🏴 #لطیفه_نکته ۲۵۳
به نام خالق زهرا
سلام
🍃روایت امروز را حتما بخوانیم و درسهای آن را با همسر خویش مرور کنیم شاید طعم شیرین عشق و زندگی را بچشیم
شهادت بانوی هستی، مادر شیعه، دلسوز شیعه، بیبی حضرت فاطمه زهرا محضرتان تسلیت باد
▪️حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در وصیت خود به همسرشان فرمودند:
پسر عموی رسول خدا اولین وصیتم به شما این است که بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کنی چرا که او برای فرزندان من مثل من است همانا حتما مردان باید همسر داشته باشند.(مبادا بدون همسر بمانی)
يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي «1» أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاء
(🗞بحار ج۴۳ ص۱۹۲)
✍🏻: در این روایت کوتاه چند درس ارزنده هست
نخست توصیه به ازدواج و دوری از حساسیتهای بیجا
دوم دلسوزی مادرانه برای بعد از مرگ
سوم درک درست همسر.
ایشان در آخر حدیث پاسخ فرمایش احتمالی مولا علی را داده اند؛ گویا فرض کردهاند که علی به او بگوید:
بعد از تو میلی به ازدواج نخواهم داشت
ولی بیبی فرمودند:
هر مردی باید همسر داشته باشد.
چقدر زندگی با داشتن مرزی به نام رضای خدا زیبا میشود.
بخاطر خدا درخواست کنیم
به خاطر خدا صحبت کنیم
و در هر لحظه خدا را در نظر بگیریم.
با توجه به رضای خدا تصمیم بگیریم تا زندگی طعم واقعی شیرین خود را به ما بچشاند.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121495755152458.pdf
13.04M
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز پنجشنبه
۱۷ آذر ۱۴۰۱
۱۳ جمادیالاول ۱۴۴۴
۸ دسامبر ۲۰۲۲
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
پیدیاف روزنامههای آرمان، ایران و وطن امروز در "سالن مطالعه"
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#معرفی_بازی ۶۸
🌀#بازی و تربیت
🔸والدین زرنگ سعی می کنند از هر وسیله و از هر لحظه برای تربیت فرزندان خود استفاده کنند. بعضی از این ابزارها و لحظه ها را ما به شما معرفی می کنیم:
🌀تلفن بازی 📞:
🔸در این بازی با دو لیوان (🥛🥛) یا با دو گوشی اسباب بازی می توانید با کودک خود گفتگو کنید و عملا افزون بر بازی شیوه گفتگو با تلفن را به او آموزش دهید.
احترام به مخاطب پشت خط و زیبا صحبت کردن اعتبار کودک و اعتماد به نفس او را افزایش داده و امید به آینده را در او زیاد میکند.
🔷بازی معادل زندگی برای بچه هاست.
🔸مطمئن باشید که بازی، مهم ترین کاری است که هر کودکی باید انجام دهد.
هیچ کلاس آموزشی، ابزار آموزشی و چیزهای دیگر نمیتواند اهمیت ساعات بازی آزاد کودکان را در یک محیط امن و غنی پر کند.
کودکان به ساعات بازی نیاز دارند که به طور آزادانه و خلاق به تجربه دنیای اطراف خود مشغول باشند.
به جای ثبت نام کودک در کلاس زبان و یا نقاشی، او را با مکعبها و پازلهای اعداد و حروف، شکل های رنگی و جعبه گواش و قلم مو سرگرم کنید.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۵۲
🖋 مقالهی دوازدهم: #اقدامات_یهود_علیه_جبهه_حق_پس_از_پیامبر
قسمت یکم؛
🏴بهدنبال شهادت پیامبر اسلام (ص)، و با وارد شدن جبهه نفوذ [سران سقیفه و یهودیان] به مرحلهی عملیاتی کردن اهداف خویش، طبیعی است که جبهه حق نیز واکنش نشان داده، وارد میدان مقاومت شود.
بنابراین یکی از مراحل عملیاتی جبهه باطل را، درافتادن با فداییانی تشکیل میدهد که جان بر سر عقیدهی خود نهادهاند.
🏴برخوردهای جریان باطل، بسته به موقعیت و جایگاه افراد جبهه حق، متفاوت است و از «اذیت و آزار» تا «تبعید» را شامل میشود.
جریان باطل بهدنبال آن است که حتی در صورت امکان، در داخل افراد جبهه حق نفوذ کرده و به یارگیری از آنها بپردازد.
در ادامه به بررسی موارد یاد شده و شواهد تاریخی آن میپردازیم:
◀️ ۱. آزار و اذیت
از مهمترین نمونههای آزار و اذیت از سوی جریان باطل، میتوان به ماجرای سوزناک جسارت به حضرت فاطمه زهرا (س) اشاره داشت.
🏴براساس گزارشهای موجود، در جریان بیعت گرفتن برای خلیفه اول، صراحتاً اهل خانهی حضرت فاطمه (س) تهدید به آتشزدن شدهاند. [۱]
آنان، آتش بهدست بر در خانهی حضرت فاطمه (س) آمده [۲] و فریاد میزدند:
«خانه را با اهلش به آتش بکشید!» [۳]
و تهدید میکردند در صورت عدم بیعت، آنها را خواهند سوزاند. [۴]
🏴از دیگر نشانههای آزار و اذیت جریان باطل نسبت به حضرت فاطمه (س) اینکه آن حضرت در حالی از دنیا رفت که بر خلیفه اول خشمناک بود و با همان خشم و در حالیکه با او قهر کرده بود، از دنیا رفت. [۵]
🏴نشانهی سوم از آزار حضرت فاطمه (س) از سوی جریان باطل، به افسوس ابوبکر در هنگام مرگ بازمیگردد.
بنابر روایتی، عبدالرحمان بن عوف بههنگام بیماری ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوالپرسی با او گفتوگوی کوتاهی داشت. ابوبکر به عبدالرحمان چنین گفت:
«من در دوران زندگی بر سه چیزی که انجام دادهام تأسف میخورم؛
دوست داشتم که مرتکب نشده بودم.
یکی از آنها هجوم به خانهی فاطمه [س] بود.
دوست داشتم خانهی فاطمه [س] را هتک حرمت نمیکردم،
اگرچه آن را برای جنگ بسته بودند.» [۶]
🏴در نمونهای دیگر: عمار یاسر از کسانی بود که عثمان را با عبارت «نعثل» یاد کرد. [۷]
نعثل مردی یهودی و ساکن مدینه بود که عثمان، از سوی قاتلانش به او تشبیه شد. [۸]
عدهای از اصحاب از جمله ابنمسعود، شماری از ایرادهای عثمان را در کاغذی نوشته به در خانهی او آمدند.
به در خانه که رسیدند، همگی کنار کشیدند غیر از عمار که داخل رفت و او را نصیحت کرد؛
ولی به دستور عثمان چنان عمار را زدند که دچار فتق شد، بهگونهای که دیگر نمیتوانست ادرار خود را کنترل کند.
عمار بعدها میگفت:
«من کتکخوردهی قریشم!
یک بار بر سر اسلامآوردن، و بار دیگر بهوسیلهی عثمان و بهخاطر امر به معروف و نهی از منکر.» [۹]
🏴در نمونهای دیگر: عمار را که در مسألهای با سران خلافت مخالفت کرده بود، به دستور عثمان چنان کتک زدند که بیهوش شد و مردم او را به خانهی اُمّسلمه بردند.
عمار اندکی پیش از غروب آفتاب آن روز که روز جمعه بود، به هوش آمد و نمازش را بهجا آورد. [۱۰]
همین مخالفتهای عمار باعث شده بود که حتی عثمان او را تهدید به مرگ کند! [۱۱]
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5958
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#صهیونیسم_در_کلام_رهبری (۳۰)
آئین برائت که به معنی بیزاری از همهی بیرحمیها و ستمها و زشتیها و فسادهای طواغیت هر زمان
و ایستادگی در برابر زورگویی و باجگیری مستکبران دورانها است،
یکی از برکات بزرگ حج
و فرصتی برای ملّتهای مظلوم مسلمان است.
امروز برائت از جبههی شرک و کفر مستکبران و در رأس آن آمریکا،
به معنی برائت از مظلومکشی و جنگافروزی است؛
به معنی محکوم کردن کانونهای تروریسم از قبیل داعش و بلکواتر آمریکایی است؛
به معنی نهیب امّت اسلامی بر سر رژیم کودککش صهیونیست و پشتیبانان و کمککنندگان آن است؛
به معنی محکومیّت جنگافروزیهای آمریکا و دستیارانش در منطقهی حسّاس غرب آسیا و شمال آفریقا است که رنج و مرارت ملّتها را به نهایت رسانده
و هر روزه مصیبتهای سنگینی بر آنان وارد کرده است؛
به معنی بیزاری از نژادپرستی و تبعیض بر اساس جغرافیا و نژاد و رنگ پوست است؛
به معنی بیزاری از رفتار استکباری و خباثتآمیز قدرتهای متجاوز و فتنهانگیز دربرابر رفتار شرافتمندانه و نجیبانه و عادلانهای است که اسلام، همه را به آن دعوت میکند.
۱۳۹۸/۰۵/۱۹
پیام به حجاج بیتالله الحرام
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت چهل و یکم؛
به خانه دخترعمه به خاطر شباهتش به خانه خودمان، خانه دوقلو میگفتیم.
خانه دوقلو مثل خانه ما در دل صحرا در حصار زمین کشاورزی و رودخانه بود.
ما نمیدانستیم که اینجا مثل باغ فخرآباد، مار و عقرب، فراوان دارد.
یک روز مهمان منصورخانم بودم و داخل اتاق میچرخیدم که پایم تیر کشید و سوخت،
نگاه کردم عقرب زرد بزرگی نیشم زد و داشت با دم کج و بدریختش، به گوشه اتاق میرفت.
جیغ کشیدم و گریه سر دادم.
حسین آقا، شوهر منصورخانم، عقرب را گرفت و داخل قوطی کرد.
با منصورخانم، یک ماشین از سر کوچه گرفتند و زود رساندنم به بیمارستان، و عقرب را برای تشخیص نوع پادزهر به آزمایشگاه دادند.
پایم را با چاقو بدون بیهوشی و بی حسی چاک زدند و سم عقرب را کشیدند،
یکی دو آمپول هم زدند و پا را بستند.
زیاد بیمارستان نماندم و برای استراحت به خانه آمدم.
چند روز بعد، منصورخانم برای عیادتم آمد و خواست دوباره میهمانش شوم
بهترین هدیه برای من رفتن به خانه دخترعمه منصور بود.
خیلی خوش میگذشت مادرم با اکراه قبول کرد.
دوباره رفتم اما از بختم حادثهای رخ داد که عاملش خودم و روحیه پسرانهام بود؛ رفتم روی دیوار باریک خانه و خواستم مثل بندبازها با یک پا، لیلیکنان راه بروم که تعادلم را از دست دادم و از همان بالا به کف حیاط افتادم.
وقتی به زمین خوردم صدایی مثل صدای ترقه شنیدم،
صدای شکسته شدن مچ دست چپم بود
باز هم دردسر برای منصورخانم وشوهرش حسین آقا، و حکایت بیمارستان و گچ گرفتن دست و تا مدتي افتادن در بستر بیماری.
با این اتفاق مادرم به دخترعمه گفت:
«دیگه اجازه نمیدم پروانه رو ببری،
هردفعه که آمده کاری دست خودش داده.» دخترعمه بیتقصیر بود.
مامان می ترسید به درسم الطمه بخورد و البته درسم بد نبود.
با این همه شیطنت، نمره بیست نداشتم ولی نمراتم دور و
بر پانزده تا هفده میچرخید.
آموزش و پرورش، نظام جدید راهنمایی را تازه راه انداخته بود و من در مدرسه راهنمایی"اوحدی" درس میخواندم.
مامان به جای بابای همیشه در سفر، به مدرسه سر میزد.
اگرچه با وجود ریشه مذهبی، جلسات قرآن، روضههای هفتگی، از لحاظ اعتقادی خاطرش جمع بود؛ اما همواره به دلیل روحیات ماجراجویانهام نگران بود که مبادا کار دست خودم بدهم.
من هم مواظب بودم که زمینه حادثهای را فراهم نکنم.
اما گاهی چند چیز دست به دست هم میداد تا اتفاقی که نمیخواستم بیفتد.
کنار خانهی ما یک محوطه یونجهزار بزرگ بود که سگها آزاد بودند و میچرخیدند.
یکی از آنها، مثل سگ نگهبان خانهی ما شده بود،
بدون اینکه ما بخواهیم.
گاهی تکه استخوانی یا قطعه گوشتی جلوی او میانداختیم.
حیوان، آزاری برای ما و همسایهها نداشت اما در آن بیابان برهوت، برای ما حکم نگهبان را داشت و به خاطر رنگش، «زردی» صدایش میکردیم.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹🇮🇷🌹🏴
#فاطمیه
#دفاع_مقدس
#قاسم_سلیمانی
از جاری لطف آسمانها میگفت
از رحمت بیکران دریا میگفت
در محضر مادر شهیدان، با اشک
از مادری حضرت زهرا میگفت
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee