🍃🌸🍃
•┈┈••🍃 #لطیفه_نکته ۳۷۵🍃••┈┈•
به دوستم گفتم:
اینکه پشهها فقط شبها میان؛ نشون دهندهی روحیهی غارتگریِ اوناس 😂😂
پشههِ زد رو شونم و گفت:
یه قطره خون؛ ارزش نداره تهمت بزنی😔😡
خونم رو تف کرد تو صورتم و رف 😂😂
--------🔸😜🔸---------
.
🤲 به نام خدای دوستدار مهر و محبت
✋سلام
💐 #خدای_کریم فرموده:
.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا؛
اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ
إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ...
اى كسانىكه ايمان آوردهايد!
از بسيارى گمانها بپرهيزيد،
چرا كه بعضى از گمانها گناه است...
📖 قرآن کریم، سوره حجرات؛ آیه۱۲
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
✍ اين آيه برای حفظ آبروى مردم، موارد سوء ظن، تجسّس، غيبت و تمامی اعمالی که صلح و صفا و برادری میان مسلمانان را بهم میزند را مورد توجه قرار داده و آن را حرام كرده است؛
سوء ظن اقسامی دارد، برخی پسندیده و برخی ناپسند هستند،
چند مثال:
- سوء ظن به خدا (مثلا شخصی که از ترس خرج و مخارج زندگی ازدواج نمیکند)
- سوء ظن به مردم، كه در اين آيه از آن نهى شده.
- سوء ظن به خود، كه مورد ستايش است.
زيرا انسان نبايد به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بىعيب بپندارد.
از #امام_على عليهالسلام نیز نقل شده:
يكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند.
البته این سوء ظن با خودباوری منافات ندارد.
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
🇮🇷 #تقویم_امروز
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ یکشنبه
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
۲۳ شوال ۱۴۴۴
۱۴ مِی ۲۰۲۳
منسوب به زوج الگوی بهشتی #امام_علی و #فاطمه_زهرا علیهماالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا ذَالجَلَالِ وَ الاِکرَامِ
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
🔹لغو امتیاز تنباکو به فتوای آیتالله میرزا حسن شیرازی رحمهالله (۱۲۷۰ ش)
🔹پايان حاكميت چند قرني ايران بر بحرين با رأي مجلس شوراي ملي (۱۳۴۹ ش)
📆 مناسبتهای قمری
🔹شهادت "رئیس علی دلواری" سردستهی دلاوران تنگستان(۱۳۳۳ ق)
📆 مناسبتهای میلادی
🔹بهدنبال خروج انگلیسیها از فلسطین، رژیم جعلی اسرائیل با تشکیل دولت موقت اعلام موجودیت کرد. پس از این اعلام، اولین جنگ بین اعراب و اسرائیل آغاز شد. (١٩۴٨م - ۱۳۲۷ش)
🔹اشغال سرزمين آنگولا در افريقا توسط استعمارگران پرتغالي (۱۵۷۵م - ۹۵۴ش)
🖊 بیشتر بدانیم:
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412150505237112.pdf
11.48M
🍃 🇮🇷🌸🇮🇷 🍃
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
تصویر صفحه اول بعضی روزنامههای امروز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔸🌺🔸--------------
📖 @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: ما به آینده آموزش و پرورش امیدوار هستیم
🍃🇮🇷🌸🇮🇷🍃
#متن_سخنرانی
#امام_خامنهای
#دیدار_معلمان ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
• ┈┈••••✾•🇮🇷🌺🇮🇷•✾•••┈┈•
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11072
◀️ قسمت هشتم؛
🔶🔸یک مطلب دیگر ــ که قبلاً اشاره کردم ــ مسئلهی برونسپاری است.
این فکر در گذشته در بعضی از مسئولین کشور وجود داشته که ما بیاییم آموزشوپرورش را از دولت جدا کنیم
بدهیم دست بخشهای خصوصی و این خرج سنگین و این بودجهی سنگین را از دوش آموزشوپرورش برداریم!
دستشان درد نکند؛ برای نابود کردن کشور، این فکر خوبی است.
شأن تعلیم و تربیت شأن دولتی است؛
هیچ نظامی نمیتواند این شأن را از خودش دور کند، از نظام قابل تفکیک نیست.
تربیت و تعلیم کشور به عهدهی نظام حاکم بر این کشور است، در همهی دنیا [هم] همینجور است.
🔹یک مواردی یک استثناهایی دارد، مثل همین مدارسِ بهاصطلاح «غیر انتفاعی» که حالا در کشور وجود دارد؛ اینها موارد استثنائی است.
کار تعلیم و تربیت و ادارهی تعلیم و تربیت [کار دولتی است]، قانون اساسی ما هم که این را بصراحت بیان کرده.
بنابراین، مسئلهی برونسپاری معنیای ندارد؛ این شأن دستگاه حاکم قابل واگذاری نیست.
این هم یک نکته.
🔹در این باره ــ که شأن، شأن دولتی است ــ من میخواهم دو نکتهی فرعی عرض بکنم که البتّه این دو نکتهی فرعی هم باز مهم است.
یکی مسئلهی مدارس دولتی است.
تقویت مدارس دولتی مهم است.
نباید در کشور جوری باشد که وقتی گفته میشود «مدرسهی دولتی»، اوّلین چیزی که در مقابل انسان نقش میبندد ضعف مدرسه باشد؛
این نباید باشد.
معلّمینِ خوب، مربّیانِ خوب، مربّیانِ تربیتیِ خوب، معلّمینِ متعهّد، فضاهای آموزشی قابل قبول، در مدارس دولتی باید وجود داشته باشد؛
این مطلب اوّل.
وقتی ما به مدرسهی دولتی کماعتنائی بکنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیهی مالیاش آن قدر نبود که بتواند در آن مدرسهای که شهریّه میگیرد ثبت نام بکند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیهی مالی ندارد، بنیهی علمی هم نداشته باشد.
این بیعدالتیِ محض است؛
این بیعدالتی به هیچ وجه قابل قبول نیست.
پس یکی اینکه مدرسهی دولتی بایستی از آموزش خوب، از معلّم خوب، از فضای آموزشی خوب بهرهمند بشود.
مسئلهی دوّم مدارس غیر دولتی است.
البتّه بعضی از مدارس غیر دولتی انصافاً ابتکارات جالبی دارند، کارهای بسیار خوبی انجام میدهند؛ باید از آن ابتکارات استفاده کرد، لکن به مجموعهی مدارس غیردولتی هم باید نظارت داشت.
آموزشوپرورش خودش را فارغ نداند از نظارت بر این مدارس.
البتّه عرض کردم این به معنای آن نیست که آن ابتکاراتشان و کارهای نویی که در بعضی از این مدارس انجام میدهند نادیده گرفته بشود یا جلویش گرفته بشود؛ معنایش این نیست.
🔶🔸مسئلهی آخر و بسیار مهم مسئلهی امور پرورشی است.
خب، شنیدم در ستاد آموزشوپرورش توجّهات خوبی به مسئلهی امور پرورشی میشود و شده ــ که خب مغتنم است و باید تشکّر کنیم ــ لکن این برنامههای پرورشی باید در مدرسه دیده بشود.
در مدارس [از برنامههای پرورشی] خبر چندانی نیست؛
حالا یک جاهایی ممکن است در بعضی از مدارس باشد.
باید امور پرورشی تا داخل مدارس امتداد داشته باشد.
بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند، مسئول پرورشی ندارند؛ باید حتماً تأمین بشود.
یک درصدِ خیلی بالایی را به بنده گزارش دادند، منتها چون من اطّلاع دقیق ندارم عرض نمیکنم. به هر حال، بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند.
🔹یک نکتهی دیگر هم در مورد مسائل پرورشی این است که باید کار پرورشی جذّاب باشد، بچّهها را فراری نباید بدهد؛ باید جوری باشد که بچّهها به طرف آن جذب بشوند.
🔹تقویت هویّت ملّی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملّی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی، در شمار اصلیترین کارهایی است که بایستی انجام بگیرد.
🔶🔸ما به آیندهِی آموزشوپرورش امیدوار هستیم و انشاءالله که خدای متعال کمک میکند و شما معلّمین محترم میتوانید کارهای بزرگی را انجام بدهید.
انشاءالله هر چه زودتر تکلیف مدیریّت وزارت آموزشوپرورش هم معلوم بشود و مسئولین آموزشوپرورش هم قرص و محکم بچسبند به کار، انشاءالله کار را پیش ببرید.
به روح شهدای آموزشوپرورش درود میفرستیم و آرزو میکنیم که خدای متعال ما را هم به آنها ملحق کند
و قلب مقدّس ولیّعصر را از همهی ما و شما خشنود کند،
روح مطهّر امام بزرگوار را هم از ما خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
🤲 والحمدلله
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ ریشههاى یهودى خدا و شیطان در ✡
#انجیل_شیطانى_لاوى
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11073
• ┈┈••••✾• ✡ •✾•••┈┈•
◀️ قسمت نهم
🔶🔸شیطان در انجیل شیطانى لاوى
🔹لاوى معتقد است:
"شیطانپرستى قدمتى به درازاى تاریخ پیدایش بشر دارد."
همه تلاش وى در انجیل شیطانى این است که این نکته را جا بیندازد که شیطان برتر از انسان و حتى خداست و پرستش او امرى تازه نیست که او و دوستانش آن را یافته باشند.
این نکته مىتواند دلیلى بر انحراف بشریت از تعالیم پیامبران آسمانى باشد؛
بنابراین، نه در تأیید لاوى است و نه در رد آن.
وى با آنکه دلیلى پرپیمانه براى اثبات ادعایش نمىآورد، اما مىکوشد به شکلى هنرمندانه مخاطبش را متقاعد کند تا بافتهها و فرضیههاى او را بپذیرد.
🔹شیطانى که او به آن معتقد است، همیشه تاریخ به او ظلم و اجحاف شده است.
خدایان دستراستى و انسانهاى روحانى (!) به او تهمتها زدهاند.
او را شریر، بدطینت، ظلمانى و اهل فساد و افساد معرفى کردهاند.
بااین حال، همه این خدایان و روحانیان (!) مدیون اویند.
🔶🔸شیطان؛ نماد مسیر دست چپ
🔹شیطانى که لاوى مى خواهد به همه جهانیان معرفى کند حقیقت کاملاً مشخصى نیست که بتوان با یک جمله آن را معرفى کرد.
شاید خود او هم نمىداند چه ارمغانى را مىخواهد براى بشریت بیاورد.
یکجا او را تنها نمادى مىداند و بس:
"نماد شعارهاى شیطانى!"
در این زاویه از نگاه وى به شیطان، ابلیس نماد هشت شعارى است که لاوى وى را نماد یکایک آنها مىداند.
این شعارها که معروف به شعائر شیطانىاند عبارتند از:
۱. شیطان نشان دهنده زیادهروى است، به جاى خوددارى!
۲. شیطان نشان دهنده وجود محض است، به جاى خیالات و رؤیاهاى معنوى!
۳. شیطان نشان دهنده عقل طاهر است، به جاى خودفریبى منافقانه!
۴. شیطان نشان دهنده محبت به کسانى است که استحقاق آن را دارند، به جاى عشق به ناسپاسها!
۵. شیطان نشان دهنده انتقام به جاى تسلیم و تقدیم گونه دیگر!
۶. شیطان نشان دهنده مسئولیتپذیرى در برابر مسئولیتپذیران، به جاى نگرانى براى روانآشامها!
۷. شیطان نشان دهنده این است که انسان فقط به عنوان یکى از حیوانات، گاهى اوقات بهتر و اغلب بدتر است و فقط به خاطر توسعه ذهنىاش بر دیگران فائق آمده!
۸. شیطان نشان دهنده هر آن چیزى است که ـ به اصطلاح ـ گناه نامیده مىشود؛ که منجر به لذت و ارضاى جسمى، فکرى و روانى مىشوند.
🔹به اقتضاى برخى از این شعارها، شیطان نمادى براى کارى نیک خواهد بود و در برخى موارد، نمادى براى خودخواهى، غرور، لذتخواهى و مفاهیمى از این دست که به صراحت بار منفى ندارند.
🔶🔸شیطان؛ انسان پرغرور
در نگرشى دیگر، شیطانى که لاوى معرفى مىکند، همان انسان است؛
انسانى پرغرور که رابطه و واسطه میان خود و خدا را برداشته است (همان، ص۲۴)؛
در این هنگام، شیطانى مغرور را در خویش مىیابد که به آرامى مىخزد و تجسم حقیقى لوسیفر را در درون او به تصویر مىکشد.
🔹به باور او، در این هنگام آدمى دیگر نه دو قطبى است و نه مى تواند باشد.
این انسان نمىتواند هم پر از هواى نفس باشد و هم معنوى؛
تنها کششى زمینى و جاذبهاى شیطانى از درون حس مىکند.
در این هنگام، او بزرگترین تجسم لوسیفر است و یا به عبارت بهتر، چنین آدمى خودِ شیطان است.
🔹شاید بتوان گفت: این شیطانی که لاوی توصیف میکند، ریشه در آموزههاى مسیحیت دارد؛
هم به خاطر باور به حلول شیطان در آدمى و هم به خاطر شیطان قدرتمند مسیحیت که توانمندىهاى خارقالعاهاى دارد که در مبحث شیطان مسیحى گذشت.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/11140
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
#فتنههای_یهود
#نقش_یهود_در_غزوه_خندق یا احزاب
◀️ قسمت سوم
🔶🔸مشورت پیامبر و تصمیم بر حفر خندق
وقتی گروهی از همپیمانان رسول خدا (ص) از قبیله خُزاعه آن حضرت را از عزم مشرکان با خبر کردند، ایشان دربارهی ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد. سلمان فارسی گفت، ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر میکردیم، بر گرد خویش خندق میکندیم. مردم مدینه با توجه به تجربهی شکست در جنگ اُحُد بهدلیل مخالفتشان با رأی پیامبر، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد. [۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]
🔶🔸نقض پیمان بنیقریظه
بعد از استقرار قریش نزدیک مدینه، ابوسفیان بن حرب، حُیَّی بن اَخْطَب را خواست و به او گفت: اگر بتوانی یهودیان بنیقریظه را نیز حاضر به پیمانشکنی با محمد کنی خوب است. حیّی بن اخطب سراغ کعب بن اسد رئیس قبیله بنیقریظه رفت، اما ابتدا کعب او را راه نمیداد و از پیمانشکنی با رسول خدا (ص) هراس داشت، اما حیّی او را متقاعد به نقض پیمان با پیامبر (ص) نمود. [۳۰][۳۱][۳۲]
وقتی خبر به رسول خدا (ص) رسید، حضرت رؤسای دو قبیلهی اوس و خزرج (به ترتیب، سعد بن معاذ و سعد بن عبادة) را برای تحقیق فرستادند و این دو نفر زمانی که به قلعهی بنیقریظه رسیدند با دشنام کعب بن اسد به سعد بن معاذ و رسول خدا (ص) با شدیدترین لحن و زنندهترین جملات مواجه شدند و بازگشتند و پیمانشکنی بنیقریظه را بهصورت رمز به حضرت اطلاع دادند. [آن دو با نام بردن از دو قبیلهی «عَضَل و قاره» خبر خیانت بنیقریظه را به پیامبر دادند. منظور از آوردن نام این دو قبیله یادآوری خیانت آنان نسبت به خُبَیْب بن عَدی و یارانش در رَجیع بود.] [۳۳][۳۴][۳۵][۳۶]
🔶🔸مشکلات جنگ
اوج سختی و فشار بر مسلمانان در این جنگ وقتی ظاهر شد که خبر رسید بنیقریظه که تعهد کرده بودند در صورت وقوع جنگ، نه با پیامبر (ص) باشند و نه علیه او، نقض عهد کرده و با مشرکان همپیمان شدهاند.
مسلمانان که از پشت سر خود (داخل مدینه) از جانب بنیقریظه در مورد خانوادههایشان ایمنی نداشتند و نیز از مقابل، با سپاه انبوه مشرکان که هر چند گاه از قسمتهای تنگ خندق میگذشتند، درگیر میشدند [۳۷] دچار هراس زیادی شدند.
قرآن وحشت مسلمانان و بدگمانی آنان به وعدههای خداوند را کاملاً وصف کرده است. [۳۸][۳۹]
🔶🔸مقابله پیامبر با بنیقریظه
وقتی احتمال حملهی شبانهی بنیقریظه به مرکز مدینه زیاد شد، پیامبر دو گروه از اصحاب (پانصد تن) را برای محافظت از خانههای مسلمانان اعزام کرد و آنان تا صبح تکبیر میگفتند، زیرا نگرانی مسلمانان از حملهی بنیقریظه به زنان و کودکان بیشتر از حملات قریش به خودشان بود. [۴۰][۴۱]
و اینگونه بود که پس از فرار احزاب و اطمینان مسلمانان از این پیروزی، به فرمان خداوند، بیدرنگ به سراغ بنیقریظه رفتند….
تذکر: هدف از مطالب فوق، تنها اشارهای بود به نقش یهود در غزوه خندق. برای اطلاع از حوادث جنگ و چگونگی پایان جنگ و پیروزی مسلمانان به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
🤲 والحمدلله
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🍃
🇮🇷🇮🇷 #وقتی_مهتاب_گم_شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت صد و چهاردهم
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/770
فصل دهم؛
نبرد فاو ۵
چند روزی همراه بچههای واحد در همدان بودیم
هفته بعد به جنوب رفتیم
اردوگاه شهید محرمی کنار کارون
همه چیز عوض شده بود
حتی ارکان لشکر
حاج حسین همدانی به فرماندهی لشکر قدس گیلان منصوب شده بود
به جای او حاج مهدی کیانی از فرماندهان قدیمی جنگ به سمت فرماندهی لشکر معرفی شده بود
حاج مهدی هم چند نفری را از بچههای زبده و قدیمی جنگ با خود آورده بود
همه برای عملیاتی بزرگ آماده میشدند
در واحد ما، در عین آمادگی برای رزم، محیط ترکیبی از اوج معنویت و گریه و شوخ طبعی و خنده بود
یک روز جلوی چادر واحد نشسته بودیم که علیآقا گفت: "حالا که لثهات خوب شده، بلند شو با یکی از این تازه واردها کشتی بگیر! ببینم هنوز هم قلچماقی یا نه!؟"
طرف آدم تنومندی بود. با تن و هیبت کشتیگیری
چند دقیقه باهاش قاطی کردم
یک آن زدمش زمین
خودم هم باورم نمیشد
علیآقا در گوشی گفت: "خیلی به خودت نناز! این کشتی یک امتحان از تو بود و صد تا از او! که نشان بدهد چقدر مرام پهلوانی دارد! اگر اراده میکرد ظرف چند ثانیه ضربه میشدی اما نخواست! من هم همین را میخواهم. اگر منم منم داشت کار او در این واحد سخت بود!"
علیآقا صبحها به جلسه فرماندهی میرفت و عصرها قبل از نماز، رزمایش میگذاشت.
چند نفر از جمله من ور دستش بودیم
با گرینوف، کلاش و حتی آرپیجی به نیروهای فرضی شلیک میکردیم
علیآقا وقتی به سمت نیروهای مثلاً در میدان مین گیرکرده، تیراندازی میکرد، تیرها به فاصله کمی از بالای سرشان رد میشد
این قابلیت فقط در او بود
انصافاً ما به جای نیروها میترسیدیم
گاهی میگفتیم: "علی آقا! نخورد به بچهها!"
میخندید و میگفت: چیزی نمیشود! بچهها باید حس واقعی پیدا کنند و ترسشان بریزد."
البته بودند کسانی که از همین جا مسیرشان را از اطلاعات عملیات جدا میکردند.
هوای سرد جنوب و آغاز زمستان بود
از همدان کدو آورده بودند
چسبیده بودم به چراغ والور که قابلمه پر از کدو روی آن میجوشید
یکباره مصیب مجیدی داخل چادر آمد
با نگرانی گفت: "علیآقا! فرمانده لشکر گفت؛ نیروها را بردارید و بیایید جلو! ظاهراً اتفاقی مثل اتفاق عملیات بدر افتاده بود!"
علیآقا که انگار منتظر این حرف بود، گفت: "یالا بچهها بجنبید! همه سلاح بردارید و سوار شوید!"
حس پنهانی به من میگفت؛ "عکس العمل علیآقا مقابل حرف مصیب مجیدی عادی بود!"
حتماً این موضوع سرِکاری است!
همه آماده شدند
مثل همان شب عاشورایی
بعضی گوشهای نشستند و وصیتنامه نوشتند
علی آقا جلوی جمع ایستاد و صحبتهای آخر را با بچهها کرد
سخنانی خطابگونه و احساسی!
من دوباره برق شیطنت را در چشمان علی دیدم
همه راه افتادند
علی دید من به بخاری چسبیدهام، گفت: "خوشلفظ! راه بیفت!"
گفتم: "من نمیآیم! آمادگی شهادت ندارم! خیلی ترسیدهام! جا زدهام!"
علیآقا مرا بهتر از خودم میشناخت، گفت: "بلند شو! برای بچهها سوال درست نکن! یالا پاشو!"
گفتم: "من شهادت زورکی نمیخواهم! چطوری بگویم که ترسیدهام!"
علی مطمئن شد که من دستش را خواندهام
آمد جلو و گفت: "لامصب! وقتش رسید، نشانت میدهم!"
مشتی به گردهام کوبید و رفت
جلوی چادر خندهام گرفت
گفتم: "رفتید! ما را هم شفاعت کنید!"
شب از نیمه گذشته بود و خبری از بچه ها نبود
من بودم و کدوهایی که پخته و آماده خوردن بودند
پتو را روی شانهام انداختم و رفتم سراغ کدوها
ساعت ۳ شب بچهها برگشتند
از سر و صورت و لباسهایشان آب میچکید
تا مرا دیدند گفتند: "بدجنس! از کجا فهمیدی سرکاریست و نیامدی!؟"
تعریف کردند که علیآقا با مصیب و چند نفر، همه آنها را داخل آب انداختهاند و مجبورشان کردهاند که با شنا برگردند
عده ای هم که شنا بلد نبودند، ماندهاند تا یاد بگیرند
دم صبح بقیه هم آمدند
مثل بید میلرزیدند
شوق خوردن کدوی داغ داشتند
اما کدام کدو!!!
افتادند دنبال من
من هم فرار
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/778
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee