برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (ع) - شرح دعای نهم (توبه)
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش : 12- 06-97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام» سلام میکنم به روی ماهتون، این ایام و اعیاد را تبریک میگویم. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله همه ما زیر سایه امیرالمؤمنین(ع) باشیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. ایام فرخنده و خجسته غدیریه را تبریک میگویم. گفتیم پانزده روز از عید قربان تا عید مباهله، بعضی بزرگان فرمودند: عید مباهله کمتر از عید غدیر نیست. از صمیم دل تشکر میکنیم از عزیزانی که کاروانهای فراوان، اطعام، پذیرایی و جشن و شادی بر پا کردند. شک نکنند حضرت علی، حضرت زهرا و پیغمبر خدا پاسخ آنها را خواهند داد. از هیأتیهای عزیز خواهش میکنم که برای استقبال از محرم عجله نکنند. بعد از بیست و پنجم که عید بزرگ سوره «هل ئأتی» هست، چند روز قبل از محرم به استقبال بروند و تا آخر ماه صفر عزاداری کنند. شادی و غم را قاطی نکنیم. انشاءالله همه مدافع و مروج غدیر و ولایت مولا علی(ع) باشیم.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای فرحزاد صحیفه نورانی سجادیه بود، نکات خوبی را شنیدیم، امروز قرار هست دعای نهم صحیفه سجادیه را با هم مرور کنیم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام» اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دعای نهم صحیفه سجادیه عمدتاً دربارهی توبه است. خدای متعال دری را به روی امت باز کرده که اگر در توبه بسته بود غیر از معصومین کامل، همه ما گرفتار میشدیم. یعنی اگر قابل بخشش و جبران نبود، در مناجات توابین اولین مناجات خمس عشر دارد که خدایا «أنت فَتَحت لِعبادك باباً الى عَفوِك، سمّيتَه التّوبه» در گذشت و عفو به روی بندگانت باز کردی و آن را باب التوبه گذاشتی. اکثر افراد از راه توبه به بهشت میروند. این لطف بزرگ الهی است که راه توبه را باز کرده که آتش جهنم را خاموش کنیم. حضرت میفرماید: «اللهم صل علی محمدٍ و آله» اول و آخر و وسط دعا صلوات یادمان نرود. «و صَیّرنا الی مَحبُوبَکَ من التوبه» خدایا ما را منقلب کن و برگردان به آن چیزی که محبوب توست که توبه باشد.
روایت داریم پیغمبر عظیم الشأن فرمود: «لَيْسَ شَيْءٌ أَحَبَ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي مِنْ مُومِنٍ تَائِبٍ وَ مُومِنَةٍ تَائِبَةٍ» (عيونأخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 29) بعضی چیزها را خدا ده درصد دوست دارد، پنجاه درصد دوست دارد، نود درصد دوست دارد. بعضیها را خدا خیلی دوست دارد. یا اعمال و فردی را خیلی دوست دارد. اهلبیت در حد اعلای محبت خدا هستند و دوست دارند ما را به آنجا بکشانند. چه کنیم کاری که خدا خیلی دوست داشته باشد انجام دهیم؟ پیغمبر فرمود: چیزی نزد خدا محبوبتر نیست از مرد مؤمنی که توبه میکند یا زن مؤمنهای که توبه میکند. خدا آدمهایی که برمیگردند را خیلی دوست دارد. بعضی میگویند: ما هزارها بار توبه شکستیم، میلیونها بار توبه شکستیم. «گر کافر و گَبر و بت پرستی باز آی*** این درگه ما درگه نومیدی نیست» مؤمن اول مثل یک نهال ضعیف است، زمین میخورد و میشکند تا درخت تنومند شود و توبه در اعماق وجودش نفوذ کند. اول کار آدم دائم زمین میخورد. لذا توابیّن یعنی کسانی که دائم توبه میکنند. صدها و هزارها بار اگر زمین خوردی باز استغفرالله بگو و نا امید نباش. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين» (بقره/222) خدا بگوید: من دوستت دارم. من ناله گنهکاری که پشیمان است را دوست دارم. من بگویم: خدا را دوست دارم چه اثری دارد، اینکه خدا بگوید: بندهی گنهکار پشیمان من تو را دوست دارم، مهم است.
روایت داریم پیغمبر فرمود: «الله افرح بتوبة عبده من العقيم الوالد، و من الضال الواجد، و من الظمان الوارد» اگر کسی در بیابان سابق مرکبشان از کار میافتاد، پایشان از کار میافتاد، قافله نمیتوانست برای یک نفر صبر کند، یا یکی بر اثر غفلت از قافله جا میماند، در بیابان تک و تنها میماند. گاهی تلف میشدند. اگر کسی در بیابان کویر گم شده و هیچ راهی ندارد، یکباره دست غیب بیاید و او را نجات بدهد. پیغمبر(ص) فرمودند: خدا از توبه کردن بندهاش بیشتر خشنود میشود از بندهای که در بیابان برهوت مانده و تن به مردن داده و همه هستیاش به باد فنا است و یکباره پیدا شود. یا بچهای که گم شود یکباره پیدا شود، چقدر خوشحال میشویم، خدا بیش از این از توبه بندهاش خشنود میشود. با توبه خدا را خشنود کنیم و از خودمان راضی کنیم. ضال یعنی گمشده و واجد یعنی پیدا شده. زن و شوهری که چند سال است ازدواج کردند، در انتظار بچه هستند، خدا را قسم میدهیم که به همه کسانی که اولاد ندارند، همسر ندارند، شغل ندارند مرحمت بفرماید. زن و شوهری که چندین سال صاحب فرزند نمیشوند هم حرف دیگران اذیت کننده است و هم خودشان ناراحت هستند. اگر کسی هم برای درمان باروری نیاز به کمک دارد، به آنها کمک کنیم که بسیار ثواب دارد. پیغمبر ما فرمود: اگر زوجینی که بعد از مدتی صاحب فرزند نشدند یکباره خدا به آنها فرزند مرحمت کند، چقدر خوشحال میشوند. خدا بیش از این از توبه بندهاش خشنود میشود. امام سجاد میگوید: خدایا ما را کمک کن به محبوبی که تو دوست داری از توبه به آن برسیم. «و أزلنا عن مکروهِکَ من الاصرار» خدایا ما را حفظ کن در اینکه اصرار در گناه داشته باشیم. بعضی میگویند: گناه میکنم که میکنم! اشتباه کردی عذرخواهی کن. امام سجاد میگوید: خدایا کمک کن اصرار در گناه نداشته باشیم. «لا صغیرة مع الاصرار و لا کبیرة مع الاستغفار» اگر گناه کوچک را پا فشاری کنی و تکرار کنی کبیره میشود. امام هشتم فرمودند: کسی که در گناه کوچک حیاء نکند، در گناه بزرگ هم حیاء نمیکند. آتش کم هم باشد زیاد است. گناه کبیره را اگر یکبار انجام دادی و تکرار نکردی، کبیره، صغیره میشود. بزرگترین گناه با توبه قابل جبران است ولی گناه کوچک را پافشاری کنی کبیره میشود. دو جا جاذبه فوق العادهای دارد، یکی کربلا و نجف و یکی مدینه، دل را از جا میکند. جاذبه خیلی زیاد دارد. شش معصوم در مدینه به فاصله کم هستند. حضرت ام البنین و امامزادهها و اصحاب و یاران هم آنجا هستند. در مدینه کنار قبر پیامبر ستون توبه است. میروند آنجا نماز میخوانند و توبه میکنند. این شأن نزول آیه دارد و یک داستان زیبایی دارد.
شخصی به نام ابو لُبابه است که بنی قریظه طائفهای اطراف مدینه بودند که با پیامبر هم پیمان بودند که بر علیه اسلام، پیامبر و مردم مدینه توطئه نکنند و با دشمن همگام نشوند ولی پیمان شکنی کردند و بر علیه مسلمانها قدم برداشتند. پیغمبر آنها را محاصره کردند و مدتی محاصره طول کشید. گفتند: ما به حکمیت أبو لُبابه راضی هستیم. ایشان هم رفتند و قبول کردند. اموال و زندگیاش در طائفه بنی قریظه رفت. گفت: من صلاح میدانم تسلیم شوید. ولی شیطان اینجا او را گول زد. اشاره کرد اگر تسلیم شوید ممکن است گردن شما را بزنند. بلافاصله پشیمان شد. جبرئیل نازل شد و به پیامبر گفت: او ماجرا را لو داده است. ممکن است دوباره توطئه کنند و بجنگند. خودش اینقدر پشیمان شد که روی رفتن نزد پیامبر را نداشت. رفت طنابی تهیه کرد و کنار مسجد پیامبر آمد، خودش را به ستون مسجد بست و گفت: غلط کردم، توبه و امان! به پیامبر خبر دادند او شرمنده شده و نتوانسته نزد شما بیاید. پیامبر فرمودند: اگر به من میگفت من برای او استغفار میکردم و احتیاج به طناب بستن نبود. حقیقت توبه همان پشیمانی است. حالا که او خودش مستقیم سراغ خدا رفته، خدا سزاوارتر است. خودش را به طناب بست و شروع به گریه کرد و روزه گرفت. چند روز طول کشید تا اینکه آیه نازل شد «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (توبه/102) پیغمبر خدا بشارت دادند، آیه نازل شده در پذیرش توبه أبو لُبابه، أم سلمه گفت: اجازه میدهی من خبر دهم و بشارت دهم؟ آمدند سرشان را بیرون کردند و صدا زدند توبه أبو لبابه پذیرفته شد. مردم ریختند این طناب را باز کنند، گفت: نه. باید پیغمبر خدا بیاید باز کند. به پیغمبر خبر دادند تشریف آوردند طناب را باز کردند و بشارت دادند خدای متعال توبه شما را قبول کرده است. گفت: حالا که خدا به من لطف کرد و خطای مرا بخشید، میخواهم همه اموالم را وقف در راه خدا کنم. فرمودند: نه، تو زن و بچه داری و نیاز داری. وقف یک امر محبوب است. ما برای عاشورا و اربعین خیلی وقف داریم ولی برای عید غدیر که قطعاً از کربلا و عاشورا مهمتر است موقوفه نداریم یا خیلی کم داریم. بانیان خیر به عشق علی بیایند نذر کنند، اگر مشکلشان حل شد برای حضرت علی و غدیر یک کاری انجام دهند. حتماً گره باز خواهد شد. حضرت فرمودند: نمیتوانی همه اموالت را وقف کنی. فرمود: نصف اموالم، فرمودند: نصف زیاد است. گفت: ثلث اموالم را وقف خواهم کرد. لذا این سنت شد و سنت هست، مستحب است آدم مال اضافه را در راه خیر وقف کنند که همین ثلث اموال هم خیلی از گرهها را باز کرده است. میتوانند وقف عام و خاص کنند. انشاءالله خدا توفیق توبه به همه ما مرحمت کند.
شریعتی: انشاءالله همه ما اهل توبه شویم و خدای متعال کمک کند و بندهای شیطان را از دست و پای ما باز کند که به سمت خودش فرار کنیم.
امروز صفحه 431 قرآن کریم، آیات 23 تا 31 سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ «23»
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ «25»
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ «26»
قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27»
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «28»
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «29»
قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ «30»
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ «31»
ترجمه : و شفاعت نزد خداوند سودى ندارد، مگر براى آن كس كه او اجازه دهد. (انتظار اذن شفاعت، ادامه دارد) تا زمانى كه هراس و اضطراب از دلهاى آنان بر طرف شود، (مجرمان) از آنان پرسند: پروردگار شما چه گفت؟ پاسخ مىدهند: حقّ گفت؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است. (اى پيامبر! به مشركان) بگو: كيست كه از آسمانها و زمين به شما روزى مىدهد؟ بگو: خدا؛ و البتّه (يكى از) ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در گمراهى آشكار هستيم. بگو: (شما) از آن چه ما مرتكب شدهايم باز خواست نخواهيد شد، و ما (نيز) از آن چه شما انجام مىدهيد باز خواست نخواهيم شد. بگو: پروردگار ما، ما و شما را (در قيامت) گرد مىآورد، سپس بين ما و شما به حقّ داورى خواهد كرد و اوست داور دانا. بگو: كسانى را كه به عنوان شريك به خداوند ملحق كردهايد به من نشان دهيد. هرگز چنين نيست، بلكه اوست خداى نفوذناپذير حكيم. و ما تو را به عنوان پيامبرى مژدهدهنده و بيم دهنده نفرستاديم جز براى همهى مردم، ولى بيشتر مردم نمىدانند. و آنان (با تمسخر) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت خواهد بود؟ بگو: براى شماست وعده روزى كه نه (مىتوانيد) ساعتى از آن تأخير كنيد و نه پيشى بگيريد. و كسانى كه كافر شدند گفتند: ما نه به اين قرآن و نه به آن (كتابى) كه پيش از آن بوده است، هرگز ايمان نخواهيم آورد. (و تعجب مىكنى) اگر ببينى وقتى كه ستمگران (مشرك) در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند در حالى كه بعضى با بعض ديگر جدل و گفتگو مىكنند (و گناه خود را به گردن يكديگر مىاندازند.) كسانى كه ضعيف نگاه داشته شدهاند (زير دستان) به مستكبران مىگويند: اگر شما نبوديد، حتماً ما مؤمن بوديم.
شریعتی: انشاءالله به برکت نام امیرالمؤمنین همه مشکلات و گرهها باز شود و مردم ما در آرامش تمام زندگی کنند. از فضیلت ذکر بلند صلوات بفرمایند و نکته قرآنی را بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: چرا حضرت ابراهیم(ع) خلیل و دوست خدا شدند؟ امام هادی(ع) فرمودند: «اِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلا لِكَثْرَةِ صَلاتِهِ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ» (علل الشرائع، ج 1، ص 34) چون بر محمد و آل محمد زیاد صلوات میفرستاد. آن نور و حقیقت پیامبر و اهلبیت جلوتر از همه خلق شده بود. آیه 28 این صفحه که تلاوت شد، خداوند میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ» پیغمبر ما پیغمبر این امت نیست، کافّه ناس است. لذا روز قیامت داریم امتهای دیگر نزد حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم میآیند و میگویند: از ما شفاعت میکنید؟ میگویند: بروید آقایی که سرور همه ما هست را ببینید که همه کاره اوست. پیغمبر ما فرمود: حضرت آدم و همه انبیاء و امتهای دیگر زیر پرچم ما هستند. «بَشِيراً وَ نَذِيراً» بشارت بر انذار مقدم شده است. بشیر و نذیر هستی، مرحوم دولابی میفرمودند: بعضی فقط انذار میکنند. اول بشارت بده و بعد انذار کن و هی چوب بزن. « وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» اکثر مردم درک نمیکنند و این حقیقت را نمیفهمند.
شریعتی: این هفته قرار گذاشتیم از عالم مجاهد، امام موسی صدر یاد کنیم. اگر نکتهای هست بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: انشاءالله در مورد ایشان خبرهای خوشی برسد، جامعیت ایشان خیلی فوق العاده بود. عالمی که مردم دار باشد و اجتماع را خوب بشناسد، همه گروهها را جمع کند، موفقیتی که ایشان در لبنان داشتند، مسیحیها و اهل سنت، گروههای مختلف را جمع کردند. مجلس اعلای شیعیان را ایشان به ثمر رساندند. جامع بودن و اخلاق و رفتار ایشان، پیامبر گونه زندگی کردنش فوق العاده بود. ما عالم خیلی داریم ولی عالمی که این جامعیت در او باشد که بتواند یک مملکت را زیر پوشش خود قرار بدهد. انشاءالله اگر زنده هستند خدا نجاتشان بدهد و اگر هم خدای نکرده شهید شده است، با انبیاء و اولیاء محشور شود.
من با تمام وجود تشکر میکنم از همه کسانی که چند ماه جلوتر و در طول سال برای غدیر دغدغه دارند. یک روزی خواهیم دید انشاءالله به یاری خدا غدیر که از عاشورا و تمام سال بالاتر است را احیاء کنیم. پیغمبر ما در غدیر هم دعا کردند و هم نفرین کردند. «و انصر من نصره و اخذل من خذله» خدا هرکس علی را به هر شکلی یاری میکند، در هر جای عالم باشد، خدا یاور اوست. «و اخذل» یعنی عدم نصرت، یاری نکردن. غدیر بی تفاوت است، نگاه میکند. برای غدیر کاری کن. من از تمام کارشناسان برنامه که در این ایام در مورد غدیر صحبت کردند تشکر میکنم. ما به عشق علی چه کردیم؟ آیا مال دادیم، جان دادیم، اطعام دادیم و جشن گرفتیم؟ پیام خیلی زیبایی یک خانمی فرستاد، نوشته بود: ما طبق معمول با خانواده بعد از نماز، ناهار میخوریم و موقع پخش برنامه سمت خدا است. این خانم گفت: دختر بچه ده ساله من وقتی حرفهای شما را گوش داد، گفت: مامان آقای فرحزاد میگوید: عیدی بدهید، شما پارسال عیدی به ما دادید؟ گفتم: بله، 130 هزار تومان عیدی دادم. گفت: این بچه بلند شد و به اتاقش رفت و برگشت، قلکاش را شکسته بود و پولی که جمع کرده بود، 135 هزار تومان بود. پنج تومان برای خودش برداشت و بقیه را گفت به عشق علی عیدی بدهید. آدم واقعاً منقلب میشود. این خانم تشکر کرد که چقدر حرف شما تأثیر گذار بوده است.
هر خانوادهای مروج غدیر باشد «و انصر من نصره» را پیاده کند. من شاهین شهر بودم، شهری که مهاجر خیلی دارد. شور و حال عجیبی در اصفهان و مشهد و قم و تهران و شهرهای مختلف برقرار بود. اطعامهای میلیونی، در عوارضی قم، رفقای ما از دو ساعت به ظهر تا غروب اطعام میدادند. میلیونها بستنی و شیرینی و کیک توزیع کردند. اگر ایستگاههای صلواتی اربعین را بردارید، مردم نمیتوانند پیاده بروند. خواهش میکنم غدیر را در یک روز خلاصه نکنید. غدیر یک بازه زمانی طولانی است. مثل عاشورا و اربعین که از ده روز قبل برای پیاده روی میروند. پیامبر خدا در بیابان غدیر نه امکانات بوده، نه سایبان بوده، فقط یک قدری آب بود، سه روز ماندند. 24 و 25 ذی الحجه روز مباهله را داریم، مأمون از حضرت رضا(ع) پرسید: مهمترین آیه در شأن مولا علی(ع) کدام آیه است؟ امام هشتم فرمود: آیه مباهله است. حضرت علی جان و نفس پیغمبر است. عید مباهله و عید انگشتر بخشیدن است، این روز برای انگشتر بخشیدن خیلی خوب است. عزیزان انگشتر هدیه بدهند. عید مباهله کنارش عید خاتم بخشی در حال رکوع است. آیه ولایت هم نازل شد «انما ولیکم الله» (مائده/55) فردا هم باز نزول سوره «هل أتی» است. روز 24 آیه تطهیر و حدیث کساء نازل شد.
وعدهای که دادیم برای کتاب ماه ولایت و کلیپهایی که عزیزان فرستادند. خیلی از خانوادهها به بچههایشان گفتند این کتاب را بخوان، داستان کساء یا غدیر خم یا انگشتر بخشیدن را تعریف کنند. به همه کسانی که کلیپ فرستادند جایزه میدهیم و به پنج نفر برتر تبلت خواهیم داد. روایت قشنگی دیدم که در جلد هشت بحار الانوار صفحه 68 است. امام عسکری(ع) فرمودند: پیغمبر(ص) فرمودند که گروهی را در قیامت پای میزان میآورند، اینها میزان حسنات سبک و میزان سیئات زیاد است. به اینها خطاب میرسد حسناتشان کجاست، اینها شرمنده میشوند که دستشان خالی است. تا اینها سرشان پایین است، از طرف خدای متعال ندا میرسد اینها حسنه سراغ ندارند ولی من سراغ دارم. یک حسنهای دارم، یک صحیفه کوچکی میآورند ، یک کاری کرده که همه هستیاش را برمیگردانند. در آن صحیفه یک حسنه بزرگی هست که پیغمبر خدا فرمود وقتی میگذارند کفه حسنات اینها سنگین که میشود به اندازه زمین تا آسمان بالا میرود. ما به عشق علی چه کردیم؟ ندا میرسد «خذ بیدک أبیک و أُمک و اخوانک، اخواتک و خاصتک و قراباتک و أخدانک و معارفک فادخلهم الجنه» نه تنها خودش نجات پیدا میکند یک کشتی پهناور میشود. میگوید: دست پدرت، مادرت، برادرهایت، خواصت، فامیلت، خدمت گزاران و آشناهایت را بگیر و به بهشت ببر. اول کم آورده بود حالا میگویند: هزارها نفر را شفاعت کن. «فیقول الله عز وجل» خدای مهربان میفرماید: «یا عبادی مشی احدهم ببقیة دین لأخیه الی أخیه» یکی از اینها دِین داشت و بدهکار بود. پیش طلبکارش رفت، گفت: من آمدم دینم را به شما بدهم. به عشق علی آمدم دینم را ادا کنم. طرف مقابل گفت: به عشق علی بن ابی طالب؟ گفت: بله! گفت: من از طلبم گذشتم و این هم صندوق مالم، هرچه میخواهی به عشق علی بردار و برو. به عشق علی زندانی آزاد کنیم. به عشق علی زمین خورده را بلند کنیم. به عشق علی یک ازدواجی را راه بیاندازیم. گره گشایی کنیم، چون بدهیاش را به عشق علی داد، از طلبش به عشق علی گذشت. «فحط به خطایاهما» خدا تمام سیئاتشان را محو کرد «و جعل فی حشو صحیفتهما و موازینهما و اوجب لهما و لوالدیهما الجنة»
شریعتی: انشاءالله هرکدام از ما به عشق علی گام برداریم و کاری کرده باشیم. اگر نکتهای هست بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: بسیاری از شهرستانها صبح و عصر بوده است، روز عید غدیر روز بیعت با امام زمان است. حضرت در غدیر چند بار اسم حضرت مهدی را آوردند. از حرم، مسجد مقدس جمکران، از همه اینهایی که خدمت کردند به خصوص مرجع بزرگوار حضرت آیت الله مکارم شیرازی تشکر میکنم که دو سال است در این راهپیمایی حاضر میشوند. البته زمان شیخ مفید عجیب جلسه باشکوهی بود و ایشان سنت احیای غدیر را زنده کردند. حضرت آیت الله علوی بروجردی هم شرکت کردند، از ایشان هم تشکر میکنیم. افرادی با ویلچر و عصا شرکت کردند. خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد همه ما را علوی و فاطمی قرار بده، همه ما را مبلغ و مروج ولایت امیرالمؤمنین و غدیر قرار بده، رفع همّ و غم و مشکلات از همه بگردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-6-12-حجت الاسلام فرحزاد.mp3
11.88M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد
📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه ، شرح دعای نهم (توبه)
🗓 دوشنبه دوازدهم شهریور ماه
🗂 حجم : ۱۱.۳ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: واقعه غدیر در نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 13- 06-97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام» سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، ایام را تبریک میگویم. ایامی که مزین به نام مولا علی(ع) است، انشاءالله همه ما زیر سایه حضرت و مشمول نگاه پدرانه ایشان باشیم. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. همچنان در دهه ولایت هستیم. فردا 24 ماه ذیالحجه هست. سه مناسبت بسیار ارزشمند و تاریخی دارد، یکی داستان مباهله، که عدهای امشب و فردا جشن میگیرند. یکی از مهمترین فضایل امیرالمؤمنین و اهلبیت آیه 61 سوره آل عمران است. «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين» (آلعمران/61) بعضی از اساتید تذکر دادند اگر کسانی توجه به این فضیلت داشته باشند، یک فضیلت واقعاً کم نظیر است. این شعر که بسیار زیباست؛
بارها گفت محمد که علی جان من است *** هم به جان علی و جان محمد صلوات
مصداق «انفسنا» غیر از امیرالمؤمنین چه کسی است. مباهله مسأله مهمی است. فردا نزول آیهی تطهیر است. حدیث کساء آیه 33 سوره مبارکه احزاب، «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) آیه 55 سوره مبارکه مائده خانم بخشی امیرالمؤمنین است. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) فخر رازی که همه مفسرین اهل سنت بعد از او مهمان سفره او بودند ذیل همین آیه 55 سوره مائده مکرر نقل میکنند از ابن عباس، عبدالله بن سلام، از ابیذر که این آیه در مدح امیرالمؤمنان نازل شده است. مهمترین تفسیر حدیثی اهل سنت ذیل همین آیه است از ابن عباس، از جابر، از عمار، از اَنس، من یکوقت نگاه میکردم بیش از سی کتاب از کتب اهل سنت راجع به نزول این آیه درباره امیرالمؤمنان روایتی را نقل کردند. 25 ماه ذی الحجه نزول هجده آیه از سوره «هل أتی» در شأن امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسنین است. از دوستان همیشه تقاضا کردیم و گفتیم: تا 25 ذیالحجه که مناسبتهای بسیار ارزشمند هست، عید بگیرند و شادی بکنند و بعد از 25 ماه ذیالحجه به استقبال محرم بروند. بعضی از عزیزان به من گفتند: با مشکلات اقتصادی که مردم دست به گریبان هستند، سال گذشته قبل از محرم خرید میکردیم و بعد از عاشورا مردم کمک میکردند و بدهیها را پرداخت میکردیم. الآن مغازههای کوچک تابلو زدند چون نرخها متغیر است دیگر هیچ چیزی را نمیتوانیم بفروشیم. هستند کسانی که برای سیدالشهداء میگویند: هرکس هرچیزی خواست بخرد برای عاشورا. مردم برای سیدالشهداء حتماً سنگ تمام خواهند گذاشت، آنهایی که میتوانند با برگزار کنندگان مجلس کنار بیایند و همراهی کنند، انشاءالله خدا به آنها برکت دنیا و آخرت را عنایت میکند.
شریعتی: با حاج آقای حسینی در مورد نهجالبلاغه صحبت میکنیم. هفته گذشته امام علی(ع) و ولایت ایشان را برای ما گفتند. انشاءالله امروز هم این بحث را ادامه خواهیم داد.
حاج آقای حسینی قمی: بحث ما این بود که آیا خود امیرالمؤمنین(ع) از حق خودشان دفاع کردند و از مظلومیت خودشان سخنی گفتند؟ چون گاهی این سؤال مطرح است که کجا امیرالمؤمنان فرمود: من مظلوم هستم و حق من غصب شده است؟ حضرت چنین ادعایی نداشت و خیلی هم با تشکیلات خلفاء همراهی میکرد. اگر به جلد 29 بحار علامه مجلسی مراجعه کنند از صفحه 500 به بعد 150 صفحه بیش از پنجاه مورد از بیانات امیرمؤمنان را در این زمینه مطرح کردند. در مراجعات علامه شرف الدین، مراجعات 101 به این مطلب پرداخته شده است. اما چون مهمان نهجالبلاغه هستیم فقط از نهجالبلاغه میخوانیم. بیست مورد در نهج البلاغه هست، خطبه سوم، خطبه پنجم، خطبه ششم، بیست و ششم، خطبه 73، خطبه 144، خطبه 150، خطبه 162، خطبه 172 و 178، خطبه 210 و 217. مواردی بود که حضرت امیر در این خطبهها حقانیت خودشان را تصریح کردند. در بخش نامهها یک مورد نامه 62 نهج البلاغه را خواندیم.
فقط ما از مظلومیت حضرت نمیگوییم. هرکسی میبیند این شخصیت مظلوم است به فکر میافتد از مظلوم دفاع کند، حالا شیعه باشد و غیر شیعه باشد، مسلمان باشد، غیر مسلمان باشد و مسیحی باشد. یک مطلب خیلی جالب بود. حتماً نام سنن نساعی را شنیدهاید. اهل سنت شش کتاب دارند، صحیح مسلم، صحیح ترمذی، صحیح بخاری، مهمترین کتابهایشان است. از جمله سنن نساعی است، نساعی از شخصیتهای بسیار مهم اهل سنت هست. ایشان یک کتابی به نام خصایص امیرمؤمنان دارد. این کتاب مکرر در کشورهای مختلف چاپ شده است. ما یک کتابی به نام «تاریخ دمشق» داریم. ایشان در این کتاب نوشته وقتی آقای نساعی این کتاب را نوشت یک سری به دمشق آمد. گفتم: به چه مناسبت شما ویژگیهای امیرمؤمنان را در این کتاب آوردید؟ حضرت فضایلی داشته که هیچ یک از اصحاب نداشته است. صحاح سته یکی از مهمترین کتابهایش همین سنن نساعی است. گفتند: اگر شما میخواستی ویژگیها و خصائص را بنویسی حداقل در مورد همه خلفا مینوشتی؟ گفت: من یک سفر به دمشق آمدم دیدم خیلیها نه تنها امیرالمؤمنان را نمیشناسند، در اثر تبلیغات گسترده بنی عباس علیه امیرمؤمنان با حضرت زاویه دارند. منحرفین از امیرمؤمنان زیاد هستند، لذا این کتاب را نوشتم برای اینکه خدا آنها را هدایت کند. یک اهل سنت در فضای تبلیغات مسموم بنی امیه و بنی عباس یک کتاب مینویسد. مرکز تبلیغات علیه اهل بیت دمشق بود. از مسجد جامع دمشق بیرونش کردند، از شهر دمشق بیرونش کردند و حتی دارد که به همین جهت کشته شد و او را کشتند به جرم اینکه یک کتاب ویژه فضایل امیرمؤمنان نوشته بود.
ابن ابی الحدید در کتاب خودش یک فصلی دارد فصل جو سازیهای بنی امیه علیه اهلبیت(ع). از جمله مینویسد یکوقتی حجاج وارد منطقهای شد اهالی این منطقه گفتند: ما مناقبی داریم که هیچکس در این منطقه ندارد. گفتند: برخی از زنان ما نذر کردند اگر در جنگ یزید و امام حسین، امام حسین کشته شود، ده شتر قربانی کنند به شکرانه کشته شدن سیدالشهداء. حجاج گفت: باز هم از این فضایل دارید؟ گفت: از فضایل ما این است که در جنگ معاویه و امیرمؤمنان در جنگ صفین، هفتاد نفر از منطقه ما در سپاه معاویه بود و یک نفر در لشگر امیرمؤمنان(ع). گفت: باز هم فضایل دیگری دارید؟ گفتند: بله. چرا سنی و مسیحی و شیعه از حضرت علی دفاع میکنند؟ وقتی انسان را مظلوم میبینند، دفاع میکنند. به حجاج گفت: اگر از طرف تشکیلات بنی امیه به ما میگفتند: باید به امیرمؤمنان دشنام بدهید، چون بخشنامه کرده بودند، نه تنها به علی دشنام میدادیم، برای خوشایند امویها، اضافه میکردیم، هم به امیرمؤمنان دشنام میدادیم، هم به فاطمه زهرا و هم به امام حسن و امام حسین. ابن ابی الحدید نوشته هشام بن عبدالملک خلیفه بود. روز عرفه در صحرای عرفات خطبهای خواند. کسی از پای منبر به هشام گفت: میدانی امروز روز عرفه است و اعمالی دارد، مواظب باش این اعمال را از دست ندهی. هشام بن عبدالملک به خلیفه گفت: به ما یاد دادند که از آداب امروز این است که به علی بن ابی طالب دشنام بدهیم. در این فضا هرکس این مظلومیت را میبیند دفاع میکند.
پس ما انگیزهمان این است که این مظلومیت روشن شود. آیا امیرمؤمنان(ع) جایی خودشان گفتند که حق من از بین رفت؟ در نهج البلاغه بیست مورد را گفتیم. موردی که امروز میخوانم نامه امیرمؤمنان(ع) هست، نامه 28 حضرت در بخش نامههای نهجالبلاغه است، در جواب نامه معاویه است. یکوقت گفتیم حضرت در نهجالبلاغه مکرر جواب دادند به نامههای معاویه که بخشی در نهجالبلاغه آمده است. حضرت نوشتند: معاویه در نامه خودت برای سرزنش من، برای مذمت من نوشتی «وَ قُلْتَ: اِنّى كُنْتُ اُقادُ كَما يُقادُ الْجَمَلُ الْمَخْشُوشُ» آنطوری که شتر را با زور و اجبار میکِشند و میبرند، برای مذمت من نوشتی: علی یادت است یک روزی کشان کشان تو را برای بیعت میبردند. چطور شتری را به اجبار جایی کشان کشان میبرند. مرا اینطور برای بیعت بردند. معاویه حواست نبود «وَ لَعَمْرُ اللّهِ لَقَدْ اَرَدْتَ اَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ» میخواستی مرا مذمت کنی ولی حواست نبود که مدح مرا کردی. چون اعتراف میکنی که من مظلوم واقع شدم. اعتراف میکنی که مرا به زور بردند. «وَ اَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ» میخواستی مرا رسوا کنی، خودت را رسوا کردی. این خلافتی که امروز نشستی میراث چنین مسیری است که مرا اینگونه برای بیعت بردند. «وَ ما عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضاضَة فى اَنْ يَكُونَ مَظْلُوماً ما لَمْ يَكُنْ شاكّاً فى دينِهِ» این نقصی نیست که مسلمانی مظلوم باشد، نقص این است که در مسیر دینی شک داشته باشی. حضرت یک لحظه تردید در مسیر نکردند. «وَ لا مُرْتاباً بِيَقينِهِ» آدم اگر در یقین خودش شک و ریبه نداشته باشد، مظلومیت عیب ندارد.
من یک جمله دیگر هم اشاره کنم. یکوقتی یاد کردیم خدا مرحوم آیت الله احمدی میانجی را رحمت کنند. کتابی به نام مکاتیب الائمه دارند. این نامه 72 تا در نهجالبلاغه است، ایشان سه برابر این را در مکاتیب آوردند. ابن ابی الحدید هم در شرح نهجالبلاغهاش دارد. نامه خیلی تکان دهنده است. «من عبد الله علی أمیرالمؤمنین» یادمان باشد هرگاه امیرمؤمنان خواستند خودشان را معرفی کنند در نامهها اول عبدالله میگویند، دوم علیٍ و سوم امیرالمؤمنین. من بنده خدا هستم و اسم من علی است، برای امروز و همیشه امیرالمؤمنین هستم. اول حضرت به عبودیت خودشان افتخار میکنند. بعد هم نامشان را میبرند. به تعبیر آن بزرگوار میفرمود: همه ما فرعونی درون خودمان داریم. بتوانیم این فرعون را برسانیم به جایی که بگوید: «أنا ربکم الاعلی یا نه در حد خودمان، آقایی که در خانه ظلم میکند فرعون است. خانمی که در خانه ظلم میکند فرعون است. پدر و مادری که ظلم میکند فرعون است. حاکمی که به مردم ظلم میکند، فرعون است. «أما بعد فان الدنیا دار تجارة ربحُها أو خُسرها الآخره» دنیا تجارتخانهای است. اینجا معلوم نمیشود چه کسی ضرر کرد یا سود کرد. دنیا تمام میشود، یک روزی حسرت دنیا برایت میماند.
الآن در گرفتاریهای اقتصادی بی تدبیری حاکمان و مسئولین ما روشن است ولی مردم هم عدهای که دستشان میرسد باید یادشان باشد، اینکه ما کاری کنیم طبقات پایین با حقوق کم، بیکار، مستأجر، بیمار و گرفتار، اینهایی که صبح تا شب دنبال این هستند که یک میلیاردشان ده میلیارد شود، فکر باشند. شما راضی هستید خون این ملت مظلوم را بمکید؟ چرا رحم و انصاف نداریم؟ چند درصد مردم با حقوق یک میلیون، مستأجر هم هستند و بیمار هم دارند. هزار بدبختی و گرفتاری دارند. ما چند میلیون دهک پایین داریم؟ آخر به کجا میخواهی برسی؟ همه ما فرعون وجودی داریم، ما هستیم که میتوانیم فرعونمان را زمین بزنیم یا موسی را زمین بزنیم. معاویه را زمین بزنیم یا نعوذ بالله مسیر حضرت علی را زمین بزنیم. کارمندی که سوء استفاده میکند، هرکس که روزنه پیدا میکند با پا گذاشتن روی چه کسانی به اینجا رسیده است؟ حضرت فرمود: از گمراهی بیرون بیا، «کِبَر سِنِّک» یک نگاه به عمرت بکن، «فانها لک الیوم» گویی امیرالمؤمنین الآن با ما حرف میزند. «انها لک الیوم کحال الثوب المحیل» احوالات تو امروز مثل لباس پوسیده است. «الذی لا یصلح من جانبٍ الا فسد من الآخره» گاهی آدم یک پارچه پوسیده دارد، این طرفش را میکشد که درست کند، طرف دیگر پاره میشود. «فتق الله یا معاویه فی نفسک» از خدا بترس. «و جاذب الشیطان قیادک» رهبریات را از دست شیطان بگیر. خدا نکند رهبری آدم دست شیطان باشد. «فان الدنیا منقطعة عنک و الآخره قریبة منک» عمر چو دو صد بُود چو سیصد چو هزار! ما را از اینجا میبرند. عمر دنیا منقطع است. این هم یک فراز دیگر بود که حضرت از مظلومیت خودشان دفاع میکنند. با این نامهها تازه میفهمیم که حضرت چه خون جگری خورده است! اگر آدم خون دل و غصه درون نداشته باشد، این چیزها بر قلمش جاری نمیشود.
خطبه 197 نهجالبلاغه حضرت مفصل است که من یک جمله را بخوانم. «وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ» فرمود: در جنگها و جهاد، آنجایی که همه فرار میکردند، آن کسی که همیشه همراه رسول خدا ماند، من بودم. عبارت زیبایی ابن ابی الحدید ذیل این خطبه دارد. میگوید: امیرالمؤمنین در این فضیلتی که دارد هیچکس با او همراهی نکرده است. میگوید: «ثبتَ امیرمؤمنان معه و فرّ الناس» علی با پیامبر ماند و همه فرار کردند. «ثبتَ معه یوم حنین و فرّ الناس» حنین ماند و همه فرار کردند. یک یک جنگهای پیامبر را نام میبرد. امتیاز این مباحث این است که مباحث منطقی و با آرامش باشد. سوره آل عمران آیه 155 را نگاه کنید. تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی، تبیان شیخ طوسی، المیزان علامه طباطبایی را نبینند، تفاسیر شیعه را کنار بگذارند. مهمترین تفسیر اهل سنت تفسیر فخررازی هست. هفتصد سال است که هرکسی در میان علمای اهل سنت تفسیر نوشته مهمان سفره این تفسیر است. قرآن در سوره آل عمران از داستان جنگ احد خبر میدهد. «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيم» شیطان فریبشان داد، چه کسانی فرار کردند؟ مگر میشود یک مفسر این آیه را تفسیر کند و به فرار دیگران اشاره نکند؟ مگر میتواند اسامی فراریها را ننویسد؟ آیه 155 سوره آل عمران به چه کسانی اشاره میکند؟ فخررازی نام میبرد، «من المُنهَزمین» اینها همه فرار کردند. شیطان فریبشان داد، کسی که فریب شیطان را میخورد، در جنگ پیامبر را تنها میگذارد، چطور میتواند مقدم بر دیگران باشد؟
خیلیها میپرسند: مگر میشود اینها خودشان این را بنویسند و باز به حقانیت امیرمؤمنین اعتراف نکنند؟ تعصب نمیگذارد. همین آقا آمده توجیه کرده که «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ» شیطان فریبشان داد، یعنی شیطان گفت: الآن شما برای شهادت آمادگی ندارید. الآن فرار کنید و پیامبر را تنها بگذارید، در جنگ دیگر بیایید شهادت بدهید. یعنی ما پیامبر را تنها بگذاریم؟ امیرمؤمنان میفرماید: «وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ، نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا» آنجایی که قدمها پشت سر میرفت من ماندم. چرا؟ «نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا» خدا این شجاعت و ایمان و قدرت را به من داد. «وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي» (خطبه197 نهجالبلاغه) پیامبر در حالی از دنیا رفت که سر پیامبر روی سینه من بود. حضرت وقتی مقامات خودشان، نزدیک بودن به پیامبر را میگویند، جهادشان را میگویند، اقرب مردم به رسول الله حضرت علی بودند. بقیه مردم میآمدند و مینشستند و اگر کسی از رسول خدا سؤالی میکرد، گوش میکردند. ولی من با پیامبر خلوت داشتم. «فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟» چه کسی سزاوارتر از من به رسول خداست؟ چه کسی از من نزدیکتر به پیامبر هست؟
شریعتی: اگر خلق عالم علی را میشناختند، دوستش میداشتند و اگر مردم علی را دوست میداشتند جهنم آفریده نمیشد. خدایا حضور ما را در بهشت عشق علی جاودان بدار.
امروز صفحه 432 قرآن کریم، آیات 32 تا 39 سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهیم کرد. در آستانه روز مباهله چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند امیرمؤمنان علی(ع) هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهرهمند شویم.
«قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ «32»
وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ «33»
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «34»
وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ «35»
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «36»
وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ «37»
وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «38»
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «39»
ترجمه : (امّا) كسانى كه استكبار ورزيدند به مستضعفان گويند: آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغتان آمد باز داشتيم؟ بلكه شما خود گناهكار بوديد. و زيردستان به مستكبران گويند: بلكه (مايهى گمراهى ما) نيرنگ شب و روز (شما بود)، آن گاه كه ما را فرمان مىداديد به خدا كفر ورزيم و براى او همتايانى قرار دهيم. و همين كه عذاب را مشاهده كردند پشيمانى خود را پنهان نمودند. و ما در گردن كسانى كه كفر ورزيدند غلها قرار داديم، آيا جز آن چه عمل مىكردند جزا داده مىشوند؟ و ما در هيچ ديارى هشدار دهندهاى نفرستاديم مگر آن كه افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شدهايد كافريم. و گفتند: ما از جهت اموال و اولاد بيشتريم (و اين نشانه لطف خداوند به ماست) و ما عذاب نمىشويم. بگو: همانا پروردگار من براى هر كه بخواهد روزى را گشايش مىدهد يا تنگ مىگرداند ولى بيشتر مردم نمىدانند. (كه اين گشايش ها و تنگىها بيانگر ميزان علاقه خداوند به آنان نيست.) و اموال و فرزندانتان آن گونه (فضيلتى) نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام دادهاند. پس آنانند كه برايشان دو برابر آن چه عمل كردند پاداش است و آنانند كه در غرفهها و طبقات (بهشتى) آسوده خاطرند. و كسانى كه به قصد به ستوه آوردن (و محو و ابطال آيات) ما تلاش مىكنند، اينان در عذاب (الهى) احضار مىشوند. بگو: بدون شك، پروردگارم براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را گشايش مىدهد، و يا براى او تنگ (و محدود) مىگرداند و هر چه را (در راه او) انفاق كرديد پس او (عوضش را) جايگزين مىكند و او بهترين روزىدهندگان است.
شریعتی: مطالب روزانه برنامه سمت خدا در کانال پیام رسان سروش و ایتا قرار میگیرد، میتوانید استفاده کنید و به دوستانتان معرفی کنید. در آستانه ماه محرم هستیم، خیلیها اهل مطالعه هستند و دوست دارند کتابهایی متناسب با این ایام مطالعه کنند، کتاب «بازخوانی تاریخ کربلا، چهارده مجلس عاشورایی» کتابی است که مجموعه مباحث برنامه سمت خدا هم هست با قلم حاج آقای حسینی قمی است که منبع بسیار خوبی برای مطالعه در این ایام است. برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بدهید. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی قمی: آیهای که تلاوت شد «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» تمام این رفتارها به باورها و ایمان ما برمیگردد. قرآن میگوید: هر انفاقی در راه خدا بکنید، خدا جایگزین میکند و خدا خیر الرازقین است. شما که دست دهنده داشتی در همین دنیا خدا جبران میکند. در دعای مکارم الاخلاق اولین حاجت ما از خدا چیست؟ «اللهم ابلغ بایمانی أکمل الایمان» یعنی باورت باید تقویت شود. اگر من باور کردم خدا جایگزین میکند، خدا خیر الرازقین است، آنوقت دستگیری سخت نیست. دیدم بستگان من، فامیل من، همسایه من گرفتار است، در آستانه باز گشایی مدرسه هنوز کیف و کفش و لباس ندارد، کمک کنم. اگر باور کنم که خدا جبران میکند، «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» امام صادق به عمار ساباطی فرمود: «يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَالَ يَفْنَي وَ الْبَدَنَ يَبْلَي وَ الْعَمَلَ يَبْقَي وَ الدَّيَّانَ حَيٌّ لا يَمُوتُ» (كافي، ج 3، ص 501) مال تمام میشود، بدن پوسیده میشود، ولی عمل باقی میماند و خدایی که جزا میدهد همیشه هست.
امام موسی صدر یک شخصیت فقیه، عالم و مجتهد بود، فکر بسیار بازی داشت، تلاش بسیار گستردهای داشت. دشمن بی حساب این بزرگوار را انتخاب نکرد. لطف و محبت ایشان در لبنان شامل همه مذاهب بود. ما خیلی انگشت شمار داریم علمایی مثل امام موسی صدر، آدم آیت الله زاده، از خاندان صدر، یک خانواده بسیار استثنایی، علم و دانش و مرجعیت را رها میکند، سختترین مشکلات را با سعه صدر و فکر باز و دین شناسی برطرف میکند. انشاءالله خداوند این یوسف گم گشته را باز به ما برگرداند. خدا را قسم میدهیم به حق امیرالمؤمنین که همه ما را در مسیر امیرالمؤمنین با باورهای دینی محکم قرار بدهد.
شریعتی: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-6-13-حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
11.17M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
📚 با موضوع : واقعه غدیر در نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام
🗓 سه شنبه سیزدهم شهریور ماه
🗂 حجم : ۱۰.۶ مگابایت
➡️ @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره)
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين سعیدی
تاريخ پخش : 14-06-97
شریعتی : بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیهم السلام»
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور *** آیینهای سر تا به پا نور
آیینهای و خلق حیران صفاتت *** تابیده بر جان تو از ذات خدا نور
چشمی که توفیق تماشای تو را داشت *** جسم تو را جان دیده و جان تو را نور
قرآن وصفت سوره سوره با شکوه است *** فرقان، نبأ، یوسف، قیامت «هل أتی» نور
از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست *** از آسمان تا آسمان از نور تا نور
خورشیدی و بر شانه خورشید رفتی *** فریاد میزد آسمان نورٌ علی نور
پایان کار دشمنان توست با نار *** آغاز راه دوستان توست با نور
در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است *** وصف تو را از ابتدا تا انتها نور
سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، سلام بر علی(ع)، امروز روز مباهله است، انشاءالله بر شما مبارک باشد. هرچقدر از وصف امیرالمؤمنان بگوییم کم گفتیم. خوش به حال کسانی که این روزها شاد هستند به نام حضرت مولا (ع). انشاءالله زیارت نورانی نجف اشرف نصیب همه شما شود. روز نزول سوره «هل أتی» است. انشاءالله محب واقعی و شیعه واقعی حضرت باشیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. عید بر شما مبارک باشد.
حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. روز مباهله را تبریک میگویم. روزی است که امیرالمؤمنین(ع) در اذهان تاریخ نقش میبندد. انشاءالله خداوند ما را ارادتمند و عارف به حق اهلبیت علیهم السلام قرار بدهد.
شریعتی: نزول آیه تطهیر، حدیث کساء، نزول آیه ولایت، خاتم بخشی حضرت امیر، نزول سوره «هل أتی» عید مباهله، همه دست به دست هم دادند که به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که شخصیت نازنینی همچون امیرمؤمنان امام ماست و انشاءالله ما هم مأموم خوبی باشیم. بحث ما در هفتههای گذشته بحث آرامش بود. امروز هم قرار هست ادامه فرمایشات ایشان را بشنویم.
حاج آقای سعیدی: میخواهیم سر سفره اهلبیت(ع) بنشینیم. حدیث دوم چهل حدیث حضرت امام را امروز بررسی خواهیم کرد. بحث ما بحث آرامش قلب بود. اینکه من اطمینان و آرامش و سکون پیدا کنم. یکی از دغدغههای آدمها این است که دیگران چطور نگاهشان میکنند. عمل برای دیگری یا ریا، یا عمل برای خدا. ما یک دغدغه مقدس داریم، یک دغدغه شیطانی داریم. دغدغه مقدس دغدغه عمل برای خداست. نگرانی عمل برای خدا، من نگرانم فقط برای خدا عمل کنم. خدایا کسی وارد عمل من نشود. علت عمل من نگاه و خواست دیگری نباشد و فقط تو باشی. حضرت میفرماید: در روز قیامت بعضی اهل بهشت میشوند. ملائکه نگاه میکنند، نامه اعمال اینها را میبینند هیچ عمل خیری در این نیست. سؤال میکنند خدایا اینها بهشتی هستند ولی عمل خیری داخل اینها نیست، چطور به بهشت آمدند؟ خداوند میفرماید: اینها بسیار اهل اخلاص بودند و از خدا میخواستند هیچکس غیر از من متوجه نشود من عمل آنها را میبینم. لذا من دستور میدادم رقیب و عتید هم نمیدیدند. آنهایی که وظیفهشان نوشتن ثواب و عقاب مسائل است، آنها هم عمل اینها را نمیبینند و آنها امروز هم نمیخواهند کسی عملشان را بداند. فقط برای من عمل انجام دادند. این دغدغه مقدس است که فقط برای خدا، هیچ نگرانی ندارد دیگران نسبت به او چه عکس العملی داشته باشند.
از آن طرف بحث ریا است. فرمودند: وقتی اسم رذیله اخلاقی یا گناهی را میآورید. بخاطر آلودگیاش برای اینکه خودتان را ایمن ندانید، از آن بگویید، پناه بر خدا، اسمش هم آلوده است و ذهن آدم را عوض و کثیف میکند. ریا و اینکه بخاطر غیر خدا، در روایت به عنوان شرک آورده شده است. شریک قرار دادن برای خدا، شرک خفی، شرک جلی، گاهی بت پرست است و میگوید: خدا شریک دارد. خدا انداد دارد و شریکهای مختلف دارد. اما بعضی مواقع عملی یا بروزی را برای غیر خدا انجام میدهد. تقوا مراتب دارد، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم» (حجرات/13) با تقوا و با تقواتر داریم. علمای اخلاق میگویند: میخواهی از این درجه بالاتر بروی، حالا این را عمل کن. این درجه مخصوص انسانهایی است که با این سطح اخلاص هستند. اگر قرار شد انسان کاری را برای کسی انجام بدهد، در روایت دارد باید سراغ همان برود. لذا در روز قیامت میفرماید: کاری که برای غیر خدا انجام دادی حالا برو جزایت را بگیر. میروی میبینی این بدبخت تر از خودت است، دست خالی است. صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی! ما یکی را پولدار میبینیم، یکی را بی پول میبینیم، لذا کسی که وضعیت مالی بهتری دارد را بیشتر تحویل میگیریم، آنکه نظرش برای ما مهم است، عمل را برای او انجام میدهیم. بعد آن دنیا میبینیم فقط نظر خدا مهم بود. «أنتم الفقراء الی الله» اینها همه فقیر هستند. آنچه در بالاست فقر مطلق است. چون چشم ما طوری است که اینها را صاحب میبینیم، پشت باجه این کارمند چقدر پول دستش است ولی این پولها برای او نیست و امانت است. واقعیت برای صاحب حساب است و صاحب همه حسابها خداوند است.
اگر عملی برای غیر خدا انجام شد، حضرت امام یک تقسیم بندی برای ریا دارند، یک ریا در اعتقادات است. من ابراز اعتقادات حقه را داشته باشم، برای تثبیت خودم، برای اینکه بگویم من هم هستم. یکوقت بحث شعائر دینی است، اشتباه نکنیم! اعمال دینی ما نیاز به استاد دارد یعنی دانستن اینکه چه کنم و چه نکنم. در داستانهای غربی یک ارزش غربی داریم. رابین هود یک ارزش غربی است. چنین کسی زمان امام صادق(ع) هم بود و میرفت دزدی میکرد، از کسانی که داشتند، مثلاً میوه فروش میدزدید و به فقرا میداد. نزد امام صادق آمد و گفت: من خیلی برد زیادی دارم. گفت: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) من یک صدقه میدهم، یک گناه میکنم به پای من نوشته میشود ولی وقتی این را صدقه میدهم، ده تا سود میکنم یکی با آن یکی کم میشود، نه تا برای من میماند. رابین هود در فرهنگ غربی ارزش و در فرهنگ اسلامی ضد ارزش است. در جاهای مختلف طرف میگوید: باید فریاد کنیم، ظلم ستیزی داشته باشیم. با اشرافیت مقابله کنیم. بعد از آن طرف آبروی دیگران را میبرد، اینها را برای خودش مجوز میداند. این همان رابین هود اخلاقی است. اینها برای استاد نداشتن و بالا سر نداشتن است. خودت قاضی و مجری میشوی، برو که رفتیم. در مسأله منافقین خیلی این اتفاق افتاد. خودشان قضاوت میکردند اِ اینطور است، پس واجب القتل است. میرفتند میکشتند. امروز ممکن است کشتن فیزیکی نباشد، کشتن آبروی کسی باشد. اینها همه برای قضاوتهای بدون اجتهاد است. یکوقتهایی دزد خانه همسایه میآید و میگوید: آقا حلالش کن، بگذر. خانه خود ما که میآید، میگوید: اگر او را پیدا کنم میکشم. نسخههای ما تابع نفس است، تابع شر که نیست. اینکه من باید کجا فریاد بزنم و کجا ساکت باشم، لذا حضرات اهلبیت بعضاً افعال مبارکشان مورد سؤال اصحاب قرار میگرفت. امیرالمؤمنین اینطور بود، چرا شما این کار را کردی؟ امام حسن صلح کرد و امام حسین جنگید. چرا این دو تا اختلاف دارند؟ نمیتواند متوجه شود و تحلیل کند. میگوید: جنگ و صلح دوتاست و در مقابل هم است. اما درک موقعیت مختلف را ندارد که هردو امام اگر جای همدیگر هم بودند همین کار را انجام میدادند.