دنیای شیرین - قسمت نهم.mp3
13.99M
🎵 #سفرنامه_صوتی
📝 #دنیای_شیرین ؛ قسمت نهم
🔹تجارب زیسته یک بانو
💬 سفرنامه صوتی دنیای شیرین
تجارب یک بانوست در سفر به جایی که هیچ وقت حتی به تخیلش خطور نمی کرد راهی اونجا باشه...
@fanos25
دنیای شیرین - قسمت دهم.mp3
13.7M
🎵 #سفرنامه_صوتی
📝 #دنیای_شیرین ؛ قسمت دهم
🔹تجارب زیسته یک بانو
💬 سفرنامه صوتی دنیای شیرین
تجارب یک بانوست در سفر به جایی که هیچ وقت حتی به تخیلش خطور نمی کرد راهی اونجا باشه...
@fanos25
♨️پرچم گنبد حرم حضرت سیدالشهدا(ع) از سوی نماینده حشدالشعبی عراق به دلیل قدردانی از خدمات مهندس اسماعیل قادری در تولید داروی مؤثر برای درمان کرونا به وی اهدا شد
🔻پیش از این به دلیل برخورد قهری رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان با فعالیتهای مهندس قادری در ارتباط با تولید داروی درمان کرونا با منشأ گیاهی و شکایت از وی، اسماعیل قادری از فعالیت در این زمینه منع شد و لذا داروی درمان کرونا را برای حشدالشعبی عراق ارسال کرد.
🔻در نتیجه استفاده این دارو بین جمعی از اعضای حشدالشعبی و رفع مشکلات بیماری در این مجموعه در عراق، لشکر ۴۱ حشدالشعبی با ارسال لوح تقدیر و همچنین پرچم گنبد امام حسین(ع) از خدمات این پژوهشگر همدانی تقدیر به عمل آورد.
🔻متن تقدیرنامه به این شرح است:
تشکر، تقدیر، امتنان و شناخت به مجاهدت مبارک جناب پروفسور اسماعیل قادری
🔻برای ارسال علاج داروی کرونا به مجاهدین حشد الشعبی و خانواده آنها، از این هدیه تشکر بسیار زیادی داریم.
🔻تشکر دیگر از اعماق قلوب ما به درگاه خداوند تبرک و تعالی دعا میکنیم برای شما تا این که برای شما نفس اجر مجاهدین در میدان جنگ نوشته بشود.
هیات لشکر ۴۱ حشدالشعبی
🔰 پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت هفته نیروی انتظامی
🔻 فرمانده معظم کل قوا در پیامی به مناسبت هفتهی نیروی انتظامی از زحمات و تلاشهای کارکنان خدوم این نیرو قدردانی کردند.
🔹متن پیام حضرت آیت الله خامنهای که به فرمانده نیروی انتظامی ابلاغ شد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار اشتری؛ سلام من را به همه کارکنان خوب و زحمتکش و خدوم نیروی انتظامی برسانید.
مردم عزیز ما قدردان زحمات و تلاشهای بیوقفه خدمتگزاران به خود و کشور هستند و امروز اقتدار و مهربانی را توأمان در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران احساس میکنند و از ابتکارات ناجا در برخورد با منکرات استقبال میکنند.
سیّدعلی خامنهای
۲۹ مهر ۱۳۹۹
@fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽چهلمین سالگرد شهادت سردار بزرگ 13 ساله ایران شهید بهنام محمدی
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
پروانه ای دردام عنکبوت #بخش_پنجاه_وهشت عقد که تمام شد همه به جز علی وطارق وعماد ,اتاق راترک کردند.
پروانه ای دردام عنکبوت
#بخش_پنجاه_ونه
خیلی دستپاچه شدم برگشتم طرف علی وارام گفتم:وای زشته,عمومحمد!!
علی همینطور که دستش دورم بود به سمت اتاق عقدبردم وگفت:کجایی خانم گلم،عمومحمد الان یک ساعتی هست رفته ،دستم راگرفت تودستاش وروی کناره, بغل دیوار,نشاندم ،یه خرما از داخل بشقاب برداشت وگذاشت دهنم وادامه داد:کی گفته که داماد حتما باید عسل دهن عروسش کنه؟؟وقتی خرما به این شیرینی وخوشمزگی هست،تازه میوه ی بهشتی هم بهش میگن ،عسل باید بره رد کارش وتو چشمام خیره شدوگفت:به سرنوشت علی خوش امدی سلما.....،درسته نشد عروسی برات بگیرم اما بهت قول میدهم ازجان ودل برات بمیرم....خودم را قربانت میکنم تا یه خار به پاهای نازنیتت نره و...
علی گفت وگفت وگفت ومن مدهوش شدم ازاینهمه عشق نهفته در وجودش،دستش را به لبهام نزدیک کردم ودستپاچه وباشرم بوسه ای به دستش زدم وگفتم:خوشحالم که همسفر زندگیم یک شیعه ی عاشق مولاعلی ع است،خوشحالم ازاینکه خانوم حضرت زهراس پذیرفت عروس عشیره ی بهشتیان,طایفه ی مظلوم عالم،شیعیان امیرالمومنین حیدرکرار،شوم.
علی....
علی:جان علی...
من:من اول، گرمای عشق را ازنگاه توگرفتم ودروجود توجستجومیکردم اما حالا میفهمم اون گرما اشعه ی کوچکی از منبع وخورشید معشوق بود ،عشق واقعی همین علی ع است همین زهراس است ,همین حسین ع است وتمام اولاد علی ع است,عشق واقعی اسلام محمدی وعلوی ست,عشق واقعی قران محمد وقران ناطق که همان مهدی موعود است واینها راه رسیدن به کمال عشق یعنی خداست.
حواسم نبود که باهر حرفم اشکم جاری وجاری تر میشود وناگاه بابوسه ی علی که برگونه ام نشست به خود امدم...
علی:خدای من سلما...توکه ازمن هم عاشق ترودیوانه تری....اینقدر اشک نریز عزیزم،گرچه این اشک گرانبهاست اما دیدن چشمان اشکبارت ,ناراحتم میکند.
با پشت دستم صورتم را پاک کردم که علی دستمالی ازجیبش دراورد وگفت:حالا شدی نی نی کوچلو....زشته باپشت دست عه عه عه..
ازاینهمه مهربانی دلم غنج میرفت....خدایا شکرت که دارمش.....
علی:سلما جان نمیخوام حال خوشت راخراب کنم ,اما یه چیزایی هست که باید بدونی وتا قبل ازاینکه به اون اپارتمان برگردیم بهت بگم بهتره.
من:مگه قراره برگردیم اونجا؟
علی:اره گلم,بزار برات بگم و...
علی ادامه داد:راستش اگه بخوام از اول اول بگم هم خیلی وقت گیره وهم مفصل ,پس من خلاصه میگم ،هرکجا برات مبهم بود یا سوال داشتی بپرس تا برات توضیح بدم.
راستش خودت میدونی من از بچگی عاشق نمایش وتئأتربودم وکمابیش,میدونی بیشتر کتکهایی که از پدرم ومامان صفیه میخوردم برای این بود که ادا وحرکات همسایه ها وقوم وخویشها را مثل خودشون درمیاوردم وپدرومادرم به گمان اینکه من قصد تمسخر دیگران را دارم برای تنبیه من باشلاق وارد عمل میشدند.
خنده ای کردم ویادخاطراتی افتادم که علی حرکات بقیه راتقلید میکرد وگفتم:خخخخ بارها شاهد بودم، هم هنرنماییهات را دیدم وهم در رفتن از زیر تنبيهات پدرانه را ....
دوباره دستم رافشرد وگفت:قربون این خنده های ملیحت بشم من.....همیشه بخند گلکم....
انگار برق سه فاز بهم وصل کرده بودند اخه هنوز به این رفتارهای سرشار ازمحبت علی عادت نکرده بودم وبا ادامه ی حرفهای علی ,حالتم عادی شد.
علی:خلاصه ,علی رغم میل باطنیم که به تئاتر بود,به خاطر استعداد خاصی که به شیمی داشتم,رشته ی شیمی هسته ای را در دانشگاه انتخاب کردم,اخه معتقد بودم بااین رشته بهترمیتونم به مردم خودم خدمت کنم.
همون اول ورود به دانشگاه متوجه شدم اکثر استادها من رابا دانشجوی دیگری که اتفاقا توهمین رشته درس میخونه,اشتباه میگیرن،خیلی دلم میخواست ببینم کیه وچیه ,فهمیدم اسمش هارون هست وچند ترم بالاتراز من هست ,وقتی دیدمش به استادها حق میدادم مارا باهم اشتباه بگیرن,یه فرقهای جزیی داشتیم که کسی به اونا توجهی نمیکرد,بعضی وقتا فکر میکردم نکنه ,هارون واقعا برادر من هست ونمیدونم.
تااینکه یه روز متوجه شدم.
ادامه دارد..
#قلم_پاک_ط_حسینی
@fanos25
پروانه ای در دام عنکبوت
#بخش_شصت
تا اینکه یک روز متوجه شدم ,هارون باباش که از دنیا رفته بود, بعثی بوده وخودشم گرایشات بعثی داره ویهودی بوده وپیش شوهر خاله یهودیش هم بزرگ شده وکلا دنیای ما دوتا مثل شباهت ظاهریمون نیست واززمین تا اسمون فرق داره,شیطونه قلقلکم میداد که یه کم اذیتش کنم,رفتم تونخش وحرکاتش را زیرنظر گرفتم ,اونم حالا دیگه منو شناخته بود اما باهم رفیق نبودیم.
هرروز توجمع دوستان حرکاتش را تقلید میکردم وبعضی عاداتش را شاخ وبرگ میدادم وبزرگنمایی میکردم ودوستام هم از خنده روده بر میشدند.
اخرای سال تحصیلی بود که یه چیز جدید از هارون کشف کرده بودم وطبق معمول حرکاتش رادر میاوردم که متوجه شدم یک نامردی هارون را اورده سرصحنه وجات خالی که ببینی,زدم وخوردم,خوردم وزدم خخخخحح
خلاصه بچه ها مارا از هم جدا کردند ودیگه تصمیم گرفتم دور هارون راخط بکشم,اخه به هدفم رسیده بودم ,این دعوا باعث شده بود که هیچ کس من وهارون را اشتباه نگیرد.
یک هفته ای از دعوای من وهارون گذشته بود،یک روز صبح ورودی دانشگاه دونفر باکت وشلوار جلوم راگرفتند واسمم را صداکردند,برگشتم طرفشان وگفتم:بله ,امرتون؟!
یکیشون اشاره به ماشین سیاهرنگی باشیشه های دودی کرد وگفت:میشه چند لحظه مزاحمتون بشیم؟
با نگاه به ماشین ,ترس برم داشت وگفتم:درخدمتم ,همینجا امربفرمایید.
یکی شون محکم دستم را چسپید وبردم طرف ماشین وخیلی محترمانه وبه زور سوار ماشینم کردند و...
ماشین به سمتی نامعلوم شروع به حرکت کرد,دوتا مرد ناشناس اصلا حرفی نمیزدند واین من رامیترساند باخودم هزارتافکر کردم,نکنه میخوان بدزدنم وکلی پول بابت من از ابوعلی بگیرند؟؟نه نه پدرم که همچی پولهایی ندارد ....شاید ازاین تکفیریها باشن که تازگیا علم شدن...نه بهشون نمیاد...شاید...
نیمه های مسیر بودیم که یکی از مردهای ناشناس چشم بندی به چشمانم زد,خیلی ترسیده بودم وبه خودم جرات دادم وپرسیدم:من را کجا میبرید؟این کارا برای چیه؟چکارم دارید؟تنها جوابی که دادند گفتند:نگران نباش به زودی میفهمی...
ماشین ایستاد,پیاده شدیم ودوطرف من راگرفتند ووارد ساختمانی شدیم,بالاخره داخل یک اتاق ,چشم بند را از چشمام باز کردند,اتاقی بود سه درچهار که دوتا صندلی ویک میز ویک فایل سه طبقه داخلش بود والسلام.
یه ربع از موندنم تواتاق گذشته بود که یک اقاهه با ریش وسیبل نه از نوع داعشیش...از اون خوشگلا ...اومد روبروم نشست ,دست دادیم وسلام علیکی کردیم وگفت:امیدورام رفتار برادرا باهات ملایم بوده وبه شما برنخورده باشه,راستش ,اصول کار ما همینه ,شرمنده اگر بهتون بدگذشته.
من که لحن ملایم ودوستانه این اقا آرومم کرده بود لبخندی زدم وگفتم:حالا بااین بندوبساط چکارم داشتین؟اصلا شما کی هستین؟
اقاهه:حالا اشنا میشیم,اول شما سوالات من را جواب بده بعدش...هفته پیش داخل دانشگاه شما بایک جوان یهودی درگیر شده بودین؟
پیش خودم گفتم وای من, این هارون دمش به اون بالاها وصله,برای یک دعوای کوچلو من رابه کجا کشونده,با احتیاط گفتم:آره,برای چی میپرسین,قتل که نکردم ,یه زد وخورد دانشجویی بود دیگه
اقاهه:برای ما مهمه....چرا؟؟دلیلش چی بود؟؟
من:دلیل شخصی بود اخه همه ما را باهم اشتباه میگرفتند ومن این رادوست نداشتم ,من از بعثیا بیزارم حالا فک کن ملت فکرکنن من گرایشات بعثی دارم و...
برای همین یه کم ادا وحرکاتش را دراوردم اونم سرصحنه رسید وماهم ازخدا خواسته زدیم وخوردیم تا این بحث شباهت همین جا تمام بشه و...
اقاهه لبخندی زد وگفت:....
ادامه دارد.
#قلم_پاک_ط_حسینی
@fanos25
شرکت متربیان جوان و نوجوان در نمایشگاه هفته ی دفاع مقدس ..
پایگاه شهید بهشتی ۳۴۴
@fanos25
🌼نماز شبش هیچ وقت ترک نمیشد
✍هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آنهم نه نماز شبی عادی، نماز شبهای او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود. من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزلشان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشکها و صدای نالههای او برای نماز بیدار میشدم.
🎙راوی سردار معروفی
#سرداردلها
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
⚪️⚫️ ما چالش بوسیدن دست مادر راه میاندازیم، غربزدهها چالش لخت کردن پدر مادر!
⚪️⚫️ ما با بچهمون میریم پارک، اونا با سگاشون!
⚪️⚫️ ما هزینه عزاداریمونو خرج فقرا میکنیم، اونا هزینه آنتالیاشونو دلار میخرن!
⚪️⚫️ ما میریم میجنگیم، اونا تو فکر مهاجرتن!
⚪️⚫️ ما انسانیم اونا دارن شبیه حیوان زندگی میکنن!
#اینستاگرام | سید منصور موسوی
#جامعه_خوکی
#لاتقربواالفواحش
🟢⭕گرای خبری
*زنده باد امام جمعه کنگاور که غیرتش از خیلی شیعیان مدعی دیگر بیشتر بود.*
🍒نوشتاری از امام جمعه کنگاور با نام " اقای شجریان کاش تشییع کنندگان تو هم لات بودند " ...
🍒 دوستان عزیز سلام. درطول ۳۱سال که منبر رفته ام، سخنرانی کرده ام و درحوزه ودانشگاه تدریس کرده ام، به یاد ندارم که هیچ تشییع جنازه ای اینقدر بیادب به یک مرحوم بیحرمتی کرده باشند، حتی در تشییع جنازه گنده لاتهای معروف کشور از لاتها وچاقوکشها و مشروبخورها هم بی حرمتی به اموات را مشاهده نکردم ...
🍒 جناب شجریان کاش منافقین، سلطنت طلبها، بهاییها و کورش پرستها در تشییع جنازهُ شما اندازه لاتهای بامرام تشییع کنندهُ وحید مرادی ادب را رعایت میکردند. اینجانب در کلیپها دیدم در تشییع مرحوم وحید مرادی که لات معروف کشور بود چطور شرکت کنندگان یاحسین میکشیدند و چگونه وقتی مداح روضه میخواند با صدای بلند گریه میکردند وچگونه دوستان او حرمت او را هنگام خاکسپاری رعایت میکردند....
🍒 اقای شجریان معمولا عذاب قبر هرکسی در شب اول قبرش شروع میشود اما ما بوضوح دیدیم غیر از افراد انگشت شماری که شکل وشمایل انسان در اطراف تابوت شما داشتند، اما نمیدانم عتیقه هایی که در اطراف بیمارستانجم و در مقبره فردوسی جمع شده بودند از کجا آمده بودند که شما را با کفو سوت مشایعت میکردند و تعجبم از آنجا بیشتر شد که پسرت یا همان شوهر خواهر همسر دوم ۲۵ ساله ات چند بار در داخل مراسم خطاب به کف زنندگان میگفت دوستان، دوستان، دوستان...! وه که چه دوستانی دورتان جمع شده بودند...!
🍒 جناب شجریان مردم ایران یکبار دیگر دیدند معاندین این نظام خیلیاحمقتر از اونی هستند که ما فکر میکردیم و کلّا این قماش احمقها مثل کبریت بیخطر هستند و تا نظام اسلامی ما چنین دشمنانی دارد هیچ باکی نیست. گرچه دشمنی آقا زاده ها و غارتگران بیت المال بسیار کمرشکن است، از آیت الله رئیسی تقاضا داریم پاهای چنین دشمنانی را بشکند اما امثال این تشییع کنندگان خیلی ریز هستند، دست شما را دیدند که در دست امریکا وانگلیس واسرائیل بود. یعنی بچشم خود دیدند که شما با چه دیکتاتورهایی رفیق بودید اما نمیدانم چرا شعار میدادند مرگ بر دیکتاتور ! کاش پسرت به آنها تذکر میداد که این دیکتاتورها دوستان درجهُ یک پدرم بودند. شعار ندهید...
🍒 جناب شجریان از ۳هزار سال پیش که در تاریخ ثبت است هوموساپینها در موقع خاکسپاری امواتشان مراسمی همراه با غم و اندوه به پا میکردند. مسیحیان، زرتشتیان، بوداییها، کومونیستها، هندوها، وحتی یهودیها هم در خاکسپاری اموات خودشان حرمت اموات را رعایت میکردند و برای انها اشک میریختند، اول بار است که من می بینم مراسم وداع با یک مرحوم، تبدیل به کفو سوت میشه، فقط رقاص کم داشت...
🍒 اقای شجریان اگر شد بخواب یکی از نزدیکان برو و به انها بگو این بیحرمتیها و کف زدنهای ممتد هنگام تلقین و بیحرمتی در صلوات به پیامبر چه عواقبی برای شما داشت. و بگو ایکاش چنین طرفدارانی نداشتم. بگو البته این طرفداران حتی از آهنگهای من هم خبر نداشتند فقط با تحریک شبکه های صهیونیستی آمده بودند. اینها هم گویا توهم زده بودند که کار نظام اسلامی تمام است... که البته چراغی را که ایزد برفروزد، چو ابله پف کند ریشش بسوزد. و این را هم خوب بدانید، با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد...
علیمحمد لروند، امامجمعه کنگاور ۲۱مهر۹۹*
🔺 عوارض داروهای کرونا بدتر از خود کرونا است
☘️🍀این داروهای طبیعی، تجربیات شخصی کاربران مختلفی است که خود یا خانواده آنها درگیر کرونا بوده اند👆
🌱🌸اگر بیمار کرونایی دارید، حتما بخور جوش شیرین، داروی امام کاظم و جوشانده های گرم گیاهی با مایعات فراوان را برای او در نظر بگیرید..
لطفا این پیام را به دیگران هم ارسال فرمایید
🌹روشنگری = گسترش آگاهی🙏
#کرونا #رمدسیویر #داروی_کرونا #جوش_شیرین #عوارض_کرونا #داروی_امام_کاظم #طب_اسلامی #طب_سنتی #طب_اسلامی_ایرانی
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
ای بلندترین واژه هستی
شما در اوج حضور
ایستاده ای
و غیبت ما را
می نگری
و بر غفلت ما می گریی
از خدا میخواهیم
پرده های جهل و غفلت از
دیدگان ما
کنار رود
تا جمال دلربای شما را
بنگریم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحت_بخیر_اقا_جانم
🌹🍃🌹🍃
@fanos25