✨﷽✨
🌸داستان پند آموز
✍روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایداربه آنجا رفت. در راه به امیدیافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان رابرایتان ارسال کن.
مرد گفت: من ایمیل ندارم.مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید.متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد وچیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خودخرید میکرد و در بالای شهرمیفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم واردتجارت های بزرگ و صادرات شد. یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ درحال بستن قرداد به صورت تلفنی بود،مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان رابدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.مرد گفت: ایمیل ندارم.
مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین. مرد گفت: احتمالآ سرایدارشرکت مایکروسافت بودم.!
💥گاهی نداشته های ما به نفع ماست
@samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بر عید غدیر عید اکبر صلوات
💚بر چهره ی نورانی حیدر صلوات
❤️بر فاطمه این عید هزاران تبریک
💚بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات
❤️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💚وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹پیشاپیش عید سعید غدیر خم مبارک باد
@samen_meraj
[☘🌸]
امام رضا علیه السلام:
ِ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِب
🔸روز غدیر در مقایسه با عید قربان و فطر و جمعه، مثل ماه در بین ستارگان میدرخشد!
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰.
#مبلغ_غدیر_باشیم
@samen_meraj
✨﷽✨
✍ روزی بهلول داشت از کوچه ای میگذشت شنید که استادی به شاگردهایش میگوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.
1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمیشود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
👌استاد اینها را شنید و خجل شد و از
جای برخاست ورفت.
@samen_meraj
#سلام_امام_زمانم♥
سلامی از ژرفای قلب مضطربم
از اعماق روح بیقرارم
از جان دردمند و تنهایم ...
سلامی از من به شما که دوستتان دارم
شما که تمام امید و پناهم هستید
شما که همهی بود و نبودم شدهاید …
🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ 🌹@samen_meraj
#رهبرانهـ🌹🍃
با تو هستم تا قیامت رهبرم❣
عشق من
باشی سلامت رهبرم❣
نایب مهدی،تمام عمر را❣
می کنم از تو
اطاعت رهبرم❣
#جــــانـــا
🌹@samen_meraj
#ریحانہ
چادر میـپوشم
چون ترجیح میدهم..☝️اســـیرِ خـــــدا باشـم❤️وچہ لذتـــ دارد اینڪہ خاص او باشم😍
نہ اینڪہ..!مطیع دستـــ شیطان👿
#چادری_باش_بانو
🌹@samen_meraj
🕊🌹🕊
✅ توصیه امام زمان به راه گم کرده ها
🍁 در مفاتیح الجنان آمده است که امام
زمان(ع) سه بار به سید رشتی فرمودند:
#نافله، #نافله، #نافله
و مقصود، #نمازشب است،
🌿 همچنین سه مرتبه فرمودند:
#عاشورا، #عاشورا، #عاشورا، که
مقصودشان #زیارت_عاشورا است
🍁 و سه مرتبه فرمودند:
#جامعه، #جامعه، #جامعه، که
مقصودشان #زیارت_جامعه_کبیره است.
🌿 سید رشتی در راه حج است که از کاروان
عقب می ماند و راه را گم می کند، در این
موقع به محضر امام زمان (ع) مشرف می شود.
🍁نکته ی ظریف در این تشرف این است که
اگر راه را گم کرده باشید #زیارت_عاشورا را بخوانید، #جامعه_کبیره و #نمازشب بخوانید تا مسیر حق را ببینید و در صراط مستقیم بیفتید.
📚کتاب پرده نشین(شرح کلمات عرفانی
اخلاقی حضرت آیت الله بهجت)،ص۱۶۱
🌹@samen_meraj
🕊🌹🕊
✅ توصیه امام زمان به راه گم کرده ها
🍁 در مفاتیح الجنان آمده است که امام
زمان(ع) سه بار به سید رشتی فرمودند:
#نافله، #نافله، #نافله
و مقصود، #نمازشب است،
🌿 همچنین سه مرتبه فرمودند:
#عاشورا، #عاشورا، #عاشورا، که
مقصودشان #زیارت_عاشورا است
🍁 و سه مرتبه فرمودند:
#جامعه، #جامعه، #جامعه، که
مقصودشان #زیارت_جامعه_کبیره است.
🌿 سید رشتی در راه حج است که از کاروان
عقب می ماند و راه را گم می کند، در این
موقع به محضر امام زمان (ع) مشرف می شود.
🍁نکته ی ظریف در این تشرف این است که
اگر راه را گم کرده باشید #زیارت_عاشورا را بخوانید، #جامعه_کبیره و #نمازشب بخوانید تا مسیر حق را ببینید و در صراط مستقیم بیفتید.
📚کتاب پرده نشین(شرح کلمات عرفانی
اخلاقی حضرت آیت الله بهجت)،ص۱۶۱
🌹@samen_meraj
💠داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد💠
✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راههای نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم،
🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟
سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانهاش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم.
گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیدهای من هم دیدهام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمانشدهایم
📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص: ۴۴۵
@samen_meraj
✨زیر لوای علی صف کشیده ایم
چشم انتظار مهدی آل محمدیم✨
🔸غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور...
#بحق_علی_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹@samen_meraj
🔴 وای بر من!!!
✍ مرحوم حاج شیخ عباس قمی، در کتاب «منازل الآخرة » نقل فرموده است که:
شخصی به نام «ابن صمد، بیشتر اوقات شب و روز، اعمال خود را محاسبه میکرد، روزی به فکر محاسبه اعمال عمر خودافتاد، حساب کرد دید که شصت سال از عمرش گذشته است، پس روزهای این شصت سال را حساب کرد، دید که بیست و یک هزار وپانصد روز میشود، گفت:
«وای برمن! اگر روزی یک گناه، بیشتر نکرده باشم، وقتی خدا را ملاقات میکنم، بیست ویک هزار و پانصد گناه انجام داده ام»
این را بگفت و بیهوش افتاد...
روایت شده که: روزگاری حضرت رسول«صلی الله علیه و آله وسلم»در زمین بی گیاهی فرود آمد، به اصحاب خود فرمود: بروید هیزم بیاورید.
عرض کردند: ما، در زمین بی گیاهیم، و هیزم در آن یافت نمی شود.
فرمود: هر کس هر چقدر امکان دارد، بیاورد.
پس اصحاب هیزم آوردند و در مقابل آن حضرت روی هم ریختند، چون هیزمها جمع شد مانند کوهی به نظر میرسید، حضرت فرمود:
«گناهان شما نیز همین طور جمع میشوند. »
معلوم شد که مقصود آن حضرت، از امر به آوردن هیزم، این بود که اصحاب بدانند: همین طور که در آن بیابان خالی، هیزمی به نظر نمی آمد، اما وقتی که جستجو کردند و روی هم ریختند، مقدارکثیری هیزم جمع شد و مانند تلی گردید. بهمین نحو، گناهان ما به نظر نمی آید، اما اگر جستجو و حساب شود، گناهان بسیاری جمع میشود. چنانچه «ابن صمد» برای هر روز عمر خود، یک گناه فرض کرد، بیست و یک هزار و پانصد گناه شد.
📚 کتاب داستانهای شهید دستغیب (معاد و قیامت)
@samen_meraj
🔆 #پندانه
✍ بر انجام اعمال نیک پافشاری کن
🔹پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مىرفت.
🔸در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد. چند قدمى كه رفت در چالهای افتاد. خيس و گِلى شد.
🔹به خانه بازگشت. لباس را عوض كرد و دوباره برگشت. پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گِلى شد.
🔸برگشت، لباس را عوض كرد و از خانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است. سلام كرد و راهی مسجد شدند.
🔹هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد.
🔸پرسيد:
اى جوان! براى نماز وارد مسجد نمىشوى؟
🔹جوان گفت:
نه، اى پير! من شيطان هستم. براى بار اول كه بازگشتى، خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم.
🔸براى بار دوم كه بازگشتى، خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.
🔹ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى، خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
🔸براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى.
@samen_meraj
به عشق حضرت حیدر، به عشق آل علیع
به عشق حضرت زهرا، به طلعتِ نبوی،
همیشه ذکرِ لبانَم به هر کجا این است:
علیع امامِ من است و منم غلامِ علیع
#فقطحیدرامیرالمؤمنینعاست💚
#مُبلغِ_غدیر_باشیم💫
❤️@samen_meraj
405-sedayeenghelab_ir.mp3
2.19M
📢 #صدای_انقلاب شماره: 405
💠 چرا حکم آیت الله جنتی باز هم تمدید شد؟
🎙 کارشناس برنامه: دکتر یدالله جوانی
#شورای_نگهبان
#آیت_الله_جنتی
#فقیه
@samen_meraj
#سلام_مولای_مهربانم♥
-إِنَّهُمیَرَوْنَهُبعِیداوَنَراهُقَرِیبا..
+ومنهـر روز
درانتـظارآمدنتهستـم
هرلحضهبیشترحسمیڪنـم
ڪهآمدنت نزدیڪاست
🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱
🌹@samen_meraj
#غدیربیعتبامهدیفاطمه
وفا خواهد شد!
عهد بسته شده با
ولایت علی مرتضی سلام الله علیه،
میان فوج فوج بندگان
در زمانهی باشکوه آمدنت ...
حقی که با علی و فرزندان اوست
بازخواهد گشت
به دست صاحبانش ...
خیلی زود ...
همین روزها ...
با دعاهای من و تو برای ظهورش ...
#یاعالیوبحقعلیعجللولیکالفرج
🌹@samen_meraj
#سلام_امام_زمانـم♥
سلام وارث شکوهمند غدیر،
ما غدیریان آخرالزمان
با سبدهای معطر نرگس،
کنار برکه ی انتظار،
سبز و امیدوار و خستگی ناپذیر،
چشم براه توایم
تا بازآیی و غدیر را احیا کنی...
ای وارث سریر امامت ، به پاخیز...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌹@samen_meraj
✍سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود می گوید:
♻️یاد دارم که در ایام کودکی ، اهل عبادت بودم و شب ها برمی خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم .
🌙شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته ، می خواندم . در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند .
🤔 پدر را گفتم : از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت ، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند .
👤پدر گفت : تو نیز اگر می خفتی ، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!
📘گلستان سعدی
@samen_meraj
شهیدانه🌹
گفت: مادرجان شما غصهی مرا نخور!
خانهی من عقب ماشینم است.
پرسیدم: یعنیچه که خانهات، عقب ماشینت است؟!
گفت: جدی میگویم!
اگر باور نمیکنی، بیا ببین همراهش رفتم،
در عقبِ ماشین را باز کرد.
وسایل مختصری را توی صندوق عقب ماشین چیده بود!
سهتا کاسه، سهتا بشقاب، سهتا قاشق
یک سفره پلاستیکی کوچک،
دوقوطی شیرخشک برای بچه
و یکسری خرده ریز دیگر!
گفت: این هم خانهی من که خیلی هم راحت است
گفتم: آخه اینطوری که نمیشود
گفت: دنیا را گذاشتهام برای دنیادارها
خانه هم باشد برای خانهدارها!
#شهید_ابراهیم_همت🌷
یاد شهدا باصلوات🌸
@samen_meraj
✨﷽✨
🌼 صرفهجویی در اوقات عُمر 🌼
✍حاج آقا قرائتی: گاهی اگر حواسمان نباشد، قرآن یک آیه دارد میگوید: میآید زمانی که برای یک دقیقه التماس میکنی. میگوید: یک دقیقه، پنج دقیقه عمر مرا اضافه کن. «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مؤمنون/99) خدایا مرا برگردان. میخواهی جان مرا بگیری؟ نیم ساعت صبر کن. میگوید: نه، فایده ندارد.
ما پنج میلیون دانشجو داریم. به درسهایی که میخوانید قانع نباشید. این درسها را بخوانید اما قانع نباشید. شما بیش از درسهای دانشگاه هستید و طلبهها بیش از درسهای حوزه هستند. ما علمایی داریم که دویست جلد کتاب نوشتند.
صرفهجویی در عمر، انتخاب اینکه عمرمان را در کجا مصرف کنیم؟ فیلم میخواهی ببینی، چه ساعتی فیلم ببینیم؟ شما ساعت نه فیلم ببین. سه تا فایده دارد. هم شام میخوری. هم با خانواده حرف میزنی و هم فیلم میبینی. ما نیم ساعت فیلم میبینیم. نیم ساعت با خانم حرف میزنیم، نیم ساعت هم شام میخوریم. میشود یک ساعت و نیم! این یک ساعت و نیم را میشود نیم ساعت کرد.
@samen_meraj
#ممنونم_خدا 🙏
➖وقتی ذهنم خسته میشه؛
- یعنی تهویۀ هوای بدنم رو خوب انجام ندادم و این باعث شده حرارت مغزم بالا بره، تا جایی که ممکنه سلولهای حساس مغزم آسیب ببینن و عملکرد کلی بدنم به مشکل بخوره.
- توی این شرایط خطرناک، تو با یه خمیازۀ کشدار به دادم میرسی!
- تو دهانم رو بیش از حد معمول باز میکنی و با کش آوردنِ عضلات فکهام، گردش خونی که به مغزم میره رو بالاتر میبری تا این عضو حیاتیم رو خنک کنی.
- همزمان هوای زیادی رو میکشی توی ریههام و با سرعت بیشتری خارجش میکنی و اینجوری اکسیژن بیشتری رو به مغزم میرسونی و دیاکسیدکربنها رو، که موجب خستگیم میشن، میفرستی بیرون.
- خیلی وقتا وسط فعالیتهای ذهنیم، من بیخبرم از اینکه حرارت مغزم داره بالا میره، اما تو با روشن کردن پنکۀ طبیعی بدنم مغزم رو خنک میکنی تا مراقب سلامتیم باشی. 💞
ممنونم ازت خدا... 🙏
@samen_meraj