان رده بالا و بهویژه دیک وایت [سِر دیک وایت رئیس کل MI5 و سپس MI6] دوستی عمیق داشت.
وی در زمان آشنایی با من بخش تحقیقاتی شرکت نفتی شل را اداره میکرد و بیش از ۳۰ آزمایشگاه مختلف را در سراسر جهان زیر کنترل خود داشت.
هالیس به او گفته بود که من محقق MI5 هستم و او اظهار تمایل کرده بود تا با من ملاقات کند.
برای صرف شام به آپارتمان مجلّل او در سنت جیمز دعوت شدم. (۴)
من شک ندارم در زندگی با شخص دیگری که به اندازهی ویکتور روچیلد مرا تحت تأثیر قرار داده باشد برخورد کرده باشم.
او یک دانشمند برجسته، عضو آکادمی سلطنتی، متخصص گیاهشناسی و جانورشناسی و یک کارشناس برجسته در مطالعات مربوط به شناخت ساختمان اسپرماتوزوئید بود.
اما او خیلی بیشتر، بیش از یک دانشمند صرف بود.
میزان تماسها و آشناییهای او، در سیاست، در امور اطلاعاتی، با بانکداران، با غیرنظامیان دولتی و با خارجیان شگفتانگیز بود.
هیچ موضوعی در انگلستان وجود نداشت که از چشمان تیزبین او مخفی بماند.
روچیلد نسبت به برنامههایی که من برای مدرنسازی MI5 در سر داشتم شیفتگی نشان داد و پیشنهاداتی هم به من ارائه کرد.
به زودی دریافتم که او علاقهای مفرط به دنیای پر از دسیسهی جاسوسی و عملیات مخفی دارد و گفتوگوی ما در مورد دوستانی که از دوران جنگ به خاطر میآوردیم گل انداخت.
ما تا پاسی از شب حرف زدیم و من با این احساس از او جدا شدم که برای اولینبار با حمایت او حل بسیاری از مشکلات ممکن خواهد شد.
روچیلد پیشنهاد کرد برخی از واحدهای تحقیقاتی و آزمایشگاههای زیرنظر خود را در اختیار MI5 قرارداد و کار روی چند موضوع فنی مختلف از جمله تولید یک نوع گریس ویژه برای حفظ ابزاری که باید مدتها زیر خاک مخفی بماند را شروع کند.
گریس موردنظر خیلی زود تهیه شد و MI5 و MI6 در موارد زیادی از آن تهیه میکردند.
علاوه بر آن روچیلد پیشنهاد کرد برای دریافت منابع بیشتر به سِر ویلیام کوک قائممقام مؤسسه تحقیقاتی سلاحهای اتمی مراجعه کنم.
من کوک را به خوبی میشناختم اما روچیلد دوست نزدیک او به حساب میآمد و این امر انجام ملاقات را برای من آسانتر میساخت…" (۵)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14169
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee