eitaa logo
« مسیرتعالی »🇱🇧
465 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
94 فایل
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت» 🌹امام خامنه ای: سه کار عمده بر عهده‌ی روحانیون است: «هدایت فکری و معنوی»، «هدایت سیاسی» و «خدمات اجتماعی و غمخواری و خدمت‌رسانی به مردم» ارتباط با مدیر کانال @AliChegini_66
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اطلاعیه های دقیق و رسمی زمان استقبال و تشییع پیکر مطهر 🌸شهید مهدی محرمی🌸 به محض دریافت، از رسانه اعلام خواهد شد.
💠شهید مدافع وطن 🌸مهدی محرمی🌸 🗓تاریخ شهادت : یکم آذر ماه ۱۴۰۰ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
⤴️⤴️⤴️ 💠 نجات یک انسان 🗒 همینطور که با ناراحتی کتاب اعمالم را ورق میزدم و با اعمال نابود شده مواجه میشدم، یکباره دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده: نجات یک انسان... 😍 خوب بیاد داشتم که ماجرا چیست. این کار خالصانه برای خدا بود. بخودم افتخار میکردم و گفتم: خدارا شکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای تفریح و شنا کردن به اطراف سد زاینده رود رفتیم. رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ماهم مشغول تفریح. یکباره صدای جیغ زدن یک زن و فریادهای یک مرد همه را میخکوب کرد! 🌊 یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد، هیچکس هم جرأت نمیکرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد. من شنا و غریق نجات بلد بودم آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدند! آنها میگفتند: اینجا نزدیک سد است و ممکن آب ترا به زیر بکشد و با خودش ببرد، خطرناک است و... 👌 اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توب آب . خدا رو شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. پدر و مادرش حسابی از من تشکر کردند. خودم را خشک کردم و لباسم را عوض کردم. آماده رفتن شدیم. خانواده این بچه شماره تماس و آدرس من را گرفتند. ☺️ این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود. من هم خوشحال بودم. لااقل یک کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. می دانستم که گاهی وقتها یک عمل خوب با نیت خالص یک انسان را در آن اوضاع نجات می دهد. از اینکه این عمل خیلی بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهمیدم کار مهمی کرده ام. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شدن است! 😢 با ناراحتی گفتم: مگه نگفتید فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشه حفظ میشه، خب من این کار رو فقط برای خدا انجام دادم. پس چرا داره پاک میشه ؟! جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: درست میگی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ 🤭 یکباره فیلم آن لحظات را دیدم. انگار نیت درونی من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خیلی کار مهمی کردم اگه جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر میدادم که یک جوان بخاطر فرزند ما خودش رو به خطر انداخت. اگه من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه میگرفتم. اصلا باید روزنامه ها و خبرگزاریها با من مصاحبه کنند. من خیلی کار مهمی کردم. 🗞 فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد. خبرگزاریها و روزنامه ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند و... جوان پشت میز گفت: تو ابتدا برای رضا خدا این کار را کردی اما بعد خرابش کردی... ❓آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی . درسته؟ گفتم راست میگی. همه اینها درسته. بعد با حسرت گفتم: چیکار کنم؟! دستم خالیه. جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارشان را برای خدا انجام میدهند، اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضیها کارهای خالصانه رو در همان دنیا نابود میکنند! 💠 سفر کــــــــــر بلا 🔄 حسابی به مشکل خورده بودم اعمال خوبم بخاطر شوخی های بیش از حد و صحبتهای پشت سر مردم و غیبت ها و ... نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده بود: « اِنَ الحَسنات یُذهِبنَ السَیئات» کارهای خوب گناهان را پاک میکند (هودآیه ۱۴) 🌅 اما خیلی سخت بود. اینکه هر روز ما دقیق بررسی و حسابرسی می شد. اینکه کوچکترین اعمال ما مورد بررسی قرار میگرفت خیلی مشکل بود. همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم. اواسط دهه هشتاد. 😊 یکباره جوان پشت میز گفت: بدستور آقا ابا عبدالله علیه السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود. 😳 با تعجب گفتم: یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی میماند. نمیدانید چقدر خوشحال شدم. اگر در آن شرایط بودید لذتی که من از شنیدن این خبر پیدا کردم را حس میکردید. پنج سال بدون حساب و کتاب؟! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ 📚 ادامه دارد... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🔰اطلاعیه ♦️مراسم تشییع پیکر مطهر شهید مدافع وطن سرباز رشید اسلام مهدی محرمی "🌹بسم ربّ الشهداء و الصدیقین🌹" 🌷شهادت پرافتخار سرباز شجاع مدافع امنیت وطن مهدی محرم را به محضر خانواده معزز آن شهید بزرگوار و مردم ولایتمدار آراسنج ، همچنین به عزیزان مرزبانی نیروی انتظامی تبریک و تسلیت عرض می نماییم. ◾️اهالی شهرک شهید پرور آراسنج اینبار در داغ آسمانی شدن مدافع امنیت وطن سرباز شهید مهدی محرم که در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مسلح به درجه رفیع شهادت نائل شده، سوگوارند. ◾️بر همین اساس پیرو مصوبات جلسه قرارگاه شهید حاج قاسم سلیمانی شهرک آراسنج، و هماهنگی های صورت گرفته با خانواده محترم شهید ، ناجا و بنیاد شهید ، قرار است مراسم تشییع و تدفین پیکر شهید فردا (پنج شنبه) همزمان با برگزاری یادواره شهدا در حیاط مسجد چهارده معصوم(ع) به سمت گلزار شهدای شهرک آراسنج با حضور فرماندهان نظامی و انتظامی و مسئولان استان قزوین و شهرستان بوئین زهرا برگزار شود. ◾️انشاءالله پس از انجام مراسم تشییع در استان، و مراسم استقبال در بوئین زهرا، ساعت ۱۳ انتقال پیکر مطهر به حیاط مسجد چهارده معصوم(ع) برای مراسم یادواره شهدای محل صورت خواهد گرفت. ◽️ و پس از پایان مراسم یادواره ، حاضرین در مراسم تشییع، با دلی پر از غصه و چشمانی سرشار از اشک، پیکر مطهر شهید را بر دوش خواهند کشید و تا مزار شهدا همراهی خواهند کرد. ✿  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
Video_۲۰۲۱۱۱۲۲۰۵۴۴۴۴۳۷۱_by_videoshow.mp3
6.5M
🔊 | یک آفت برای بسیج 🔶 دشمن منتظر غفلت ماست؛ فکر نکنیم حال که ما غافلیم، دشمن نیز غافل است! 🎙 ♨️ دشمن همیشه مردم را از اصول غافل می کند و آنگاه ضربه‌اش را می زند. ✿  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰از فرمانده :شش ماموریت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📩 به: همه بسیجیان. ... ✿ •─•❃❀✿◇✿❀❃•─• ╭🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅╮ @samen_Arasanj ╰🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅╯
4_6010519908541007891.mp3
6.42M
📌مروری بر وصیت نامه سیاسی-الهی حاج قاسم سلیمانی / بخش دوم 💠 امام‌خمینی رحمت‌الله‌علیه : "این وصیت نامه‌ هایی که این عزیزان می‌نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه‌ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید..." 🎙 حجت الاسلام علی چگینی  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
Video_۲۰۲۱۱۱۲۲۲۰۰۱۱۸۶۵۱_by_videoshow.mp3
5.66M
🎙 🚫 غرور، غفلت و ورود در مسابقه زرق و برق زندگی 🎙 🗓 به مناسبت ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
43.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊ما سینه زدیم و بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند " 🕊ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس، شهدا را چیدند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📹گروه خبری و رسانه ای پیج تقدیم میکند: 🎞 مستند نوای نای محرم 🎚حجم پایین /کیفیت متوسط 📸 گزارش کامل تصویری از برگزاری مراسم باشکوه و با عظمت وداع، تشییع و تدفین پیکر مطهر شهید مدافع وطن ،مهدی محرم در شهرک شهید پرور آراسنج 🗓پنجشنبه چهارم آذرماه ۱۴۰۰ 🔸شهرک شهید پرور آراسنج 🌷جهت شادی روح شهدا، خصوصا شهید سرافراز مهدی محرم صلوات🌷 ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹به مناسبت هفته بسیج جشن تکلیف با برنامه ریزی بسیج خواهران عصمت آباد 🎚بااجرای 🕌 ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
📸به مناسبت هفته بسیج جشن تکلیف با برنامه ریزی بسیج خواهران عصمت آباد 🎂🎂🎂🎂🎂🎂 🎙با اجرای 💐 🎂 ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
Video_۲۰۲۱۱۱۲۲۲۰۰۱۱۸۶۵۱_by_videoshow.mp3
5.66M
🎙 🔹 سیره تربیتی رهبری 🔶 انتظار رهبری از فرماندهان جهاد تبیین 🎙 ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
پیوند های اجتماعی در نگاه دین.mp3
7.32M
🎙 💠 ارکان آرامش 🔸تنهایی؛واقعیت تلخ دنیای مدرن 🔷فرهنگ غرب ؛ فرهنگ تنهایی 🎙  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
👌 👌خلاقیت در روابط 🔵یه نکته ی خیلی مهم در روابط بین زوجین اینه که هر کدومشون تلاش کنن "یه خلاقیتی" توی زندگیشون داشته باشن. ✅یه حرف نو ✅یه کار نو ✅یه روش زندگی نو و... ✔️اینا برای گرم کردن روابط خیلی ضروریه. 💠مثلا آقا یه موقع یه کادو برای خانمش بخره هدیه بده به خانمش خانمش میپرسه این به چه مناسبته؟ شوهره بگه تو خیلی برای زندگیمون زحمت میکشی. خونه رو جارو میکنی و ظرف میشوری و... با اینکه وظیفت نیست اما بهم لطف میکنی.☺️ ممنونم ازت. این یه هدیه ناقابل هست تقدیم به شما🌺😊 💖اون خانم چقدر لذت میبره از زندگیش؟ چقدر انرژیش بیشتر میشه خدا میدونه...😌 💠و خانم ها هم گاهی یه هدیه ای بگیرن برای شوهرشون بعد وقتی بهش داد 🔰بگه شما هر روز زحمت میکشی و بیرون تلاش میکنی برای رزق و روزی حلال ممنونم ازت.. این یه هدیه ناقابل تقدیم به شما...😊🌺 این چقدر موجب خوش اخلاق شدن مرد میشه خدا میدونه.. این تمرین رو برای این هفته حتما انجام بدید.و ماروهم درجریان بزارید☺️ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
⤴️⤴️⤴️ ✅ همان لحظه ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام بنده چندین بار توفیق یافتم که به سفر کربلا بروم. در یکی از این سفرها یک پیرمرد کر و لال در کاروان ما بود. مدیر کاروان به من گفت: میتوانی این پیرمرد را مراقبت کنی و همراه او باشی؟ من هم مثل خیلی های دیگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولای خود خلوت داشته باشم اما با اکراه قبول کردم. کار از آنچه فکر میکردم سخت تر بود. این پیرمرد هوش و حواس حسابی نداشت. او را کاملا مراقبت میکردم. اگر لحظه ای او را رها میکردم گم میشد. ☂خلاصه تمام سفر کربلای ما تحت الشعاع حضور این پیرمرد شد. این پیر مرد هر روز با من به حرم می آمد و برمیگشت. حضور قلب من کم شده بود. چون باید مراقب پیرمرد می بودم. روز آخر قصد خرید یک لباس داشت. فروشنده وقتی فهمیدکه او متوجه نمیشود، قیمت را چند برابر گفت.من جلو آمدم و گفتم: چی داری میگی؟ این آقا زائر مولاست. چرا اینطوری قیمت میدی؟ این لباس قیمتش خیلی کمتره. خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم. باهم از مغازه بیرون آمدیم. من عصبانی و پیرمرد خوشحال بود. با خودم گفتم: عجب دردسری برای خودمون درست کردیم. این دفعه کربلا اصلا به ما حال نداد. یکباره دیدم پیرمرد ایستاد رو بحرم برای من دعا کرد. جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان پنج سال تو را بخشیدند💥 باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید چقدر از این اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب این سالها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود ♨️ آزار مومن در دوراج جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان با هم بودیم. شبهای جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن، فعالیتهای نظامی و گشت و بازرسی و ... داشتیم. در پشت محل پایگاه بسیج، قبرستان شهرستان ما قرار داشت ماهم بعضی وقتها دوستان خودمان را اذیت می کردیم! البته تاوان تمام این اذیتها را در آنجا دادم. برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم. یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی جرأت داره الان بره تا ته قبرستون و برگرده؟! گفتم: این که کاری نداره. من الان میرم. او هم به من گفت: باید یه لباس سفید بپوشی! من سرتا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. خس خس صدای پای من روی برف از دور هم شنیده میشد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم! اواخر قبرستان که رسیدم صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم! ☘یک پیرمرد روحانی که از سادات بود شبهای جمعه تا سحر در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآم میشد. فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند. میخواستم برگردم اما با خودم گفتم: اگه الان برگردم رفقا من را متهم به ترسیدن میکنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم. 💤 هرچه صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر میشد! از لحن او فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. تا اینکه به بالای قبری رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. یکباره تا مرا دید فریادی زدو حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا بفرار گذاشتم. پیرمرد سید رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود. من هم ابتدا کتمان کردم اما بعد از او معذرت خواهی کردم. او هم با ناراحتی بیرون رفت. حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عملم حکابت آن شب را دیدم. نمیدانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عملم میدیدم خصوصا وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم. از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ میشد! 🔥وقتی چنین اعمالی را مشاهده میکردم، به گونه ای آتش را در کنار خودم میدیدم که چشمانم دبگر تحمل نداشت. همان موقع دیدم که آن پیر مرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. سید به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم. او مرا اذیت کرد. او مرا ترساند. من هم رو به جوان کردم و گفتم: بخدا نمیدونستم که سید داخل قبر داره عبادت میکنه. جوان رو به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که ایشون داره قرآن میخونه. چرا همون موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای گفتن نداشتم. خلاصه پس از التماسهای من ثواب دو سال عبادت های مرا برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود.دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مومن!!! 📚 ادامه دارد... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
⤴️⤴️⤴️ ✨ اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم که فرمودند: حرمت مومن حتی از کعبه بالاتر است.¹ 📑 در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم. شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی میکردیم و همدیگر را سر کار میگذاشتیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم. ❌ خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او معذرت خواهی کردم. او هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی من خیلی به تو بد کردم. یکبار جلو جمع تو رو ضایع کردم. خواهش میکنم من رو حلال کن. من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت: حلال کردم. ان شاءالله که سالم و خوب بر می گردی. 📩 آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدمـ جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را نمیگرفتی باید تمام اعمال خوب خودت رو میدادی تا رضایتش را کسب کنی، مگه شوخیه آبروی یک مومن رو بردی. بعد اشاره به مطلبی از رسول گرامی اسلام ص نمود که فرمودند: روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند: « ای کعبه! خوشا بحال تو خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته! به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مومن سه چیز را حر ام کرده: مال،جان و آبرو، تا کسی به او گمان بد نبرد»² ¹. خصال صدوق ج۱ص۲۷ ². روضة الواعظین ج۲ص۲۹۳ 💠 حسینیــه میخواستم بنشینم و همانجا زار زار گریه کنم. برای یک شوخی بی مورد دوسال عبادتهایم را دادم. برای یک غیبت بی مورد بهترین اعمال من محو میشد. چقدر حساب خدا دقیق است. چقدر کارهای ناشایست را بحساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که چهار ساله منتظر شماست این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم: از کی حرف میزنی؟ یکی از پیرمردهای امنای مسجدمان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاده. خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟چند ساله منتظر تو هستم. 🤝 بعد از کمی صحبت این پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسبج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع بشما زد. برای همین آمده ام که حلالم کنید. آن صحنه برایم یاد آوری شد. من مشغول فعالیت در مسجد بودم. کارهای فرهنگی بسیج و ... این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بود. بعد پشت سر من حرفی زد که واقعیت نداشت. او به من تهمت زد. البته حرف خاصی هم نبود. او فقط نیت ما را از این کارها زیر سوال برد. عجیب تر اینکه زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم!! ☺️ آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پست میز گفتم: درسته ایشون آدم خوبی بوده من همینطوری از ایشون نمیگذرم. هر چه میتوانی ازش بگیر. نامه اعمال من خالیه. تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم « هر کسی (در روز جزا برای خودش) گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد.» 🌷 جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقف انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می آید. او یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضا خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده میکنند. اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از او میگیرم و در نامه اعمال شما میگذارم تا او را ببخشی. با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه بخاطر یک تهمت؟! خیلی خوبه. بنده خدا این پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد، اما چاره ای نداشت. ثواب یک وقف بزرگ را بخاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. 🕌 برای تهمت به یک نوجوان یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بودداد و رفت! اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی بخاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست میدهد، پس ما که هر روز و شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که براحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هرچه میخواهیم میگوئیم... 💫 باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: « کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذابی دردناکی است...» امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه میفرماید: هر کس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود، برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است. 📚ادامه دارد... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
⤴️⤴️⤴️ ✨ اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم که فرمودند: حرمت مومن حتی از کعبه بالاتر است.¹ 📑 در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم. شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی میکردیم و همدیگر را سر کار میگذاشتیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم. ❌ خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او معذرت خواهی کردم. او هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی من خیلی به تو بد کردم. یکبار جلو جمع تو رو ضایع کردم. خواهش میکنم من رو حلال کن. من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت: حلال کردم. ان شاءالله که سالم و خوب بر می گردی. 📩 آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدمـ جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را نمیگرفتی باید تمام اعمال خوب خودت رو میدادی تا رضایتش را کسب کنی، مگه شوخیه آبروی یک مومن رو بردی. بعد اشاره به مطلبی از رسول گرامی اسلام ص نمود که فرمودند: روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند: « ای کعبه! خوشا بحال تو خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته! به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مومن سه چیز را حر ام کرده: مال،جان و آبرو، تا کسی به او گمان بد نبرد»² ¹. خصال صدوق ج۱ص۲۷ ². روضة الواعظین ج۲ص۲۹۳ 💠 حسینیــه میخواستم بنشینم و همانجا زار زار گریه کنم. برای یک شوخی بی مورد دوسال عبادتهایم را دادم. برای یک غیبت بی مورد بهترین اعمال من محو میشد. چقدر حساب خدا دقیق است. چقدر کارهای ناشایست را بحساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که چهار ساله منتظر شماست این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم: از کی حرف میزنی؟ یکی از پیرمردهای امنای مسجدمان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاده. خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟چند ساله منتظر تو هستم. 🤝 بعد از کمی صحبت این پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسبج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع بشما زد. برای همین آمده ام که حلالم کنید. آن صحنه برایم یاد آوری شد. من مشغول فعالیت در مسجد بودم. کارهای فرهنگی بسیج و ... این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بود. بعد پشت سر من حرفی زد که واقعیت نداشت. او به من تهمت زد. البته حرف خاصی هم نبود. او فقط نیت ما را از این کارها زیر سوال برد. عجیب تر اینکه زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم!! ☺️ آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پست میز گفتم: درسته ایشون آدم خوبی بوده من همینطوری از ایشون نمیگذرم. هر چه میتوانی ازش بگیر. نامه اعمال من خالیه. تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم « هر کسی (در روز جزا برای خودش) گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد.» 🌷 جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقف انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می آید. او یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضا خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده میکنند. اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از او میگیرم و در نامه اعمال شما میگذارم تا او را ببخشی. با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه بخاطر یک تهمت؟! خیلی خوبه. بنده خدا این پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد، اما چاره ای نداشت. ثواب یک وقف بزرگ را بخاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. 🕌 برای تهمت به یک نوجوان یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بودداد و رفت! اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی بخاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست میدهد، پس ما که هر روز و شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که براحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هرچه میخواهیم میگوئیم... 💫 باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: « کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذابی دردناکی است...» امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه میفرماید: هر کس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود، برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است. 📚ادامه دارد... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🌷🌷🌷 ❌مراقب رفتارمون در فضای مجازی باشیم❗️ مواظب چشم زخم باشیم! مواظب شکستن دلها باشیم ! مواظب حسرت خوردن خیلی هاباشین! خونه ها پر شده از بیماریها و مشکلات، طلاق مرگ و میر و... دلیلش هم خود ماییم تعجب نکنید! ✅دوستان عزیز نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسرم خوشبختم یا نه! ♨️نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم و اون رو برای تمام گروه‌ها بفرستم! 🍬حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره،از اون عکس میگیریم و می‌فرستیم گروه و زیرش مینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم🍬 🤔آیا انقدری که تو فضای مجازی این چیزا رو نشون میدیم، تو واقعیتم همین هستیم؟ قدردان همسرمون، پدر و مادرمون هستیم؟ حواسمون به بچه هامون هست؟ شاید دختر مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره شاید پسری فعلا، وضعیت مالی مناسب برای ازدواج نداره ✅حواسمونو جمع کنیم کسی آه نکشه... آه انسان دلشکسته عرش رو به صدا درمیاره 🔥نیازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری میای جزییات و نکات خصوصی زندگی ما واسه دیگران نیست 💢دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم... ❗️مراقب باشین هرکسی توانایی اینو نداره که بره... هرکسی نمیتونه به بره و هر ماه یه ست لباس بخره... هر مردی وسعش نمیرسه به زنش بده... یه خانوم میاد جهیزیه چند 100 میلیونی دخترش رو فیلم میگیره، میزاره توی دنیای مجازی که چی؟ چشم همه درآد؟! 🙄 هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره، یا پدر داره ولی مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزار یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه میخوایم به کی فخر بفروشیم با این کارامون؟! به کجا برسیم؟ خدا عالمه ما بیشتر فقر فرهنگی داریم📵 رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید مردم قدیما اگر حتی نیم کیلو میوه می خریدند وبه خانه می بردند اون رو چنان پنهان می کردند که کسی تو کوچه خیبان نبیند می گفتند ازخدا می ترسیم کسی که نداره ببنید و آه بکشد حالا چی شده که بچه‌هامون قبل از خوردن، اول عکسشو میذارن تو فضای مجازی؟ میایم توی گروهها جوک میزاریم دوست دخترم زنگ زده بیا خونمون من تنهام... و هزاران پست مشابه دیگر که داریم با زبون بی زبونی به نوجوونا و جوونا میگیم که این مسائل عادیه... حواسمون باشه که توی گروه ها، دخترای کم سن و سال هم هستن که شاید فکر کنن دنیای بیرون از فضای مجازی هم باید اونطوری باشن 💰💶کسی داشت راه میرفت پایش به سکه ای خورد، فکر کرد طلا است ...نور کافی هم نبود؛ کاغذی را آتش زد که ببیند چه بوده دید یک سکه 50تومانیه ...بعد متوجه شد کاغذی که آتش زده دو هزار تومانی بوده گفت:چی را برای چی آتش زدم! 🔥🔥🔥🔥🔥 واقعا این زندگی غالب ما انسانهاست... ما چیزهای بزرگ را برای چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم... تاثیرات فضای مجازی رو دست کم نگیریم❗️ ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕📸 دیدار فرمانده مرزبانی جمهوری اسلامی ایران با خانواده شهید "مهدی محرم" در آراسنج بوئین‌زهرا 🔻سردار احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی جمهوری اسلامی ایران در رأس هیئتی با سفر به شهرستان بوئین‌زهرا با خانواده شهید مدافع وطن مهدی محرم دیدار و گفت‌و‌گو کرد. ╭┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @samen_Arasanj ╰┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯