eitaa logo
#ثامن_معراج‌(۸)
166 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پروفایل‌های‌ویژه‌عیدغدیر🌱
🔆 🔴 دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده "ویل" یکی از شدیدترین تهدیدهای قرآن است، 🔻و اون دو آیه اینها هستند: 🔆 وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ 📝 وای بر کم‌فروشان... 🔆 وَیْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ 📝 وای بر عیب‌جویان طعنه‌زننده... 1⃣ اولی در مورد مال مردم 2⃣ دوم در مورد آبروی مردم... 🔺مراقب هر دو باشیم. @samen_meraj
♥️ اے قیام ڪنندهٔ بـہ حق جہــاڹ انتظار قدومٺ را مي‌ڪشد چشمماڹ را بہ دیده وصاڸ روشڹ ڪڹ 🌱 🌹@samen_meraj
تاری از موی سرت کم بشود میمیرم آه،گیسوی تو درهم بشود میمیرم قلب من از تپش قلب توجان میگیرد آه،قلب توپرازغم بشودمیمیرم من که ازعالم وآدم به نگاه توخوشم سهم چشمان توماتم بشودمیمیرم جانم فدای سید علی خامنه ای❤️ 🌹@samen_meraj
چــہ زیبا میــشوم با تــو دِلَمــــ روشنــــ دِلَمــــ صافـــ اســت در این دنیاے رنگارنگ درین آشوبِ شهر آشوب خدا داند کہ با چـــادر🌷 تـــمامِ راه هموار است... 🌹@samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گل پسر 😍🤔 تبلیغ دین کرده در فضای مجازی 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻. احسنت به این سربازبصیروآگاه امام زمان و ولی فقیه ببینیدچطور اصل مطلب رو فهمیده این یعنی روشنگری. @samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️انیمیشن قانون سوم نیوتن به اندازه۱۰۰۰ سخنرانی برای حجاب اثر اقناعی ✅✅✅✅✅✅✅ در انتشار کم نگذارید👌 @samen_meraj
✨﷽✨ 🌸داستان پند آموز ✍روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایداربه آنجا رفت. در راه به امیدیافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان رابرایتان ارسال کن. مرد گفت: من ایمیل ندارم.مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید.متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد وچیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد. از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خودخرید میکرد و در بالای شهرمیفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم واردتجارت های بزرگ و صادرات شد. یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ درحال بستن قرداد به صورت تلفنی بود،مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان رابدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.مرد گفت: ایمیل ندارم. مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین. مرد گفت: احتمالآ سرایدارشرکت مایکروسافت بودم.! 💥گاهی نداشته های ما به نفع ماست @samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بر عید غدیر عید اکبر صلوات 💚بر چهره ی نورانی حیدر صلوات ❤️بر فاطمه این عید هزاران تبریک 💚بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات ❤️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 💚وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹پیشاپیش عید سعید غدیر خم مبارک باد @samen_meraj
[☘🌸] امام رضا علیه السلام: ِ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِب‏ 🔸روز غدیر در مقایسه با عید قربان و فطر و جمعه، مثل ماه در بین ستارگان می‌درخشد! 📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰. @samen_meraj
✨﷽✨ ✍ روزی بهلول داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. 1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. 👌استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست ورفت. @samen_meraj
♨️ همایش سیاسی موضوع : دست آوردها و چالشهای پیش روی دولت سیزدهم 🌏سخنران: حجت الاسلام والمسلمین طائب(فرمانده قرارگاه عمار) زمان: شنبه بیست و پنجم تیرماه ساعت ۱۷ 🏢 مکان: خیابان منتظری شمالی، سالن اجتماعات حوزه علمیه امام المنتظر(عجل الله) |
♥ سلامی از ژرفای قلب مضطربم از اعماق روح بیقرارم از جان دردمند و تنهایم ... سلامی از من به شما که دوستتان دارم شما که تمام امید و پناهم هستید شما که همه‌ی بود و نبودم شده‌اید … 🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ 🌹@samen_meraj
🌹🍃 با تو هستم تا قیامت رهبرم❣ عشق من باشی سلامت رهبرم❣ نایب مهدی،تمام عمر را❣ می کنم از تو اطاعت رهبرم❣ 🌹@samen_meraj
چادر میـپوشم چون ترجیح میدهم..☝️اســـیرِ خـــــدا باشـم❤️وچہ لذتـــ دارد اینڪہ خاص او باشم😍 نہ اینڪہ..!مطیع دستـــ شیطان👿 🌹@samen_meraj
🕊🌹🕊 ✅ توصیه امام زمان به راه گم کرده ها 🍁 در مفاتیح الجنان آمده است که امام زمان(ع) سه بار به سید رشتی فرمودند: ، ، و مقصود، است، 🌿 همچنین سه مرتبه فرمودند: ، ، ، که مقصودشان است 🍁 و سه مرتبه فرمودند: ، ، ، که مقصودشان است. 🌿 سید رشتی در راه حج است که از کاروان عقب می ماند و راه را گم می کند، در این موقع به محضر امام زمان (ع) مشرف می شود. 🍁نکته ی ظریف در این تشرف این است که اگر راه را گم کرده باشید را بخوانید، و بخوانید تا مسیر حق را ببینید و در صراط مستقیم بیفتید. 📚کتاب پرده نشین(شرح کلمات عرفانی اخلاقی حضرت آیت الله بهجت)،ص۱۶۱ 🌹@samen_meraj
🕊🌹🕊 ✅ توصیه امام زمان به راه گم کرده ها 🍁 در مفاتیح الجنان آمده است که امام زمان(ع) سه بار به سید رشتی فرمودند: ، ، و مقصود، است، 🌿 همچنین سه مرتبه فرمودند: ، ، ، که مقصودشان است 🍁 و سه مرتبه فرمودند: ، ، ، که مقصودشان است. 🌿 سید رشتی در راه حج است که از کاروان عقب می ماند و راه را گم می کند، در این موقع به محضر امام زمان (ع) مشرف می شود. 🍁نکته ی ظریف در این تشرف این است که اگر راه را گم کرده باشید را بخوانید، و بخوانید تا مسیر حق را ببینید و در صراط مستقیم بیفتید. 📚کتاب پرده نشین(شرح کلمات عرفانی اخلاقی حضرت آیت الله بهجت)،ص۱۶۱ 🌹@samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد💠 ✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راه‌های نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم، 🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل می‏کند که: در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی می‏کرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت. همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم. دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده‏ اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم. در راه پیر مردی را در مغازه‏ای دیدم که تعدادی در اطرافش جمع‏اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است، با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم. او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید، پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟ سیده می‏گوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه‏اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم. در نیمه‏ های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد. در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو می‏رود و پیامبر(ص) از او روی می‏گرداند عرض می‏کند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض می‏کنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید. پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟ در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود می‏زد و می‏گریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است. شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمی‏گذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: می‏خواهم این هزار دینار را به او بدهم. گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمی‏پذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده‏ای من هم دیده‏ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است. سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان‏شده‏ایم 📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‏2، ص: ۴۴۵ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
✨زیر لوای علی صف کشیده ایم چشم انتظار مهدی آل محمدیم✨ 🔸غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور... 🌹@samen_meraj