《شراب عشق》
رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته
مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته
سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از
یادم
که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته
تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی
شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته
مزن از ناامیدی دم که آنطفل دبستانی
شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته
بنور دانش و تقوی شود گمگشتگانی را
به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته
همای عشق ما را بُرده با خود در بر دلب
ازین منزل بآن منزل ولی آهسته آهسته
که باید ناخدا کشتی در امواج دریا را
کشاند جانب ساحل ولی آهسته آهسته
بدامن دامن دُر ثمین دیدگانم شد
سرشک رحمتش نازل ولی آهسته آهسته
سحرگاهی دل آگاهی چه مینالید از حسرت
که آه از عمر بیحاصل ولی آهسته آهسته
حضورش قوت سبحان نطقم را ربود از من
شده سبحان من با قل ولی آهسته آهسته
شراب عشق را بنگر که هر خلوت نشینی را
کند رسوای هر محفل ولی آهسته آهسته
خرامان بگذرد از خطّه ایران غزلهایم
بهند و سند کشد محمل ولی آهسته آهسته
بلطف پیر میخانه (م)حسن بگرفت پیمانه
بامیدش شده نائل ولی آهسته آهسته
دیوان حضرت علامه حسن زاده آملی ره
4_5830468836473700594.mp3
1.13M
⬆️ روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از زبان حضرت علامه حسن زاده آملی ره
کعبه امید
محبوب من که دائم هستم بگفتگویت
معشوق من که دائم هستم به جستجویت
آیا شود که روزی، روزی شود حسن را
احسان گونه گون و الطاف نوبنویت
بشنیده ام که خویت چون روی تست دلکش
ای من فدای رویت ای من فدای خویت
آیا شود که روزی با چشم خویش بینم
آن قامت رسا و رخسارۀ نکویت
ای که به لیله القدر کرّ و بیان بالا
اسرار هر دو عالم گویند مو به مویت
آیا شود که روزی تفتیده جان ما را
از تشنگی رهایی زآب زلال جویت
ای آستان قدست دارالسلام جانها
بس کاروان که بسته بار سفر بسویت
آیا شود که روزی این زار ناتوان را
باری دهی ز لطفت پایی نهد به کویت
ای شاهد دل آرا در بزم آفرینش
وی شاهدان عالم مشتاق دید رویت
آیا شود که روزی این عاشق وصالت
دستی رساند اندر دامان مُشکبویت
ای کعبه امید خوبان درگه عشق
چون تو خدیو باشی خود آبرو خدویت
آیا شود که روزی اندر برت حسن را
گویی چه خوش رسیدی اینک به آرزویت
منبع: دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی ره
33.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا بعضی از انسانها ناقص الخلقه می شوند؟
علامه حسن زاده آملی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بيانات عرشي حضرت علامه حسن زاده آملي ره
.
💠خودتان به ترازوي عدل الهي كه انسان سنج هست يعني محمد و آل محمد (ص) و قرآن بسنجيد ان ملاك است و ببينيد چقدر وزن داريد
#آه
🔸چه خبرهاست خدايا كه ندارم خبري
🔸كو مرا خضر رهي تا كه نمايم سفري
🔸با كه گويم كه چه ها مي كشم از دست دلم
🔸با تو گويم كه ز احوال دلم باخبري
🔸اسم اعظم كه ز احصاء و عدد بيرون است
🔸اسم آه است نصيبم نه كه اسم دگري
🔸حاصل آن همه از گفت و شنود شب و روز
🔸بجز از حيرت و دهشت چه مرا شد ثمري
🔸دگر از ذره روا نيست دهن بگشادن
🔸فهم ذره است چو فهميدن شمس و قمري
🔸ديده آن كه به روي تو نباشد نظرش
🔸نتوان گفت مر او را كه تو صاحب نظري
🔸اي خوش آن بنده بيدار بديدار رخت
🔸دارداز عشق وصالت به سحرها سهري
🔸صمت و جوع و سهرو خلوت و ذكر بدوام
🔸خام را پخته كند پخته شود پخته تري
🔸چون كه خودعين سلام است بهشت است نظام
🔸مظهر اسم سلام است هر آنچه نگري
🔸از دغلبازي و سالوسي نسناسي چند
🔸دين حق را چه زيانست و چه خوف و ضرري
🔸آن همه اشك بصر كز حسنت جاري شد
🔸باز از لطف تو داراست چه اشك و بصري
#ديوان_شعر
تاريخ سرودن غزل:
ماه رجب 1419ه ق (1376ه ش)
حضرت علامه آحسن زاده آملی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه حسن زاده آملی ره
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناجات و#مداحي #حاج_فیروز_زیرک_کار در کنار #سید_جواد_ذاکر و حال عجیب او
شعر از حضرت علامه حسن زاده آملي ره
4_671561043452887448.mp3
24.84M
حضرت علامه حسن زاده آملي
مرگ نابود شدني نيست
فوت يعني انقطاع انسان از غير خودش
نباشی درامیدفتح بابی مگرآنگه کلیدش رابیابی
ترامفتاح فتّاح مفاتح نباشدغیربسم الله صالح
#ديوان_شعر
علامه حسن زاده آملی ره
شعر #نور_حقيقت
پير ما گفت بجز بود خداى بودى نيست
با ادب باش جز او شاهد و مشهودى نيست
ساجد مزگتى و بتكده و دير مغان
يك زبانند جز او قبله و مسجودى نيست
از حجازى و عراقى تويى ار پرده شناس
خوشتر از ساز نگارم نگرى رودى نيست
مهر مهرش چه عجب داغ جبين دل ما است
هرگزش روى علاج و ره بهبودى نيست
گذر از سود و زيانت كه زيانست نه سود
كادمى را بجز از ياد خدا سودى نيست
حذر از رجس هوس در ره قدس ملكوت
راه و رسمى كه تو دارى و تو پيمودى نيست
ببر از فكر و خيال كم و كيف كه چنو
آتش حسرتش آن آتش نمرودى نيست
جان آن رند ز كف داده دو عالم جانست
كاندر و غصه معدومى و موجودى نيست
شب تار است و بسى شب پرده در پروازند
طلعت خور چو طلوع كرد، دل آسودى نيست
نيست يك رشته در اين پرده پر نقش عجب
كش تو را تارى از آن يا كه از آن پودى نيست
حسنا نور حقيقت كه نبى گفت و نبى
اين صناعات كه بر خويش بيند و دى نيست
منبع: #دیوان_اشعار
علامه حسن زاده آملي ره