eitaa logo
محتوای ثامن پیربکران
127 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
8.9هزار ویدیو
855 فایل
این کانال مخصوص جهادگران تبیین است
مشاهده در ایتا
دانلود
📌8️⃣ مداحی موسیقی پاپ نیست 🔻رهبر معظم انقلاب ▪️ یک هویّت خاصّی است؛ این هویّت عوض نشود. این نوآوری شما نبایستی حرکت شما و اجرای برنامه‌ی شما را بلغزاند به سمت یک چیزهایی که مدّاحی نیست؛ ▪️ گاهی این جوری دیده میشود. باید توجّه کنید این هویّت حفظ بشود؛ 💠 مجموعه رسانه مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران 🆔https://eitaa.com/madahanpirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مردی که بدن زن نامحرم ببینه، تحریک نشه مریضه❗️ 💎 مرڪز تخصصـی آمـوزش و احیـاء واجـب فرامـوش شـده ...
🎬پنجمین نشست وبیناری 🎙سخنران: استاد دکتر سیدجلال حسینی 👈موضوع : شرایط اخیر با توجه به انتخابات اسفند ماه و پاسخ به سئوالات 🕘زمان: یکشنبه ۸ مردادماه۱۴۰۲ راس ساعت ۲۱ 🎥پخش زنده جلسه در کانال ثامن لنجان در روبیکا 🆔 https://rubika.ir/samen_lenjan3 ✅لینک آبی رنگ فوق را لمس نموده،عضو کانال شده و پخش زنده را تماشا کنید. در پایان در مسابقه شرکت نموده و برنده شوید.
🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷:  مجله  مطالعات قرآنی نامه جامعه (نامه جامعه)  آذر و دیماه 1392 شماره 107  پایه ریزی انقلابی بزرگ پس از واقعة عاشورا نویسنده : زهرا رضائیان نگاهی به خطبه های حضرت زینب(س)                                                                               حضرت زینب(س)، زنی مجاهد و در جهاد نستوه بود؛ اهل دفاع از حق و مبارزه با تبهکاران. راه و رسم دفاع و مبارزه را از جدّش، مادرش، پدرش و برادرانش خوب آموخته بود، عمرش را در طوفانی از حوادث گذرانده، پس از وفات پیامبر(ص) چندماهی را در کنار مادر بوده و دیده بود که او چگونه از پیکرش، اعلامیة دفاعیه ای علیه خصم ساخته و چگونه با وصیت دفنش در شب، دفتر مظلومیتی را گشوده که تا ابد به روی بشریت باز می ماند. پس از پیامبر(ص)، سی سال با پدر بود و شاهد احقاق حق، دفاع ها، مبارزه ها و سکوت گویاتر از سخن او. ده سال تحت رهبری و ولایت برادرش امام حسن(ع) زندگی کرده و ده سال نیز همگام با امام حسین(ع)، هم پیمان با نهضت او و مکمل برنامه های او بود. حضرت زینب(س)، زنی بود زمان شناس، و دشمن شناس که هم ارزیاب زمان بود و هم آگاه به شرایط خود. از نقاط ضعف و قدرت دشمن به خوبی خبر داشت، سنگرها و پناهگاه های آنان را به خوبی می شناخت، از طرح و نقشة مبارزه به خوبی آگاه بود و می دانست انگشت بر کدام نقطه ضعف شان بگذارد و چگونه آنان را بر زمین بزند. خطبه ها و سخنرانی های حضرت زینب(س) بر اثر تحریک عواطف و ناراحتی های روحی و فشار مصائب نبود؛ بلکه از روی نقشه دقیق و منطقی بود و هر سخن در جای خود و در حد لزوم و فرصت مناسب گفته شد. هم موضع سخن گفتن او حساب شده بود و هم موضع خاموشی اش. رسالت حضرت زینب(س) نهضت خونین و جاودانة کربلا، از مهم ترین حوادث تاریخ اسلام به شمار می رود. ابعاد انقلاب حسینی، از زوایای گوناگون قابل بررسی است. این نهضت که حق را از باطل جدا نمود، از یک سو تأثیری ژرف بر بیداری مسلمانان نهاد و از سوی دیگر تبلیغات سوء چندین سالة امویان را نقش بر آب ساخت. بدون شک عقیلة بنی هاشم، زینب کبری(س)، از جمله شخصیت های تأثیرگذار این نهضت عظیم است که در ماندگاری و جاودانی آن نقش بی بدیل داشته و به عنوان پیام رسان عاشورا، تنها زنی است که در مقطعی به عنوان نایب امام معصوم(ع) انجام وظیفه نموده است. بنابراین انقلاب عاشورا دو چهره دارد: خون و پیام. رسالت نخستین، رسالت امام و یارانش بود و رسالت دوم، رسالت پیام، رساندن پیام شهادت به گوش دنیا. این رسالت بر دوش حضرت زینب(س) بود؛ زنی که مردانگی در رکابش رسم جوانمردی آموخت. رسالت حضرت زینب(س) سنگین تر و دشوارتر از رسالت برادرش، امام حسین(ع) است؛ رسالت رساندن پیام برادر به جهانیان و فریاد بر سر استعمار و استبداد.[1] با واقعة عاشورا حضرت زینب(س) رسالتی سنگین بر دوش گرفت؛ زیرا امام حسین(ع) پدیدآورندة این نهضت عظیم بود و حضرت زینب(س) ادامه دهندة آن. مصیبت ها و اندوه های بزرگ مانع از انجام این رسالت عظیم نشد. از این رو حضرت زینب(س) با دو برنامة ایراد خطبه در بین مردم و پرداختن به عزاداری برای شهیدان کربلا، رسالت خویش را به انجام رسانید. سخنان حضرت زینب(س) دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار داد و همگان را به گریه واداشت. در واقع انقلاب دیگری در ادامة نهضت امام حسین(ع) توسط حضرت زینب(س) شروع شد. اهمیت خطبه های حضرت زینب(س) نیم نگاهی به خطبه های حضرت زینب(س) بیانگر اهمیت این سخنان همیشه جاویدان است: 1. خطبه های حضرت زینب(س) از جهاتی حائز اهمیت است؛ چرا که بانویی است اسیر و داغدیده و در عین حال، در برابر هجوم دشمن خونخوار؛ سر بریدة برادر و دیگر عزیزانش در مقابل اوست، آن ها را می بیند و با غمی جانکاه سخن می گوید. از سوی دیگر باید به گونه ای عمل نماید که هجوم جدیدی را برای اسیران نیافریند و آن ها را در معرض ضرب و شتم جدید قرار ندهد و این، گوشه ای از پیام عاشورایی حضرت زینب(س) است.[2] 2. بیان آثار و پیامدهای جنایتی که دشمن در کربلا بر خاندان پیامبر(ص) روا داشت و بیان عظمت آن، مردم را بیشتر به عمق این جنایت واقف ساخت و موجب روشنی و تنبه آنان گردید، آن ها را به مبارزه علیه دشمن برانگیخت و منجر به قیام هایی شد که طومار بنی امیه را در هم پیچید. 3. احاطه و تسلط بر کلام و شیوایی بیان، آنجا که بعضی گمان می بردند امام علی(ع) سخن می گوید.[3] 4. معرفی مردم کوفه و بیان عنصر شخصیتی آنان، که نشان دهندة عمق شناخت حضرت زینب(س) نسبت به جامعه و عوامل رکود آنان است که این جامعه شناسی و مردم شناسی نیز میراثی از پدرش امام علی(ع) است. خطبة افشاگر ماهیت یزیدیان
هدف نهضت و قیام امام حسین(ع)، برانگیختن احساسات دینی و مذهبی مسلمانان و بیدار کردن وجدان های خفتة آنان بود. وقتی ابن زیاد برای اهانت به امام حسین(ع) و اعلام پیروزی یزیدیان، گروهی از بزرگان و اشراف کوفه و جمع بسیاری از مردم را در دارالاماره گرد آورد، به مأموران امنیتی دستور داد از سرهای بر نیزه که در گوشه و کنار دارالاماره بود، حفاظت کنند. اما حضرت زینب(س) پس از ورود به صحن دارالاماره، با پاسخ های دندان شکن به سؤالات ابن زیاد، ماهیت یزیدیان را رسوا کرد؛ آن گونه که بنا به گواهی تاریخ، ابن زیاد بعدها از برپایی چنین مجلسی اظهار پشیمانی کرد؛ زیرا آن مجلس برای خاندان رسالت، عزت و سرافرازی به همراه داشت و ذلت و خواری یزیدیان را به وجود آورد. حضرت برای درهم کوبیدن ابن زیاد و اعیان و اشراف کوفه به پا خاست و با صدایی رسا گفت: سپاس خداوندی را سزاست که ما را به وجود محمد(ص) گرامی داشت و ما را پاک و پیراسته گردانید، نه چنان که تو می گویی؛ بلکه تبهکار رسوا و تکذیب می شود. ابن زیاد گفت: کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟ دختر قهرمان امام علی(ع) در جواب ابن زیاد گفت: جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خدا مقدر ساخته بود، کشته شوند و آن ها نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به زودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم رو به رو می کند و آنان از تو، به درگاه خدا شکایت و دادخواهی خواهند کرد، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه![4] حضرت زینب(س) در نهایت شجاعت و استقامت در برابر امویان ایستاد و در کمال جرئت و شهامت به آن ها پاسخ داد: خدا را شکر می کنم که افتخار شهادت را نصیب ما کرد، خدا را شکر می کنم که این تاج افتخار را بر سر برادر من گذاشت، خدا را شکر می کنم که ما را از خاندان نبوت قرار داد... رسوایی از آنِ فاسقان است؛ ما در عمرمان دروغ نگفتیم و حادثة دروغ هم به وجود نیاوردیم. دروغ حربه فاجرهاست. ما فاسق و فاجر نیستیم، بلکه یعنی رسوا و دروغگو تو هستی. [5]در شام نیز وقتی حضرت زبان به سخن گشود، چنان یزید و یزیدیان را رسوا کرد که به قول محققان و اندیشمندان ملل مختلف جهان، مردم شام را با حقیقت اسلام آشنا ساخت و نمایندگان و بازرگانان و سفرای دولت های غیرعرب که در آن جلسه حضور داشتند، به حرکت های ناشایست امویان پی بردند و نیز سخنان حضرت، زمینه را برای انقلاب مردم مدینه و مکه فراهم ساخت.[6] از هنگامی که حضرت زینب(س) در مجلس یزید، خطابة طولانی خود را آغاز کرد، حتی یک بار دچار تردید نشد و مکث نکرد و کلام خود را جز در مواردی که نام خدا را می برد و از برادرش و سایر کشتگان کربلا یاد می کرد یا یزید را طرف خطابه قرار می داد، تکرار ننمود. حتی خطبای بزرگ اگر از روی یادداشت صحبت نکنند، دچار تردید می شوند و مکث می کنند و تکیه کلامشان را بر زبان می آورند که نشان می دهد دفع الوقت می کنند، ولی حضرت زینب(س) فی البداهه صحبت می کرد، یک بار مکث نکرد و تکیه کلامی بر زبان نیاورد که نشان دهد در جست و جوی چیزی است که باید بگوید و با سلیس بودن کلام و توقف نکردن، نشان داد که ناطق توانایی است.[7] بنا به گفتة برخی مورخان اهل سنت، لحن خطبة حضرت زینب(س) در یزید مؤثر واقع شد، تا آنجا که وی از قتل امام حسین(ع) و یارانش ابراز پشیمانی نمود و در این فکر بود که چگونه فاجعة شهادت امام و یارانش را جبران نماید؛ از این رو خطبة حضرت را قطع نکرد و به او آسیب نرساند و اسیران را آزاد کرد. در خطبة حضرت زینب(س) دو اثر به ظاهر متضاد وجود داشت: یکی مناعت و دیگری مظلومیت. وقتی آدمی از روی مناعت سخن می گوید، جنبة مظلومیتش پنهان می ماند و آن هایی که گفته اش را می شنوند، وی را یک مظلوم به شمار نمی آورند و وقتی شخصی از روی مظلومیت حرف می زند، لحن مناعت در سخنش وجود ندارد؛ اما حضرت زینب(س) به گونه ای سخن می گفت که حضار ـ از جمله خلیفة اموی ـ مناعت و مظلومیت او را احساس می کردند و این، کمال تسلط در صحبت کردن است که گوینده بتواند دو چیز متضاد را در کلام خود بگنجاند و هر دو در شنونده واقع شود.[8] بنا بر گواهی تاریخ، همین خطبة حضرت زینب(س) بود که سبب شد عده ای به خونخواهی امام حسین(ع) برخیزند و انتقام خون حضرت را از قاتلانش بگیرند. منطق حضرت زینب(س) به گونه ای پایه های حکومت اموی را متزلزل کرد که فرمانده سپاه یزید به محض شنیدن خبر مرگ او نه تنها دست از محاصرة مکه کشید؛ بلکه به عبدالله بن زبیر، فرماندة شورشیان مکه، گفت: اگر بخواهی خلیفه شوی، من با تو بیعت می کنم. پیام هایی از خطبة حضرت زینب(س) خطبه های حضرت زینب(س) حاوی پیام هایی است که هماره می تواند سرمشق و الگویی برای همگان در همة برهه های زندگی باشد. شکر الهی در همه حال
امام صادق(ع) می فرماید: «إِصْبِرْ نَفْسَک عِنْدَ کلِّ بَلِیةٍ وَ رَزِیةٍ فِی وَلَدٍ أَوْ فِی مَالٍ فَإِنَّ اللهَ إِنَّمَا یقْبِضُ عَارِیتَهُ وَ هِبَتَهُ لِیبْلُوَ شُکرَک وَ صَبْرَک[9]؛ خود را در مقابل هر بلا و گرفتاری در مال و اولاد، صابر و شکیبا بساز که خداوند، امانت ها و بخشش خود را باز پس می گیرد تا اینکه صبر و شکر تو را بیازماید [که در این مواقع آیا شاکر و صابر هستی یا نه؟]». حضرت زینب(س) نیز در اوج مصائب و گرفتاری ها، به عنوان یک بندۀ کامل، شاکر و صابر، اول به حمد و ستایش خداوند پرداخت و این گونه سخن خود را آغاز کرد: «الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجمَعین[10]؛ حمد و سپاس، مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیامبر(ص) و همة اهل بیت او». موقتی بودن پیروزی ستمگران بی تردید، ستم و ستمگران، محکوم به فنا و نابودی هستند و آنان در این جهان، طبق سنت تغییرناپذیر الهی، کیفر اعمال زشت خود را به زودی خواهند دید. در سخنی از رسول خدا(ص) آمده است: «ثَلَاثٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لاَ تُؤَخَّرُ إِلَی الآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَینِ وَ الْبَغْی عَلَی النَّاسِ وَ کفْرُ الإِحْسَانِ[11]؛ سه دسته از گناهان است که در کیفر آن، عجله و شتاب می شود و کیفر آن به آخرت نمی ماند: ناراضی ساختن پدر و مادر، ستم بر مردم و ناسپاسی در برابر احسان [دیگران]». حضرت زینب(س) نیز با توجه به این حقیقت، این سنت الهی را به رخ یزید کشید و با استیضاح یزید، پیروزی خیالی وی را به سخره گرفت و به تمام ستمگران و مستکبران عالم فهمانید که لذت حیوانیِ غلبة اهل باطل بر لشکریانِ حق، موقتی است و خیلی زود به پایان خواهد رسید و آثار زشت جنایات آنان در پروندة ننگینشان برای همیشه باقی خواهد ماند و در این باره فرمود: «أَ ظَنَنْتَ یا یزِیدُ حَیثُ أَخَذْتَ عَلَینَا أَقْطَارَ الأرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کمَا تُسَاقُ الأُسَارَی[12]؛ ای یزد! تو [به خیال باطل خود] چنین می پنداری که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستی [و راه چاره را بر ما مسدود کردی] تا آنجا که ما را همانند [بردگان و] اسیران [کفار، دیار به دیار] به هر سو کشاندی». زوال پندارهای اهل باطل خداوند متعال در قرآن پیروزی ظاهری و موقتی اهل باطل را به کف روی آب تشبیه می کند و اهل حق و حقیقت را به آب زلال و روان مثال می زند.[13] قرآن در این مثال پرمعنا، منظرة حق و باطل را به عالی ترین صورتی ترسیم کرده، حقایق فراوانی را بیان می کند تا شناخت حق و باطل که همان شناخت واقعیت ها از پندارهاست، برای مردم آسان شود. بنابراین باطل همواره مستکبر، بالانشین، پر سر و صدا، ولی توخالی و بی محتواست؛ اما حق، متواضع، کم سر و صدا، اهل عمل و پرمحتواست. حق، همیشه مفید و سودمند است؛ هم چون آب زلال که مایة حیات و زندگی است؛ اما باطل، بی فایده و بیهوده است، نه کف های روی آب هرگز کسی را سیراب می کنند و درختی را می رویانند و نه از کف هایی که در کوره های ذوب فلزات ظاهر می شود، می توان زینتی و یا وسیله ای برای زندگی ساخت و اگر هم مصرفی داشته باشند، مصارف بسیار پست و بی ارزش اند که به حساب نمی آیند؛ همانند صرف کردن خاشاک برای سوزاندن. حق، همیشه متکی به نفس است؛ اما باطل از آبروی حق مدد می گیرد و سعی می کند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت او استفاده کند؛ همان گونه که «هر دروغی از راست فروغ می گیرد» که اگر سخن راستی در جهان نبود، کسی هرگز دروغی را باور نمی کرد و اگر جنس خالصی در جهان نبود، کسی فریب جنس قلابی را نمی خورد؛ بنابراین حتی فروغ زودگذر باطل و آبرو و حیثیت موقت او به برکت حق است؛ اما حق، همه جا متکی به خویشتن و آبرو و اثر خویش است.[14] حضرت زینب(س) نیز پیروزی موقتی یزید را همانند کف روی آب می دانست که به زودی از بین می رود و جریان زلال حماسة عاشورا و هدف والای سالار شهیدان را همانند آبی صاف و زلال، که روز به روز شفاف تر به راه خود ادامه داده و انسان های تشنة معرفت و حقیقت را سیراب خواهد کرد. در واقع حضرت، پیروزی ظاهری یزید را به تمسخر گرفت و سخنان کوبنده اش را همانند پتکی بر اندیشه های باطل یزید فرود آورد، او را تحقیر کرد و دنیا را در نظرش تیره و تار ساخت. حضرت با اشاره به اندیشه های باطل وی فرمود: «أَنَّ بِنَا عَلَی اللهِ هَوَاناً وَ بِک عَلَیهِ کرَامَةً؟ وَ أَنَّ ذَلِک لِعِظَمِ خَطَرِک عِنْدَهُ؟ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِک وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِک جَذْلاَنَ مَسْرُوراً؛ [ای یزید!] آیا چنین می پنداری که ما نزد خدا خوار هستیم و تو نزد خدا گرامی هستی؟ و می پنداری این چیره شدن تو بر ما، بیانگر شکوه و ارزشمندی تو در پیشگاه خداست؟ از این رو بینی بالا کشیدی و تکبر کردی و به خود بالیدی، و خرم و شادان شدی».
«حِینَ رَأَیتَ الدُّنْیا لَک مُسْتَوْسِعَةً وَ الأمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِینَ صَفَا لَک مُلْکنَا وَ سُلْطَانُنَا؛ آن زمانی که دیدی چند روزی روزگار به وفق مراد تو می چرخد و کارهای تو منظم شده است و آن زمان که ملک و مقام رهبری ما، برای تو صاف و هموار شده اند. [زهی خیال باطل!!]» [15]؛ زیرا این چیرگی موقت و زودگذر، همانند کفِ روی آب تمام می شود و چهرة حقیقت گران عاشورا، همانند آب زلال در پهنای تاریخ روشن و درخشان خواهد ماند. توکل به خدا ثمرة ایمانِ واقعی دختر زهرای اطهر(س) با دلی مملو از ایمان و سرشار از توکل به خدا و اعتماد به نفس و اعتقاد تام به این آیة شریفه که می فرماید: ((إِنِّی تَوَکلْتُ عَلَی اللهِ رَبِّی وَ رَبِّکمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛ «من بر "الله" که پروردگار من و شماست، توکل کرده ام. هیچ جنبنده ای نیست، مگر اینکه او بر آن تسلط دارد؛ [اما سلطه ای با عدالت! چرا که] پروردگار من بر راه راست است!»،[16] به خطبة خود ادامه داد و خطابه اش را به اوج رساند. بانوی با شهامت خاندان وحی، با مثال هایی شایسته و مناسب، اندیشه های غلط طاغوت صفتان را توضیح داد و با توکل به خدای متعال به جاودانگی یاد و خاطره و پیام حماسه سازان عاشورا پرداخت و عجز و ناتوانی ستمگران را در مقابله با این فرهنگ آسمانی خاطرنشان کرد. در مقابل طاغوت ستمگری که تمام ممالک اسلامی را زیر سیطرة قدرت خود داشت، چنان با شهامت سخن گفت که ارکان قدرت او و تمام وجودش را به لرزه در آورد و فرمود: «وَ سَیعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَک وَ مَکنَک مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِینَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلاً وَ أَیکمْ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَی الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَک إِنِّی لأسْتَصْغِرُ قَدْرَک وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَک وَ أَسْتَکبِرُ تَوْبِیخَک لَکنَّ الْعُیونَ عَبْرَی وَ الصُّدُورَ حَرَّی[17]؛ به زودی آن کس که تو را فریب داد و بر گردن مردم سوار کرد (یعنی معاویه) خواهد فهمید که برای ستمکاران، عوضِ بدی در انتظار است و خواهد فهمید که کدام یک از شما جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوان تر است. اگر چه پیشامدهای ناگوارِ روزگار، مرا به سخن گفتن با تو کشانده است؛ ولی در عین حال، ارزش تو در نظر من، ناچیز و اندک و سرزنش تو بزرگ و ملامت و توبیخ تو بسیار است؛ ولی چه کنم که چشم ها پر اشک است و سینه ها سوزان». دفاع از فرهنگ شهادت از منظر قرآن و اهل بیت((ع)) مقام شهادت، رفیع ترین مقامی است که یک بندة شایسته به آن نایل می شود. رسول خدا(ص) در این باره می فرماید: «فَوْقَ کلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حَتَّی یقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَیسَ فَوْقَهُ بِرٌّ[18]؛ بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامی که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکی وجود ندارد». امام علی(ع) نیز همواره آرزوی رسیدن به چنین مقامی را داشت و می فرمود: «إِنَّ أَکرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِی نَفْسُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ بِیدِهِ لألْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّیفِ أَهْوَنُ عَلَی مِنْ مِیتَةٍ عَلَی الْفِرَاشِ فِی غَیرِ طَاعَةِ اللهِ[19]؛ همانا، گرامی ترین مرگ ها کشته شدن [در راه خدا] است. قسم به آنکه جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن، بر من آسان تر است، تا در بستر مردن در غیر طاعت خدا». پیام آور خون شهیدان دشت نینوا، در سخنرانی خود به نحو شایسته ای، مقام شهیدان را از منظر وحی بیان کرد و با عبارات خود، به تفسیر آیة شهادت پرداخت و پیروزی حقیقی شهیدان در دادگاه عدل الهی را اعلام داشت: «وَ لَتَرِدَنَّ عَلَی رَسُولِ اللهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْک دِمَاءِ ذُرِّیتِهِ وَ انْتَهَکتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِی عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَیثُ یجْمَعُ اللهُ شَمْلَهُمْ وَ یلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ یأْخُذُ بِحَقِّهِمْ "وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ"؛ حَسْبُک بِاللهِ حَاکماً وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِیماً وَ بِجَبْرَئِیلَ ظَهِیراً[20]؛ ای یزید! هر آینه بر رسول خدا(ص) وارد می شوی با همین باری که از ریختن خون فرزندان رسول خدا(ص) و هتک حرمت او دربارة خاندان و خویشاوندانش بر دوش داری. هنگامی که خداوند همه را جمع می کند و حق آنان را باز می گیرد. [قرآن فرموده است]: هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند؛ بلکه آن ها زنده اند و در پیشگاه خدا [از نعمت ها و مواهب] روزی داده می شوند. همین [بیچارگی] تو را بس که [در روز قیامت،] داوری چون خداوند، و [خونخواه و] خصمی چون محمد(ص) داری، که جبرئیل پشتیبان اوست». مهلت خداوند برای ستمگران
سنت تغییرناپذیر خداوند متعال، هشدار برای همة اهل باطل است که حتماً از عواقب کار خود بترسند. مهلت دادن خداوند به اهل باطل نه به سود آنان؛ بلکه برای آزمایش و سنگینی گناه و مجازات بیشترشان است؛ چنان که می فرماید: ((وَ الَّذِینَ کذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لا یعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیدِی مَتِینٌ))[21]؛ «و آن ها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آن ها مهلت می دهیم [تا مجازاتشان دردناک تر باشد]؛ زیرا طرح و نقشة من، قوی و حساب شده است [و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست]». عقیلة بنی هاشم نیز با استناد به آیه 178 سورة آل عمران که می فرماید: ((وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لأنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ))، مهلت دادن خداوند متعال به رهروان راه باطل را نه به نفع آنان؛ بلکه برای آزمایش و خواری بیشترشان قلمداد فرمود و به یزید و پیروانش اعلام کرد که این فرصت و مهلت، از دست آنان خواهد رفت و عذاب خوارکننده ای در انتظارشان خواهد بود. حضرت زینب(س) از مجلس یزید به تمامی جنایتکاران در طول تاریخ اخطار داد که پیروزی موقتی آنان و آزادی عملی که دارند، به این معنا نیست که افرادی صالح و درستکارند و خداوند از آنان خشنود است؛ بلکه برعکس، خداوند متعال با مهلتی که به آنان داده است، در حقیقت آنان را به حال خود رها کرده است؛ زیرا لیاقت و شایستگی هدایت ندارند. آنان در این فرصت، طغیان و سرکشی را به اوج خود می رسانند و بارشان سنگین تر و کیفرشان بیشتر خواهد بود. حضرت، به حکمران خودکامة عصر خود فرمود: «آیا تو که امروز جشن گرفته ای و شادی می کنی، چنین می پنداری که چون جهان را بر ما تنگ کرده و یک مشت زن و کودک را هم چون اسیران از این دیار به آن دیار می کشانی، نشانة قدرت و اقتدار حکومتی و ارزشمندی تو نزد خداوند است؟! اشتباه می کنی این فرصت آزادیِ عمل، بار گناهانت را سنگین تر و عذاب دردناک را به تو نزدیک می کند. ای یزید! هر کاری از دست تو ساخته است، انجام بده. به خدا سوگند! هرگز نور ما را نمی توانی خاموش کنی و این چراغ هدایت، هم چنان تا روز قیامت نورافشانی می کند و خواهد درخشید».[22] دعا، سلاح برندة مظلومان از دعاهایی که هیچ شکی در مستجاب شدنش نیست، دعای مظلوم است. رسول خدا(ص) می فرماید: «ثَلاَثُ دَعَوَاتٍ مُسْتَجَابَاتٌ لاَشَک فِیهِنَّ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ وَ... [23]؛ سه دعاست که بدون شک، اجابت می شود: [یکی] دعای مظلوم است و...». شیرزن خاندان رسالت در اوج مظلومیت، با توسل به سلاح دعا، از محضر حضرت حق، دادخواهی کرد و فرمود: «اللهُمَّ خُذْ بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِمَّنْ ظَلَمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَک بِمَنْ سَفَک دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا؛ خدایا! حق ما را بازستان و از آنان که به ما ستم کردند، انتقام بگیر و خشم خود را بر کسانی که خون های ما را ریختند و یاران ما را کشتند، فرود آر» و خطاب به طاغوت زمان گفت: «فَوَاللهِ مَا فَرَیتَ إِلاّ جِلْدَک وَ لاَ جَزَزْتَ إِلاّ لَحْمَک[24]؛ سوگند به خدا، جز پوست خود را ندریدی و جز گوشت خود را نبریدی». پی‌نوشت: [1]. زینب، بانوی ماندگار تاریخ، بدر تقی‌زاده انصاری، ص 122. [2]. آنچه در کربلا گذشت، محمدعلی عالمی، ص 259. [3]. تحلیل خطبه‌های زینب کبری(س)، فاطمه شادی دولابی، مجلة منهاج،  ش 8، ص 143. [4]. الارشاد، شیخ مفید، ص 244. [5]. حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ص 96. [6]. ر.ک: بررسی تحلیلی خطبه‌های حضرت زینب(س) و ارائة راهکاریی به نظام تعلیم و تربیت کشور، مهدی سحابی‌نژاد و دیگران، مجلة بانوان شیعه، ش 18، ص 51. [7]. امام حسین(ع) و ایران، کوری فریشلر، ترجمة ذبیح‌الله منصوری، ص 211. [8]. خطبة زینب کبری(س)، مکمل عاشورا، امیر حمزه سالارزایی، ص99. [9]. بحارالانوار، ج 68، ص 94. [10]. همان، ج45، ص 158. [11]. امالی، شیخ مفید، ص 237. [12]. بحارالانوار، ج 45، ص 158. [13]. رعد (16) : 17. [14]. تفسیر نمونه، ج10، ص 176. [15]. بحارالانوار، ج45، ص 158. [16]. هود (11) : 56. [17]. بحارالانوار، ج 45، ص 158. [18]. کافی، ج2، ص 348. [19]. نهج‌البلاغه، خطبه 123. [20]. بحارالانوار، ج45، ص 158. [21]. اعراف (7) : 182 ـ 183. [22]. بحارالانوار، ج45، ص 158. [23]. همان، ج 71، ص 84. [24]. همان، ج45، ص 158.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار جدی رهبر انقلاب: 🔻مثل توابین نباشید، 🌱 به موقع عمل کنید... بعد از واقعه عاشورا، چند هزار نفر در قیام ها کشته شدند که در تاریخ مدح نمی شوند. چرا؟ 💠 مجموعه رسانه مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران 🆔https://eitaa.com/madahanpirbakran
📌9️⃣ هیئت باید هیئت بماند 🔻رهبرمعظم‌انقلاب: ▪️قالب مدّاحی باید حفظ بشود؛ از همه‌ی ابزارهای هنری مذکور که عرض کردیم -صدای خوش، نغمه‌سازی خوش، نغمه‌پردازی خوب- باید در اینها استفاده بشود، ▪️لکن از چیزهایی که بیرون از این قالب مدّاحی است مطلقاً نخواهید استفاده کنید و اجتناب بشود. نگذارید تبدیل بشود به محیط‌های دیگر؛ هیئت، باید هیئت بماند 💠 مجموعه رسانه مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران 🆔https://eitaa.com/madahanpirbakran
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
|علویات|: زُبیر، علی(ع) را دوست داشت؛ حتی در شورای سقیفه از او دفاع کرد، اما حکومت دنیا را بیشتر دوست داشت! عمر سعد، حسین(ع) را دوست داشت؛ اما حکومت ری را بیشتر! ؛ _امام زمان ما، باید علاقه‌ی اول ما باشد، نه یکی از علایقمان. و الا امام خود را فدای خواستنی‌های دیگرمان خواهیم کرد، و او را از عَمد میکُشیم! |علویات|: ●مولا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): هم‌نشین و همانند وصله در لباس است؛ پس آن را هم‌شکل انتخاب کن. @alaviaat | غررُالحِکم،حدیث۱۱‌۷۹ |علویات|: چیزی که بر قضا و قدر فائق می‌آید؛ است.....! _ابا‌الحسَنین‌‌علی(علیه‌السلام) |علویات|: امام سجاد فرمود: هنگامى که نزد مروان؛ حاکم یکی از شهرهای معاویه رفتم، گفت: نام تو چیست؟ گفتم: على بن الحسین. گفت: نام برادرت چیست؟ گفتم: مروان گفت: چه خبر است! همه على على؟! برای چه پدرت همه‌ی فرزندانش را على نامیده...؟! بازگشتم و جریان را برای پدرم شرح دادم. پدرم اباعبدالله فرمود: واى بر او! اگر براى من صد پسر متولد شود؛ دوست دارم نام یک به یک آنان را "على" بگذارم...! | بحار‌الانوار،ج۴۴،ص۲۱۱ |علویات|: ●آقا امیرالمومنین(علیه‌السلام): اعمال همه بر باد است! مگر کاری که از روی انجام شود...! @alaviaat | غررالحکم،حدیث۱۴‌۰۰
📌 (۱۰) جذب جوانان به قیمتی نباشد 🔻رهبرمعظم‌انقلاب: ▪️مواظب باشید جوانها به هر قیمتی نباشد؛ این جور نباشد که برای اینکه این جوان خوشش بیاید، ما فلان آهنگ نامناسب را مثلاً فرض کنید در شعر مدح یا شعر مصیبت به کار ببریم. ▪️ جذب لازم است، واجب است، مفید است، امّا با حفظ ساختار صحیح. ▪️مراقب باشید که به مناسبت اینکه انسان میخواهد جوانها را جذب کند، ترکیب و آن حقیقت و هویّت مدّاحی از بین نرود. 💠 مجموعه رسانه مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران 🆔https://eitaa.com/madahanpirbakran
🏴مرحوم حاج شیخ ملاسلطان علی تبریزی - ازجمله عابدان و زاهدان - در عالم رؤیا خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسید و عرض کرد: آیا اینکه فرمودید: "فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما" صحیح است؟ ◾️امام مهدی ارواحنافداه فرمود: آری، صحیح است. ▪️عرض کردم: آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر(علیه السلام) است؟ ◾️حضرت فرمود: اگر علی اکبر هم بود، در این مصیبت خون می گریست. ▪️ آیا مصیبت حضرت عباس(علیه السلام) است؟ ◾️اگر عباس هم بود، در این مصیبت خون می گریست. ▪️آیا مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است؟ ◾️ اگر سیدالشهدا(علیه السلام) هم بود، در این مصیبت خون می گریست. ▪️پس کدام مصیبت است؟ ◾️فرمودند: مصیبت اسیری زینب(سلام الله علیها). 📚 العبقری الحسان، ج 1، ص 98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😏از این جمعیت ناچیزتان خجالت نکشیدید که برای قد علم کردم مقابل سیل عزاداران حسینی به میدان آورده‌اید؟ 🔺 ونـــــــــــــکوور کانادا @shahidtoraji213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خدا قوت به همگی اجرتون با سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️امام سجاد علیه السلام: سه چیز موجب خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم(غیبت آنان)، مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی ‏كه برای آخرت و دنیایش ‍ مفید باشد و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏ 📓بحارالا نوار، ج 75، ص 140. 🏴شهادت وارث کربلا، حضرت سجاد علیه السلام تسلیت باد.🏴
1_1141475994 (1).mp3
12.18M
🔳 (ع) 🌴ای وای قلب سجاد(ع) بی‌قرار 🌴ای وای تو قلب این شام تار 🎙
YEKNET.IR -narimani.mp3
8.48M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ 🔳 شهادت امام سجاد (ع) 🌴پیرمردِ بلا کشیده منم پسرِ شاهِ سر بریده منم 😭 🌴روضه خوانی که هر چه میگوید با چشم کبود دیده منم😭 🎤 سید رضا نریمانی ⏯ روضه
 مجله  فرهنگ کوثر  شهریور 1377، شماره 18  تربیت از دیدگاه امام سجاد(ع) نویسنده : علی همت بناری 12 امام ساجدان علی بن الحسین(ع) در رساله جامع حقوقی خود، که سند پرافتخار و گرانسنگ معارف ناب شیعی است، به بیان حقوق مختلفی که بر عهده فرد مسلمان است، می پردازد. آن بزرگوار حقوق فرزندان و خردسالان را در کانون توجه خویش قرار داده، والدین را با مسؤولیت خطیرشان آشنا می سازد. حساسیت و ظرافت موضوع، امام ساجدان 7 را بر آن داشت تا در منشور حقوقی اش دو بخش را، با عنوان های «حق الولد» و «حق الصغیر»، به حقوق فرزندان و خردسالان اختصاص داده، راهنمای تربیتی والدین باشد و شیوه های مطمئن و ره توشه های تربیتی ماندگار را فرا روی آنان قرار دهد. این مقاله بر آن است تا، ضمن نقل متن کلام نورانی امام(ع) در دو بخش «حق الوالد» و «حق خردسال »، در حد بضاعت نگارنده به توضیح و تبیین آن بپردازد. بخش اول: حق فرزند «واما حق الولدک فتعلم انه منک ومضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره وشره وانک مسئول عما ولیته من حسن الادب والدلالة علی ربه والمعونة له علی طاعته فیک وفی نفسه فمثاب علی ذالک ومعاقب، فافعل فی امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا المعذر الی ربه فیما بینک وبینه بحسن القیام علیه والاخذ منه ولاقوة الا بالله.» این سخن حاوی نکات مهم تربیتی است که به برخی از آنها اشاره می شود: 1 - فرزند، پاره تن انسان فتعلم انه منک ... امام سجاد(ع) در این بخش از سخنانش فرزند را جزئی از وجود انسان و پاره تن او می خواند. بدیهی است که انسان، بطور فطری، خود و اشیا و امور وابسته به خود را دوست دارد، در راه نگهداری اش فداکاری می کند و در مسیر رشد و تعالی اش می کوشد. این حقیقت که فرزند وابسته به انسان جزئی از وجود اوست، مسؤولیت سنگین والدین و لزوم عنایت پیوسته به تربیت و رشد فرزندان را یادآوری می کند. 2 - فرزندان مایه افتخار یا ذلت والدین ... ومضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره کودکان پاک و معصومند و سرزمین وجودشان آماده افشاندن هر بذری است. والدین می توانند باغبانانی دلسوز و با تدبیر باشند و دشت حاصلخیز وجود فرزندانشان را به باغستانی سرسبز و بارور تبدیل کنند یا در شمار کشاورزان ناآگاه و بی تجربه جای گرفته، در سرزمین وجود فرزندانشان خارهای آزاردهنده کشت کنند. البته ثمره تلخ و شیرین فرزندان، سرانجام به والدین می رسد. اگر فرزندان نیک باشند، مایه نیکنامی و افتخار والدین می شوند و اگر درست تربیت نشوند، مایه خواری و بدنامی آنان خواهند بود. آری، چه بسیار والدینی که سالها پیش بدرود حیات گفتند، ولی به سبب فرزندان و یادگاران صالح و شایسته، همچنان نامشان زنده و یادشان گرامی است و ندای «خدایش بیامرزد» مؤمنان هدیه روحشان است. در مقابل گروهی از والدین، به خاطر فرزندان زشت کردارشان مورد خشم و نفرت دیگران قرار گرفته اند و نفرین مردم پیوسته بدرقه راهشان. بدین جهت امام(ع) در آغاز سخنش می فرماید: «فرزند انسان جزئی از وجود اوست و خیر و شرش با وی گره خورده است.» این هشداری به والدین است که اگر برای تربیت فرزندانشان اهمیت قایل نیستند و اگر آینده فرزندانشان را نمی خواهند، دستکم به نیک نامی خویش بیندیشند. 3 - مسؤولیت والدین ... وانک مسئول عما ولیته. فرزندان ودیعه های الهی و از بزرگترین نعمتهای پروردگارند. آنان صفابخش لحظه های زندگی و مایه طراوت، شادابی و آرامش کانون خانواده اند. والدین در برابر این ودیعه ها و نعمتهای الهی باید هم سپاسگزار باشند و هم احساس مسؤولیت کنند. شکر نعمت فرزند، درست انجام دادن وظیفه بزرگ و سنگین تربیت است. آنها خواسته یا ناخواسته این سؤولیت بزرگ را بر دوش دارند و ضروری است که، ضمن باور کردن این مسؤولیت و اهمیت والایش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز کنند و با استعانت از خدای منان و عزمی راسخ آن را به انجام رسانند. 4 - محورهای مسؤولیت در کلام نورانی امام(ع)، والدین نه تنها مسؤول تربیت فرزندانشان شمرده شده اند، بلکه محورهای مسؤولیت آنان نیز مشخص شده است. این محورها عبارت است از: 1 - ادب نیکو; (من حسن الادب) 2 - خداشناسی; (والدلالة علی ربه) 3 - اطاعت خداوند; (والمعونة علی طاعته) والدین باید در این سه محور (اخلاق، اعتقادات و پیروی عملی از شرع مقدس) انجام وظیفه کنند. مسؤولیت آنان تنها تامین غذا، مسکن و بهداشت جسمانی نیست. آنها، پیش از آنکه مسؤول تامین سلامت جسمانی و تامین معیشت فرزندان باشند، مسؤولیت تامین سلامت اخلاقی و اعتقادی و عملی آنها را بر عهده دارند. 5 - شیوه ایفای مسؤولیت ... فیک و فی نفسه.
ضرورت مدارا و تحمل رفتارهای ناسنجیده کودکان امری روشن است; چرا که آنان در طریق رشد و تکاملند، هنوز درکشان کامل نگشته، خوب و بد کارها را براحتی تشخیص نمی دهند، با آداب اجتماعی آشنا نیستند، ارزشها و ضد ارزشها برایشان بی معناست، خواسته ها و انتظاراتشان لباس منطق بر تن نپوشیده است و همچنان در خیالات و پندارهای کودکانه خویش غوطه ورند. کنجکاوی و انرژی زیادشان اغلب آنان را به انسانهای شلوغ و پردردسر مبدل ساخته و اعمال و رفتار ناسنجیده و آزار دهنده را ویژگی طبیعی شان ساخته است. والدین و بزرگسالان باید این موقعیت کودکان را بدرستی درک کرده، با بردباری بسیار خود را برای تحمل کردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران کودکی فرزندان سربلند برون آیند. 9 - ترک لجاجت با کودک ... وترک مماحکته فانه ادنی لرشده. کودکان، به خاطر نداشتن آگاهی لازم و درک کافی، کمبودها و نقص های بسیار دارند. آنها چه بسا به لجاجت با والدین و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها می شوند. در چنین موقعیتی بزرگترها باید با کودکان مدارا کنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان جدا بپرهیزند. طبق سخن امام سجاد(ع) این روش برای رشد و هدایت کودکان مناسبتر است.
... وتثقیفه. اساسی ترین و ضروری ترین حق فرزند و خردسال تربیت اخلاقی و معنوی اوست. تربیت با اهمیت ترین هدف و بلکه هدف همه تعالیم و معارف اسلامی است. زندگی انسان مسلمان در پرتو تربیت اسلامی معنا پیدا می کند و ارج و ارزش انسان به تربیت معنوی و اخلاقی اوست. وگرنه، به فرموده قرآن، مانند حیوان و بلکه از آن هم پست تر خواهد بود. اهمیت والای تربیت، وظیفه والدین را صد چندان می کند. آنان که در حیات تربیتی فرزندان اولین نقش را بر جای می نهند، نخستین و اساسی ترین وظیفه را نیز به عهده دارند و ضروری است بیش از هر حق دیگری بدین حق اساسی کودک توجه کرده، در انجام دادن درست آن از هیچ کوششی دریغ نکنند. 3 - تعلیم و آموزش کودک ... وتعلیمه. از دیگر حقوق مهم فرزند سوادآموزی و فراگیری دانش است. اهمیت سوادآموزی و دانش به توضیح و تاکید نیاز ندارد. پر واضح است، سعادت هرگونه که تفسیر شود، دانش آموختن اولین و اساسی ترین گام رسیدن به آن است. اگر کسی سعادت را صرفا رفاه مادی و آسایش دنیوی معنا کند، دانش آموختن گام نخست در تحصیل آن است و اگر آن را در قرب الهی و بندگی خداوند جستجو کند که حق همین است باز هم دانش و معرفت از مطمئن ترین راههای وصول بدان شمرده می شود. دانش کلید حل بسیاری از مشکلات و ابزار دستیابی به بسیاری از مصالح و منافع مادی و معنوی است. بر والدین، که در برابر سعادت فرزندانشان مسؤولند; ضروری است تا زمینه تحقق این حق مهم را برایشان فراهم سازند و آنان را از نعمت سواد و دانش بهره مند گردانند. 4 - عفو ... والعفو عنه. زمینه خطا و اشتباه در اعمال و رفتار کودک بسیار است. آنان در ابتدای مسیر رشد هستند، نه رشد بدنی کافی یافته اند و نه عقل و تدبیرشان به حد کمال رسیده است. بنابراین، امکان هر نوع لغزش و خطا در رفتار و گفتارشان وجود دارد. والدین و بزرگسالان باید این واقعیت را بپذیرند که کودکانشان انسانهای کوچکی بیش نیستند و انتظار بزرگان از آنان داشتن خطاست. پس بجاست که از خطاهای آنان با کرامت و بزرگواری درگذرند و پوزش آنان را براحتی بپذیرند. 5 - خطاپوشی و تغافل والستر علیه ... والستر علی جرائر حداثته فانه سبب للتوبة. چنانکه بیان شد، در کودکان و نوجوانان، به خاطر عدم رشد کامل عقلانی، زمینه لغزش بسیار است و اشتباه و تقصیر در اعمال و رفتارشان دور از انتظار نیست. واکنش والدین و بزرگترها، در برابر این لغزشها، دو نوع است یکی آنکه خطاهایشان را سریع به آنان گوشزد کنند، و احیانا به تنبیه و سرزنش آنان بپردازند و دیگر آنکه، ضمن داشتن حساسیت و توجه، به روش خطاپوشی و تغافل که روشی درست و اثربخش است، روی آورند; چرا که تغافل از اصول مهم تربیتی است; یعنی والدین خود را به غفلت بزنند و چنان وانمود کنند که خطای فرزندشان را ندیده اند. چنانچه والدین چنین رفتاری داشته باشند، امکان پشیمانی و بازگشت از خطا بیشتر است; اما اگر کودکان و نوجوانان در مقابل هر خطا و تقصیری با سرزنش و تنبیه والدین رو به رو شوند، احساس مجرم بودن کرده، چنان می اندیشند که دیگر اعتبار و ارزشی نزد والدین و بزرگسالان ندارند. این امر باعث می شود که در مراحل بعد نیز لغزش و خطا برایشان زشت نباشد و ارتکاب آن امری عادی شمرده شود. گذشته از این، سرزنش و تذکرهای پیاپی، بذر لجاجت را در وجود فرزند می افشاند و زمینه پذیرش اندرز را در او نابود می کند. امام زین العابدین(ع) به خاطر اهمیت اصل خطاپوشی و تغافل، این حق را مورد تاکید قرار داده و دو بار آن را بر زبان رانده است. آن بزرگوار فایده و سبب خطاپوشی را نیز بیان کرده، می فرماید: پوشاندن لغزشهای دوران کودکی و نوجوانی به بازگشت آنان و پرهیز از خطا و لغزش می انجامد. 6 - رفق و ملاطفت با کودک ... والرفق له. روحیه لطیف کودک با اندک تندی و خشم، آزرده می شود. بنابراین، بزرگسالان، بویژه والدین، باید از گلهای زندگی خویش با لطافت و نرمی مراقبت کنند; با صبر و حوصله در برابر آزارهای کودکانه آنان عطوفت و ملاطفت نشان دهند و جز در موارد استثنایی نگاه تند و چهره خشمگین بدانان نشان ندهند. 7 - کودکان فقرای درگاه بزرگسالان ... والمعونة له. کودکان کانون نیازمندی و فقرند. نیازهایشان فراوان و کمبودهایشان نمایان است. آنان در لحظه لحظه کودکیشان به حمایت و مراقبت والدین و بزرگترها نیازمندند. نیازهای جسمانی، نیازهای عاطفی، نیازهای روانی و ... از آنان مسکینانی راستین ساخته است. آنها جز در پرتو کمک و حمایت بزرگترها و والدین قادر به رشد و تکامل و حتی ادامه حیات نیستند. بنابراین، بر بزرگسالان است که مستمندان درگاه خویش را یاری دهند و در رفع نیازمندیهای آنان بکوشند. 8 - مدارا با کودک ... والمداراة له.
به نظر می رسد که دو کلمه «فیک و فی نفسه » در کلام حضرت به روش اجرای مسؤولیت والدین اشاره می کند. بدین بیان که «فیک » به بعد الگوی عملی والدین و «فی نفسه » به تلاش خود فرزند اشاره دارد که البته آن هم در سایه هدایت و کمک والدین به دست می آید. شیوه الگویی از مؤثرترین و کارآمدترین شیوه های تربیت است و ائمه اطهار: اغلب در تربیت فرزندانشان از این شیوه بهره می بردند; یعنی خود الگویی کامل برای فرزندان بودند و با عمل و رفتار خویش آنها را تربیت می کردند. البته، در کنار پدید آوردن الگوی عملی، باید زمینه را فراهم ساخت تا فرزند، خود نیز تلاش کند; در پی سعادت خویش برآید; در مسیر تربیت گام بردارد و پیوسته به حمایت والدین وابسته نباشد. در این مرحله، وظیفه والدین هدایت، نظارت و بستر سازی برای تعلیم و تربیت خودجوش است. 6 - پاداش و کیفر مسؤولیت ... فمثاب علی ذالک ومعاقب. مسؤولیت داشتن آثاری دارد. اگر به درستی انجام شود; فرد سزاوار پاداش و تشویق است; و اگر در ایفای آن کوتاهی شود، فرد استحقاق تنبیه و کیفر می یابد. اگر والدین مسؤولیت خود را درست انجام دهند، شایسته پاداش الهی می شوند; و اگر کوتاهی کنند، کیفر در انتظارشان خواهد بود. 7 - نمایاندن آثار اعمال نیک به فرزند ... فاعمل فی امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا. بزرگ جلوه دادن کار نیک فرزند و نشان دادن اثر اعمال نیک کودک به او از اقدامات مؤثر تربیتی شمرده می شود. بزرگ کردن کار خوب فرزند نوعی تشویق معنوی است، سبب ایجاد و تقویت انگیزه می شود و او را برای انجام دادن کارهای بزرگتر و بهتر آماده می سازد. والدین نباید از کنار کار خوب فرزند، هر چند در نظر آنان کوچک و ناچیز باشد، با بی توجهی بگذرند; بلکه بجاست آنان را به خاطر کار خوب تشویق کنند، کردارشان را زینت دهند و بزرگ بنمایانند. افزون بر این، شایسته است آثار کارهای خوب فرزندانشان را برای آنان ترسیم کنند و به زیبایی نمایش دهند; چرا که آنان، با دیدن آثار اعمالشان، اعتماد به نفس بیشتر می یابند و خود را برای انجام دادن کارهای بزرگتر توانا می بینند. 8 - نظارت بر رفتار فرزند ... بحسن القیام علیه. بی تفاوتی و غفلت از رشد و هدایت فرزند در زندگی آثاری جبران ناپذیر دارد. فرزند انسان نونهالی است که به باغبانی دلسوز و با درایت نیازمند است تا از او مراقبت کند; بویژه امروز که در اثر تهاجم فرهنگی زمینه های انحراف نوجوانان و جوانان آماده تر است و دشمنان هدایت و تربیت، برای صید آنان دامهای رنگارنگ گسترانیده اند. در این موقعیت، نظارت و مراقبت از فرزندان ضرورت مضاعف یافته، مسؤولیت سنگین تر می شود و انجام دادن وظیفه تلاش بیشتر می جوید. 9 - بهره گیری از استعدادهای فرزند در تربیت ... والاخذ منه. انسان اشرف مخلوقات است و استعداد رسیدن به رفیعترین قله های انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایی در وجود انسان به ودیعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحیح شکوفا شود. علاوه بر استعدادهای فطری و مشترک، که در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نیز از تواناییهایی ویژه برخوردار است که ضروری است در پرتو دقت و نظارت والدین و معلمان و مربیان بخوبی شناسایی و حمایت شود تا به رشد و شکوفایی برسد، در سایه آن، راه طولانی تربیت سریعتر پیموده شود و تربیت فرزند آسانتر انجام گیرد. 10 - استمداد از پروردگار در تربیت ... ولا قوة الا بالله. تربیت آسان نیست، بلکه ظریف، دقیق و پیچیده است. انسان ماشین نیست تا به سادگی راه اندازی شود. علم بشر، با همه پیشرفتی که دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودی انسان توفیق کامل نیافته است. بنابراین، در امر ظریف تربیت، همراه با تلاش خستگی ناپذیر و پیوسته، هماره باید از آفریدگار یاری خواست. بدین سبب، امام عارفان و سید ساجدان در پایان این نسخه تربیتی فرموده است: ولاقوة الا بالله. بخش دوم: حق خردسال «واما حق الصغیر فرحمته وتثقیفه وتعلیمه والعفو عنه والستر علیه والرفق به والمعونة له والستر علی جرائر حداثته فانه سبب للتوبة والمداراة له وترک مماحکته فانه ادنی لرشده.» 1 - مهربانی کودک روانی لطیف و ظریف دارد; روانی که جز مهربانی برنمی تابد. او ظرفیت عتاب و تندی ندارد و زود می رنجد و می گرید. آری، مهربانی ضروری ترین نیاز کودک است. بدین جهت، امام سجاد(ع) آن را اولین حق کودک برمی شمرد و بر حق تربیت و تعلیم مقدم داشت. این بدان معناست که کودک، پیش از نشستن در کلاس تربیت و تعلیم، باید نسیم خوش مهربانی و عطوفت را تجربه کند; اقلیم وجودش از بوی خوش مهربانی عطرآگین گردد و حتی آموزش نیز باید در پرتو مهربانی و عطوفت به انجام رسد. جالب آن است که در نسخه شیخ صدوق عبارت «فرحمته فی تعلیمه » به چشم می خورد که تصریح بدین امر است. بدین سان، در می یابیم که آموزش، بویژه در دوره ابتدایی، باید با مهربانی و محبت همراه باشد. این اصلی اساسی و اجتناب ناپذیر است. 2 - تربیت کودک