eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
914 دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
12.1هزار ویدیو
331 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#بخش_شصت از کرونا تا بهشت بالاخره به هرطریقی بود ,علی پرده از رفتن دوباره ی ما برداشت,بچه ها با ا
ازکرونا تا بهشت از هواپیما پیاده شدیم,انگار داخل یک دشت بزرگ ویه بیابان فرود امده بودیم ,جلوی چشممان کوهی عظیم بود.سخنگوی حضرت بلند گو را گرفتند وفرمودند:به خواست خداوند وبرای اثبات حق وحقانیت دعوتمان ,اختیاراتی زیاد به ما عطا شده ,واینبار شما شاهد معجزه ای دیگر خواهید بود,معجزه ای که با دیدنش تمام یهودیان دنیا که دلشان برای خدا میتپد وروحشان پاک است را به سوی حق که همانا دین مبین اسلام محمدی ست رهنمون میکند وبی شک ایمان میاورند به پیامبر خاتم ویاری میکنند حجت زنده ی خدا را تا دولت سراسر نور اسلام ,دنیا را فراگیرد,بی شک اگر این حکومت بردنیا سایه افکند اینجا بهشتی دیگر خواهد شد,بهشتی در زمین. ... دوربینها همه اماده ی,فیلم برداری ومخابره ی صحنه هایی شدند که مطمینا از,عجایب روزگار خواهد بود حضرت رو به کوه انطاکیه فرمودند بازشو...دریک لحظه کوه تکانی خورد وبه خواست حضرت وبه مددخداوند از,هم گشوده شد...حضرت وتنی چند از یارانش وارد شکاف کوه شدند وبعد از دقایقی حضرت با کتابی درسینه جلوتر از همه ازشکاف بیرون امدند. پشت سر امام,افرادی که داخل شکاف شدند یک شیء که به نظر,میرسید نوعی تابوت است را حمل میکردند وامدند وزمانی در دید همگان قرار گرفتند ,حضرت کتابی راکه درسینه داشت بر روی دست بلند کرد وفرمودند:به خدا قسم که این کتاب,نیست جز تورات اصلی حضرت موسی کلیم الله واشاره به تابوت پشت سرش کرد وفرمودند:واینهم تابوت سکینه ی حضرت موسی ست که مدتها,بود از نظرها غیب شده بود,همانا اینها دلایل روشنی برحقانیت ماست, در این هنگام کتاب تورات اصلی راگشود و ایات صفحه ای را که به طور اتفاقی باز شده بود شروع به خواندن نمود... من که یک زن معمولی بودم,عقل وشعورم میگفت که ظاهر وباطن ایات چیزی نیست جز درمناقب محمد ص وفرستاده ی اخرین خدا وفضایل مولا علی ع واولاد ایشان... بار دیگر اشک شوق بر گونه هایم جاری شد ... براستی که از ادم تا خاتم همه وهمه اذعان میکردند که کاملترین دین اسلام است وحق ترین مذهب ,شیعه ی اثنی عشری ... دوربینها تمام این وقایع را ثبت ودرکمتر از ثانیه ای به اقصا نقاط دنیا مخابره نمودند.. بعداز رخداد این واقعه ,دوباره سوار بر هواپیما,شدیم ورهسپار بیت المقدس.... در بیابانی نزدیک قدس,فرود امدیم ,همانطور که از هواپیما پیاده میشدیم,نا گاه سیاهی هایی از دور در اسمان پیدا شد...اوه خدای من باورم نمیشد ,رژیم غاصب وتا دندان مسلح اسراییل ,جنگ را از همین بدو ورود شروع کرده بود...وحشت از دیدن اینهمه هواپیمای جنگی که به قصد نابودی ما میامدند باعث شد به طرف علی بروم ,با دو دستم محکم دستان علی را چسپیدم وشروع به تکان دادن کردم وگفتم:علی علی نگاه کن...ما هنوز تجهیزات نظامی را از هواپیماهای باری را خالی نکرده ایم ,بااین حمله ی غافلگیرانه ,حتما درچشم بهم زدنی نابود میشیم. علی با همان ارامش همیشگی درحالی که لبخند میزد گفت:نترس سلما,نترس...ما که تنها نیستیم...حجت خدا دربین ماست وبدون تردید دست یاری خدا وامدادغیبی اش نخواهد گذاشت حجت ویارانش اسیب ببینند وصحنه ای که ثانیه های بعد جلوی چشمم رخ داد,درستی حرف علی را تایید کرد... پرنده های اهنین اسراییلی ,نرسیده به بالای سرما,بدون کوچکترین شلیکی از سمت ما,یکی یکی دراسمان میترکیدند وصدتکه میشدند. حضرت که لبخند ملیحی برچهره ی زیبایشان نشسته بود فرمودند:براستی که وعده ی خدا حق است وحزب الله فهم غالبون.... وسخنگوی حضرت ادامه داد:محکم باشید واستوار در راه برقراری حکومت حق قدم بردارید,شاد باشید که گروه کثیری از فرشتگان دراین نبرد ما راحمایت میکنند واین نابودی پرنده های اهنین دشمن ,گوشه ای از نبرد فرشتگان بود که رخ داد... وقتی به چشم خود نابودی دشمن را دیدم ,به راستی روایاتی که از معصومین به مارسیده بود پی بردم,روایاتی که همه حکایت از خدمت تمام جن وانس مسلمان وفرشتگان اسمان درلشکر مهدی زهراس ,داشت.. سرشار از حسهای خوب بودم اما نمیدانستم این واقعه پیش درامدی برای اتفاق عظیم دیگریست.. ادامه دارد.. @samenfanos110
از کرونا تابهشت تجهیزات نظامی را از هواپیما پیاده کردیم ,تجهیزاتی که فوق برتر بود که تا به حال هیچ بشری به چشم ندیده بود,از راه دور هم کنترل میشدند وصدالبته خون بیگناهی را زمین نمیریختند... با یاد خدا پیشرویمان را شروع کردیم,به راحتی اب خوردن شهر تلاویو را که روزگاری پیش به همراه علی در ان زندگی میکردیم به تصرف خود دراوردیم,سران صهیونیستها که اکثرا شیطان در عمق جانشان نفوذ کرده بود وجز حزب شیطان وشیطان پرست بودند,هرچه امام با سخن گفتن واوردن ایاتی از تورات ونشان دادن تابوت سکینه ی موسی ع ,تلاش نمود,به راه نیامدند وبه امام علنا اعلام کردند تا پای جان از فرمانده شان که الان به صورت واضح همه ان را میدیدند,اطاعت میکنند...وفرمانده شان کسی نبود جز عزازیل بزرگ یا همان ابلیس که به عینه با چشم خودمان میدیدیمش,حضرت که اطمینان پیدا کردند انها هدایت نخواهند شد دستور جنگ را صادر کردند....جنگ سختی بود ومیتوان با اطمینان بگویم که این حزب شیطان واقعا برای زنده ماندن سرورشان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند ,اما اینبار با دیگر بارها فرق داشت واین جنگ با دیگر جنگها فرق داشت,دیگر مظلوم کشی به پایان رسیده بود,دیگر کودک ربایی وکودک کشی جایی دربین مردم نداشت,به راستی که پایان حکومت شیطان بر دنیا وبرقلب مریض شیطان پرستان بود... با مدد خداوند وامدادهای غیبی ومهارت لشکر عظیم مولا ,بسیاری از سران لشکر شیطان را کشتیم وسپاهیانشان که ترس از حضرت درعمق جانشان نفوذ کرده بود,بدون کوچکترین مقاومتی تسلیم شدند واقرار به پشیمانی کردند,پا درون تل اویو گذاشتیم,دربین انبوه کشتگان به دنبال چهره ای اشنا بودم.....چهره ای که انقدر شیطان براوتسلط داشت که محال بود جز زنده گان وتوبه کنندگان باشد... علی هم مثل من چشم میگرداند..... دل در دلم نبود...قلبم درفشار وتلاطم بود..یعنی...یعنی..امروز ,اینجا,عباس وزینبم را خواهم یافت... جلو.میرفتم ونگاه میکردم ,سعی میکردم هیچ کشته ای را از,قلم نیاندازم... هرچه که گشتم هیچ اثری از انور خبیث پیدا نکردم,لشکر، کل شهر را از لوث وجود این جانیان پاک کرده بودند,ساعتی استراحت میکردیم وبعد به سمت بیت المقدس حرکت مینمودیم.. دراین هنگام اشک از چشمانم سرازیر شد ,علی نزدیکم امد وبا همان طمانینه ی خاص خودش گفت:گریه نکن سلما...امام با ماست...نگران نباش عباس وزینب را پیدا میکنیم وبعد اشاره کرد که بلند شوم وبااو درشهر قدمی بزنیم وخانه های انور را که علی مثل کف دست میشناخت جستجوکنیم,شاید ردی,از انها پیدا کردیم. اول به طرف خانه ی انور که درکنار دانشگاه بود وزمانی من مرگ خود رابه چشمانم درانجا دیدم روان شدیم... هرچه که به خانه نزدیکتر میشدیم دل در سینه ام بیشتر میتپید ,انگار قرار بود با صحنه ای یا خبری بد ,روبرو شوم. درب خانه قفل بود علی رسم جوانمردی را فراموش نکرده بود واحتمال کوچکی میدادکه شاید انور توبه کرده باشد,ابتدا چندین بار درزدیم وبعد علی صدازد اما هیچ خبری,نشد دراخر وبا شلیک یک گلوله درب خانه بازشد...وارد خانه شدم...خدای من این خانه اصلا هیچ تغییری نسبت به چندین سال پیش نکرده بود. هیچ کس درخانه نبود واز,اشفتگی خانه مشخص بود که انور دستپاچه به جایی گریخته,است. همه ی خانه را گشتیم,تنها جایی که مانده بود,همان اتاقی بود که روزگاری بنیامین,این موجود کج ومعوج که ساخته دست انور بود و عمری هم نکرد,بود. به سمت اتاق رفتم...انگار صحنه ها جلوی چشمم جان گرفته بود,درب اتاق رابازکردم,علی هم قدم به قدم با من میامد. اتاق به همان حالتی که اخرین بار دیده بودم,خالی خالی بود,اما... اما خوب که دقت کردم,روی تخت خالی که قبلا هیکل نحیف بنیامین رویش جان داد,چیزی توجهم را جلب کرد... خدای من باورم نمیشد... ادامه دارد.... @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه خویشتن داری_18.mp3
17.23M
۱۸ 🔥خودبینی، خودبزرگ بینی، خودشیفتگی، بزرگترین موانع خویشتن‌داری اند! 📣 هرقدر از خوراک دادن به " مَن "های طبیعی بیشتر فاصله بگیریم، و به خوراک دادن به "منِ" انسانی بپردازیم، به خویشتن داری در ابعاد گوناگون، موفق‌تر خواهیم بود. @samenfanos110
4️⃣4️⃣ 🔻خبرخوان‌ها هم اوردوز می‌کنند! (۲) با خواندن زیاد دو اتفاق برای ما رخ می‌دهد: ● یا دچار "اووردوز و سرریز اطلاعاتی" می‌شویم که البته همین اطلاعات زیاد ما را نه تنها توانمند نمی‌کند بلکه بیشتر سردرگم خواهیم شد. ● و یا دچار "بی حسی نسبت به اخبار و اطلاعات" می‌شویم و موضوعات را آن چنان که باید جدی نمی‌گیریم و نسبت به مسائل بی‌تفاوت می‌شویم. برای همین هم وقتی باید در خانه بمانیم راهی بازار و مسافرت می‌شویم!(البته این یکی از علت هاست...) ✍️معصومه نصیری، مدرس سواد رسانه‌ای 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▬▬🦋𖡗 ⃟ ⃟. ﷽ ⃟ ⃟.𖡗 🦋▬▬ ✨به نامِ خداوندِ مهربانِ مهربان✨ گاهی یه ویرگول جون یه نفر رو نجات می‌ده! گاهی فقط ۶۰ تا واژه، می‌تونه آیندهٔ ۶۰هزار نفر رو عوض کنه مثل یه قانون خوب ... وصدالبته که؛ ۶۰ ثانیه میتونه بهونه ای باشه برای شاد کردنِ دلهای مستضعفین و چشیدن یک لذت عمیق 🌺 شادکردنِ دلِ یه پدر ازکار افتاده ،دلِ یه مادر دست تنها ، دلِ کوچیکِ یه دختربچه ی معصوم ،دلِ یه پسر غیرتی که از بچگی زیر بار مسئولیت بوده ،دلِ یه خانواده ای که درگیر اشتباه پدرشون شدن ... و خدایی که میبینه مهربانی شما رو 💕 عزیزانِ مهربان فانوس 📣 یلدا فرصت خوبیه برای اینکه ؛ 😌 در آستانه شب یلدا میخوایم به خانواده های تحت پوشش پایگاه شهید بهشتی ۳۴۴ ، یه بسته ی کمک مومنانه بدیم🌾 مستحضرید که قیمت برنج و انواع گوشت ها خیلی بالا رفته، و هر روز مراجعات به ما بیشتر و بیشتر میشه😔 ما کماکان روی کمک شما مهربانان حساب باز میکنیم🌷 شماره کارت جهت واریز هدایا 👇 6273 8170 1006 4149 پایگاه شهید بهشتی ۳۴۴_ گروه جهادی شهید امامی @samenfanos110 ═════᪥ ⃟ ᪥🌾᪥᪥᪥════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب مهمان شام 👇👇👇
مهمان شام 18-2-96.pdf
2.91M
📗 « » ❤️بر اساس خاطرات و زندگینامه شهید سرافراز اسلام مدافع حرم سید میلاد مصطفوی ✅ کاری بسیار ارزشمند از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🆔 @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا