■حضرت‌آقا: ⇦شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به‌معنای واقعی کلمه میوه‌ی دل ملّت و امید آینده‌ی این کشورید، به مسئله‌ی «تبیین» اهمّیت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراه‌کننده‌ای که از صد طرف به ‌سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیر گذاری بر افکار عمومی که یکی از هدف ‌های بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلا ب اسلامی است و دچار ابهام نگه‌داشتن افکار و رها کردن اذهان مردم و به خصو ص جوان‌ها، «حرکت تبیین» خنثی کننده ی این #توطئه‌ی_دشمن و این حرکت ‌دشمن است.↻

شرمندتم من قلبا یا حسیــــن عفوا یاحسین....🖤 #خاڪ_حسینم🖤 @yellow_shellow|💛

#استوری همھ جا رفتم و بازم میگم اونڪه دست منو گرفت امام حسین بودھ🌱🖤

#استوری در سراپای تنش نيزه فرود آمده بود اصلاً از نيزه حسينی بوجود آمده بود 😭😭 یک‌مادری‌گوشه‌ی‌گودال‌داره‌نگاه‌میکنه💔😭

#استوری حسین آه...😭 اربا اربا دل بابای علی اڪبر بود...🖤

... علی حاتمی' معاون گروهان را دیدم. رضا ادریسی هم با من بود. علی ماتم‌زده کنار تل‌ خاکی آرام نشسته بود. کنارش نشستیم. گفتم: «چی‌شده نبینم پکر باشی » غم چھرھ اش را گرفته بود و صدایش بغض داشت. گفت: « برادرم تو مرحله‌ی اول عملیات بودھ تو گردانِ کمیل. شھید ‌شده و جنازه اش جا موندھ.» با توجه با این موضوع که محور تحرک ما هم در همان منطقه بود اصرار می‌کرد که؛ اگه چیزیم‌‌ شد منو نیارین عقب می‌خوام پیش برادرم بمونم. 'شھید علے حاتمے در عملیات والفجر مقدماتے به شھادت رسید ـ ـ ـ در این‌جور مواقع وقتی به کسی چنین خبر سنگینی دادھ می‌شود؛ طبیعی‌ ست که بلافاصله عکس العمل رفتن به عقب را نشان بدهد. " من برم، خواهرم، مادرم ..." ولی او نخواسـت برود. چون مسئولیت‌ داشت و باید در کنار نیرو‌ها می‌ماند. صدایش غم داشـت. گرد تنھایی و غربت در صورتش نشسته بود. من و رضا به او قول‌دادیم که هراتفاقی برایش افتاد به هرصورت اورا به عقب برمی‌گردانیم. می‌دانستیم که نگران خانواده و پدر و مادرش است. □ کتاب ظھـر آبـے حنظله | به روایت نادر ادیبـے

#مداحے ـــــ ـ بھ یاد اربعین🏴 ➺ᴇɪᴛᴀᴀ/ʀᴀsʜᴛᴀᴋ

🎥 صحبت‌های استاد رائفی‌‌پور پیرامون اتفاقات اخیر عراق