﷽؛ #نماز_اول_وقت
🍎 «مسافرین گرامی پرواز شماره ی 395 به مقصد جده، هرچه سریع تر به هواپیما سوار شوند. هواپیما آمده حرکت می باشد.»
🍒 برای آخرین بار هم اعلام کرد، اما مگه می تونست سوار بشه؟ ساعت حرکت هواپیما با اذان ظهر مطابق شده بود. عمره مهم تر بود یا نماز اول وقت؟!
🍑 بالاخره تصمیم گرفت. بی خیال بلیط و تمام زحمت هایی که کشیده بود شد. رفت نمازخونه و نمازش رو خوند. بعد از نماز، به سالن فرودگاه اومد تا به شهرش برگرده.
🍇 بلندگو اعلام کرد: «با عرض پوزش از تأخیر در پرواز شماره 395، نقص فنی پیش آمده برطرف شده است. مسافرین هرچه سریع تر به هواپیما سوار شوند.»
لبخندزنان خدا رو شکر کرد و سوار هواپیما شد.
🍏 چند سال بعد توی محراب عبادتش، شهیدش کردن. دومین شهید محراب رو می گم؛ شهید #آیت_الله_دستغیب رحمة الله علیه
📚 دو رکعت قصه ؛ ص 51
#داستان_نماز
لینک کانال↙️
🆔 @yavarannamaz
﷽ #داستان_نماز
💥 #نماز شاخ دار! 💥
🌳 وقتی که قرآن میگوید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ» وای بر نمازگزاران! [ماعون: ۴] معلوم میشود که علتش [نماز نیست، بلکه] خود نمازگزار است؛ چون نمی گوید: «فَوَیْلٌ لِلْصَلَوۀِ» وای بر نماز! بلکه میگوید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ».
🌳 حضرت حق میگوید: من موادی را به تو دادهام که عبارت اند از: تکبیرۀ الاحرام، حمد، سوره، رکوع، سجود، تشهّد و تعداد رکعات، و تو باید این عناصر را با معرفت، با نیت خالص، با عشق به بندگی، تبدیل به یک صورت و یک سیرت کامل بکنی تا بشود این عمل را منِ خداوند به عنوان نماز بپذیرم.
🌳 ولی اگر مکلّف آلوده به شرک بود؛ آلوده به نفاق بود؛ آلوده به ریا بود؛ آلوده به اغراض شهوانی و مالی بود، دیگر قلمی ندارد که سیرت و صورت این نماز را کامل بکند و قابل عرضه به پیشگاه من کند؛ یعنی یک غیر نقاش آمده، نمازی را نقاشی کرده و به جای این که نقشی زیبا بسازد، یک هیولا ساخته است؛ دیو کشیده است و اسمش را نماز گذاشته.
🍁 در مشهد یک نفر [مورد اعتماد بنده] میگفت: شبی در عالم رؤیا، جوانی را دیدم که نسبتاً زیبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روی کله اش بود. خیلی من را بهت زده کرد.
🍁 این همه زیبایی و طراوات، و این تناسب اندام، چرا روی کلۀ این جوان، دو شاخ است؟ چون داشتن شاخ، متعلّق به حیوانات است.
🍁 به او گفتم، حیف از آن زیبایی، و این دو شاخ! جوان گفت: والله این شاخها متعلّق به من نیست، متعلّق به تو است که بر روی کلۀ من گذاشتی. من نماز تو هستم و امشب در نماز مغربت این عیبها را داشتی، و آن عیب ها، این شاخی است که با چشمت داری میبینی. فکر میکنی خدا من را با این دو شاخ چند بخرد؟ معلوم است، هیچی!!
🍁 [بنابراین ریا، نفاق و غرض شهوانی باطن نماز ما را زشت و بی ارزش می کند]
📚 #استاد_انصاریان ، نماز الهی و شیطانی ، خلاصهای از صفحه ۱۱ تا ۱۳.
مرکزتخصصینماز 🕋 @namazmt
﷽ 💠 شما غذایتان را بخورید! 💠
🍒 آیت الله محمد عبایی خراسانی می گویند: از خصوصیات مهم حضرت امام این بود که همیشه نماز را در اول وقت می خواندند و به نافله ها اهمیت می دادند. این خصوصیت از همان آغاز جوانی، وقتی که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند، در ایشان وجود داشت.
🍒 چند تن از دوستان نقل می کردند: «ما ابتدا فکر می کردیم که خدای ناکرده ایشان از روی تظاهر نماز را اول وقت می خوانند. به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که اگر این کار از روی تظاهر است، جلوی آن را بگیریم. مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طرق مختلف ایشان را امتحان کردیم، مثلاً درست اول وقت نماز، سفره غذا را می انداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت نماز قرار می دادیم.
🍒 اما ایشان می فرمودند: «شما غذایتان را بخورید. من هم نمازم را می خوانم. هرچه که بماند، من می خورم.» و یا در موقع مسافرت می فرمودند: «شما بروید، من هم می آیم و به شما می رسم.»
🍒 مدت ها از این مسئله گذشت و نه تنها ایشان نماز اول وقت شان ترک نشد، بلکه ما را هم واداشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم.
📒 امیر رضا ستوده، پا به پای آفتاب، ج3، ص331.
#نماز_اول_وقت #داستان_نماز #نماز_امام_خمینی
🍒 مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز 🍒
﷽ #داستان_نماز
🦋 اسلام بدون نماز؛ هرگز 🦋
💜 گروهی از یکی از قبائل عرب خدمت #رسول_اکرم صلی الله علیه و آله رسیدند و عرض کردند: یا رسول اللّه! اگر میخواهید ما مسلمان بشویم سه شرط داریم که باید آنها را بپذیرید.
1⃣ اجازه بدهید تا یکسال دیگر هم، این بتها را پرستش کنیم.
2⃣ نماز خیلی بر ما ناگوار است، اجازه بدهید ما نخوانیم.
3⃣ از ما نخواهید که آن بت بزرگمان را، خودمان بشکنیم.
💜 حضرت در جواب فرمودند: «از این سه پیشنهاد شما فقط سومی پذیرفته میشود (یعنی فقط شکستن بت بزرگ که در صورت اکراه شما، دیگران آن را خواهند شکست) و اما بقیه محال است».
📚 طهارت روح؛ عبادت و #نماز در آثار شهید مطهری ، خلاصه ای از صفحه ۱۷۰.
مرکزتخصصینماز 🕋 @namazmt
#داستان_نماز
💓 اذانی که فحشا را تعطیل کرد! 💓
💠 یکی از روحانیون اهل شیراز که پدر شهید هم بود میگفت: قبل از انقلاب وضع مالی من خیلی بد بود. یک خانه کوچک با مبلغ جزئی اجاره کرده بودم. ولی اجاره همان را هم نمی توانستم بدهم.
💠 برای اجاره خانه جدید به بنگاه رفتم. هر کجا به ما آدرس می دادند، همان مبلغ یا بیشتر از آن بابت اجاره میخواستند. ما هم توانایی نداشتیم.
💠 یکی از روزها که به بنگاه رفتم. بنگاه دار به من گفت: حاج آقا، شما خسته شدید. میدانم وضع مالی شما خوب نیست، اما من میخواهم تو را خانه دار کنم. گفتم: ما نمی توانیم اجاره بدهیم، تو میخواهی ما را خانه دار کنی؟!
💠 گفت: یک زمینی است فلان قسمت شهر شیراز، که صاحب آن میخواهد خیلی ارزان بدهد. مثلاً اگر آنجا زمین متری هزار تومان است، این متری صد تومان میخواهد بدهد.
💠 صد متر، دویست متر برای تو می خرم، دیواری بساز، سقفی بزن و داخل آن برو. از مستأجری هم راحت میشوی. گفتم: من پول ندارم. گفت: از یک جایی قرض کن. این بهتر است.
💠 گفتم: چطور است که این قدر ارزان است؟ اول نمی خواست بگوید. بعد که یک مقدار تحقیق کردیم، معلوم شد این زمین کنار جایی است که محل فحشا و منکر است. چون قبل از انقلاب فحشا و منکر رسمی بود. پروانه میدادند.
💠 گفت: اینجا افراد بد هم نمی روند سکونت کنند، چه برسد به افراد خوب! ولی اینجا زمینی است که صاحب آن خیلی ارزان می دهد.
گفتم: من روحانی، با عبا و عمامه، به آنجا بروم؟! این چه حرفی است که می زنی؟! من با زن و بچه به اینجا بروم؟!
💠 ولی این قدر فقر به من فشار آورد که مجبور شدم پولی قرض کنم و همان زمین را به قیمت خیلی ارزان بخرم. ولی بدنم میلرزید. نشستم به خدا متوسل شدم: خدایا، ما را اینجا آورده ای؟ ما کجا و اینجا کجا؟
💠 خدا به من الهام کرد: هیچ نگران نباش! من تو را حفظ میکنم. بعد به وسیله تو کار بزرگی انجام میدهم. هیچ کاری نداشته باش. فقط موقع صبح، موقع ظهر، موقع مغرب، روی پشت بام خانه خود برو و #اذان بگو. اذان هم که ممنوع نیست.
💠 گفت: فردا ظهر اول وقت رفتم کنار محل فحشاء اذان گفتم. موقع مغرب بلند شدم به پشت بام رفتم و «الله أکبر» و «أشهد أن لا إله إلا الله» گفتم. صبح هم همین طور.
صدا به محلی میرفت که محل فحشا و منکر بود. بدن آن بیچارهها به لرزه میافتاد.
💠 پیش خود میگفتند: ما آمده ایم اینجا گناه کنیم، یک نفر «أشهد أن محمدا رسول الله» میگوید. وای بر ما! ما کنار اسم پیغمبر گناه کنیم؟ این اذان مداوم ما باعث شد که مشتریهای اینجا کم شود. ما اذان را ادامه دادیم.
💠 به برکت اذان ما دیگر هیچ کسی به آنجا نمی آمد و مرکز فحشا هم تعطیل شد. وقتی اذان نماز فحشا و منکر را تعطیل کند، ببینید خود #نماز چه میکند؟
📚 زیبایی های نماز ؛ استاد فرحزاد ؛ خلاصه ای از صفحه 166 تا 170.
#آثار_نماز
مرکزتخصصینماز 🕋 @namazmt
#داستان_نماز
🌼 طناب کشی 🌼
💎 همه از کار جوان تعجب کرده بودند و با نگاه عجیبی به او نگاه می کردند و احیاناً بعضی نیز او را مسخره می کردند.
جوان که قد بلندی هم داشت و آستین لباسش را بالا زده بود؛
💎 طناب بلندی به دست گرفته و آن را از در خانه ای تا #مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می کشید.
عابران با تعجب به او نگاه می کردند اما جوان، مشغول کار خودش بود.
💎 یکی از رهگذران پرسید: مشغول چه کاری هستی؟
جوان بدون اینکه دست از کار بکشد، گفت: پیرمرد نابینایی که همسایه ماست از من درخواست کرده طنابی را از در خانه اش تا مسجد بکشم تا بتواند با گرفتن طناب به مسجد و #نماز_جماعت برسد.
💎 رهگذر با تعجب پرسید: حالا مگر چه می شد #نماز را در خانه اش می خواند؟
جوان در حالی که طناب را به دست داشت و به جلو حرکت می کرد، گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او فرموده، این کار را انجام دهد تا از نماز جماعت محروم نباشد.
💎 رهگذر که در حال رفتن بود، آرام با خودش گفت:
پس ما که چشم داریم و سالم هستیم، اگر در نماز جماعت شرکت نکنیم دیگر... .
📒 اصغر آیتی و حسن محمودی، پر پرواز ؛ ص ۷۸ به نقل از تهذیب الأحكام، ج 3 ص 266.
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🆔 @namazmt
14.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_نماز
💟 اثر نماز 💟
#استاد_محمودی
#پادکست
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
❤️ صمیمانه با نوجوان ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1966080068C6604b739d4
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_نماز
◾️ آیا میدانید #شهید_نماز در ظهر عاشورا چه کسی بود و چگونه شهید شد؟ ◾️
#استاد_بهشتی
❤️ صمیمانه با نوجوان ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1966080068C6604b739d4
#داستان_نماز
🚘 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ
ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﻣﻮﻗﻊ #ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ #ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ.
⁉️ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ و ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟!
👈ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ #ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ..
ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم!!
❤️ صمیمانه با نوجوان ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1966080068C6604b739d4