eitaa logo
#ثامن_معراج‌(۸)
166 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸✨امام کاظم ؏ ؛ کسانی در بزرگسالی عجول شتابزده و بی‌ظرفیت هستند که در کودکی به اندازه کافی بازی نکرده‌اند✨ 📚 مجلسی ۶۰/۳۶۲ @samen_meraj
✨﷽✨ ✍گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند. اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند ! ☘چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم، پله ی صعودمان باشد. و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد @samen_meraj
✍ در دستگاهِ خدا، عزّت و مقام، به 'نسب و سبب' نیست! باید شبیه‌ترین باشی، نزدیک‌ترین، خاص‌ترین و خالص‌ترین ... ✦ آنقدر که تو را تَمامِ ولی اَت بنامند... نه از سوی این و آن ... که خدایی علی علیه‌السلام را تمامِ "اول شخص عالم خلقت" می‌نامد که بر تمام او احاطه دارد. ☜ در دستگاه خدا، حتی - خیالِ خطر کردن برایِ ولی - خیال ماندن در کنارِ ولی - خیال دویدن برای برداشتن بارِ ولی - خیال فدا شدن برای ولی را هم به کسی نمی‌دهند مگر آنکه صدقش را در جان او ببینند. [ علی علیه‌السلام کجای قله‌ی دنیا ایستاده، که قرآن او را نَفْسِ نبی، تمامِ نبی... می‌خوانَد؟ ] ✦ شاید خدا در لیله‌المبیت تصمیم می‌گیرد علی را نَفْسِ نبی بنامد و در مباهله از آن رونمایی می‌کند ! شاید .... | ویژه روز | ※ طرح: استدیو "انسان تمام" @samen_meraj
✍ماجرای توسعه حرم مبارک حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به دستور امام زمان (ع) و شرح حال مرجع بزرگ که لباس ساده کارگری بر تن داشت و فرمایش بسیار زیبایی از عارف کبیر شیعه "آیت الله سید علی قاضی" یا صاحب الزمان شاه عباس صفوی، پادشاه مقتدر ایران‌زمین، در راستای سیاستهای مذهبی در مقابله با حکومت عثمانی، به شیخ_بهایی دستور می‌دهد که ضمن طراحی نقشهٔ مدرن شهر نجف_اشرف، طرح معماری کامل حرم مولی‌الموحدین حضرت_علی (ع) را با دقت اجرا نموده و خود نیز مدیریت پروژه را عهده‌دار شود... این پروژهٔ بزرگ مستلزم تخریب دهها مسجد و حسینهٔ کوچک و بزرگ بوده که در اطراف ساختمان ساده و قدیمی حرم امام_علی(ع) قرار داشته‌اند. هیچکدام از مراجع و علمای بزرگ نجف، اذن تخریب مساجد و توسعهٔ حرم را نمی‌دهند، لذا شیخ بهایی پس از تحقیق، به این نتیجه می‌رسد که تمام مراجع و علمای نجف، تابع رأی و نظر علامه بزرگ (مقدس_اردبیلی) می‌باشند و لذا هرچه او بگوید همه تبعیت خواهند کرد. شیخ‌بهایی به نزد ایشان رفته و ضمن توضیح، و ادلهٔ دقیق از مقدس اردبیلی تقاضای اذن شرعی می‌نماید. علامه مقدس اردبیلی که از جو حاکم بر نجف بخوبی آگاهست، از شیخ بهایی فرصتی یک‌روزه می‌خواهد تا از ارباب اذن تکلیف کند... فردا صبح که شیخ بهایی برای پاسخ می‌رود، پس از کوبیدن بر درب منزل مقدس اردبیلی، به ناگاه پیرمردی ساده را مشاهده می‌کند که در عین کهولت سن، و بدون توجه به جایگاه عظیم مرجعیت، لباس کارگری پوشیده، و بیل و کلنگ در دست به سمت حرم امیرالمومنین علی(ع) رهسپار می‌شود... مردم که از موضوع اطلاع می‌یابند با شادمانی پشت سر ایشان به راه افتاده و جمعیتی انبوه از مردم و علماء بزرگ اسلام، با لباس کار و ابزار کارگری مشغول به مرمت و توسعهٔ صحن و سرای علی(ع) می‌شوند. مرحوم آیت_الله_قاضی فرموده‌اند اگر ٱن روز در نجف بودم، جلوتر از علامه مقدس اردبیلی حرکت می‌کردم، از ایشان پرسیدند چرا؟! پاسخ فرمود: برای آنکه سنگریزه‌ها و خاشاک را از جلوی پای مقدس اردبیلی پاک کنم. 📙منبع: برگرفته و اقتباس از کتاب عطش صفحه 207 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
🌸🍃🌸🍃 یکی از فرزندان مرحوم شیخ مرتضی انصاری به واسطه نقل می کند که: مردی روی قبر شیخ افتاده بود وبا شدت گریه می کرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند، گفت: جماعتی مرا وادار کردند به این که شیخ را به قتل برسانم. من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم . وقتی وارد اتاق شیخ شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم بی حرکت ماند وخودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد بدون آن که بطرف من برگردد گفت: خداوند چه کرده ام که فلان کس را فرستاده اند که مرا بکشد ( اسم مرا برد ) . خدایا من آن ها را بخشیدم تو هم آن ها را ببخش . آن وقت من التماس کردم ، عرض کردم: آقا مرا ببخشید. فرمود : آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا . من رفتم تا صبح شد همه اش در فکر بودم که بروم یا نروم واگر نروم چه خواهد شد بالاخره بخودم جراءت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند ، رفتم جلو وسلام کردم ، مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود: برو با این پول کاسبی کن . من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم وکاسبی کردم که از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازار شدم وهر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم. : 📚زندگانی شیخ مرتضی انصاری 📚داستان هایی از مقامات مردان خدا، ص۸ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ @samen_meraj
‌ 📚داستان کوتاه مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟ مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟ پسر گفت: من شتری ندیدم! مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد. قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟ پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ 🖥 زیبای باید داستان را به کودکان خود بیاموزیم. 🔻اگر غدیر عید ولایت است عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده. 🔻امام رضا(ع) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است. 📚 الفصول المختاره، ص38 💠 در ، اسقف مسیحیان به اصحاب خود گفت: ✍️ «من چهره‌هایی [بسیار پر معنویت و باشکوه] را می‌بینم که اگر از آفریدگار هستی بخواهند کوه‌ها را از جای برکند، چنین خواهد شد. از این رو تقاضا می‌کنم مباهله نکنید که نابود خواهید شد و تا روز رستاخیز یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند.» 📚 الطّرائف، ج 1، ص 45. @samen_meraj
💢 عملیات های مهم گمشده. 💠 عملیاتی مهم ، گمنام و نا شناخته در تاریخ دفاع مقدس. 🗓 اول مردادماه ، سالگرد عمليات "لبيك يا خميني" با رمز "فناي في اللَّه" در منطقه غرب كارون ، در سال ۱۳۶۷ ، می باشد. 📃 پس از آن كه ايران در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۶۷ قطعنامه ۵۹۸ را پذيرفت، و آماده پذیرش آتش بس و پایان دادن به جنگ شد ، رژیم بعث عراق دست به تهاجمی گسترده در سرتاسر جبهه های غرب و جنوب زد تا با تصرف مجدد خرمشهر و بخشهای وسیعی از استان های ، خوزستان ، ایلام و کرمانشاه ، از موضع برتر و به عنوان طرف پيروز بر سر ميز مذاكرات صلح بنشيند و بتواند خواسته‌هاي خود را بر ایران تحميل كند. 🔥 به همین منظور در تاريخ ۳۱ تیرماه ۶۷ ، ارتش اين كشور عمليات گسترده‌اي را با استعداد ۶ لشكر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز با هدف دست‌يابي به جاده اهواز - خرمشهر و سپس تهديد خرمشهر، آغاز كرد. ☄ در پي اين اقدام دشمن و با اخطار حضرت امام خميني (رضوان الله تعالی علیه) ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با جمع آوری یگان های موجود در منطقه ، ضد حمله شدیدی را با نام " عملیات لبیک یا خمینی " سازمان داد و نهایتاً پس از سه روز نبرد سنگین و جنگی بسيار شديد و سخت در گرمای بالای ۵۰ درجه خوزستان ، که با پشتیبانی نیروی هوایی و هوانیروز قهرمان همراه بود، موفق شدند دشمن متجاوز را تا پشت مرز بین اللملی شلمچه به عقب برانند. 👈 برخی از رزمندگان حاضر در این نبرد ، این عملیات را با نام " عملیات ایثار" می شناسند ، چون در آن زمان از نام عملیات مطلع نبودند. ✍ظاهراً قرار بود ، با توجه به فروپاشی سازمان رزم دشمن در منطقه جنوب و از دست دادن توان مقاومت و مشغول بودن سایر یگانهای ارتش متجاوز صدام در جبهه های دیگر ، مرحله دوم این عملیات با ورود به خاک عراق و تهدید یا تصرف شهر بصره در روز ۴ مرداد انجام گیرد تا با فشار بر دشمن مانع از دست رفتن شهر رو به سقوط کرمانشاه در عملیات مشترک منافقین با صدام شود ، که حضرت امام (رحمت الله علیه) چنین اجازه ای ندادند و دستور فرمودند که با دشمن در همان منطقه اسلام آباد و کرند غرب مقابله شود ، که این امر منجر به رقم خوردن عملیات بزرگ " مرصاد " گردید و پایان خوشی را برای دفاع مقدس رقم زد. ✍ بخشی از مطالب فوق مشاهدات عینی بنده حقیر ، بعنوان رزمنده ای کوچک در لشگر هشت نجف اشرف ، در منطقه جنوب و جزء تاریخ شفاهی جنگ می باشد. ✍ غلامعلی کریمی @samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درختی نیست که از بادها نلرزد و آدمی نیست که در زندگی شکست نخورده باشد، ولی فقط " ریشه‌دارها " می‌مانند... 💚 💫 ❤️@samen_meraj
تمامِ محمد.mp3
7.66M
✦ تمــام حقیقتِ مباهله یک اصل بود!!! که آن هم، نه مردم آن زمان درک کردند و نه مردمان زمانهای بعد... 💥اما این فرصت برای ما در آخرالزمان وجود دارد...!!! - چه کنیم تا در دسته مردمانی قرار نگیریم که " کلاِم خدا " را سبک شمردند و زمین گذاشتند؟!!! 🤲 اعمال روز مباهله | ویژه روز | @samen_meraj
🇮🇷 📝 | مجازات ارسال فیلم برای مسیح علی نژاد 🍃🌹🍃 🔻حجت‌الاسلام سیدعلی خان‌محمدی سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر: هرگونه همکاری و همچنین فیلم‌ گرفتن در رابطه با کشف حجاب و یا اتفاقاتی که علیه نظام است مشمول ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی خواهند بود و بین ۱ تا ۱۰ سال حبس برای‌ آنها در نظر گرفته می‌شود. 🔹البته این موضوع فقط در حوزه کشف حجاب نیست،بلکه هر فیلمی که علیه نظام جمهوری اسلامی باشد و برای این خانم (مسیح علی نژاد) ارسال شود، مشمول این ماده خواهد بود. 🔺معصومه علی‌نژاد معروف به مسیح علی‌نژاد از سال ۲۰۲۱ عضو سرویس اطلاعاتی آمریکا CIA است، پس لازم است مردم بدانند با چه کسانی طرف هستند و آنها منافعشان ایجاب می‌کند که مردم را فریب داده و آنها را مقابل هم قرار دهند. | | @samen_meraj
🔘 داستان کوتاه صحابی که علی(ع) را نفروخت!! روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی به حال ابوذر غفاری می‌سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان، ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه‌ی او رفتند چهار کیسه‌ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید: اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید. و دوم بی انصاف‌ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. و بعد آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم؛ آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده‌اش چیزی نخورده بودند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
مرحوم کافی نقل می کرد که شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. میخواست کمکش کنم. لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین. رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم. فرمود: شیخ احمد ! حالا دیگر غر میزنی؟ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که خداوند و امام زمان چه لطف و محبت و عنایتی به من دارند. ✨✨✨ 🌸🍃وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد ، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری.. اصلًا انگار روزیت میشود، خودت میفهمی که از بین آن همه آدم چرا تو انتخاب شده ای.. 🌷خدایا به حق علی و اولاد علی علیهم السلام عاقبت بخیری و توفیق کار خیر به همه ی ما عنایت بفرما....التماس دعا🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
🔴 نامه حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی به دختران ایرانی: 🔻لباس و آرایش فریبنده شما در خیابان، زخمی را در دل فقرایی که این نوع لباس‌ها را ندارند، به وجود خواهد آورد که با آه خود از شما انتقام خواهند گرفت 🔻اگر جلوه‌ گری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه ‌گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد 🔻آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجمل‌گرایی، گناه و بی ‌بند و باری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟ @samen_meraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌•°🌱 ღ ‌تو‌... آفتاب‌‌ترین‌ آفتابِ‌زمیـن‌و‌زمانـۍ! به‌تو‌ڪه‌فڪرمیکنم،آنقدر‌گرم‌میشوم، ڪه‌کوه‌غصه‌هایم آب‌میشود! صبـحۍ‌ڪه‌با‌تو‌شروع‌شود‌ خورشید‌نمیخواهد..! 🌹@samen_meraj
باعث لبخند مهـدے چـادر مشکےِ توستـ🖤 🌹@samen_meraj
❤️بسیار زیباست👇 شيخ صدوق قدس سره از ابوذر رحمه الله نقل كرده است كه گفت؛ از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى‏ فرمود؛ اسرافيل بر جبرائيل مباهات كرد و گفت؛ من از تو بهتر هستم!! جبرائيل گفت؛ چگونه و به چه دليل تو از من بهترى؟ گفت؛ به خاطر اينكه من يكى از هشت فرشته اى هستم كه عرش الهى را بدوش دارند، و من مأمور دميدن در صور هستم، و من نزديك‏ترين فرشته به درگاه ربوبى ‏ام. جبرئيل گفت؛ من از تو بهترم!! اسرافيل گفت؛ چگونه و به چه علّت تو از من بهترى؟ جبرائیل گفت؛ به خاطر اينكه من امين پروردگار بر وحى، و فرستاده او بسوى انبياء و رسولانم، امر خسوف (ماه‏ گرفتگى) و غرق كردن اشياء به دست من است، و خداوند امّت‏هائى را كه بخواهد هلاك كند به دست من هلاك ونابود مى ‏كند. بعد فرمود ع؛ اين دو نزاع خود را به پيشگاه الهى عرضه داشتند، خداوند به آنها خطاب كرد و فرمود؛ ساكت باشيد و مباهات نكنيد، به عزّت و جلالم قسم كسانی را آفريده ام كه از شما بهتر هستند... عرض كردند؛ آيا مخلوقى بهتر از ما آفريده ‏اى در حاليكه ما از نور آفريده شده ايم؟ فرمود؛ بلى، آنگاه به حجاب قدرت فرمان داد كه ظاهر شود، وقتى آشكار شد ديدند كه بر ساق عرش نوشته شده است؛ لا إله إلّا اللَّه،" محمّد رسول‏ اللَّه،" وعليّ وفاطمة،" والحسن والحسين،"خير خلق ‏اللَّه. «خدائى جز خداى يگانه نيست،جل جلاله محمّد ص فرستاده خداست، على، ع فاطمه،س حسن ع و حسين‏،ع بهترين مخلوقات پروردگار هستند». جبرئيل عرض كرد؛ يا ربّ؛ أسألك بحقّهم عليك أن تجعلني خادمهم! خداوندا ! ازتو درخواست مى ‏كنم بحقّ اين بزرگواران كه مرا خدمتگزار ايشان قرار دهى»، و خداوند آن را پذيرفت، پس جبرئيل از اهل بيت قرار گرفت و او خادم و خدمتگزار ما مى‏ باشد. 📚ارشادالقلوب ج2ص295 مدینه المعاجز ج2ص394 هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبوها وَبَعلُها وَبَنوها.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
حضرت موسی عليه السلام فقيری را ديد كه از شدت تهيدستی ، برهنه روی ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد : ای موسی ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكی به من بدهد كه از بی تابی ، جانم به لب رسيده است . موسی برای او دعا كرد و از آنجا (برای مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز می گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتی بسيار در گردش اجتماع نموده اند . پرسيد : چه حادثه ای رخ داده است ؟ حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازه گي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويی نموده و شخصی را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند ! خداوند در قرآن مي فرمايد : اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند. ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض (شوری-۲۷) پس موسی عليه السلام به حكمت الهی اقرار كرد ، و از خواهش خود نزد خدا استغفار و توبه نمود . 📚حکایتهای گلستان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj
✨﷽✨ یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟ روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم: اما این کتاب خیلی باارزش است! تشکر کردم و در حالی که خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم. چند روز بعد پدرم روزنامه‌ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و به نظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست؛ برای شخص دیگریست و موقتاً می‌توانی آن را داشته باشی. من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم. در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج چیست؟ در عشق می‌کوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب باارزشی است که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش می‌کنی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@samen_meraj