eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب است آدم این شعر را به کفن خودش بنویسد. معنی‌اش این است: من وارد شدم بر کریم یعنی خدای متعال، هیچ زاد و توشه‌ای ندارم. از حسنات و قلب سلیم که خدای متعال اینها را خریدار است. هیچکدام از اینها را ندارد. بعد در بیت دوم امیرالمؤمنین می‌فرماید: انسان نزد کریم که می‌رود نباید زیاد با خودش ببرد. او کریم است «وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ، اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ» یکوقت انسان نزد کسی می‌رود که چیزی ندارد، باید با دست پر برود. ولی وقتی کریم باشد، دست خالی باشد چه اشکالی دارد. خدای کریم لطفش کریم است و معامله کریمانه با بندگانش می‌کند. در نامه 68 نهج‌البلاغه، حضرت می‌نویسند: «اما بعد» برای اینکه انسان فریب نخورد. بعضی چیزها هست در دنیا انسان را فریب می‌دهد. در روایات هم هست. یکی سلامتی است. انسان تصور می‌کند سلامتی همیشه هست. دائم در همین حال هست. یکی قوت و نیرو است. انسان خیال می‌کند همیشه این توان و نیرو و قوت را دارد. اینطور نیست. قرآن مجید می‌فرماید: شما ابتدا طفل بودی، ضعیف و ناتوان بودی، توانمند شدی. مجدداً به ناتوانی برمی‌گردید. اینها یک چیزهایی هست که انسان باید به آن توجه کند چون یک واقعیت‌هایی است که در زندگی ما اینها مطرح هست. توجه به این امور باعث می‌شود انسان نگاهش منفی نباشد. انسان را می‌سازد، نیکوکار می‌شود. خدمتگزار می‌شود. دیگران را مورد توجه قرار می‌دهد. از این دید باید به این امور نگاه کند. در آیات قرآن مجید هست که «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» (لقمان/33) یکی از چیزها دنیاست. انسان تصور می‌کند همیشه در دنیا ماندگار است. اما اینطور نیست. یکوقت اموری هست که ممکن است در زندگی اتفاق بیافتد و انسان به اینها توجه نمی‌کند. همیشه بنا را می‌گذارد بر اینکه این حادثه اتفاق نمی‌افتد اما یک چیزهایی است که قطعی اتفاق می‌افتد. پیری در زندگی این دنیا قطعی است. ناتوانی و مرگ قطعی است. اینکه برای انسان این دنیا ماندگار نیست، این قطعی است. انسان از این دنیا جدا می‌شود. روایتی هست که جبرئیل خدمت پیامبر اکرم آمد و به ایشان عرض کرد: خدای متعال می‌فرماید: به سه چیز توجه کن. «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ» (فقیه/ج1/ص471) هرچه زندگی کنی بالاخره باید بمیری. پیغمبر هم مثل همه انسان‌ها از این دنیا رفتنی است. قرآن می‌فرماید: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/30) اساساً خدای متعال این نظام دنیوی را یک نظامی قرار نداده که انسان در آن ماندگار باشد. می‌فرماید: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» (انبیاء/34) ای پیامبر، ما هیچ بشری قبل از تو را جاویدانه در این دنیا قرار ندادیم. تو هم از دنیا می‌روی و دیگران هم همین سرنوشت را خواهند داشت. در این نامه امیرالمؤمنین می‌فرماید: «فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ» مثل دنیا مَثل مار می‌ماند. مار خیلی نرم است، وقتی انسان دست می‌زند، «لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا» دست کشیدن به او نرم است اما سمّ مار کشنده است. یادم افتاد یک بیتی را که خیلی زیباست. می‌گوید: مخور گول خط و خال خوش دهر فریبا را که گر خوش خط و خالی حُسن باشد، مار هم دارد اگر بالا نشستی ناز بر افتاده کمتر کن که این کردار را خار سر دیوار هم دارد دنیا همینطور است. عیش و سرور و خوشی دنیا پایدار نیست. در بعضی از فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) هست، ناگهان می‌بینی سرور دنیا تبدیل به عزا می‌شود. این یک فرمایش است می‌فرماید: «فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا» اگر دنیا تو را به شگفتی آورد، خیلی تعجب کردی. گاهی مال به انسان اقبال می‌کند و انسان را غرور می‌گیرد. گاهی علم به انسان رو می‌کند، غرور او را می‌گیرد. گاهی جوانی و توانمندی به انسان اقبال می‌کند، انسان را غرور می‌گیرد. گاهی مقام انسان را مغرور می‌کند.
یکی از اُمرا استاندار بود، خیلی محبوب شخصی بود که قدرت بالاتر بود و پادشاه بود. نشسته بود با عده‌ای از دوستان غذا می‌خورد. نگهبان دم در آمد به او گفت: یک پیکی آمده است و می‌خواهد داخل بیاید. گفت: الآن نمی‌شود. ما الآن مشغول غذا خوردن هستیم. باشد بعد! رفت و برگشت و گفت: من از طرف ملک آمدم. باید بلافاصله این پیک و این رسالت را برسانم. گفت: بگویید داخل شود. آمد داخل و نامه را درآورد و دست این آقا داد. چهره‌اش درهم شد. گفتند: چه شد؟ گفت: قدرت اینطور است، سر سفره‌اش یک عده می‌نشینند. سر شام و ناهار یک عده می‌نشینند. عوض می‌شود! اینکه قرآن می‌فرماید: «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ» (آل‌عمران/140) گفتند: این چه بود؟ گفت: این حکم عزل من بود. گاهی سر سفره غذا یک کسی که دارای پستی است، بلافاصله برکنار می‌شود. سایر امور هم باید همینطور نگاه کنیم. ماندگار نبینیم. باید انسان به امور ماندگار دل خوش کند. امور ماندگار را قرآن بیان کرده است. امور ماندگار کارهایی است که انسان برای خدا می‌کند. قرآن می‌فرماید: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96) هرچه نزد شماست، از شما گرفته می‌شود. جبرئیل خدمت پیامبر آمد، عرض کرد خدای متعال می‌فرماید: سه چیز را توجه کن. پیامبر فرمود: آن سه چیز چیست؟ جبرئیل عرض کرد: خدای متعال می‌فرماید: «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ» هرچه می‌خواهی زندگی کن، آخر باید بمیری. «وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُهُ» هرچه را می‌خواهی دوست داشته باشی، دوست داشته باش از آن جدا می‌شوی. سوم هم فرمود: «وَ اعْمَلْ مَا شِئْت» هرکاری دوست داری انجام بده، «فَإِنَّكَ مُلَاقِيهِ» آن با تو خواهد بود. یک روز به خودت برمی‌گردد. فرمودند: «فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا» اعراض کن و روی برگردان از چیزی که تو را به شگفتی می‌آورد و تعجب می‌کنی به قدرت، به مال، به مقام، به توانمندی، به هنر، خیلی اندک تو با آن همراه خواهی بود. مال از تو گرفته می‌شود. مقام از تو گرفته می‌شود. جوانی و سلامتی از تو گرفته می‌شود. نکته دیگر برای کسانی که در زندگی افسرده هستند، جالب است. ما داریم افرادی که گرفتار افسردگی می‌شوند. یا بیماری آنها را افسرده می‌کند یا تهی دستی آنها را افسرده می‌کند. یا مقام که از آنها گرفته شده، آنها را افسرده می‌کند. یا کسی بوده کارمند بوده الآن که بازنشسته شده، این بازنشستگی باعث افسردگی او می‌شود. حضرت می‌فرماید: «وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَهَا» غم‌ها را از دلت بیرون کن. اندوهناک نباش. افسرده نباش. چرا؟ «لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا» وقتی از دنیا جدا می‌شوی، انسان برای چه غصه بخورد؟ این باور به انسان کمک می‌کند و انسان را از افسردگی بیرون می‌آورد. بیماری برای انسان همیشه نمی‌ماند. پیری برای انسان نمی‌ماند. تهی‌دستی برای انسان همیشه ماندگار نیست. انسان وقتی اینها را موقت ببیند، غم از دل انسان زدوده می‌شود. این یک راهکاری است برای اینکه انسان همیشه محبوب و افسرده و اندوهناک نباشد. گاهی انسان داغ می‌بیند، آنها هم دچار همین هم و ناراحتی می‌شوند.
یک غنی‌ای از جایی عبور می‌کرد، دیدند ایستاده دارد نگاه می‌کند. گفتند: چرا نگاه می‌کنی؟ گفت: من یک جمله‌ای را اینجا نوشتم به آن جمله در گذشته نگاه می‌کنم. من یک روز تهی‌دست بودم و خیلی گرفتار بودم. از اینجا عبور می‌کردم، نوشتم: این نیز بگذرد. الآن که غنی شدم آمدم آن جمله را نگاه می‌کنم، می‌خواهم بنویسم باز این نیز بگذرد! یعنی خوشی دنیا و تلخی دنیا همه در حال گذشتن است و ماندگار نیست. یک حکیمی بود که حکومت آنوقت بر او خشم گرفت و او را زندان کرد. بعضی گفتند: بزرگمهر بوده همان بوذرجُمهر، خیلی او را در سختی و تنگنا قرار دادند. آمدند در زندان دیدند ناراحت نیست. گفتند: چرا ناراحت نیستی؟ گفت: معلوم نیست ناراحتی من ماندگار باشد. از این ستون به آن ستون فرج است. بنابراین انسان نباید خودش را اندوهناک نگه دارد. شاید خداوند متعال برای او فرجی بفرستد. خوب است عزیزان گاهی سوره مبارکه طلاق را مرور کنند. خصوصاً بعضی خانم‌هایی که از همسرشان طلاق گرفتند. گاهی نگران آینده‌شان هستند. سوره مبارکه طلاق عجیب است. آیات آخر سوره طلاق مربوط به «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2) «من بعد عسرٍ یسرا» انسان در زندگی نگران نباشد. انسان امیدوار باشد به اینکه خداوند متعال برای او راه باز می‌کند. از این جمله امیرالمؤمنین استفاده می‌شود که انسان نباید بنشیند و غم بخورد. انسان نباید غم فردا را بخورد. می‌گویند: روز از نو و روزی از نو! امروز خدای متعال مرا در این حال قرار می‌دهد و شاید فردا اگر مشکلی داشته باشم برای من فرجی فراهم کند. «وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَهَا» هموم و غم‌ها را از خودت دور کن. «لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا» از این دنیایی که تو در آن غمناک و اندوهناک هستی، جدا خواهی شد. «وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا» حالات دنیا اینطور نیست که ماندگار باشد. گاهی برخی از افراد را می‌بینید که بیماری داشتند که از درمان نا امید شدند. اتفاقاً یک فرجی حاصل شده است. مولانا می‌گوید: گر تو کوری نیست بر اعمی حَرج *** ور نرو از صبر مفتاح الفرج «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً،إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (انشراح/6) «وَ كُنْ آنَسَ مَا تَكُونُ بِهَا أَحْذَرَ مَا تَكُونُ مِنْهَا» مبادا دلت را به این دنیا خوش کن. دل خوش کردن به دنیایی که به آن خو گرفتی، ممکن است از همان جدا شوی. چون انسان از یک لحظه بعد از خودش خبر ندارد. در آیه آخر سوره مبارکه لقمان، خداوند متعال چند علم را ذکر کرده است. یکی علم الساعة است. «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» (لقمان/34) علم ساعت نزد خداست. یعنی علم قیامت! هیچکس نمی‌داند قیامت کی برپا می‌شود. یکی از علومی که خدای متعال از بشر پنهان کرده، این علم است. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً» (لقمان/34) هیچکس نمی‌داند فردا چه اتفاقی می‌افتد. گاهی در زندگی اتفاق افتاده که انسان عزمش را جزم کرده فردا یک کاری را انجام دهد، یک حادثه اتفاق افتاده و نشده است. انسان نمی‌داند فردا چه می‌کند. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» (لقمان/34) انسان نمی‌داند روی چه زمینی می‌میرد. بعد حضرت به ایشان می‌فرماید: «أَوْ إِلَي إِينَاسٍ أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَي إِيحَاشٍ» (نهجالبلاغه، نامه 68) هرگاه به دنیا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه گرفتار وحشت می‌شود. یعنی دنیا یک وضعیت ثابتی ندارد. یعنی برای کسانی که به خوشی دنیا دلخوش کردند، نه آن کسانی که به ناخوشی دنیا ناراحت هستند. معلوم نیست چه می‌شود. انسان نمی‌تواند به دنیا اتکا کند. اتکاء انسان در زندگی باید به خدای متعال باشد. شریعتی: یعنی اگر خودت را وصل به دنیا کردی، چون حال دنیا متغیر است، حال تو هم متغیر خواهد بود.
حاج آقای نظری منفرد: «الدنیا دُوَل» دنیا تغییر پذیر است. حضرت علی فرمودند: «الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ» (نهجالبلاغه، حكمت 396) روزی با تو است و روزی علیه توست. چنین است آئین چرخ درشت *** گهی پشت به زین و گهی زین به پشت اگر انسان می‌خواهد یک تکیه‌گاه محکمی در زندگی برای خودش قرار بدهد، نباید دنیا باشد، مال دنیا باشد، مقام دنیا باشد بلکه باید خدای متعال باشد. این کسی که حیّ لا یموت است و همه چیز در اختیار اوست، به او تکیه کند. به قول مرحوم حاج ملا هادی سبزواری، ایشان اول کتاب منظومه فلسفه‌‌اش می‌گوید: «ازمة الامور طراً بیده و الکل مستمدة من مدده» ازمه جمع زمام است. زمام و مهار امور همه دست خداست. همه از مدد او مدد می‌گیرند. انسان باید به خدا تکیه کند. این به خدا تکیه کردن باعث آرامش انسان می‌شود. به خدا تکیه کنید. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ» (رعد/28) به این اموری که تغییر پذیر است تکیه نکنید. «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» این ما حصل فرمایش آقا امیرالمؤمنین(ع) هست.
شریعتی: این کلمات نورانی و نصایح شما به دل و جان ما می‌نشیند. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد که این باور در وجود ما مستقر شود. امروز صفحه 355 قرآن کریم، آیات 37 تا 43 سوره مبارکه نور را تلاوت خواهیم کرد. «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ «37» لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ «38» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ «39» أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ «40» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ «41» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ «42» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ «43» ترجمه : مردانى كه هيچ تجارت و معاملهاى، آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زكات، به خود مشغول نمىسازد، آنها از روزى كه در آن، دلها و چشمها دگرگون مىشود، بيمناكند. اعمال كسانى كه كافر شدند همچون سرابى است در بيابان هموار كه تشنه، آن را آب مىپندارد، تا آن هنگام كه به سراغ آن مىآيد آن را چيزى نمىيابد، و خدا را نزد خويش مىيابد كه حساب او را بىكم و كاست دهد و خداوند به سرعت به حسابها مىرسد. يا همچون ظلماتى است در درياى عميق و متلاطم موجى بزرگ آن را مىپوشاند، كه روى آن، موج ديگرى است و بالاى آن ابرى، ظلماتى است تو در تو (كه كافر در آنها غرق شده است) هرگاه دست خود را برآورد، آن را نمىبيند و براى هر كس كه خداوند نورى قرار ندهد، هيچ نورى براى او نخواهد بود. آيا نديدى كه هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشوده (در حال پرواز) براى خدا تسبيح مىگويند، و هر يك نيايش و تسبيح خود را مىداند؟ و خداوند به آنچه مىكنند، داناست. و فرمانروايى آسمانها و زمين، مخصوص خداست. و بازگشت (همه) به سوى اوست. آيا نديدى كه خداوند ابرها را به آرامى مىراند. سپس بين آنها پيوند برقرار مىكند. آنگاه آن را متراكم مىسازد. پس مىبينى كه باران از ميان آن بيرون مىآيد و (همچنين) از آسمان از كوههايى كه در آنجاست، تگرگ فرو مىفرستد. پس آن را به هر كس بخواهد مىرساند و از هر كس بخواهد باز مىدارد. نزديك است درخشندگى برقش، چشمها را كور كند.
شریعتی: حاج آقای نظری منفرد عزیز برای ما از علامه بحرالعلوم بگویند. حاج آقای نظری منفرد: مرحوم علامه بحرالعلوم، علامه سید مهدی طباطبایی، یک شخصیت جامعی بود با اینکه عمر ایشان زیاد نبود، کمتر از شصت سال عمر کردند اما در عرصه فقاهت ایشان یک شخصیت فوق‌العاده برجسته‌ای هست، ایشان تمام فقه را به شعر درآورد. منظومه فقه دارد و خیلی روان مسائل فقهی و احکام فقهی را در قالب نظم عربی بیان کردند با اینکه ایشان ایرانی هستند. یک بیت در مورد تشییع جنازه دارند، «و اوکد التشییع للجنائزی و الافضل المشی لغیر العاجزی» تشییع جنازه تأکید شده و افضل این است که انسان با پای پیاده برای کسی که عاجز نیست، مؤمن را تشییع کند. یک شخصیت جامعی بوده، فقیه بزرگواری بوده، رجالی بزرگواری بوده است. ایشان فواید رجالیه دارد، در علم رجال تخصص داشته است. شاعر توانایی هم بوده است. ایشان نه تنها منظومه فقه دارد، برای ائمه اشعاری را گفته است و در مصیبت امام حسین(ع) اشعار بسیار زیبایی دارد. در همه عرصه‌ها یک شخصیت برجسته‌ای است و انسان بزرگواری بوده است. جدای از اینکه بخاطر روحیه خاصی که داشته و تقوایی که داشته مورد توجه بوده و تشرفاتی خدمت امام زمان(عج) داشته است که در کتاب‌ها مذکور است. امیدواریم خداوند متعال به ما هم توفیق بدهد رهرو راه این عزیزان باشیم. این بزرگان دینی که اینها چشم و چراغ ما هستند و تاریخ تشیع به وجود یک چنین شخصیت‌هایی نورانی هست. شریعتی: امروز آخرین جلسه‌ای است که ما در این فصل در خدمت حاج آقای نظری هستیم. شاید قریب به یک سال است که از محضر پر فیض ایشان استفاده می‌کنیم. خیلی از وجود ایشان بهره بردیم. یک لوحی را برای ایشان در گروه معارف شبکه سوم آماده کردند که من متن آن را می‌خوانم. «بسم الله الرحمن الرحیم، سرور گرامی و دانشمند معظم جناب حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد سلام علیکم! فرصت شنیدن نامه‌های گرانقدر اهل‌بیت(علیهم السلام) و توصیه‌های ارزشمند آن بزرگواران به یاران و موالیانشان توفیقی بود که در حضور یک ساله حضرتعالی در برنامه سمت خدا نصیب بینندگان و شنوندگان این برنامه دینی در ایران و سایر نقاط جهان گردید. در زمانی که دین مبین اسلام و معارف حق پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت بزرگوارشان از هر طرف مورد هجوم بدخواهان قرار دارد، شنیدن نکات دقیق و ناب از لسان این بزرگواران در تبیین حقیقت این دین مبین و تعالیم عالیه آن از حضرتعالی که بحمدلله مسلط به شناخت دقیق روایات اهل‌بیت، مبانی و اصول فقه آل محمد(ص) و متبهر در بیان تاریخ اسلام و سیره اولیای الهی هستید، کمک بزرگی به زدودن غبار جهل و خرافه و نشان دادن هویت اسلام ناب محمدی به شیفتگان معارف الهی نمود. مخاطبین و دست‌اندرکاران برنامه سمت خدا ضمن تشکر وافر از حضور حضرتعالی تقاضا دارند که انشاءالله در فرصتی دیگر نیز مهمان این برنامه باشید و ما را با گوشه‌ی دیگر از معارف اهل‌بیت آشنا سازید. با تقدیم احترام و آرزوی دیدار دوباره، گروه فرهنگ و معارف شبکه سه سیما» حاج آقای نظری منفرد: من هم از دست‌اندرکاران برنامه سمت خدا تشکر می‌کنم که برنامه بسیار خوبی هست. عذرخواه هستم از بینندگان و شنوندگان محترم که اگر در طول این یک سال وقتشان را تضییع کردم. امیدوارم توانسته باشم گوشه‌ای از معارف اهل‌بیت(علیهم السلام) را برای عزیزان بیان کنم و اگر حیاتی باقی باشم بتوانم در آینده در خدمت عزیزان باشم. امیدوارم از عزیزان دیگر که همگی خوب هستند، بهره کافی را ببرند. شریعتی: خیلی زحمت کشیدید علیرغم مشغله‌های فراوان و تدریس، مسافت قم تا تهران را هر هفته قبول زحمت کردید که ما از محضر شما استفاده کنیم و انتخاب نامه‌های ارزنده و ارزشمند، انشاءالله باز هم شاهد حضور شما باشیم. از اینکه این مدت شما را اذیت کردیم حلالیت می‌طلبیم، انشاءالله خداوند شما را حفظ کند. «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_نظری_منفرد 📚 با موضوع نامه های اهلبیت علیهم السلام (نامه ۶۸ نهج البلاغه به سلمان فارسی) 🗓 سه شنبه بیست و نهم خرداد ماه 🗂 حجم : ۱۰.۱ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #زندگی_هوشمندانه_و_راههای_دوری_از_اشتباه 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_لقمانی 🗓 تاريخ پخش : سی ام خرداد ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : زندگی هوشمندانه و راه‌های دوری از اشتباه كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين لقمانی تاريخ پخش: 30-03-97 بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. باران بیا عبور کن از این کرانه‌ها *** این خاک را خبر کن از عطر جوانه‌ها یک لحظه با کرامت انگشت‌های خود *** وا کن یکی یکی گره از رودخانه‌ها دستی به کوه و دشت بکش تا که گل کند *** هر روز بر لبان درختان جوانه‌ها باران بخوان که تازه شود باز صدای تو *** در ذهن مردمان زمین عاشقانه‌ها شاید همه پرنده شوند و به شوق تو *** بیرون شوند از قفس آشیانه‌ها باران تویی که با تو جهان سبز می‌شود *** باران تویی و وصف تو از این نشانه‌ها شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین‌مان، به سمت خدای امروز خوش آمدید. انشاءالله باغ ایمانتان آباد باشد و زندگی شما سرشار از نشاط باشد. حاج آقای لقمانی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای لقمانی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز برنامه سمت خدا عرض سلام دارم. عید فطر را با اعمال مقبول پشت سر گذاشتند، انشاءالله رو به سوی آینده‌ای روشن و شیرین و شیدا حرکت کنند. شریعتی: امروز هم در خدمت حاج آقای لقمانی هستیم تا از هنر خوب زیستن برای ما بگویند. چطور می‌توانیم یک زندگی هوشمندانه و بدون خطا و اشتباه را تجربه کنیم. اگر یاد بگیریم جلوی اشتباهات را بگیریم، باعث می‌شود در مسیر زندگی اشتباهات سد راه ما نشوند. حاج آقای لقمانی: بسم الله الرحمن الرحیم، ریشه اشتباهات در زندگی را بیان می‌کردیم، عامل اول را مطرح کردیم، جهل و نادانی و بی خردی و بی‌ خبری. جامه‌ی فتح است آگاهی در این وحشت سرا غوطه در خون می‌خورد صیدی که غافل می‌شود یکی جهالت، یکی غفلت. آغاز سخن یک پیشنهاد و یک هدیه بعد از ماه رمضان بدهم که خودم خیلی لذت و بهره بردم. بعد از ماه رمضان یک فرصت خیلی فراخی داریم برای ارتباط بیشتر با قرآن، بعضی از اساتید توصیه می‌کنند یک دور قرآن را با ترجمه بخوانید. الآن وقتش است روزی دو سه صفحه، آگاهی و نورانیت به انسان می‌دهد. صبح به صبح انشاءالله اگر هم می‌خواهیم شیرین شود برای خودمان از جزء سی شروع کنیم. سوره‌های کوتاه که آشنا هستیم. یک عمر سوره یاسین و الرحمن را خواندیم یکبار با ترجمه انسان بخواند، به انسان معرفت می‌دهد آنوقت انسان بیشتر شوق پیدا می‌کند. ما از امروز تا ماه مبارک رمضان 330 روز فرصت داریم. روزی دو صفحه بخوانیم قرآن تمام می‌شود. از سوره‌های کوچک شروع کنیم که انس و علاقه داریم. گاهی ترجمه آیات را با هم رد و بدل کنیم. روانشناسان توصیه می‌کنند خودتان را تشویق کنید. روبروی آینه بایستید، اگر من تا آخر این هفته فلان کار بد را نکردم برای خودم یک لیوان آبمیوه می‌خرم. انسان با خودش ارتباط داشته باشد. تشویق و تهدید کند، این چهار عمل اصلی که در ریاضیات هست در اخلاق هم داریم. صبح به صبح مراقبه، ماه رمضان تمام شد از اول، صبح به صبح با خودش شرط کند که من امروز فلان کار را انجام می‌دهم و نمی‌دهم.
صبح تا شب مراقبه، شب هنگام خواب محاسبه، بعد هم معاتبه، خودش را سرزنش و نکوهش کند. جریمه و تنبیه کند. آنوقت چقدر انسان خویشتن بانی و خویشتن داری می‌کند. چشم باز نکنیم بعد از شصت، هفتاد سال ببینیم خدای ناکرده ورشکست شدیم. همین الآن جلویش را بگیریم. روزی دو سه آیه به انسان آگاهی می‌دهد و فضای انسان را متحول می‌کند. عالم دوم ریشه اشتباهات، سر به هوایی و بی دقتی در زندگی است. مقابلش زیرکی است. آدمی نه پی علف خواری است *** در پی زیرکی و هوشیاری است آن فرشته که آدمی لقب است *** زیرکانند و زیرکی عجب است انسان زیرک باشد، نورانیت به انسان زیرکی می‌دهد. سوم مشورت نکردن است. مستبد بودن در رأی، انشان خودش سرش را زمین بیاندازد. این ریشه اشتباهات است. مورد چهارم که تقاضا می‌کنم خوب بحث امروز را گوش کنند. در هر خانه و خانواده‌ای، مرور که می‌کنیم و گذشته را می‌بینیم، در اثر عجله و شتاب چقدر اشتباه داشتیم. یک عامل کاملاً درگیر با ذهن و زندگی ما است. لذا وقتی ما کودکی را پشت سر می‌گذاریم، در دوره نوجوانی چقدر به غصه‌های کودکی می‌خندیم. بعد از دوره نوجوانی به جوانی، حالا گاهی مواقع خدای ناکرده بعد از هفتاد، هشتاد سال انسان می‌بیند چقدر غصه‌های بی‌خود خورده است. چقدر شتاب‌های بی‌جا داشته است. درگیری داشتیم، دعوا داشتیم، عجله چیست؟ عجله ریشه‌ی زیاده خواهی و فزون طلبی است. عجله این است که من می‌خواهم همه کارها دست من باشد. کاری به آسمان ندارم. خودم، خودم! عجله ریشه در خواسته‌های زیاد است، کم طاقتی، طحمت نکشیدن، میانبر رفتن، زود به خیری رسیدن. لذا پرونده افرادی که خدای نکرده در زندان هستند را بررسی کنیم، بالای شصت درصد همین است. از یک محیط کوچک به محیط بزرگ آمده و یک سلسله چیزهایی می‌بیند، دلش هم می‌خواهد، عجله دارد زود به آن برسد. گاهی بعضی‌ها بعد از شصت سال، هفتاد سال به این امکانات رسیده‌اند. این می‌خواهد یک ساله، دو ساله به همه چیز برسد. روغنی در شیشه بینی، صاف و روشن ریخته غافلی بر سر چه آمد کنجد و بادام را همه از راه نامشروع ثروت به دست نیاوردند، زحمت کشیده است. رنج برده است. این الآن هجده سال، بیست سال دارد، می‌خواهد یک شبه برسد. یکی از افراد ثروتمند و خیّر می‌گفت: سی سال من صبح شنبه از اصفهان به تهران می‌آمدم. یک‌شنبه همدان می‌رفتم، دو روز همدان بودم. باز تهران می‌آمدم و دو روز تهران بودم و به اصفهان برمی‌گشتم. مهره‌های چند و چند کمرم به هم ریخته، الآن زندگی من این است. یک انسان خام و ناپخته تا نگاه می‌کند می‌گوید: این کارخانه را از کجا آوردند؟ عجله دارد. کسانی که می‌خواهند یک ساله ثروتمند شوند، شش ماهه پای چوبه دار خواهند بود. یک مسکن شصت ساله بگویم. خدا آیت الله کشمیری را رحمت کند. عارف والا گوهر، ایشان اخبار پشت پرده خیلی داشت. ولی به استادشان مرحوم قاضی، استاد اخلاق علامه طباطبایی گفتند: من کیمیا می‌خواهم. برای آنهایی که عجله دارند و گرایش مذهبی هم دارند، در قنوت نماز آماده شوند و یادداشت کنند، حفظ کنند، در سجده‌ها و قنوت نماز چه حالی آدم پیدا می‌کند. چقدر برای انسان مسکّن است. کیمیا چیست؟ وردی، ذکری، دعایی که مس را تبدیل به طلا می‌کند. به انسان آرامش می‌دهد. انسان قیمتی می‌شود. ایشان یک جمله فرمودند و سه فراز دارد. من بعضی از بزرگان را دیدم در قنوت نماز می‌خوانند. «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک» خدایا مرا بی‌نیاز کن. با حلال تو از حرام تو، دیگر سمت حرام نروم. ما گاهی فکر می‌کنیم وقتی وضع ما توپ می‌شود که از هر مسیری به هر بهانه‌ای باشد باید وضع ما توپ شود. چقدر داریم کسانی را که با این فکر رفتند و الآن لغزش و بعد ریزش و سقوط، نه آبرویی و نه هیچی!
«اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک» من با طاعت تو خودم را از معصیت تو بی‌نیاز بدانم. شب عروسی، عقد سمت گناه نروند. فکر نکنم اگر بخواهم شاد و خوش و بانشاط باشم حتماً باید پرده‌دری کنم، معصیت و گناه کنم، نه! «جهانی بنشسته در گوشه‌ای» قهقهه نمی‌زند ولی ته دل شاد است. سرور دارد، «و بفضلک عن من سواک» به دادنی‌هایی که به من می‌دهی، از سر من زیاد است، از مردم بی‌نیاز باشم. جمله اول؛ مادی و معنوی. جمله دوم؛ سعادت اخروی، جمله سوم؛ اجتماعی. این جوششی است که انسان دعا کند و از خدا بخواهد و خودش هم تلاش کند. قرآن سه چهار مرحله را بیان می‌کند که فوق العاده است. اول خودمان را تست کنیم. آزمایش کوتاه مدت، ببینیم جزء این چهار گروه هستیم یا نه. افرادی که عجول هستند، خداوند می‌فرماید: طلب بدی‌ها را می‌کنیم مثل خوبی‌ها چون عجله داریم. «وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» (اسراء/11) بخاطر شتاب‌ زدگی بدی‌ها را طلب می‌کند همانطور که خوبی‌ها را طلب می‌کند و انسان بسیار بسیار شتاب زده است. آرام و قرار ندارد. دنیای حاضر و نقد را بخاطر اینکه عجله دارد می‌گیرد و آخرت را رها می‌کند. «يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلًا» (انسان/27) چقدر بد است. سوم اینکه پیش از حسنه و نیکی تقاضای سیئه و بدی می‌کند. انسان واژگون می‌شود. حبّ دنیا، علاقه به مادیات، «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ» (رعد/6) چهارم؛ سرعت در گناه و تعدی و حرام‌خواری دارد. «وَ تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ» (مائده/62) در گناه سرعت می‌گیرند. «وَ الْعُدْوانِ» تجاوز، «وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ» حرام خواری. افتخار می‌کند رباخوار است! افتخار می‌کند از هر راهی پول درمی‌آورد. «لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» چقدر کار بدی می‌کنند! جالب این است که خداوند قسم خورده ای دنیا! سخت بگیر به کسانی که تو را گرفتند و مرا رها کردند. اینها عموماً با فقر و فلاکت و بدبختی از دنیا می‌روند. چون همه چیز دستشان نیست. گاهی یک بی تدبیری و غفلت، گاهی یک جهالت، ای دنیا! سخت بگیر به کسانی که تو را گرفتند و مرا رها کردند. آسان بگیر برای کسانی که مرا گرفتند و تو را رها کردند. قومی به جد و جهد گرفتند زلف یار *** قومی دگر حواله به تقدیر کرده‌اند زندگی خوبی دارد. زن و بچه خیلی خوبی دارد منتهی شتاب ندارد. به چشم خویش دیدم در بیابان *** که آهسته سبق برد از شتابان بنده سراغ دارم و شما هم حتماً سراغ دارید کسانی که آرام زندگی می‌کنند ولی سال به سال وضعش خوبتر است. آن کسی که به هر صورتی آن طرف و این طرف قرار ندارد، ریزش پیدا می‌کند. به چشم خویش دیدم در بیابان *** که آهسته سبق برد از شتابان سمند تیز تک از پا فرو ماند *** شتربان همچنان آهسته می‌راند پیامبر می‌فرمایند: «الامور مرهونة باوقاتها» کارها در گروی وقت خود انجام می‌شود. خودتان را به زحمت نیاندازید. به هر چیزی بخواهی برسی در زمان خودش به تو خواهد رسید. عجله نکنید! از نظر علمی باید به یک بلوغ علمی برسید. نمی‌خواهد مرتب خودت را در قاب قرار بدهی. از نظر اقتصادی و اجتماعی نمی‌خواهد آرزو کنی صفحه اول روزنامه و مجلات باشی، به وقتش می‌زنند، عجله نکن! این جمله خیلی زیباست. «صبورانه منتظر زمان باش! هر چیز در زمان خود اتفاق می‌افتد. اگر باغبان درختان را غرق در آب هم بکند، هیچ درختی خارج از فصل میوه نمی‌دهد.» پیامبر فرمودند: «انما اهلک الناس العَجَله» عجله! آن کسی که آرامش دارد، آرام است. خبرنگار از یکی از چهره‌های علمی و فرهنگی سؤال کرد: بزرگترین آرزوی فرو خورده شما چیست؟ بعضی شصت سال یک آرزو را دارند برآورده نشده است. هر جمله‌ای از دهان ما خارج شد، نشان دهنده شخصیت ماست. گاهی بزرگترین آرزوی من یک دوچرخه است. گاهی یک ماشین است. جواب داد صادقانه بگویم: تا کنون آرزوی فرو خورده نداشتم. در زندگی با خودم صادق بودم. بزرگترین مشکل ما این است که خودمان را گریم می‌کنیم. آنچه هستیم را قبول نداریم. مقدار هوش، استعداد، ریشه خانوادگی، موقعیت جغرافیایی، موقعیت مالی را حساب نمی‌کنیم. چشم‌هایمان را روی همه چیز می‌بندیم. من چقدر تحمل برای این مسئولیت دارم؟ تا وارد می‌شوم می‌بینم تحمل ندارم. صادقانه بگویم: تا کنون آرزوی فرو خورده نداشتم، با خودم صادق بودم. به مقدار امکانات از خودم انتظار داشتم. این خیلی مهم است که ما نسبت به خودمان چه انتظاری داریم. بنشینیم امکانات وجودی خودمان را بشماریم. بعد انتظارات را، اگر انتظارات با امکانات هم خوانی نداشته باشد، خودکشی، یأس و افسردگی و اضطراب دارد. صائب می‌گوید: از اضطراب کار مهیا نمی‌شود *** سیل از دویدن است که دریا نمی‌شود
اگر بنده و شما در الآن زندگی، تمام هوش و حواسمان به گذشته باشد، افسرده می‌شویم. بعضی فقط غصه و حسرت می‌خورند. این افراد اصلاً از زندگی لذت نمی‌برند. یک ثانیه لذت نمی‌برد. امروز را در گذشته زندگی کنیم. اگر امروز را در آینده زندگی کنیم، عجله و اضطراب داشته باشیم. اگر سیل آرام برود به رودخانه می‌رسد ولی سر به بیابان می‌گذارد و نابود می‌شود. اگر در امروز زندگی کنیم آرامش داریم. «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک و بفضلک عن من سواک» خدایا همه چیز را به تو سپردم. در آن‌ها و لحظه‌ها فکر و ذهن مرا هدایت کن. می‌فرمایند: کلید همه کارها صبر و بردباری است، شما جوجه را با صبر کردن از تخم به دست می‌آورید نه شکستن. مرغی بود تخم طلا می‌گذاشت، طرف عجله داشت. اینقدر زد که روزی دو تخم بگذارد، همان را هم از دست داد. گاهی فرصت‌های زرین زندگی مثل جوانی، موقعیت شغلی خوب را از دست می‌دهیم. پرونده‌ای که اخیراً در دادگاه مطرح شد، یک بنده خدایی مأمور خرید یک شرکت شده بود. حقوق خوب بود، یک مدتی گذشت هوس کرد عجله کند و دست در فاکتور ببرد. تازه عقد کرده بود، ماشین خریده بود. زندگی روی ریل بود، منتهی صبر می‌خواست. شیطان فریبش داد. تا کی می‌خواهی صبر کنی؟ ببین رئیس چه چیزهایی دارد و تو چرا نداری؟ شروع به فاکتور ساختن کردم. فاکتور سوری ساختم. یکی دو ماه خیلی خوش گذشت اما بعد دستم رو شد. همه را بررسی کردند و دستگیر شدم، به زندان افتادم و خانمم از من جدا شد. شغلم را از دست دادم و هرآنچه به دست آوردم از دست دادم و الآن بیچاره شدم. طبیعت، زمان و بردباری سه پزشک حاذق هستند و مشکل را برطرف می‌کنند. حوصله داشتن، کسانی که زیاد عجله می‌کنند به جای ماهی قورباغه می‌گیرند. به جای هر ثانیه که صرفه‌جویی کردند، ساعت‌ها باید عمر خودشان را از دست بدهند. انواع عجله؛ عجله گاهی منفور و گاهی محمود و ستایش شده است. در یک سلسله چیزها به ما دستور دادند عجله کنید. نماز اول وقت، پیامبر فرمودند: اگر می‌دانستید فضیلت نماز صبح و مغرب و عشاء چگونه هست، مثل بچه‌ها با سینه به طرف مسجد می‌رفتید. اینقدر فضیلت دارد! هر قدمی انسان بردارد چقدر حسنه دارد. پا روی هر ذره‌ای بگذارد، چقدر حسنه دارد. می‌خواهم خانه بخرم، جایی بخرم که یک مسجد آباد داشته باشد. حداقل یک وعده نماز جماعت شرکت کنم. چقدر عمر با برکت می‌شود. اگر مأمومین از پنج نفر، ده نفر اضافه شد، هیچکس نمی‌تواند ثوابش را بنویسد. صحابی پیامبر آمد گفت: یا رسول الله! من به بسم الله جماعت نرسیدم، وضع من خوب است. در مسجد چند برده بخرم در راه خدا آزاد کنم که ثواب بسم الله در نامه عمل من بیاید؟ پیامبر فرمودند: اگر تمام برده‌های روی کره زمین را بخری در راه خدا آزاد کنی، ثواب بسم الله فوت شده از نماز جماعت جبران نمی‌شود. امروز اولین روز باقیمانده عمر ماست. نوروز زندگی انسان است. اولین مورد را می‌فرمایند برای نماز عجله کنید.
دومین مورد عجله در ازدواج دختران و پسران است. مقدمات دقیق باشد ولی در خریدها و جهیزیه آسان بگیریم. عجله به معنی زود شوهر دادن، از نشانه‌های افتخار یک پدر و عاقبت ‌بخیری پدر این است که دخترش را زود شوهر بدهد. مورد بعدی در عجله را در سلام دادن به دیگران بیان کردند. نگذاریم او سلام کند. 69 حسنه برای کسانی است که سبقت در سلام دارند. کسی در سلام دادن نمی‌توانست بر پیغمبر سبقت بگیرد. تعلیم فرزندان قبل از اینکه منحرفان سبقت بگیرند. حدود 100 تا 110روز در تابستان، عزیزان دانش‌آموز و دانشجو تعطیل هستند. روزی یک ساعت، 23 ساعت هم برای خودش باشد. انسان یکسری از آموزه‌های ناب دینی را بیاموزد. نه اینکه موقع حج تازه بگوید: من چطور غسل می‌کردم. چطور وضو می‌گرفتم. یک سلسله آموزه‌های دینی را انسان یاد بگیرد. اعتقادات، اخلاق و احکام، خدا می‌داند چقدر دانستن احکام ضروری است. مورد بعدی عجله در آشتی دادن میان افراد عجله کنیم. یک سلسله از کدورت‌ها برطرف شود و افراد بتوانند با هم رفت و آمد بکنند. در پذیرایی از مهمان عجله داشتن، در پرداخت خمس و زکات عجله داشتن. روایتی هست که می‌گوید: «اعبَدُ الناس» عابدترین افراد کیست؟ امام فرمودند: «من أقامَ الفرائض» کسی که به واجبات عمل کند. یعنی اگر بنده خمس بدهکار هستم، اضافه بر مخارج سالانه مبلغی اضافه دارم، اگر در روستایمان بروم، آنجا امکانات رفاهی درست کنم فایده ندارد. باید خمسم را بدهم! ده نفر را کربلا بفرستم، فلان‌جا زمین برای خیریه بخرم. اول واجبات و بعد مستحبات. از همین الآن کسانی که سال مالی ندارند، تصمیم بگیرند سال مالی داشته باشند، آرامش خاطر پیدا می‌کنند. انسان در اموری که بیان کردیم عجله داشته باشد که گاهی صبح دیگری برای حسابرسی ما نیست. مخصوصاً حق الناس، گاهی می‌دانیم فلانی چقدر از ما طلب دارد و خودش هم نمی‌داند، پشت گوش می‌اندازیم. حتی زیادتر داده شود، رد مظالم! همین الآن مبالغی بدهیم برای کسانی که بدهکار هستیم و نمی‌دانیم. عجله کنیم و زود هم بدهیم که آن طرف راحت باشیم. شریعتی: یاد یکی از حکایت‌هایی افتادم که نمی‌دانم از کدام علما و بزرگان نقل شده است، ولی یکی از این علما و مجتهدین که یک روز یک مسأله فقهی و یک حکم شرعی را اشتباه بیان می‌کند و شب متوجه اشتباهش می‌شود، می‌رود خانه به خانه درمی‌زند. یک نفر در را باز کرد و گفت: حاج آقا، این وقت شب چه عجله‌ای بود؟ گفت: بله شما عجله نداشتید ولی شاید مرگ عجله داشته باشد برای رسیدن به من و من نمی‌خواهم این حق بر گردن من باشد. چقدر حساس بودند و سبک زندگی آدم‌ها متفاوت بود. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد با توجه به نکاتی که حاج آقای لقمانی فرمودند، یک زندگی عاری از خطا و اشتباه را تجربه کنیم و اگر قرار هست با عجله حرکت کنیم به سمت خیرات عجله کنیم.
امروز صفحه 356 قرآن کریم، آیات 44 تا 53 سوره مبارکه نور را تلاوت خواهیم کرد. «يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ «44» وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «45» لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «46» وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ «47» وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ «48» وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ «49» أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «50» إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «51» وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ «52» وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «53» ترجمه: خداوند، شب و روز را جا به جا مىكند. همانا در اين امر براى اهلبصيرت، عبرتى قطعى است. و خداوند هر جنبدهاى را از آب آفريد، پس برخى از آنها بر شكم خويش راه مىرود و برخى بر دو پا راه مىرود و بعضى بر چهار پا راه مىرود. خداوند هر چه بخواهد مىآفريند، زيرا خدا بر هر چيزى تواناست. به راستى كه آياتى روشنگر نازل كرديم و خداوند هر كه را بخواهد به راه مستقيم هدايت مىكند. و مىگويند: ما به خدا و رسول ايمان آورديم و پيروى نموديم. امّا گروهى از آنان بعد از اين اقرار، (به گفته خود) پشت مىنمايند و آنان مؤمن واقعى نيستند. و هرگاه به سوى خدا و رسولش خوانده شوند، تا پيامبر ميانشان داورى كند، آن گاه است كه گروهى از آنان، روى گردان مىشوند. و (لى) اگر حقّ با آنان (و به سودشان) باشد، با رضايت و تسليم به سوى پيامبر مىآيند. آيا در دلهايشان بيمارى است، يا دچار شك شدهاند، يا بيم آن دارند كه خداوند و پيامبرش حقّى از آنان ضايع كنند؟ (نه)، بلكه آنان خود ستمگرند. (ولى) هنگامى كه مؤمنان را به خدا وپيامبرش فراخوانند، تا ميانشان داورى كند، سخنشان جز اين نيست كه مىگويند: شنيديم واطاعت كرديم، اينان همان رستگارانند. و هر كه از خداوند و رسولش پيروى كند و از خدا بترسد و از او پروا كند، پس آنان همان رستگارانند. و سختترين سوگندها را به نام خدا خوردند، كه اگر (براى جبهه و جهاد) دستور دهى، از خانه خارج مىشوند. (به آنان) بگو: سوگند نخوريد، اطاعت پسنديده (اطاعت در عمل است، نه سوگند به زبان)، همانا خداوند به كارهايى كه انجام مىدهيد آگاه است.
شریعتی: یاد کلام نورانی امیرالمؤمنین علی(ع) افتادم که حضرت فرمودند: «الله الله فى القرآن لا يسبقنكم فى العمل به غيركم» نکند وقتی در عمل به آموزه‌های قرآن کریم دیگران از شما سبقت بگیرند. خدا کند ما هم اهل عمل شویم و سبقت بگیریم در عمل به این آیاتی که همه نور و رحمت است. انشاءالله قدر قرآن کریم را بدانیم و حال و هوای رمضان در تمام سال ما استمرار داشته باشد. اشاره قرآنی را بفرمایید. حاج آقای لقمانی: آیه 50 سوره نور را انتخاب کردم. راز روی گردانی از راه رسول خدا و خداوند، «أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا» آیا در دلهای اینها بیماری و مریضی هست یا شک و تردید دارند و زیاد می‌ترسند. دلیل روی گردانی از خدا و رسول خدا سه چیز هست. برای ما خیلی درس خوبی است. 1- بیماری‌های روحی و روانی، بی ایمانی. کسی که ایمان ندارد امنیت و اطمینان و امید هم ندارد. زندگی را سراسر سیاه و تباه می‌بیند. این بد است. 2- شک و تردید، «أَمِ ارْتابُوا» خدا نکند این ویروس پیدا و ناپیدا در وجود کسی رسوخ کند، نسبت به هر شخصی و شیء و موضوعی شک داشته باشد. این خیلی بد است. همه را متهم می‌کند. همه بد و سیاه هستند. 3- بدبینی و سوء ظن، این هم یکی از چیزهایی است که خدا نکند داشته باشیم. باعث می‌شود انسان از راه خدا و رسول خدا روی گردان باشد. شریعتی: خیلی از دوستان ما هستند که می‌خواهند مباحث حاج آقای لقمانی را به صورت مکتوب دنبال کنند. کتاب «سبک زندگی آرام و آسان» دوستانی که می‌خواهند شیوه‌های زندگی راحت و روان و بدون تلخی و حسرت را داشته باشند این کتاب را مطالعه کنند. 20000303 شماره پیامک ما هست، پیامک ارسال کنید و دوستان ما، شما را راهنمایی خواهند کرد. این هفته قرار گذاشتیم از یکی از ستاره‌های درخشان آسمان فقه شیعه، یکی از علمای بزرگ یاد کنیم. اگر نکته‌ای در مورد این شخصیت هست بفرمایید. حاج آقای لقمانی: نکته بسیار ارزنده این است که مثل این عالم بزرگوار از فرصت‌های معنوی زندگی خوب استفاده کنیم. گاهی یک دعا، آنچنان در شخصیت و روحیه و رفتار انسان اثر می‌کند، مثل همین عالم. چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن! سخنان امام زمان(ع)، لحن و صوت حضرت را تشخیص می‌دادند. شریعتی: قصه تشرفات ایشان به محضر امام زمان و قصه‌ی توجهات امام زمان نسبت به ایشان، قصه‌های عجیبی است. انشاءالله ما هم بتوانیم نزدیک شویم به این شخصیت‌های عظیم و نورانی و انشاءالله حضرات معصومین به ما هم توجه کنند. دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای لقمانی: خدایا به حق محمد و آل محمد، بعد از ماه رمضان که وارد شدیم، روحیه رمضانی را در ما حفظ بگردان. توفیق شب زنده‌داری‌ها و قرائت قرآن را برای ما روزافزون بگردان. نسل امام زمانی نصیب ما بگردان. کشور امام زمان، رهبر عزیز ما حفظ بفرما. گره از تمام خانواده‌ها باز بگردان. به همه دل شاد و شیرین و دلنشین عنایت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. شریعتی: گاهی دلم به سمت خدا می‌برد مرا *** یعنی به آستان رضا می‌برد مرا به مشهد برویم و سلام بکنیم به امام رضا(ع). همه با هم صلوات خاصه حضرت را زمزمه کنیم. «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_لقمانی 📚 با موضوع : زندگی هوشمندانه و راههای دوری از اشتباه 🗓 چهارشنبه سی ام خرداد ماه 🗂 حجم : ۱۰.۵ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #یاد_مرگ - #آثار_یاد_مرگ ⬅️ بازپخش 22-03-90 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_عالی 🗓 تاريخ پخش : سی و یکم خرداد ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا حجت الاسلام والمسلمین عالی موضوع : یاد مرگ بازپخش 90-03-22 بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست ، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ، بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست ، باز می پُرسَمَت از مسئله ی دوری عشق و سکوت تو جواب همه ی مسلئه هاست . سوال – در مورد موضوع مرگ توضیحاتی بفرمایید. پاسخ – ما می خواهیم در مورد مهمترین بخش زندگی مان بحث بکنیم یعنی درست است که ما پاره ای از زندگی مان را دنیا می دانیم ولی خش اعظم و مهم زندگی ما پس از مرگ است . ما می خواهیم در رابطه با مرگ و مسائل پیرامون آن بحث بکنیم . این بحث بسیار مهم است .بالاخره ما معتقد هستیم که یک ابدیتی در پیش داریم . ابدیتی که تمام زندگی دنیا در مقابل آن به اندازه ی پلک زدنی هم نیست . اگر فکر کنیم که ابدیت یعنی چه و بدانیم که ابدیت میلیون ها و میلیاردها سال نیست بلکه چیزی است که انتها ندارد . شاگردان علامه طباطبایی تعریف می کردند که ایشان در بین درس و بی مناسبت می فرمود که آقایان ما ابد در پیش داریم . و این را تکرار می کردند . انسان در لابلای زندگی اش نباید دچار غفلت بشود و فراموش کند که چه چیزی را در پیش دارد . ده ها برابر عمر زندگی نوح در مقابل ابدیت پلک زدنی بیش نیست . نقل می کنند که وقتی حضرت عزرائیل برای قبض روح کردن حضرت نوح آمده بودند ، حضرت نوح پرسید که وقت اجل رسید ؟ حضرت نوح با تعجب فرمود که چقدر زود تمام شد .با اینکه عمر نوح خیلی طولانی بود و قرآن دوره ی نبوت ایشان را 950 سال ذکر کرده است . حضرت عزرائیل فرمود که پس عمر مردم آخر الزمان را چه می گویی که شصت هفتاد سال بیشتر نیست . نوح فرمود که اگر عمر من شصت سال بود دنیا را با یک سجده تمام می کردم . نوح هم می گوید که عمرش زود گذشته است . اعتقاد ما به زندگی ابدی است و اگر ما به این زندگی نپزدازیم و از آن غفلت بکنیم و نسبت به آمدن عالم دیگر غافلگیر بشویم و یک دفعه عالم عوض بشود ، ممکن است که صحنه های هولناکی پیش بیاید . پس باید بدانیم که قبل از مرگ چه اتفاقاتی رخ می دهد ، انسان هنگام احتضار چه مشاهداتی دارد ، ما چه آداب و وظایفی نسبت به خودمان و نسبت به فردی که در حال احتضار است ، هنگامی که ملک الموت می آید چه چیزی دیده می شود ، هنگام جان دادن چه اتفاقی رخ می دهد ، چه عواملی باعث آسان یا سخت جان دادن می شود . در روایات پانزده مورد گفته شده که سکرات مرگ را آسان می کند . پیامبر فرمود که هر کسی بعد از هر نمازش مقداری قرآن بخواند سختی های هنگام جان دادن را نمی چشد . اگر کسی یک روز ماه رجب را روزه بگیرد سکرات مرگ بر او آسان می شود .پیامبر فرمود : حضرت عزرائیل در هنگام خواندن نماز به همه ی مردم اشراف دارد ، اگر این مردم را مواظب بر اوقات نماز دید ، خود ایشان شهدتین را تلقین می کند .
امام صادق (ع) فرمود : اگر کسی نسبت به صله رحم مخصوصا نسبت به پدر و مادرش کوشش کند سکرات موت بر او راحت می شود . مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب منازل الاخرة ( من توصیه می کنم که این کتاب بخوانید . شاید اثر آن از صد تا سخنرانی اخلاقی بالاتر باشد .) نقل کرده که پیامبر بر بالین جوانی بودند که در حال احتضار بود . پیامبر ان جوان را تلقین کرد و گفت که بگو لا اله الا الله . جوان زبانش بسته بود . پیامبر به مادرش گفت که تو از او ناراضی هستی ؟ مادر گفت که اوشش سال است که به من جفا کرده است و من از او راضی نیستم . پیامبر فرمود که الان وقت ناراضی بودن نیست . او در سختی است . زن گفت که خدا بواسطه راضی بودن شما راضی باشد . زبان جوان باز شد . پیامبر گفت که چه می بینی ؟ گفت : یک فرد بد هیکل و بد بود را می بینم که از بوی بد آن راه نفس من بسته شده است . پیامبر فرمود که بگو : یا من یقبل الیسیر و یعفوا عن الکسیر اقبل من الیسیر یعفوا عن الکثیر . ای کسی که از گناهان بزرگ ما می گذری و اعمال کوچک و کم ما را قبول می کنی ، کم های ما را قبول بکن و گناهان زیاد ما را ببخش . جوان این را تکرار کرد . گفت: الان می بینم که آن سیاه رو دور شد و سفید رویی معطر وارد شد. بعد راحت جان داد . محدث قمی می گوید که نیکی نکردن به پدر و مادر باعث می شود که نتواند تلقین پیامبر را هم بگوید. ما باید اینها را بدانیم . ما باید در مورد سوال و فشار قبر بدانیم . فشار قبر برای چیست و چطور باید سوالات قبر را جواب بدهیم. باید بدانیم که اموات با بازماندگان ارتباط دارند یا خیر و می توانند آنها را ببینند و به آنها سر بزنند. ما کمتر از این بحث ها می شنویم . ما معمولا از آن فرار می کنیم و فرار کردن از مرگ مساوی با نیامدن مرگ نیست . به تعبیر امیرالمومنین که فرار کردن از او همان و در چنگ آن افتادن همان . ان الذی موت تفرون منه انه ملاقیکم . غافل بودن نتیجه اش غافلگیر شدن است . ما می خواهیم که غافلگیر نشویم . یکی از اصحاب پیامبر می فرماید که در تشییع جنازه ای پیامبر خودش را به سرعت به مردم رساند و کنار قبر نشست . پیامبر نگاهی به قبرکرد و گریه کرد و فرمود : برای چنین موقعی خودتان را آماده کنید.
سوال – شاید احساس بشود که جوانان از شنیدن این مباحث مکدر و ناراحت بشوند .نظر شما چیست ؟ پاسخ – جوانان ما باید این جواب را بشنوند و روی آن فکر بکنند . اولا واقعا کسی ضمانت نداده که ما تا پیری برسیم و در جوانی نمی میریم . کسی به ما چنین تضمینی نداده است . رابطه ی حضرت عزرائیل با گرفتن جان ما ، یک رابطه ی دفعی و آنی است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که همه چیز تدریجی است و عالم مادی همین است. وقتی می خواهد باران بیاید ، قبل از آن هوا ابری می شود و صدای رعد و برق می آید . قبل از آمدن شب و روز نشانه هایی است . ما به امور تدریجی و زمانی عادت کرده ایم و فکر می کنیم که حضرت عزرائیل هم با سر و صدا و نشانه می آید و جان ما را می گیرد . مثلا فکر می کنیم که اول باید یک پیری یا بیماری بیاید بعد حضرت عزرائیل بیاید . حضرت عزرائیل موجود مجرد است نه مادی و جان ما را هم که می خواهد بگیرد مجرد است . رابطه ی حضرت عزرائیل با جان ما رابطه ی آنی و دفعی است نه تدریجی . شبیه اراده کردن شماست . برای اراده کردن که می خواهد در جان شما اتفاق بیفتد زمان برنمی دارد . همین که اراده بکنید که آب بخورید ، این اراده آنی است البته ممکن است برای اینکه بخواهید حرکت کنید و لیوان آب را بردارید زمانی طول بکشد چون بدن مادی است ولی اراده در جان شما آنی می آید . وقتی اجل فرا برسد پیر و جوان ندارد . حضرت امیر در شعری می فرماید که مرگ ناگهان می رسد. آیت الله اراکی اشک می ریخت و این ابیات امیرالمومنین را می خواند : ای کسی که مشغول شدی و غافل شدی از مرگ ، مرگ ناگهان می رسید . کسی نباید خودش را ایمن از مرگ بداند و باید همیشه آماده باشد . به آیت الله شیرازی در کربلا گفتند که اگر یقین داشته باشید که یک هفته ی دیگر مرگ شما فرا می رسد چه کار می کنید ؟ گفت همان کاری که تابحال می کردم یعنی از جوانی حواسش بوده است . پس اولا کسی ایمن نیست و ثانیا جوان باید دنبال این مباحث باشد. برای اینکه از همان اول فرصت ها را بدست بیاورد و فرصت سوزی نکند . چون وقتی سنی از او می گذرد دیگر نمی تواند کاری بکند و به گذشته اش با حسرت نگاه می کند . وقتی سنی از ما بگذرد براحتی نمی توانیم همه چیز را جبران بکنیم . بعضی از تلقات ریشه دارتر می شود و نمی توانیم بعضی صفات را از خودمان دور کنیم . نمی توانیم بعضی از آداب زشت را از خودمان دور کنیم و بعضی خراب کاری ها را جبران کنیم. در تاریخ است که هارون الرشید به اطرافیانش گفته بود که ببینید کسی از پیران هست که در زمان پیامبر زنده بوده باشد و حدیثی را بطور مستقیم از ایشان شنیده باشد . پیرمردی را پیدا کردند . او را در سبدی گذاشتند زیرا نمی توانست راه برود و پیش هارون الرشید آوردند . او پرسید که تو پیامبر را دیده ای ؟ گفت : بله من هفت ساله بودم که پیامبر را دیدم و یک جمله از او شنیدم . پیامبر فرمود : به مرور که انسان پیر می شود دو خصلت در او جوان می شود اگر خودش را تربیت نکند یکی حرص شدن و یکی آرزوهای طولانی . هارون الرشید خوشحال شد و کیسه ی دینار طلا به او داد . پیرمرد تا در خروج رفت ولی دوباره او را برگرداندند و پیرمرد گفت که آیا هر ماه من این مواجب را دارم ؟ هارون الرشید خندید و گفت رسول اکرم راست می گفت . من داشتم فکر می کردم که تو تا دم در زنده می مانی یا نه و آنوقت تو در فکر مواجب ماه بعد هستی . در پیری تعلقات بیشتر می شود . پس ما باید در جوانی به خودمان برسیم و فرصت ها را از دست ندهیم و در جوانی بتوانیم از برکات و آثار مرگ استفاده بکنیم . امیر المومنین در نامه ی سی و یک نهج البلاغه به امام حسن (ع) می فرماید که زیاد یاد مرگ باش و یاد آن چیزی که بعد از مرگ است تا مغلوب مرگ نشوی .
سوال – چرا در روایات و آیات ما تاکید به یادآوری مرگ شده است ؟ پاسخ – در منابع دینی ما بطور بسیار جدی به یاد مرگ پرداخته شده است . شما حدود یک هزار و دویست آیه در قرآن می بینید که اسمی از مرگ ، منازل و مراحل بعد از مرگ در آن آمده است . این نشان دهنده ی اهمیت مسئله است. مرحوم علامه ی مجلسی در سه جلد بحارالانوار صدها هزار احادیث در این مورد جمع آوری کرده است . در معارف دینی ما به این مسئله پرداخته شده است . بعد از مسئله ی توحید ما مسئله ای مهمتر از مسئله ی یاد مرگ نداریم . این نشان می دهد که سِّر عمیقی در این مسئله است . ما آنرا جدی نمی گیریم . با بستن چشمهای مان روی موضوع ، واقعیت حذف نمی شود . یاد نکردن مرگ به معنای نبودن مرگ نیست . معنای آن بد مردن است . اگر کسی یاد مرگ نباشد معنایش این نیست که مرگ به سراغش نمی آید . یاد مرگ باعث نشاط و زنده دلی می شود برخلاف آنچه که تصور می شود که یاد مرگ باعث تلخکامی می شود . از مهمترین آثار یاد مرگ سبکبالی است . سوال – سوره ابراهیم آیات 25 تا33 را توضیح دهید . پاسخ – صفحه ای از قرآن نیست که خالی از یاد مرگ یا آثار آن باشد. پنج آیه از این صفحه مربوط به مسائل آخرتی و اشاره هایی به منازل بعد از مرگ کرده است . آیه بیست و هفتم می فرماید : مومنین که ارتباط با دین و خدا را نگه داشته اند خدا آنها را تثبیت می کند با کلمه ی توحید که همان لا اله الا الله است . خدا روی این کلمه آنها را نگه می دارد و آنها را هم در دنیا و هم در آخرت امداد می کند. در روایات داریم که از هنگام قبض روح تا منازل بعدی مرگ ، امدادهای خاصی به مومنین می رسد . روایتی از امیر المومنین از کتاب کافی نقل شده است که انسان که در آخرین روز دنیا و در آستانه ی آخرت است مال ، فرزند و اعمالش پیش چشم او مجسم می شوند . او به مالش می گوید که من برای تهیه شما خیلی زحمت کشیده ام ما برای من چه می کنید ؟ گفتند که از این اموال کفنی را برای تو تهیه می کنیم که می توانی با خودت ببری . به فرزندانش می گوید که من محب شما بودند و برای بزرگ شدن شما زحمت زیادی کشیده ام . شما برای من چکار می کنید ؟ آنها می گویند که ما تو را تا قبر همراهی می کنیم و بیشتر از این کاری از دستشان بر نمی آید . اعمال در ملکوت عالم باقی می ماند و مجسم می شود که بعدا در مورد آن توضیح خواهیم داد . بعد به عمل خودش روی می کند و می گوید که تو برای من چه می کنی ؟ می گوید : تو نسبت به من خیلی راغب نبودی که اعمال انجام بدهی ولی من همیشه با تو هستم . اگر این شخص از مومنین باشد زیباترین و خوش بوترین و خوش پوش ترین افراد به سمت او می آیند و به او بشارت رحمت الهی را می دهند و به او خیر مقدم خواهند گفت . فرد به این زیبارو می گوید که تو که هستی ؟ می گوید که من عمل صالح تو هستم . از دنیا بیرون بیا و به سمت بهشت برزخی برو . بعد دو تا ملک برای سوال در قبر می آیند . وقتی ملک از دین و خدای او سوال می کند ، می گویند که خدا تو را محکم نگه دارد . امیر المومنین می فرماید که این معنای آیه یثبت الله الذین امنو ... است و خدا این جوری مومنین را امداد و دستگیر می کند .
سوال – در ادامه تاکید آیات و روایات به یاد آوری مرگ توضیحاتی بفرمایید . پاسخ – آیات و روایات تاکید دارند که این آثار مرگ اندیشی از دست ما نرود . اکثر آیات مربوط به معاد و مرگ وآخرت در سوره های مکی قرآن است یعنی سیزده سالی که پیامبر در مکه بود و سخت ترین دوران را میگذراند . دورانی که باید انسانهای نابی تربیت بشوند که بتوانند سختی های گسترش دین را تحمل بکنند و فداکاری بکنند و انسانهای خود ساخته ای باشند . در اینجا از آثار یاد مرگ استفاده می شود تا این سازندگی عظیم ایجاد بشود . هیچ عاملی از نظر تربیتی و رشد و اهمیت یادمرگ ، سازنده و مربی نیست . چه چیزی در هشت سال دفاع مقدس باعث شده بود که این قدر فداکاری ، اخلاق خوب ، گذشت ، ایثار ، رعفت ، صمیمیت و رعایت حقوق در بین جمع ایجاد بشود ؟ زیرا آنها خودشان را دائما در معرض مرگ می دیدند . کسی که خودش را دائم در معرض مرگ ببیند طبیعی است که سبکبال و سبکبار است . در واقع شان دنیا را به اندازه آن می بیند نه بیشتر . ودر مقابل ابدیت دنیا را خیلی جدی نمی گیرد که بخاطر آن حرص بزند ، با دیگران درگیر بشود و به دیگران ظلم بکند . او می داند از پس امروز فردایی هست که اعمال و اخلاقش مجسم می شود . من در باطن خودم اخلاقیاتی دارم . حسد ، کینه ، سوءظن و بدبینی باعث شده که روح من تنگ بشود . چه بسا این تنگی ها که در باطن من است زندگی آخرتی من را تنگ بکند . وقتی من این چیزها را بدانم طبیعی است که رفتار خودم راعوض می کنم . در جبهه این اتفاق افتاده بود و آنها بدون هیچ تعلقی سرباز خدا و ولی خدا شده بودند . تا کسی مشکل خودش را با مسئله ی مرگ حل نکند نمی تواند سرباز خوبی برای خدا و ولی او باشد . در جنگ تبوک پیامبر فراخوانی داد که نیروها جمع بشوند تا به سمت تبوک بروند . تبوک شش صد کیلومتر با مدینه فاصله داشت . و آنها می خواستند که با روم مقابله بکنند . تابستان بود . عده ای شروع به بهانه جویی کردند که هوا گرم است و ممکن است که چشم ما به دختر مسحیان بیفتد و ما تحریک بشویم . آیا نازل شد وتعبیرش این بود : آیا به زندگی دنیایی راضی شدید و سنگین بار شده اید ؟ همین سنگین باری باعث شد که آنها جواب رسول خدا را ندهند . در وصف یاران ولی عصر داریم که آنها تمنای شهادت دارند . یعنی تعلقات ندارند . معنایش این است که آنها سبک بار هستند نه اینکه الان می خواهند شهید بشوند . یاد مرگ است که این سبک بالی را بوجود می آورد . عرفای ما وقتی می خواهند به شاگردان شان دستورالعمل بدهد ، یاد مرگ جزو دستورات شان است . آیت الله جمال گلپایگانی که مرجع تقلید بزرگی بود و همدرس آیت الله بروجردی بود و عرفای بزرگی بود . او تا وقتی که در اصفهان شاگر آخوند کاشی بود ، به او توصیه کرده بود که شب جمعه ها حتما به قبرستان برو و در آنجا توقف کن و درنگ و تامل بکن . ایشان در نجف از شاگردان مرحوم قاضی بود و ایشان هم همین توصیه را داشته اند . آقای گلپایگانی خیلی به قبرستان وادی السلام می رفت و در زمینی که قبری نبود می نشست . بعد ها پس از مرگش همانجا محل قبر خودش شد . ایشانبه بعضی از خواص خودشان نقل کرده بودند که من ارواحی از این قبرستان را در مکاشفاتی دیدم . در هوای گرم بعضی از ارواح با حالت زننده ای به سمت من می آمدند . من آنها را شناختم . آنها متکبرینی بودند که در دنیا هرچه از دنیا و آخرت به آنها می گفتیم مسخره می کردند . آنها به من التماس می کردند که در اینجا ما در سختی هستیم چون تو از فرزندان رسول خدا هستی برای ما دعا بکن . ایشان پرخاش می کردند و به آنها می گفتند که گم شوید تا وقتی در دنیا بودید گوش نمی کردید و حالا که دست تان از دنیا کوتاه شده التماس می کنید . این توصیه ها جزو دستورالعمل عرفا به شاگردان شان بوده است .یاد مرگ بودن از مهمترین عوامل تربیتی و سازنده است که بخاطر همین توصیه شده است .
سوال – چکار کنیم که مرتب به یاد مرگ باشیم ؟ پاسخ – ما باید بهانه های مختلفی را برای مرگ اندیش بودن ایجاد بکنیم . پیامبر وقتی بهار را می دید می فرمود : بهار را که دیدید به یاد قیامت بیفتید. این یک بهانه است که انسان به یاد مرگ بیفتد و به آن توجه بکند . پیامبر وقتی از خواب بلند می شد می فرمود : خدارا شکر که ما را زنده کرد پس از مردن . زیرا خواب یک مرگ سبک است که در تعابیر قرآن کنار مرگ گذاشته شده است . در خواب تعلق روح کاملا قطع نمی شود و اگر خدا اجازه بدهد روح بر می گردد و این تعبیر قرآن است. تعبیر پیامبر بعد از بلند شدن خواب این بود که الحمدلله زنده شدیم . این عاقل بودن و زیرک بودن فرد است . پیامبر فرمود : نشانی انسان عاقل این است که زیاد یاد مرگ بکند . یکی از کارهایی که می تواند به انسان کمک بکند رفتن به قبرستان است . البته نه قبرستانی که به شکل فضای سبز درآمده است . به شکلی که در آنجا تامل بکنیم و خلوتی داشته باشیم و به قلب مان برسانیم که ما هم به اینجا گذر خواهیم کرد . کار دیگری که می تواند به ما کمک کند شنیدن موعظه هاست . مثل موعظه های شنیداری زیرا ما احتیاج به موعظه های شنیداری داریم . حضرت علی (ع) به بعضی افراد می فرمودند که من را موعظه کن . طرف گفت که شما همه را می دانید . حضرت فرمودند : در شنیدن اثری است که در دانستن نیست . انسان باید بشنود . آقایی می گفت که پدرم وقتی می خواست مادرم را برای نمازصبح اول وقت بیدار کند می گفت : خانم بلند شو .آنقدر بخوابیم که دیگر کسی نیست که ما را صدا بزند . ما موعظه های نوشتاری هم داریم . کتاب منازل الاخرة از محدث قمی و کتاب سیاحت غرب که آقای قوچانی نوشته است را بخوانید . آقای مطهری با آیاالله قوچانی ارتباطی داشته و پرسده چطور از احوالات بعد از مرگ خودت نوشته ای ؟ ایشان فرمودند که مقداری از احادیث و روایت که فرموده اند آن طرف چه خبر است و بعد مکاشفات . مکاشفات خیالات و خواب نیست بلکه منطبق بر روایات است و با روایت تایید می شود .کار دیگر وصیت کردن است . کسی با وصیت کردن نمی میرد. سوال – ما جوان ترها وقتی می گوییم که می خواهیم وصیت بکنیم یا از مرگ صحبت می کنیم به ما می گویند که این حرفها را نزنید . راهنمایی بفرمایید . پاسخ – لازم نیست که ما سر و صدا بکنیم . شما وصیتی بکنید که بتوانید در اختیار کسی بگذارید .گاهی وصیت کردن واجب است . همیشه مستحب نیست . نوشتن وصیت و هر چند وقت دیدن این وصیت روی ما اثر می گذارد . وصیت و کفن کسی را نمی میراند اگر اجلش نرسیده باشد . دیدن کفن انسان را از دنیا جدا می کند . به انسان تذکری می دهد . اینها می تواند به ما کمک بکند تا به یاد مرگ باشیم . دعای امام سجاد (ع) در سجده این است که می فرماید : خدایا کاری بکن که ما از دنیا جدا بشویم که پُر از غرور و فریب است ، توجه ما به دنیای ابدیت باشد ، آماده و مهیا برای مرگ بشویم قبل از اینکه به سراغ ما بیاید .