📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۷۷
🔰 ناسیونالیسم ایراني
شاید بتوان آغاز ناسیونالیسم ایرانی را همزمان با مشروطه دانست. اگر این دوران را آغاز ناسیونالیسم ایرانی بدانیم، عصر حکومت پهلوی اوج جریان ناسیونالیسم بود.
چندگانگی ناسیونالیسم ایرانی بر پایه تنوع منابع فرهنگی و ارزشی خاص و سوگیری های واگرایانه گرایش های ناسیونالیستی در مشروطه ایرانی، امکان اشتراك بر سر تعریف فراگیر ملت و استقرار و نهادینه کردن حاکمیت ملت و حکومت قانون را تحلیل برد. به گونه ای که از مشروطه به این سو، مسأله ملت و حق حاکمیت ملت به عنوان مهمترین مسأله معاصر ایران همچنان در کانون توجه قرار دارد. باید توجه داشت که ملی گرایی در دوره مشروطه به ادبیات سیاسی ایران وارد شد و همچنین ملی گرایی در ایران وجه سلبی داشته و عمدتاً در وجه همبستگی در مقابل بیگانگان شکل گرفته است.
♦️شکل گیری دولت مدرن از سال ۱۳۰۰ خورشیدی، نقش نخبگان فکری و سیاسی و سیاست بین الملل حاکم در طول یك قرن گذشته به عنوان عوامل اصلی به وجود آمدن ناسیونالیسم قومی در ایران مطرح می شود. این امر در عصر پهلوی اول به خوبی نمایان شد و با اجرای سیاست ناسیونالیسم فرهنگی، ارائه قدرتی برهنه با عملکرد معلق و تقریباً یك سویه، تقابل صرفاً نظامی با ایلات و قومیتها و طرد آنها و تلاش در جهت حذف خرده فرهنگ ها و زبان آنان در روند ملت سازی از تحقق مفهوم ناسیونالیسم در بین نیروهای اجتماعی و سیاسی جلوگیری شد.
🔹مظاهر ناسیونالیسم در رژیم پهلوی را می توان در سه مؤلفه باستانگرایی، میهن دوستی و شاه پرستی مشاهده نمود.
بنابراین می توان اذعان داشت؛ دوره سلطنت رضاشاه به دلیل تلاش حکومت برای تأسیس دولت مدرن و گسترش غرب گرایی و تلاش شخص رضاشاه و روشنفکران همراه و همرأی وی برای کسب مشروعیت سیاسی از طریق پیوند دادن سلطنت پهلوی با پادشاهی های باستانی ایران، یك مقطع دوران ساز و مؤثر در شکل دهی بنیان های فکری ایران نوین به شمار می رود.
🔸در این میان ناسیونالیسم که به عنوان یکی از ایدئولوژی های اصلی و ماهوی جریان تجددخواهی، با پیروزی انقلاب مشروطیت در فضای سیاسی و فرهنگی ایران تثبیت شده بود، از یك نقش محوری در تحولات فکری عصر پهلوی اول برخوردار شد. از سوی دیگر، ناامنی و ناکارآمدی گسترده بعد از دوران مشروطه، موجب گرایش هر چه بیشتر روشنفکران و رجال سیاسی آن عهد به سوی ملی گرایی و مظاهر اصلی آن همچون دولت ملی برای ایجاد ثبات و امنیت و توسعه در ایران شد. در چنین فضایی رضاخان پا به عرصه قدرت سیاسی گذاشت و توانست با در دست گرفتن اقتدار نظامی و ایجاد ثبات و امنیت نسبی در کشور، وجهه خوبی برای خود به دست آورد و سپس، با اتخاذ ایدئولوژی ناسیونالیسم تلاش کرد تا ضمن رسیدن به مقام سلطنت ایران، برای حکومت خود مشروعیت سیاسی استواری فراهم کند.ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۷۸
🔰 ادامه بحث ناسیونالیسم ایرانی
می توان اذعان داشت که مشروطه توسط رادیکال های انقلابی مثل تقی زاده از حالت اصلاح طلبی خود منحرف شد و به صورت ناسیونالیسم رضاخانی و پس از شهریور ۲۰ به صورت ناسیونال سیوسیالیسم مصدقی درآمد و لیبرالیسم و دموکراسی طلبی مشروطه به عقب رانده شد.
ناسیونالیسم افراطی در ایران با تأکید بر زبان فارسی و نژاد آریایی و منحط دانستن زبانهای دیگر قومی و محلی و نژادهای غیر فارس در صدد احیاء آیین های دوران باستان ایرانی بودند و در مقام عمل به لحاظ آمیختگی عمیق فرهنگ های مختلف در دوران مختلف و تأثیرناپذیری عمیق فرهنگ و آداب و سنن در ایران از فرهنگ و اخلاق اسلامی عملا چنین تجزیه ای امکان پذیر نبود.
♦️تمامی اقدامات و اصلاحات فرهنگی سلطنت رضاشاهی در پی ایجاد هویت ملی جدید صورت می گرفت و جوهره اصلی آنها تأکید بر ناسیونالیسم بود. با فروپاشی استبداد رضاخانی که نماینده ناسیونالیسم تجددگرا بود، در دهه نخست عصر پهلوی دوم جامعه ایرانی شاهد شکل گیری ناسیونالیسم ضد استعماری بود که محصول آن نهضت ملی کردن صنعت نفت است. ولی رفته رفته و با قدرتمند شدن محمدرضا شاه ادامه نوسازی جامعه ایران در امتداد دوران پهلوی اول ادامه پیدا کرد. شاه با استفاده از ابزار سرکوب مخالفان توانست یك دولت اقتدارگرای سلسله مراتبی تأسیس کند؛ وی از ابتدای دهه ۱۳۴۰ با حمایت غرب فصل تازه ای را در ساختار اجتماعی ایران گشود و ایران را به دوره تازه ای از عصر نوسازی وارد کرد و آن را عصر تمدن بزرگ نامید.
🔹بدین ترتیب دوره دوم تجددگرایی آمرانه آغاز شد و مظاهر و تجلیات تمدن غرب وارد جامعه ایران شدند، بدون اینکه در این اقتباس منطق و عقلانیتی به کار رفته باشد. باستان گرایی، مدرنیسم اجباری و دیگر سیاست های فرهنگی عصر پهلوی سرانجام به بروز شکافها، تعارضات و تنش های فرهنگی در جامعه ایرانی منجر شدند. حکومت پهلوی می کوشید که زمانی به جبر و ا
کراه به مقابله با اسلام و بازگشت به ایران باستان بپردازد و زمانی دیگر با فرهنگ سازی و اجرای برنامه هایی چون برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله، تبدیل تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی و تغییر دادن کلمات عربی به زبان فارسی، به این هدف دست یابد.
🔸یکی از نمادهایی که در عصر پهلوی قبله ی باستان گرایی و بازگشت به دوران پیش از اسلام محسوب می شد، تخت جمشید بود. تخت جمشید که در کنار دیگر بناهایی چون: قبر کوروش و نقش رستم از آثار برجای مانده از زمان هخامنشیان بود، در دوران پهلوی از قداستی ملی برخوردار شد. کارگزاران فرهنگ و سیاست حکومت پهلوی برای مقابله با اسلام به ترویج فرهنگ باستانی و رجوع به گذشته پیش از اسلام مبادرت می ورزیدند. از این رو تخت جمشید و دیگر بناهای باستانی اهمیتی مضاعف یافت. از بین تمام شعرا نیز فردوسی را صاحب نام و آوازه ای بلند کردند و به ترویج شاهنامه و شاهنامه خوانی(خصوصا قسمتهای آخر شاهنامه که به نوعی نشانگر بغض و کینه ی برخاسته از وطن پرستی است.)، مبادرت ورزیدند و در تمام شهرهای کشور، خیابان ها، میادین، دانشگاه ها و مدارس بسیاری به نام فردوسی نام گذاری شد.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۷۹
🔰 ادامه ناسیونالیسم ایرانی...
از اوایل دهه چهل شمسی در نتیجه برخی تحولات نظیر: تشدید اقدامات اسلام ستیزانه رژیم، سرخوردگی اندیشمندان ایرانی از ایدئولوژی های رقیب نظیر ناسیونالیسم، شکل گیری ظرفیت های جدید برای طرح اسلام مدرن در جامعه، فاصله گرفتن اندیشه امام خمینی(ره) از دیگر روحانیون در حوزه علمیه و هژمونیك شدن اندیشه ایشان، پیوند جدیدی در عرصه سیاست و دین به وجود آمد که زمینه ادغام دو فرمِ دین و سیاست را فراهم آورد؛ محصول این تلفیق ساختاری شکل گیری اسلام سیاسی بود که متولی محتوای جدیدی تحت عنوان سیاست برای دین شد. این محتوای جدید، مخالف ملی گرایی افراطی و نگرش ناسیونالیستی غربی بود.
♦️گفتمان ناسیونالیسم ایرانی جدید که بعد از تحولات انقلاب اسلامی باقی ماند، با مؤلفه هایی چون عظمت و شکوه تاریخی، استقلال، تنفر و بیزاری از بیگانگان شناخته می شود. و به تعبیر رضا داوری اردکانی، در مکتب ناسیونالیسم ایران نیز فرد با حفظ همه ویژگی های خود چون؛ شخصیت، موقعیت و موضع اجتماعی، حقوق انسانی و... منافع ملی را برتر از منابع شخصی خود می داند و حتی آماده است در صورت
لزوم برای حفظ منافع ملی از گزند حوادث، جان خود را فدا کند. به همین دلیل است که خیلی از محققین اعتقاد دارند ناسیونالیسم مثبت ایرانی که از افراطی گری به دور است، سرشار از الفت و مهربانی است.
🔹سامی زبیده معتقد است ناسیونالیسم ایران در دوران مدرن، تاریخ ایران را از تاریخ اعراب جدا کرده است. ناسیونالیسم ایرانی گذشته ی پیش از اسلام را گرامی می دارد و بر استمرار فرهنگ ایرانی به رغم فتوحات اسلام و اعراب پای می فشارد. در واقع ناسیونالیسم ایرانی از رسوخ فرهنگ ایرانی در تمدن اسلامی و شکل دادن به آن مطابق با مضامین و درونمایه های خود به نیکی یاد می کند. اسلام ایرانی متمایز دیده می شود و تشیعِ آن در ادامه ی مضامین معنوی پیش از اسلام تلقی می گردد.
رژیم پهلوی از چنین مضامینی به نفع خود بهره برداری می کرد و باستانی بودن ایرانیان یا سلطنت آریایی را تکریم می نمود. این مضامین اساساً سکولار بودند و به استهزای تشکیلات روحانیون،عقب ماندگی و ارتجاع آنان می پرداختند. در برابر پرورش چنین مضامینی، تشکیلات روحانیون، وابستگی مسخ شده به غرب و ضربه زدن و دشمنیِ آن با اسلام و مسلمانان را محکوم می ساختند و به دشمنی با آن می پرداختند.
🔸آیت الله خمینی مشخصاً در متهم کردن سکولاریسم و خودنمایی های پهلوی انتقادات تندی داشت و بر وحدت مسلمین جهان و رسالت مشترك جهان اسلام تأکید می کردند. بنابراین ایدئولوژی جمهوری اسلامی انترناسیونالیستی بود. جمهوری اسلامی ایران ادعای پیشبردِ پروژه ی آزادسازی و همبستگی را در سراسر جهان اسلام داشت و آشکارا برای صدور انقلاب می کوشید. انقلاب ایران یك انقلاب مردمی بود، نه کودتایی نظامی به سبك اعراب؛ و توده ی مردم تحت لوای اسلام و باورهای راستین آن بسیج شده بودند. این انقلاب نه تنها نظر اسلام گرایان، بلکه نظر بسیاری از ناسیونالیست ها و چپگرایان را در جهان عرب به خود جلب کرد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۰
🔰 ناسیونالیسم از نگاه امامین انقلاب
باستان گرایی و تفکر ناسیونالیستی در دولت پهلوی به اوج خود رسید. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این تفکر غربی را به حاشیه راند. ملی گرایان دولت موقت که از اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند، برای احیای این اندیشه تلاش فراوان کردند و حضرت امام(ره) در مقابل آنها ایستاد.
ایشان، ملی گرایی و شاهنشاهی را دو روی یک سکه معرفی می کرد. ملی گرایان
به اعتقاد امام می خواهند با این اصطلاح منافع اجنبی ها را حفظ کنند. امام(ره)، ملی گرایان را خیانت کار و مخالف اسلام دانسته و به طرد آنها هشدار می دهد.
♦️ناسیونالیسم از نگاه امام خمینی(ره) :
تفکر امام خمینی از آغاز نهضت اسلامی مبتنی بر اندیشه وحدت اسلامی و نگرش امت مدارانه به مسائل جهان اسلام بوده است. ایشان مصالح اسلام و مسلمانان را همواره در کنار مصالح و منافع ملی قرار داده و رفع مشکلات از جامعه مسلمانان را یک اصل مسلم می شمردند. ایشان تا هنگامی به قومیت، حب وطن و احساسات پاک ملی گرایانه ارج می نهد که در قالب یک ایدئولوژی در برابر اسلام قرار نگرفته باشد. ایشان معتقدند که اسلام برای رفع تبعیض ها آمده است و برای هیچ گروهی ویژگی خاص قرار نداده است.
امام خمینی (ره) در یکی از بیانات خود تعالیم اسلام را ضد نژاد پرستی می داند و می گوید: «اسلام آمده است که بگوید همه نژادها با هم اند، هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضلیت ندارند. فضیلت با تقوا است، فضیلت با تعهد است...»
🔹بنابر این، برتری قومی و نژادی که یکی از دلایل مهم ایجاد تفرقه و جنگ های خونین است، از نظر امام خمینی مردود است؛ زیرا این مسئله مخالف صلح بوده و امری است که اساس دعوت پیامبران را برهم می زند: «آن چیزی که آنها اصرار دارند این است که ما با هم مجتمع نشویم، ما با هم برادر نباشیم، مسلمان ها در هر کجا که هستند با اشکال مختلفه (باشند)، یک شکل آن ملی گرایی، آن می گوید ملت فارس، آن می گوید ملت عرب، آن می گوید ملت ترک، این ملی گرایی که به این معنا است که هر کشوری، هر زبانی بخواهد مقابل کشور دیگر و زبان دیگر بایستد، این امری است که اساس دعوت پیامبران را به هم می زند».
از نظر امام خمینی(ره) منشأ ملی گرایی و قوم پرستی، استعمار است که در صدد چپاول مخازن کشورهای مسلمان است: «این تبلیغات که این عرب است، آن ترک است و یا فارس یا کرد، تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند».
🔸بنابر این امام خمینی(ره) ناسیونالیسم منفی را که در صدد برتری قومی، زبانی، نژادی و ... است نمی پذیرد.
امام خمینی(ره) ملیت را تنها در صورتی می پذیرد که در سایه تعالیم اسلام باشد؛ بر همین اساس ایشان دفاع از میهن را از واجبات می داند و همواره بر حفظ و یک پارچگی آن تأکید می کردند:« ما ملت را و فداکاری در راه میهن را در سایه اسلام می پذیریم. ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می کنیم، اما در سایه اسلام، نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت. ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید می کند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است،لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم.
همچنین اگر ملت گرایی را به معنای حب وطن نیز در نظر بگیریم و ناسیونالیست را کسی بدانیم که دوستدار وطن و سرزمین خود است و سایرین را انسان و همنوع خود می داند نه غیر انسان و غیر همنوع، در این صورت نیز مورد تأیید امام خمینی (ره) است: «حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسأله ای است که در آن حرفی نیست». ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۱
🔰 ادامه ناسیونالیسم، از نگاه امام خمینی...
حضرت امام(ره) با ملی گرایی اگر به معنای استقلال طلبی مردم یک سرزمین برای مقابله با قدرت های استعماری و مستکبران بی گانه باشد که در قالب نهضت های ملی تظاهر و تجلی یافته، نیز مخالفت نیست. اما آن ناسیونالیسم غربی که منشأ نژادپرستی دارد و در جداکردن آدمیان و نوع بشر از یک دیگر نقش به سزایی داشته و به پیدایش ایدئولوژی های محدود و اختلاف برانگیز انجامیده و ثمره ای جز تضییع حقوق انسان ها و دفاع از گروه خاصی را نداشته به شدت از سوی امام خمینی(ره) طرد و نفی شده است.
♦️ایشان در یکی از سخنرانی هایش می فرماید: «چند روز پیش از این در یک نوشته ای دیدم که می گوید که چرا از ملی می ترسید شماها؟ چرا نمی گویید مجلس شورای ملی؟ من به آن آقا می گویم، شما چرا از اسلامی می ترسید؟! ما این ملی که مجلس شورای ملی باشد، حالا بیش از پنجاه سال از آن می گذرد، و ما یک اثر صحیحی از آن ندیدیم. هر وقت یک آدم صحیح پیدا می شد، پنجاه نفر هم از نوکرهای استعمار پیدا می شدند و او را می کوبیدند. من می گویم به این ها که ما تابع این ملت هستیم، این جمعیت ما که خودمان برای خودمان یک کاره نیستیم،
🔹ما می خواهیم ببینیم خواست این ۳۵ میلیون جمعیت چی است؟ ما دیدیم که خواست این ۳۵ میلیون جمعیت این بود که ما اسلام را می خواهیم. در ت
مام صحبت ها از اول تا آخر این نبود که ما ملی گرا هستیم. ملی گرایی بر خلاف اسلام است. اسلام آمده است که همه را به یک نحو به آن نظر بکند، همه جوامع را.
🔸ملی گرایی این است که الان در آمریکا بین سیاه ها و سفید دارد واقع می شود، و این کارتری که دعوی این را می کند که من طرفدار بشر هستم، این سیاهان را این طور می کشد و این طور آزار می دهد. ملی گرایی این است که بعضی از این دولت های عربی می گویند عربیت و نه غیر. ملی گرایی این پان ایرانیسم است، این پان عربیسم است، این برخلاف دستور خداست و برخلاف قرآن مجید است. ما که می گوئیم که جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، برای اینکه از آن امام زاده، ما معجزه ای ندیدیم! پنجاه سال است، بیشتر، ما را عقب راندند، پنجاه سال بیشتر است که اینها کارشکنی کردند».
قصه ملی گرایی نهضت آزادی و جبهه ملی با رهبری امام خمینی(ره)، رو به افول رفت. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۲
🔰 ناسیونالیسم در کلام رهبری
آیت الله خامنه ای در یك تقسیم بندی کلی، ناسیونالیسم را براساس ارزشهای حاکم بر آنها به دو دسته ناسیونالیسم مثبت و ناسیونالیسم منفی تقسیم می نمایند. ایشان در فرمایشات خود بیان می کنند:
ما ناسیونالیسم را به معناى مثبتش قبول داریم. هرکس باید به میهن خودش علاقه داشته باشد. مگر می شود کسى از میهن خودش دور باشد؟ ناسیونالیسم به این معنا چیز خوبى است؛ اما به این معنا که چون من اهل اینجا هستم، پس بایستى علیه همه ى ملتهاى دیگر توطئه کنم و بدخواه آنان باشم و علیه آنان کید و مکر داشته باشم، این بد است؛ یعنى اثبات وابستگى من به اینجا، جزئیت من از خانواده ى عمومى وجهانى را نفى کند. معمولا این ناسیونالیست ها، وقتی که گرایش ناسیونالیستى در یك جا خیلى قوى می شود، اینطورى هستند. علی ای حال، توجه بکنید که این، آن را نقض نکند....
♦️ایشان در تقسیم بندی دیگر، بر ناسیونالیسم افراطی براساس نوع ملیت ها تأکید می نمایند که برخی از آنها عبارت از ناسیونالیزم ایرانی مآبى، ناسیونالیزیم عربى، ناسیونالیزم ترکى و... می باشد. و بیان می کنند:
در داخل این کشورها، هرجا اقلیّتى وجود داشت، به تقویت ناسیونالیزم افراطى قومىِ آن اقلیّت می پرداختند. فرض بفرمایید در داخل ایران، نسبت به بعضى از اقوام ایرانى، القائات و تلقینهایى می شد، تا جنبه ى قوم گرایى آنها، به شکل افراطى بروز کند. در کشورهاى شمال آفریقا- در مصر و جاهاى دیگر- بین بعضى از اقوام عربْ که از زمانهاى گذشته در آن مناطق بوده اند، به تقویت شعارها و احساسات قومىِ خاصّ آنها می پرداختند و وادارشان می کردند که حول آن محورها بگردند. هرجا اقلیت مذهبى بود، آن را تقویت می کردند؛ و هلمّ جرّا. تلاشهایى چنین را که در زمان سابق هم بود، بعد از انقلاب اسلامی در ایران، مضاعف و تقویت کردند؛ چون دیدند خورشید وحدت آفرین اسلام، در نهایت تلالؤ و گرمابخشى، در حال تابیدن بر دنیاى اسلام است. اما آنها به این تلاش ها هم اکتفا نکردند و عناصرى را وادار نمودند تا به ایجاد تفرقه بپردازند.
🔹آیه الله خامنه ای در جایی دیگر تأکید می نمایند: اساسی تر از این مسائل، گسیختگى دنیاى اسلام است که این هم تلخىِ بزرگى است و شاید اساس مشکل در آن باشد. ملت هاى اسلامى از هم جدایند. چندین سال- شاید نزدیك به صد سال- است که دست هایى احساسات ناسیونالیستى را در ملت هاى اسلامى تقویت می کنند. در کشورهاى عربى، احساس ناسیونالیسم عربى را؛ در ترکیه احساس ناسیونالیسم ترکى را؛ در ایران احساس ناسیونالیسم ایرانى را و در سایر ملتهاى مسلمان، احساسات ناسیونالیسمى دیگر را.
🔸کسانى که این احساسات را در ملت هاى اسلامى تزریق کردند و دمیدند، شاید نظر بدى نداشتند؛ اما توجّه نکردند که پان عربیسم و پان ترکیسم و پان ایرانیسم و مانند آن به چه قیمت تمام خواهد شد. توجّه نکردند که تزریق چنین احساساتى به قیمت این تمام خواهد شد که ملتهاى یکپارچه این طور از هم گسیخته شوند و دشمنان اسلام هر بلایى می خواهند بر سر مسلمانان بیاورند. این هم یك گسیختگى دردآور است که به دلیل احساسات ناسیونالیستى یا احساسات فرقه اى بین شیعه و سنّى و اباضىّ و از این قبیل رخ نموده است. اینها تلخی هاست. همه هم این تلخی ها را می بینند. ملت ها که دستشان از صحنه هاى تصمیم گیرى کوتاه است و غمگینند؛ اما متأسّفانه مسئولین هم کمتر به فکر ترمیم این رخنه و شکاف در امّت اسلامی اند. مع الاسف این اشکالِ موجود، از دردهاى بزرگ امّت اسلامى است. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۵
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ ظهور فرقه های شیخیه، بابیت و بهائیت(1300- 1260 ه. ق) :
شیخ احمد تنکابنی احسایی از اهالی احساء بحرین و بنیانگذار فرقه ی شیخیه بود. در سال 1166 ه. ق متولد شد و در سال 1242 ه. ق وفات یافت. او پسر زین العابدین پسر ابراهیم احسایی است که جزء منطقه القطیف از پیرامون بحرین بود. این خانواده پیرو مذهب تسنن بودند که از سه پشت قبل شیعه را پذیرفته بودند. شیخ احمد در سن بیست سالگی از بحرین به کربلاء و نجف رفت و در آن جا در درس بزرگانی چون سیدمهدی بحرالعلوم، آقا باقر معروف به وحید بهبهانی حاضر شد. پس از 20 سال توقف در اثر بروز بیماری وبا به بحرین بازگشت(1209ه.ق ). پس از توقف چهارساله مجددا به کربلاء رفت و در آن جا با شیخ یوسف پیشوای اخباریان ملاقات کرد و به فرقه آنان گرایش یافت. مدت 7 سال در حوالی بصره رفت و آمد داشت و با پیروان هرمس که او را ادریس نبی می دانند و به صائبین حران شهرت دارند، تماس گرفت و بسیاری از اعتقادات آنان را پذیرفت. چندی بعد به منظور زیارت حضرت رضا(ع) به ایران آمد و به شهرهای یزد و اصفهان و سپس قزوین رفت.
🔸شیخ احمد احسایی، معراج جسمانی پیامبراکرم(ص) و معاد جسمانی در رستاخیز را قبول نداشت. همین مساله سبب تکفیر او توسط جمعی از علماء گردید. در قزوین به دیدار حاج ملا محمد تقی برغانی از عالمان مشهور قزوین رفت. ملامحمد تقی با اطلاع از اعتقادات شیخ از او پرسید: عقیده مذهب شما در معاد چیست؟ شیخ گفت: من معاد را «جسم هور قلیایی» می دانم. آن هم در همین بدن است، مانند شیشه در سنگ. حاج ملامحمد تقی برغانی گفت: جسم هور قلیایی به جز بدن عنصری است و از ضروریات دین اسلام است که در روز قیامت همین بدن عنصری بازگشت می کند، نه بدن هور قلیایی. در همین مجلس، برغانی شیخ را تکفیر کرد.
🔹این مساله در اندک زمانی مورد تایید و توجه علمای شرعی واقع شد. شیخ مجبور به ترک قزوین و اقامت یکساله در کرمانشاه شد. سپس به کربلاء رفت. به واسطه سخت گیری پاشای عراق، مجبور به ترک کربلاء و عزیمت به مکه شد. لیکن در مسیر راه در سن 75 سالگی در اثر بیماری درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
هدایت شده از جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۶
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ ظهور فرقه های شیخیه، بابیت و بهائیت(1300- 1260 ه. ق) :
مهم ترین وجه اختلاف عقاید شیخیه با شیعه یکی در باب معاد است که گفته شد و دیگری در واقعه معراج پیامبر اکرم(ص) است. شیخیه معراج را روحانی می داند که بدون عروج جسم پیامبر انجام شده است! در حالی که شیعه، معراج را جسمانی می داند. از عقاید دیگر شیخیه این بود که در دوران غیبت امام زمان(عج) کسی از میان برجستگان باید واسطه فیض بین امام و مردم باشد و اگر او نباشد تکلیف از مردم برداشته می شود. آن ها این واسطه را «شیعی کامل» یا « رکن رابع» و ناطق واحد خواندند و شیخ خودش را همین رکن رابع می شمرد. ( یک رکن خدا، یک رکن امام زمان، یک رکن هم مردم که می شود سه رکن و رکن چهارم شیخ احمد احسایی و جانشینان وی بودند! ).
🔸بعد از شیخ احمد احسایی، سیدکاظم رشتی از شاگردان او، جانشینش شد. در یک نشست طولانی در کربلاء، چند مجتهد و فقیه مشهور چون آقا سید مهدی، شریف العلماء مازندرانی و ملا محمد جعفر استر آبادی با سیدکاظم رشتی بحث کردند که منجر به تکفیر وی شد. این حکم به تایید و امضای ملا آقا دربندی، آقا سید ابراهیم قزوینی وبعضی دیگر از علماء هم رسید. سیدکاظم رشتی در سال 1259 ه. ق در عراق درگذشت و در کربلاء مدفون شد.
🔹او برای خود جانشینی تعیین نکرد و بر اساس عقاید آن ها، رکن رابع معلوم نبود چه کسی است. آن ها فقط ادعا می کردند که ظهور حضرت صاحب نزدیک است و لذا به جانشین نیازی نیست! تا این که سید علی محمد باب ادعا کرد همان امام غایب است که سید کاظم رشتی مژده ظهور او را داده است! کنت گوبینو فرانسوی، زیر عنوان مذهب در مورد فرقه شیخیه اظهاراتی خوشایند غربی ها می نماید. او تشکیل این فرقه را به فساد در میان روحانیت و همچون فساد در میان کشیش ها می داند که منجر به ایجاد مذهب پروتستان و مذاهب دیگر در اروپا گردید.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی:
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۷
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ظهور فرقه بابیت:
سید علی محمد شیرازی معروف به باب از تاجر زادگان شیراز پسر سیدرضای بزاز است( متولد 1235 ه. ق). او از شاگردان سیدکاظم رشتی( شاگرد شیخ احمد کسایی و جانشین او) متوفی 1266 ه. ق است. وی پس از وفات سیدکاظم رشتی در مسجد کوفه مشغول ریاضت می شود و به تدریج اظهاراتی می نماید مبنی بر این که باب امام زمان(عج) است. سپس خود را باب الله نامید و پرستش خداوند را منوط به اذن و اجازه خود دانست. چیزی نگذشت که ادعای مهدویت کرد. به مکه رفت که به اصطلاح از آن جا خروج کند!
🔸 در سال 1260 ه . ق او در شیراز نزد ملاحسین بشرویه ای (از ارکان بابیه) ادعای بابیت نمود. در سال 1261 ه. ق ملاصادق خراسانی به دستور باب در اذان نماز جمعه شیراز عبارت« اشهد انّ علیا قبل نبیل باب بقیه الله» را گفت. این کار سبب واکنش تند مردم نسبت به این مساله و احضار و دستگیری باب توسط حاکم فارس، حسینخان نظام الدوله شد. این اقدام منتهی به تکذیب ادعای بابیت توسط علی محمد شیرازی در مسجد وکیل بر بالای منبر نزد علماء و مردم گردید.( 1261 ه. ق ).
در سال 1262 ه.ق باب به سوی اصفهان فرار نمود و از سوی حاکم گرجی نژاد و ارمنی مذهب اصفهان به نام منوچهرخان معتمد الدوله، مورد استقبال و پذیرایی قرار گرفت. او در این شهر در مناظره با علمای اصفهان همچون میرزا حسن نوری حکیم و محمد مهدی کلباسی و... در ماند. حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم دستور داد او را به تهران بفرستند و لیکن منوچهرخان در عین آن که باب را به سوی تهران روانه ساخت اما از راهدیگر او را فراری داد و مجددا به اصفهان آورد و همچنان به پذیرایی خود از او ادامه داد! تا این که معتمد الدوله در سال 1263 ه. ق درگذشت.
🔹بالاخره در سال 1263 ه. ق باب به دستور محمدشاه و صدر اعظم او میرزا آقاسی به مدت 9 ماه در ماکو زندانی شد. در این مدت باب به نگارش کتاب مقدس بابیان یعنی «بیان» اقدام نمود. در تاریخ 15 ذیقعده 1264 ه. ق، آیت الله حاج محمدتقی برغانی قزوینی مشهور به «شهید ثالث»، به دستور قره العین( زن کشف حجاب کرده و طرفدار سرسخت باب) و مریدان باب به طور فجیعی ترور شد. قاتلین دستگیر و زندانی شدند. با اقدامات حسینعلی بهاء، قره العین از زندان فراری داده شد و به خراسان رفت. اما دیگر بابی های دخیل در قتل، اعدام شدند. در جمادی الاول سال 1264 ه. ق، باب از زندان ماکو به قلعه ی چهریق (در حوالی ارومیه) منتقل و حبس شد. مدت حبس او در این قلعه 27 ماه بود که در این زمان ادعای قائمیت می کند!
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۸
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت
♦️ادامه فرقه بابیت:
در همین سال (1264 ه. ق) بابیان به رهبری محمدعلی قدوس و زرین تاج قزوینی (قره العین) و حسینعلی بهاء در دشت بَدَشت( در حوال شاهرود) تجمع می کنند. در این اجتماع قره العین بدون حجاب و با آرایش کامل ظاهر می شود و اعلام نَسخ دیانت اسلام و لغو احکام آن را می نماید. مردم مسلمان منطقه به این اجتماع حمله می کنند. خبر روابط نامشروع قره العین با سران بابیه موج انزجاری در میان مردم به وجود می آورد.
🔸پس از شکست بابیه در مقابله با قوای دولتی در مازندران( ملا حسین بشرویه ای سرکرده بابیه در این شورش بود). خشونت بابیه در قتل عام مرد و زن و بچه در روستای فرا و وحشی گری آن ها در شورش زنجان به رهبری محمدعلی زنجانی ملقب به « حجت»، سبب شد تا دولت درصدد چاره جویی اساسی برآید.
باب، در اواخر شعبان 1264 ه. ق از زندان چهریق به تبریز انتقال یافت و جلسه محاکمه او توسط جمعی از علمای این شهر و در حضور ولیعهد( ناصرالدین میرزا) انجام گرفت. باب در این جلسه از پاسخگویی به سئوال های علماء، درمانده شد. پس از چوب خوردن، اقدام به نگارش توبه نامه و تکذیب همه ی ادعاهایش نمود. ( دستخط توبه نامه او در کتابخانه ملی نگهداری می شود).
🔹پس از این جلسه مجددا باب را به زندان چهریق بازگرداندند. در سال 1265 ه. ق از سوی باب، میرزا یحیی صبح ازل( برادر بهاء)، در سن 19 سالگی به عنوان وصی و جانشین، تعیین شد که مورد قبول همه بابیان از جمله برادرش حسینعلی بهاء قرار گرفت.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۹
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ادامه فرقه بابیت:
در سال های 1266- 1265 ه. ق، آشوب های خونین بابیان در نقاط مختلف ایران( مازندران، تبریز، زنجان) شکل گرفت. این آشوب ها توسط میرزا تقی خان امیرکبیر بعد از جنگ های زیاد و صرف هزینه هنگفت( 5 کرور تومان) به طور قاطع سرکوب شد. در 27 شعبان 1266 ه. ق باب به حکم مراجع بزرگ دینی و فرمان قاطع امیرکبیر، در تبریز اعدام گردید.
بعد از اعدام وی، عوامل نفوذی بابیت در دربار و حکومت، مشغول توطئه علیه امیرکبیر شدند. در تاریخ 1267 ه. ق امیرکبیر توطئه قتلش را توسط آنان کشف کرد و حسینعلی بهاء را به عراق تبعید نمود.
🔸یکسال بعد در سال 1268 ه. ق با دسیسه عوامل بابیان در دربار- میرزا آقاخان نوری، تحت الحمایه ی انگلیس و دوست دیرین بهاء)، به دستور ناصرالدین شاه، امیرکبیر از صدرات ایران عزل شد و میرزا آقاخان نوری جایش را گرفت. کمی بعد با توطئه مشترک عمال استبداد و استعمار در همان سال امیرکبیر در حمام فین کاشان به قتل رسید.
با از میان برداشتن امیرکبیر، فضا برای جولان دادن میرزا آقاخان نوری در کشور باز شد. در همان سال حسینعلی بهاء به دعوت میرزا آقاخان نوری از عراق بازگشت و مورد استقبال و پذیرایی برادر او قرار گرفت.
🔹در همان سال(1268ه. ق)، بابی ها اقدام به ترور ناصرالدین شاه کردند که نافرجام ماند. سران بابیه به اتهام همدستی با توطئه قتل شاه، تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفتند.
حسینعلی بهاء که یکی از متهمان ردیف اول پرونده به حساب می آمدبه خانه ی منشی سفیر روس در زرگنده(منطقه ییلاقی سفارت روس)، پناهنده شد. اما در نهایت دستگیر و حبس شد. جمعی دیگر از سران و فعالان فرقه بابیه نیز دستگیر و اعدام شدند. پس از چهار ماه با فشار شدید پرنس دالگوروکی سفیر روسیه در ایران، حسینعلی بهاء از اعدام جان سالم در برد و در سال 1269 ه. ق تحت الحفظ مامور سفارت روس به عراق تبعید شد. در یکم ذیقعده 1268 ه. ق، قره العین توسط دامادش، عزیزخان سردار مُکری در تهران به قتل رسید.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۷۰
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ ادامه فرقه بابیت:
در سال 1270 ه. ق یک زردشتی هندی تبار به نام « مانکجی هاتریا » وارد ایران شد. تبعه دولت هند بریتانیا و عضو برجسته ی سرویس اطلاعاتی انگلستان بود. چندین سفارش نامه از دولت انگلیسی هند خطاب به مقامات و سفرای انگلیسی در بغداد، اسلامبول و بوشهر و تهران آورده بود. ماموریت او پیشبرد اهداف سیاسی و اطلاعاتی استعمار بریتانیا در منطقه بود. از جمله تقویت شبکه های ماسونی، دامن زدن به تقابل میان ایران و اسلام، تقویت اقلیت های رسمی و غیر رسمی این کشور همچون زردشتیان، صوفیه و بهائیان.
🔸او قصد داشت با کمک سفارت انگلیس در تهران و ماسون های ایرانی و غیر ایرانی نظیر جلال الدین میرزا قاجار نایب فراموشخانه ی میرزا ملکم خان و فتحعلی آخوندوف(سرهنگ ضد اسلام در دستگاه نایب السلطنه ی روسیه در قفقاز اشغالی)، با بهره گیری از این اقلیت ها به ستیز با فرهنگ ملی – دینی این کشور و احکام و مقررات اسلامی بپردازد.
🔹مانکجی در بغداد با رهبر تبعیدی بهائیان- حسینعلی بهاء- دیدار و پیوند دوستی برقرار کرد که این دوستی تا پایان عمر به وسیله نامه نگاری و... ادامه داشت. او همچنین میرزا ابوالفضل گلپایگانی(مبلغ مشهور بهایی) را منشی مخصوص تجارتخانه ی خویش ساخت و در مدرسه ای که بنیاد نهاده بود به معلمی بر گماشت. علاوه بر آن، میرزا حسین همدانی بهایی را به تصحیح و بازنویسی کتاب میرزا جانی کاشانی بابی در مورد تاریخ بابیه، واداشت. چنان که همو میرزا عبدالرحیم ضرابی بابی را به نوشتن تاریخ کاشان تشویق نمود.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi