eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
962 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | شرح حدیث اخلاق از (ع) توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ▫️ آثار دنيوی و اخروی سخن نیکو: 🔸افزايش رزق 🔹تأخير در اجل انسان 🔸محبوبيت درميان خانواده 🔹ورود به بهشت ◾️ Farsi.Khamenei.ir 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
4_6037462758079859787.mp3
3.63M
✡ ماجرای عجیب اسیران عَین‌التَمر 🔸 آیةالل‍ه استاد سیداحمد مددی ⏳ درس خارج فقه | جلسهٔ ٧٦ | سه‌شنبه، ۲ / ۱۲ / ١٤٠١ ه‍ ش 💥 آیا می‌دانستید که در سال ١٢ هجری، مدرسه‌ای شبیه مدارس تیزهوشان امروزی وجود داشته است؟! 💥 ٢٠ الی ۴٠ کودک یهودی و مسیحی که در مکانی مخصوص تعلیم دیدند و بعدها پس از ورود به دنیای اسلام، تأثیرات عمیقی بر تاریخ و فرهنگ مسلمانان گذاشتند! 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ تیزهوشان یهودی؛ بلای جان اسلام 🔸خالد بن ولید در سال ١٢ هجری به ـ در نزدیکی انبار و فلّوجه [١] ـ حمله کرد و در آن‌جا با جایی دربسته (چیزی شبیه مدارس تیزهوشان امروزی) روبه‌رو شد بنا به اختلاف نقل‌ها، بین ٢٠ تا ۴٠ کودک و مسیحی مشغول تحصیل بودند. آن‌ها را اسیر کرد و به مدینه فرستاد. تعدادی از این کودکان در آینده تأثیرات عجیبی در دنیای اسلام گذاشتند. 🔸به‌عنوان مثال می‌توان به؛ سیرین، پدر (یا مادر) (معبّر خواب معروف) پدرِ (یا طبق برخی نقل‌ها: خود حسن)، (غلام عثمان بن عفّان)، (جدّ محمد بن اسحاق بن يسار، صاحب «سیرۀ ابن‌اسحاق») اشاره کرد. 🔸یکی هم «اثير بن عمرو بن هانی سكونی» است. همان طبیبی که نقل شده بعد از ضربت‌خوردن امیر مؤمنان (ع) به‌دست ناپاک ابن‌ملجم یهودی، بر بالین حضرتش حاضر کردند و با معاینۀ دقیق سَر مبارک ایشان گفت: هر وصیّتی دارید بفرمایید که دیگر کاری نمی‌توان کرد. [٢] 🔸چنان‌که گذشت، یکی از اُسرای عین التمر، غلام عثمان بن عفّان است که از قضا روی کیفیت وضوی عثمان به نقل او خیلی حساب می‌کنند. [٣] 🔸گفته‌اند: یکی به مسجد رفت و وقتی نماز خواند و بیرون آمد دید کفش‌هایش نیست؛ گفت: یعنی چه؟! یا اصلاً من به مسجد نیامده‌ام، یا آمده و کفش‌ها را پوشیده و رفته‌ام، یا بدون کفش آمده‌ام، یا... لابد این‌جا هم قبل از این‌که خلیفۀ سوم وضوی صحیح!! را که به ادعای خودش مطابق وضوی رسول خدا (ص) بوده به مردم آموزش دهد، مردم اصلاً وضو نمی‌گرفته و نماز نمی‌خوانده‌اند، یا وضوی صحیح را بلد نبوده‌اند، یا بزرگان صحابه دیگر در قید حیات نبوده‌اند، [۴] یا شخص دیگری غیر از این راوی معلوم‌الحال وجود نداشته که جناب خلیفه وضوی جدید خود را پیش او انجام دهد، یا...!!! 📚 پی‌نوشت‌ها: 🔸[١] عين التمر: بلدة قريبة من الأنبار غربي الكوفة...، وهي قديمة افتتحها المسلمون في أيام أبي بكر على يد خالد بن الوليد في سنة ١٢ للهجرة، وكان فتحها عنوة فسبى نساءها وقتل رجالها، فمن ذلك السبي والدة محمد بن سيرين، وسيرين اسم أمه، وحمران بن أبان مولى عثمان بن عفان. [معجم البلدان، ج۴، ص١٧۶و٢٧۵] 🔸[٢] عن أبي مخنف، قال: حدثني عطية بن الحارث، عن عمر بن تميم وعمرو بن أبي بكار، أنّ علياً لمّا ضُرِبَ جُمِعَ له أطباء الكوفة، فلم يكن منهم أحد أعلم بجرحه من أثير بن عمرو بن هاني السكوني ـ وكان متطبّباً صاحب كرسي يعالج الجراحات، وكان من الأربعين غلاما الذين كان خالد بن الوليد أصابهم في عين التمر فسباهم ـ، وإن أثيرا لما نظر إلى جرح أمير المؤمنين (ع) دعا برِئَة شاة حارّة واستخرج عرقاً منها، فأدخله في الجرح ثم استخرجه، فإذا عليه بياض الدماغ، فقال له: يا أمير المؤمنين، أعهد عهدك؛ فإن عدو الله قد وصلت ضربته إلى أُمّ رأسك. [مقاتل الطالبيّين، ص٢٣] 🔸[٣] المشروع للمتوضئ أن يتوضأ وضوءً كاملاً مرتَّباً ومتوالياً كوضوء النبيّ (ص)؛ فقد ثبت عن حمران مولى عثمان «أن عثمان بن عفان دعا بوَضوء، فأفرغ على يديه من إنائه، فغسلهما ثلاث مرّات ريّاً، ثم أدخل يمينه في الوضوء، ثم تمضمض واستنشق واستنثر، ثم غسل وجهه ثلاثا، ويديه إلى المرفقين ثلاثا، ثم مسح برأسه، ثم غسل كلتا رجليه ثلاثا، ثم قال: رأيت النبي (ص) توضأ نحو وضوئي هذا ثم قال: من توضأ نحو وضوئي هذا ثم صلى ركعتين لا يحدث فيهما نفسه غفر الله له ما تقدم من ذنبه»، متّفَق عليه، فمن ترك فرضاً من فروض الوضوء المذكورة ـ كغسل الوجه أو اليدين ـ بطل وضوؤه. [فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، ج۵، ص٢٣٠-٢٣١، الفتوى رقم١٢١٩١] 🔸[۴] عدم صدور الوضوءات البيانية عن الصحابة المكثرين - كأبي هريرة وعائشة وابن عمر - ولا عن عيونهم وكبارهم - كابن مسعود وعمار وأبي ذر وسلمان - ولا عن زوجات النبي (ص)، ولا عن مواليه - سوى أنس، صاحب الوضوء المسحي المخالف لوضوء الحجاج بن يوسف الثقفي!! - مع أن الحالة الطبيعية كانت تقتضي أن تصدر النصوص عنهم. [وضوء النبي (ص)، السيد علي الشهرستاني، ج٢، ص٢٧] 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت صدوهشتم؛ حسین به سارا گفت: "این جوجه‌های تو دیگه بچه نیستن! مامان شدن! هوا هم داره سرد می‌شه. ببریم‌شون همدون بذاریم پیش عمه، بزرگشون کنه! باشه؟" سارا قبول کرد اما گفت: "به جای اینا برام اسب بخر" حسین سارا را بغل کرد و گفت: «اونم به چشم» دیگر نتوانستم کلافگی‌ام را پنهان کنم با عصبانیت گفتم: "حالا بیا و درستش کن! خانم اسب می‌خواد! حتماً می‌گی چون قول دادم باید به قولم عمل کنم، آره؟!" خندید و به کنایه گفت: «پروانه مثل اینکه یادت رفته، خودت چه وروره جادویی بودی» شنیدن این حرف برای لحظاتی خاطرات کودکی‌ام را در ذهنم زنده کرد. خاطره شبی که از نردبان افتادم خاطره روزی که روی دیوار خانه دختر عمه منصور، راست‌راست راه می‌رفتم و یک مرتبه از آنجا افتادم پایین و دستم شکست و خاطره آن روز که عقرب پایم را گزید هرچند خاطرات شیرینی نبود اما کم‌کم مرا به عالم شیرین بچگی برد و یاد تاب‌بازی و گرگم‌به‌هوا و یه‌قل‌دوقل و خیلی ماجراهای دیگر افتادم باعث شد تا عصبانیت چند لحظه پیشم را فراموش کنم. چند ماه بعد باز هم اتفاقی برای سارا افتاد که خیلی شبیه اتفاقات کودکی‌ام بود برای دیدن اقوام به همدان رفته بودیم یک روز قرار شد برای اینکه آب و هوایی عوض کنیم و بیشتر با فامیل باشیم؛ برویم به یکی از باغ‌های عباس‌آباد به باغ که رسیدیم؛ بچه ها مشغول بازی شدند ما هم که مدت‌ها بود اقوام همدانی را ندیده بودیم نشستیم به تعریف گرم صحبت‌های خودمان بودیم که ناگهان صدای گرومپ عجیبی به گوشمان رسید بلافاصله یکی از بچه‌ها فریاد کشید: "سارا از بالای دیوار افتاد" کنار باغ مسجدی بود و مابین ایندو، دیوار بلند بدون حفاظی قرار داشت. سارا با بچه‌ها گرگم‌به‌هوا بازی می‌کرده که می‌رود بالای آن دیوار و ناغافل از آنجا می‌افتد پایین. تا بالای سرش برسم مردم و زنده شدم از حدود ۲ متری افتاده بود زمین وقتی رسیدیم بالای سرش مثل یک تکه گوشت بیهوش با صورتی کبود نقش زمین بود هرچه تکانش می‌دادیم عکس العملی نشان نمی‌داد حتی ناله هم نمی‌کرد. حسین به نظرم بر اساس تجربه‌هایی که در جنگ پیدا کرده بود شروع کرد به تنفس دادن به سارا بلکه نفسش را برگرداند اما انگار بچه رفته بود و کاری از دست‌مان برنمی‌آمد برای لحظه‌ای خودم را باختم دستپاچه و مضطرب بی‌قراری می‌کردم که عمه کمی نمک با انگشتش گذاشت روی زبان سارا ناگهان سارا تکانی خورد و چشمانش را باز کرد وقتی به تهران برگشتیم حسین خیلی خودش را سرزنش می‌کرد که باید بیشتر مراقب سارا باشد. از آن به بعد هر روز از سر کار می‌آمد خودش دست سارا را می‌گرفت و می‌برد پارکی که دقیقاً کنار خانه‌مان بود من از پشت پنجره می‌دیدم که چقدر با شور و نشاط، انگارنه‌انگار که تازه از کار آمده است، همه جور بازی کودکانه‌ای با او می‌کرد. روزی یکی از همسایه ها که حسین را توی پارک مشغول بازی با سارا دیده بود گفت: "خانم نوروزی! خوش به حالت؛ شوهر من که نیروی حاج‌آقاس وقتی میاد خونه، حال نداره با ما صحبت کنه، چه برسه به بازی با بچه‌ها! گاهی بهش می‌گم کار تو بیشتره یا جانشین بسیج کشور؟" ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا خاطره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از تلاش نوجوان رزمنده برای ماندن در جبهه 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه الان حاج قاسم رو ببینی چی بهش میگی؟ _میگم خیلی دوستت دارم 🔹️ ناگفته‌هایی از فرزند شهید "عبدالحسین بواس" که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
شهادت فرصتی است برای رسوایی دل‌های عاشق .... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
29.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بشنوید اوج ایثار را از زبان خانواده ۳شهید خاطره زیبای سردار جباری فرمانده سابق سپاه ولی امر از مکالمه مادر شهید آذری زبان و رهبر انقلاب در یکی از دیدارهای رهبری در منزل خانواده شهدا 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ 🕎 (۴) ✡ ✡ نویسنده: دیوید دیوک مترجم: محمدحسین خدّامی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8763 قسمت دوم؛ ✡ در برابر مدارک و اسناد فزاینده‌ای که دروغ‌های فاحش آشویتس را فاش می‌نمود، ترویج‌کنندگان هولوکاست به حقایقی اعتراف کردند که امثال دیوید ایروینگ به خاطر ابراز آن محکوم شده بودند! جالب توجّه آن‌که در کتاب «آشویتس: از ۱۲۷۰ تا به امروز» (۱) نوشته‌ی رابرت جان ون پلت و دبورا دورک از انتشارات دانشگاه ييل، که شاید معتبرترین و جامع‌ترین کتاب منتشر شده در مورد آشویتس باشد، این دو نویسنده‌ی یهودی اعتراف کرده‌اند اتاق گاز موجود در اردوگاه اصلی آشویتس که در معرض دید توریست‌ها قرار داده می‌شود، ساختگی است و مدّت‌ها پس از پایان جنگ توسط کمونیست‌های لهستانی ساخته شده است. البته در هر حال دو نویسنده ادعا کرده‌اند که اتاق‌های گازی در اردوگاه دیگری از آشویتس وجود دارد! ✡ سرنگونی کمونیسم در روسیه باعث آشکار شدن مدارک و اسنادی شد که تا آن روز از دسترس محققین غربی خارج بود. اسناد بسیار قابل توجّهی اخیراً در آرشیو دولتی یافت شده است. هنگامی که نیروهای شوروی آشویتس را آزاد کردند، آلمانی‌ها با عجله آنجا را ترک کرده بودند و مدارک بسیار فراوانی را به‌جا گذاشته بودند. ✡ در میان اسنادی که توسط گروه‌های نظامی کمونیست کشف شد، «دفتر ثبت مرگ و میر» آشویتس به چشم می‌خورد. این دفتر متشکل از چندین جلد صحافی‌شده از گواهی‌های مرگ ساکنین اردوگاه به ترتیب تاریخ زمانی بود. به مدت ۴۵ سال این اسناد حیاتی و بسیار مهم در پرونده‌های سرّی کا. گ. ب ناپدید شده بود. رئیس‌جمهور روسیه میخائیل گورباچف اجازه‌ی پخش و آزاد کردن ۴۶ جلد سندی که محقّقین جای آن‌ها را یافته بودند، صادر کرد. ✡ بر اساس این اسناد، پزشکان و سایر پرسنل پزشکی اردوگاه هرگونه مرگ و میر را با دقت بسیار ثبت کرده‌اند. در گزارش مرگ و میر، علت مرگ نیز که شامل اعدام (غالباً از طریق تیر باران یا به دار آویختن)، بیماری، حمله قلبی و علل مشابه است، توضیح داده شده است. غالباً مرگ و میرها در اثر بیماری رخ داده بود. دفاتر ناقص «ثبت مرگ و میر» تقریباً ۷۴،۰۰۰ مورد مرگ را گزارش کرده بود که از میان آن‌ها حدود ۳۰،۰۰۰ نفر یهودی بودند. سایر افراد را لهستانی‌ها، روسی‌ها و سایر ملیت‌ها تشکیل می‌دادند. ✡ دفتر ثبت مرگ و میر بلافاصله سؤالاتی را به وجود آورد. اگر مقامات آلمانی موارد تیرباران یا به دار آویختن را ثبت می‌کردند پس چرا اعدام‌های بوسیله گاز را ثبت نکرده‌اند؟! از این مهم‌تر آن که چرا این دفاتر برای سالیان متمادی مخفی نگه‌داشته شده بود؟! آیا مقامات شوروی به خاطر ناهماهنگی این اسناد با اظهارات رسمی کا. گ. ب نسبت به آشویتس آن‌ها را پنهان نکرده بودند؟! ✡ مدارک متقن و قوای متفقین نیز با آمار تلفات بسیار بالای آشویتس ناسازگار است. در اواسط دهه هفتاد دولت امریکا عکس‌های هوایی دوران جنگ از اردوگاه آشویتس را منتشر کرد. مورخ یهودی، رائول هیلبرگ در مقاله‌ی خود در دائرةالمعارف انکارتا می‌نویسد: «در سال ۱۹۴۴ هواپیمای شناسایی نیروهای متفقین به دنبال اهداف صنعتی از اردوگاه عکس‌برداری کرد. کارخانه‌ها و البته نه اتاق‌های گاز مورد بمباران قرار گرفتند». ✡ نیروی هوایی ارتش آمریکا این عکس‌ها را طی مدتی طولانی تهیه کرد. این تصاویر از وضوح قابل توجهی برخوردارند به‌طوری‌که وسایل نقلیه و حتی انسان‌های موجود در آن‌ها قابل تشخیص هستند. بسیاری از این عکس‌ها در زمان اوج کشتارهای ادعا شده تهیه شده‌اند. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8861 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🇺🇸❌ چه کسانی کاخ سفید را ساخته‌اند؟ 🔻سال‌ها پیش «میشل اوباما» بانوی اول آمریکا و همسر رئیس‌ جمهور این کشور طی سخنرانی خود در محل گردهمایی طرفداران حزب دموکرات در خصوص تاریخچه برده‌داری در آمریکا گفت: 🔸«این داستان این کشور است، داستانی که امشب مرا به این صحنه آورده است. داستان نسل‌ افرادی که شلاق اسارت، شرم بردگی، نیش را احساس کردند و به تلاش و امید ادامه دادند و آنچه را که باید، انجام دادند. من هر روز صبح در خانه‌ای () از خواب برمی‌خیزم که توسط برده‌ها ساخته شده است و دختران خود را که دو دختر جوان و باهوش هستند که در چمن‌ کاخ سفید با سگشان بازی می‌کنند را نظاره‌ می‌کنم.» 🔻«جسی اولاند» روزنامه ‌نگار طی یادداشتی تحت عنوان"نادیده‌ گرفته شدگان" ناگفته‌هایی از بردگان سیاهپوست در کاخ سفید» درباره بردگان سیاهپوست آمریکایی می‌نویسد: «اکثر افراد هرگز نمی‌دانند خانه رئیس‌جمهور و دیگر ساختمان‌های مهم دولتی چگونه ساخته‌ شده‌اند، اما مورخان مدت‌ها است که بر نقش بردگان تأکید می‌کنند.» 💠 How the media covered Michelle Obama’s ‘house that was built by slaves’ line 🌐 https://wapo.st/3v3zHik 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔹اونی که آویزونه، آدم نیستا؛ کیف جدید جولیا فاکس تو هفته‌ی مد نیویورکه! 🔺حشره‌خواری، همجنسگرایی، تبدیل شدن به سگ و خوک و ... قراره ارزش یه انسان تا کجا پایین بیاد؟ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
♻️وقتی غرب با غارت طلای سرخپوستان، آقای دنیا شد 🇪🇸 سارقان طلا و نقره‌ی سرخ‌پوستان ‼️ اسپانیایی‌ها اولین استعمارگرانی بودند که پای بر سرزمین گذاشتند. آن قسمت از که به دست افتاد دچار صدمات جبران ناپذيری شد. ‼️ شهر در سال ۱۵۱۵ میلادی به تصرف اسپانيا در آمد و بدين ترتيب امپراطوری قوم منقرض شد. ‼️ همچنين امپراطوری که در محل کنوني در آمريکای جنوبی قرار داشت در سال ۱۵۳۰ تحت سلطه اسپانيا در آمد. با تصرف اين مناطق توسط اسپانيايی‌ها و ثروت‌های آنها با بی‌رحمی و شقاوت شروع شد و سيل و از پرو و به اسپانيا سرازير شد. ‼️ بين سالهای ۱۵۲۱ تا ۱۶۶۰ دولت اسپانيا ۲۰۰ تن طلا و ۱۸۰۰ تن نقره از قاره آمريکا غارت کرد. حجم زياد طلا و نقره‌ غارت شده، اروپا را خيره کرد و اسپانيا را به بزرگترين دولت مقتدر اروپا مبدل نمود. ⏪ اين گنجينه البته از اسپانيا به ساير نقاط اروپا هم راه يافت و موجب افزايش قدرت مالی آنها گشت در حالی که کشورهای غارت شده که دارای تمدن عالی و سيستم اقتصادی هماهنگ بودند به کلی در هم شکستند و و و بدنبال آن مرگ و نابودی گريبانگيرشان شد، چنانکه تا به امروز نتوانسته‌اند به وضع عادی خود باز گردند. 📚 شناخت ماهيت و عملکرد امپرياليسم، ص ۱۶۱ 👤 دکتر همایون الهی 💠 The Incas hide their gold from the Spaniards 🌐 https://www.lookandlearn.com/blog/9432/the-incas-hide-their-gold-from-cortes/ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی در خاورمیانه به دنیا آمده باشید، در کثافت به دنیا آمده‌اید! این‌ها حرف‌های گلشیفته فراهانی در جشنواره فیلم برلینه. توهین یه ذهن استعمارزده به صدها میلیون انسان در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا. وقتی تاریخ با شکوه این منطقه رو که به دست استعمار ویران شده فراموش می‌کنی و خودت مزدور استعمار میشی. 🔴جنایت دولت‌های اروپایی، منشأ جنگ‌های خاورمیانه آقای جان پیلجر (John Pilger) مستندساز و محقق استرالیایی در کتاب «اربابان جدید جهان» می‌نویسد: «پس از اکتشاف نفت در اواخر قرن نوزدهم، دولت‌های قدرتمند اروپایی، برای چنگ انداختن بر این «بزرگترین موهبت» وقت تلف نکردند. تا سال ۱۹۱۸، تُرک‌ها را بیرون رانده و امپراطوری عثمانی را بین خود تقسیم کرده بودند. عراق و سایر سرزمین‌های عربی، به رغم وعده‌ی استقلال پس از جنگ، به استعمار گرفتار آمدند. فرانسه سوریه، لبنان و شمال عراق را نگه داشت. بریتانیا بغداد و بصره در جنوب عراق را گرفت. بریتانیا کُردهای محنت کشیده را در منطقه جداگانه‌ای تحت نفوذ خود قرار داد، و هنگامی که کردها به پا خواستند، وینستون چرچیل، وزیر وقتِ امور مستعمرات، چنین گفت: من ایرادهای نازک نارنجی‌ها درباره‌ی استفاده از گاز را نمی‌فهمم، و شدیداً طرفدار استفاده از گاز سمی بر ضد قبایل بی‌تمدنم.» [اربابان جدید جهان، جان پیلجر، مترجمان: مهرناز شهابی و مهرداد شهابی، تهران، نشر اختران، چاپ اول ۱۳۸۸، صص ۹۳ - ۹۴] 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
۲   قسمت سی‌وهشتم؛ دل من پیش جسد سعد جا مانده بود با گریه پرسیدم: «باهاش چیکار کردن؟» لحظاتی نگاهم کرد باورش نمی‌شد با این‌همه بی‌رحمی سعد، دلم برایش بتپد با لحنی گرفته پاسخ داد: «باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.» سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده‌اش اهل حلب هستند خواستم بگویم که دلواپس من پیش‌دستی کرد: «خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل می‌دن، نه خانواده‌اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه‌ای بفهمه شما همسرش بودید!» زخم ابوجعده هنوز روی رگ غیرتش مانده بود با لحنی محکم اتمام حجت کرد: «اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمی‌داره!» و دوباره صدایش پیشم شکست: «التماس‌تون می‌کنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اون‌شب تو حرم بودید!» قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت قلبش برایم تپید: «والله اینا وحشی‌تر از اونی هستن که فکر می‌کنید!» صندلی کنار تختم را عقب‌تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخیِ خاطره‌ی درعا خبر داد: «می‌دونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه‌تیکه کردن!» دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد: «بیشتر دشمنی‌شون با شما شیعه‌هاست! به بهانه آزادی و دموکراسی و اعتراض به حکومت بشار اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو حمص دارن شیعه‌ها رو قتل عام می‌کنن! سعودی‌هایی که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه‌ها رو سر می‌برن و زن و دخترهای شیعه رو می‌دزدن!» شش ماه در آن خانه، زندانیِ سعد بودم تنها اخباری که از او می‌شنیدم در انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی می‌شنیدم از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش می‌کردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم این حرف‌ها روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد: «بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی قرآن و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش می‌زنن تا از حمص آواره‌شون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو …» غبار غیرت گلویش را گرفت خجالت کشید از جنایت تکفیری‌ها در حق ناموس شیعیان حرفی بزند قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید: «اگه دست‌شون به‌تون برسه…» باز هم نشد حرفش را تمام کند دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید: «دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده‌تون جوش بخوره، خواهش می‌کنم این مدت به این برادر سُنی‌تون اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!» خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌خبر شده بی‌اختیار پرسیدم: «بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانی‌ام نفس می‌کشید داغ بی‌کسی‌ام را حس نکرد پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد: «هر وقت حال‌تون بهتر شد براتون بلیط می‌گیرم برگردید ایران پیش خونواده‌تون!» ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🍃 ⛔️ شوخی با نامحرم ممنوع! ⛔️ ✍ ابوبصیر می‌گوید: در کوفه برای زنی قرآن می‌خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر علیه‌السلام رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار دادند و فرمودند: «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی‌کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می‌گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام علیه‌السلام فرمودند: «شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.» 📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
امشب پای رادیو معارف بودم؛ به مناسبت سالروز مرگ "میرزا علی‌اکبر دهخدا" برنامه‌ی مفصلی بصورت مستند رادیویی در "تجلیل" از او داشت. چهار پرده هم ما به اون نمایش اضافه کنیم؛ 🔶🔸معرفی در چهار پرده 🔸پرده‌ی اول: دشمنی با شیخ شهید 🔹دشمنی‌های ازلیان با شیخ فضل‌الله نوری به‌سبب تغییر رویکرد وی نسبت به مشروطیت - که برای ایشان نقطه‌ی عطف تاریخی مهمی بود و عملی شدن یکی از بشارت‌های بزرگ باب دانسته می‌شد- افزونی یافت. به‌عنوان نمونه، میرزا جهانگیرخان شیرازی پنج روز پس از آغاز تحصن شیخ فضل‌الله نوری در ری، مقاله‌ای تند در روزنامه صور اسرافیل چاپ کرد. 🔹آن مقاله ضمن تجلیل یا طرفداری از برخی عالمان و واعظان مشروطه‌خواه، او را «تاجرباشی بازار دین‌فروشان، شیخ فضل بی‌نور» خواند، دوست و همراهش، آخوند ملا محمّد آملی را «کور موصلی»، «بوزینه» و «بدبخت شقی» گفت و هم‌مسلکان‌شان را «کهنه‌پرستان روحانيين» یاد کرد. 🔹همچنین، «خلاف و خیانت‌های شیخ فضل‌الله» را از حد گذشته دانست و نوشت که او «با این همه مرحمت‌های حضرت حجةالاسلام [آقا سیدمحمد طباطبایی]، چون خائن بود، خوف خیانت مجبورش نمود که به بقعه‌ی حضرت عبدالعظیم پناه برد و آن ناحیه‌ی مقدسه را به لوث وجود خود آلوده نماید.» (۱) 🔹یک‌سال و هفت‌ماه بعد، میرزا علی‌اکبر خان دهخدا در شماره‌ی نخست روزنامه صور اسرافيل در سویس، او را «شیخ فضل‌الله خر» که «خر شیخ فضل‌الله هاست» خواند. (۲) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8869 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔸پی‌نوشت‌ها: 🔹(۱) میرزا جهانگیرخان شیرازی، روزنامه صور اسرافیل، ش۵، صص۲-۴. تاریخ چاپ این روزنامه ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۵ق. است. ورود شیخ فضل‌الله نوری به ری و آغاز تحصنش در آنجا شب ۱۰ جمادی الاول ۱۳۲۵ق. بود. (ستار شهوازی، بازخوانی روزنامه شیخ فضل‌الله نوری، ص۱۷) 🔹(۲) میرزا علی‌اکبر خان دهخدا، چرند پرند، مندرج در: روزنامه صور اسرافیل، چاپ سویس، ش۱، ص۸. 👈 نگارنده با توجه به برخی قرینه‌های تاریخی مانند جایگاه بنیادین شیخ هادي نجم‌آبادی (از شهداء بیان) در تربیت دهخدا و نیز آثاری از ازلیان و برخی مسلمانان نزدیک به او، اعتقاد دینی‌اش را بابی ازلی می‌داند و در آینده به آن خواهد پرداخت. منبع: سیّدمقداد نبوی رضوی، اندیشه اصلاح دین در ایران، جلد اول: دوره قاجار، ص۴۷۳ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee