🌹«امیر علاقه بسیاری به اهلبیت(ع) و بهخصوص امام حسین(ع) داشت؛ به نحویکه در ایام محرم پس از پایان ساعت اداری مستقیم به مسجد رفته و در آشپزخانه کمک میکرد. با شروع مراسم عزاداری نیز به عنوان میاندار سینهزنان در مسجد حضور پیدا میکرد و برای مظلومیت آقا اشک میریخت.»
🌹وی در بخش دیگری از این مصاحبه بیان کرده: «به خاطر دارم، چند روز پیش از اعزام به سوریه مجدد گفت، دوست دارم روزی من را «شهید امیر» صدا کنند. نخستین مرتبه بود که سکوت را شکستم و گفتم، از زندگی با من خسته شدهاید که چنین آرزویی دارید؟ پاسخ داد: خدا میداند که با تمام وجود از زندگی خود راضی هستم. شما و طه تمام سرمایه زندگی من هستید. من بهترین لحظات عمر خود را در کنار شما داشته و دارم؛ اما اگر من به شهادت برسم، شما تاجی بر سرتان میرود و همسر شهید میشوید و ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت خواهد بود.»
✍راوی همسر شهید
"شهیدامیر کاظمزاده"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله حائری شیرازی
بهترین کار در سفر اربعین چیست؟
...در اربعین فقط تماشا کنید و حرف نزنید
حرف زدن انسان را غافل میکند
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔
بچه شیعه باید همه شهدای #کربلا و مرام شونو بشناسه.
🚩 شهدای امشب: آنها که قطعه قطعه شدند.. آنها که سرشان را به سوی امام حسین انداختند.. سلام خدا بر پسر اول امام حسین، علی اکبر که صورتش همچون ماه میدرخشید و چهره اش شبیه ترین چهره به رسول خدا بود.. سلام بر قمر بنی هاشم.. سلام خدا بر آن ماه پاره های پیامبر که بیرحمانه به شهادت رسیدند.. 🚩
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#رمان_شب #بدون_تو_هرگز25 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چ
🎆 #رمان_شب
#بدون_تو_هرگز26
رگ یاب!
🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ...
رفتم جلوی در استقبالش ... 😊
✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ...
دنبالم اومد توی آشپزخونه ...
- چرا اینقدر گرفته ای؟
💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ...
با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒
خنده اش گرفت ...
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊
- علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄
صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ...
- ساکت باش بچه ها خوابن 😒
🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید!
- قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ...
نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂
🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ...
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم ...
با چایی رفتم کنارش نشستم ...
🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ...
دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن...
- اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌
- جدی؟
لای چشمش رو باز کرد ...
- رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊
و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ...
- پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟!
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم...
ادامه دارد ...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
🎆 #رمان_شب
#بدون_تو_هرگز27
"حمله زینبی"
🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ...
با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ...
از حالتش خنده ام گرفت ...
- بزار اول بهت شام بدم ...
وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ...
یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ...
✅ هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ...
ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ...
- آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ...
با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ...
- مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ...
- چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... 😒
🔸اون وقت میگی چیزی نیست؟ ...
تو جلادی یا مامان مایی؟ ...
و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد...
- چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...☺️
🔷سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ...
💢 حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود .
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
اگر همسرت رو طلاق دادی تا پایان
زمان عده، در منزل خود نگه دار و
بیرون نکن شاید آشتی کردید....
📖 سوره طلاق آیه ۱
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
『🌼』
بار هجرانِ تُو ، بَر دوش گران است هنوز ؛
چشم نَرگس ،بھ شقایق نگران است هَنوز...!!
-
‹ نَبضِقَلبـٖےأَللّٰهُمَعَجِّلاِنْشٰاءَالله ›
❏••السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ••❏
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
༻♥️༺🌸༻♥️༺
عرض سلااام و ادب و احترام بر شما سروران والاقدر ☺️🌺
صبح زیباتـــون فرخنده ومالامال یاد خدا✨
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید ابراهیم هادی :
🌷┤♥️ ! '
✅ مطمئن باش هیچ چیزی مثل برخورد خوب روی آدمها تاثیر ندارد. مگر نخواندهای، خدا در قرآن به پیامبرش میفرماید: اگر اخلاقت تند (و خشن) بود، همه از اطرافت میرفتند. پس لااقل باید این رفتار پیامبر را یاد بگیریم.
#الگوی_خودسازی
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #رهبر_معظم_انقلاب : روزهای نزدیک به #اربعین هست و ما هم از دورنگاه میکنیم...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
حتما نیت کنید برای رفتن به کربلا.
بگو خدایا کاش امروز کربلا بودم....
به خدا ثواب کربلای قبول شده رو برات مینویسند....🌷🌷🌷
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
🔻زائر گرامی:
🔸در هنگام استفاده از وای فای رایگان از انجام هرگونه عملیات بانکی و ارسال تصاویر و فیلم های خصوصی و خانوادگی جدا خودداری کنید.
#راوی_اربعین
#پلیس_حسینی
#اربعین
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پویانمایی لحظهی دیدار
ویژه #اربعین
با صدای محمدحسین پویانفر
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
مسئول ستاد مردمی پیادهروی خانوادگی اربعین در تهران تشریح کرد
🔴 جزئیات برگزاری مراسم جاماندگان اربعین حسینی(ع) در تهران/ پیشبینی شرکت بیش از ۵میلیوننفر در بزرگترین پیادهروی خانوادگی در پایتخت/ ۹۰۰موکب در مسیر پیادهروی به زائران خدمات اجرایی و فرهنگی میدهند
سردار حسنزاده:
🔹 سابقه پیادهروی جاماندگان اربعین به سال۹۱ و پیشنهاد گروهی از بسیجیان تهران به فرمانده وقت سپاه تهران بزرگ بر میگردد.
🔹 امسال شاهد حضور جمعیتی بالغ بر ۵میلیون نفر در مراسم جاماندگان اربعین حسینی (ع) در تهران خواهیم بود.
🔹 از همه دستگاهها از جمله اورژانس، هلال احمر، آتش نشانی، دانشگاههای علوم پزشکی، مترو، اتوبوسرانی وتاکسیرانی، بسیج، شهرداری تهران، راهور، فاتب، امور مساجد، آموزش و پرورش، رسانه ملی، شورای هماهنگی، استانداری و فرمانداری تهران و.. که اعلام آمادگی و همراهی برای این مراسم کردهاند تشکر میکنم.
🔹امسال ۹۰۰ موکب و ایستگاه صلواتی، فرهنگی، غرفه کودک و نوجوان و ... در مسیر پیاده روی جاماندگان اربعین حسینی در تهران برپا خواهد شد.
🔰جزییات بیشتر:
https://b2n.ir/r61962
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
زیبا کلام: به خاطر مرگ مادرم مرا مسخره میکنند!
پ.ن
این اکانت فیک نیست #جدی 😂
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
گوشه ای از جنایتهای ملکه الیزابت در طول سلطنتش
#ملکه #ملکه_الیزابت #انگلیس
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
🎆 #رمان_شب #بدون_تو_هرگز27 "حمله زینبی" 🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزها
🌠 #رمان_شب
#بدون_تو_هرگز28
❤️ مجنون علی
🔷تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ...
تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت.😒
🔸علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم ...
🔺 لیلی و مجنون شده بودیم ... اون لیلای من ... منم مجنون اون ... ❣️
روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت ...
مجروح پشت مجروح ...
کم خوابی و پر کاری ...
🔸تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد ...😌
✅ من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود ...
اون می موند و من باز دنبالش ... 💕
بو می کشیدم کجاست ...
تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم ...😢
☢️ هر شب با خودم می گفتم ... خدا رو شکر ...
امروز هم علی من سالمه ... 😌
🔸همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ...😥
💢 بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ...
داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ...
حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ... 💔
🔷زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ...
این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ...
و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ...
🔸تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ...
تو اون اوضاع ...
💢 یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ...
تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...😭
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
🌠 #رمان_شب
#بدون_تو_هرگز29
"جبهه پر از علی بود"
🔸با عجله رفتم سمتش ...
خیلی بی حال شده بود ...
یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ...
💢 تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ...
عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ...
اما فقط خون بود 😭
... چشم های بی رمقش رو باز کرد ...
💢تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ...
زبانش به سختی کار می کرد ...
- برو بگو یکی دیگه بیاد ... بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ...
قدرت حرف زدن نداشت ...
سرش داد زدم ...
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ...😒
🔸مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ...
سرش رو بلند کرد و گفت:
- خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ...😒
- برادرتون غلط کرده!!!😕
من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ... 😓
🔸محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ...
تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ... علی رو بردن اتاق عمل ...
💢و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... 😭
مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ...
🔷 اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ... دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ...
از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ...
🌷🌺 جبهه پر از علی بود ...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
برای چیزی که از دست دادی ...
غمگین مشو!
و برای چیزی که به تو داده شده
شادمانی نکن!
📖 سوره حدید، آیه ۲۳
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110