eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش بعدی دعوت به بیعت با خودشان هست. حضرت فرمودند: بیعت کنید. اینطور نبود که حضرت بگوید: مسأله فلان خون نجس هست، حالا بیایید بیعت کنیم که خون نجس هست، مسأله شرعی نبود، مسأله اعتقاد است. مردم دیدند حج آمدند دیگر بیعت چه معنی دارد. این حرف جدید هم یک بیعت جدید می‌خواهد. این سخت است و میثاق غلیط می‌خواهد. این عهد نیاز دارد، آن را نشکنید. پیغمبر ما نسبت به ما حریص است. حریص به هدایت ما هست. لذا همه چیز را سفت و محکم می‌کند. یکوقت اشتباهی برای شما پیش نیاید. آخر عمر شریفشان ثقلین را می‌فرمایند، اینها افتراق ندارد. «لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» تا جایی که به حوض کوثر به من برسند. اینها جدا نمی‌شوند. در این قضیه اختلاف نکنید. حضرت فرمودند: با خودم و با علی، بیعت معروفی که امیرالمؤمنین با مردها اینگونه بود، با خانم‌ها پرده‌ای گذاشتند و ظرف آبی گذاشتند و حضرت دستشان را آنجا شستند، سه روز بیعت طول کشید. همه دیدند و اعتراف کردند. بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، همین قسمت آخر خطبه بود. حضرت فرمود: این را برسانید. با امام معصوم است که امر به معروف و نهی از منکر شما زنده می‌شود. بزرگترین منکر الهی نفی عصمت و نفی ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) است. از این منکر بزرگتر نداریم. با امیرالمؤمنین معامله کنیم. دست آنها باز است. یا امیرالمؤمنین من اینقدر از دستم برمی‌آید. می‌توانم این را پیشکش کنم. مردم بگویند: امروز عشقی در دلم است، این را زنده نگه داریم. این خودش از عوامل امر به معروف است. ما بچه بودیم در محله‌مان یک حاج آقا صلواتی داشتیم، با دوچرخه دور می‌زدیم و وقتی می‌آمدیم یک صلوات می‌فرستادیم و یک شکلات کوچک به ما می‌داد. این یاد صلوات را در دل ما زنده می‌کرد. کار ما این بود برویم با دوچرخه دور بزنیم. مقصد حاجی صلواتی می‌شد. بدانیم به عشق امیرالمؤمنین می‌شود کار کرد. مادربزرگ‌ها امروز برای نوه‌ها یک کار ویژه بکنند. تلفن بزن و صحبت کن اگر نمی‌توانی آنها را ببینی. عید را تبریک بگو، یا یک هدیه مالی بده. یک تغییر و یک فریاد، منتهی فریاد هرکسی به حسب خودش است. انشاءالله بتوانیم به عشق علی یک قدم برداریم. شریعتی: غیر از این کارهایی که گفتم، برگزاری جشن و کاروان شادی و راهپیمایی، ایستگاه‌های صلواتی و اطعام دادن، دیگر چه کارهایی می‌توانیم بکنیم که در طول سال یاد حضرت باشیم؟ حاج آقای سعیدی: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ» (نهج‌البلاغه/نامه45) کمک کنید. هرکسی به توان خودش زینت برای حضرت علی باشد. «بوَرَعٍ» تقوا داشته باشیم. «وَ اجتهادٍ» سخت‌کوشی، سراغ تنبلی نرویم. لذا امام صادق می‌فرماید: کسی که دیدید در کار دنیا تنبل است، به آخرتش هم امید نداشته باشید. «وَ عفةٍ» چشمت، گوشت، ذهنت پاک باشد. در چهل حدیث حضرت امام هست که می‌فرمایند: غناء و موسیقی حرام که به گوش آدم می‌رسد، مهمترین چیز برای سست عنصر شدن و دور شدن از تعصبات دینی است. عزم را از بین می‌برد. تو دیگر نسبت به دینت اگر نمازت قضا شود ناراحت نمی‌شوی ولی ماشینت خط بیافتد خیلی ناراحت می‌شوی. «سداد» استحکام و مقاومت، وقتی پیامبر(ص) از اصحاب حضرت حجت می‌گوید، می‌گوید: مثل بنیان مرصوص هستند، مثل کوه می‌مانند. اینقدر پیام تعریف می‌کند می‌گویند: کاش ما از اصحاب مهدی بودیم و از اصحاب تو نبودیم! در باب حجت در اصول کافی این روایات هست.
شریعتی: امروز صفحه 426 قرآن کریم، آیات 55 تا 62 سوره مبارکه احزاب را تلاوت خواهیم کرد. چه خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به قرآن ناطق امیرالمؤمنین علی(ع) هدیه کنیم و انشاءالله از ثواب و برکاتش بهره‌مند شویم. «لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً «55» إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً «56» إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً «57» وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «58» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «59» لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا «60» مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا «61» سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا «62» ترجمه : بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرشان و ديگر زنان مسلمان و كنيزانشان گناهى نيست، و تقواى الهى پيشه كنيد زيرا خداوند بر هر چيزى گواه است. همانا خداوند و فرشتگان او بر پيامبر درود مىفرستند؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شما (نيز) بر او درود فرستيد و به او سلام كنيد سلامى همراه با تسليم. همانا كسانى كه خدا و رسولش را آزار مىدهند، خداوند در دنيا و آخرت آنان را لعنت مىكند، و براى آنان عذاب خوار كنندهاى آماده كرده است. همانا كسانى كه خدا و رسولش را آزار مىدهند، خداوند در دنيا و آخرت آنان را لعنت مىكند، و براى آنان عذاب خوار كنندهاى آماده كرده است. و كسانى كه مردان و زنان با ايمان را بدون آن كه كارى كرده باشند آزار مىدهند بدون شكّ بهتان و گناه روشنى را بر دوش كشيدهاند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى بلند بر خود بيفكنند، اين (عمل) مناسبتر است، تا (به عفّت و پاكدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، و خداوند آمرزنده مهربان است. اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و آنان كه در مدينه شايعه پراكنى مىكنند (از كارشان) دست بر ندارند، حتماً تو را بر ضّد آنان مىشورانيم، آنگاه جز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند. آنان لعنت شدگانند، هر كجا يافت شوند بايد دستگير شده و به سختى كشته شوند. اين سنّت خداوند دربارهى كسانى است كه پيش از اين بودهاند (و اين فتنه انگيزىها و دلهرهها را در جامعه به وجود مىآوردند) و هرگز براى سنّت خداوند تغييرى نخواهى يافت.
شریعتی: یادی کنیم از همه بزرگان و اساتید و علما، آنهایی که به ما کمک کردند تا نسبت به مقام امیرالمؤمنین و فضایل اهل‌بیت معرفت پیدا کنیم. از همه پدر و مادرهایی که دست ما را در دست امیرالمؤمنین گذاشتند و ما را در این راه همراهی کردند. انشاءالله روحشان شاد باشد و مهمان سفره امیرالمؤمنین باشند. اشاره قرآنی را بفرمایید. حاج آقای سعیدی: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» خدا و ملائکه بر محمد و آل او صلوات می‌فرستند. صلوات را بر ما آموزش دادند. دقیقاً این در آموزش صلواتی که از فریقین به ما رسیده، این مسأله درج شده است. دعایی است که رد نمی‌شود. اول قنوت و آخر قنوت صلوات بفرستید. خدا دو دعا را مستجاب می‌کند و حیاء می‌کند از اینکه دعایی که بین اینها هست استجابت نکند. در صحیفه سجادیه در بعضی دعاها بیش از ده بار صلوات تکرار شده است. دعاهای ما را به استجابت نزدیک می‌کند، دلهای ما را آرام و شیطان را دور می‌کند. یقین را بالا می‌برد، رأی و شک را از بین می‌برد. انشاءالله خدا قسمت کند این الفاظ ذکر مدام ما باشد. خدا پیغمبر را دوست دارد، اگر او را یاد کردی خدا یادت می‌کند. اگر برای پیامبر دعا کردی، پیامبر هم هوای تو را دارد و دعایت می‌کند. شریعتی: کتابی که معرفی می‌کنم، نویسنده‌اش جرج جرداق مسیحی است. کتابی به نام «امام علی صدای عدالت انسانی»، امام علی در کلام دیگران و خواندن فضایل حضرت لذت دیگری دارد وقتی آنها به عظمت حضرت اعتراف می‌کنند. آقای خسروشاهی این کتاب را توضیح دادند و ترجمه کردند. برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بزنید و دوستان من، شما را راهنمایی خواهند کرد.
حاج آقای سعیدی: آقا بزرگ تهرانی در مورد میر حامد هندی(ره) که این هفته از ایشان یاد خواهیم کرد، فرموده بودند: در سده‌های اخیر کسی را نمی‌شناسم که در این راه مانند ایشان جهاد کرده باشد. یک کتاب در مورد رد بر شیعه در هند نوشته شد، تحفه اثنی عشریه نوشتند و خلی باعث انحراف شد. ایشان اینقدر در کتاب عبقات الانوار قشنگ پاسخ داد که اصلاً آن کتاب به حاشیه رفت. حاکم وقت پولی داده بود و گفته بود: جواب کتاب را هم بنویسید که این مشهور نشود و پاسخ کتاب ما نباشد. علماء پاسخ داده بودند که چطور ردیّه بنویسیم؟ این کتاب همه از سندهای ما استفاده کرده و باید بر خودمان ردیّه بنویسیم. هرکس با امیرالمؤمنین در بیافتد ضایع می‌شود. «شمشیر آخته» عبارتی است که مرحوم علامه امینی در مورد ایشان دارد. شمشیر آخته خدا بر سر دشمنان حق! علامه امینی آدم دقیقی است. ایشان زندگی‌شان را روی این قضیه گذاشتند. عزت دنیایی چیزی نیست. باید آن دنیا دید خداوند چه کسانی را عزیز خواهد کرد. پیامبر در فراز آخر این خطبه فرمودند: وقتی حضرت حجت بیاید، آنوقت آرزوی تمام انبیای الهی محقق می‌شود. آن عدل و قسطی که همه آدم‌ها منتظر بودند، با ظهور حضرت حجت اتفاق می‌افتد و دلهای همه شاد می‌شود. همه آنهایی که منتظرش بودند انتظارشان پایان می‌یابد. خیلی دلتنگ هستیم. ما که اینقدر دلمان برای ولایت حضرت علی تنگ شده، مهدی فاطمه را ببینیم. ببینیم وقتی که دست به خانه کعبه می‌گذارد و می‌گوید: من بقیة الله هستم، من کسی هستم که آمدم انتقام شهادت حضرت صدیقه را بگیرم. من کسی هستم که «یا لثارات الحسین» می‌گویم. انتقام همه ظلم‌هایی که در تاریخ شده است را بگیرد. خدایا به برکت روز عید غدیر ما را از سربازان و محبین حضرت قرار بده. انقلاب ما را به انقلاب حضرت حجت متصل بفرما. آنی و کمتر از آنی ما را از یاد اهل‌بیت غافل نکن. خدایا به عشق علی توفیق بده زندگی ما در رکاب و خدمت حضرات اهل‌بیت(ع) باشد. شریعتی: می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد *** یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع : توصیف محتوای خطبه پیامبر اکرم (ص) در روز عید غدیر 🗓 چهارشنبه هفتم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۲.۱ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #سیره_تربیتی_انبیاء_الهی_در_قرآن_کریم - #حضرت_یوسف_علیه_السلام #شرح_آیات_37_و_38 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_عابدینی 🗓 تاريخ پخش : دهم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیره تربیتی حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم، شرح آیات 37 و 38 كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين عابدینی تاريخ پخش : 10-06-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین شریعتی: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و الائمة المعصومین علیهم السلام» سلام می‌کنم به همه بینندگان و شنونده‌های نازنین‌مان، انشاءالله باغ ایمانتان آباد و دلتان شاد باشد. میلاد با سعادت حضرت باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر را تبریک می‌گویم. انشاءالله زیارت با معرفت حضرت نصیب همه ما شود. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید. حاج آقای عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله، خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. ایام بزرگ غدیر و همچنین میلاد امام موسی کاظم(ع) را تبریک می‌گویم. انشاءالله جذبه‌هایی که در این ایام شامل حال اولیاء می‌شود، شامل حال ما هم بشود. شریعتی: امسال برای جشن غدیر خیلی‌ها سنگ تمام گذاشتند تا عید ولایت را با شکوه برگزار کنند. از حضرت امام کاظم(ع) بشنویم و وارد بحث امروز شویم. حاج آقای عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) انشاءالله به برکت ایام غدیر جزء سربازان و یاران و بلکه سرداران حضرت قرار بگیریم. تعبیری که مقام معظم رهبری در کتاب انسان 250 ساله دارند که حتماً توصیه می‌کنم گفتار ایشان در رابطه با امام کاظم(ع) را بخوانند، این است که در رابطه با سرگذشت امام کاظم(ع) یک سرگذشت متصلی در تاریخ به ما نرسیده، لذا با اینکه 35 سال دوران امامت ایشان بوده و خیلی فراز و نشیب داشته، چهار خلیفه عباسی که مقتدر ترین و مستبدترین خلفای عباسی بودند در دوران حضرت بودند. یعنی دو خلیفه مقتدر منصور و هارون و دو خلیفه مستبد شدید مهدی و هادی عباسی در دوران حضرت بودند. بارها حضرت را برای کشتن از مدینه به جای دیگر می‌بردند. اینقدر این دوران سخت بود طوری که وقتی امام صادق(ع) از دنیا رفتند، برای اینکه حضرت را از بین نبرند، وصی خودشان را چهار نفر قرار می‌دهند و پنجمین نفر را امام کاظم قرار می‌دهند. اولین وصی را خود منصور عباسی قرار می‌دهند. دومین وصی را حاکم مدینه قرار می‌دهند. اگر بنا شد اوصیاء ایشان را گرن بزنند اول اینها را گردن بزنند. یعنی اینقدر شرایط سخت بود. در ابتدای دوران امام صادق(ع) قدرت منصور نبود لذا حضرت درس عمومی داشت. بعد کم کم طوری شد که منصور عباسی انبار بزرگی از اسکلت ساداتی که کشته بود از بنی هاشم و دیگران، اینها را زنده زنده کشته بود. یک انباری داشت که پر از اسکلت بود. یعنی خیلی فجیع می‌کشتند تا دیگران مرعوب شوند. در این جریان امام کاظم(ع) با توجه به اینکه در دوران منصور تمام جریان‌ها سرکوب شده بودند، جریان امام کاظم تنها جریانی بود که حالت انقلابی و سازمان دادن شیعیان را در تمام نقاط کشور اسلامی شکل می‌داد. لذا آن دوره تنها کسی که این سازماندهی را شکل داد، امام کاظم(ع) بود که نگذاشت این جریانات کاملاً از بین برود و حفظ کرد. حتی به قیمت تبعید شدن و زندان شدن‌های مکرر، ولی مأموریتش را انجام داد. همین مقدار که بدانیم برای قیام و برپا شدن حکومت اسلامی، تا اینجا خیلی سختی و خون‌دلها از اولیای الهی خورده شده تا امروز ما حاکمیتی داریم که شبیه حاکمیت معصوم است. انشاءالله موانع و مشکلاتی که در کشور ما هست برطرف شود تا زحمت‌هایی که در طول تاریخ حضرات معصومین(ع) کشیدند، مقدمه و زمینه ظهور باشد. شریعتی: تو یوسفی و مجازات یوسفی این است *** چنین دهند گواهی تمام قرآن‌ها
هفته‌های گذشته در مورد خواب صحبت کردیم، نکات خیلی خوبی را شنیدیم و خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت. به قصه حضرت یوسف(ع) برمی‌گردیم و قرار است آیه 37 سوره مبارکه یوسف را بشنویم. حاج آقای عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم، در محضر آیه 37 سوره مبارکه یوسف هستیم. «قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» این آیه شریفه پس از آن بود که دو نفر همراه یوسف وارد زندان شدند و پس از مدت‌ها که در زندان بودند، احوال حضرت یوسف را دیدند که از محسنین است و از کارهای همه گره‌گشایی دارد، اینها هم خوابی دیدند، خدمت حضرت آمدند خوابشان را عرضه کنند تا گره از کار اینها گشوده شود. لذا خوابی که داشتند این بود که یکی دیده بود دارد انگورها را می‌فشرد تا برای شاه و پادشاه خمر و شراب را آماده کند و دیگری خواب دیده بود طبقی از نان بر سرش است و حرکت می‌کند و پرندگان از این طبق می‌خورند. آمدند به حضرت یوسف عرض کردند: ما این دو خواب را دیدیم. برای ما تعبیر کنید! حضرت فرمود: قبل از اینکه غذا بیاورند من به شما می‌گویم که این غذایی که امروز می‌آورند چیست و چه خصوصیاتی دارد و چیست. اینکه حضرت می‌فرماید: قبل از اینکه غذا بیاورند من برای شما می‌گویم به چه معناست؟ چرا حضرت یک چنین تعبیر رؤیا را به این مسأله موکول کردند؟ وقتی یوسف(ع) وارد زندان شد، در زندان یک تک درخت خشکیده بود که حضرت آنجا را انتخاب کرد منتهی زندان سلول‌هایی داشت که زندانیان در سلول‌ها بودند. زندانیان در سلول‌ها شب و روز را تشخیص نمی‌دادند چون زندان اینقدر در بسته و تاریک بود، وعده شناختشان از اینکه چطور می‌گذرد وعده‌های غذا بود. یعنی محل تشخیص‌شان برای اینکه چند وقت گذشته، وقت غذا بود. لذا این تعبیر که حضرت می‌فرماید: قبل از اینکه غذا بیاید به شما خبر می‌دهم. نکته دیگر اینکه مثل امروز نبود که غذا برنامه داشته باشد، لیست داشته باشد. حضرت می‌گوید: قبل از آوردن غذای امروز به شما خواهم گفت: غذا چیست و چه خواصی دارد؟ علت اینکه حضرت این را مقدم کرد برای این بود که می‌خواست بیان کند تعبیر خوابی که می‌خواهم برای شما بکنم تعبیر یقینی است و ظنی و گمانی نیست. چون تعبیر خواب‌ها همه به احتمال است و هیچکدام از معبرّین با قاطعیت نمی‌توانند بگویند این چیست. آنهایی که به کسب به این علم می‌رسند یعنی دنبال علم می‌رند، هیچگاه با قطع و یقین نمی‌توانند بگویند: تعبیر خواب و تفسیرش چیست. اما حضرت یوسف(ع) می‌خواست نشان بدهد که علم تأویل و تعبیری که دارد از سنخ علوم بشری نیست لذا با قطع و یقین برای شما می‌گویم. برای اینکه این را برای اینها ملموس و محسوس کند و باور ایجاد کند از غذایی که معلوم نیست چیست، به اینها اخبار می‌کند این غذا چیست تا اینها از این یقین کنند که آن هم قطعی خواهد بود. حضرت می‌خواهد از این یقین استفاده کند تا تبلیغ توحید را محقق کند. «قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ» قبل از اینکه غذای شما بیاید، «إِلَّا نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ» خواهم گفت غذا چیست. «قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا» این تعبیری که برای شما از غذا می‌کنم «عَلَّمَنِي رَبِّي» تعلیم خداست نه کسب من!
روایت زیبایی است که انبیاء که مبعوث می‌شدند، هرکدام در هر زمانی که مبعوث می‌شدند معجزه‌شان مرتبط بود با آن علم رایج دوره، زمانی که موسی(ع) مبعوث شد، اژدها شدن عصا از سنخ سحر نبود ولی در آن ردیف بود. چون آنها ریسمان‌ها را می‌انداختند و حرکت می‌کرد، مردم خیال می‌کردند اینها تکان می‌خورند. اما موسی عصا را انداخت «فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى» (طه/20) یک اژدهای واقعی شد. همین جریان زمان عیسی(ع) وقتی طب در آن زمان بود، عیسی(ع) مرده را زنده کرد. عیسی (ع) مریضی‌های لا علاج را شفا می‌داد که طب از آن قطع امید کرده بود. در زنده شدن مرده که قطعاً برای آنها راهی در این نبود تا از این منظر اول عالمان آن زمان مورد خطاب باشند. قشر فرهیخته آن دوره مورد خطاب قرار بگیرند. در دوره پیامبر که فصاحت و بلاغت بود باز قرآن آمد که هم از جهت بلاغت و فصاحت ظاهری در اوج بود و هم از جهت بلاغت و فصاحت باطنی یعنی نظام معنا که بهترین معانی، بالاترین معانی، هدایتگری نهایی در این بود که جاودانه هم هست. در دوران یوسف(ع) آنچه رایج بود به قرینه آنچه در قرآن آمده، عده‌ای از عالمان در دربارها بودند که اینها معبّر خواب بودند. یعنی تعبیر خواب آن دوره رایج بود. علمی بود که خیلی ترویج داشت، لذا یوسف از همین درون زندان، همین مسأله زمینه چینی می‌شود برای تعبیر خوابی که بعداً همه معبرین از تعبیر آن عاجز می‌شوند. پس تعبیر خواب یوسف در زندان مربوط به علم رایج آن زمان است منتهی «ممّا عَلّمنی ربّی» نه مثل آنها با کسبشان و تحصیلشان و خواندنشان یاد گرفته باشند، خدا عنایت کرده است. لذا می‌گوید: تعبیری که از خواب شما بیان می‌کنم «ممّا علّمَنی ربّی» این نشان می‌دهد آدم باید حواسش باشد. هرکس به دنبال علم هست، هرگاه طهارت وجودی‌اش بیشتر باشد، خدای متعال افاضه می‌کند و علمش «علّمنی ربّی» می‌شود. اگر علم کسی «مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي» شد، این پایان ندارد، هلاکت ندارد و بقاء دارد. تعبیر دیگر این هست که «مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي»، «مِمَّا» یعنی این بعضی از علومی است که از خدا به من افاضه شده، یعنی من علوم دیگری هم دارم. این عرضه است به اینکه دیگران هم بیایند به دنبال علوم دیگر هم باشند که بعد در مدیریت بحران که در وضع قحطی پیش آمد، مدیریت بحران جزء علومی بود که یوسف داشت و توانست به بهترین وجه بروز بدهد و پیاده کند و بتواند مردم را از قحطی نجات بدهد. اگر در نظامی مؤمنین طهارت وجودی‌شان را بیشتر کنند، در همین علوم کسبی هم خدای سبحان افاضات بیشتری دارد، یعنی گاهی می‌بینید که راه حل در وقتی انسان به دنبالش است و طهارت در وجودش نیست، تضرع در وجودش به جانب خدا نیست، گاهی جلوی دستش است ولی متوجه نمی‌شود. هرچه این رابطه را با خدا قوی‌تر کند منتقل می‌شود به فرمولی که باید پیدا کند، می‌بیند جلوی دستش بود و تا الآن از آن غافل بود. لذا هرکسی در ظرف خانواده و اجتماعش، هرچقدر وجودشان را طاهرتر بکنند، تضرعشان را به درگاه الهی بیشتر کنند، عنایت خدا در نشان دادن راه به آنها بیشتر می‌شود. لذا مسئولین اگر وقت زیادی برای خدمت به مردم می‌گذارند، این نوع تضرع و رابطه را هم جزء برنامه‌هایشان ببینند. خدای سبحان وعده داده در این مواقع امداد بکند. انشاءالله خدای سبحان مسئولین ما را امداد کند و با نگاه به خدا وقتی این راهها را پیاده کردند، برکتش هم بیشتر می‌شود و مردم به طمأنینه بیشتر می‌رسند.
دنباله این «مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي» بیانی که خیلی زیباست این است که از اینجا یوسف(ع) که اینها سراغ یوسف آمدند، از فرصت استفاده می‌کند، شاید در قرآن آغاز ابلاغ و دعوت تبلیغ یوسف از دینش و توحید را از اینجا می‌شود ردیابی کرد. یوسف بیان می‌کند «إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافرونَ» من ترک کردم دین قومی را، «ملة» به معنای دین است. «مِلَّةَ قَوْمٍ» مردمی که یک فرهنگی داشتند، دینی داشتند. «لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» اینها ایمان به خدا نداشتند، «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافرونَ» چند نکته زیبا اینجا هست. اولاً این آیه شریفه با این شروع می‌شود که «إِنِّي تَرَكْتُ» من ترک کردم، در آیه بعد می‌فرماید: «وَ اتَّبَعْتُ» چه چیز را مقدم کرد؟ «تَرَكْتُ». یعنی اول ترک را مقدم کرد، بعد تبعیت را که نشان می‌دهد انسان برای حرکت و کمال چگونه باید آغاز کند؟ اول باید ترک کند. در بحث‌های اخلاقی داریم تخلیه و بعد تجلیه و تحلیه. بعضی قائل هستند که اگر بدی‌ها برود، خوبی‌ها آشکار می‌شود. این در مرتبه اخلاق و عمل و اعتقاد هست. «لا اله» که شد، «الا الله» خودش را نشان می‌دهد. تا این الهه‌ها هستند، غفلت هست. وقتی این الهه‌ها را از ذهنت زدودی، این خودش را نشان می‌دهد. در عمل هم همینطور است. «تَرکتُ» از این بدی فاصله گرفتم، «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ» تبعیت بلافاصله بعد از این شروع می‌شود. ما در تعبیرات داریم که یک فطرت فرار از نقص داریم، یک فطرت شوق به کمال داریم. اینها روش است، روش از عمل ظاهری شروع می‌شود. اخلاق که ملکات است شامل می‌شود، اعتقاد را که یک بینش است شروع می‌شود. هم در مرتبه بینش، هم در مرتبه گرایش، هم در مرتبه انگیزه، در تمام اینها روش است. فطرت فرار از نقص داریم که کندن از بدی است. دور شدن و نفرت نسبت به نقص است. این فرار از نقص است. این یک فطرت در وجود انسان است و اصلاً به مؤمن و کافر کار ندارد، همه انسان‌ها از نقص بیزار هستند به دنبال جدا شدن از نقص هستند. یک فطرت شوق به کمال داریم که همه انسان‌‌ها شوق به کمال دارند. تفاوت در این است که وقتی دین صحیح از غیر صحیح پیش می‌آید، کمال را چه می‌بینند؟ نقص را چه می‌بینند و تطبیق‌شان چگونه است؟ یعنی فطرت فرار از نقص و شوق به کمال در همه هست. اما تطبیق اینکه نقص چیست از آن فرار می‌کنیم. هرچه را فهمید نقص است، از آن گریزان است. اشتباه در اینجا صورت می‌گیرد که نقص را اشتباه می‌گیرد. خیلی وقت‌ها کمال را اشتباه می‌گیرد. جای خوبی و بدی عوض می‌شود. لذا اول آن چیزی که شیطان می‌خواهد دخالت بکند، کمرنگ کردن مرز بدی است. می‌خواهد انسان از نقص فاصله نگیرد. لذا اگر انسان می‌خواهد در مسیر صحیح بیافتد، پررنگ شدن مرز بدی‌ها آغاز کار است که فاصله‌اش را با بدی‌ها بیشتر کند.
هرچه شناخت بدی در وجود ما قوی‌تر شود، «تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» در آیت الکرسی می‌خوانیم «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّه» (بقره/256) اول کفر به طاغوت است. اینها روش است و اتفاقی نیست. «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» پس اگر عروه وثقی الهی و آن ریسمان محکم را می‌خواهیم دو کار باید بکنیم، اول از طاغوت جدا شویم. طاغوت هرچیزی غیر از خداست. هر تبعیتی به غیر خدا، هر اطاعت امری به غیر خدا، هر رجوعی به غیر امر الهی طاغوت می‌شود. کسی که به طاغوت کفر بورزد و «یؤمن بالله» ایمان به خدا بیاورد، این فطرت فرار از نقص است. خدا رمز گشایی می‌کند در اینکه شیطان از کجا وارد می‌شود. با فعل انبیاء دارد نشان می‌دهد. نقطه آغاز را کجا قرار بدهیم. فراز از نقص ترک بدی، جدا شدن از بدی انسان را آماده برای عمل به خوبی می‌کند. حتی برای مربیان اگر می‌خواهند تربیت کنند، مرز با بدی را یاد بدهد که دانش آموز یاد بگیرد باید از بدی جدا شود. «انّی تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» آنوقت دو نکته را می فرماید. ترک کردن، اینها دو خصوصیت داشتند یکی خدا را قبول نداشتند، اما نکته بالاتر این است که «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافرونَ» معاد را با تأکید ذکر می‌کند که قبول نداشتند یعنی قبول نداشتن معاد در وجود اینها پررنگ‌تر است. یعنی باور به معاد نگه‌دارنده‌ی خیلی چیزهاست، یعنی اگر می‌خواهیم در جایی تأثیر و انگیزه ایجاد کنیم، باور به معاد انگیزه ساز است. ملتی که باور به معادشان ضعیف شد، باور به خدا را هم از دست می‌دهند. «هُم»، «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافرونَ» تأکید زیاد که کفر اینها به معاد و باور نداشتن آنها به معاد، که فقط دنیاست. در زندگی ما معاد چقدر نقش دارد؟ در افعال و رفتار ما از صبح تا شب، باور به معاد که جهان ابدی است و هیچ چیزی از بین نمی‌رود. یک کسی که معاد را باور دارد، پوچی و آن حالت یأس در وجودش راه پیدا نمی‌کند. این یک ابدیت برای انسان است. کسی که به ابدیت وعده دادند توان برای ابدی شدن هم به او دادند. می‌فهمد استعداد او این مقدار نیست که فقط یک حیات دنیاست و چیزی نیست. تمام تحلیل‌هایش متفاوت می‌شود با کسی که باور به این ندارد. وقتی کسی در حیات دنیا به یک سرخوردگی و شکست رسید، برایش همه چیز تمام شده است. اما کسی که باور دارد این یک برهه کوچک است، توان پیدا می‌کند که تغییر ایجاد کند، به پوچی نمی‌رسد. اینها را خدای سبحان در یک رفتار و گفتگوی عادی با دو زندانی دارد روش‌های تربیتی را و عوامل اساسی نگاه را تبیین می‌کند. در ارتباطمان همین نوع بیان را باید به کار بگیریم. نمی‌خواهد معاد را جداگانه پررنگ کنیم، در ضمن افعال و گفتگوها معاد را پررنگ کنیم. در ضمن رفتارمان معاد را پر رنگ کنیم تا تأثیر گذار باشد. بحث معاد بحث خیلی عظیمی است که معاد از نگاه قرآن در نظام تربیتی و تغییر سبک زندگی چقدر اهمیت دارد.
«وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ» این ترک کردن هم شامل کنعانیانی است که غیر از یعقوب و خاندان یعقوب می‌خورد و استفاده می‌شود که دیگران اینها را قبول نداشتند و آنجا هم دین کفر بوده که استفاده می‌شود و بعضی هم این را نقل کردند. من از اینها جدا شدم، «تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ» هم مصر را شامل می‌شود، دورانی که آمد و هم کنهان. در عین حال که ترک کردم،«وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي» من از دین آباء خودم تبعیت کردم. اولین بار است که یوسف(ع) خودش را معرفی می‌کند. تاکنون کسی نمی‌دانست یوسف از کجا آمده است. چون ابراهیم خلیل به واسطه آتش انداختن که نمرود انداخت، با اینکه دو نسل از آن ماجرا گذشته و بعد حضرت اسحاق و یعقوب بوده و بعد یوسف (ع) آمده است، اما مردم خاطره ابراهیم را می‌شناسند. مثل اینکه وقتی امام رضا(ع) به ولایتعهدی رسید، پس از امام رضا(ع) فرزندان امام رضا و نوادگان، همه را به عنوان ابن الرضا می‌شناختند. یعنی خود اینها شخصیت عظیمی بودند اما امام رضا عَلم شد و اینها به عنوان ابن الرضا شناخته می‌شدند. جریان ابراهیم خلیل تشخص پیدا کرد. هر انتسابی به ابراهیم برای مردم تداعی کننده رابطه با خدا بود که آن آتش عظیم در مقابل اراده الهی سرد شد. خود این تبیین و ارتباط، انس ایجاد می‌کند و ذهن‌ها را برای قبول نزدیک می‌کند. تک تک الفاظی که در قرآن به کار آمده هدایتگری درونش است. یعنی من از یک مسیر روشن و نورانی آمدم و بدانید اگر دارم ادعای دینی را می‌کنم در مقابل دین شرک، ادامه همان دینی است که ابراهیم ابراز کرده بود. اسحاق و یعقوب ابراز کرده بودند. «ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ» یعنی اصلاً در وجود ما امکان شرک نیست. برای ما پسندیده نیست. هیچ مرتبه‌ای از شرک! شرک خفی در وجود ما هست، شرک جلی نیست. شرک پنهان هست که این را از دین خارج نمی‌کند اما این توحید محض نیست. هیچ مرتبه‌ای، نه شرک جَلی و نه شرک خفی در وجود ما نیست. علامه در المیزان بیان خیلی زیبایی در این مورد دارند. اگر دوستان مایل هستند مراجعه کنند. «ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ» شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. تنها قصه حضرت یوسف را نمی‌خوانیم بلکه تفسیر قرآن هم هست. پی می‌بریم که این کتاب چگونه ما را هدایت می‌کند و مسیر زندگی را به ما نشان می‌دهد.
امروز صفحه 429 قرآن کریم، آیات 8 تا 14 سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهیم کرد. چقدر خوب است که ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند امام کاظم(ع) هدیه کنیم. امام کاظم(ع) باب الحوائج هستند. انشاءالله به برکت این آیات نورانی و نام و یاد امام کاظم، باب الحوائج خداوند به همه مریض‌ها شفای عاجل عنایت کند و لباس عافیت بر تنشان بپوشاند. این هفته قرار است از امام موسی صدر در برنامه یاد کنیم. «أَفْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِيدِ «8» أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «9» وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ «10» أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «11» وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِيرِ «12» يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ «13» فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ «14» ترجمه : آيا او (دانسته) بر خدا دروغى بسته يا جنونى در اوست؟ (نه، چنين نيست) بلكه كسانى كه به آخرت ايمان ندارند در عذاب و گمراهى دورى (از نجات و حقّ) هستند. آيا به آن چه از آسمان و زمين، پيش رو و پشت سرشان است نگاه نكردند؟ اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مىبريم يا قطعههايى از (سنگهاى) آسمان را بر سرشان فرود مىآوريم، همانا در اين (تهديد) براى هر بندهى توبه كارى عبرت قطعى است. و همانا داوود را از سوى خود فضيلتى داديم (و گفتيم:) اى كوهها! با او (در تسبيح خدا) هم نوا شويد و (اى) پرندگان! (همراهى كنيد) و آهن را براى او نرم كرديم. (و گفتيم:) زرههاى كامل و فراخ بساز و بافت آن را درست اندازهگيرى كن. و كار شايسته انجام دهيد، همانا من به آن چه عمل مىكنيد بينا هستم. و براى سليمان باد را (رام و مسخّر كرديم) كه صبحگاهان مسير يك ماه را مىپيمود و عصرگاهان مسير يك ماه را، و براى او چشمهى مس (گداخته) را روان ساختيم و گروهى از جنّ پيش روى او به اذن پروردگارش كار مىكردند؛ و هر يك از آنان كه از فرمان ما سرپيچى مىكرد او را از عذاب فروزان مىچشانديم. جنّيان، هر چه را كه سليمان مىخواست از محراب و تمثال و ظروف بزرگ مانند حوضچه و ديگهاى ثابت برايش مىساختند. اى خاندان داوود! شكر (اين همه نعمت را) بجا آوريد. امّا اندكى از بندگان من سپاسگزارند. پس چون مرگ را بر سليمان مقّرر داشتيم، كسى جنّيان را از مرگ او آگاه نساخت مگر جنبندهى زمين (/ موريانه) كه عصايش را (به تدريج) مىخورد، پس چون سليمان به زمين افتاد جنّيان دريافتند كه اگر غيب مىدانستند، در آن عذاب خوار كننده (كارهاى سخت) نمىماندند.
شریعتی: انشاءالله زیارت مشهد الرضا و زیارت کاظمین نصیب همه دوستان ما شود. از امام موسی صدر بشنویم. انشاءالله خبرهای خوبی از سلامت ایشان به ما برسد، این شخصیتی که هرچقدر از ایشان بگوییم کم گفتیم. حاج آقای عابدینی: من اول یک قصه‌ای را از ایشان بگویم که بسیار شنیدنی است. ایشان به کشورهای مختلفی رفت و آمد داشتند. لذا دشمن هم دنبال این بود که راهی پیدا کند تا بتواند اینها را تخطئه کند. یک دخترخانم مسیحی جلوی ایشان می‌آید و دست دراز می‌کند که دست بدهد. دوربین‌ها همه مشغول بودند، دستش را به سینه می‌گذارد و اظهار ادب می‌کند. دختر خانم این سؤال را می‌کند که بخاطر اینکه من نجس هستم با من دست نمی‌دهید؟ جمله‌ای ایشان دارد می‌گوید: من بخاطر اینکه طهارت و کرامت شما حفظ شود با شما دست نمی‌دهم. او می‌خواست بگوید این مسأله است و بعد این را در بوق و کرنا کنند و بتوانند ایشان را در بعضی ارتباطات تحت فشار قرار بدهند. اما ایشان با یک نگاه زیبا این را بیان کردند. شرافت زن در این ارتباطات نیست. همین مسأله در حجاب و روابط دیگر هست. این محدودیت‌هایی که دین می‌گذارد فشار بر زن نیست، بلکه تکریم زن است. در نگاه غربی زن یک کالای مصرفی است. خانمی را دیدم که وقتی می‌خواستند از ایشان مصاحبه بگیرند، یک خرده لباس ایشان باز بود. گفته بودند لباستان را مقداری بپوشانید. خانم می‌گفت: اولین بار بود که می‌گفتند: قدری خودت را در مصاحبه بپوشان، معلوم می‌شود اندام من مطلوب نیست برای این مصاحبه و خودم مطلوب هستم! خیلی برایش جذاب بود. اگر به نگاه فطری برگردیم اینها می‌تواند یک وجودی را تکان بدهد. ایشان صحبت‌هایی در مورد غدیر دارند. در رابطه با غدیر یک سخنرانی زیبایی دارند، می‌فرمایند: پیام غدیر این است که ما تابع اراده خدا باشیم. یعنی خدایا من در حکومت عقلم را منتهای نگاهم قرار نمی‌دهم. عقلم مرا به اینجا می‌رساند که تابع تو باشم. پس پیام غدیر این است که تابع اراده خدا باشیم نه تابع خودخواهی و هوس خود! یعنی وقتی خدا را حاکم کردیم و گفتیم: می‌خواهیم حاکمیت خدا در اجتماع محقق شود، یعنی خدایا ما اراده‌مان را تحت اراده تو قرار می‌دهیم با عقلمان. با عقل به این می‌رسیم که تو حاکم باشی. غدیر یعنی آزادی از غیر خدا! این بیان خیلی بیان زیبایی است.
آیاتی که تلاوت شد، خیلی زیباست. در نگاه قرآنی انبیای ما در عین اینکه کارشان تبیین علم نبود و هدایتگر بودند اما گردنه‌های اصلی علم را توجه و عنایت داشتند و از جانب خدای سبحان مأمور به ابراز بعضی نکات بودند. در قصه حضرت آدم عرض کردیم که حروف معجم معجزه آدم است. یعنی حروف معجم که گفتگو با آن صورت گرفت و انسان توانست مقاصدش را با لفظ منتقل کند و می‌تواند انسان را از حیوانات جدا کند، معجزه آدم بود. در این صفحه چند معجزه را بیان می‌کند از جمله اینکه ما به داود(س) از فضلمان دادیم به گونه‌ای که همراه داود کوهها و پرندگان هم صدا و هم ناله می‌شدند. یعنی انسان می‌تواند به گونه‌ای باشد که کوه و پرندگان و هستی همراه او در وجودش باشند. «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ» آهن را برای او نرم کردیم، که این آهن می‌توانست در دست داود نرم شود. اینها نظام علمی عالم است. برای داود طوری قرار دادیم «أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ» می‌توانست ظروف بزرگ درست کند، می‌توانست زره ببافد. بافتن زره با آهن خیلی سخت است. برای سلیمان طوری قرار دادیم که باد را تحت تصرف او قرار دادیم. در یک صبح به اندازه یک ماه حرکت می‌کرد و در یک عصر به اندازه یک ماه حرکت می‌کرد. اینها تصرف در نظام علمی است یعنی راه را باز کردند و افق را نشان می‌دهند. ظرفیت‌های ارتباط انسان با عالم را نشان می‌دهند. جن را تحت تسخیر قرار گرفته بود، به گونه‌ای که برای سلیمان محاریب درست می‌کردند. اینها تندیس و تماثیل درست می‌کردند. «جِفان» حوضچه‌های بزرگ درست می‌کردند. یاد می‌گیریم انبیاء در عین اینکه در نظام هدایتگری دست داشتند، گاهی به مناسبت اینکه نشان بدهند مبدیء اینها از آنجاست، لذا خدای سبحان به دست آنها بسیاری از نظامات علمی را آشکار کرده که قبلاً اشاره کردیم. شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای عابدینی: انشاءالله به برکت امام کاظم(ع) که باب الحوائج است حاجت جوانان ما که ازدواج و اشتغال است، برآورده شود. انشاالله به برکت امام کاظم(ع) خدای سبحان همه ما را از وسوسه‌های شیطان حفظ کند. شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع سیره ی تربیتی حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم - شرح آیات ۳۷ و ۳۸ سوره مبارکه یوسف 🗓 شنبه دهم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۲.۲ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #شناخت_امیرالمؤمنین_ع_براساس_زیارت_غدیریه_امام_هادی_ع 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_بهشتی 🗓 تاريخ پخش : یازدهم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه: شناخت امیرالمؤمنین(ع) براساس زیارت غدیریه امام هادی(ع) كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتی تاريخ پخش: 11- 06-97 بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. شریعتی: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة المعصومین علیهم السلام» غدیر پایتخت دل عاشق است. سلام می‌کنم به روی ماه شما، ایام و اعیاد بر شما مبارک باشد. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله هرجا که هستید زیر سایه امیرالمؤمنین و اهل‌بیت بزرگوار باشید. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمة الله. من هم خدمت بینندگان و شنوندگان این برنامه سلام می‌کنم. از خدا می‌خواهیم هر آنچه خیر است به زبان ما جاری شود و ما را از هر اشتباه و آفت و آسیبی به دور بدارد. این روزها مناسبت‌های پی در پی علوی است. نزول سوره انسان یا «هل أتی»، ماجرای انگشتر بخشی امیرالمؤمنین، ماجرای بسیار مهم مباهله، اینها همه خط‌هایی است که پی در پی آمده و خداوند اینطور تقدیر کرده که در فاصله هجدهم تا بیست و پنجم ماه ذی الحجه مؤمنین نخ‌ها و طناب‌های توسلی زیاد داشته باشند، شریعتی: هفته گذشته زیارت غدیریه امام هادی(ع) را بیان شیوای حاج آقای بهشتی تقدیم شما کردیم. امروز وعده دادیم ادامه آن زیارتنامه‌ و فرازهای انتخاب شده را بشنویم. حاج آقای بهشتی: بسم الله الرحمن الرحیم، سعی کردم فرازهایی که یک آیه قرآن در دل آن گنجانده شده را بیان کنم. وقتی انقلاب رخ می‌دهد کسانی هستند از روزهای اول شانه‌هایشان را زیر بار انقلاب می‌گذارند. یک کسانی روزهای میانی و یک کسانی روزهای پایانی، کسانی هستند برای انقلاب کارهای سخت انجام می‌دهند. مثل جانفشانی و دادن مال و فرزند. کسانی هستند که حمایت زبانی می‌کنند یا قلباً مدافع انقلاب هستند. اینها از نظر ارزش متفاوت است. آیات زیادی در قرآن داریم که نور با ظلمات یکی نیست یا کسی که می‌داند با کسی که نمی‌داند مساوی نیستند. کسانی بودند که خانه کعبه را برای زیارت حاجیان بیت الله الحرام آماده می‌کردند. کسانی بودند برای حاجیان آب و غذا و محل سکونت آماده می‌کردند. این افتخاری بوده و اسلام که آمد آنها همچنان مباهات و افتخار می‌کردند. حتی به علی بن ابی طالب طعنه می‌زدند که شما کلیددار کعبه نبودی یا در سقایة الحاج نقشی نداشتی. در برنامه قبل به این آیه رسیدیم «وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى :(أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ» اینها با هم یکی نیستند. در کشور ما با گذشت چهل سال، کسانی بودند که جان دادند، کسانی فرزند دادند، کسانی مال دادند، اینها با هم مساوی نیستند. کسی که مسجد یا حسینیه ساخته نباید خودش را با یک رزمنده‌ای که جانش را فدا کرده، مساوی بداند. امیرالمؤمنین در بدر، احد، خندق و خیبر غوغایی به پا کرده و از نظر ارزشی اینها یکجور حساب نمی‌شوند. کسی کارخانه‌دار بوده و پول داده خدا پدرش را بیامرزد. ولی در مقایسه ارزش‌ها متفاوت هستند.
آیه دیگر «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا» یکی از ارزش‌های اسلام هجرت است. اولین مرد از گروه مهاجران امیرالمؤمنین است به اضافه چند زن از جمله فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبیر، فاطمه بنت محمد(ص). درگیری پیش آمد چون مشرکین اجازه مهاجرت نمی‌دادند و می‌گفتند: هرکس مهاجرت کند خانه‌اش را خراب و اموالش را مصادره می‌کنیم. اولین گروهی که جرأت کردند این گروه هستند. مشرکین حمله کردند، امیرالمؤمنین دفاع کردند و خانم‌ها را از روی شتر انداختند و با شمشیرش دفاعی کرد که مشرکین مأیوس شدند و راهی مدینه شدند. باب مهاجرت با این کاروان باز شد. امیرالمؤمنین بارها فرمود که اولین مؤمن و مجاهد و مهاجر من هستم. «وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» جهاد مالی و جهاد جانی. «أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ» مجاهدین مهاجر مؤمن از کسانی که کارهای رفاهی انجام می‌دهند، مقامشان نزد خدا بالاتر است. «وَ أُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» اینان رستگاران هستند. «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ» خداوند به آنها بشارت می‌دهد، بشارت رحمت، بشارت رضایت، «وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ» بهشت‌هایی که در آنجا ماندگار هستند «خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ». «وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِيكَ دَعْوَتَهُ» خداوند دعای پیامبر را مستجاب کرد. «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» آیه غدیر دو آیه از سوره مائده است، آیه 67 و آیه 3، آیه 67 برای آغاز غدیر است که خداوند به پیامبرش فرمان داد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» رحمت خدا به روح بلند علامه امینی که کتاب الغدیر را نوشتند. حاج آقای قرائتی طرح درسی دارند که از علامه امینی گرفتند، اینکه «ما» چیست؟ «ما» یعنی آنچه را خدا به تو نازل کرده برسان. «بَلّغ ما» این «ما» چیست که قرآن نگفته است؟ علامه امینی می‌گوید: هرچه هست مهم است. «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اگر این تبلیغ را انجام ندهی رسالت 23 ساله تو بی فایده است. عناصر مهم مکتب اسلام را بشماریم، توحید، نبوت، معاد، نماز، روزه، خمس، زکات، اخلاق، یکی یکی اینها را بررسی کنیم. آیا «ما أُنزل» توحید بوده است؟ توحید از روز اول بیان شده بود. نبوت بود؟ نبوت را که پیامبر به آن چهل نفر فرمود: من پیغمبر هستم. معاد بود؟ آیات مکه غالباً معادی هستند. «اذا زلزلت الارض»، آیاتی که در جزء سی و 29 هست. این چه بوده که در سال 23 هنوز گفته نشده است؟ یا کم به عموم مردم اطلاع رسانی شده است؟ علامه امینی می‌گوید: این فقط می‌تواند مسأله امامت باشد که هویت تمام دین به او بند شده است. چون وقتی انقلابی رخ می‌دهد، اولین گام دشمن این است که انقلاب را در نطفه خفه کند. گام دوم از توسعه انقلاب جلوگیری کند. دشمن نتوانست و اسلام خیلی زود رسید به بیرون از مرزهای عربستان. سومین گام دشمن ایجاد انحراف است که پس از پیامبر به این کار اقدام کردند. اما خدای حکیم در غدیر خم با استحکام به پیغمبر فرمود: این کار را بکن و نترس و من پشت و پناه تو هستم! در کتاب گزارش حجة الوداع دارد که قبل از اینکه غدیر خم رخ بدهد جمعی از منافقین نمی‌خواستند غدیر شکل بگیرد. بعد از معرفی امیرالمؤمنین هم خواستند ترور بکنند پیامبر و امیرالمؤمنین را و کارشکنی کنند. اینها شخصیت امیرالمؤمنین است.
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» برسان چیزی را که خدا به تو رسانده است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» خداوند تو را از آسیب منافقین حفظ می‌کند. اینجا بود که پیغمبر دست امیرالمؤمنین را گرفت و بلند کرد، چون قبل از آن به سلمان و ابوذر و مقداد فرموده بودند: اول نماز جماعت می‌خوانیم، بعد مراسم را اجرا می‌کنیم. نماز اول وقت و به جماعت هم پیام است. یک جای بلندی را سلمان و ابوذر و مقداد برای خطبه خوانی پیامبر درست کرده بودند و کسانی هم که خوش صدا بودند تعیین شده بودند که از چند نفر جملات پیامبر را تکرار کنند. تا کسانی نگویند ما سخنان پیامبر را نشنیدیم. لذا پیامبر چندین بار فرمود: همه شنیدند؟ اینجا فرمود: «فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» آیا من نسبت به مؤمنین اختیارم بیشتر نیست؟ «فَقَالُوا بَلَى» همه گفتند: بله، «فَأَخَذَ بِيَدِكَ» پیامبر دست تو را گرفت «وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاهُ» هرکس من صاحب اختیار او هستم علی هم پس از من صاحب اختیار اوست. ولایت بر او دارد، «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ» ولایت یک کلمه‌ای است در قرآن معانی متعدد دارد. «وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ» دشمن باش با کسی که با علی دشمنی می‌ورزد. «وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» یاری کن یاری دهندگان او را و خوار کن خوار کنندگان او را. آیات 54، 55، 56 سوره مائده، امام هادی در اینجا سه آیه دیگر را بیان می‌کند. همین یک مطلبی است که چرا خداوند دو آیه که به فاصله نزدیک از هم نازل شده را جدا از هم آورده است؟ این هم محل گفتگوی مفسران هست، بعضی مثل فیض کاشانی گفتند: بخاطر اینکه قرآن از دستبرد و تحریف در امان بماند. کفاش‌ها وقتی کفش می‌فروشند یکی از کفش‌ها را جلوی دید و یکی را درون جعبه می‌گذارند. اگر کسی بخواهد بدزدد یک لنگه به دردش نمی‌خورد. اگر خریدار باشد که می‌خرد. در آیه 67 گفته: چیزی را به مردم برسان که اگر نرسانی آن مطلب را نگفتی. آیه 3 فرمود: امروز دین را کامل کردم. اگر کسی خریدار باشد نزد امام صادق می‌آید و می‌پرسد: ای فرزند رسول خدا، شما که وحی در خانه شما نازل شده، راز این مسأله چیست؟ پیامبر ما از وقتی به پیامبری رسید تا زمانی که از دنیا رفت، 23 سال بود. 23 ضرب در 365 تعداد روزهای نبوت پیامبر است. این روزه که در این آیه آمده کدام روز است؟ روزی است که دین کامل شده و خدا راضی شده، روزی است که نعمت تمام شده و دشمن مأیوس شده است. در روزهای نبوت پیامبر پیدا کنیم. این روز، روز بعثت بوده است؟ نه، چون دینی نیامده که کامل شده باشد. روز هجرت بوده است؟ هجرت هم نیمی از اسلام آمده و هنوز نیمی دیگر از آن مانده است. روز تولد حضرت زهرا(س) بوده است؟ روز پیروزی بدر بوده است؟ محققان نشستند و بررسی کردند و دیدند به هیچ روزی نمی‌خورد، مگر روز غدیر.
ضمناً بسیاری می‌فرمایند: سوره مائده آخرین سوره‌ای است که بر پیامبر نازل شده است. به وقایع و حوادثی اشاره می‌کند که مربوط به آخر عمر پیامبر است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» خیلی‌ها سال‌های آخر عمر پیامبر بر پیامبر منت می‌گذاشتند. متأسفانه بعضی نقش بازی می‌کنند و در هیچ عملیاتی نبوده ولی یک قیافه حق به جانب به خود می‌گیرد. به پیامبر می‌گفتند: طبق گفته ما عمل نکنی از اسلام دست برمی‌داریم. «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» هرکس از جمع شما مسلمان‌ها از دینش دست بردارد، پس از نزول این آیه روایت داریم پیامبر دست بر شانه امیرالمؤمنین زد. یک روایت دارد دست بر شانه سلمان فارسی زد. ای کسانی که ایمان آورده‌اید «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» کسانی که می‌خواهند از دینشان دست بردارند، بدانند «فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» خداوند جمعیت‌هایی را پس از آنها خواهد آورد که آنها خدا را دوست می‌دارند و خدا آنها را دوست می‌دارد. «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ» متواضع هستند در برابر مؤمنان و سخت‌گیر بر کافران هستند. «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» از سرزنش هیچکس نمی‌ترسند و مجاهده می‌کنند. بعضی گفتند: منظور جنگ جمل است که امیرالمؤمنین در آن جنگ به پیروزی رسید. بعضی هم گفتند: منظور شیعیانی است که در آینده‌ها خواهند آمد، پیامبر به شانه سلمان فارسی دست زد و این آیه از افتخارات ایرانی‌هاست. مردانی از همشهریان سلمان به این میدان خواهند آمد. مؤمن، مجاهد، نسبت به خودی‌ها متواضع و نسبت به کفار سخت‌گیر. نزول آیه 55 که آیه انگشتر بخشی امیرالمؤمنین(ع) است. من این آیه را به مدیران جمهوری اسلامی می‌گویم، چون یک معنای ولی، مدیر است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» ولی و سرپرست و فرمانده شما چه کسی باید باشد؟ «وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» مدیر جمهوری اسلامی اول باید رابطه‌اش با خدا، عبادت، راز و نیاز را بداند. پیامبر ما که رهبری جامعه را بر عهده داشت، نماز شب بر او واجب بود. در سوره مزمل می‌فرماید: «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلا» (مزمل/6) نماز شب تو باعث می‌شود اقدامات تو با استحکام باشد. سخنان و گفته‌های تو درست‌تر باشد. فقط نماز کافی است؟ «وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» مدیر جامعه اسلامی علاوه بر رابطه با خدا، رابطه با محرومان را جدی بگیرد. وقتی گرفتار مردم، خانواده‌ها را می‌بیند خوابش نمی‌برد. در دل رابطه با خدا، رابطه با محرومان است.
خاطره‌ای در تواریخ نقل شده که یک یهودی خدمت پیامبر رسید. گفت: انبیای قبل جانشین و اوصیاء داشتند، وصی شما کیست؟ پیغمبر دستش را گرفت و فرمود: به مسجد بیا به تو نشان بدهم. امیرالمؤمنین آن روز ظهر بود و داشتند نماز نافله ظهر را می‌خواندند. سائلی وارد مسجد شد، از هرکس کمک خواست کسی کمک او نکرد. حضرت انگشتشان را نشان دادند و سائل آمد انگشتر را در آورد. برو ای گدای مسکین در خانه علی زن *** که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را پیامبر فرمود: این وصی من است. این آیه نازل شد. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» ولی شما الله است و رسول خداست، به جای اینکه بگوید: و علی بن ابی طالب، یک شاخص را معین می‌کند. در تاریخ برای احدی این خاطره نقل نشده که در حال رکوع نماز انگشترش را به سائلی داده باشد. فقط برای حضرت علی نقل شده است. «وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» منحصر در امیرالمؤمنین است. یکوقتی امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: پدرم در روزگار دارایی به من فرمودند: یک سال است هوس جگر کردم. من رفتم جگری آماده کردم و آتشی درست کردم. دیدم بویش پیچیده و فقیرها همه جمع شدند. پدرم سیخ‌های جگر را برمی‌داشت و یکی یکی به فقرا می‌داد و آخر هم خودش هیچ نخورد. این رهبری غدیر است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةََ و يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» الآن با آشوبی که در جامعه ما پیش آمده بیش از هرکس مدیران در هر رده‌ای هستند باید نشان بدهند بین خودشان و خدا که به یاد مردم هستند. برای این مردم اشک بریزند. از مردم عذرخواهی بکنند. آیه 56 سوره مائده «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» مصداق درجه یک این آیه، پیامبر فرمود: علی حزب اللهی است. «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» هرکس ولایت خدا و رسول و مؤمنان را پذیرفت، حزب اللهی و حزب الله غالب هستند. حزب اللهی کیست؟ حزب اللهی یک کلمه نیست، یک راه و رسم و مسلک است. در عبادت، در علم، در ایثار و انفاق، همه که جمع شد حزب اللهی می‌شود. «رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ» اینها آیاتی از سوره آل عمران است. پروردگارا ما ایمان آوردیم به آنچه که تو نازل کردی و از رسول پیروی می‌کنیم. «فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ» ما را از گواهان و حاضران در صحنه قرار بده. «رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» پروردگارا، کسانی بودند که راه درست را انتخاب کردند، فکر درست را انتخاب کردند اما یک حادثه‌ای پیش آمد، رفیق بد، مهمانی بد، مسافرت بد، آنها را به طور کلی از دامن خدا و پیامبر و امیرالمؤمنین جدا کرد. در کربلا کسانی بودند که امام حسین(ع) شخصاً از آنها دعوت کرد، دست رد به سینه حضرت زدند. اینجا دعا می‌کند که خدایا دلهای ما را به بیراهه نبر بعد از اینکه هدایت کردی. یکی از درسهای عاشورا خوش سابقه‌های بد عاقبت است! گذشته‌های درخشان و پایان عمر تاریک! احتمال سقنوط و سر خوردن ما همیشه هست و همیشه باید از خدا کمک بگیریم.
«أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينا وَ يَتِيما وَ أَسِيرا» علی جان تو بودی که طعام دادی، سه روز متوالی. بچه‌های امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین بیمار شدند. پدربزرگ به عیادت آنها آمد، پیشنهاد کرد علی جان! برای سلامت بچه‌ها نذر کن. بچه‌ها زود به سلامتی رسیدند و بهبودی پیدا کردند. قرآن می‌فرماید: «يُوفُونَ بِالنَّذْر» (انسان/10) ما گاهی در دل مشکل که هستیم نذر می‌کنیم، بعد که مشکل ما حل شد یادمان می‌رود. زود عمل کنیم! در دوران سختی زندگی و معیشت حضرت بود. بچه‌ها هم روزه گرفتند با اینکه نذر نکرده بودند فضه هم بود، او هم نذر نکرده بود ولی همراهی کرد. اینها نکته‌های تربیتی است که اگر دیدیم جایی یک کار خوبی صورت می‌گیرد، گرچه تعهد ندادیم ولی همراهی کنیم. روزه گرفتند در روزهای داغ حجاز، وقت افطار رسید. خداوند همیشه در بزنگاه‌ها امتحان می‌کند. خداوند برای حاجیان بیت الله الحرام می‌فرماید: یکی از چیزهایی که برای محرم حرام است، صید است. مثلاً یک آهو نزدیک خیمه حاجی آمده است. صید بر حاجی محرم حرام است، خدا می‌گوید: به آهو می‌گوییم تو همین روزها کنار خیمه بیا تا این امتحان شود. از صبح مشتری به مغازه نمی‌آید، همین که می‌خواهد برای نماز برود، مشتری می‌رسد. این امتحان او هست. مسکین می‌توانست دیرتر بیاید، سر بزنگاه به مسجد آمد. رفتند افطار کنند، یک افطاری ساده، مسکین در خانه را زد. فرمود: حسن جان در را باز کن. آمد گفت: پدرجان مسکین است. امام فرمود: من نان خود را به مسکین می‌دهم. فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین به همراه فضّه نان‌های خود را گذاشتند و آن شب بدون غذا گذراندند. فردا هم روزه گرفتند. افطار روز دوم رسید، «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا» (انسان/8) نفر دوم گفت: من یتیم هستم. شنیدم مرد این خانه به یتیمان خیلی توجه دارد. همه می‌دانستند وقتی اسم یتیم می‌آمد اشک از چشمان امیرالمؤمنین جاری می‌شد. امام فرمود: امشب من نان خود را به یتیم می‌دهم. آن چهار نفر هم تبعیت کردند. روز سوم در تاریخ هست که ضعیف و زرد شده بودند. خواستند افطار کنند کسی در زد و گفت: من اسیر هستم. اسیر غیر مسلمان است. حضرت فرمود: من نان خود را به اسیر می‌دهم. مجموعاً پانزده نان دادند. به لحاظ مادی مبلغی نمی‌شود. بیست و چند آیه برای اینها آورده که تا روز قیامت هرکس این آیه را می‌خواند به یاد این خانواده نورانی می‌افتد. «انَّما نُطعِمُکُم لِوَجْهِ اللَّهِ لا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُكُورا» ما تشکر و مزد از شما نمی‌خواهیم. «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» (انسان/10) یک روزی در پیش داریم خیلی سخت است. این سرمایه را برای آن روز فراهم کردیم. «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ» (انسان/11) خدا سختی روز قیامت را از آنها برداشت «وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً» اینها را با سرور و شادمانی همراه کرد.