eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #واقعه_غدیر_در_نهج_البلاغه_امیرالمؤمنین_علیه_السلام 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_حسینی_قمی 🗓 تاريخ پخش : ششم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : واقعه غدیر در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی تاريخ پخش : 06- 06-97 بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. شریعتی: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام» سلام می‌کنم به همه دوستان عزیزم، بیننده‌های خوب و شنونده‌های نازنین‌مان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله این ایام بر همه شما مبارک باشد. در آستانه عید بزرگ غدیر هستیم. انشاءالله به برکت علی(ع) بهترین‌ها برای همه ما رقم بخورد. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. پیشاپیش عید سعید غدیر را تبریک می‌گویم. قبل از شروع بحث یکی دو نکته را اشاره کنم. نکته اول اینکه غدیر باید جشن و شادی برای همه باشد نه برای جمعی از مردم. هفته گذشته از یک زندان در یکی از شهرها بازدید کردم. زندانیانی را دیدم که برای یک میلیون، دو میلیون در زندان بودند. این چه قانونی است!؟ اصل کلام دین است، اگر کسی مهریه ندارد، نفقه ندارد و نمی‌تواند پرداخت کند، ما نباید بگوییم تو ثابت کن نداری. من باید بتوانم ثابت کنم این دارد و نداده است. همه را زندان می‌برند. از حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی سؤال کردند: تعداد زیادی از مردم به دلیل ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان می‌باشند. آیا زندانی نمودن این افراد از نظر شرعی جایز است؟ جواب: به طور کلی کسانی که توانایی پرداخت دیون خود را ندارد، زندانی نمودن آنها شرعاً جایز نیست. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ» (بقره/280) این آیه کجای دستگاه قضایی است. مفسدان اقتصادی که حسابشان جداست و با آنها کاری نداریم. زندانیانی که برای پرداخت نفقه، برای یک میلیون در زندان هستند. عید غدیر جشن و شادی است نه فقط برای بعضی، اینها هم پدر و مادر و زن و بچه دارند. من به قضات گفتم: آخر برای یک میلیون تومان چرا زندان کردید؟ گفتند: قانون می‌گوید. قانون باید اصلاح شود! این مطلبی بود که باید گفته می‌شد و امیدوارم مؤثر باشد. مطلب دوم اینکه این مطالبی که مطرح می‌کنیم نگاه دین مد نظر ما هست. نگاه دین در این مسائل چیست؟ من هیچگاه نگاهم این نبوده که مخاطب این حرف ما را می‌پسندد یا نمی‌پسندد. بنا نیست حرف ما حتماً مورد پسند مخاطب قرار گیرد. ما بحث ربا خواری بانک‌ها، ظلم به خانم‌ها، اشتغال را گفتیم. گفتیم: چرا خانمی که سر کار می‌رود و سرپرست خانواده است، حقوق کم می‌گیرد؟ اصلاً نگاه ما این نیست که تأثیرگذار است یا نه؟ چند درصد پسندیدند یا نپسندیدند؟ دین نگاهی دارد که تو که این حرف را می‌زنی باید قبل از این عمل می‌کردی. این برای من هم سنگین است. حرف دین را همه باید پذیرا باشند و «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض» نباشد. مطلب آخر هم که در آستانه غدیر هستیم، اعمال روز غدیر فراوان هست. من روی سه عمل تأکید کنم. عمل اول روزه روز عید غدیر است. آنهایی که می‌توانند روز پنجشنبه، روز عید غدیر معادل شصت سال است. این حدیث را اهل سنت هم دارند. در تاریخ بغداد که از کتاب‌های معتبر اهل سنت است دارد که روزه‌ی عید غدیر معادل شصت سال است. در بعضی روایات دارد «صوم الدهر» یعنی آدم تمام عمر را روزه گرفته باشد. در بعضی روایات دارد ثواب صد حج و ثواب صد عمره دارد. اگر روزه قضا دارند نیت روزه قضا کنند و حتماً ثواب روزه غدیر را خواهند برد. دومین مورد هم اطعام است. روایت داریم اطعام در روز غدیر مثل اطعام تمام انبیاء و صدیقین است. به ما بگویند: پس فردا رسول خدا مهمان شماست، حاضر نیستیم تمام زندگی‌مان را بفروشیم و میزبان رسول خدا باشیم؟ تمام انبیاء و صدیقین مهمان هستند. مطلب سوم عیدی دادن است که اختصاص به سادات ندارد. در الغدیر علامه امینی هست که هرکسی در این روز یک درهم عیدی بدهد معادل دویست هزار درهم است. نماز و دعا و زیارت امیرالمؤمنین هم در این روز آمده که در مفاتیح هم هست و می‌توانند مراجعه کنند.
شریعتی: امروز قرار هست غدیر را در کلام امیرمؤمنان بررسی کنیم. بحث امروز شما را خواهیم شنید. حاج آقای حسینی قمی: بحث امروز بحث بسیار مهمی است. گاهی این سؤال به ذهن می‌آید که آیا امیرالمؤمنین در مورد حقانیت خودشان، اینکه حق من بود جانشین بلافصل رسول خدا باشم. داستان غدیری در کار بوده، این همه تأکید کردند. آیا امیرالمؤمنین جایی به این مطلب اشاره کردند یا نه؟ چون گاهی اینطور مطرح می‌شود که آقا شما خیلی شلوغ کردید و داغ کردید. کجا امیرمؤمنان فرمود: حق من غصب شده است؟ حضرت ادعایی نداشتند و بعد از 25 سال هم نوبت خلافتشان شده و هیچ اختلافی هم نداشتند. شما خیلی شلوغ می‌کنید. در المراجعات مرحوم علامه شرف الدین که یکی از بهترین کتاب‌ها در زمینه امیرالمؤمنین است. مراجعات بیش از صد نامه است که شیخ سلیم رئیس دانشگاه الازهر مصر به صاحب المراجعات نوشته و از ایشان در مورد ولایت امیرالمؤمنین سؤال کرده است. این بزرگوار نشسته با حوصله پاسخ داده است. یکوقتی آیت الله بهجت می‌فرمود: کسی المراجعات را بخواند، حجت بر او تمام است. شیخ سلیم رئیس الازهر بود، در خانه نشست و هرچه به ذهنش آمد سؤال کرد و علامه شرف الدین جواب داد. بیش از صد و ده نامه رد و بدل شد. در نامه 101 شیخ سلیم سؤال کرد که امیرمؤمنان کجا گفت: حق من پایمال شده است؟ ایشان مواردی از نهج‌البلاغه را ذکر کردند. در نهج‌البلاغه حدود بیست مورد حضرت اشاره کردند که سید رضی جمع‌آوری کرد. در غیر نهج‌البلاغه هم هست ولی چون محور ما نهج‌البلاغه هست از نهج‌البلاغه می‌خوانیم. در بحارالانوار مرحوم مجلسی جلد 29 از صفحه 450، ایشان 140 صفحه از مواردی که امیرالمؤمنین از حق خودشان دفاع کردند را مطرح کردند. مورد اول از خطبه دوم نهج‌ البلاغه است. «زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ. لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً» فرمود: آنهایی که حق ما را بردند، اولاً «زَرَعُوا الْفُجُورَ» ناپاکی کشت کردند. «وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ» با غرور سیرابش کردند. محصولش چه شد؟ «وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ» هلاکت محصولش شد. اینکه شخصیتی مثل حضرت علی 25 سال خانه‌نشین شود، برای جامعه هلاکت نیست؟ ابن ابی الحدید می‌گوید: «امیرالمؤمنین انه افضل البشر بعد رسول الله و أحق بالخلافه من جمیع المسلمین» اگر سزاوارتر از همه برای خلافت هست پس چرا باید خانه نشین شود؟ می‌گوید: حضرت مصلحت دانست. بعد می‌فرماید: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» احدی با آل رسول الله قابل قیاس نیست. «وَ لَا يُسَوَّی بهُمْ» نباید بین کسانی که سر سفره اهل‌بیت نشستند، نمی‌شود بگوییم: مساوی هستند. «هُم أَسَاسُ الدِّينِ» حضرت توصیف اهل‌بیت را می‌کنند. «وَ عِمَادُ الْيَقِينِ، إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ» حق ولایت برای اینها بود و حکومت برای اهل‌بیت بود. «وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ» همه وصیت پیامبر بود. این تصریح کلام امیرالمؤمنان، باز ما بگوییم: حضرت ادعایی نداشت و شما شلوغش می‌کنید.
مورد دوم خطبه سوم نهج‌البلاغه است و خطبه معروفی است، خطبه شقشقیه، «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ» فرمود: دیگران لباس خلافت را به تن کردند. «وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى» آنها خودشان می‌دانند. حضرت یک تشبیهی کرده است. می‌فرماید: نقش من نقش محور سنگ آسیاب است. اگر سنگ آسیاب محور نداشته باشد که نمی‌چرخد. جامعه بدون محوریت اهل‌بیت و امیرمؤمنان حرکت ندارد. «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ» از زیباترین خطبه‌های امیرالمؤمنین هست. جمله معروفی که زیاد شنیده‌اید در این خطبه هست «فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً» من صبر کردم، استخوان در گلو و خار در چشم! مورد بعدی خطبه پنجم نهچ‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) هست. وقتی رسول خدا از دنیا رفتند بعضی آمدند به امیرمؤمنان گفتند: در سقیفه نشستند و حق شما را بردند. یک حرکتی کنید! حضرت می‌دانست آن زمان، زمان حرکت نبود. اسلام در معرض خطر بود. «أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ» با کشتی نجات که اهل‌بیت هستند، یعنی حرف ما را گوش کنید. امواج فتنه‌ها را از بین ببرید. «فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ» می‌گویند: حرص دارد. «وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ» سکوت هم بکنند می‌گویند: از مرگش ترسید. حضرت قسم می‌خورد: من از مرگ نمی‌ترسم! «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ» من از علاقه‌ای که طفل شیرخوار به شیر مادرش دارد، من بیش از این علاقه دارم ولی امروز مصلحت نیست و سکوت کردم. مورد چهارم خطبه ششم نهج‌البلاغه است. واقعاً تعجب است که کسانی می‌گویند: امیرالمؤمنین(ع) خودش از حق خودش دفاع نکرده است. کی گفته ما از طرف پیامبر منصوب شدیم. کی گفت: غدیر بود. قدم به قدم در جای جای نهج‌البلاغه هست. «فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ) حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا» به خدا قسم از روزی که پیامبر از دنیا رفت، مرا از حقم برکنار کردند. حق مرا گرفتند. دیگران را بر من مقدم داشتند.
مورد پنجم خطبه 26 نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) است. حضرت شرایط خودشان را توصیف می‌کنند. «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلاَّ أَهْلُ بَيْتِي» هیچکسی را نداشتم. «فَضَنِنْتُ بِهمْ عَنِ المَوْتِ» اگر امیرالمؤمنین می‌خواست حرفی بزند، حرکتی کند، جان خودش و جان اهل‌بیتش در معرض خطر است. یعنی از کشتن امیرمؤمنان باکی نداشتند. مورد ششم خطبه 73 نهج‌البلاغه است. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ أنِّي أحَقُّ النَّاسِ بِها مِنْ غَيْرِي» شما می‌دانید من سزاوارتر هستم از دیگران، «وَ وَ اللَّهِ» بخدا قسم، «لَاءُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ اءُمُورُ الْمُسْلِمِينَ، وَ لَمْ يَكُنْ فِيها جَوْرٌ إلاّ عَلَيَّ خَاصَّةً» تا ظلم به من می‌شود من تحمل می‌کنم. در قضاوت‌های امیرالمؤمنین(ع) معروف است سر یک طفلی دو مادر اختلاف داشتند، او می‌گفت: من مادر هستم و او می‌گفت: من مادرش هستم. حضرت شمشیر را درآوردند و فرمودند: این طفل را از وسط دو نصف کنید. مادر اصلی گفت: من گذشتم! حضرت فرمود: تو صاحب این بچه هستی. کسی که حاضر است از خودش بگذرد ولی فرزند از دست نرود. امیرالمؤمنین فرمود: «لَقَدْ عَلِمْتُمْ أنِّي أحَقُّ النَّاسِ بِها مِنْ غَيْرِي» شما می‌دانید خلافت حق من است. «وَ وَ اللَّهِ» بخدا قسم، «لَاءُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ اءُمُورُ الْمُسْلِمِينَ» اصل اسلام از بین نرود. «وَ لَمْ يَكُنْ فِيها جَوْرٌ إلاّ عَلَيَّ خَاصَّةً» فقط به من ظلم می‌شود. «الْتِمَاسا لِأجْرِ ذَلِكَ» می‌خواهم خدا به من اجر بدهد، «وَ فَضْلِهِ وَ زُهْدا فِيما تَنافَسْتُمُوهُ» شما مسابقه گذاشتید به خلافت برسید. حالا که اصل اسلام در معرض خطر هست ما از حق خودمان می‌گذریم. اول کسانی که آمدند گفتند: بخٍ بخٍ یا علی، اول کسانی که تبریک گفتند، همین‌ها بودند. چه شد و اینها کجا رفتند؟ خطبه 144، «كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنا» دروغ می‌گویند و به ما ظلم می‌کنند. «أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَ وَضَعَهُمْ» خدا ما را بالا برد و آنها را پایین گذاشت. «وَ أَعْطانا وَ حَرَمَهُمْ» به ما داد و آنها را محروم کرد. «وَ أَدْخَلَنا وَ أَخْرَجَهُمْ» ما را داخل کرد و آنها را بیرون کرد. «بِنا يُسْتَعْطَى الْهُدى» هدایت و روشنی با ماست. «وَ يُسْتَجْلَى الْعَمى، إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ» این کلام امیرمؤمنان که می‌فرماید: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ» برگرفته از حدیث رسول خداست. تمام منابع مهم عامه این روایت که رسول خدا فرمود: «لايَزالُ الاِسلامُ عَزيزاً اِلي اِثْني عَشَرَ خَليفَهً ثُمَّ قالَ كَلِمَهً لَمْ اَفْهَمْها! فَقُلْتُ لاَبي ما قالَ؟ فَقالَ كُلُهُمْ مِنْ قُريْشٍ!» (صحيح مسلم/3/1453) اسلام عزیز است و دوازده پیشوا دارد، «کلهُم من قریش» شما این حدیث را با چه می‌توانید تطبیق کنید؟ در صحیح مسلم که از مهمترین کتاب‌های اهل سنت است. در صحیح بخاری جلد سوم صفحه 101 هست. همین حدیث «کلهُم من قریش» می‌شود این را تطبیق کرد با خلفای اموی؟ اسلام با یزید و معاویه عزیز شد؟ با هارون و متوکل عزیز شد؟ حضرت فرمود: «وَ يُسْتَجْلَى الْعَمى، إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِى هذَا الْبَطْنِ مِنْ هاشِمٍ: لا تَصْلُحُ عَلى سِواهُمْ، وَ لا تَصْلُحُ الْوُلاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ» دیگر امیرالمؤمنین از این صریح‌تر چه بگوید ما باور کنیم که حضرت هر روز از حق خودش دفاع کرده است.
مورد بعدی خطبه 150 نهج‌البلاغه است. «إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه» به محض اینکه رسول خدا از دنیا رفت، «رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْاءَعْقَابِ» به گذشته برگشتند. سفارشات پیامبر یادشان رفت. «وَغَالَتْهُمُ السُّبُلُ، وَاتَّكَلُوا عَلَى الْوَلاَئِجِ وَ وَصَلُوا غَیْرَ الرَّحِمِ وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِی اءُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ» پیامبر چه گفت؟ پیامبر فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى». «وَ نَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ اءَسَاسِهِ» بنا را از جای خودش برداشتند و در جای دیگری بناء خلافت را قرار دادند. مورد بعدی خطبه 162 نهج‌البلاغه هست. این خطبه جواب یک سؤالی است که از حضرت کردند. «سأله: كيف دفعكم قومُكم عن هذا المقام و أنتم أحَقّ به؟» چطور شد حق شما را بردند؟ فاصله غدیر تا رحلت پیامبر خدا چند روز بود. بعضی فکر می‌کنند چند سال طول کشید. روز پنج‌شنبه، هجدهم ذی‌الحجه روز غدیر خم است. هجدهم تا پایان ماه ذی‌الحجه دوازده روز است. 28 صفر پیامبر از دنیا رفتند. چیزی در حدود هفتاد روز است. مگر می‌شود در فاصله هفتاد روز مردم یادشان برود؟ می‌شود رسول خدا سکوت کرده باشد و همه چیز را گفته باشد و جانشینی خودش را نگفته باشد؟ گاهی استدلال‌های ساده ولی بسیار محکمی است. کسی آمد به شما گفت: غدیر را از کجا ثابت می‌کنید؟ بگویید: ما در روایات دیدیم رسول خدا جزئی‌ترین مستحبات را بیان کرده، پیامبر 1400 سال پیش روایت دارد که به عرض دندان مسواک بزنید نه به طول! مدل مسواک زدن را گفت اما مدل حکومت را بعد از خودش نگفت؟! این را عقلی باور می‌کند؟ به حضرت گفتند: چطور حق شما را گرفتند؟ حضرت فرمود: «أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ» با استبداد و با زور حق ما را بردند. «وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله) نَوْطاً» نسب ما با پیامبر از همه بالاتر است. «فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ» به ما زور گفتند. عده‌ای طمع کردند به خلافت و ما هم سکوت کردیم. «وَ الْحَكَمُ اللَّهُ» خدا بین ما و آنهایی که حق ما را بردند خدا حکم می‌کند. مورد بعد خطبه 172 نهج‌البلاغه است. «وَ قَدْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّكَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ لَحَرِيصٌ!» امیرالمؤمنین فرمود: کسی به من گفت: برای رسیدن به خلافت چقدر حرص می‌زنی؟ «فَقُلْتُ بَلْ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ لَأَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ» در تاریخ نام بردند که سعد بن ابی وقاص به امیرالمؤمنین گفت: شما خیلی برای رسیدن به خلافت حرص می‌زنی. حضرت فرمود: والله شما حریص‌تر هستید که ظلم بکنید و حق مرا بگیرید. «وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ» من به پیامبر نزدیکتر هستم. «وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِي» حق خودم را مطالبه می‌کنم. «وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ» داری بین من و حق خودم فاصله می‌اندازید. از کی امیرالمؤمنین با رسول خدا بوده است؟ دیگران بعدها آمدند و مسلمان شدند. امیرمؤمنان در خطبه 192، خطبه قاصعه می‌فرماید: «وَ کانَ یَمْضَغُ الشَّیْ ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیه» غذا را می‌جوید، نرم می‌کرد و دهان من می‌گذاشت. من در این سن و سال در دامن پیامبر بزرگ شدم. مثل بچه‌ای که دنبال مادر بدود من دنبال پیامبر می‌رفتم. هر روز یک دستور اخلاقی به من می‌داد و می‌فرمود: این را انجام بده. فرمود: من به پیامبر نزدیکتر هستم. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ» خدایا از تو کمک می‌خواهم «وَ مَنْ أَعَانَهُمْ، فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِيَ» منزلت با عظمت و بزرگ مرا کوچک کردند. «وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي» اینها به جنگ با من آمدند. «أَمْراً هُوَ لِي» خلافت حق من بود. امامت و ولایت حق من بود.
باز در خطبه 178 نهج‌البلاغه هست، این اولین خطبه‌ای است که حضرت به خلافت رسیدند. روزی که بعد از 25 سال به خلافت رسیده است. اول خطبه‌ای که بعد از 25 سال می‌خواند، «قَدْ كَانَتْ أُمُورٌ» در این 25 سال مسائلی پیش آمد. «مَضَتْ مِلْتُمْ فِيهَا مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِي غَيْرَ مَحْمُودِينَ» کارهای ناپسندی انجام دادین، «وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ إِنَّكُمْ لَسُعَدَاءُ، وَ مَا عَلَيَّ إِلَّا الْجُهْدُ وَ لَوْ أَشَاءُ أَنْ أَقُولَ لَقُلْتُ» اگر بخواهم می‌توانم همه را مطرح کنم. ولی نه! «عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَف» خدا از گذشته شما بگذرد. خطبه 210 نهج‌البلاغه هم خیلی پیام دارد. خدا مرحوم علامه طباطبایی را رحمت کند. در المیزان یک بحثی دارد، در جلد پانزده المیزان است. یک سؤال خیلی مهمی مطرح است. امیرالمؤمنین(ع) اوج ادب است. اوج متانت است. سؤال: می‌دانید تا زمانی که رسول خدا زنده بودند انواع کارشکنی‌ها در برابر پیامبر از سوی منافقین وجود داشت. سوره‌ای به نام منافقون داریم و جای جای قرآن نقشه‌های منافقین را بیان می‌کند. مسجد ضرار ساختند. مرحوم علامه امینی از منافقین در زمان پیامبر آمار بالایی می‌دهد. وقتی پیامبر از دنیا رفت، منافقینی که تا نفس آخر در برابر پیامبر کارشکنی کردند، هر نقشه‌ای بود کشیدند و قصد جان پیامبر را کردند. سؤال: پیامبر که از دنیا رفت، در این 25 سال شما دیدید حرکتی، کاری، نقشه‌ای علیه تشکیلات حکومتی بازی کرده باشند و اذیت کرده باشند؟ چرا منافقین سکوت کردند؟ آیا بعد از رحلت پیامبر اینها دسته جمعی مردند؟ امیرالمؤمنین به این سؤال پاسخ داده است. آنهایی که می‌گویند: حضرت سکوت کرده این را ببینند. حضرت می‌فرماید: «وَ قَدْ أَخْبَرَكَ اللَّهُ عَنِ الْمُنَافِقِينَ بِمَا أَخْبَرَكَ» در قرآن اوصاف منافقین را خواندی، «وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ» قرآن منافقین را توصیف کرده است. «ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ» به پیشوایان گمراهی نزدیک شدند، «وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ» به اینها پست و مقام دادند. «وَ جَعَلُوهُمْ حُكَّاماً عَلَى رِقَابِ النَّاسِ» اینها را بر گرده‌ی مردم سوار کردند. «فَأَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيَا» نشتند با هم دنیا را خوردند، «وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا» رسم دنیا همین است. مردم می‌بینند کجای دنیا آبادتر است. در تاریخ هست روزی که بعد از 25 سال به خلافت رسید، طرف آمد گفت: آقا چه می‌کنی؟ این غلام من است. در بیت المال به او همانطور می‌دهی که به من می‌دهی؟ فرمود: در بیت المال این حرف‌ها نیست. پاداش جهاد شما نزد خداست. بیت المال باید مساوی تقسیم شود. چرا طلحه و زبیر در برابر امیرالمؤمنین جبهه‌گیری کردند؟ چرا پنج سال حکومت امیرمؤمنان حضرت درگیر سه جنگ سنگین شد؟ جنگ صفین، جنگ نهروان و جنگ جمل، حاضر نبودند عدالت را بپذیرند. «وَ إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ» مگر کسانی که خدا حفظشان کند. این بیست مورد از مواردی است که امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه واضح و به طور کامل از حقانیت خودشان و مظلومیت خودشان و سفارش پیامبر دفاع کردند. شریعتی: امروز می‌خواهم نهج‌البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) را با خطبه‌های بی نظیر، حکمت‌های ناب و نامه‌های دل‌انگیزش معرفی کنم. دوستان عزیزی که اهل مطالعه هستند به ما پیامک بدهند، دوستان ما آنها را راهنمایی خواهیم کرد.
امروز صفحه 425 قرآن کریم، آیات 51 تا 54 سوره مبارکه احزاب را تلاوت خواهیم کرد. «تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً «51» لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً «52» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً «53» إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً «54» ترجمه : از همسرانت هر كدام را خواستى مىتوانى (نوبت او را) مؤخّردارى و هر كه را خواهى نزد خود جاى دهى، و بر تو باكى نيست هر كدام را كه (براى مدّتى) ترك كردهاى دوباره طلب كنى؛ اين (حكم) براى آن كه چشمانشان روشن شود و ناراحت نشوند و همهى آنان به آنچه در اختيارشان مىگذارى راضى باشند مناسبتر است، و خداوند آنچه را در دلهاى شماست مىداند، و خداوند دانا و بردبار است. از اين پس، هيچ زنى بر تو حلال نيست، و نبايد (همسرانت را رها كنى و) همسر ديگرى به جاى آنان بگيرى، هر چند زيبايى آنان تو را به شگفت آورد، مگر كنيزانى كه مالك آنها مىشوى؛ و خداوند بر هر چيزى مراقب است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن كه به شما اجازه داده شود براى خوردن غذا، (به شرط آن كه قبل از موعد نياييد) و در انتظار وقت غذا نباشيد؛ ولى هرگاه دعوت شديد پس داخل شويد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از خوردن غذا) به گفتگو نپردازيد؛ همانا اين (گفتگوهاى پس از غذا) پيامبر را آزار مىدهد، امّا او از شما شرم مىكند (و چيزى نمىگويد) ولى خداوند از (گفتن) حقّ شرم ندارد. و هرگاه از همسران پيامبر چيزى از وسايل زندگى (به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين رفتار براى دلهاى شما و دلهاى آنان به پاكى و پاكدامنى است و شما حقّ نداريد كه رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج كنيد كه اين كار نزد خداوند (گناهى) بزرگ است. اگر چيزى را آشكار نماييد يا پنهانش كنيد پس بى شكّ خداوند به هر چيزى داناست.
شریعتی: انشاءالله در این روزها و شب‌ها دلتان شاد باشد و بهترین‌ها برای شما اتفاق بیافتد. نکات پایانی شما را بشنویم. حاج آقای حسینی قمی: به احترام امیرالمؤمنین (ع) این غدیر تصمیم بگیرند هرکس به نحوی دل یکدیگر را شاد کنند. اگر مستأجر دارد، با مستأجر راه بیاید. در آستانه باز شدن مدارس هست به دانش آموزی لباسی بدهد، کفشی بدهد. هرکس هرطور می‌تواند دلی را شاد کند و گره‌ای را باز کند. زندانی را آزاد کند، به پدر و مادرها برسند. در بخش نامه‌ها نامه 62 نهج‌البلاغه، حضرت می‌فرماید: بعد از اینکه پیامبر خدا از دنیا رفتند، «فَلَمَّا مَضَى، تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ» مسلمان‌ها دعوا کردند. «فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي» به خدا قسم به ذهن من خطور نمی‌کرد با این همه سفارشات پیامبر «أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ» کسی حق مرا بگیرد. خدا را قسم می‌دهیم به حق امیرالمؤمنین دل همه ارادتمندان حضرت را شاد بگرداند به شرط اینکه ما هم دل دیگران را شاد کنیم. شریعتی: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع : واقعه غدیر در نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام 🗓 سه شنبه ششم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #توصیف_محتوای_خطبه_پیامبر_اکرم_ص_در_روز_عید_غدیر 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_سعیدی 🗓 تاريخ پخش : هفتم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه: توصیف محتوای خطبه پیامبر اکرم(ص) در روز عید غدیر كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعیدی تاريخ پخش: 07-06-97 بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. شریعتی: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیهم السلام» ما شیعه توییم دل شادمان بده *** ویران شدیم خانه آبادمان بده حاکم تویی حکومت گلها به دست توست *** شاهد تویی مشاهده را یادمان بده ما دانه‌های باغ بهار آور توییم *** یک دم عنایتی کن و بر بادمان بده خالی است از دعا لب سجاده‌هایمان *** جانی ز عاشقانه‌ی سجادمان بده شور ابوذر و دل سلمانمان ببخش *** ایمان مالک و غم مقدادمان بده هر سو سقیفه‌ای است که بیداد می‌کند *** تا کی سکوت جرأت فریادمان بده سلام می‌کنم به روی ماه شما، عید بزرگ ولایت، عید غدیر خم بر شما مبارک باشد. بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم. انشاءالله همه ما زیر سایه مولا علی(ع) باشیم و زیارت نجف نصیب شما شود. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. این عید الله الاکبر را تبریک می‌گویم. انشاءالله خداوند ما را از متمسکین و متوسلین به ولایت امیرالمؤمنین قرار بدهد. شریعتی: امروز قرار هست از خطبه غدیر پیامبر اعظم برای ما بگویند. حاج آقای سعیدی: دانستن، آگاهی، چیزی که پیامبر اکرم دنبال کردند و می‌خواستند به مردم آگاهی بدهند و اینکه بدانید مسأله ولایت قبل از جریان غدیر و حجة الوداع هم تکرار شده بود. اما باید عموم مردم، 120 هزار نفر نقل شده با پیغمبر بودند، باید می‌دیدند و جرأت می‌کردند و باید نقل کنیم که چقدر مهم است. اما دانستن و آگاهی باعث رهایی از انحراف می‌شود. استادی داشتیم از کنیا بودند، تعریف می‌کردند در دانشگاهی درس می‌دادند و یکی از استادان وهابی بود. ایشان خودشان شیعه بود. می‌گفت: در دفتر گروه می‌آمد و با من بحث می‌کرد. یک روز به او گفتم: شما اول این کتاب شیعه را مطالعه کن و بعد بیا بنشین با هم صحبت کنیم. به من گفت: من تمام کتاب‌های شما را خواندم. گفتم: نهج البلاغه را هم خواندی؟ گفت: نه. گفتم: نهج البلاغه را بخوان. از کلام امیرالمؤمنین شیعه را بشناس! گفت: من یک هفته می‌خوانم و بعد برای مناظره می‌آیم. یک هفته شد دیدم صدایی نیامد و گفت: من یک ماه وقت می‌خواهم که مطالعه کنم. یک ماه گذشت و ایشان تا شش ماه روی نهج البلاغه کار کرد. یک روز در دفتر گروه مرا دید و گفت: می‌خواهم خصوصی صحبت کنم. حقیقت این است که من اصلاً نمی‌توانم روی وهابیت خودم پافشاری کنم و دینم را عوض می‌کنم. فقط یک سؤال دارم که بعد از خواندن نهج البلاغه علاقه‌ای ندارم که مولای من غیر از امیرالمؤمنین باشد. سؤالم این است که چرا خدا وحی را به علی نفرستاد؟ چرا به پیغمبر فرستاد؟ تا به حال شناختی نسبت به امیرالمؤمنین نداشته، اینکه خطبه غدیر علی را معرفی می‌کند. ولایت را معرفی می‌کند. ولی یعنی چه؟ نبی اولی به مؤمنین است. ولایت نبی اولی نسبت به ولایت است. پیغمبر علی را معرفی می‌کند. در آن داستان بنده خدا می‌گفت: من ماندم چه جوابی بدهم. پاسخ دادم صبر کن، آن پیغمبری که ما می‌گوییم هم معصوم است. او را هم بشناس! شما وقتی مدینه بروی در بقیع می‌بینی یک نفر نشسته داد می‌زند، خدا در روز قیامت دیده می‌شود. خدا جسم دارد، دست دارد. شناخت ما، شناختی که از مسیر اهل‌بیت(ع) شد، حالا خدا هم تغییر می‌کند. خدا هم می‌شود خدایی که غنی و حمید است و جسم ندارد.
این اهمیت شناخت است، تا ندانیم نمی‌فهمیم چه اتفاقی افتاده است. تا ندانیم علی کیست، تبعیت از او را نمی‌توانیم داشته باشیم. همانطور که نمی‌دانیم پیغمبر کیست، حرف‌های خوبی می‌زند، تبعیت هم باید داشته باشیم یا نه ولی الله است و ولی خداست. خطبه غدیر چند قسمت می‌شود. قسمت اول حمد و ثنای خداست. با یاد و ثنای خدا شروع می‌کنند. قسمت دوم تصریح به ابلاغ فرمان الهی است. من اگر اینجا آمدم می‌خواهم یک فرمان مهم را ابلاغ کنم. فرمان‌های دیگر را دیده‌اید، من هیچوقت همه شما را به این جمعیت جمع نمی‌کنم. یک موضوع استثنایی است. جهاز شتر هست و سنگ هست، یک منبری درست می‌کنند. پیامبر روی پله اول و علی (ع) روی پله دوم می‌ایستند. مقدمه خاص می‌چینند. باید پذیرش وجود داشته باشد، آگاهی باید وجود داشته باشد، بدانید این پیام من با پیام‌های دیگر متفاوت است. مهم است، این حج آخر من هست. این آخرین بیان عمومی من با شماست. رسالتی را که 23 سال زحمت کشیدند، بلوغش اینجاست. خداوند نعمتی مثل پیغمبر به مردم داده است ولی هنوز نگفته نعمت را تمام کردم. امیرالمؤمنین علی (ع) که می‌آید، تمام نعمت است. اینقدر این نعمت بالاست آنهای دیگر میل به صفر می‌کند. نعمت ولایت مقایسه‌ای است، انگار نعمت‌های دیگر نعمت حساب نمی‌شوند، آنها به همه حیوانات هم داده شده است. بخش سوم تصریح به امامت دوازده امام است. دوازده امام را من ولدی حضرت می‌فرمایند که همه اهل‌بیت علیهم السلام از اولاد امیرالمؤمنین علی(ع) هستند. دوازده نفر را می‌شمارند و اشاره به حضرت حجت می‌کنند که در اختتامیه این خطبه هم هست. هدفی که پیامبر(ص) دارند قطع امید آنهایی است که می‌گویند: اگر علی نشد، دیگری. یک کار دیگر می‌کنیم. ائمه را شمردند و عددش را محصور کردند، بدانید آنچه من تعیین می‌کنم همین است. اگر خلاف این را رفتید، راه خطا رفتید. بخش چهارم «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» دست امیرالمؤمنین را بالا می‌گیرند. کسی که من مولای او هستم علی مولای اوست. من مولای او هستم، من سرپرست او هستم. آیا بالاتر از من سرپرستی می‌شناسید؟ خدا و پیامبرش را بالاتر نمی‌دانید. حضرت عیناً نظیر می‌آورند. اشتباه نکنید بحث دوستی نیست. اینجا بحث ولایت است. من می‌گویم: خدا اینگونه است. پیامبر اینگونه است، علی هم اینگونه است. «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» خدایا دوست بدار، «اللهم و انصر من نصره» خدایا کمک کن هرکسی را که او را کمک می‌کنی. یکوقت برای فرزندم دعا می‌کنم که الهی خیر ببینی. یعنی امروز خیر ببینی و فردا نبینی؟ نه، همیشه! این دعای پیغمبر است. رد شدنی نیست و مستجاب الدعوه است. یعنی اگر کسی ولایت امیرالمؤمنین را داشت، خدا هم نسبت به او محبت دارد. «وانصر من نصره و اخذل من خذله» خدایا کمک کن هرکس او را کمک کرد. خدا ناصر و کمک کننده می‌شود. اگر خذلان مصدر خذل را نگاه کنیم، در لغت‌نامه نوشته «عدم النُصره» کسی که کمک نمی‌کند. یعنی کسی که بگوید: من یک گوشه نشستم و کاری با ولایت ندارم. یک اتفاق تاریخی بوده و گذشته است. خذلان چه شد؟ «عدم النصره» کسی که کمک نکرد. لذا در کتاب شریفه الغدیر دارد می‌گوید: امیرالمؤمنین(ع) را حضرت صدیقه طاهره(س) در خانه اصحاب می‌بردند. شما ندیدید پیغمبر یک چنین حرفی زد؟ مگر چند روزی نگذشته است؟ خاطره‌های شما پاک شده یا دارید مخالفت می‌کنید؟ بعضی از اینها می‌گفتند: ما فردا می‌آییم و شهادت می‌دهیم و فردا نمی‌آمدند. بعضی می‌گفتند: در را باز نکن چون می‌دانست دختر پیامبر پشت در است. لذا خود پیامبر می‌فرمایند: می‌دانم یک کسانی به فرمان من گوش نمی‌دهند و در این مسأله اشکال ایجاد می‌کنند. هرکس از ولایت اهل‌بیت(ع) سر باز بزند، اعمالش حبط می‌شود. مثل نمازی است که وضو نداشته باشی.
یک نفر داشت از دنیا می‌رفت، گفتند: نماز به عهده تو هست. گفت: نماز نه، ولی بگویید برای من چهل سال وضو بگیرند. بدون وضو نماز خوانده بود. طهارت اصل است تا طهارت ولایت نباشد، عملش سقوط می‌کند. حضرت از خدا می‌خواهند دشمنان امیرالمؤمنین از رحمت خدا به دور باشند. آنهایی که علی را دوست ندارند، آنهایی که با علی ارتباط نداشتند، کدر هستند. دلی که با امیرالمؤمنین گره می‌خورد، روشن است. تقوا را به با علی بودن ترجمه کردند. بخش دیگر بیان اثرات ولایت است، کسی که ولایت و محبت علی (ع) را داشت، صراط مستقیم است. پیامبر می‌گوید: همان صراط مستقیمی که در سوره حمد می‌گوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» علی صراط مستقیم است. خودم و علی صراط مستقیم هستیم. اگر کسی از این صراط بیرون رفت، دایره‌اش یک دایره متفاوتی می‌شود. دلمان می‌شکند اگر علی(ع) روند هدایت را به دست می‌گرفت یک اتفاق زیبا می‌افتاد. دورانی به نام دوران جاهلیت داریم. دوران قبل از پیامبر یک فاجعه است، زنده به گور کردن دختران، وحشی‌گری‌ها، خوراک و نظافت، آن دوران قبل از بعثت پیامبر فاجعه است. 23 سال وقتی کار دست ولی خدا می‌افتد، سلمان و ابوذر و مقداد بیرون می‌آیند. بعد از 23 سال وقتی این روش تربیتی دست ولی خداست. وقتی دست پیغمبر است اینگونه جامعه را تربیت می‌کند. در بعضی جاهای خطبه هست، حضرت می‌گوید: من می‌شناسم بین شما منافقین را و می‌توانیم معرفی کنم اما از آنها می‌گذرم. می‌توانم مردم را به سوی آنها راهنمایی کنم و رسوایشان کنم، ولی این کار را نمی‌کنم. اگر کار از دست پیامبر به دست با کفایت علی(ع) می‌رسید این روند ادامه پیدا می‌کرد. امیرالمؤمنین به فرات نگاه می‌کردند و می‌فرمودند: اگر مردم می‌گذاشتند من کوفه را از فرات روشن می‌کردم. در فراز آخر این خطبه هست که حضرت فرمودند: امر به معروف و نهی از منکر ریشه‌اش این است که ولایت امیرالمؤمنین را حاضرین به غایبین برسانند. گاهی این حضور و غیاب از حیث جغرافیایی است و گاهی از حیث زمانی است. رساندن فریاد می‌خواهد و عمل می‌خواهد. در فضای مجازی کار خیلی زیبایی دیدم، یک کاغذی درست کرده بودند، فقط به عشق علی، بعد این را بالای کاغذ نوشته بودند و به هرکسی می‌دادند، آقا به عشق علی چه کار می‌کنی؟ پزشکی نوشته بود: در این روز مجانی ویزیت می‌کنم. نان را امروز مجانی می‌دهم. یکی نوشته بود ده درصد تخفیف می‌دهم. امروز فرق می‌کند. لباس نو پوشیدن، اطعام کردن خیلی اهمیت دارد گویی تمام انبیای الهی را اطعام می‌کنید. بدانید امروز روزی است که انتصاب امیرالمؤمنین از جانب پیغمبر است. فرمان الهی است، پیغمبر اعلام می‌کند. این ولی است که خدا برای شما قرار داده است. حیف از آنهایی که علی را دیدند و غیر از او را برگزیدند. عظمت علی و اتصال علی را با خدا ببینی، اینطور نبود که فضایل امیرالمؤمنین را ندیده باشند، همه می‌دانستند علی کیست. این کاروانی که حضرت آیت الله مکارم راه اندازی کردند از حرم حضرت معصومه(س) به سمت جمکران، یک پیاده‌روی بسیار خوبی است. یکوقت حضرت استاد آقای حسن علوی می‌فرمودند: عاشورا پاک کننده است، اشک برای أباعبدالله(ع)، کفه ترازویی که گناه را در آن ریختند تمیز می‌کند. اما غدیر پر کننده است. آنجایی که با گناه سنگین شده باید اشک بریزی برود. اگر می‌خواهی سنگین شود فقط به عشق علی، برای بچه‌هایم غذای خوب درست کنم. با بچه‌هایم مهربانتر باشم. علی در ذهن شما چقدر اهمیتش از اعیاد دیگر بالاتر است. احیای این امر هم باید به این صورت باشد. حدیث غدیر به صورت متواتر نقل شده است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) اینجا به عنوان تک، ولی معرفی می‌شوند. یعنی کسی شریک او نیست، پیغمبر اجازه انتخاب نمی‌دهد. می‌فرماید: این علی است که می‌خواهم به شما برسانم. اگر علی بود چه می‌شد؟ در جریان عاشورا، اگر غصب ولایت نمی‌شد همین روند ادامه داشت. امام حسین در چه جایگاهی و چه معارفی می‌توانست انتقال پیدا کند؟ دست به دست انتقال پیدا می‌کرد، یک فرصتی بین بنی امیه و بنی عباس پیش می‌آید، امام صادق(ع) در معارف چه کار می‌کنند؟ غوغا می‌کنند.
یکوقت بنده خدایی خدمت آیت الله جوادی آملی آمد، گفت: تفسیر قرآن برای چه می‌گویید؟ اگر خوب بود اهل‌بیت تفسیر می‌گفتند. یک قصه‌ای را ایشان نقل کردند که خیلی دردآور بود و ایجاد تنبه می‌کرد. شخصی به مسجد آمد و امام حسین(ع) حضور داشتند، از شخص دیگری که آنجا نشسته بود، پرسید: فلان آیه یعنی چه؟ شخص هم یک تفسیر به رأی کرد و شروع کرد در مورد این آیه گفت. حضرت نگاه کردند و فرمودند: اصلاً آیه این را نمی‌گوید و شروع به تفسیر کردند. شخص گفت: اینجا عالم نشسته مگر از تو پرسیدند؟ شخص دیگری را نسبت به حضرت عالم دید. حالا امام حسین بخواهد در این محیط حرف بزند! نتیجه غصب ولایت این است که امام حسین(ع) را در این دیدگاه و جایگاه نگاه کند و شهادتش افتخار شود برای آنهایی که شهیدش کردند. وظیفه امروز من فریاد غدیر است. پیغمبر چه چیزهایی گفت. ما فکر می‌کنیم پیغمبر فقط بالا آمد و گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اینطور نیست. رسالت یعنی آنچه از خداست، پیغام‌بر است، پیغام رسان است. از جانب خدا وحی می‌شود و باید به بنده‌ها برساند. نگرانی پیغمبر این است که اذیت از جانب مردم باشد. خدا تو را از شر مردم حفظ می‌کند. پیغمبر وقتی توحید را می‌گفت، با سنگ زدند دندان مبارک پیامبر را شکستند. آنجا هم «یَعصِمُک» گفت؟ نه. پیامبر چنین نگرانی نداشت. گفتند: تو را می‌کشیم. خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارید، دست از رسالت خودم بر نمی‌دارم. نگرانی برای امتی است که حیف می‌شود. سه روز بعد از فوت پیامبر یک یهودی نزد حضرت علی آمد، گفت: چه شد، مردم شما قرار بود بعد از فوت پیامبر همراه شما باشند. با شما نساختند!؟ حضرت می‌فرماید: وقتی حضرت موسی آب را برای شما باز کرد و نجات پیدا کردید و آب را روی فرعونیان بست، پای شما هنوز خیس بود که به حضرت موسی گفتید: «اجْعَلْ لَنا إِلهاً» (اعراف/138) برای ما یک الهه و بت قرار بده. پیغمبر پاسخ می‌دهد ولی جالب این است که این سند را از اهل تسنن داریم که می‌گویند خود یهودی‌ها تعجب کردند. اینها که پیغمبرشان این را نصب کرده بود، چرا اتفاق دیگری افتاد؟ اگر نفس جلو می‌آمد ولی خدا هم طرف را زمین می‌زند. جلو می‌آید و می‌داند ولیِ خداست، ما در جریان عاشورا قضیه را داریم. وقتی سراغ حضرت أباعبدالله آمد گفت: می‌دانم چه کسی هستی. پدرت بهترین خلق و مادرت بهترین خلق است. شما را می‌شناسم اما عصیان می‌کند. اگر مسائل نفسانی و وسوسه‌های شیطان پیش آمد، شیطان اولین دشمن اهل‌بیت علیهم السلام است. آنها هادی هستند و این مُضلّ است. این دو مفهوم مقابل همدیگر هستند. یکوقت شیطان‌های ناسی هم هستند. انشاءالله خدا از ما نگیرد و مستقر باشد در قلب‌های ما.
بخش بعدی دعوت به بیعت با خودشان هست. حضرت فرمودند: بیعت کنید. اینطور نبود که حضرت بگوید: مسأله فلان خون نجس هست، حالا بیایید بیعت کنیم که خون نجس هست، مسأله شرعی نبود، مسأله اعتقاد است. مردم دیدند حج آمدند دیگر بیعت چه معنی دارد. این حرف جدید هم یک بیعت جدید می‌خواهد. این سخت است و میثاق غلیط می‌خواهد. این عهد نیاز دارد، آن را نشکنید. پیغمبر ما نسبت به ما حریص است. حریص به هدایت ما هست. لذا همه چیز را سفت و محکم می‌کند. یکوقت اشتباهی برای شما پیش نیاید. آخر عمر شریفشان ثقلین را می‌فرمایند، اینها افتراق ندارد. «لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» تا جایی که به حوض کوثر به من برسند. اینها جدا نمی‌شوند. در این قضیه اختلاف نکنید. حضرت فرمودند: با خودم و با علی، بیعت معروفی که امیرالمؤمنین با مردها اینگونه بود، با خانم‌ها پرده‌ای گذاشتند و ظرف آبی گذاشتند و حضرت دستشان را آنجا شستند، سه روز بیعت طول کشید. همه دیدند و اعتراف کردند. بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، همین قسمت آخر خطبه بود. حضرت فرمود: این را برسانید. با امام معصوم است که امر به معروف و نهی از منکر شما زنده می‌شود. بزرگترین منکر الهی نفی عصمت و نفی ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) است. از این منکر بزرگتر نداریم. با امیرالمؤمنین معامله کنیم. دست آنها باز است. یا امیرالمؤمنین من اینقدر از دستم برمی‌آید. می‌توانم این را پیشکش کنم. مردم بگویند: امروز عشقی در دلم است، این را زنده نگه داریم. این خودش از عوامل امر به معروف است. ما بچه بودیم در محله‌مان یک حاج آقا صلواتی داشتیم، با دوچرخه دور می‌زدیم و وقتی می‌آمدیم یک صلوات می‌فرستادیم و یک شکلات کوچک به ما می‌داد. این یاد صلوات را در دل ما زنده می‌کرد. کار ما این بود برویم با دوچرخه دور بزنیم. مقصد حاجی صلواتی می‌شد. بدانیم به عشق امیرالمؤمنین می‌شود کار کرد. مادربزرگ‌ها امروز برای نوه‌ها یک کار ویژه بکنند. تلفن بزن و صحبت کن اگر نمی‌توانی آنها را ببینی. عید را تبریک بگو، یا یک هدیه مالی بده. یک تغییر و یک فریاد، منتهی فریاد هرکسی به حسب خودش است. انشاءالله بتوانیم به عشق علی یک قدم برداریم. شریعتی: غیر از این کارهایی که گفتم، برگزاری جشن و کاروان شادی و راهپیمایی، ایستگاه‌های صلواتی و اطعام دادن، دیگر چه کارهایی می‌توانیم بکنیم که در طول سال یاد حضرت باشیم؟ حاج آقای سعیدی: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ» (نهج‌البلاغه/نامه45) کمک کنید. هرکسی به توان خودش زینت برای حضرت علی باشد. «بوَرَعٍ» تقوا داشته باشیم. «وَ اجتهادٍ» سخت‌کوشی، سراغ تنبلی نرویم. لذا امام صادق می‌فرماید: کسی که دیدید در کار دنیا تنبل است، به آخرتش هم امید نداشته باشید. «وَ عفةٍ» چشمت، گوشت، ذهنت پاک باشد. در چهل حدیث حضرت امام هست که می‌فرمایند: غناء و موسیقی حرام که به گوش آدم می‌رسد، مهمترین چیز برای سست عنصر شدن و دور شدن از تعصبات دینی است. عزم را از بین می‌برد. تو دیگر نسبت به دینت اگر نمازت قضا شود ناراحت نمی‌شوی ولی ماشینت خط بیافتد خیلی ناراحت می‌شوی. «سداد» استحکام و مقاومت، وقتی پیامبر(ص) از اصحاب حضرت حجت می‌گوید، می‌گوید: مثل بنیان مرصوص هستند، مثل کوه می‌مانند. اینقدر پیام تعریف می‌کند می‌گویند: کاش ما از اصحاب مهدی بودیم و از اصحاب تو نبودیم! در باب حجت در اصول کافی این روایات هست.
شریعتی: امروز صفحه 426 قرآن کریم، آیات 55 تا 62 سوره مبارکه احزاب را تلاوت خواهیم کرد. چه خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به قرآن ناطق امیرالمؤمنین علی(ع) هدیه کنیم و انشاءالله از ثواب و برکاتش بهره‌مند شویم. «لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً «55» إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً «56» إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً «57» وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «58» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «59» لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا «60» مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا «61» سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا «62» ترجمه : بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرشان و ديگر زنان مسلمان و كنيزانشان گناهى نيست، و تقواى الهى پيشه كنيد زيرا خداوند بر هر چيزى گواه است. همانا خداوند و فرشتگان او بر پيامبر درود مىفرستند؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شما (نيز) بر او درود فرستيد و به او سلام كنيد سلامى همراه با تسليم. همانا كسانى كه خدا و رسولش را آزار مىدهند، خداوند در دنيا و آخرت آنان را لعنت مىكند، و براى آنان عذاب خوار كنندهاى آماده كرده است. همانا كسانى كه خدا و رسولش را آزار مىدهند، خداوند در دنيا و آخرت آنان را لعنت مىكند، و براى آنان عذاب خوار كنندهاى آماده كرده است. و كسانى كه مردان و زنان با ايمان را بدون آن كه كارى كرده باشند آزار مىدهند بدون شكّ بهتان و گناه روشنى را بر دوش كشيدهاند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى بلند بر خود بيفكنند، اين (عمل) مناسبتر است، تا (به عفّت و پاكدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، و خداوند آمرزنده مهربان است. اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و آنان كه در مدينه شايعه پراكنى مىكنند (از كارشان) دست بر ندارند، حتماً تو را بر ضّد آنان مىشورانيم، آنگاه جز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند. آنان لعنت شدگانند، هر كجا يافت شوند بايد دستگير شده و به سختى كشته شوند. اين سنّت خداوند دربارهى كسانى است كه پيش از اين بودهاند (و اين فتنه انگيزىها و دلهرهها را در جامعه به وجود مىآوردند) و هرگز براى سنّت خداوند تغييرى نخواهى يافت.
شریعتی: یادی کنیم از همه بزرگان و اساتید و علما، آنهایی که به ما کمک کردند تا نسبت به مقام امیرالمؤمنین و فضایل اهل‌بیت معرفت پیدا کنیم. از همه پدر و مادرهایی که دست ما را در دست امیرالمؤمنین گذاشتند و ما را در این راه همراهی کردند. انشاءالله روحشان شاد باشد و مهمان سفره امیرالمؤمنین باشند. اشاره قرآنی را بفرمایید. حاج آقای سعیدی: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» خدا و ملائکه بر محمد و آل او صلوات می‌فرستند. صلوات را بر ما آموزش دادند. دقیقاً این در آموزش صلواتی که از فریقین به ما رسیده، این مسأله درج شده است. دعایی است که رد نمی‌شود. اول قنوت و آخر قنوت صلوات بفرستید. خدا دو دعا را مستجاب می‌کند و حیاء می‌کند از اینکه دعایی که بین اینها هست استجابت نکند. در صحیفه سجادیه در بعضی دعاها بیش از ده بار صلوات تکرار شده است. دعاهای ما را به استجابت نزدیک می‌کند، دلهای ما را آرام و شیطان را دور می‌کند. یقین را بالا می‌برد، رأی و شک را از بین می‌برد. انشاءالله خدا قسمت کند این الفاظ ذکر مدام ما باشد. خدا پیغمبر را دوست دارد، اگر او را یاد کردی خدا یادت می‌کند. اگر برای پیامبر دعا کردی، پیامبر هم هوای تو را دارد و دعایت می‌کند. شریعتی: کتابی که معرفی می‌کنم، نویسنده‌اش جرج جرداق مسیحی است. کتابی به نام «امام علی صدای عدالت انسانی»، امام علی در کلام دیگران و خواندن فضایل حضرت لذت دیگری دارد وقتی آنها به عظمت حضرت اعتراف می‌کنند. آقای خسروشاهی این کتاب را توضیح دادند و ترجمه کردند. برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بزنید و دوستان من، شما را راهنمایی خواهند کرد.
حاج آقای سعیدی: آقا بزرگ تهرانی در مورد میر حامد هندی(ره) که این هفته از ایشان یاد خواهیم کرد، فرموده بودند: در سده‌های اخیر کسی را نمی‌شناسم که در این راه مانند ایشان جهاد کرده باشد. یک کتاب در مورد رد بر شیعه در هند نوشته شد، تحفه اثنی عشریه نوشتند و خلی باعث انحراف شد. ایشان اینقدر در کتاب عبقات الانوار قشنگ پاسخ داد که اصلاً آن کتاب به حاشیه رفت. حاکم وقت پولی داده بود و گفته بود: جواب کتاب را هم بنویسید که این مشهور نشود و پاسخ کتاب ما نباشد. علماء پاسخ داده بودند که چطور ردیّه بنویسیم؟ این کتاب همه از سندهای ما استفاده کرده و باید بر خودمان ردیّه بنویسیم. هرکس با امیرالمؤمنین در بیافتد ضایع می‌شود. «شمشیر آخته» عبارتی است که مرحوم علامه امینی در مورد ایشان دارد. شمشیر آخته خدا بر سر دشمنان حق! علامه امینی آدم دقیقی است. ایشان زندگی‌شان را روی این قضیه گذاشتند. عزت دنیایی چیزی نیست. باید آن دنیا دید خداوند چه کسانی را عزیز خواهد کرد. پیامبر در فراز آخر این خطبه فرمودند: وقتی حضرت حجت بیاید، آنوقت آرزوی تمام انبیای الهی محقق می‌شود. آن عدل و قسطی که همه آدم‌ها منتظر بودند، با ظهور حضرت حجت اتفاق می‌افتد و دلهای همه شاد می‌شود. همه آنهایی که منتظرش بودند انتظارشان پایان می‌یابد. خیلی دلتنگ هستیم. ما که اینقدر دلمان برای ولایت حضرت علی تنگ شده، مهدی فاطمه را ببینیم. ببینیم وقتی که دست به خانه کعبه می‌گذارد و می‌گوید: من بقیة الله هستم، من کسی هستم که آمدم انتقام شهادت حضرت صدیقه را بگیرم. من کسی هستم که «یا لثارات الحسین» می‌گویم. انتقام همه ظلم‌هایی که در تاریخ شده است را بگیرد. خدایا به برکت روز عید غدیر ما را از سربازان و محبین حضرت قرار بده. انقلاب ما را به انقلاب حضرت حجت متصل بفرما. آنی و کمتر از آنی ما را از یاد اهل‌بیت غافل نکن. خدایا به عشق علی توفیق بده زندگی ما در رکاب و خدمت حضرات اهل‌بیت(ع) باشد. شریعتی: می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد *** یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع : توصیف محتوای خطبه پیامبر اکرم (ص) در روز عید غدیر 🗓 چهارشنبه هفتم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۲.۱ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #سیره_تربیتی_انبیاء_الهی_در_قرآن_کریم - #حضرت_یوسف_علیه_السلام #شرح_آیات_37_و_38 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_عابدینی 🗓 تاريخ پخش : دهم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیره تربیتی حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم، شرح آیات 37 و 38 كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين عابدینی تاريخ پخش : 10-06-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین شریعتی: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و الائمة المعصومین علیهم السلام» سلام می‌کنم به همه بینندگان و شنونده‌های نازنین‌مان، انشاءالله باغ ایمانتان آباد و دلتان شاد باشد. میلاد با سعادت حضرت باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر را تبریک می‌گویم. انشاءالله زیارت با معرفت حضرت نصیب همه ما شود. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید. حاج آقای عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله، خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. ایام بزرگ غدیر و همچنین میلاد امام موسی کاظم(ع) را تبریک می‌گویم. انشاءالله جذبه‌هایی که در این ایام شامل حال اولیاء می‌شود، شامل حال ما هم بشود. شریعتی: امسال برای جشن غدیر خیلی‌ها سنگ تمام گذاشتند تا عید ولایت را با شکوه برگزار کنند. از حضرت امام کاظم(ع) بشنویم و وارد بحث امروز شویم. حاج آقای عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) انشاءالله به برکت ایام غدیر جزء سربازان و یاران و بلکه سرداران حضرت قرار بگیریم. تعبیری که مقام معظم رهبری در کتاب انسان 250 ساله دارند که حتماً توصیه می‌کنم گفتار ایشان در رابطه با امام کاظم(ع) را بخوانند، این است که در رابطه با سرگذشت امام کاظم(ع) یک سرگذشت متصلی در تاریخ به ما نرسیده، لذا با اینکه 35 سال دوران امامت ایشان بوده و خیلی فراز و نشیب داشته، چهار خلیفه عباسی که مقتدر ترین و مستبدترین خلفای عباسی بودند در دوران حضرت بودند. یعنی دو خلیفه مقتدر منصور و هارون و دو خلیفه مستبد شدید مهدی و هادی عباسی در دوران حضرت بودند. بارها حضرت را برای کشتن از مدینه به جای دیگر می‌بردند. اینقدر این دوران سخت بود طوری که وقتی امام صادق(ع) از دنیا رفتند، برای اینکه حضرت را از بین نبرند، وصی خودشان را چهار نفر قرار می‌دهند و پنجمین نفر را امام کاظم قرار می‌دهند. اولین وصی را خود منصور عباسی قرار می‌دهند. دومین وصی را حاکم مدینه قرار می‌دهند. اگر بنا شد اوصیاء ایشان را گرن بزنند اول اینها را گردن بزنند. یعنی اینقدر شرایط سخت بود. در ابتدای دوران امام صادق(ع) قدرت منصور نبود لذا حضرت درس عمومی داشت. بعد کم کم طوری شد که منصور عباسی انبار بزرگی از اسکلت ساداتی که کشته بود از بنی هاشم و دیگران، اینها را زنده زنده کشته بود. یک انباری داشت که پر از اسکلت بود. یعنی خیلی فجیع می‌کشتند تا دیگران مرعوب شوند. در این جریان امام کاظم(ع) با توجه به اینکه در دوران منصور تمام جریان‌ها سرکوب شده بودند، جریان امام کاظم تنها جریانی بود که حالت انقلابی و سازمان دادن شیعیان را در تمام نقاط کشور اسلامی شکل می‌داد. لذا آن دوره تنها کسی که این سازماندهی را شکل داد، امام کاظم(ع) بود که نگذاشت این جریانات کاملاً از بین برود و حفظ کرد. حتی به قیمت تبعید شدن و زندان شدن‌های مکرر، ولی مأموریتش را انجام داد. همین مقدار که بدانیم برای قیام و برپا شدن حکومت اسلامی، تا اینجا خیلی سختی و خون‌دلها از اولیای الهی خورده شده تا امروز ما حاکمیتی داریم که شبیه حاکمیت معصوم است. انشاءالله موانع و مشکلاتی که در کشور ما هست برطرف شود تا زحمت‌هایی که در طول تاریخ حضرات معصومین(ع) کشیدند، مقدمه و زمینه ظهور باشد. شریعتی: تو یوسفی و مجازات یوسفی این است *** چنین دهند گواهی تمام قرآن‌ها
هفته‌های گذشته در مورد خواب صحبت کردیم، نکات خیلی خوبی را شنیدیم و خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت. به قصه حضرت یوسف(ع) برمی‌گردیم و قرار است آیه 37 سوره مبارکه یوسف را بشنویم. حاج آقای عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم، در محضر آیه 37 سوره مبارکه یوسف هستیم. «قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» این آیه شریفه پس از آن بود که دو نفر همراه یوسف وارد زندان شدند و پس از مدت‌ها که در زندان بودند، احوال حضرت یوسف را دیدند که از محسنین است و از کارهای همه گره‌گشایی دارد، اینها هم خوابی دیدند، خدمت حضرت آمدند خوابشان را عرضه کنند تا گره از کار اینها گشوده شود. لذا خوابی که داشتند این بود که یکی دیده بود دارد انگورها را می‌فشرد تا برای شاه و پادشاه خمر و شراب را آماده کند و دیگری خواب دیده بود طبقی از نان بر سرش است و حرکت می‌کند و پرندگان از این طبق می‌خورند. آمدند به حضرت یوسف عرض کردند: ما این دو خواب را دیدیم. برای ما تعبیر کنید! حضرت فرمود: قبل از اینکه غذا بیاورند من به شما می‌گویم که این غذایی که امروز می‌آورند چیست و چه خصوصیاتی دارد و چیست. اینکه حضرت می‌فرماید: قبل از اینکه غذا بیاورند من برای شما می‌گویم به چه معناست؟ چرا حضرت یک چنین تعبیر رؤیا را به این مسأله موکول کردند؟ وقتی یوسف(ع) وارد زندان شد، در زندان یک تک درخت خشکیده بود که حضرت آنجا را انتخاب کرد منتهی زندان سلول‌هایی داشت که زندانیان در سلول‌ها بودند. زندانیان در سلول‌ها شب و روز را تشخیص نمی‌دادند چون زندان اینقدر در بسته و تاریک بود، وعده شناختشان از اینکه چطور می‌گذرد وعده‌های غذا بود. یعنی محل تشخیص‌شان برای اینکه چند وقت گذشته، وقت غذا بود. لذا این تعبیر که حضرت می‌فرماید: قبل از اینکه غذا بیاید به شما خبر می‌دهم. نکته دیگر اینکه مثل امروز نبود که غذا برنامه داشته باشد، لیست داشته باشد. حضرت می‌گوید: قبل از آوردن غذای امروز به شما خواهم گفت: غذا چیست و چه خواصی دارد؟ علت اینکه حضرت این را مقدم کرد برای این بود که می‌خواست بیان کند تعبیر خوابی که می‌خواهم برای شما بکنم تعبیر یقینی است و ظنی و گمانی نیست. چون تعبیر خواب‌ها همه به احتمال است و هیچکدام از معبرّین با قاطعیت نمی‌توانند بگویند این چیست. آنهایی که به کسب به این علم می‌رسند یعنی دنبال علم می‌رند، هیچگاه با قطع و یقین نمی‌توانند بگویند: تعبیر خواب و تفسیرش چیست. اما حضرت یوسف(ع) می‌خواست نشان بدهد که علم تأویل و تعبیری که دارد از سنخ علوم بشری نیست لذا با قطع و یقین برای شما می‌گویم. برای اینکه این را برای اینها ملموس و محسوس کند و باور ایجاد کند از غذایی که معلوم نیست چیست، به اینها اخبار می‌کند این غذا چیست تا اینها از این یقین کنند که آن هم قطعی خواهد بود. حضرت می‌خواهد از این یقین استفاده کند تا تبلیغ توحید را محقق کند. «قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ» قبل از اینکه غذای شما بیاید، «إِلَّا نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ» خواهم گفت غذا چیست. «قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا» این تعبیری که برای شما از غذا می‌کنم «عَلَّمَنِي رَبِّي» تعلیم خداست نه کسب من!