eitaa logo
ثامن المهدی(عج)
423 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
492 فایل
بسیج شهرک امام خمینی (ره) 💻 وبلاگ پایگاه المهدی http://almahdi-basij.blogfa.com @samenolmahdi eitaa.com/samenolmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹ای منتظران گنج نهان می آید آرامش جان عاشقان می آید 🌹بر بام سحر طلایه داران ظهور گفتند که صاحب الزمان می آید اللهم عجل لولیک الفرج🌸
تنها گـوشه چشـمی از شما کافیست‌ کـه غــرق آرامش شوم و هزار توی دلم لبریز شــود و قلبم در هر طپش ، ایمان و صبر را در رگ هایم جاری سازد ... اگــر نگاهتـان نباشــد ، اگر کوچک و سردم در دستان گـرم و مهربان شما نباشد. حتی لحظه‌ای زنده نخـواهـم مانـد یا بقیه الله اللهـم عجــل لولیک الفـرج
📖 دختر جوانی از دنیا رفت. مادر او در خواب دید که دختر به عذاب گرفتار است ، با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه و ناله به حال دخترش ... چند روزی را به حال فرزندش گریه کرد تا اینکه بار دیگر دخترش را در خواب دید که خوشحال و  شادمان است. به او گفت: دخترم آن چه بود که من می دیدم و این چه صورت است که مشاهده می کنم؟ در جواب گفت: به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه که دیدی و در همین ایام شخصی از کنار قبر ما گذشت و چندین بار صلوات فرستاد و ثواب صلوات را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت. پیامبر صل الله علیه و آله نیز فرمود: بسیار بر من صلوات بفرستید . زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبور، و نور است در صراط، و نور است در بهشت. بحارالانوار ، جلد ۹۴ ، روایت ۶۳ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈
🍁🍂🍁 🍁🍂 🍁 🔹️این‌ هم‌ میگذرد🔹️ 💢 ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎی ﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : "ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ" 💢 ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ.... ﺣﺎﻝ پس تلاش های فراوان ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ.. 💢 ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ : "ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ" 🔻گر به دولت برسی، مست نگردی مردی، گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی، اهل عالم همه بازیچه دست هوسند، گر تو بازیچه این دست نگردی مردی... 🌸🍃
💕خدای مهربانم به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم ، نا آرامم نکند.....🌹 ..‌‌.❤️
وقتی علی بن مهزیار به امام زمان عجل الله گله کرد که چرا آنقدر دیر اجازه تشرف دادید؟ حضرت فرمودند: روز و شب منتظرت بودم تو نمی‌آمدی... 💔
⚘🕊⚘:پدرو مادرهای محترم: اگر فرزندتان اعتنایی به حرف شما نمی‎کند و کار خودش را می‌کند: قدم اول : زمان بهتر را انتخاب کنید، وقتی غرق بازی یا تماشای تلویزیون است زمان مناسبی نیست. قدم دوم : به جای داد زدن که باعث می‌شود هر روز بیشتر و بلندتر داد بزنید، زمانی که اعتنا نمی‌کند کنارش بروید شانه اش را بگیرید و با ملایمت به سمت خودتان برگردانید. قدم سوم : رفتار شما باید مقتدرانه باشد.عصبانیت و غر زدن و دعوا کردن نشانه‌ی ضعف است. محکم اما آرام و مهربان با فرزندتان صحبت کنید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ماسک ضد لجبازی مادر دانا ، یک اسلحه ی مهم را همیشه همراه دارد ، ماسک بی تفاوتی. بچه ها بدون غرض و از روی طبیعت کودکانه خود همیشه در حال محک زدن قدرت خود بر روی والدین خود هستند. پدر و مادر دانا به فرزندش این پیام را نمی‌دهد که فلان کار تو مرا بهم می‌ریزد و من در مقابل این کار تو ضعیف هستم . والدین همچنین تمام مدت با توضیحات طولانی سعی در قانع کردن فرزند خود ندارند.اگر کار فرزندتان بی خطر و ضرر است بی توجهی کنید، اگر خطرناک است با خونسردی و محکمی به او تذکر دهید. 🍀🌺پایگاه مقاومت بسیج المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف🌺☘
🍂• یک ملّت اگر زحمت نکشد ؛ اگربه خودش رَنج نَدَهَد ؛ راحتی های آمیخته با آن رنج ؛ را هم به دست نخواهد آورد ... ...‌‌♡
آیت الله ره: اگر این دو کار را انجام دهید، خیلی ترقّی می کنید؛ یکی اینکه نماز را اول وقت بخوانید‌، دیگر آن که دروغ نگویید.
❤تعلیم تربیت و واحد فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید❤: گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃 گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔 گفتم : آری. گفت : در چی؟ 😳 گفتم :در خواندن نماز شب.😊 گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ 😮 گفتم: در توفیق شهادت.😇 گفت: جرزنی بود؟ 😳 گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات .😭 گفت: بخور بخور بود؟😏 گفتم: آری .☺ گفت: چی میخوردید؟ 😏 گفتم: تیر و ترکش 🔫 گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞 گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ 🤔 گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂 گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙 گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫 گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏 گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠ گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧 گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄 گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟😏 گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞 گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😔 سکوت کرد و چیزی نگفت...💔
استادم گفت : وابستہ خدا بشید گفتم : چجورے؟ گفت : چجورے وابستہ یہ نفر میشي؟ گفتم : وقتے زیاد باهاش حرف میزنم زیاد میرم‌ ، میام تو یہ جملہ گفت : [ رفت و آمدتو با زیاد ڪن ]