*یكی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطرهای جالب نقل می كنند كه:*
افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانهشان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تکتک این محلههای خود شما را من حداقل میدانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاریام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. بههمینخاطر میدانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحالترین لذتی که آدم میخواهد ببرد را دارد.
بعضیهایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید میروی فقط یک فرزند داشتند كه آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچهشان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آنها با افتخار میگویند، ولی ما که مینشینیم نگاه میکنیم، آن خستگی را احساس میکنیم.
بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازیآباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان اینقدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت میکرد که یکی دو بار آقا گریه کرد.
این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدمهایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و...
صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهایشان زدیم که آنها از ما بیخبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند.
کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محلهها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانوادهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمانها ما میرویم سلام میکنیم و میگوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی میگوییم و کارتی نشان میدهیم. بین ارمنیها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم
از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست میخواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.
برای نماز مغربوعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ میکنند، میرویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای اینکه ما توی منطقه هستیم با بیسیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش میشود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بیسیم گفتم به گوشم.
موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کمتر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمیفهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید میکردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و اینها بروند تو.
کارگردان رفت پشتبام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصلهای که بود به این خانم چون احیا بشود، اینجوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما.
گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟
من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیدهاید ـ، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.
تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد
اینها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بیسیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم.
نگهبانی هم که باید كنار در میایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتیمان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.
گفتم: بفرمایید.
گفت شما؟
نه اینکه ما را نمیشناخت
..، گفتند، تو چه کارهای یعنی؟ گفتیم: صاحبخا
نه غش کرده.
گفت: کس دیگری نیست؟
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم میتوانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم
آقا شما بفرمایید داخل.
گفت: من بدون اذن صاحبخانه به داخل نمیآیم.
معنی و مفهوم حفاظت، خودش را اینجا از دست نمیدهد. مهمتر از حفاظت این است.
بدون اذن وارد خانه کسی نمیشود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظتترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.
من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.
به آقا گفتیم: که رفتهاند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.
گفتند: نه میایستم تا بیایند.
چند دقیقهای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچههایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند.
یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوشآمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت میرسیم.
رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت اینها پدر ندارند؟
گفتم: نمیدانم. چون صبح نپرسیده بودم.
گفت بزرگتر ندارند؟ برادر ندارند؟
رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند، مرده.
گفتیم، برادر؟
گفتند، یکی داشتیم شهید شده.
گفتیم، بزرگتری، کسی؟
گفتند، عموی ما در خانة بغلی مینشیند.
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباسها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافهات تابلو است.
در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.
این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟
خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی میکنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا، اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.
او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. اینها به خودی خود زبانشان با ما فرق میکند.
سلام علیک هم که میخواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و درنهایت یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
حضرت آقا چایی و شیرینیشان را خورد
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم.
آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچهها را آوردند.
دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو هستند.
آقا خیلی تحسینشان کرد و با اینها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟
اینها همهاش درس است. من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا میخورد یا نمیخورد؟ نمیدانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا
اینها میگویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟
خُب اگر چیزی بیاورند ما میخوریم.
بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آبمیوه بیاورید، من هم چایی، هم آبمیوة شما را میخورم.
اینها رفتند چایی، آبمیوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمانها اینطوری است. یک نفر چند تا میوه پوست میکند میدهد دست آقا، آقا هم دعا میکند. همانجا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم میکنیم، همه یک قسمتی از این میوه میخورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنیها هم همین کار را باید میکردیم؟ واقعاً نمیدانستیم.
چایی آوردند، آقا خورد، آبمیوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد.
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنیها نشستند و با اینها صحبت کردند. مثل بقیة
جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان
...را من نمیبینم. عکس شهید عزیزمان را بی
او
رید ببینم.
توی خانة مسلمانها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست.
میپریم و میآوریم. اینها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همینجوری نگاه میکردند، شروع کردند به صحبت کردن، همینجوری صفحهها را ورق میزدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟
یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.
ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند. شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود. چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود.
هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.
ارمنیای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است.
دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند.
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض
کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضههایتان شرکت میکنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دستههای سینهزنی امام حسین(علیه السلام) شربت میدهیم. میآییم توی دستههایتان مینشینیم، ظرف یکبارمصرف میگیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آنها آب نمیخوریم. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن نمیفهمیدم بعضی چیزها را.
میگفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشتهاند، سینهاش را سوراخ کردهاند. میخ، مسمار به سینهاش خورده. نمیفهمیدم یعنی چی. میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمیفهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش. این را هم نمیفهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای كه دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیمهایش میرفت چهقدر بزرگ است.
از ورود آقای خامنهای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شدهاش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمیدهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه، به اندازة چند کتاب از اینها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوهشان را خورد. بعضی از دوستهای ما نخوردند. کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزباللهیتر از آقا هستم دیگر.
با آنها خداحافظی كردیم و بهسمت دفتر بهراه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچهها را بگویید بیایند.
آمدند. گفتند: این چه کاری بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به اینها محسوب میشود. نمیخواستید داخل نمیآمدید.
@samenborkhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۵۴ قرآن کریم ( آیات ۳۰ تا ۳۷ سوره مبارکه آلعمران)
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ» هنگامی که فتنهها، همچون پارههای شب تاریک، شما را در خود پیچید، برشماست که به قرآن تمسک جویید. (اصول کافی ج۲ص۴۵۹)
🎙 استاد: مرحوم منشاوی
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
732.pdf
3.12M
☘️
📝 #یادداشت/ بسیج خاستگاه تربیت نیروی همتراز انقلاب اسلامی
🍃🌹🍃
✍️ دکتر عبدالله گنجی
#روشنگری
#هفته_بسیج
#ثامن
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
🎥 #استوری_موشن | روز شمار هفته بسیج
🍃🌹🍃
❌ ۱آذر، بسیج، عدالت و مبارزه با فساد
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
🍀
🍀
⬅️ پخش زنده
✅ همایش بین المللی"گام دوم انقلاب"
🔹️موضوع: الزامات جوانگرایی و تمدن سازی در گام دوم انقلاب
🎙سخنران: دکتر احمدرضا بسیج - مسئول محترم بسیج اساتید استان چهارمحال و بختیاری
🕰زمان: فردا- دوشنبه ۱۴۰۰/۹/۱ - ساعت ۱۰صبح
⬅️لینک های شرکت در همایش👇👇👇👇
🆔 https://vc.nasraa.ir/rxbbziz3vv2z
🆔 https://rubika.ir/fanoosebameiran
❌ دریافت فایل صوتی و تصویری همایش در پیام رسانهای سروش و ایتا:
🆔 @fanoosebameiran
🆔 sapp.ir/fanoosebameiran
🍀
♨️ *در مقابله با اصفهان ستیزان چه باید بکنیم ؟!*
🔻 ساعتی از تجمع مسالمت آمیز مردم نجیب اصفهان که به عنوان بزرگترین تجمع زیست محیطی پس از انقلاب از آن نامبرده میشود نگذشته بود که باز هم اصفهان ستیزان با تمام توان شروع به حمله به مردم اصفهان و حق آبه قانونی ایشان کردند
🔻 *دروغ هایی مثل* فصلی بودن زاینده رود از گذشته، میزان مصرف آب صنایع در اصفهان، میزان کاشت برنج در اصفهان، اصفهانی ها به دنبال آب بازی در زاینده رود و ...
🔻 *اما خوب وظیفه ما مردم در قبال این دروغ ها چیست ؟!*
✅ *کنش گری فعال* هر اصفهانی در شبکه های اجتماعی، *هر کس باید به زبان خودش از* :
🔸 بحران فرونشست در اصفهان که میراث تاریخی ارزشمند و حیات انسان ها را تهدید میکند بگوید
🔸 آبی که به یزد داده شد ولی تونل سوم کوهرنگ که قرار بود آب یزد از آنجا تامین بشود بعد از ۲۱ سال هنوز راه نیفتاده است
🔸 پول حقابه ای که کشاورزان شرق و غرب اصفهان سالها پیش پرداخت کردند و حق آبه ایشان را جاهای دیگری به غیر از شرب میبرند
🔸 استان چهارمحال و بختیاری که تنها ۷ درصد مساحتش در حوزه زاینده رود است و مشکلات آب شرب آن در حوزه آبریز کارون است
🔸 از دروغی که به مردم خوزستان گفتند که به خاطر انتقال آب به اصفهان، کارون خشک شد در حالیکه سالانه بیش از ۲میلیارد متر مکعب از فریدن و سمیرم اصفهان آب به سرشاخه های کارون میرود
🔸 از صنایع اصفهان که ملی است و فقط آلایندگی آن ها سهم مردم اصفهان است و سود آن در اختیار دولت
🔻 *آری دوستان هرکدام از ما باید روایتگر درست حقیقت باشیم*، ما نه نیازی به توهین کردن داریم و نه نیازی به اختلاف افکنی قومیتی، امروز افتخارمان این است که تعداد قابل توجهی از مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری ساکن استان اصفهان هستند و در کنار هم زندگی میکنیم
🔰 مشکل اینجاست که نان عده ای در ایجاد دعوای قومیتی بین استان ها است، مردم اصفهان آمدند و حقشان را فریاد زدند بدون اینکه به سایر استان ها و افراد تعرض کنند ولی شما چه ؟! از همان دقیقه اول به اصفهان حمله کردید
✔️ *ادبیات و منطق استاندار جوان اصفهان را که اینروزها تمام توان و تلاش خود را در مسئله آب گذاشته است را در صدا و سیما ببینید*، با متانت و وقار میگوید که مردم اصفهان به دنبال اجرای مصوبات قانونی شورای عالی آب هستند ولی برخی دیگر استانداران چه
🔻 در هر صورت دوستان، امروز ایران صدای تشنگی #زاینده_رود را شنید، پس خودتان باید روایتگر روایت درست باشید، *در شبکه های اجتماعی فعال باشید، پست بگذارید، کامنت بگذارید، مطلب بنویسید و واقعیت را بگویید و گرنه اصفهان ستیزان فعالند و دروغ ترویج میدهند*
*#نشر_حداکثری*
*اصفهان پرس*👇
https://chat.whatsapp.com/LrUccku3aaoCwltQLLFVTh
☘️
✅ #یادداشت_کوتاه | تبدیل مطالبات اجتماعی به تحرکات ضد امنیتی
🍃🌹🍃
🔻 چند روزیست که اعتراض جمعی از کشاورزان اصفهانی به کم آبی به یک مطالبه اجتماعی نسبتا گسترده در شهر اصفهان تبدیل شده تا جایی که اکثر قریب به اتفاق حاضران در تجمع زاینده رود، غیر کشاورزانی بودند که در این تجمع حاضر شده بودند.
🔹 نوع خبرسازی و تولیدات خبری در این خصوص توسط رسانههای معاند و برخی شبکه های مجازی، آشکارا به دنبال ایجاد واکنش های قومی در استانهایی مانند چهارمحال و بختیاری و خوزستان به این تجمع بودند.
🔸 از طرفی دیگر برخی اظهار نظرهای افرادی که اهداف دیگری را دنبال میکنند در تجمعات صورتگرفته در استان چهارمحال و بختیاری، دقیقاً در راستای تبدیل یک مطالبه اجتماعی به یک تقابل قومی یا یک رویداد ضد امنیتی است.
🔺 هوشیاری در مقابل این امر و ترسیم واقعی موضوع و مشکل و پرهیز از واکنشهای هیجانی و اظهارات جنجالی می تواند این طراحی رسانه ای خطرناک را برای تبدیل یک مطالبه اجتماعی به یک رویداد ضد امنیتی، خنثی نماید.
✍ دکتر قاسم حبیب زاده
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
29.mp3
584K
☘
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
📢#صدای_ثامن (۲۹)| نگاهی به برخی از وظایف عملکردی بسیج
🍃🌹🍃
🎙کارشناس: علی اکبر صیدی
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
🍀
سلام علیکم ؛
ضمن تبریک هفته مبارک بسیج محضر شما بزرگواران خستگی ناپذیر، بدین وسیله محتواهای رزمایش( ۱۶) جهت بهرهبرداری تقدیم میگردد.
موفق باشید.
🌺
محتواهای عمومی:
۶ عدد شامل یک یادداشت و ۲ کلیپ +2عکسنوشت +یک موشن گرافی
2(7).pdf
484.8K
☘️
📝سخنواره| بسیج پاره تن مردم و ضامن عزّت و امنیت ملّی
🍃🌹🍃
📛 ویژه سرشبکهها و ادمین کانالها
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
5236524116.pdf
496.9K
☘️
📝سخنواره (۲)| ویژه هفته مبارک بسیج
🍃🌹🍃
📛 ویژه سرشبکهها و ادمین کانالها
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
01(2).pdf
631.6K
☘️
📝مجموعه یادداشت| بسیج متضمّن امنیّت ملّی
🍃🌹🍃
✍️ دکتر قاسم حبیب زاده
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️
🎥#کلیپ | بسیج و امیدآفرینی
🍃🌹🍃
🌹 بَسیج پارهِ تنِ مَردم🌹
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️
🎥#کلیپ | بسیج و روشنگری
🍃🌹🍃
🌹 بَسیج پارهِ تنِ مَردم🌹
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #موشن_گرافیک | ویژه هفته مبارک بسیج
🍃🌹🍃
🌹 بَسیج پارهِ تنِ مَردم🌹
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
☘️
🖼 #عکس_نوشت (۲) | ویژه هفته مبارک بسیج
🍃🌹🍃
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
☘️
🖼 #عکس_نوشت| ویژه هفته مبارک بسیج
🍃🌹🍃
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
04.pdf
722.2K
☘️
📝 سیاستها و ملاحظات سیاسی| بسیج متضمّن امنیّت ملّی
🍃🌹🍃
📛 ویژه سرشبکهها و ادمین کانالها
#روشنگری
#ثامن
#هفته_بسیج
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀