هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-6-12-حجت الاسلام فرحزاد.mp3
11.88M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد
📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه ، شرح دعای نهم (توبه)
🗓 دوشنبه دوازدهم شهریور ماه
🗂 حجم : ۱۱.۳ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: واقعه غدیر در نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 13- 06-97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام» سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، ایام را تبریک میگویم. ایامی که مزین به نام مولا علی(ع) است، انشاءالله همه ما زیر سایه حضرت و مشمول نگاه پدرانه ایشان باشیم. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. همچنان در دهه ولایت هستیم. فردا 24 ماه ذیالحجه هست. سه مناسبت بسیار ارزشمند و تاریخی دارد، یکی داستان مباهله، که عدهای امشب و فردا جشن میگیرند. یکی از مهمترین فضایل امیرالمؤمنین و اهلبیت آیه 61 سوره آل عمران است. «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين» (آلعمران/61) بعضی از اساتید تذکر دادند اگر کسانی توجه به این فضیلت داشته باشند، یک فضیلت واقعاً کم نظیر است. این شعر که بسیار زیباست؛
بارها گفت محمد که علی جان من است *** هم به جان علی و جان محمد صلوات
مصداق «انفسنا» غیر از امیرالمؤمنین چه کسی است. مباهله مسأله مهمی است. فردا نزول آیهی تطهیر است. حدیث کساء آیه 33 سوره مبارکه احزاب، «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) آیه 55 سوره مبارکه مائده خانم بخشی امیرالمؤمنین است. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) فخر رازی که همه مفسرین اهل سنت بعد از او مهمان سفره او بودند ذیل همین آیه 55 سوره مائده مکرر نقل میکنند از ابن عباس، عبدالله بن سلام، از ابیذر که این آیه در مدح امیرالمؤمنان نازل شده است. مهمترین تفسیر حدیثی اهل سنت ذیل همین آیه است از ابن عباس، از جابر، از عمار، از اَنس، من یکوقت نگاه میکردم بیش از سی کتاب از کتب اهل سنت راجع به نزول این آیه درباره امیرالمؤمنان روایتی را نقل کردند. 25 ماه ذی الحجه نزول هجده آیه از سوره «هل أتی» در شأن امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسنین است. از دوستان همیشه تقاضا کردیم و گفتیم: تا 25 ذیالحجه که مناسبتهای بسیار ارزشمند هست، عید بگیرند و شادی بکنند و بعد از 25 ماه ذیالحجه به استقبال محرم بروند. بعضی از عزیزان به من گفتند: با مشکلات اقتصادی که مردم دست به گریبان هستند، سال گذشته قبل از محرم خرید میکردیم و بعد از عاشورا مردم کمک میکردند و بدهیها را پرداخت میکردیم. الآن مغازههای کوچک تابلو زدند چون نرخها متغیر است دیگر هیچ چیزی را نمیتوانیم بفروشیم. هستند کسانی که برای سیدالشهداء میگویند: هرکس هرچیزی خواست بخرد برای عاشورا. مردم برای سیدالشهداء حتماً سنگ تمام خواهند گذاشت، آنهایی که میتوانند با برگزار کنندگان مجلس کنار بیایند و همراهی کنند، انشاءالله خدا به آنها برکت دنیا و آخرت را عنایت میکند.
شریعتی: با حاج آقای حسینی در مورد نهجالبلاغه صحبت میکنیم. هفته گذشته امام علی(ع) و ولایت ایشان را برای ما گفتند. انشاءالله امروز هم این بحث را ادامه خواهیم داد.
حاج آقای حسینی قمی: بحث ما این بود که آیا خود امیرالمؤمنین(ع) از حق خودشان دفاع کردند و از مظلومیت خودشان سخنی گفتند؟ چون گاهی این سؤال مطرح است که کجا امیرالمؤمنان فرمود: من مظلوم هستم و حق من غصب شده است؟ حضرت چنین ادعایی نداشت و خیلی هم با تشکیلات خلفاء همراهی میکرد. اگر به جلد 29 بحار علامه مجلسی مراجعه کنند از صفحه 500 به بعد 150 صفحه بیش از پنجاه مورد از بیانات امیرمؤمنان را در این زمینه مطرح کردند. در مراجعات علامه شرف الدین، مراجعات 101 به این مطلب پرداخته شده است. اما چون مهمان نهجالبلاغه هستیم فقط از نهجالبلاغه میخوانیم. بیست مورد در نهج البلاغه هست، خطبه سوم، خطبه پنجم، خطبه ششم، بیست و ششم، خطبه 73، خطبه 144، خطبه 150، خطبه 162، خطبه 172 و 178، خطبه 210 و 217. مواردی بود که حضرت امیر در این خطبهها حقانیت خودشان را تصریح کردند. در بخش نامهها یک مورد نامه 62 نهج البلاغه را خواندیم.
فقط ما از مظلومیت حضرت نمیگوییم. هرکسی میبیند این شخصیت مظلوم است به فکر میافتد از مظلوم دفاع کند، حالا شیعه باشد و غیر شیعه باشد، مسلمان باشد، غیر مسلمان باشد و مسیحی باشد. یک مطلب خیلی جالب بود. حتماً نام سنن نساعی را شنیدهاید. اهل سنت شش کتاب دارند، صحیح مسلم، صحیح ترمذی، صحیح بخاری، مهمترین کتابهایشان است. از جمله سنن نساعی است، نساعی از شخصیتهای بسیار مهم اهل سنت هست. ایشان یک کتابی به نام خصایص امیرمؤمنان دارد. این کتاب مکرر در کشورهای مختلف چاپ شده است. ما یک کتابی به نام «تاریخ دمشق» داریم. ایشان در این کتاب نوشته وقتی آقای نساعی این کتاب را نوشت یک سری به دمشق آمد. گفتم: به چه مناسبت شما ویژگیهای امیرمؤمنان را در این کتاب آوردید؟ حضرت فضایلی داشته که هیچ یک از اصحاب نداشته است. صحاح سته یکی از مهمترین کتابهایش همین سنن نساعی است. گفتند: اگر شما میخواستی ویژگیها و خصائص را بنویسی حداقل در مورد همه خلفا مینوشتی؟ گفت: من یک سفر به دمشق آمدم دیدم خیلیها نه تنها امیرالمؤمنان را نمیشناسند، در اثر تبلیغات گسترده بنی عباس علیه امیرمؤمنان با حضرت زاویه دارند. منحرفین از امیرمؤمنان زیاد هستند، لذا این کتاب را نوشتم برای اینکه خدا آنها را هدایت کند. یک اهل سنت در فضای تبلیغات مسموم بنی امیه و بنی عباس یک کتاب مینویسد. مرکز تبلیغات علیه اهل بیت دمشق بود. از مسجد جامع دمشق بیرونش کردند، از شهر دمشق بیرونش کردند و حتی دارد که به همین جهت کشته شد و او را کشتند به جرم اینکه یک کتاب ویژه فضایل امیرمؤمنان نوشته بود.
ابن ابی الحدید در کتاب خودش یک فصلی دارد فصل جو سازیهای بنی امیه علیه اهلبیت(ع). از جمله مینویسد یکوقتی حجاج وارد منطقهای شد اهالی این منطقه گفتند: ما مناقبی داریم که هیچکس در این منطقه ندارد. گفتند: برخی از زنان ما نذر کردند اگر در جنگ یزید و امام حسین، امام حسین کشته شود، ده شتر قربانی کنند به شکرانه کشته شدن سیدالشهداء. حجاج گفت: باز هم از این فضایل دارید؟ گفت: از فضایل ما این است که در جنگ معاویه و امیرمؤمنان در جنگ صفین، هفتاد نفر از منطقه ما در سپاه معاویه بود و یک نفر در لشگر امیرمؤمنان(ع). گفت: باز هم فضایل دیگری دارید؟ گفتند: بله. چرا سنی و مسیحی و شیعه از حضرت علی دفاع میکنند؟ وقتی انسان را مظلوم میبینند، دفاع میکنند. به حجاج گفت: اگر از طرف تشکیلات بنی امیه به ما میگفتند: باید به امیرمؤمنان دشنام بدهید، چون بخشنامه کرده بودند، نه تنها به علی دشنام میدادیم، برای خوشایند امویها، اضافه میکردیم، هم به امیرمؤمنان دشنام میدادیم، هم به فاطمه زهرا و هم به امام حسن و امام حسین. ابن ابی الحدید نوشته هشام بن عبدالملک خلیفه بود. روز عرفه در صحرای عرفات خطبهای خواند. کسی از پای منبر به هشام گفت: میدانی امروز روز عرفه است و اعمالی دارد، مواظب باش این اعمال را از دست ندهی. هشام بن عبدالملک به خلیفه گفت: به ما یاد دادند که از آداب امروز این است که به علی بن ابی طالب دشنام بدهیم. در این فضا هرکس این مظلومیت را میبیند دفاع میکند.
پس ما انگیزهمان این است که این مظلومیت روشن شود. آیا امیرمؤمنان(ع) جایی خودشان گفتند که حق من از بین رفت؟ در نهج البلاغه بیست مورد را گفتیم. موردی که امروز میخوانم نامه امیرمؤمنان(ع) هست، نامه 28 حضرت در بخش نامههای نهجالبلاغه است، در جواب نامه معاویه است. یکوقت گفتیم حضرت در نهجالبلاغه مکرر جواب دادند به نامههای معاویه که بخشی در نهجالبلاغه آمده است. حضرت نوشتند: معاویه در نامه خودت برای سرزنش من، برای مذمت من نوشتی «وَ قُلْتَ: اِنّى كُنْتُ اُقادُ كَما يُقادُ الْجَمَلُ الْمَخْشُوشُ» آنطوری که شتر را با زور و اجبار میکِشند و میبرند، برای مذمت من نوشتی: علی یادت است یک روزی کشان کشان تو را برای بیعت میبردند. چطور شتری را به اجبار جایی کشان کشان میبرند. مرا اینطور برای بیعت بردند. معاویه حواست نبود «وَ لَعَمْرُ اللّهِ لَقَدْ اَرَدْتَ اَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ» میخواستی مرا مذمت کنی ولی حواست نبود که مدح مرا کردی. چون اعتراف میکنی که من مظلوم واقع شدم. اعتراف میکنی که مرا به زور بردند. «وَ اَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ» میخواستی مرا رسوا کنی، خودت را رسوا کردی. این خلافتی که امروز نشستی میراث چنین مسیری است که مرا اینگونه برای بیعت بردند. «وَ ما عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضاضَة فى اَنْ يَكُونَ مَظْلُوماً ما لَمْ يَكُنْ شاكّاً فى دينِهِ» این نقصی نیست که مسلمانی مظلوم باشد، نقص این است که در مسیر دینی شک داشته باشی. حضرت یک لحظه تردید در مسیر نکردند. «وَ لا مُرْتاباً بِيَقينِهِ» آدم اگر در یقین خودش شک و ریبه نداشته باشد، مظلومیت عیب ندارد.
من یک جمله دیگر هم اشاره کنم. یکوقتی یاد کردیم خدا مرحوم آیت الله احمدی میانجی را رحمت کنند. کتابی به نام مکاتیب الائمه دارند. این نامه 72 تا در نهجالبلاغه است، ایشان سه برابر این را در مکاتیب آوردند. ابن ابی الحدید هم در شرح نهجالبلاغهاش دارد. نامه خیلی تکان دهنده است. «من عبد الله علی أمیرالمؤمنین» یادمان باشد هرگاه امیرمؤمنان خواستند خودشان را معرفی کنند در نامهها اول عبدالله میگویند، دوم علیٍ و سوم امیرالمؤمنین. من بنده خدا هستم و اسم من علی است، برای امروز و همیشه امیرالمؤمنین هستم. اول حضرت به عبودیت خودشان افتخار میکنند. بعد هم نامشان را میبرند. به تعبیر آن بزرگوار میفرمود: همه ما فرعونی درون خودمان داریم. بتوانیم این فرعون را برسانیم به جایی که بگوید: «أنا ربکم الاعلی یا نه در حد خودمان، آقایی که در خانه ظلم میکند فرعون است. خانمی که در خانه ظلم میکند فرعون است. پدر و مادری که ظلم میکند فرعون است. حاکمی که به مردم ظلم میکند، فرعون است. «أما بعد فان الدنیا دار تجارة ربحُها أو خُسرها الآخره» دنیا تجارتخانهای است. اینجا معلوم نمیشود چه کسی ضرر کرد یا سود کرد. دنیا تمام میشود، یک روزی حسرت دنیا برایت میماند.
الآن در گرفتاریهای اقتصادی بی تدبیری حاکمان و مسئولین ما روشن است ولی مردم هم عدهای که دستشان میرسد باید یادشان باشد، اینکه ما کاری کنیم طبقات پایین با حقوق کم، بیکار، مستأجر، بیمار و گرفتار، اینهایی که صبح تا شب دنبال این هستند که یک میلیاردشان ده میلیارد شود، فکر باشند. شما راضی هستید خون این ملت مظلوم را بمکید؟ چرا رحم و انصاف نداریم؟ چند درصد مردم با حقوق یک میلیون، مستأجر هم هستند و بیمار هم دارند. هزار بدبختی و گرفتاری دارند. ما چند میلیون دهک پایین داریم؟ آخر به کجا میخواهی برسی؟ همه ما فرعون وجودی داریم، ما هستیم که میتوانیم فرعونمان را زمین بزنیم یا موسی را زمین بزنیم. معاویه را زمین بزنیم یا نعوذ بالله مسیر حضرت علی را زمین بزنیم. کارمندی که سوء استفاده میکند، هرکس که روزنه پیدا میکند با پا گذاشتن روی چه کسانی به اینجا رسیده است؟ حضرت فرمود: از گمراهی بیرون بیا، «کِبَر سِنِّک» یک نگاه به عمرت بکن، «فانها لک الیوم» گویی امیرالمؤمنین الآن با ما حرف میزند. «انها لک الیوم کحال الثوب المحیل» احوالات تو امروز مثل لباس پوسیده است. «الذی لا یصلح من جانبٍ الا فسد من الآخره» گاهی آدم یک پارچه پوسیده دارد، این طرفش را میکشد که درست کند، طرف دیگر پاره میشود. «فتق الله یا معاویه فی نفسک» از خدا بترس. «و جاذب الشیطان قیادک» رهبریات را از دست شیطان بگیر. خدا نکند رهبری آدم دست شیطان باشد. «فان الدنیا منقطعة عنک و الآخره قریبة منک» عمر چو دو صد بُود چو سیصد چو هزار! ما را از اینجا میبرند. عمر دنیا منقطع است. این هم یک فراز دیگر بود که حضرت از مظلومیت خودشان دفاع میکنند. با این نامهها تازه میفهمیم که حضرت چه خون جگری خورده است! اگر آدم خون دل و غصه درون نداشته باشد، این چیزها بر قلمش جاری نمیشود.
خطبه 197 نهجالبلاغه حضرت مفصل است که من یک جمله را بخوانم. «وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ» فرمود: در جنگها و جهاد، آنجایی که همه فرار میکردند، آن کسی که همیشه همراه رسول خدا ماند، من بودم. عبارت زیبایی ابن ابی الحدید ذیل این خطبه دارد. میگوید: امیرالمؤمنین در این فضیلتی که دارد هیچکس با او همراهی نکرده است. میگوید: «ثبتَ امیرمؤمنان معه و فرّ الناس» علی با پیامبر ماند و همه فرار کردند. «ثبتَ معه یوم حنین و فرّ الناس» حنین ماند و همه فرار کردند. یک یک جنگهای پیامبر را نام میبرد. امتیاز این مباحث این است که مباحث منطقی و با آرامش باشد. سوره آل عمران آیه 155 را نگاه کنید. تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی، تبیان شیخ طوسی، المیزان علامه طباطبایی را نبینند، تفاسیر شیعه را کنار بگذارند. مهمترین تفسیر اهل سنت تفسیر فخررازی هست. هفتصد سال است که هرکسی در میان علمای اهل سنت تفسیر نوشته مهمان سفره این تفسیر است. قرآن در سوره آل عمران از داستان جنگ احد خبر میدهد. «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيم» شیطان فریبشان داد، چه کسانی فرار کردند؟ مگر میشود یک مفسر این آیه را تفسیر کند و به فرار دیگران اشاره نکند؟ مگر میتواند اسامی فراریها را ننویسد؟ آیه 155 سوره آل عمران به چه کسانی اشاره میکند؟ فخررازی نام میبرد، «من المُنهَزمین» اینها همه فرار کردند. شیطان فریبشان داد، کسی که فریب شیطان را میخورد، در جنگ پیامبر را تنها میگذارد، چطور میتواند مقدم بر دیگران باشد؟
خیلیها میپرسند: مگر میشود اینها خودشان این را بنویسند و باز به حقانیت امیرمؤمنین اعتراف نکنند؟ تعصب نمیگذارد. همین آقا آمده توجیه کرده که «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ» شیطان فریبشان داد، یعنی شیطان گفت: الآن شما برای شهادت آمادگی ندارید. الآن فرار کنید و پیامبر را تنها بگذارید، در جنگ دیگر بیایید شهادت بدهید. یعنی ما پیامبر را تنها بگذاریم؟ امیرمؤمنان میفرماید: «وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ، نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا» آنجایی که قدمها پشت سر میرفت من ماندم. چرا؟ «نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا» خدا این شجاعت و ایمان و قدرت را به من داد. «وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي» (خطبه197 نهجالبلاغه) پیامبر در حالی از دنیا رفت که سر پیامبر روی سینه من بود. حضرت وقتی مقامات خودشان، نزدیک بودن به پیامبر را میگویند، جهادشان را میگویند، اقرب مردم به رسول الله حضرت علی بودند. بقیه مردم میآمدند و مینشستند و اگر کسی از رسول خدا سؤالی میکرد، گوش میکردند. ولی من با پیامبر خلوت داشتم. «فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟» چه کسی سزاوارتر از من به رسول خداست؟ چه کسی از من نزدیکتر به پیامبر هست؟
شریعتی: اگر خلق عالم علی را میشناختند، دوستش میداشتند و اگر مردم علی را دوست میداشتند جهنم آفریده نمیشد. خدایا حضور ما را در بهشت عشق علی جاودان بدار.
امروز صفحه 432 قرآن کریم، آیات 32 تا 39 سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهیم کرد. در آستانه روز مباهله چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند امیرمؤمنان علی(ع) هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهرهمند شویم.
«قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ «32»
وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ «33»
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «34»
وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ «35»
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «36»
وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ «37»
وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «38»
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «39»
ترجمه : (امّا) كسانى كه استكبار ورزيدند به مستضعفان گويند: آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغتان آمد باز داشتيم؟ بلكه شما خود گناهكار بوديد. و زيردستان به مستكبران گويند: بلكه (مايهى گمراهى ما) نيرنگ شب و روز (شما بود)، آن گاه كه ما را فرمان مىداديد به خدا كفر ورزيم و براى او همتايانى قرار دهيم. و همين كه عذاب را مشاهده كردند پشيمانى خود را پنهان نمودند. و ما در گردن كسانى كه كفر ورزيدند غلها قرار داديم، آيا جز آن چه عمل مىكردند جزا داده مىشوند؟ و ما در هيچ ديارى هشدار دهندهاى نفرستاديم مگر آن كه افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شدهايد كافريم. و گفتند: ما از جهت اموال و اولاد بيشتريم (و اين نشانه لطف خداوند به ماست) و ما عذاب نمىشويم. بگو: همانا پروردگار من براى هر كه بخواهد روزى را گشايش مىدهد يا تنگ مىگرداند ولى بيشتر مردم نمىدانند. (كه اين گشايش ها و تنگىها بيانگر ميزان علاقه خداوند به آنان نيست.) و اموال و فرزندانتان آن گونه (فضيلتى) نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام دادهاند. پس آنانند كه برايشان دو برابر آن چه عمل كردند پاداش است و آنانند كه در غرفهها و طبقات (بهشتى) آسوده خاطرند. و كسانى كه به قصد به ستوه آوردن (و محو و ابطال آيات) ما تلاش مىكنند، اينان در عذاب (الهى) احضار مىشوند. بگو: بدون شك، پروردگارم براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را گشايش مىدهد، و يا براى او تنگ (و محدود) مىگرداند و هر چه را (در راه او) انفاق كرديد پس او (عوضش را) جايگزين مىكند و او بهترين روزىدهندگان است.
شریعتی: مطالب روزانه برنامه سمت خدا در کانال پیام رسان سروش و ایتا قرار میگیرد، میتوانید استفاده کنید و به دوستانتان معرفی کنید. در آستانه ماه محرم هستیم، خیلیها اهل مطالعه هستند و دوست دارند کتابهایی متناسب با این ایام مطالعه کنند، کتاب «بازخوانی تاریخ کربلا، چهارده مجلس عاشورایی» کتابی است که مجموعه مباحث برنامه سمت خدا هم هست با قلم حاج آقای حسینی قمی است که منبع بسیار خوبی برای مطالعه در این ایام است. برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بدهید. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی قمی: آیهای که تلاوت شد «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» تمام این رفتارها به باورها و ایمان ما برمیگردد. قرآن میگوید: هر انفاقی در راه خدا بکنید، خدا جایگزین میکند و خدا خیر الرازقین است. شما که دست دهنده داشتی در همین دنیا خدا جبران میکند. در دعای مکارم الاخلاق اولین حاجت ما از خدا چیست؟ «اللهم ابلغ بایمانی أکمل الایمان» یعنی باورت باید تقویت شود. اگر من باور کردم خدا جایگزین میکند، خدا خیر الرازقین است، آنوقت دستگیری سخت نیست. دیدم بستگان من، فامیل من، همسایه من گرفتار است، در آستانه باز گشایی مدرسه هنوز کیف و کفش و لباس ندارد، کمک کنم. اگر باور کنم که خدا جبران میکند، «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» امام صادق به عمار ساباطی فرمود: «يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَالَ يَفْنَي وَ الْبَدَنَ يَبْلَي وَ الْعَمَلَ يَبْقَي وَ الدَّيَّانَ حَيٌّ لا يَمُوتُ» (كافي، ج 3، ص 501) مال تمام میشود، بدن پوسیده میشود، ولی عمل باقی میماند و خدایی که جزا میدهد همیشه هست.
امام موسی صدر یک شخصیت فقیه، عالم و مجتهد بود، فکر بسیار بازی داشت، تلاش بسیار گستردهای داشت. دشمن بی حساب این بزرگوار را انتخاب نکرد. لطف و محبت ایشان در لبنان شامل همه مذاهب بود. ما خیلی انگشت شمار داریم علمایی مثل امام موسی صدر، آدم آیت الله زاده، از خاندان صدر، یک خانواده بسیار استثنایی، علم و دانش و مرجعیت را رها میکند، سختترین مشکلات را با سعه صدر و فکر باز و دین شناسی برطرف میکند. انشاءالله خداوند این یوسف گم گشته را باز به ما برگرداند. خدا را قسم میدهیم به حق امیرالمؤمنین که همه ما را در مسیر امیرالمؤمنین با باورهای دینی محکم قرار بدهد.
شریعتی: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-6-13-حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
11.17M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
📚 با موضوع : واقعه غدیر در نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام
🗓 سه شنبه سیزدهم شهریور ماه
🗂 حجم : ۱۰.۶ مگابایت
➡️ @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره)
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين سعیدی
تاريخ پخش : 14-06-97
شریعتی : بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیهم السلام»
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور *** آیینهای سر تا به پا نور
آیینهای و خلق حیران صفاتت *** تابیده بر جان تو از ذات خدا نور
چشمی که توفیق تماشای تو را داشت *** جسم تو را جان دیده و جان تو را نور
قرآن وصفت سوره سوره با شکوه است *** فرقان، نبأ، یوسف، قیامت «هل أتی» نور
از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست *** از آسمان تا آسمان از نور تا نور
خورشیدی و بر شانه خورشید رفتی *** فریاد میزد آسمان نورٌ علی نور
پایان کار دشمنان توست با نار *** آغاز راه دوستان توست با نور
در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است *** وصف تو را از ابتدا تا انتها نور
سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، سلام بر علی(ع)، امروز روز مباهله است، انشاءالله بر شما مبارک باشد. هرچقدر از وصف امیرالمؤمنان بگوییم کم گفتیم. خوش به حال کسانی که این روزها شاد هستند به نام حضرت مولا (ع). انشاءالله زیارت نورانی نجف اشرف نصیب همه شما شود. روز نزول سوره «هل أتی» است. انشاءالله محب واقعی و شیعه واقعی حضرت باشیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. عید بر شما مبارک باشد.
حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. روز مباهله را تبریک میگویم. روزی است که امیرالمؤمنین(ع) در اذهان تاریخ نقش میبندد. انشاءالله خداوند ما را ارادتمند و عارف به حق اهلبیت علیهم السلام قرار بدهد.
شریعتی: نزول آیه تطهیر، حدیث کساء، نزول آیه ولایت، خاتم بخشی حضرت امیر، نزول سوره «هل أتی» عید مباهله، همه دست به دست هم دادند که به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که شخصیت نازنینی همچون امیرمؤمنان امام ماست و انشاءالله ما هم مأموم خوبی باشیم. بحث ما در هفتههای گذشته بحث آرامش بود. امروز هم قرار هست ادامه فرمایشات ایشان را بشنویم.
حاج آقای سعیدی: میخواهیم سر سفره اهلبیت(ع) بنشینیم. حدیث دوم چهل حدیث حضرت امام را امروز بررسی خواهیم کرد. بحث ما بحث آرامش قلب بود. اینکه من اطمینان و آرامش و سکون پیدا کنم. یکی از دغدغههای آدمها این است که دیگران چطور نگاهشان میکنند. عمل برای دیگری یا ریا، یا عمل برای خدا. ما یک دغدغه مقدس داریم، یک دغدغه شیطانی داریم. دغدغه مقدس دغدغه عمل برای خداست. نگرانی عمل برای خدا، من نگرانم فقط برای خدا عمل کنم. خدایا کسی وارد عمل من نشود. علت عمل من نگاه و خواست دیگری نباشد و فقط تو باشی. حضرت میفرماید: در روز قیامت بعضی اهل بهشت میشوند. ملائکه نگاه میکنند، نامه اعمال اینها را میبینند هیچ عمل خیری در این نیست. سؤال میکنند خدایا اینها بهشتی هستند ولی عمل خیری داخل اینها نیست، چطور به بهشت آمدند؟ خداوند میفرماید: اینها بسیار اهل اخلاص بودند و از خدا میخواستند هیچکس غیر از من متوجه نشود من عمل آنها را میبینم. لذا من دستور میدادم رقیب و عتید هم نمیدیدند. آنهایی که وظیفهشان نوشتن ثواب و عقاب مسائل است، آنها هم عمل اینها را نمیبینند و آنها امروز هم نمیخواهند کسی عملشان را بداند. فقط برای من عمل انجام دادند. این دغدغه مقدس است که فقط برای خدا، هیچ نگرانی ندارد دیگران نسبت به او چه عکس العملی داشته باشند.
از آن طرف بحث ریا است. فرمودند: وقتی اسم رذیله اخلاقی یا گناهی را میآورید. بخاطر آلودگیاش برای اینکه خودتان را ایمن ندانید، از آن بگویید، پناه بر خدا، اسمش هم آلوده است و ذهن آدم را عوض و کثیف میکند. ریا و اینکه بخاطر غیر خدا، در روایت به عنوان شرک آورده شده است. شریک قرار دادن برای خدا، شرک خفی، شرک جلی، گاهی بت پرست است و میگوید: خدا شریک دارد. خدا انداد دارد و شریکهای مختلف دارد. اما بعضی مواقع عملی یا بروزی را برای غیر خدا انجام میدهد. تقوا مراتب دارد، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم» (حجرات/13) با تقوا و با تقواتر داریم. علمای اخلاق میگویند: میخواهی از این درجه بالاتر بروی، حالا این را عمل کن. این درجه مخصوص انسانهایی است که با این سطح اخلاص هستند. اگر قرار شد انسان کاری را برای کسی انجام بدهد، در روایت دارد باید سراغ همان برود. لذا در روز قیامت میفرماید: کاری که برای غیر خدا انجام دادی حالا برو جزایت را بگیر. میروی میبینی این بدبخت تر از خودت است، دست خالی است. صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی! ما یکی را پولدار میبینیم، یکی را بی پول میبینیم، لذا کسی که وضعیت مالی بهتری دارد را بیشتر تحویل میگیریم، آنکه نظرش برای ما مهم است، عمل را برای او انجام میدهیم. بعد آن دنیا میبینیم فقط نظر خدا مهم بود. «أنتم الفقراء الی الله» اینها همه فقیر هستند. آنچه در بالاست فقر مطلق است. چون چشم ما طوری است که اینها را صاحب میبینیم، پشت باجه این کارمند چقدر پول دستش است ولی این پولها برای او نیست و امانت است. واقعیت برای صاحب حساب است و صاحب همه حسابها خداوند است.
اگر عملی برای غیر خدا انجام شد، حضرت امام یک تقسیم بندی برای ریا دارند، یک ریا در اعتقادات است. من ابراز اعتقادات حقه را داشته باشم، برای تثبیت خودم، برای اینکه بگویم من هم هستم. یکوقت بحث شعائر دینی است، اشتباه نکنیم! اعمال دینی ما نیاز به استاد دارد یعنی دانستن اینکه چه کنم و چه نکنم. در داستانهای غربی یک ارزش غربی داریم. رابین هود یک ارزش غربی است. چنین کسی زمان امام صادق(ع) هم بود و میرفت دزدی میکرد، از کسانی که داشتند، مثلاً میوه فروش میدزدید و به فقرا میداد. نزد امام صادق آمد و گفت: من خیلی برد زیادی دارم. گفت: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) من یک صدقه میدهم، یک گناه میکنم به پای من نوشته میشود ولی وقتی این را صدقه میدهم، ده تا سود میکنم یکی با آن یکی کم میشود، نه تا برای من میماند. رابین هود در فرهنگ غربی ارزش و در فرهنگ اسلامی ضد ارزش است. در جاهای مختلف طرف میگوید: باید فریاد کنیم، ظلم ستیزی داشته باشیم. با اشرافیت مقابله کنیم. بعد از آن طرف آبروی دیگران را میبرد، اینها را برای خودش مجوز میداند. این همان رابین هود اخلاقی است. اینها برای استاد نداشتن و بالا سر نداشتن است. خودت قاضی و مجری میشوی، برو که رفتیم. در مسأله منافقین خیلی این اتفاق افتاد. خودشان قضاوت میکردند اِ اینطور است، پس واجب القتل است. میرفتند میکشتند. امروز ممکن است کشتن فیزیکی نباشد، کشتن آبروی کسی باشد. اینها همه برای قضاوتهای بدون اجتهاد است. یکوقتهایی دزد خانه همسایه میآید و میگوید: آقا حلالش کن، بگذر. خانه خود ما که میآید، میگوید: اگر او را پیدا کنم میکشم. نسخههای ما تابع نفس است، تابع شر که نیست. اینکه من باید کجا فریاد بزنم و کجا ساکت باشم، لذا حضرات اهلبیت بعضاً افعال مبارکشان مورد سؤال اصحاب قرار میگرفت. امیرالمؤمنین اینطور بود، چرا شما این کار را کردی؟ امام حسن صلح کرد و امام حسین جنگید. چرا این دو تا اختلاف دارند؟ نمیتواند متوجه شود و تحلیل کند. میگوید: جنگ و صلح دوتاست و در مقابل هم است. اما درک موقعیت مختلف را ندارد که هردو امام اگر جای همدیگر هم بودند همین کار را انجام میدادند.
به بحث ریا برگردیم. پس یکجا فریاد ولایت امیرالمؤمنین است برای اینکه اعتقاد من است و من میخواهم پشت این پنهان شوم. یکوقت چون او حق است فریاد میزنم، یکوقت اینکه میخواهم خودم را پشت این پنهان کنم. هدف من از بیان، بیان حقانیت امیرالمؤمنین(ع) نیست، هدفم این است که مردم به من توجه کنید. انبیاء و اولیای الهی به خدا دعوت میکنند و غیر آنها به خودشان دعوت میکنند اما ابزار دعوت متفاوت است. میروم فلانجا شیرینی تعارف میکنم، میخواهم وجهه خودم را مطرح کنم که مردم مرا ببینید! پس یکوقت در ابراز اعتقادات حقه است، حواست باشد اعتقادات نمیگویند غیر حق میگویی، حقانیت امیرالمؤمنین است. اما ببین تو داری چه هدفی را دنبال میکنی. حضرات معصومین میفرمایند: ریا مثل راه رفتن مورچه روی سنگ در شب تاریک است. خیلی تشخیص آن مشکل است. مگر چه گفتم؟ ازحقانیت امیرالمؤمنین حرف زدم، اما یکوقت میشود حجاب اکبر چون خودم و نفسم پشت سر آن است و کیف میکنم. گاهی در مسأله اخلاقیات است. چقدر فلانی خوش اخلاق و خوش رو است. یکجایی در اخلاق کاسبی میگوید: حق با مشتری است. میگوید: هدف تو چیست؟ مشتری را جذب کنی برای اینکه دفعه بعد بیاید از اینجا خرید کند و خاطره خوبی از خرید داشته باشد. این برندی که ساختم باید محبوب شود. لذا خوش اخلاقی ابزار تثبیت کالا و فروش میشود. پس معیار حق هم میشود همیشه حق با مشتری است. یعنی هدف من این است که تو بخری. من مثل قاضی نیستم، هدفم این است که تو بخری، لذا لبخند من همان جمله بعدی من است که جذب مغازه من شو! هر لباسی را میپوشی میگویند: انگار برای شما دوختند، چقدر به شما میآید. واقعاً دارد قضاوت میکند یا تبلیغ لباس میکند؟ بعضی مواقع من تبلیغ نفسم را میکنم. دنبال این هستم که بگویم: به به چه حاج آقایی! چقدر متواضع است. این عین تکبر و شرک بالله است. وقتی هدفم این است که بدانید من متواضع هستم. من از این چیزها لذت میبرم. حضرت فرمود: اشکالی ندارد. من برای تفکیک خیلی دقیق شدم! روایت دارد میگوید: خیلی بد است برای غیر خدا کاری انجام بدهی در اعتقادات و اخلاقیات. حضرات فرمودند: اگر آدم کار خیری کرد دیگران دیدند، اشکالی ندارد. اما دیگران نگاه میکنند و او خوشش میآید که دیگران نگاه کردند، حضرت گفت: اشکالی ندارد. در قسمت هدفت این باش که الا و لابد فقط برای خداست، اما حالا دیگری دارد نگاه میکند خوشم میآید، این خاصیت نفس است. اگر چه علما و بزرگان ما وقتی این مراحل را رد میکنند، از اینها هم رد میشوند. یعنی خوش آمدن دیگران در آنها هیچ تأثیری ندارد. تأیید و عدم تأیید دیگران هیچ تأثیری ندارد. یعنی اگر همه عالم بگویند: درود یا مرگ، برایشان فرقی ندارد. در نیت خودت حواست باشد شیطان وارد نشود و نیاید. تو را بگیرد و بگوید: این خوش اخلاقی تو، اینجا این عملی که انجام میدهی برای دیگران، برای جلب نظر دیگران به خود، اما اگر بخاطر خدا بود ولی دیگری تحسین کرد و تو دیدی و خوشت آمد، اشکالی ندارد. چه خوب که آدم این مرحله را رد کند.
مرحله سوم بحث ریا در عبادات است. حضرت امام میفرماید: عامه ما سر همین ریا در عبادات گرفتار هستیم چون مسیر جلو رفتن و پیش رفتن ما در همین عبادات است. شیطان هم اینجا دست برنمیدارد. مثالی که حضرت امام میزنند مثال نماز جماعت است. میفرمایند: آنجایی که امام جماعت میآید، میگوید: مردم میخواهند به من اقتدا کنند، میآیم برای اینکه مردم اقتدا کنند. وجاهت پیدا میکند، تقسیم بندی میکند. یک جایی میرود و امام جماعت یک جایی میشود خیلی فقیر نشین، میگوید: بگذار دیگران بدانند من آدمی هستم اهل دنیا نیستم، کنار گذاشتم. دلبستگی به دنیا ندارم! یکی دیگر در جای متموّل است، وضع مالی خوب است. آنجا شروع میکند شیطان امام جماعت را طور دیگر گیر میاندازد. آقای فلانی را دیدی از تجار معروف است و در صف اول نشسته است؟ تعریفش را بکن و بگو: به به، آقای فلانی اهل خیرات هستند، اهل نماز اول وقت هستند. تو دنبال چه چیزی هستی؟ دنبال تأیید او هستی. یکجایی میبینی طرف اصلاً نمیآید امام جماعت میایستد، میرود صف آخر میایستد. شیطان رهایش میکند. میرود صف آخر مینشیند و میگوید: بگذار مردم بدانند ما اهل ریا نیستیم. اگرچه جای من جلو است ولی همین که عقب مینشینم یعنی من چقدر نسبت به این مسأله نفسم را کشتم. چقدر نفست بیدار است! لذا اذان که میگوید، حضرت امام میفرماید: شیطان افسار را میکشاند برای نماز. منتهی موقعی که نمازم این است که بروم مسجد که مردم ببینند. بگویند: آقای فلانی اهل مسجد است. یکوقت مسجد میروم برای خداست و خوشم میآید از اینکه دیگران ببینند. این اشکالی ندارد. یکوقت من میروم که ببینند. هدفم شرک است، هدفم میشود من برای غیر خدا دارم عمل میکنم. این شرک است.
شریعتی: به طور ساده من مسجد میروم که قربة الی الله برای خدا نماز بخوانم.
حاج آقای سعیدی: بله، در خود مسجد یک اتفاقی میافتد. یکسری افراد نگاه میکنند، میگوید: فلانی رفته صف اول نماز جماعت ایستاده است. ای بابا صف اولی، ما که اهل ریا نیستیم. من اصلاً از این ریاها خوشم نمیآید، میروم خانه نماز بخوانم. شیطان به این هم افسار میزند. شروع به تحلیل کردن میکند. به قول حضرت امام میفرماید: بعضی از ریاها مخلوط به چند گناه دیگر هم هستند. اولاً دیگران را تحلیل میکند، چیزی که ما اجازه نداریم افراد را تحلیل کنیم. نگاه کن رفته صف اول نماز جماعت ایستاده، نگاه کن رفته دارد صدقه میدهد. شروع به شمردن اینها میکند برای اینکه بگوید: من بری از این حرفها هستم. من ریا ندارم! گاهی ریا عُجب است و خودش هم شروع به بالا بردن خودش میکند. در حالی که در مورد عمل دیگران دستور داریم حمل به خیر کن. آنجایی که میگوییم: برای ریا حواست باشد، خودت به خودت حواست باشد. ما حواسمان به ریای دیگران است. عیب جو یعنی همین که عیب خودم را نمیبینم و به عیب دیگران میپردازم. پس تشخیص ریا و دنبال کردن ریا این است که من خودم دنبال کنم در خودم در مورد عمل دیگری بعد حسن ظن داشته باشم. انشاءالله اینطور نیست که من فکر میکنم.
شیطان سراغ آدمی که دارد میگوید: دیگران ریا میکنند میآید و چند اشکال برایش ایجاد میکند. یکی همین عجب است. چه خبر است، من چه آدم خوبی هستم. عمل را مخفیانه انجام میدهم و توهم اخلاص دارم. بعضی قرصها مشابه دارد و بعضی تقلبی است. بعضی از رذایل اخلاقی در آدمها وجود دارد ولی در رذایل اخلاقی بعضی مواقع شیطان تقلبیاش را میدهد. هیچی ته آن نیست فقط خوشحال میشود از اینکه این فضیلت را داری در حالی که نداری. بعضی از شعائر را باید فریاد زد، اما نیتم از این فریاد شعائر احقاق آن شعائر باشد. من میخواهم احیاء بکنم و بگویم: حق است و میخواهم این حق را پیاده کنم. اما اگر بگویم: خودم هستم و میخواهم خودم را پیاده کنم نمیشود. لذا ما یک چیزی داریم، در پیامبران الهی وقتی معجزه میکردند، میگفتند: من انجام میدهم یا میگفتند: به اذن الله! پیامبر هستند نه پیامبر نفس، ما پیامبر نفس خودمان هستیم. آنچه از نفسمان تعفّن نفس است، بلند میشود همانها را بیان میکنیم. من میدانم چه اتفاقی میافتد، حالا میتوانم یک کلماتی را در بحثم بیان کنم یک مقدار پیچیده باشد و بگویند: ماشاءالله چه باسواد است. چقدر میفهمد، یک مکتبی را بیان کنند بگویند: چقدر اهل مطالعه است. اوله به دوستان طلبه خودم و خودم بگویم. شیطان دام بزرگی پهن کرده و قرار است ما نسبت به اعتقادات مردم اینطور نگاه کنیم که خدا مرا خادم قرار داده و نسبت به دین مردم مسئولیتی دارم. حالا اگر شیطان با من بازی کرد و من از دین برای اثبات خودم استفاده کردم. یکوقت آدم دنبال این است که از یک مدرک استفاده کند. از یک دانایی و قیافه استفاده کند، اما اگر خواستم از مسیر دین به مردم بگویم هستم و ریا کنم، این کثیفترین و منفورترین حالت است.
شریعتی: بحث ریا خیلی بحث خوبی است اما چه ارتباطی با بحث سکون و آرامش دارد؟
حاج آقای سعیدی: وقتی دغدغه ما مردم شدند مثل دغدغه دروغ یک سراب است. شما در سراب فاصله صد متری میبینی، میدوی به آن میرسی و میبینی اِ آب نبود و سراب بود. دنبال بعدی میدوی. آدم تا آخر عمر سیر نمیشود. در مسأله ریا کسی که دنبال جلب نظر دیگران است دائماً دلش نگران دیگران است. دغدغه نجس و آلودگی دارد.
شریعتی: یعنی هرچه ذکر بگویی و قربتاً الی الله نباشد، آرام نمیشوی.
حاج آقای سعیدی: همان ذکر به قول حضرت امام تبدیل حسنه به سیئه است. یعنی نماز با ریا، نمازی که بخوانم تا دیگری ببیند، خودش شرک و گناه نا بخشودنی است. یک عملی شد در محور مختصات روی صفر نایستاد. نماز با ریا ثواب ندارد، نه، نماز با ریا گناه دارد. اسمش نماز است، بگوییم آقا کسانی را بخاطر نماز به جهنم میاندازند. کسانی را بخاطر روزه به جهنم میاندازند. خیلی از ما ممکن است بخاطر عمامه به جهنم برویم، چون از آن سوء استفاده کردیم. برای جلب نظر مردم بود و حالا رذیله شد. خدا شهی دستغیب را رحمت کند، در کتاب گناهان کبیره میگوید: گاهی شما الحمدلله میگویی اما برایت گناه نوشته می شود. از فلانی خبر داری؟ میگوید: الحمدلله ما اهل فلان گناه نیستیم. یعنی چه؟ یعنی فلانی هست. آقا من چیزی نگفتم. گفتم: الحمدلله! شکر خدا را کردم از اینکه خدا مرا از این گناه دور کرد ولی هم خودت میدانی و هم او میداند. شما خودتان، خودتان را گول میزنید و فتنه نفس میکنید. فکر میکنید خدا را هم میشود گول زد. خیلی سادگی است که آدم فکر میکند خدا را میشود گول زد. مثل نگاه یهودیهاست که میگویند: ید الله مغلوله! دست خدا بسته است. دست خدا کجا بسته است؟ خود شما دستتان بسته است. تصویر و تخیل است. اینکه من بدانم که «لا مؤثر فی الوجود الا الله» اینهایی که من میخواهم برای آنها و برای جلب نظرشان کار کنم، هیچ کاره هستند. امیرالمؤمنین میفرماید: خدا را شناختم به اینکه فسخ میکند و از بین میبرد و عزائم را میشکند. هی میخواهی جلب نظر کنی ولی خداست و اینها رسوا میشوند. عامه اینها معمولاً رسوا میشوند. کسی که برای غیر خدا کار میکند عملش مضحک میشود. خدا با ایادی خودش، همه اعضاء و جوارح ما ایادی خداوند هستند، خدا این را رسوا میکند و بدبخت میشود. موقعی که روز قیامت شود نگاه میکند دستش خالی است در حالی که عناوینی مثل نماز و روزه در نامه عملش نوشته شده ولی به دردش نمیخورد. باطل شده و از بین رفته است. حضرت امام راه حل میگوید. میفرماید: فقط خدا را تأثیر گذار بدان. اگر من بدانم در این اداره حقوق مرا آقای فلانی میدهد. دیگران هر حرفی زدند، زدند. من با او طرف هستم. تأیید و تشویق و رد کردن شما برای من مهم نیست. خدا نسبت به بندهاش ظلم نمیکند.
خدا کند ما نسبت به خدا این نگاه را داشته باشیم. از یکی از علمای معروف نقل شده که روی منبر نشست و فرمود: مردم بیایید مشرک شویم. همه تعجب کردند و گفتند: همه به ایمان دعوت میکنند، شما میگویید بیایید مشرک شویم؟ آقا سکوتی کردند و فرمودند: یعنی خدا را هم در کارهایمان شریک کنیم. پناه به خدا از اینکه شیطان کار میکند، زحمت میکشد. حضرت امام از استادشان نقل میکنند، میفرمایند: شیطان سگ درگاه الهی است. کسی که آشنای با خدا بود پاچهاش را نمیگیرد، آنهایی که خالص شده و مخلص هستند. آنهایی که برای خدا هستند. اما کسی که آشنای با خدا نبود، آنوقت پاچهاش را میگیرد. بدانیم علم تنها کاری برای ما نمیکند. من نیت خودم را پاک کنم. مرده کاری با من نمیتواند انجام دهد، مرده هیچ ارادهای ندارد، اما حاضر هستیم شب تا صبح کنار مردهای در غسالخانه بخوابم. علم دارم ولی یقین ندارم، عملکرد من تابع یقین من است نه تابع علم من. میدانم ریا بد است، اما مؤثر را وقتی در وجود به جز خدا نبینم، وقتی مردم را مؤثر دیدم و برای آنها کار کردم، میبینم عملکرد من تابع علم من نیست. هزار بار هم لا مؤثر را خواندم و گفتم اما عملکرد من تابع یقین من است. تابع ایمان نداشته من است. انشاءالله خداوند ما را خالص کند. امام صادق فرمود: اینکه خودت را برای عملی خالص کنی، سختتر از انجام دادن آن عمل است. خدایا فقط برای تو، هیچ غضبی در من تأثیر ندارد و تمرین نیاز دارد.
شریعتی: یعنی عمل کردن با اخلاص، عبادت با اخلاص اگر کار سختی است، یعنی ممکن است تا نزدیکی شرک پیش برود، آنوقت خیلیها ممکن است بگویند: ما عبادت نمیکنیم تا گرفتار نشویم.
حاج آقای سعیدی: منافقین که حضرت امام اسمشان را میبرد، میفرماید: اهل نفاق میشوند. یکی از مسائلی که آدم این مسیر را بدون استاد و بزرگتر برود این است که ترک اصل عمل میکند. میگوید: نماز آن بود که امیرالمؤمنین میخواند. نماز برای آنهاست ما که نماز نمیخوانیم. یا از آن طرف فرق انحرافی میگویند: آقا نماز یک وسیله وصل به خداست و درست هم میگوید. ما وصل شدیم و دیگر لازم نیست نماز بخوانیم. نفس ما را در هیچ وسیلهای رها نمیکند. بدانید ما داریم از معدن علم صحبت میکنیم. کسانی که حرفشان خطا ندارد، افراط و تفریط ندارد، آن ابزار عملکردی که دست ما میدهند دقیق است و خطا نمیکند. اما اگر با تخیل خودم چیدم، اسلام تخیلی و دین تخیلی، حالا که اینطور شد من عمل نمیکنم. حالا که اینطور شد این ترکها و عمل نکردنها بدون نگاه کردن به دست استاد، در هر موقعیتی واجبات را ترک نکن. سعی کن این طرف را حل کنی و نیت را پاک کنی. 1- تمرین کنید و توفیق را از خدا بخواهید. خدایا از من دور کن. اولین پلهای که بزرگان میگویند، از خدا بخواهید این شر شیطان را دور کند «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» یکی از ابزار شیطان ریاست. خدایا این خطوات و چیزهایی که با ذهن من بازی میکند، خدایا از من دور کن.
با آدمی که اهل اخلاص است نشست و برخاست داشته باشیم. با آدمهای اهل ریا و آنهایی که مردم را در نظر ما پررنگ میکنند، به عملکرد برای مردم دوری کنیم. امروز میروی کتاب بخری، کتاب موفقیت، بخواهی امروز کتاب موفقیت را به قید مطلق بخری، موفقیت اقتصادی را دارد دنبال می کند. فلاح و رستگاری آدم را در همین زمینه میداند. در قسمت اخلاقیات مثال میزند آقا شیرینی نزد شما آوردند، آن که از همه نزدیکتر است بردار. در کتابهای غربی مثلاً نوشته رازهای موفقیت، میگوید: برای اینکه در نظر دیگران آدمی که خیلی حریص است به نظر نیایی، یعنی همه هدفش میشود در نظر دیگران، حرص یک ملکه نفسانی رذیلهی اخلاقی نیست. تمام ملاکش این است که دیگری به تو چگونه نگاه میکند. یعنی اگر تنها بودی تمام است. حضرت امام یک توصیه دارند اینکه میخواهید خودتان را محک بزنید، ببینید اهل ریا هستید یا نه، نگاه کن ببین وقتی که در مسجد هستی چطور نماز میخوانی و در خانه هستی چطور نماز میخوانی؟ بدان که برای دیدن دیگران است. یکی از ملاکها این باشد که ببینیم در جمع مسأله شدت یا غلظت عبادت را دنبال میکنیم یا نه. روشهایی که اهلبیت(ع) گفتند، از نگاه روایات را توجه کنیم.
شریعتی: «مَنْ اخلْصَ لِلّهِ اربعينَ صَباحاً ظَهَرتْ يَنابيعُ الحِكمةَ مِنْ قَلْبهِ عَلى لِسانهِ» انشاءالله جز این دسته شویم، آنهایی که چهل شبانه روز خودشان را برای خدا خالص میکنند، خدا چشمههای حکمت را در قلبشان میجوشاند و از قلبشان به زبانشان منتقل میکند و این علمای بزرگی که صاحب نَفَس بودند، این نَفَس را کاملاً حس میکند.
حاج آقای سعیدی: حضرت امام در مورد این روایتی که بیان کردید فرمودند: پس ببینید چرا چهل سال است عبادت میکنم و اثری از مجرای حکمت نیست. ایشان استاد بودند، انشاءالله خداوند معرفت به این شاگردان بزرگ اهلبیت را به ما عنایت کند. اینهایی که خودشان را ساختند و چیزی از بوی نفس در آنها نیست.
شریعتی: یادی کنیم از حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عرفان که از مبلغین خوب مملکت ما بودند. در سفر تبلیغی به رحمت ایزدی پیوستند. به خانواده ایشان و جامعه مبلغین و وعاظ تسلیت میگویم.
امروز صفحه 433 قرآن کریم، آیات 40 تا 48 سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ «40»
قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ «41»
فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ «42»
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرىً وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «43»
وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ «44»
وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «45»
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ «46»
قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «47»
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ «48»
ترجمه : و (به ياد آور) روزى كه خداوند همه را محشور مىكند، سپس به فرشتگان مىگويد: آيا اينها شما را مىپرستيدند؟ فرشتگان گويند: خدايا! تو منزّهى، تو سرپرست مايى، نه آنها، بلكه آنان جنّ را مىپرستيدند، (و) بيشترشان به آنان ايمان داشتند. پس امروز برخى از شما براى يكديگر مالك سود و زيانى نيست، و به كسانى كه ستم كردند مىگوييم: بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مىشمرديد. و هرگاه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود گويند: جز اين نيست كه اين مرد مىخواهد شما را از آن چه پدرانتان مىپرستيدند باز دارد. و گويند: اين قرآن جز دروغى بافته شده نيست. و كسانى كه كفر ورزيدند، همين كه حقّ به سراغشان آمد، گفتند: اين، جز يك جادو و سحر روشن چيز ديگرى نيست. و ما به آنان (مشركان عرب) كتابهاى آسمانى نداده بوديم كه آن را بخوانند و بياموزند و بيم دهندهاى به سوى آنان نفرستادهايم. و كسانى كه پيش از آنان بودند، (پيامبران را) تكذيب كردند، در حالى كه (كافران قوم تو) به يك دهم آن چه (از قدرت و امكانات) به گذشتگان داده بوديم نرسيدهاند، پس آنان پيامبران مرا تكذيب كردند، پس (ببين) چگونه بود كيفر و عقوبت من (نسبت به آنان). بگو: من شما را به يك سخن پند مىدهم؛ براى خدا قيام كنيد، دو نفر دو نفر و يك نفر يك نفر، پس بيانديشيد (تا ببيند) كه هيچ گونه جنونى در هم سخن شما (پيامبر) نيست، او براى شما از عذاب سختى كه در پيش است جز هشدار دهندهاى نيست. بگو: هر مزدى كه از شما خواستم پس آن به نفع شماست، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است. بگو: همانا پروردگارم كه به نهانها بسيار آگاه است حقّ را (بر دلها) مىافكند.
شریعتی: نکات پایانی شما را بشنویم.
حاج آقای سعیدی: یک نکته از بحث قبل ماند، گفتیم ریا نسبت به ما باید دور باشد. یک خطر بزرگی همه ما را در موضوع ریا تهدید میکند، آن هم برچسب ریا زدن به دیگران است. یعنی هر عبادتی را میبینیم بگوییم: فلانی اهل ریا است. این شیطنت بزرگ شیطانی است. عبادت را کمرنگ میکند، ترس از عبادت ایجاد میکند. طرف عبادت نکردن خودش را با همین مسأله توجیه میکند. اینها خطرناک است. حواسمان باشد بنای ما در مورد دیگران حسن ظن است. انشاءالله مؤمن است و هرکاری را درست انجام میدهد، اما نسبت به خودمان بنا بر سوء ظن است. زبان را باید خیلی کنترل کرد. خیلی از بدبختیهای ما بخاطر نگاه بد و گفتار بد به دیگران است. حرمت مؤمن و آدمها خیلی ارزش دارد، به راحتی برچسب گناه کبیرهای مثل ریا را به طرف میزنیم و عواقبش را نمیشناسیم.
هرکسی که با دشمنان اسلام بیشتر جنگید بیشتر مورد هدف قرار دادند. پیغمبر را تا به عنوان پیغامبر الهی نشناختند، کسی مقابلش نایستاد. ولی وقتی حرف حق زد ایستادند. امام موسی صدر که رحمت خدا بر ایشان باد، فوق العاده بودند. اولاً آگاه بود و خیلی با چشم باز جلو رفت و جنگید. کتابها و داستانهایی که از ایشان نقل شده است، ایشان هم با مردم بود، هم از حیث علمی فوق العاده بود. دشمن دانست که باید کجا دست بگذارد. درجات ایشان عالی است انشاءالله متعالی شود. انشاءالله خدا به ما یاد بدهد از بزرگترها و کسانی که در این مسیر قدم برداشتند یاد بگیریم.
شریعتی: انشاءالله خداند دستمان را از دامن اهلبیت کوتاه نکند و دست ما در دست اهلبیت باشد که راه را گم نکنیم.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-6-14-حجت الاسلام سعیدی.mp3
12.17M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_سعیدی
📚 با موضوع : آرامش در زندگی ؛ بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره)
🗓 چهارشنبه چهاردهم شهریور ماه
🗂 حجم : ۱۱.۶ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
کارشناس : حجت الاسلام والمسلمین عالی
موضوع برنامه : قیامت
زمان پخش :15-06-97 (بازپخش 22-08-90)
هرجا که سر زدم همه در مرز بودن است، کو مرز تازه ای که فرا تر ز بودن است. پروانه وار بال و پر گر گرفته ام، پروانه ی عبور من از مرز بودن است. کو عمر خضر، رو طلب مرگ سرخ کن، کین شیوه جاودانه ترین طرز بودن است. خاموش می شویم و فراموش می شویم، ما را اگر که وسوسه در سر، ز بودن است.
سوال – در خصوص قیامت توضیح بفرمایید.
پاسخ – بعد از عالم برزخ، وارد مرحله ی بسیار هولناک و بسیارعظیمی می شویم که عالم قیامت است. صحنه های عجیبی در قیامت اتفاق می افتد که شاید تصور برخی از صحنه های آن برای ما مشکل باشد. زمانی که قرآن می خواهد قیامت را توصیف کند می فرماید: قیامت سنگین است. بار گرانی بر آسمانیان و بر اهل زمین است. قیامت به ناگهان فرا می رسد. در روایتی داریم که حضرت عیسی (ع) از جبرائیل پرسیدند که قیامت چه زمانی فرا می رسد؟ حضرت جبرائیل وقتی اسم قیامت را شنیدند به خود لرزیدند. سپس گفتند که از کسی چیزی پرسیدی که در این مسئله داناتر از شما نیست. فقط همینقدر به شما بگویم که بر آسمان ها و زمین سنگین است. و ناگهان فرا می رسد. علامه مجلسی در جلد شانزده بحار الانوار نقل کرده که امام باقر (ع) فرمودند: روزی پیامبر اکرم (ص) و جبرائیل نشسته بودند. یک مرتبه جبرائیل به عالم بالا توجهی کرد. و رنگ او تغییر کرد. در روایت است که پیامبر فرمودند جبرائیل از ترس زرد شد. به همان نقطه ای که او نگاه کرد، من هم نگاه کردم. دیدم فرشته ی بسیار عظیمی که مغرب و مشرق عالم را پر کرده بود، به طرف پایین آمده و به من نزدیک شد. گفت: یا محمد (ص) خدای متعال فرموده که من تو را بین دو چیز مخیر کنم. اینکه پادشاه یا سلطانی باشی یا عبد و بنده باشی. پیامبر می فرماید من به جبرائیل نگاه کردم دیدم که حال او به حالت عادی بازگشت. بعد به من گفت که یا رسول الله (ص) انتخاب کن که عبد باشی. پیامبر اکرم (ص) فرمود که من می خواهم عبد و بنده ای از بندگان خدا باشم. آن فرشته بازگشت. پیامبراکرم (ص) از جبرائیل سوال کردند: چرا حال تو تغییر کرد ؟ از ترس و نگرانی تو من به قدری هراسناک شدم که تا بحال اینقدر نگران نشده بودم. جبرائیل گفت: یا رسول الله این ملک را می شناسید ؟ این ملک اسرافیل بود. ( دربین ملائک مقرب الهی که چهار ملک هستند. طبق روایات اسرافیل از همه مقرب تر است ). جبرائیل گفت: از زمان خلق آسمان ها و زمین تا به امروز این ملک به عالم پایین نیامده بود. الان که اینجا آمد من فکر کردم که برای امر قیامت آمده است. به همین خاطر ترسیدم. بعد از آن متوجه شدم که مأموریتی دارد. آمده است که شما را بین این دو امر مخیر کند. برخی از افرادی که این موضوع را می فهمیدند، خیلی می ترسیدند. موی برخی از مردگانی که حضرت عیسی (ع) زنده می کرد از ترس سفید شده بود.
زمانی که حضرت عیسی (ع) پسر حضرت نوح را زنده کرد، همه دیدند که موی او سفید است. حضرت عیسی سوال کردند که شما در همین سن پیری از دنیا رفتید؟ گفت من جوان بودم. اما الان چون به اذن خدا شما من را زنده کردید گمان کردم که بخاطر قیامت بلند شده ام. به همین خاطر از ترس موهای سر من سفید شد. البته قیامت برای همه هولناک نیست. در قرآن هم آمده است که برخی از افراد از قیامت در امان هستند. البته اینطور نیست که کسی از قبل تضمینی داشته باشد که از قیامت نترسد. وقتی که پیامبر(ص) و اولیای خدا اینگونه ترس داشتند. ما چقدر می توانیم مطمئن باشیم؟ هرزمانی پیامبر اکرم (ص) یاد قیامت می کردند، رنگ ایشان عوض شده و اشک می ریختند. شاید برخی از دوستانی که به قم مشرف شده و نماز حضرت آیت الله بهجت را بودند فراموش نکنند. این بزرگوار نمازهای عجیبی داشتند. بدون استثناء در همه ی نماز ها منقلب می شدند. اما نماز شب جمعه ی ایشان نماز دیگری بود. گویی در و دیوار مسجد گریه می کرد. ایشان در شب های جمعه در رکعت اول بعد از حمد سوره ی جمعه را می خواندند. در رکعت دوم بعد از حمد سوره ی دیگری را می خواندند. زمانی که سوره ی جمعه را می خواندند و به این آیه می رسیدند که می گوید ای پیامبر به مردم بگو آن مرگی که از آن فرار می کنید، یک روز به سراغ شما می آید. شما را به محضر آن کسی می برند که به همه چیز عالم است. هم به پنهان و هم به ظاهر شما آگاه است. خدا به آن کارهایی که می کردید خبر می دهد. آیت الله بهجت به اینجا که می رسیدند، کاملاً مشخص بود که منقلب شده اند. در رکعت دوم زمانی که به این آیه می رسیدند که می گوید ای پیامبر به مردم تذکر بده و آنها را موعظه کن شاید فایده ای داشته باشد. اما آن کسی از موعظه ها و تذکرات تو نفع می برد که دل زنده ای داشته و خدا ترس باشد. آدم شقی و کسی که قساوت دل، او را گرفته از این موعظه ها دوری می کند. آن کسی است که وارد بزرگترین آتش می شود. آیت الله بهجت به اینجا که می رسید سکوت می کرد. گویی دیگر توان خواندن نداشت. ما درروایت داریم که آتش های دنیا نسبت به آتش قیامت هفتاد مرتبه تنزل پیدا کرده اند. شما حتی نمی توانید نزدیک آتش کوره های ذوب آهن و یا ریخته گری ها شوید. با این حال این آتش هفتاد مرتبه تنزل یافته ی آتش جهنم است. البته در جهنم تنها آتش نیست بلکه چیزهای دیگری هم است که عذاب آن از آتش بیشتر است. آقای بهجت بعد از چند لحظه با یک صدای بسیار ضعیف ادامه ی آیه را قرائت می کردند. آن کسی که در آن آتش بزرگ رفته نه می میرد که رهایی پیدا کند و نه می تواند زندگی کند. بین مرگ و زندگی دست و پا می زند. آقای بهجت هفتاد سال، هر روز زیارت عاشورا، زیارت جامعه ی کبیره، نماز جعفر طیار می خواندند و هر روز بین الطلوعین بیدار بودند. و هر روز نیز به زیارت حرم می رفتند. آن موقعی که در نجف بودند به زیارت حرم آن مکان می رفتند و زمانی که قم بودند به زیارت حرم حضرت معصومه (س) و زمانی که در مشهد بودند به زیارت حرم حضرت امام رضا (ع) می رفتند. گاهی ما هفتاد روز و یا هفت روز هم نمی توانیم این کار را بکنیم. اما ایشان هفتاد سال این کار را تکرار می کردند. اما باز هم اینگونه ترس داشتند.