#سوژه_سخن_طنز
باز خوبه شما رو با بچههاي فامیل مقایسه میکردن
ما تو فامیلمون درس خون نداشتیم بابام منو مستقیم با خود بوعلي سینا مقایسه میکرد😂😂
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💢رقابت امری است که همیشه بین بچه های یک خانواده وجود دارد. اما ممکن است والدین نیز، با رفتارهای ناخودآگاه خود، به آن دامن بزنند. ما همگی مصرانه بر این باوریم که بین فرزندان خود تفاوتی قائل نیستیم و از صمیم قلب می گوییم: «ما همه بچه هامون رو یک جور دوست داریم.»
💠پیامدهای تبعیض بین فرزندان
❇️کینه توزی و انتقام
❇️ترس و اضطراب
❇️عدم اعتماد به نفس
❇️ایجاد فاصله
————————————————————
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
@samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_های_عشق
#روزےیڪآیہ
#آیه_گرافی
فرمود💌
وَ رَحمَتِی وَسِعَت کُلَّ شَیء..
رحمت و مهربونیم
همه چیز رو فرا گرفته...♡
سوره مبارکه اعراف _آیه ۱۵۶
[ از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود.]
@samenfanos110
•°یابن الحسن!
مَن
سالهاست ازباقے بھ سَمتِ تو
فرار ميڪُنَم💓…
مَگَر ڪدام پَناهگاھ
از آغـوشِ پدرانهی تُ
اَمن تَر است؟!🙃
|🚌|⇜ #پناھِبۍپناها!
🌸⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋
@samenfanos110
برای عملیات بزرگ ومهم فاوبایدآموزش غواصی میدیدیم که به مدت ۴ماه بود. درسددز،دزفول وگتوندآنهم درهوای سردکه دمای آب به شدت پایین بودو سردبودوماباید۱۰ساعت درشبانه روز غواصی میکردیم۴ساعت صبح۴ساعت بعدازظهرو۲ساعت آخرشب که وقتی ازآب بیرون میآمدیم ازشدت سرما دندانهایمان بهم میخوردونمیتوانستیم جلوی بهم خوردن آنهارابگیریم.
بچه هابه شدت لاغرواستخوانی شده بودندچون ازیه طرف نبودغذای خوب، چون گاهی اوقات به بچه ها آب دوغ خیار میدادن شماتصور کنیدبچه هابااین غذای کم ونیروی زیادی که شناکردن ازآنها میگرفت چطور دوام میآوردند وشکایتی نداشتندوازطرف دیگرتمرین سخت درآب سرددیماه.شب که میشد میدیدم یکی ازبچه هابه اسم ابراهیم بابایی غیبش میزندیک شب اوراتعقیب کردم ازآب که خارج شدیم.دنبالش راه افتادم دیدم سهمیه پتوی خودش رابرداشت ودرچادربچه هارفت هرکدام ازبچه هاکه مچاله شده بودپتوی خودراروی آن میکشیدتااینکه دیگرپتویی برای خودش نمانددنبالش رفتم دیدم واردحسینیه شدآن حسینیه اشک خیلی ازبچه هارودیده بود
روی زمین بدون بالش وپتومچاله شدبعداز۱ساعت،۴۰دقیقه بلندشد ووضوگرفت وبه نمازشب ایستاددراین مدت۴ماه که تمرین میکردیم کارابراهیم پرستاری ازبچه هابودمانندپرستاردلسوز بین آنهاچرخ میخوردوهرکدام ازبچه ها که بیشترسردش شده بودازپتوی سهمیه خودش روی آنهامیکشیداین است مردانگی وایثار.ابراهیم ازاول تاآخردعا زیارت عاشوراودعای توسل سربه سجده آرام گریه میکردبیشترکارسنگین برعهده ی ابراهیم بودولی مخفیانه کسی اورانمیشناخت ولی اوخدمت خالصانه میکردوازکارش کم نمیگذاشت.
"شهید ابراهیم بابایی توسکی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Samenfanos110