eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین(ع) یک جمله زیبایی دارند، می‌فرماید: چیزهایی که در رابطه با یک انسان است سه چیز است. 1- اموال؛ آنچه در دنیا کسب و کار داشته، ارثی رسیده، هدایایی به او دادند. خانه و ماشین و پول و ثروت دارد. متعلقات ما سه بخش است. 1- ما یملک ما، اموال دنیایی ما. 2- افرادی که با ما در ارتباط هستند. بستگان و رفقا و شاگردان ما. انسان‌هایی که در رابطه با ما، آشنایی دارند. دسته سوم اعمال و رفتار و سیره‌های عملی و رفتاری و اخلاق ماست. این سه چیزی است که وابسته به ذات ماست. علی(ع) می‌فرماید: اموال ما با یک بند آمدن نفس از ما جدا خواهد شد. بین ما و آخرت چقدر فاصله است؟ یک لحظه، پنج‌شنبه‌ای که گذشت یکی از دوستان من مرحوم سید محمد حسین علوی گرگانی برادر مرجع بزرگوار آیت الله علوی گرگانی بودند. ایشان در نزدیک میدان خراسان تهران امام جماعت بودند. خانم ایشان به قم آمدند و ایشان تنها در خانه بودند. به یکی از آشناها زنگ می‌زنند که حال من خوب نیست و شما برای نماز جماعت برو. ایشان در یک لحظه در خانه تنها ایست قلبی کردند و از دنیا رفتند. مرگ حق است. امیرالمؤمنین می‌فرماید: با بند آمدن نفس تمام آنچه تحثیل کردی در جیب ورثه می‌رود. افرادی که با ما آشنا هستند، چه؟ اینها یک چند ساعتی بیشتر همراه ما هستند. جنازه را غسل می‌دهند و تشییع می‌کنند و تا لب گور همراه ما می‌آیند. چند ساعتی بیشتر هستند ولی کسی درون گور می‌تواند بیاید و به داد ما برسد؟ آنجا هم تنها می‌شوی! چه باقی می‌ماند؟ «عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ» (بحارالانوار/ج75/ص228) ولی کارهای نیکی که کردی، احسانی که کردی، انفاق و عبادتی که کردیم، اشک و راز و نیازی که با خدا داشتیم، هرچقدر در این دنیا تحصیل کردیم برای خودت و همراهت است و از شما جدا نخواهد شد. یک اعرابی محضر پیغمبر(ص) آمد و به حضرت عرض کرد: دوست دارم این قرآنی که به شما نازل شده است را به ما یاد بدهی. حضرت به یکی از صحابه فرمودند: برو قرآن را به او یاد بده. او را یک جای خلوت برد. سوره زلزال را خواند. بعد از اینکه خداوند زلزله قیامت را بیان می‌کند، «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» (زلزله/4) شاید حدود بیست شاهد داریم که دست و پا و چشم ما، فرشته‌ها، انبیاء، زمین یکی از شاهدها هستند. زمین از همه کارهای ما عکس و فیلم گرفته و مجسم می‌کند. خداوند می‌فرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزله/7و8) مثقال یعنی مقدار، به اندازه‌ی ذره‌ای کار خوب! اگر رقیب من زمین بخورد و من خوشحال شوم، دل من تاریک می‌شود. نیت‌های ما آنجا تجسم پیدا می‌کند. می‌فرماید: کسی که به اندازه ذره‌ای کار خیر بکند، خواهد دید و به اندازه ذره‌ای کار بد را می‌بیند. این صحابی برای اعرابی این آیات را خواند. گفت: کافی است؟ این آیه آخر زندگی مرا عوض کرد. این جهان کوه است و فعل ما ندا *** سوی ما آید نداها را صدا
فهمیدم قیامت حق است. قیامت را باور کردم. هر عملی عکس‌العمل دارد. به آن رسیدم و این آیه را باور کردم. اگر ما حرف گوش می‌دادیم همان «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» (انعام/91) کافی بود. حضرت امیر می‌فرماید: علم یک حرف بیشتر نیست، اما جُهال بخاطر اینکه بیشتر بفهمانند هی تکرار کردند. صحابی آمد به پیغمبر گفت: می‌گوید: همین سوره برای من کافی است. فرمودند: او را آزاد بگذار. وقتی این اعرابی برگشت، اول شخصیت عالم درباره‌ی او فرمود: «رجع الاعرابیُ فقیها» یعنی اعرابی رفت در حالی که فهیم و فقیه شد. اولین محور بنیادی ریشه کار امام صادق این است که هرکس برای خودش یک کاری کند. مُعلّی بن خُنیس می‌گوید: شب بارانی بود. در تاریکی‌های کوچه مدینه دیدم کسی خم شده و دست به زمین می‌کشد. نزدیک آمدم دیدم امام صادق(ع) است. آقا اینجا چه می‌کنید؟ دیدم انبانی از آذوقه به دوش می‌کشند، خیلی صدقه سر و پنهانی سفارش شده است. صدقه سری و پنهانی غضب خدا را خاموش می‌کند. به افراد نیازمند بدون اینکه متوجه شوند به حسابشان واریز کنیم. چرا امامان ما نیمه شب انفاق می‌کردند و گاهی صورتشان را هم می‌پوشاندند؟ امام سجاد(ع) حدود چهارصد خانوار را اداره می‌کردند. وقتی از دنیا رفتند، گفتند: آن کسی که شب‌ها برای ما چیز می‌آورد، چه کسی بود؟ تازه فهمیدند امام سجاد(ع) است. کتاب «احسان، رمز خوشبختی» را یکبار معرفی کردم، خیلی روایات صدقه و احسان فوق العاده است. می‌گوید: دیدم امام صادق انبان به دوش کشیده، قنبر به امیرالمؤمنین اصرار کرد: بار خرما و آرد را من به دوش بکشم. فرمودند: نه من باید بارم را به دوش بکشم. خدا خیلی دوست دارد ما خودمان بارمان را به مقصد ببریم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمودند: من یک ساعت عمر دنیا را با همه آخرت عوض نمی‌کنم. چرا؟ «إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لا عَمَلَ» (نهجالبلاغه، خطبه 42) بعد از اینکه نفس ما بند آمد، بعد از یک عمر با برکت، داغ یک سبحان الله و لا اله الا الله، یک نماز، یک دعا، زیارت بر دل ما می‌ماند. دیگر در برزخ و بهشت و قیامت جای این کارها نیست. دیگر نمی‌شود دعای کمیل خواند. برای همین یوم الحسره است. اینجا عمل است و آنجا روز برداشت است. لذا می‌فرماید: من یک ساعت عمر دنیا را با همه آخرت عوض نمی‌کنم. چقدر بعداً حسرت می‌خورد چرا خمس ندادم؟ زکات ندادم؟ ائمه چه می‌دیدند که لقمه دهانشان را هم به دیگران می‌دادند؟ روایت دیدم یک درهمی که انسان برای امام و اهل‌بیت خرج می‌کند، فرمود: یک مبلغ ناچیزی که آدم برای اهل‌بیت هزینه می‌کند، در بهشت خدا اینقدر بزرگ می‌کند به اندازه کوه احد می‌شود! امام صادق را دیدم که بار انبان به دوشش بود، بخشی روی زمین ریخته بود و داشت جمع می‌کرد. من هم کمک کردم همراه حضرت جمع کردم، امام صادق رفتند به جایی که فقرای مدینه استراحت می‌کردند. در خلوت و تاریکی آن آذوقه‌ها را بالای سر اینها گذاشتند. معلی بن خنیس می‌گوید: وقتی برگشتیم به امام صادق گفتم: خیلی از اینها شیعه شما نیستند و شاید مسلمان هم نباشند، شرط احسان و انفاق که شیعه بودن و مؤمن و مسلمان بودن نیست. البته خدمت به مؤمن و شیعه بهتر است، حضرت فرمودند: اگر اینها شیعه ما بودند، سزاوار بود که اینها را در نمک غذایمان هم شریک کنیم. کمک به فقرا بهترین زاد و توشه برای آخرت است.
فزع قیامت فوق العاده است، الا اولیای خدا که واقعاً کارهایشان را کردند. در روایت داریم کسی از قبر سر بلند می‌کند، می‌بیند چه خبر است و وانفسا است! روایت داریم حضرت ابراهیم می‌گوید: خدایا مرا دریاب، اسحاق فرزندم را هرکاری خواستی بکن. یعقوب، یوسف را فراموش می‌کند. در دنیا چشمانش از فراق یوسف نابینا شد. ولی آخرت این حرف‌ها نیست. «اذا زلزلت الارض زلزالها» غیر از این حرف‌هاست. یعقوب پیامبر یوسف را فراموش می‌کند و می‌گوید: خدایا مرا دریاب. در آن وا نفسا این روایت خیلی به درد ما می‌خورد، سر از قبر درمی‌آورد می‌بیند یک فرشته آنجا آماده است. می‌گوید: غم نخور، من از همه موقف‌ها تو را عبور می‌دهم. موقف میزان، موقف حساب، پل صراط، پنجاه موقف هست، از همه عبور می‌دهم. چقدر آدم خوشحال می‌شود که یک فریادرس داشته باشد. مثل کسی که زبان بلد نیست و در کشور غریبه است ولی یک نفر بیاید و همه کارهایت را ردیف کند. این فرشته همراه مؤمن می‌آید و همه موقف‌ها را رد می‌کند و درِ بهشت تحویل می‌دهد. مؤمن تعجب می‌کند و می‌گوید: شما که هستی؟ امام صادق(ع) می‌فرماید: فرشته به زبان می‌آید و می‌گوید: تو یادت هست یک مؤمنی زندانی شد و او را آزاد کردی؟ برای مؤمنی جهاز تهیه کردی. آبرویش را خریدی. از یک مؤمنی دستگیری کردی. از خوشحالی او خدا مرا خلق کرد. من فرشته‌ای هستم از سروری که بر دل فلان مؤمن وارد کردی، خدا مرا خلق کرد برای روز وا نفسا و من تو را در بهشت تحویل می‌دهم. پس محور اول «عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ» است. هرکسی باید خودش بارش را به مقصد برساند. الآن فصلی است که انسان باید به فکر آخرت باشد. ما هرکدام در حد توان یک دولت هستیم. کسانی را می‌شناسم که یک نفر یک کمیته امداد است. پولی هم ندارد اما واسطه است. خیرین را می‌بیند و وساطت می‌کند و چند خانوار را اداره می‌کند. محور دوم، امام صادق فرمودند: «وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ» من به این باور رسیدم که در همه لحظات زندگی خدا بالای سر من است و از همه وجود من با خبر است. «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى» (طه/7) سِر چیست و اخفی چیست؟ اینکه پشت این دیوار چیست، ما خبر نداریم. کسی هست که از پشت دیوار خبر دارد. اینکه در ذهن ما چه می‌گذرد، دیگران خبر ندارند. این سر است. سر چیزی است که از چشم دیگران پنهان است. خدا سر را می‌داند، یعنی پشت پرده را می‌داند. اخفی چیزی است که خودم هم از خودم خبر ندارم. یعنی در لایه‌های درونی من چیزهایی نهفته، باید پیشامدی شود که درون فرحزاد معلوم شود که چقدر تحمل دارد. یک حوضی که درونش آب شفاف است، یک کسی بیاید بیل بردارد این را هم بزند، لایه‌های زیری بیرون می‌آید لجنزار می‌شود. خدا از تمام ذرات وجودی ما خبر دارد. اگر کسی با این دید خدا را ببیند، من قول می‌دهم نه تنها گناه نمی‌کنیم، فکر گناه هم نمی‌کنیم.
مرحوم علامه طباطبایی خدمت استادشان رسیدند و از ایشان تقاضای نصیحت کردند. فرمودند: این آیه را نصب العین خودت قرار بده. «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَ اللَّهَ يَرى» (علق/14) یک بچه وقتی در اتاق است ما خیلی از کارها را نمی‌کنیم. یک دوربین نصب است هیچ کاری نمی‌کنیم. یک سرفه هم می‌کنیم عذرخواهی می‌کنیم. کسی عظمت خدا را درک کند هم تواضع و ادب پیدا می‌کند، هم فکر و نیت گناه نمی‌کند. اینکه خدا به حضرت نوح می‌فرماید: صبر کن، «فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا» (طور/48) تو پیش روی ما هستی و من دارم تو را می‌بینم. عبادتی که خدا دارد ما را می‌بیند و ما او را می‌بینیم، این خیلی زیباست. در دعای زیبایی از مولا امیرالمؤمنین دیدم که به نوف بکالی فرمودند،: «و ان قلنی من ذکری الی ذکرک» خدایا مرا از یاد خودم به یاد خودت منتقل کن. یعنی ما به فکر خودمان هستیم، منافع خودمان و خدا را فراموش می‌کنیم. اگر ما خدا را یاد کردیم و امر و فرمان و دستور خدا را عمل کردیم، «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِين» (دخان/51) خدا آرامش می‌دهید. فکر گناه و نیت گناه را از بین می‌برد. محور گناه و اصلی زندگی امام صادق(ع) یعنی خدا محوری که خدا را در همه زندگی دیدن. بزرگی می‌فرمود: یک کاسبی آمد نزد من گفت: حاج آقا من گاهی سر کسب و کار و خرید و فروش به وسوسه می‌افتم. گفتم: عکس پدرت یا استادت را بالای مغازه بزن، هروقت شیطان آمد وسوسه کند، بگو: حاج آقا اجازه نداده است. هوقت خواستی خلافی کنی، بگو: حاج آقا اجازه نداده است. اگر خدا را ناظر بر کارها ببینیم همه امور ما اصلاح می‌شود. لذا امام صادق فرمود: من به این باور رسیدم که خدا از همه کارهای من مطلع هست و حیاء کردم کار خلافی انجام بدهم. سومین محور که حضرت فرمودند: «وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ» رزق ما دست خداست، چقدر در قرآن داریم خدا خیر الرازقین است، رزاق است، «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاء» (رعد/26) بخش مهمی از رزق دست خداست. اگر ما کسب و کار می‌کنیم حول و قوه ما از خداست. آن مقداری که وظیفه داریم تلاش کنیم و دنبال کسب حلال برویم، آیات و روایاتی داریم که تلاش را می‌کنیم ولی آنچه خدا بریده به شما می‌رسد. بیشتر از آنکه خدا بریده به شما نمی‌رسد. ممکن است کسی خیلی تلاش بکند اما خیلی به آن نرسد. این آیه در قرآن خیلی تکرار شده است. بسط یعنی زیاد و قبض یعنی کم. «یَقدِر» بسط و گشایش و کمی رزق بخش اعظمش دست خداست. خیلی‌ها هستند چند شغل دارند اما هشت و نه آن گرو هم است. برای رزق و روزی باید تلاش کنیم ولی اندازه‌گیری آن دست خداست. خدا را رزاق بدانیم. این آیه که خدا می‌فرماید: من جن و انس را خلق نکردم «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ، ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ، إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات/56-58) خدا می‌فرماید: تو بندگی مرا بکن، حتی دنبال کسب و کار هم به قصد خیر رساندن و خدمت برو. رزق تو با من است. من از تو بندگی و حرف گوش کردن می‌خواهم. رزق تو با من است و من باید تعیین کنم.
مام صادق(ع) که جان همه ما به قربانش است، می‌فرماید: من به این باور رسیدم در عین اینکه امام هستم و تلاش و کار می‌کردم، رزق من دست خداست. او رزاق است. خدا می‌فرماید: اگر چیزی به تو نرسید رزق تو نبوده است. اینقدر غصه نخور، اگر هم برایت زیادی رسید، مغرور نشو. «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/23) رزق دست خداست. به یک آرامش رسیدم. آیت الله بهجت می‌فرمودند: هیچ وقت شده یک بچه‌ای صبح بلند شود گریه کند بگوید: می‌ترسم پدر و مادرم به من صبحانه ندهند. اینقدر که یک بچه به پدر و مادر آرامش دارد و اعتماد دارد، ما به خدای خودمان اعتماد داریم؟ ثنایی غزنوی شعر زیبایی دارد. می‌گوید: سالکی کرد سر برون ز نهفت *** کشتک خویش خشک دید و چه گفت کای هم آن تو و هم آن کُهُن *** رزق بر توست هرچه خواهی کن پیرزنی کشتی داشت، هر سال از گندم و جویی و درختی کشتش را می‌گرفت و استفاده می‌کرد. یکبار دید سرما زده و آفت زده و همه کشتش از بین رفته است. گفت: رزق من دست خداست. من تلاشم را کردم. همه کارها دست توست. همه آسمان و زمین و ابر و باد و مه و خورشید دست توست. تو باید رزق مرا بدهی. از این راه ندهی از راه دیگر می‌دهی. پیرمردی می‌گفت: یقین دارم تا من دهانم باز است، خدا رزق این دهان باز را می‌رساند. عمده ما غصه تجملات و تشریفات زندگی را می‌خوریم و الا رزق به اندازه‌ی نیاز می‌رسد. خدا صد در صد تضمین کرده رزق انسان را به اندازه نیاز می‌رساند، کم یا زیاد! اصل رزق را خدا می‌رساند. سعدی شعر زیبایی دارد. می‌فرماید: یکی طفل دندان برآورده بود *** پدر سر به فکرت فرو برده بود که من نان و برگ از کجا آرمش *** مروت نباشد که بگذارمش چو بیچاره گفت این سخن پیش جفت *** نگر تا زن او را چه مردانه گفت مخور هول ابلیس تا جان دهد *** که هرکس که دندان دهد، نان دهد
روایت داریم کسی که غصه روزی را بخورد، بدبین به خداست و برایش گناه می‌نویسند. امیرالمؤمنین می‌فرماید : «مَنْ أَصْبَحَ عَلَي الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً» (نهجالبلاغه، حكمت 228) کسی که صبح کند فقط غصه دنیا را دارد و فکر اصلاح و آخرت و معنویت نیست. کمونیست‌ها هم اصول دین را خوراک و پوشاک و مسکن می‌دانند، من هم همانطور باشم. پس چه فرقی بین ما هست؟ ما باید یک چیزی فراتر باشیم. مخور هول ابلیس تا جان دهد *** که هرکس که دندان دهد، نان دهد تواناست آخر خداوند روز *** که روزی رساند تو چندین مسوز امیرالمؤمنین می‌فرماید: کسی که غصه دنیا را بخورد، این از خدا ناراضی است. خداوندگاری که عبدی خرید *** بدارد، فکیف آنکه عبد آفرید اگر کسی شاگردی استخدام می‌کند، غلام و برده‌ای دارد موظف است خرج و روزی او را بدهد. آنوقت خدایی که ما را خلق کرده می‌شود روزی ما را ندهد؟ لذا امام صادق فرمود: من به این باور رسیدم که رزق و روزی من دست خداست. نیازهای اولیه دیگران اگر تأمین نمی‌شود بر اثر ظلم و رشوه و فسادی است که دیگران می‌کنند، ولی اگر ما درست وظیفه انجام بدهیم هیچکس بی روزی نمی‌ماند. شریعتی: چه بهانه خوبی شد این روایت نورانی امام صادق(ع) را شنیدیم. در سالروز شهادت امام صادق(ع) هستیم، کسی که شراره‌های نگاهش زُراره می‌سازد، امام صادقی که خیلی به گردن ما حق دارد، انشاءالله در مسیری که حضرت برای ما ترسیم کردند گام برداریم. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به روح بلند حضرت هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهره‌مند شویم.
امروز صفحه 375 قرآن کریم، آیات 184 تا 206 سوره مبارکه شعرا را تلاوت خواهیم کرد. «وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ «184» قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ «185» وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «186» فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «187» قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ «188» فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «189» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «190» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «191» وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ «192» نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ «193» عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ «194» بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ «195» وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ «196» أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِي إِسْرائِيلَ «197» وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ «198» فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ «199» كَذلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ «200» لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ «201» فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «202» فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ «203» أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ «204» أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ «205» ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ «206» ترجمه: و از خدايى كه شما و اقوام پيشين را آفريده پروا كنيد. مردم (به جاى قبول دعوت شعيب) گفتند: تو قطعاً از سحرشدگانى. و تو جز بشرى مثل ما نيستى، و ما تو را از دروغگويان مىپنداريم. پس اگر تو از راستگويانى، پارههايى از آسمان را بر سر ما بيفكن! (شعيب) گفت: پروردگار من به آنچه انجام مىدهيد آگاهتر است. پس شعيب را تكذيب كردند و عذاب روز ابر (آتشبار) آنان را فراگرفت. البتّه آن عذاب روز بزرگ و هولناكى است. بىشك در اين (ماجرا) نشانهاى (از قدرت الهى) است، ولى اكثر مردم ايمانآورنده نيستند. و البتّه پروردگارت همان تواناى مهربان است. والبتّه اين (قرآن) فرستاده پروردگار جهانيان است. (كه جبرئيل) فرشتهى امين الهى آن را فرو آورده است بر دل تو، تا از هشداردهندگان باشى. (اين قرآن) به زبان عربى روشن (نازل شده) و همانا (خبر) آن در كتابهاى (آسمانى) پيشين آمده است. آيا اين كه علماى بنىاسرائيل از آن (قرآن) اطلاع دارند، براى آنان (مشركان عرب) نشانهاى (بر صحّت آن) نيست؟ (بر فرض) اگر ما قرآن را بر بعضى غير عربها نازل مىكرديم. پس او آن را برايشان مىخواند، عربها به آن ايمان نمىآوردند. ما اين گونه قرآن را (با بيانى رسا وروشن) در دلهاى گناهكاران عبور داديم، (ولى آنان) ايمان نمىآورند، مگر آنكه عذاب دردناك را مشاهده كنند. كه ناگهان و در حالى كه آگاه نباشند به سراغشان آيد. پس گويند: آيا به ما مهلتى (براى توبه وجبران) داده خواهد شد؟ آيا نسبت به نزول عذاب ما عجله دارند (كه مىپرسند قهر خدا چه زمانى است)؟ آيا ديدى كه اگر سالها هم آنان را (از نعمتهاى خود) برخوردار كنيم، آنگاه عذاب موعود به آنها خواهد رسيد.
شریعتی: هزار طائفه آمد، هزار طائفه رفت و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت! از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم و از شخصیت حضرت آیت الله وحید بهبهانی برای ما بگویند. حاج آقای فرحزاد: در اصول کافی باب صلوات یک روایت بسیار نابی از امام صادق(ع) است. حضرت فرمودند: «إِذَا ذُكِرَ النَّبِيُ (ص) فَأَكْثِرُوا الصَّلاةَ عَلَيْهِ» (كافي، ج 2، ص 492) ذکر و نام پیغمبر برده شد، ذکر صلوات را زیاد بگویید، حداقل صد بار. با وضو و بی وضو هروقت بگویید. «مَنْ صَلَّي عَلَي النَّبِيِّ (ص) صَلاةً وَاحِدَةً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِكَةِ» (كافي، ج 2، ص 492) چه بازتابی در عالم دارد، فرمود: کسی یکبار بر پیغمبر صلوات بفرستد، خدای مهربان هزار صلوات رحمت نازل می‌کند با هزار صف از ملائکه به کسانی که یکبار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند. اگر هزار سال در فضیلت صلوات صحبت کنیم کم است. می‌فرماید: تمام مخلوقات عالم، تمام ذرات عالم به تبعیت خدا و تبعیت ملائکه دعا می‌کنند و درود می‌فرستند به کسانی که صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
مرحوم آیت الله وحید بهبهانی از فقهای برجسته‌ای بوده که اصلیت ایشان اصفهانی است و بعد از اصفهان به بهبهان رفتند و مدتی ماندند و بعد هم به نجف و کربلا رفتند و معروف شدند به آیت الله وحید بهبهانی. ایشان از بزرگانی هست که از استوانه‌های اصول فقه شیعه هست و در زمان ایشان اخباریون افراطی که خیلی به روایت صفر، منهای تعقل و اصولی که در قرآن هست عمل می‌کردند و خیلی هم مشکلات درست کرده بودند. ایشان جلوی این افراط گری را گرفتند و یک تعدیلی در زمان ایشان ایجاد شد و تعاملی داشتند با اخباریونی که معتدل بودند مثل صاحب حدائق، از کارهای مهمی که ایشان داشتند شاگردان بسیار برجسته‌ای تربیت کردند، یکی از شاگردان ایشان مرحوم سید محمد مهدی بحرالعلوم هستند. توفیقات ایشان در تألیف کتب و تربیت شاگرد خیلی فوق العاده بود. شریعتی: کتاب «احسان راهی به سوی خوشبختی» مجموعه فرمایشات حاج آقای فرحزاد هست در باب احسان و سخاوت و نیکی و خیررساندن به دیگران، روایات بسیار نابی که در این مجموعه جمع آوری کردند و انشاءالله دوستان ما این کتاب را مطالعه کنند و از روایات ناب و نکات لطیف حاج آقای فرحزاد بهره‌مند شوند. برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بزنید، دوستان ما شما را راهنمایی خواهند کرد. کتاب دیگری به مناسبت امروز از دکتر خدامیان عزیز معرفی کنیم به عنوان «صبح ساحل» که حوادث عصر امام صادق(ع) هست که شما می‌توانید در این کتاب مطالعه کنید. یک بخشی از این کتاب را خدمت دوستان بخوانم. «اسم او میسّر است، گوش کن او با امام سخن می‌گوید. آقای من! همسایه‌ای دارم که شب‌ها با صدای قرآن برای نماز شب بیدار می‌شود. او گاه قرآن می‌خواند، گاه گریه می‌کند و خدا را می‌خواند. او آدم خوبی است و اهل گناه و معصیت هم نیست. ای میسّر آیا او ولایت ما اهل‌بیت را قبول دارد؟ نه! آیا می‌دانی بهترین نقطه زمین برای عبادت کجاست؟ نه نمی‌دانم. دو نقطه زمین بهترین مکان‌ها هستند. اول کنار کعبه بین حجرالاسود و مقام ابراهیم، دوم مسجد پیامبر در مدینه بین منبر پیامبر و قبر پیامبر. ممنونم که اینها را به من یاد دادید. ای میسر! اگر کسی هزار سال در این دو مکان خدا را عبادت کند و بعداً در راه خدا مظلومانه کشته شود، اگر ولایت ما را قبول نداشته باشد، خدا در روز قیامت او را به عذاب خود گرفتار خواهد ساخت.» این بخش‌هایی بود از کلام نورانی امام صادق(ع)، با این همراه و یارشان. این کتاب سرشار از نکات لطیف و حکایت‌های بی نظیر است که دوستان ما می‌توانند برای تهیه کتاب به ما پیامک بدهند.
حاج آقای فرحزاد: آقای دکتر خدامیان از دوستان بنده هستند و بنده ارادت ویژه به ایشان دارم. قلم بسیار رسایی دارند و شاید بیش از صد جلد کتاب نوشتند. در مورد حضرت خدیجه، غدیر هم کتاب دارند. قبل از اینکه بخش آخر فرمایش امام صادق را عرض کنم، باید از عزیزان خیّر تشکر کنم که وسیله رفتن به زیارت کربلای زوار را فراهم کردند. ما حدود سیصد هزار ثبت نام داشتیم، قرعه‌کشی کردیم حدود دو هزار نفر را توانستیم ببریم. یکشنبه هفته آینده اول ماه ذی‌القعده است، دهه کرامت شروع می‌شود. ولادت حضرت معصومه(ع) و ولادت امام هشتم(ع) است. زیارت قم و زیارت مشهد خیلی تناسب دارد. عزیزان همت والایی بکنند، آنهایی که به قم و جمکران و مشهد نرفتند، خودشان بانی شوند و برای زوار قم و مشهد تلاش کنند. زوار قم هر زائری حدوداً چهل هزار تومان است، هزینه رفت و شد با خودشان است و ما فقط اسکان و پذیرایی داریم. هزینه مشهد هم حدوداً دویست هزار تومان است. چهار محور را از زبان امام صادق بیان کردیم. اولین محور این بود که عمل من را کسی دیگر انجام نمی‌دهد و خودم انجام می‌دهم. دوم اینکه به این باور رسیدم که خدا همه جا حاضر است و حیاء کردم. سوم رزق و روزی من دست خداست. چهارم «وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ» به این باور رسیدم که پایان کار دنیا فناء و نیستی است. تمام موجودات از جمله انسان، یک روزی خواهند مرد. من خودم را برای سفر آخرت آماده کردم. اگر کسی ابدیت و همیشگی آخرت را بیان کند، حتماً دست به کار می‌شد برای جایی که می‌خواهیم همیشه باشیم. یک جایی که مسافرخانه است یک شب می‌مانیم. امام صادق(ع) فرمود: «إِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَعْلَمَ اَللَّهُ أَنِّي قَدْ أَذْلَلْتُ رَقَبَتِي فِي رَحِمِي» فرمود: من دوست دارم خدا مرا ببیند که من گردنم را کوچک می‌کنم برای بستگان و فامیلم. فرمودند: «وَ أَنِّي لَأُبَادِرُ أَهْلَ بَيْتِي أَصِلُهُمْ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْنُوا عَنِّي» معروف و کار خیر این است که ابتداعاً بدون درخواست انجام بدهی. قبل از اینکه پدر و مادرت بگویند، به اینها خدمت کنی. این کار نزد خدا خیلی پسندیده است. امام صادق در پایان عمر سفارش به نماز و صله رحم کردند. خدایا تو را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد در این روز شهادت امام صادق(ع) قلب فرزندش حضرت مهدی را به مژده ظهورش شاد بگردان. همه ما را از بهترین شیعیان و پیروان امام صادق قرار بده. زیارت مکه و عتبات و مشاهد مشرفه را نصیب ما بگردان. کسانی که قرض دارند، مریض دارند، خانه ندارند، ازدواج نکردند، اولاد ندارند، همه را حاجت روا بگردان، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام به امام صادق(ع). شریعتی: ببین که شیعه صبح نگاه تو هستیم، در آسمان همیشه منوّرت آقا! «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد 📚 با موضوع توصیه های گرانبهای امام صادق علیه السلام 🗓 دوشنبه هجدهم تیر ماه 🗂 حجم : ۱۴.۸ مگابایت ☑️ @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #ویژگیهای_حکومت_علوی 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_حسینی_قمی 🗓 تاريخ پخش : نوزدهم تیر ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : ویژگی‌های حکومت علوی كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی تاريخ پخش : 19-04-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین و گرانقدرمان، اینجا سمت خداست که از جوار بارگاه نورانی اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(س) که در آستانه ولادت حضرت هستیم، به شما سلام می‌کنیم. دعاگو و نایب الزیاره همه شما هستیم. سلام علیکم و رحمة الله. حاج آقای حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه دارم. امیدواریم برنامه خوبی را با مهمانی کلام امیرالمؤمنین علی(ع) داشته باشیم. شریعتی: بحث ما با حاج آقای حسینی قمی به رسم سه‌شنبه‌ها این است که در محضر امیر مؤمنان علی(ع) باشیم و مهمان نهج‌البلاغه‌ی شریف، اگر خاطرتان باشد وعده داده بودند از ویژگی‌های حکومت علوی و نکات و ظرایف و لطایف آن برای ما بگویند. حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم، چندین مورد از ویژگی‌های حکومت امیرمؤمنان(ع)، ویژگی‌های یک حکومت دینی در نهج‌البلاغه را تقدیم می‌کنم. چند حدیث را نگاه کردم، حدیث اول از رسول خداست. فرمود: «عَدْلُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَبعينَ سَنَةٍ» یک ساعت عدالت از عبادت هفتاد سال بالاتر است. این قابل توجه آنهایی که یک مسئولیتی دارند، پست و کاری دارند، فکر می‌کنند در ساعت اداری یا غیر اداری می‌توانند خدمت بیشتری انجام بدهند، هی دنبال کارهای تشریفاتی هستند و فکر می‌کنند کارهای عبادی است. نه! یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادت بالاتر است. حدیث دوم از رسول خداست، فرمودند: همه تقوا در این آیه خلاصه می‌شود. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» (نحل/90) تمام تقوا در این یک کلمه هست. همه تقوا در این یک کلمه هست. یک کلام هم امیرالمؤمنین (ع) دارد که بسیار زیباست. فرمود: «اجعل العدل سیفکَ» شمشیر تو عدالت باشد. یعنی اگر آدم با عدالت رفتار کرد دیگر نیازی به ابزار دیگر نیست. ابزار تو عدالت باشد. بعضی به جای عدالت از شمشیر استفاده می‌کنند. قطعاً هستند غده‌های سرطانی و باندهای جنایتکار، اما برای نظام شمشیر شما عدالت باشد. وقتی عدالت بود دیگر نیروی نظامی نیازی نیست. فرمود: «من عمل بالعدل حصن الله ملكه» (غررالحكم، ص 340) خدا ملک و سلطنت او را حفظ می‌کند. خدا وعده داده است. شما با عدالت رفتار کنید من قدرت شما را حفظ می‌کنم. باز فرمود: به عدالت رفتار کردید من ضامن حکومت شما هستم، به ظلم رفتار کردید، من ضامن نابودی شما هستم. خدا نابودی و هلاکت و از بین بردن قدرت را به تعجیل می‌اندازد. این فقط برنمی‌گردد به اینکه ما بگوییم: در کابینه چند نفر هستند. هرکسی هرجا مسئولیتی دارد. داستانی را بگویم که خیلی جالب است. بهلول از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم است. هارون الرشید می‌خواست پست قضاوت به او بدهد. این دید نمی‌تواند برای هارون قاضی عادلی باشد. هیچ نقشه‌ای به ذهنش نرسید جز اینکه خودش را به دیوانگی زد. وقتی آمدند حکم را بدهند، رفتند گفتند: هارون این مجنون است! گفت: دیوانه نیست. کلک زده تا دین خودش را با این نقشه حفظ کند. کسی می‌بیند هیچ راهی ندارد و تنها راه فرارش از ظلم این است که از این مسیر استفاده کند. در این داستان که بهلول خودش را به دیوانگی زد، یکوقت هارون از جایی رد می‌شد این داد زد: هارون هارون! خلیفه مسلمین را اینطور صدا زد. هارون گفت: مرا می‌شناسی هی صدا می‌زنی؟ گفت: بله. «أنت الذی اذا ظلم فی المشرق و أنت فی المغرب سُئلتَ» در شرق حکومت باشی، ظلمی در غرب حکومت تو بشود، در دورترین نقطه باشی، آن طرف یک ظلمی شود تو مسئول هستی و از تو می‌پرسند. فکر نکنی یک پست و مقامی هست، گفت: تو همان کسی هستی که در شرق و غرب حکومت، هرجا ظلمی شود از تو می‌پرسند! اگر پذیرفتی باید بایستی.
هفته گذشته حدیث رسول خدا به ابیذر را خواندیم. ابیذر تقاضای پستی کرد و حضرت فرمود: تو نمی‌توانی. این پست یک مسئولیت است، تو توانایی‌اش را نداری و باید اهلش باشی. مورد اولی که این هفته از حضرت می‌خوانم، نامه 67 هست که حضرت علی(ع) به یکی از استاندارانشان نوشتند. «وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَيْنِ» صبح و عصر در میان مردم حضور داشته باش، با مردم باش. «فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِيَ» اگر کسی از شما سؤالات دینی داشت، پاسخ بده. «وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ» مردم را تعلیم بده. «وَ ذَاكِرِ الْعَالِمَ» در عین حال که خودت عالم مُلایی هستی باز از محضر علما استفاده کن «وَ لَا يَكُنْ لَكَ إِلَى النَّاسِ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُكَ» بین تو و مردم هیچ حاجبی نباشد جز خودت. سفیری بین تو و مردم نباشد جز زبان خودت، خودت با مردم حرف بزن. نه به این معنا که در یک سیستم سخنگو نباشد، نه! اما از پاسخگویی به مردم فرار نکنیم. از نشستن و شنیدن درد و حرف مردم، چقدر مسئولین برای مراجعات مردم وقت می‌گذارند. به تعبیر یکی از اساتید بزرگوار حکومت امیرالمؤمنین در بخشی از خاورمیانه بوده است. مصر یک کشور است، آن زمان یک استان بوده است. یمن یک استان بوده است. حجاز یک استان بوده است. ولی در عین حال وقتی استاندار به مصر می‌فرستد، یعنی به یک کشور، مثل یک رئیس جمهور امروز، می‌فرماید: صبح و شام با مردم باش. من همین‌جا تقاضا می‌کنم، دیروز در یک مجلسی در مدرسه فیضیه به مناسبت سالگرد حمله دژخیمان رژیم گذشته به مدرسه فیضیه و شهادت امام صادق(ع) مجلسی بود و من آنجا صحبت کردم. گفتم: چرا الآن کار اینطور شده که اگر یک امام جمعه بعد از نماز جمعه بین مردم بیاید، خبر آن همه جا پخش می‌شود؟ اگر یکجا نرده‌ها را برداشتند، همه خبرگزاری‌ها پخش می‌کنند: خبر دارید در نماز جمعه نرده‌های بین مردم و مسئولین را برداشتند؟ من در این جلسه چون این مجلس اولین سالی که تشکیل شده بود، زمان مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی بوده، از ایشان باید یاد می‌شد. ایشان فقیه بود، فقیه مجاهد بود. مقام معظم رهبری در مورد ایشان می‌فرمودند: در دوران تبعید امام، تنها صدایی که از حوزه علمیه قم شنیده می‌شد، صدای این مرد بود. این پیرمرد هشتاد ساله، تا روزهای آخر عمرش، این پیرمرد و مرجع تقلید در هشتاد، نود سالگی چندین بار ارتباط مستقیم با مردم داشت. سه وعده نماز می‌رفت، پیاده می‌رفت و پیاده می‌آمد. دو وعده درس فقه و اصول در خدمت مردم بود. هر روز یک ساعت معینی برای مراجعات عمومی می‌نشست. ما انتظار داریم علما و آیت الله‌ها سیره قدما را عمل کنند. یک روزی که ایشان جلسه داشتند و همه می‌آمدند، اولین نفر یک پیرمرد خدمت آقا رسید. گفت: من کاری دارم. می‌خواهم چشمم را عمل کنم، یک نامه بنویسید به بیمارستان بروم مجانی عمل کنم. خرج جیبم را ندارم! فرمودند: چشم! زمستان در پیش است و سوخت کم است. فرمودند: چشم. گفت: یک کار دیگر هم دارم... ایشان فرمود: دیگران هم هستند. این حرف بدی نیست. جلسه که تمام می‌شود ایشان در خانه قدم می‌زنند، فرمودند: آقا چه شده؟ حال شما خوب نیست؟ می‌فرمایند: نه، من با این پیرمرد تند شدم. گفتند: چیزی نگفتید. سه کار او را انجام دادید. بگویید: فردا بیاید از او عذرخواهی کنم. من جلوی جمع جسارت کردم و باید از او جلوی جمع عذرخواهی کنم! فردا از این پیرمرد عذرخواهی می‌کند و به قدری مجلس تحت تأثیر قرار می‌گیرد که ایشان و اهل جلسه به گریه می‌افتند.
خاطراتی را از حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نسبت به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی استادشان می‌دیدم. فرمودند: مرحوم آیت الله العظمی بروجردی از خانه برای درس به مسجد اعظم می‌رفتند. در راه یک سید پیرمردی به ایشان اظهار حاجت می‌کند که من یک کار و مشکلی دارم، فرمود: داریم به درس می‌رویم، چشم بعد از درس در خدمت هستم! می‌آیند درس و سید هم می‌آید. وسط درس مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، شروع به اشکال کردن می‌کند. آیت الله العظمی فکر می‌کنند دوباره دارد حاجتش را می‌گوید. می‌فرماید: گفتم بعد از درس! کسی می‌گوید: آقا ایشان اشکال می‌کند. می‌‌فرمایند: ببخشید، ببینم اشکال شما چیست؟ انشاءالله اینها افسانه و خاطره نباشد. درس که تمام می‌شود آیت الله العظمی بروجردی پایین می‌آیند و سراغ این سید می‌روند و دست این سید را می‌بوسد و عذرخواهی می‌کند که من سر درس گفتم آقا من گفتم: باشد بعد از درس! امام صادق(ع) یک صحابی به نام اسحاق بن عمار داشتند. از اصحاب خوب حضرت بودند. داستان را شیخ صدوق در ثواب الاعمال نقل کرده است. من وضع مالی‌ام که خوب شد، دیگر برو و بیایی و ثروتی داشتم، «أجلستُ علی بابی بواباً» چند تا نگهبان جلوی در گذاشتم، چون مراجعات زیادی داشتم. چند مأمور گذاشتم که اینها را رد کنم. آن سال من مکه مشرف شدم، خدمت امام صادق به مدینه آمدم. سلام کردم. حضرت جواب دادند و روی برگرداندند. گفتم: چه غلطی کردم؟ فرمود: برای چه مقابل در نگهبان گذاشتی که مردم را رد کنی؟ توجیه کرد. گفت: من ترسیدم خیلی رفت و آمد زیاد باشد یک آدم سرشناسی شوم، از شهرت فراری هستم. حضرت فرمود: اینطور نیست. مؤمنین باید به داد هم برسند. وقتی متوجه اشتباهش شد و توجیه‌اش به دردش نخورد، سرش را مدت طولانی پایین انداخت. بعد از مدتی برداشت، تمام محاسنش از اشک چشمش تر شده بود.
خطبه 131 نهج‌البلاغه، حکومت یعنی چه؟ نظام اسلامی یعنی چه؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ» خدایا تو می‌دانی «أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا» ما دنبال قدرت نبودیم. «مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ» ما دنبال اینکه دنیای خودمان را آباد کنیم نبودیم. فقفط به این چهار انگیزه بود: 1- «وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ» ما حکومت را پذیرفتیم تا نشانه‌های محو شده دین را برگردانیم. 2- «وَ نُظْهِرَ الاصْلاحَ فِي بِلادِك» در کشور اسلامی اصلاح ایجاد کنیم. به داد مردم برسیم. «فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ» بنده‌های مظلومت احساس امنیت کنند. بگویند: خدایا شکر! حکومت امیرمؤمنان(ع) آمد، دیگر خیال ما راحت است که کسی حق ما را نمی‌خورد. «وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ» ما آمدیم آن حدود الهی که تعطیل شده بود را دوباره زنده کنیم. از امیرمؤمنان سؤال کنید: کدام حدود الهی؟ فقط حد کسی که یک خلاف و گناهی انجام داده باشد، همین است. کسی آمد به امیرمؤمنان گفت: «طهِّرنی» مرا پاک کن! فرمود: تو را پاک کنم. یعنی چه؟ گفت: من فحشایی مرتکب شدم، حد الهی را بر من جاری کن تا پاک شوم. مرحوم کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی این را نقل کردند. فرمود: دیوانه هستی؟ گفت: نه سالم هستم. فرمود: آدم سالم می‌آید اعتراف کند برای اینکه حد الهی بر او جاری شود؟ می‌فرمودند: توبه و استغفار کن. ولی کجا کوتاه نمی‌آمدند؟ اینکه امیرالمؤمنین می‌فرماید: ما آمدیم حدود الهی را اجرا کنیم، نه برویم بگردیم و در دهان کسی بگذاریم. یکوقت این مثال را در یک سخنرانی گفتم. گفتم قصه امام صادق (ع) و سید حِمیری، شراب دستش بود. حضرت فرمود: در ظرف تو چیست؟ گفت: شیر خریدیم به خانه ببریم. حضرت فرمود: از این شیر در دست ما بریز. ظرف را سرازیر کرد، شراب بود ولی شراب در دست او شیر شد. امام صادق(ع)، اهل‌بیت شراب مردم را تبدیل به شیر می‌کنند. ما شیر مردم را تبدیل به شراب می‌کنیم. آقا ما می‌دانیم قصد تو قصد سویی بوده است، تو خبر نداری! فرمود: اینکه ما آمدیم حدود الهی را اجرا کنیم، نه اینطور، یقه کسی را بگیریم. برو استغفار کن. حضرت قسم خورد. ولی از آن طرف کدام حد را فرمود کوتاه نمی‌آییم؟ اگر فساد مالی و فساد اقتصادی بود. بدترین جرم در حکومت امیرالمؤمنین(ع) فساد مالی و اقتصادی بود. نه اینکه کسی گناهی انجام داده و ما مچ‌گیری کنیم.
امیرالمؤمنین(ع) در بازار اهواز یک ناظر مالی داشت، مرحوم آیت الله احمدی میانجی در مکاتیب الائمه این قصه را مفصل نوشتند. گفتند: این ناظر مالی بازار یک فساد مالی، یک رانت و سوء استفاده، رشوه، زد و بند، ارز دولتی، امیرالمؤمنین نامه نوشت به استاندارش، حضرت چهارده مجازات نوشتند برای این مفسد مالی، نه استاندار اهواز، یک مأمور مالی و ناظر مالی بازار، چهارده جریمه در نظر گرفتند. 1- فرمود: از این کار بلافاصله برکنار کن. 2- به مردم معرفی کن. 3- او را به زندان بیانداز. 4- رسوایش کن. 5- به همه زیردستانت نامه بنویس و بگو: این آدم فساد مالی داشته و حواستان باشد جای دیگر سوء استفاده نکند. 6- کوتاهی نکنی که اگر کوتاهی کردی من شما را برکنار می‌کنم. 7- روز جمعه از زندان بیرون بیاور و 35 تازیانه مقابل مردم به او بزن. 8- در بازار او را بگردان. 9- هرکس شاهدی آورد که این فسادش دامن ما را هم گرفته است، همانجا پول را از او بگیر و به صاحبانش بده. 10- او را به زندان برگردان. 11- به زندان رفت او را ممنوع الملاقات کن. 12- اگر شنیدی کسی چیزی به او یاد داده او را به زندان بیانداز. 13- اگر دیدی طاقت دارد بعد از یک ماه 35 تازیانه دیگر به او بزن. 14- حقوق این خائن را قطع کن و به من زود گزارش بده که چه کردی. در سفری که به عراق مشرف شده بودم، در یک جایی رسیدم، یکی از عراقی‌ها گفت: قیمت دلار شما چند است؟ گفتم: هشت هزار و خرده‌ای. گفت: چطور اینقدر گران؟ گفتم: عزیز من داریم هزینه آزادی را می‌دهیم! آمریکا برای چه با ما دعوا دارد؟ گفتم: هزینه دفاع از مردم مسلمان عراق و عتبات و بیرون کردن داعش و امنیت عراق را می‌دهیم. هزینه آزادی و جوانمردی است. وقتی آمدم به رفیقم گفتم: کاش می‌شد به او بگویم: فقط هزینه آزادی هم نیست. هزینه رانت و فسادهای مالی هم هست، هزینه بی‌تدبیری‌ها هم هست. به تعبیر یکی از عزیزان، ترامپ یک سگی است که پارس کرده است، قرآن می‌گوید: «کمثل الحمار»، «کمثل الکلب». واقعاً بخشی از این‌ها هزینه آزادی است ولی فقط آن نیست.
الآن یک ماه نشده در خطبه‌های نماز عید مقام معظم رهبری فرمودند: مردم باید با نشاط و امید باشند. بالاترین خدمت به مردم نشاط و امید است. در دیداری که همراه کارشناسان سمت خدا با مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان از جزئیات برنامه سمت خدا خبر داشت. می‌فرمودند: آقای شریعتی بهترین مجری است. صدای ما زودتر از فرماندار و وزیر به مقام معظم رهبری می‌رسد. واقعاً می‌گذارند نشاط و امید در این مملکت باشد؟ وقتی هر روز اخبار را می‌بینی، سلطان سکه و موبایل و ارز و خودرو را گرفتند. خوب بعد چه؟ چه برخوردی شد؟ در برخورد اخیر ایشان به مسئولین قوه قضائیه فرمودند: اطلاع رسانی کنید. این برخوردها مؤثر باشد. الآن یک جوان تحصیل کرده وقتی هر روز این اخبار را می‌شنود، فقر مالی هم دارد، فقط می‌بیند سلطان سکه و موبایل را گرفتند، خوب دیگر چه؟ دیگر برای این جامعه امید می‌ماند؟ امیرالمؤمنین چهارده دستور برای یک آدمی در بازار اهواز داد. مگر کجای عالم است؟ یک نماینده می‌آید اعلام می‌کند: موجودی حساب‌های آقازاده‌ها بیشتر از ذخایر ارزی کشور است. روزنامه‌ها تیر می‌زنند. این یعنی چه؟ آقازاده کیست؟ این راست است یا دروغ است؟ خوب چطور می‌شود امید و نشاط داشت؟ شما یک دستوری بدهید با اینها برخورد سریع شود. بساطی که از این طرف در مورد ارز مسافرتی شروع شده است. خوب یک کسی بیمار است حتماً ارز مسافرتی می‌خواهد. یک کسی بچه دانشجو دارد حتماً ارز مسافرتی می‌خواهد. یکی از دوستان گفت: مادربزرگم را دیدم، به تفلیس رفته بود. گفتم: برای چه تفلیس رفتی؟ گفت: اینها گفتند ارز می‌دهند، مرا هم بردند. بازی می‌کنیم!! نماینده تهران می‌گوید: من خبر نداشتم که ارز را اینطور می‌دادند. این بیان امیرالمؤمنین است. فرمود: ما از تشکیل حکومت این چهار هدف را داشتیم. «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ» خدایا فقط تو می‌دانی ما برای قدرت نیامدیم. ما برای چهار چیز آمدیم. 1- آمدیم نشانه‌های از دست رفته دین را برگردانیم. 2- اصلاح ایجاد کنیم. 3- کاری کنیم مردم بگویند: دیگر کسی به ما ظلم نمی‌کند. 4- آمدیم حدود تعطیل شده الهی را به پا کنیم. شریعتی: تمام حرف‌های حاج آقای حسینی زبان حال ما و همه مردم خوب ایران هست و جوان‌هایی که نیاز به امید و نشاط و نیاز به یک آینده روشن دارند، انشاءالله همه دست به دست هم بدهیم خلأها و مشکلات حل شود که واقعاً برازنده حکومت ما نیست. از جوار بارگاه کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(س) دعا می‌کنیم که انشاءالله رفع گرفتاری و مشکلات بشود و مملکتی که مملکت امام زمان هست به ثبات و آرامش برسد.
امروز صفحه 376 قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه شعرا را تلاوت خواهیم کرد. «ما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ «207» وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ «208» ذِكْرى وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ «209» وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ «210» وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ «211» إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ «212» فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ «213» وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ «214» وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «215» فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ «216» وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ «217» الَّذِي يَراكَ حِينَ تَقُومُ «218» وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ «219» إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «220» هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ «221» تَنَزَّلُ عَلى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ «222» يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ «223» وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ «224» أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ «225» وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ «226» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ «227» ترجمه : آنچه برخوردار بودند، در دفع عذاب به كارشان نيايد. وما (مردم) هيچ منطقهاى را هلاك نكرديم، مگر آن كه بيمدهندگانى داشتند. تا مايهى پند و عبرت باشد، و ما ستمكار نبوديم (كه بدون هشدار مجازات كنيم). و قرآن را شيطانها نازل نكردهاند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بىشك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند. پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد. و خويشان نزديكت را هشدار ده. و براى مؤمنانى كه از تو پيروى كردهاند، بال خود را بگستر (و متواضع باش). پس اگر سرپيچى كردند بگو: قطعاً من از آنچه انجام مىدهيد بيزارم. و بر (خداى) عزيز و مهربان توكّل كن. خدايى كه چون (به نماز) برمىخيزى تو را مىبيند. و حركت تو را در ميان سجده كنندگان (نيز مىبيند). زيرا كه اوست شنوا و دانا. آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مىآيند؟ بر هر دروغساز گنه پيشهاى فرود مىآيند. (زيرا اين افراد) به سخنان شياطين گوش فرا مىدهند و بيشترشان دروغگويند. (پيامبر اسلام شاعر نيست، زيرا) شاعران را گمراهان پيروى مىكنند. آيا نديدى كه آنان در هر وادى سرگشته مىروند؟ و مطالبى مىگويند كه به آن عمل نمىكنند؟ مگر آنان (شاعرانى) كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده و خدارا بسيار ياد مىكنند، و پس از آن كه مورد ستم قرار گرفتند (به دفاع از خود) يارى مىطلبند (و با شعر از مظلوميّت خود دفاع مىكنند) و كسانى كه ظالمند، به زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید و امروز قرار هست از آیت الله وحید بهبهانی هم از زبان شما بشنویم. حاج آقای حسینی: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» ما از پیامبر خدا کسی را بالاتر داریم؟ خدا به پیامبر فرمان می‌دهد بال رحمتت را بگشا و مردم را زیر بال رحمتت بگیر. هیچکسی متواضع‌تر از پیامبر نبود. دقیقاً همین اشاره قرآنی را امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه دارد. نامه 27 به استاندارشان می‌نویسند. اولین کلام در نامه امیرالمؤمنین این است «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ» اینجا هم خداوند به پیامبر فرمان می‌دهد:«وَ اخْفِضْ جَناحَكَ» پیامبر تو مردم را زیر بال رحمت بگیر و کنار مردم بنشین.
شریعتی: شما که عمری در حوزه مشغول هستید، از مرحوم آیت الله وحید بهبهانی برای ما بگویید. حاج آقای حسینی: بعضی از فقهای بزرگ و علمای بزرگ رده‌های بسیار فوق العاده‌ای دارند. وقتی می‌خواهند از ایشان نام ببرند، می‌گویند: مجدد المذهب، علامه ثانی، محقق ثالث، تعبیری هست که می‌گویند: در هر صد سالی یک کسی مذهب را تجدید کرده است. حیات دوباره داد. از بهترین دوران‌های حوزه‌ی علمیه در کربلا، همین دوره‌ای است که مرحوم وحید بهبهانی در آنجا حضور پیدا می‌کند، شاگردانی مثل علامه بحرالعلوم، میرزای قمی دارد. این علم و دانش در نسل ایشان اثر داشته است. الآن گاهی بحث می‌کنند ایشان بالاتر بود یا پسرش بالاتر بود؟ یعنی یک نسل پر علم و دانش و پر برکت، مخصوصاً از کارهایی که این بیت و این نسل انجام دادند، می‌شود کار علما را به پنج مرحله تقسیم کرد. عده‌ای تدوین حدیث کردند و احادیث را جمع کردند مثل مرحوم کلینی و شیخ صدوق، شیخ طوسی، اگر اینها تدوین حدیث نکرده بودند این احادیث به ما نمی‌رسید. 2- تدوین فقه، کسانی مثل شیخ طوسی، مثل محقق حلی، به آیت الله العظمی بروجردی گفتند: شما می‌توانی شرایع بنویسی؟ فرمود: یک سطرش را. کسانی مثل شهید اول، خوب است بینندگان بدانند اعلم علما و افقه فقهای شیعه در عصر غیبت چه کسی است؟ در عصر غیبت فقیه‌ترین عالم شیعی چه کسی است؟ همه می‌گویند: شهید اول. مرحله سوم مبارزه با خرافات و آفات، از جمله همین وحید بهبهانی و نسلش است. با افکار باطل، با صوفی گرایی، با اینهایی که افکار اخباری‌گری را مطرح می‌کنند. مرحله چهارم کسانی که ترویج دین می‌کنند. کسانی مثل علامه مجلسی، وحید بهبهانی مروج المذهب بودند. مرحله پنجم کسانی که با استعمار مبارزه کردند مثل میرزای شیرازی، شهید مدرس. پس شد تدوین حدیث، تدوین فقه، ترویج دین، مبارزه با خرافات، مبارزه با استعمار. مرحوم وحید بهبهانی در همه این پنج مرحله نقش برجسته داشته است. البته زمان تدوین حدیث که گذشته بود اما در این چهار مرحله بعد نقش اساسی داشتند. شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای حسینی قمی: در آستانه دهه کرامت هستیم، ولادت امام رضا(ع) یازدهم ذی القعده، تکریم ولادت فاطمه معصومه(س)، ماه ذی القعده مناسبت‌های فراوانی دارد. خدا را به حق امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) قسم می‌دهیم. خدایا به حق محمد و آل محمد همه حوائج بینندگان عزیز را برآورده به خیر بفرما. گرفتاری‌ها برطرف بفرما. مریض‌ها لباس عافیت بپوشان. خیر دنیا و آخرت به همه عنایت بفرما. شریعتی: انشاءالله روز یکشنبه همزمان با ولادت حضرت معصومه(س) باز هم از شهر مقدس قم به شما سلام خواهیم کرد. «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی 📚 با موضوع : ویژگیهای حکومت علوی 🗓 سه شنبه نوزدهم تیر ماه 🗂 حجم : ۱۲.۷ مگابایت ➡️ @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #زندگی_هوشمندانه_و_راههای_دوری_از_اشتباه 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_لقمانی 🗓 تاريخ پخش : بیستم تیر ماه 🔻🔻🔻