eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
2.9هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از استانداران حضرت همین کار را انجام داد. استانداری خیانت کرد و فساد مالی کرد، حضرت به او نامه نوشتند. نامه 41 نهج‌البلاغه هست. «اختتفت ما قدرت علیه من اموالهم» اولاً می‌دانی مال چه کسی را خوردی، «لارامههم و ایتامهم» تو مال زنان بی سرپرست را خوردی، مال بچه‌های یتیم را خوردی. می‌فرماید: تو مثل یک گرگ هستی. امام خائن بیت المال را به گرگ تشبیه می‌کند. می‌فرماید: گرگ چالاک که به سراغ یک بزغاله‌ی مجروح و استخوان شکسته برود و بردارد و لقمه‌ای کند. حضرت می‌فرماید: آنوقت این مال را سراغ اهلت بردی و فکر می‌کنی ارث پدر و مادرت را برای آنها بردی. «انک تأکل حراماً و تشربُ حراماً من مال الیتامی و المساکین و المؤمنین» باز تأکید می‌کند مال چه کسی را خوردی؟ مال ایتام را خوردی. مال مساکین را خوردی. امروز بیت‌المال مال همه مردم است. آقایی که بیست هزار میلیارد، یازده هزار میلیارد از مؤسسه‌های مالی برمی‌دارد و می‌رود، این را پول را چه کسی داد؟ دولت داد؟ این پول مردم و گرفتارها و یتیم‌ها است. حضرت فرمود: اگر دست من به تو برسد، «لأضربنَّک بسیفی الذی ما ضربتُ به احداً الا دخل النار» هرکس با شمشیر من کشته شود جهنمی است. با همان شمشیر تو را می‌زنم. والله قسم می‌خورد! فرمود: اگر نزدیک‌ترین نزدیکان من چنین خیانتی می‌کردند، برای من هیچ فرقی با دورترین دورها نداشت. هفته گذشته گفتیم که حضرت به عامل مالی بازار اهواز فرمود: هرکسی اگر یک شاهد داشت، او را در بازار بگردان. اگر یک شاهد پیدا کردی شهادت داد با یک قسم، همانجا حکم را جاری کن و تمامش کن. اگر اینطور باشد تمام خاورمیانه را هم می‌شود اداره کرد. «أَلا وَ إِنَ لَكُمْ عِنْدِي» حضرت می‌فرماید: شما چهار حق به گردن من دارید. اگر این حقوق را ادا کردم، اطاعت شما از من وقتی واجب است که من این کارها را بکنم. اگر انتظار داریم مردم با مسئولین با صداقت رفتار کنند، به همان مقدار انتظار داریم مسئولین هم با صداقت رفتار کنند. اگر این چهار مورد کاری که در نامه 50 نهج‌البلاغه، حضرت ذکر کردند را انجام دادم، آنوقت شما باید از من اطاعت کنید. «أَلا وَ إِنَ لَكُمْ عِنْدِي أَلا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً» من نباید از شما چیزی مخفی داشته باشم. حکومت، دولت چیزی از مردم پنهان نداشته باشد. البته مسائل نظامی جداست. غیر از مسائل نظامی هیچ چیز با شما مخفی نداریم. الآن می‌گویند: شفاف سازی کنید. همین الآن دولت ما، پنج سال پیش، ده سال پیش در دنیا شفاف سازی خیلی جدی است. امیرالمؤمنین 1400 سال پیش گفته است. دانشجویانی که رشته حقوق می‌خوانند، رشته روابط اجتماعی و روابط بین الملل می‌خوانند، بروند با افتخار بگویند: 1400 سال پیش امیرالمؤمنین به استاندارانش نامه می‌نوشت و می‌فرمود: شفاف سازی در همه چیز جز در مسائل نظامی. الآن واقعاً مردم ما از همه چیز خبر دارند؟ الآن آمار می‌دهند در سه ماه گذشته بالای سیصد میلیون ارز مسافرتی دادند. فقط برای بیمار و دانشجو است؟
شریعتی: اگر با بی تدبیری یک مسئول در بیت المال باز ماند، ما چه کار می‌کنیم؟ آیا ما هم از این رانت استفاده می‌کنیم؟ آیا این حق را به خودمان می‌دهیم حالا که به نوعی در این بیت المال باز شده و به ناحق استفاده می‌کنند، آیا ما هم از این رانت ویژه استفاده می‌کنیم یا نه؟ حاج آقای حسینی قمی: تا مردم نخواهند و همراهی نکنند هیچ چیزی درست نمی‌شود. اینطور نیست که ما بگوییم: این مباحث متوجه ده نفر است، بیست نفر است، نه این نیست، اینطور نیست که هرکس هر راهی پیدا کرد بگوید: امروز وقتش است. اگر ما همه دست به دست هم ندهیم، خدا رحمت کند مرحم سید مهدی طباطبایی که به تازگی از دنیا رفتند، یکوقتی از خاطرات زندان گذشته می‌گفت. می‌گفت: ما در زندان بودیم، سی نفر، چهل نفر در یک اتاق زندانی بودیم. این پنج نفر مأموری که مأمور ما بودند. مراقبت می‌کردند، هرچه می‌گشتند نمی‌توانستند از ما چیزی پیدا کنند. حتی ما را برهنه می‌کردند چیزی پیدا نمی‌کردند. متحیر مانده بودند. پس کجا مخفی کردید؟ شما سی نفر در یک اتاق حبس هستید و ما مأمور بالای سر شما هستیم، چطور پیدا کنیم. مرحوم طباطبایی می‌گفت: می‌دانید دلیلش چه بود؟ چون ما چهل فکر بودیم و آنها دو سه فکر بودند. آنها هر نقشه‌ای می‌ریختند، ما نقشه بالاتر می‌ریختیم. الآن پنجاه نفر نقشه می‌ریزند که ما می‌خواهیم وضعیت اقتصادی کشور را سامان بدهیم. اگر هشتاد میلیون نخواهند همراهی کنند، هتاد میلیون فکر بخواهند راه فراری پیدا کنند، هرچه نقشه بریزند باز شکست می‌خورند. اگر مردم همراهی نکنند و با دولت نباشند، چیزی درست نمی‌شود. حضرت فرمود: اگر این چهار کار را کردم شما از من اطاعت کنید. 1- شفاف باشم و هیچ سرّی جز در مسائل نظامی با شما نداشته باشم. 2- «وَ لا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراَ» (نهجالبلاغه، نامه 50) کاری بدون مشورت و رأی شما انجام ندهم. هرکاری می‌کنم با مشورت و رأی شما باشد. الآن تریبون را میان مردم ببرید و از مردم بپرسید: آیا موافق هزینه‌هایی که دولت انجام می‌دهد، تشریفات و تجملات هستید؟ بهترین خدمتی که رسانه ملی می‌تواند به قوه مجریه، قوه قضائیه و قوه مقننه بکند، همین است. از مردم گزارش تهیه کنید که آیا شما از قوه مجریه، قوه قضائیه و قوه مقننه راضی هستید؟ حضرت فرمودند: «إِلا فِي حُكْمٍ» اگر حکم الهی و قانون الهی است که دیگر معنا ندارد. «وَ لا أُوخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ» من حقوق شما را به تأخیر نیاندازم. حقی که شما به گردن من دارید امروز و فردا نکنم. «وَ لا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً» من به همه شما با یک چشم نگاه می‌کنم. همه نزد من مساوی باشید. پس 1- اگر هیچ سری با شما نداشتم و شفاف بودم جز در مسائل نظامی. 2- هیچ کاری را بدون مشورت با شما انجام ندادم جز در احکام الهی که حکم خداست و قابل تغییر نیست. 3- هیچ حقی از حقوق شما را به تأخیر نیانداختم. 4- به همه شما با یک نگاه و دید مساوی نگاه کردم. اگر من به این چهار مورد عمل کردم آنوقت اطاعت من بر شما واجب است.
نامه 46 نهج‌البلاغه که باز حضرت به استاندارانشان می‌نویسند. «وَ آسِ» یعنی مساوی، «وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الاشَارَةِ وَ التَّحِيَّةِ» (نهجالبلاغه، نامه 46) نظره یعنی گوشه چشم، یک گوشه چشم اضافه نسبت به دیگران نداشته باش. اینطور نباشد که یکی را تحویل بگیری و یکی را تحویل نگیری. به عده‌ای رانت بدهی و یک عده را از حقوق خودشان محروم کنی. حتی گوشه چشمی بین افراد فرق نگذاشت، «حَتَّي لا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَ لا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ وَ السَّلامُ» اگر دیدند تو با عدالت رفتار می‌کنی، «عظما» یعنی کله گنده‌ها، دانه درشت‌ها دیگر طمع نمی‌کنند که از رانت استفاده کنند. آنوقت دیگر ضعفا هم از عدالت تو نا امید نمی‌شوند. در حالات رسول خدا هست که از افتخارات رسول خدا این بود که وقتی در یک جلسه‌ای می‌نشستند، «يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ»(كافي، ج 2، ص 671) تقسیم نگاهشان در جلسه به طور مساوی بود. «فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّهِ» پیامبر ما در یک نگاه در یک مجلس عمومی بالسَّویه به افراد نگاه می‌کرد. آنوقت این نگاه اگر در بخش‌های حکومتی و بخش عدالت و قضاوت و تقسیم بیت المال برود به کجا می‌رسد. شریعتی: به تعبیر جبران خلیل جبران که می‌گوید: ای دنیا، ای طبیعت، کاش تمام توانت را جمع می‌کردی و یکبار دیگر به دنیای ما یک علی دیگر می‌دادی. حضرت علی چه شخصیت بی نظیری است. حاج آقای حسینی قمی: می‌گوید: ای دنیا! کاش می‌توانستی «جمعتَ قواک» تمام نیروهایت را جمع کن. «فاعطیت فی کل زمنٍ علیاً بعقله و لسانه و ذی فقاره» تمام نیروهایت را جمع کن و در هر عصر و زمانی یک علی بیاور، با همان خرد، با همان لسان و زبان، با همان عدالت و شمشیر، جامعه هم در برابر دشمن اشداء علی الکفار می‌خواهد و هم رحماء بینهم می‌خواهد. شیخ صدوق در امالی دارد، از امام باقر(ع) است. «لقد وَلّی علی(ع) خمس سنین» علی(ع) پنج سال حکومتش طول کشید، «ما وضعَ آجُرة علی آجُرَه» یک آجر روی آجر نگذاشت، یک خشت روی خشت نگذاشت، «و لا أورث بیضاء لاحمراء» طلای سرخ و سفیدی از خودش بر جا نگذاشت. مرحوم ابن شهرآشوب در مناقب می‌نویسد: روزی که حکومت را پذیرفت، فرمود: ایها الناس کل دارایی مرا ببینید. «لو خرجت من عندکم بغیر رحلی و راحلتی و غلامی فأنا من الخائنین» کل زندگی مرا ببینید، اگر پایان حکومتم، چیزی به ثروت من اضافه شد، این کل دارایی من است. من به شما خیانت کردم! در جنگ جمل که بصری‌ها طلحه و زبیر را یاری کردند، وقتی جنگ تمام شد حضرت سخنرانی کردند و فرمودند: چه عیبی در حکومت من دیدید که با من جنگیدید؟ روایت این است که به پیراهنشان اشاره کردند و فرمودند: بخدا این پیراهن من از بیت المال شما نیست. فرمودند: بخدا قسم این کیسه و خرجی من از بیت‌المال شما نیست. عیب من چه بود که در برابر من قیام کردید؟ نقصشان همان بود که معروف است «قتل فی محرابه لشدة عدله» شریعتی: خوشا به حال ما که نهج‌البلاغه داریم و بدا به حال ما که از آن غافل هستیم. اگر به این نامه‌ها و خطبه‌ها و آیات نورانی قرآن عمل کنیم، تمام مشکلات ما حل می‌شود.
امروز صفحه 383 قرآن کریم، آیات 64 تا 76 سوره مبارکه نمل را تلاوت خواهیم کرد. «أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «64» قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ «65» بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ «66» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ «67» لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «68» قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ «69» وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «70» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «71» قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ «72» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ «73» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ «74» وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ «75» إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «76» ترجمه : كيست كه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را (در قيامت) باز مىگرداند و كيست كه شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟ آيا با خداوند معبودى هست؟ بگو: اگر راست مىگوييد برهانتان را بياوريد. بگو: جز خداوند، هيچ كس در آسمانها و زمين، غيب نمىداند و كسى نمىداند چه زمانى برانگيخته خواهد شد. بلكه علم مشركان در قيامت به كمال خواهد رسيد، بلكه آنان (امروز) دربارهى آن (آخرت) در شك هستند، بلكه نسبت به (چگونگى) وقوع آن كورند. و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: آيا هرگاه ما و پدرانمان (بعد از مرگ) خاك شديم، آيا حتماً (زنده از گور) بيرون آورده مىشويم؟ در حقيقت به ما و نياكانمان از قبل، اين وعده داده شده، (لكن) اين وعده جز افسانههاى پيشينيان چيز ديگرى نيست. بگو: در زمين بگرديد پس بنگريد كه فرجام گنه پيشگان چگونه بوده است. و بر (انحراف و عواقب شوم) آنان اندوه مخور و از آنچه مكر (و توطئه) مىكنند، دلتنگ مباش. و مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (عذاب دنيا يا قيامت) كى خواهد بود؟ بگو: چه بسا بخشى از آن عذابى را كه با شتاب مىخواهيد، در پى شما باشد (و به شما برسد و خود خبر نداشته باشيد). و البتّه پروردگار تو بر (اين) مردم داراى بخشش است و لكن بيشترشان شكرگزار نيستند. و البتّه پروردگارت، آنچه را در سينههاشان پنهان دارند و آنچه را آشكار مىنمايند، (به خوبى) مىداند. و هيچ (موجود) پنهانى در آسمان و زمين نيست، مگر اين كه در كتابى روشن (نزد خداوند ثبت) است. همانا اين قرآن، بيشتر آنچه را بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند، (به طور صحيح) بر آنان حكايت مىكند.
شریعتی: این هفته از حاج آقا رحیم ارباب یاد می‌کنیم. امسال در ایام دهه کرامت و در طرح زیارت اولی‌های مشهد الرضا اتفاقی افتاد اینکه تدبیر کردیم در این سری جدید برای ثبت نام روحانیون معظم و مبلغین و ائمه جماعات هم به کمک ما بیایند و آنها کار ثبت نام زیارت اولی‌ها را انجام بدهند و از طریق آنها به ما معرفی شوند که کارهای تبلیغی‌اش از طریق برنامه انجام شود. جزئیات این طرح را خدمت شما عرض خواهیم کرد. حاج آقای حسینی قمی: حضرت به همه کارمندان خودشان نامه نوشتند «أَدِقُّوا أَقْلامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّي فُضُولَكُمْ» فرمود: قلم‌هایتان را تیز کنید. قلم درشت برگه را زیاد پر می‌کند. بین سطرها زیاد فاصله نگذارید. حرف‌های زیادی را حذف کنید. «وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي» اصل مطلب را بنویسید، «وَ إِيَّاكُمْ وَ الاكْثَارَ» پر نویسی نکنید «فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لا تَحْتَمِلُ الاضْرَارَ» (خصال صدوق، ج 1، ص 310) مال مردم و بیت المال تحمل ضرر ندارد. این نامه به چه کسی است؟ این عموم مردم است. هرکسی در حکومت امیرالمؤمنین می‌خواهد زندگی کند. به هرکس می‌گویی: چرا شما ظلم کردی، چرا رشوه گرفتی؟ آقای راننده چرا اضافه گرفتی؟ به هرکس می‌گویی، می‌گوید: اگر راست می‌گویی جلوی سه هزار میلیارد اختلاس را بگیر! اگر اینطور بخواهیم حساب کنیم به هیچ جا نمی‌رسیم. اگر خواستیم همه برنامه‌ریزی کردیم به جایی می‌رسیم. خدا مرحوم حاج آقا رحیم ارباب را رحمت کند. از علمای بسیار بزرگ بودند و در ردیف مراجع تقلید بودند. مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب در نزدیکی اصفهان نماز جمعه می‌خواندند. آقایی می‌گفت: من خودم از ایشان شنیدم که در خطبه‌های نماز فرمودند: فردای قیامت پنجاه موقف قرآن می‌گوید، در هر موقف از یک مسأله‌ای سؤال می‌کنند. یکی نماز است و یکی زکات است. ایشان فرمود: من یقین دارم اگر در این پنجاه موقف، در هر موقفی معطل شوم، در موقف زبان معطل نخواهم شد. شریعتی: هفته گذشته با حاج آقای لقمانی عزیز خداحافظی کردیم، انشاءالله باز هم شاهد حضور ایشان در برنامه باشیم. مهمان برنامه فردا یک مهمان ویژه خواهد بود که دعوت می‌کنم با ما همراه باشید. «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
97-4-26-حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
11.97M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی 📚 با موضوع : ویژگیهای حکومت علوی 🗓 سه شنبه بیست و ششم تیر ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت ➡️ @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #وظیفه_همگانی_در_برابر_مسائل_روز_جامعه 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_قرائتی 🗓 تاريخ پخش : بیست و هفتم تیر ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه: وظیفه همگانی در برابر مسائل روز جامعه كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی تاریخ پخش: 27-04-97 بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. دارد دل ما راه نجاتی دیگر *** در مشهد و در قم عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات *** بر شاه خراسان صلواتی دیگر شریعتی: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سلام می‌کنم به همه شما بینندگان خوب و شنوندگان نازنین‌مان. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. هفته آینده با حاج آقای لقمانی خداحافظی کردیم، آرزو می‌کنیم انشاءالله هرجا هستند خدای متعال پشت و پناهشان باشد. انشاءالله باز هم شاهد حضور گرمشان در برنامه سمت خدا باشیم. امروز یک مهمان ویژه داریم، کسی که دلمان بسیار برایشان تنگ شده بود. از ایشان خواهش کردیم تا به مناسبت ایام دهه کرامت در محضرشان باشیم، حاج آقای قرائتی عزیز سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمة الله. شریعتی: خدمت شما هستیم و بحث شما را می‌شنویم. حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم، «الحمدلله رب العالمین، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» یک مقدار از مسائلی که از اختلاس گرفته تا تورم، تا دلار، تا ماشین و اجاره خانه، این اوضاع نابسامان اقتصادی، من فکر کردم کسی بخواهد دین داشته باشد خیلی باید مواظب باشد، چون گاهی وقت‌ها ما می‌گوییم چه کسی مقصر است، بی دینی هم می‌کنیم. من در این مورد یک مقدار صحبت کنم. همه ما خدا را قبول داریم، خداوند می‌فرماید: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) خدا در کمین است. حدیثی را دیدم که پیغمبر فرمود: یک خلافی که می‌شود اطرافیان هم مورد قهر خدا قرار می‌گیرند. امام باقر فرمود: لعنَ رسول الله! رسول خدا لعنت کرده درباره‌ی شراب ده گروه را لعنت کرده است. یک اختلاسی که می‌شود، یک تورم که می‌شود، اینها یک تیمی هستند که زنجیر وار به هم وصل هستند و من این حدیث را برای شراب دارم. امام باقر فرمود: رسول خدا درباره‌ی شراب هشت گروه را لعنت کرده است. «وَ غَارِسَهَا» آن کسی که به قصد شراب درخت انگور را بکارد. «حارسها» آن کسی که شاخه‌هایش را حرس کند. «وَ بَائِعَهَا» آن کسی که انگور را به قصد شراب بفروشد. «وَ مُشْتَرِيَهَا» آن کسی که انگور را بخرد، «شاربها» آن کسی که شراب را بنوشد، «وَ آكِلَ ثَمَنِهَا» آن کسی که از این سود پیدا کند. «عاصِرها» آن کسی که آب انگور را بگیرد. «وَ حَامِلَهَا» آن کسی که شراب را جا به جا کند، «وَ الْمَحْمُولَةَ إِلَيْهِ» آن کسی که برایش شراب را ببرند. «و ساقِیهَا» آن کسی که شراب را در لیوان بریزد. همه اینها را کنار هم گذاشته است.
یک اختلاس که می‌شود نقش رئیس بانک چیست؟ کارمندهای بانک چیست؟ وزارت اطلاعات چیست؟ نیروی انتظامی چیست؟ حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون به سینه یک نفر می‌چکد. نگاه می‌کند می‌بیند قطره خون است. می‌گوید: این چه بود؟ می‌گوید: یک نفر را به ناحق کشتند و تو در یک قطره شریک هستی. کار سخت است. یعنی شرایط ما شرایط خاصی است. یک جمله دو بار در قرآن آمده است. آن جمله این است «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض» (آل‌عمران/195) یعنی من از تو هستم و تو هم از من هستی. یعنی جامعه ما دارد فراموش می‌شود. یعنی فکر می‌کنیم هرچه گرانتر بفروشیم، بابا این هم برادر تو است. «بنی آدم اعضای یکدیگرند» یعنی یادمان رفته که همه یکی هستیم. یعنی ضرر به اسلام می‌خورد. اگر فردا بگویند: جمهوری اسلامی در فلان مسأله شکست خورد یا دچار مشکل شد، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: دشمنان یک آرزوهایی برای شما دارند، چهار تا «ودّ» در قرآن است. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون» (نساء/102) دوست دارند شما غافل شوید. «وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُون» (نساء/89) دوست دارند شما دست از مکتب بردارید. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِن» (قلم/9) دوست دارند سازش کنید. «وَدُّوا ما عَنِتُّم» (آل‌عمران/118) عَنَت یعنی سختی، دوست دارند شما به درد سر بیافتید. این آرزوی دشمنان ماست. هرکس این کار را بکند در خط دشمن است. ممکن است نماز بخواند، روزه بگیرد، حجاب داشته باشد، ولی کاری می‌کند که جامعه به درد سر بیافتد. اینها مهم است. گاهی هم اختلاس‌ها را که می‌گیرند می‌بینی یک راه قانونی است. بردند و خوردند ولی قانونی بوده است. یک آیه در قرآن داریم که اگر زنی ناشزه بود یعنی مرد همه نیازهای طبیعی را در حد وسعش انجام می‌دهد. خانه، ماشین، تلفن، موبایل، خوراک، پوشاک، مسکن، اما زن گردن کلفتی می‌کند و به وظیفه‌اش عمل نمی‌کند. قرآن می‌گوید: «فَعِظُوهُنَّ» (نساء/34) اول این را موعظه کنید. اگر موعظه اثر ندارد، «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ» یعنی در رختخواب پشتت را به خانم بکن. اظهار کن که من از دست تو ناراحت هستم. اگر موعظه کردی اثر نکرد، پشت کردی اثر نکرد، می‌گوید: با چوب مسواک او را بزن. یکی گفت: با چوب مسواک که درد نمی‌آید! پس من با دسته بیل مسواک می‌کنم. الآن در مجلس هم همینطور است. قانون را طوری می‌کنند که درست هم هست. مثلاً می‌گویند: اگر یک ماشین بیاید اینقدر گمرک است، می‌گوید: نصفش را از این مرز می‌آوردم و نصفش را از یک مرز دیگر. یعنی قانون‌های ما سوراخ دارد. بعضی آدم‌ها خبیث هستند، بعضی آدم‌ها پاک هستند، قانونشان سوراخ دارد. بعضی بد اجرا می‌کنیم. بعضی می‌گویند: حالا که همه می‌خورند، ما هم بخوریم.
یک کسی از خانه‌اش بیرون آمد، دید یک کسی با زغال بد خط روی دیوار تمیز شعاری می‌نویسد. صاحبخانه گفت: دیوار به این قشنگی چرا با این خط بد و زغال خراب کردی؟ گفت: من که نیستم آنها هم نوشتند. جلوی او را بگیر. گفت: آنها هم نوشتند گور پدرشان خندیدند. گفت: من هم گور پدرم می‌خندم! یعنی اینکه می‌گوید: چون او خورد، من هم بخورم، این جواب قیامت و عقل نیست. حالا که او آب آلوده خورد، من هم بخورم. این کار را نمی‌کنیم! در این مفاسد همه شریک هستند. قرآن می‌گوید: لقمه حرام آدم را فاجر می‌کند. فاجر که شدی آدم کافر می‌شود. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِين» (مطففین/1) وای بر کم فروش‌ها، کم فروش لقمه حرام می‌خورد. بعد می‌گوید: «إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّين» (مطففین/7) یعنی اگر آدم لقمه حرام خورد فاجر می‌شود. امام حسین روز عاشورا فرمود: شکم شما از حرام پر شده است که می‌خواهید مرا بکشید. «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِين» (مطففین/10) یعنی اول سیگاری می‌شود، بعد تریاکی می‌شود و بعد هروئینی می‌شود. خوشحال نشوید که چه کسی لقمه حرام خورده و چه کسی لقمه حلال خورده است. حدیث داریم مال حرام نمو و رشد ندارد، اگر هم رشد کند «لم یبارک» برکت ندارد. به کسی گفتند: چون شما آدم خوبی هستی سه دعایت مستجاب می‌شود. گفت: الحمدلله! دعای اول، خدایا زن من زیباترین زن‌های دنیا شود. آمد دید خانم چه شد. در همسایه پچ پچ افتاد و کارش به جایی رسید که مردم در کوچه صف می‌کشیدند خانم او را ببینند. گفت: عجب کاری کردیم و زندگی سخت شد. دعای دوم، خدایا زن من به قدری زشت شود هیچکس نگاهش نکند. آمد خانه دید چانه و لب کج شد. دعای سوم، خدایا زن من مثل روز اول شود. مال حرام اینطور است، خیر ندارد. حدیث داریم کسی که تکبر کند خدا او را خوار می‌کند. چرا توپ والیبال را با مشت می‌زنند؟ چون باد دارد. توپ چون باد دارد یا با دست می‌زنند یا با لگد می‌زنند. حدیث می‌گوید: اگر سر باد داشته باشد، تکبر باشد خدا خوار می‌کند. لقمه حرام خیر ندارد.
حدیث داریم «أَحْسِنْ يُحْسَنْ إِلَيْكَ» خیر برسان، خیر می‌بینی. «ارحم تُرحم» رحم کن به تو رحم کنند. جوان پول ندارد برای رهن بدهد، یک خرده کوتاه بیایید، رحم کنید. حتی اگر آدم خوبی باشید، خدا انبیاء را به کارگری وادار می‌کند، پیغمبر را به کارگری وادار می‌کند برای اینکه نسلت خیر ببیند. در قرآن یک قصه داریم موسی نزد خضر آمد و گفت: می‌خواهم عقب تو راه بیافتم و از تو چیزی یاد بگیرم. گفت: نمی‌کشی، ظرفیت نداری. گفت: قول می‌دهم صابر باشم. «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» (کهف/67) «أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» (کهف/72) هرچه حضرت خضر به موسی گفت: کارهای من یک کارهایی است که تو تحمل نمی‌کنی، گفت: تحمل می‌کنم. گفت: بسم الله! سوار کشتی شدند و خضر شروع به سوراخ کردن کشتی کرد. گفت: کشتی سوراخ شود آب درونش می‌آید همه غرق می‌شوند. گفت: گفتم تحمل نمی‌کنی. گفت: داریم غرق می‌شویم. بالاخره پیاده شدند، یک پسر غلامی بود که خضر سر او را برید. موسی گفت: چه کردی؟ گفت: نگفتم صبر نمی‌کنی. گفت: بچه کشتی! بعد به روستایی رسیدند، گرسنه بودند، نان خواستند، کسی به اینها نان نداد. بی مهری کردند، اینها داشتند می‌رفتند دیدند دیواری خراب است، گفت: بیا بنایی کنیم. گفت: این دیوار برای کیست؟ به ما چه؟ «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً» (کهف/77) یک اجری می‌گرفتی. گفت: «هذا فِراقُ بَيْنِي» (کهف/78) حالا که اسم پول آمد پس ما از هم جدا می‌شویم. دلیل اینکه کشتی را سوراخ کردم این بود. بچه را به این دلیل کشتم. زیر دیوار هم گنجی بود، پدرش نوشته بود: بچه‌ها! بزرگ شدید این دیوار را خراب کنید، زیر این دیوار گنج است. اگر ما بنایی نمی‌کردیم این دیوار خراب باعث می‌شد گنج لو برود، غریبه‌ها بیایند گنج را ببرند. «وَ كانَ أَبُوهُما صالِحا» (کهف/82) چون پدر اینها خوب بود، یعنی خدا دو تا پیغمبر را به کارگری مفت دعوت می‌کند که شکم بچه‌ها سیر شود. شما آن مقداری که می‌خواهی به بچه‌هایت خیر برسانی، خیر به مردم برسان خدا پس گردن کسی می‌زند که بیاید به بچه‌ها خیر برساند. خیلی از خیرها که به ما می‌دهند بخاطر پدر و مادرهای ما است. پدران و مادران، نیاکان ما خیری رساندند و نسلشان خیر می‌بینند. پشت سر مردم خوب بگو ببین مردم پشت سر تو خوب می‌گویند. حرف‌هایی که دارم این است که اول تا ثابت نشده چیزی نگوییم. افرادی ظالم هستند و افرادی مظلوم، ولی وقتی ما حرف می‌زنیم ظالم و مظلوم را در هم می‌کنیم. تا چیزی ثابت نشده، مثلاً چیزی را گردن دولت می‌گذارند، واقعاً دولت مقصر است. یک جایی هم واقعاً مردم مقصر هستند. وارسی کنیم و رگ را پیدا کنیم آمپول بزنیم. باید دقت کنیم. یک بازاری خلاف کرد، باید گفت: بازاری‌ها، یک آخوندی خلاف کرد باید گفت: آخوندها؟ ما خیلی آقازاده داریم که آقازاده‌های خوبی هستند. مؤسس حوزه علمیه قم یعنی استاد امام خمینی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، امام فرمود: آن شبی که حاج شیخ عبدالکریم حائری از دنیا رفت، مؤسس حوزه علمیه قم، بچه‌هایش نان برای خوردن نداشتند. یک کسی هم ممکن است یک ولخرجی‌هایی بکند، قاطی نکنیم. همه را با هم جمع نکنیم.
پاسدارهای وزیر بهداشت و درمان گفتند: امشب مهمان زیاد داشتی؟ گفت: عقد دخترم بود. گفتند: عقد بود؟ اگر عقد است تالار می‌گرفتی. ما گفتیم: بیست تا مهمان زیاد است، آقا امشب بیست تا مهمان دارد! یعنی عقد وزیر ما با بیست مهمان برگزار شد، آدم هم هست که از هزار تا بانک قرض می‌کند حتی از بانک خون وام می‌گیرد که فلان تالار را بگیرد. مقداری بیگانه پرست شدیم. مقام معظم رهبری که فرمود: جنس ایرانی بخرید، اگر همه مردم گوش بدهند، ما خارجی‌ها را تحریم می‌کنیم. چرا آنها ما را تحریم کنند؟ ما تحریمشان می‌کنیم. گوش نمی‌دهیم، او گران شد ما هم گران می‌کنیم. یک کسی گوشش درد می‌کرد، یکی گفت: برو بکش! گفت: گوشم را بکشم؟ گفت: بله من دندانم درد می‌کرد کشیدم! یکوقت یک چیزی گران می‌شود که ربطی به این چیز ندارد. دلار گران می‌شود، اسفناج هم گران شود. چه رابطه‌ای بین دلار و اسفناج هست؟ یعنی انتقام می‌گیریم. دوستی داشتیم به نام شیخ علی صفایی، کتاب‌هایی داشت که می‌نوشت «ع،ص» آدم فاضل و مبتکری بود. پسر ایشان شهید شد، ما به منزلش برای تسلیت رفتیم. گفت: پسرم بزرگ شده بود زن می‌خواست، پول نداشتم. خانه می‌خواست، پول نداشتم. جبهه رفت، هرچه از خدا می‌خواست اینجا نبود، آنجا خدا به او می‌دهد. اگر نگاه‌ها خوب باشد خیلی از غصه‌ها برطرف می‌شود. گاهی به ظاهر بعضی چیزها تلخ است ولی درونش شیرینی است. بنده خدایی در اصفهان بی پول شد، اول طلاهای خانم را فروخت، بعد فرش‌ها را فروختند. تا یک روز خانم یک قابلمه مسی داشت، این قابلمه را برداشت بفروشد. این به گریه افتاد. فکر کردند او دیگر شکست و کم آورده است. گفتند: ناراحت نباش،«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»، (انشراح/6) گفت: من از محبت خدا گریه می‌کنم، چقدر خدا مرا دوست دارد. گفتند: فروش قابلمه چه کار به محبت خدا دارد؟ گفت: چهل سال پیش این را خریدم، خدا به ذهنم انداخت این را بخرم. خدا می‌دانست من چهل سال دیگر فقیر می‌شوم. از چهل سال پیش این قابلمه را خریدم و در آشپزخانه استفاده کردم حالا می‌‌فروشم خرج می‌کنم که نیازم به مردم نباشد.
اول اینکه تا چیزی ثابت نشده نگوییم. دوم اینکه اگر ثابت شد توجیه نکنیم. دلیل ندارد ما بیاییم همه کارهای دولت را توجیه کنیم و بگوییم: همه کارها درست است. اگر یک مسئول مملکتی یک کار خلافی کرد تعمیم بدهیم. قرآن پنج بار این آیه را تکرار کرده است. «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» (انعام/164) در کتاب انبیای قبل هم بوده است. یعنی گناه او را به گردن دیگران می‌اندازد. یک اداری رشوه گرفت، باید بگوییم کارمندان دولت همه رشوه می‌گیرند! یک آخوند بد شد، نباید بگوییم همه آخوندها! پس اول ببینیم ثابت شد یا ثابت نشد. اگر ثابت شد نسبت به آن شخص ثابت شد نه نسبت به دیگران. بعد هم که ثابت شد از راهش وارد شویم. باید به چه کسی گفت؟ اگر من یک خلافی کردم، این خلاف را باید به رئیس من بگویید. حق نداری این خلاف را گسترش بدهید. کسی روزه می‌خورد، می‌شود گفت: تو روزه خور تارک الصلاة زناکار هستی! این یک روزه خورده است، چرا همه گناهان را به او نسبت می‌دهید؟ یک کسی جرم کرده می‌خواهند شلاقش بزنند. می‌برند شلاق بزنند می‌شود گفت: جرم کردی، خیلی پست و بدبخت هستی! تو به چه حقی به او گفتی پست؟ جرم کرده شلاق بزن چرا اهانت کردی؟ جرم او ده تا شلاق است، کلمات دیگری هم گفتی که بی‌خود بود. حتی کسی مسلمان نیست، امام باقر(ع) یک رفیق داشت. یک روز این رفیق عصبانی شد و فحش مادر به نوکرش داد. امام باقر فرمود: چرا فحش دادی؟ گفت: مادرش مسلمان نیست. گفت: مسلمان نباشد می‌شود فاحشه گفت؟ من نمی‌دانستم شما آدم بددهانی هستی! یا مثلاً فرض کنید گاهی کینه‌هایمان را سر پول و فقر پیاده می‌کنیم. مثلاً یک ماشین قیمتی رد می‌شود می‌گوییم: بگیر پدرسوخته را طاغوتی است! یک ماشین قراضه رد شود می‌گوییم: ولش کن مستضعف است. به تو چه! هرکس از چراغ قرمز رد شد او را بگیر. «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما» (نساء/135) پولدار است یا فقیر، تو کار خودت را بکن. بنز دارد یا ژیان باید برای تو مساوی باشند. به مقداری که ثابت شده قضاوت کنیم، در قضاوت پای همه را وسط نکشیم. یک کارهایی باعث سلب اعتماد می‌شود و تضعیف نظام است. جالب است که بعضی از آقایانی که نسبت به انقلاب اشکال دارند، همه می‌گویند: تضعیف نظام حرام است. ما مرجعی نداریم که بگوید: نضعیف نظام جایز است. آنهایی که حرفی در دل دارند یا به زبان می‌آورند، یا یک جایی اجتهاد و سلیقه‌شان با نظام نمی‌خورد، در عین حال می‌گویند: تضعیف نظام جایز نیست.
قرآن یک آیه دارد می‌گوید: گناه چهره‌ها دو برابر است. «يا نِساءَ النَّبِيِ» ای خانم‌های پیغمبر «لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (احزاب/32) شما با باقی زن‌ها فرق می‌کنید. «مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَيِّنَه» (احزاب/20) زن پیغمبر اگر خلاف کند عذابش دو برابر است. شما زن پیغمبر هستی. گناه آخوند دو برابر کت و شلواری‌ها است. همین آخوند سیگار بکشد، گناه سیگار کشیدن آخوند بیشتر است. حالا اگر همین آخوند در مسجد سیگار کشید، گناهش بیشتر می‌شود. اگر بین دو نماز کشید باز بیشتر است. شراب خوردن هشتاد ضربه شلاق دارد اما در ماه رمضان شراب خوردن صد ضربه شلاق دارد. بیست ضربه برای اینکه در ماه رمضان خورده است. امام صادق به یک نفر گفت: خلاف از هرکسی خلاف است ولی از تو بیشتر است چون فامیل ما هستی. کار نیک از هرکس ارزش دارد ولی از تو ثوابش بیشتر است چون منسوب ما هستی. آیا این داشته‌ها رزق شماست؟ داشتن رزق نیست، کامیابی رزق است. خیلی‌ها دارند ولی کامیاب نیستند. ممکن است کسی انواع کت و شلوار را داشته باشد ولی چند تا را می‌پوشی؟ من در کتابخانه‌ام کتاب‌های زیادی دارم ولی فرصت مطالعه هم دارم. سجاده خیلی قشنگ است اما کیست که روی آن نماز بخواند. چاپ قرآن زیباست اما چه کسی این قرآن را می‌خواند؟ شیخ علی صفایی می‌گفت: توجیه حماقت است. ما نباید توجیه کنیم، کسی خلاف کرد توجیه نکنیم ولی تضعیف هم جنایت است. ما صدها هزار جوان داشتیم که یا اسیر شدند یا جانباز شدند، یا شهید شدند تا این نظام به دست آمده است. تضعیف نظام جنایت به خون شهداست. دیروز در فرودگاه مشهد بودم، یک خانمی بود گفتند: از نیجریه آمده یک مترجم هم داشت، گفتند: این خانم مادر پنج شهید است. تکمیل رسالت است. توجیه حماقت است. تضعیف جنایت است، تکمیل رسالت است. رسالت ما این است که بیاییم عیب‌ها را برطرف کنیم. گاهی هم رودروایسی نکنیم. یکی از نمایندگان حضرت علی به مهمانی دعوت شد که اشراف بودند و فقرا نبودند. حضرت امیر یک نامه توبیخی نوشت که شنیدم به مجلسی رفتی که پولدارها بودند و فقرا نبودند. الآن 1400 سال است این بنده خدا در نهج البلاغه آبرو ندارد! عثمان بن حنیف در نامه 45 نهج‌البلاغه است. اینکه تاجرها دور هم یک چیز خوب بخورند که حرام نیست ولی حضرت می‌گوید: تو نماینده امیرالمؤمنین هستی. نماینده امیرالمؤمنین نباید این کار را بکند.
یکوقتی از شبکه یک به من گفتند: حالا که شما از ما پول نمی‌گیرید یک چیزی به شما بدهیم. چک نوشتند و به من دادند. من دیدم مبلغ چک سنگین است و دهانم پر از آب شد. گفتم بروم از آقا بپرسم که من تا حالا پول نگرفتم حالا این چک را بگیرم یا نه؟ به آقا گفتم، تأمل کرد و فرمود: تو آقای قرائتی هستی... یک خرده بازنگری کنید، این همه دکترای اقتصاد داریم الآن مشکل مملکت ما اقتصاد است؟ این دکترای اقتصاد چه حرف حسابی دارد؟ دکترای اقتصادی یک تکان بخورند ما بدانیم خاصیت اینها چیست؟ یا دکترای حقوق، پنجاه سال است حقوق فلسطین از بین می‌رود. این دکترای حقوق یک آروغ بزنند. دانشگاه‌های ما بی خاصیت شده است. دوازده میلیون بچه مدرسه‌ای تعطیل هستند. پنج میلیون هم دانشجو، می‌شود هفده میلیون. یک میلیون هم معلم داریم هجده میلیون، هجده میلیون آدم داریم که سر و کارش با کتاب و قلم و بیان و درس است. سه ماه هم تعطیل است. آقا جان بلند شوید یک هنری یاد بگیرید. دختر خانم یک خیاطی یاد بگیر. مملکت از این بدتر هم خواهد شد. تا مادامی که ما مهارت نداشته باشیم بدتر خواهد شد. خاک آموزش و پرورش و دانشگاه را باید عوض کرد. علوم غیر مفید را باید بیرون ریخت و علوم مفید را جایگزین کرد. به جای محفوظات و مدرک باید هنر و مهارت بیاموزیم. از فوق لیسانس کشاورزی پرسیدند: برگ چغندر بزرگتر است یا برگ شبدر؟ گفت: نمی‌دانم. در ژاپن در سطل آب گوجه کاشتند و پنجاه کیلو گوجه برداشتند. شما آن فرمول را پیدا کن و آن گوجه را در ایران پیاده کن، من به شما دکترای کشاورزی می‌دهم. امام خمینی به بچه سیزده ساله رهبر گفت. گفت: رهبر من حسین فهمیده است. پایان‌نامه‌های دانشگاهی چه فایده دارد؟ من نزد علامه طباطبایی رفتم، جوان بودم. تابستان‌ها مشهد می‌آمد، در صحن آزادی پشت سر آیت الله میلانی اقتدا می‌کرد و معتقد بود اعلم آقای میلانی است. من گفتم: قرآن آیه‌ای دارد « إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (فاطر/28) یعنی علما از خدا می‌ترسند. گفت: بله آیه قرآن است. گفتم: من اول طلبگی سر نماز گریه می‌کردم. حالا با سواد شدم حواسم پرت می‌شود. پس این آیه چیست؟ گفت: معلوم می‌شود اینهایی که در حوزه خواندی علم واقعی نبوده است. حضرت امیر فرمود: «ثمرة العلم العبودية» علم این است که حاج احمد آقا می‌گفت: امام اول اشک‌هایش را با دستمال کاغذی پاک می‌کرد. یک مدتی گذشت دستمال کاغذی کافی نبود. با پارچه پاک می‌کرد. اواخر عمر با حوله اشک‌هایش را پاک می‌کرد. خروجی درسهایی که ما می‌خوانیم چیست؟ حتی سؤال‌های مذهبی خیلی چیزهایش به درد نمی‌خورد. سؤال باید چهار تا مشکل را حل کند. یا یک واجب باشد، یا مستحب باشد. یا باید مشکل جامعه را حل کند، یا مشکل فرد را حل کند.
در حرم حضرت معصومه بودم، سه امام در مورد زیارت حضرت معصومه صحبت کردند. امام کاظم فرمود: «فداها أبوها» امام کاظم فدای این دختر شود. سؤالات زیادی را در خانه امام کاظم آوردند، حضرت خانه نبود. حضرت معصومه گفت: بدهید من جواب دهم. مردم گفتند: یک دختر که نمی‌تواند جواب مسائل علمی را بدهد. نامه‌ها را گرفت و به خانه برد و به همه سؤالات جواب داد، مردم هم گرفتند و شک داشتند جواب درست است یا نه. در راه که برگشتند امام کاظم را دیدند. گفتند: شما خانه نبودی حضرت معصومه جواب داد. حضرت نامه‌ها را گرفت و در کوچه امام کاظم یکی یکی دید. فرمود: من فدای این دختر بشوم! در حرم حضرت معصومه بودم یک کسی گفت:. آقای قرائتی امام زمان زن و بچه هم دارد؟ گفتم: واجب است بدانی؟ گفت: نه، مستحب است بدانی؟ گفت: نه. گفتم: الآن مشکل جامعه ما خانم امام زمان است؟ گفت: نه. گفتم: شخص شما با خانم ایشان مسأله‌ای داری؟ گفت: نه. گفتم: سؤالی کردی که نه واجب بود، نه مستحب بود، نه مشکل جامعه را حل کرد و نه مشکل فرد را. برای چه سؤال می‌کنی؟ باید از تابستان استفاده کنیم. قدیم مهمانی داشتند تا سی نفر مهمان را غذا می‌دادند. امروز سه نفر بیشتر مهمان بیاید رستوران می‌برند. بی حوصله شدند. بعد از رستوران بدتر شد، برویم ساندویچ بخوریم. بدتر شد، آبمیوه بخوریم. چون ساندویچ هم باید جوید دیگر حال جویدن نیست. یک هنری یاد بگیریم. طرح تحول هم شوخی است، ما طرح تحول نمی‌خواهیم، مرد تحول می‌خواهیم. آدم جسور می‌خواهیم. آیت الله شهید سعیدی که خدا رحمتشان کند، شب جمعه اول ماه رجب از تهران به مشهد زیارت امام رضا آمد. شب لیلة الرغائب، یکی از دوستانش گفت: من قبل از انقلاب سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و روحانیون مهاجر و مستقر نبود. یکی از علمای مشهد طلبه‌ها را به دهات می‌فرستاد. گفت: آیت الله سعیدی، در یک روستا آخوند نداریم. گفت: والله من از تهران برای زیارت امام رضا آمدم. ولی اگر یک روستا آخوند ندارد، امام رضا حاضر است من در آن روستا بروم و یک مسأله و حدیث برای مردم بگویم. از کنار امام رضا حرم نرفته به روستا رفت. من چند تا آخوند این رقمی می‌خواهیم. دولت هم حواسش را جمع کند. دولتی‌ها کاری کنند مردم احساس کنند حالا که مشکل دارند دولتی‌ها هم کوتاه آمدند. دولت گفت ساعت شش تا دو بعداز ظهر ساعت کاری باشد. اگر می‌گویند: برق مصرف نکنید، خودش هم عمل کرد. خدا در قرآن می‌گوید: اگر خدا هم هستی می‌خواهی دستور بدهی، اول خودت عمل کن. گفتم: خدا می‌خواهد به ما دستور بدهد، مردم صلوات بفرستد. اول می‌گوید: خودم صلوات می‌فرستم. «إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» (احزاب/56) خدا و فرشته‌ها بر پیغمبر صلوات می‌فرستند، بعد می‌گوید: شما هم صلوات بفرستید. دولت باید خودش را سبک کند ما همه با هم باشیم. وقتی جرم ثابت شد من و من نکنند. مردم اگر دو تا آدم را ببینند، با آنها برخورد شد آرام می‌شوند. آیت الله العظمی گلپایگانی فرمود: اگر مردم ببینند دو تا قاضی هم شلاق خورد ایمانشان به نظام سفت می‌شود. اگر مردم ببینند دو تا قاضی خلاف کردند و شلاق خوردند، قصه جدی است.
شریعتی: امروز صفحه 384 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه نمل در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. امروز سالروز رحلت مرحوم حاج آقای مهندسی هم هست. انشاءالله خداوند رحمتشان بکند و مهمان سفره سید الشهداء(ع) باشند. «وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ «77» إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ «78» فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ «79» إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ «80» وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ «81» وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ «82» وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ «83» حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «84» وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ «85» أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «86» وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ «87» وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ «88» ترجمه : و البتّه كه آن (قرآن) براى اهل ايمان، مايهى رحمت و هدايت است. بدون شك، پروردگار تو با حكم خود ميانشان داورى خواهد كرد و او صاحب قدرت و آگاه است. پس بر خداوند توكّل كن (و بدان) كه تو بر حقّ آشكار هستى. بىشك، نمىتوانى دعوت خود را به گوش مردگان برسانى، ونمىتوانى كران را آنگاه كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند، فراخوانى (و حقيقت را به آنان بفهمانى). تو هدايت كننده كوران از گمراهيشان نيستى؛ تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه به آيات ما ايمان آوردهاند و در برابر حقّ تسليم هستند. و هرگاه سخن (و وعدهى عذاب الهى) بر مردم حتمى شود، جنبندهاى را براى آنان از زمين بيرون آوريم تا با مردم سخن گويد، كه همانا مردم آيات ما را باور نمىكردند. و (ياد كن) روزى كه از هر امّتى گروهى از كسانى كه آيات ما را انكار مىكنند محشور مىكنيم، پس آنان از پراكنده شدن منع مىشوند. چون گردآيند، (خداوند) مىفرمايد: آيا آيات مرا دروغ انگاشتيد و حال آن كه به آنها احاطهى علمى نداشتيد، آيا شما (در طول حيات جز تكذيب) چه مىكرديد؟ و به خاطر ظلمى كه كردند، حكم (عذاب) بر آنان مقرر گرديد، پس آنها حرفى نمىزنند (و سخنى ندارند كه بگويند). آيا نديدند كه ما شب را قرار داديم تا در آن آرام گيرند و روز را روشنى بخش ساختيم؟ (تا در آن براى معاش خود تلاش كنند) حتماً در اين امر براى كسانى كه ايمان دارند عبرتهايى است. و (ياد كن) روزى كه در صور دميده شود، پس هركه در آسمانها وهركه در زمين است به هراس افتد، مگر آن كس كه خدا بخواهد وهمگى خاضعانه نزد او آيند. و كوهها را مىبينى و مىپندارى كه بىحركتند، در حالى كه آنها همچون ابر در حركتند. (اين) صنعت (ماهرانه) خداست كه هر چيزى را با دقّت ساخته است، او به هرچه انجام مىدهيد آگاه است.
شریعتی: نکات پایانی را بفرمایید و انشاءالله دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای قرائتی: قرآن می‌گوید: یک سری از سیلی‌هایی که می‌خورید برای گناهانی است که می‌کنید. «اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم، تنزل البلاء» یک مقداری گناه زیاد شده است. خواهرم، این حجابی که اسلام می‌گوید، چند گرم است؟ زنان بی حجاب لباس دارند اما یک مقدار لباسشان کوتاه است، یک مقدار هم نازک است. یعنی لباس یک خانم بد حجاب و خوب حجاب شاید نیم کیلو فرق دارد. نماز چند دقیقه طول می‌کشد؟ می‌گفت: من با خدا فارسی حرف می‌زنم. گفتم: فارسی حرف بزن منتهی شبانه روز 24 ساعت است، 24 ساعت، 48 تا نیم ساعت است. نیم ساعتش را گفته عربی حرف بزن. 47 تا نیم ساعتش را به هر زبانی خواستی با خدا حرف بزن. پانزده کیلو گندم برای تو، از این پانزده کیلو یک کیلو برای خدا نیست. خورشید و باد و باران و زمین سهم نداشت؟ ما بی انصافی می‌کنیم. خیلی کم گذاشتیم. با هرکس حرف می‌زنیم حواس ما جمع است. نکند ما گناهانی می‌کنیم، خلاف‌هایی می‌کنیم که این خلاف باعث می‌شود چوب بخوریم. حدیث داریم اگر ده مرتبه یا رب بگوییم، خدا می‌گوید: چه می‌خواهی؟ لبیک! خدایا همه مشکلات نظام ما را حل کن. مشکلات امنیتی، مرزی، فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، سیاسی را حل کن. خدایا دنیا نگاه می‌کنند که جمهوری اسلامی چه سرنوشتی دارد، ما را دشمن شاد نکن. هر گناهی باعث شد سیلی بخوریم ببخش و هر عیبی که باعث شد سیلی بخوریم را برطرف بفرما. شریعتی: چهارشنبه آینده که سالروز ولادت امام رضا(ع) هست از مشهد مقدس به شما سلام خواهیم کرد. امروز سالروز ارتحال مرحوم حاج آقای مهندسی هست، مراسم سالگرد ایشان در جوار حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(س) در روز جمعه از ساعت 30/10 تا 30/11 در مقبره ایشان در جوار مرقد شهید مفتح برگزار می‌شود. از حاج آقای قرائتی تقدیر و تشکر ویژه می‌کنم که امروز با آمدنشان ما را خیلی خوشحال کردند. دارد دل ما راه نجاتی دیگر *** در مشهد و در قم عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات *** بر شاه خراسان صلواتی دیگر «والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
97-4-27-حجت الاسلام قرائتی.mp3
12.5M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_قرائتی 📚 با موضوع : وظیفه همگانی در برابر مسائل روز جامعه 🗓 چهارشنبه بیست و هفتم تیر ماه 🗂 حجم : ۱۱.۹ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #یاد_مرگ - #احتضار ⬅️ بازپخش 19-04-90 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_عالی 🗓 تاريخ پخش : بیست و هشتم تیر ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا کارشناس : حجت الاسلام والمسلمین عالی موضوع برنامه : احتضار تاریخ پخش : 28-04-97 (بازپخش 19-04-90) از باغ می برند چراغانیت کنند تا کاج جشن های زمستانیت کنند، پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند، ای گل گمان نکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند، یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند، یک نقطه بیش بین فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند، آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند
سوال – گفتید که بر بالین فرد محتضر دعای عدیله خوانده شود. دعای عدیله حاوی چه مضامینی است؟ پاسخ – این دعا توصیه شده که وقتی فرد در صحت و سلامتی است خوانده بشود و فرد یک دوره با خلوص اعتقاداتش را مرور بکند و این دعا را بعنوان امانت به خدا بسپارد که در هنگام سختی پروردگار آنرا به او برگرداند. همچنین خواند این دعا را بر بالین محتضر سفارش شده است که بخوانید بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و دنبال بکند. این دعا در مفاتیح قبل از دعای جوشن کبیر است. کلمه ی عدیله به معنی عدول از حق به باطل است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد این دعا خوانده می شود. یعنی این دعا مانع ازعدول به سمت باطل بشود. این دعا با شهادت به وحدانیت خدا آغاز می شود. خود خدا به وحدانیت خودش شهادت می دهد و خدا شهادت می دهد که معبودی جز خودش نیست و صاحبان خرد و علم و کسانی که با معرفت هستند. دین مقبول نزد خدا اسلام است. اقرار می کنیم به اینکه خدایا من بنده ای هستم که در مقابل الطاف بیکران تو مقصر هستم و کوتاهی کرده ام. من هم به وحدانیت خدا شهادت می دهم همانطور که ملائکه شهادت دادند. خدایی که دارای کرم واحسان است. صفات خدا را می شماریم تا آخر. خدایی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است. مگر ما کاری بکنیم که غضب خدا را به دنبال داشته باشیم. خدا در ابتدا با غضب شروع نمی کند. صفت اصلی خدا رحمت است و غضب خدا به تبع اعمال صورت می گیرد که آن هم برای تادیب است نه برای انتقامجویی. هرکسی که طالب خدا باشد او را از دست نمی دهد و این طور نیست که نتواند به آن برسد. خدایی که موانع تکلیف را برطرف کرد و راه را برای همه مساوی قرار داد و راه را آسان کرد تا همه تکالیف الهی را انجام بدهند و راه ترک حرام را آسان کرد و گمان نکنیم که این راه سخت است و نمی شود. تکلیفی که خدا خواسته حتما شدنی است. تکلیفی را خدا نفرستاد مگر اینکه قبلا طاقت و توانش را در انسان ایجاد کرده است. چیزی که انسان طاقت و توانش را ندارد خدا از او نمی خواهد. بعد در این دعا به بعثت انبیاء اشاره می کند. انبیاء و اولیاءالهی را فرستاد تا عدل الهی را محقق بکنند و نعمت های خدا را برای بندگان اظهار بکنند. ما را از امت پیامبر قرار داد از بهترین امت و جانشینان پیامبر. ایمان به پیامبر اکرم و قرآن داریم که بر او نازل شده است. ایمان به وصی او که در روز غدیر پیامبر او را نصب کرد داریم. پیامبر اشاره کرد که این علی وصی و جانشین من است. بعد یکی یکی ائمه را اسم می برد تا امام زمان که ما انتظارش را می کشیم. با بودن او دنیا برقرار است به برکت او هست که آسمان و زمین روزی می خورند.بواسطه ی او هست که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از اینکه زمین از طلم و جور پر شده باشد. کلام شان بر من حجت است و تبعیت از آنها بر من واجب است. دوست آنها لازم و حتمی است. پیروی از آنها نجات بخش است و مخالفت با آنها هلاک کننده است. سوال قبر حق است برانگیخته شدن از قبور حق است. بعد یک دوره اعتقادات مرور می شود. مردم توجه کنند که همه ی دعاها و از جمله این دعا را با توجه بخوانند. ما نباید فقط این دعا را قرائت بکنیم بلکه باید به مضامین آن توجه بکنیم. من این اعتقاداتم را به ودیعه گذاشته ام و تو بهترین امانتدار هستی. خودت به ما امر کردی که امانت را برگردانیم. در هنگام مرگ این اعتقادات را به من برگردان. مرحوم حائری می گفتند که در کنار آیت الله حجت که از مراجع تقلید در زمان آیت الله بروجردی بودند دوبار دعای عدیله را خواندیم. ایشانبا اینکه به بالشتی تکیه داده بود با خلوص نیتی این کلمات را می گفت و وقتی به کلمه ی علی می رسیدیم، این اعتقاداتش را مرور می کرد. بعد که این دعا تمام شد و آنرا به خدا ودیعه سپرد، چون ایشان بیمار بود مقداری آب با تربت خوردند و گفت که آخرین توشه ی من تربت اباعبدالله است.
سوال – در مورد قبر و وحشت آن توضیحاتی بدهید. پاسخ – مسئله ی قبر و ورود به قبر برای هر کسی ترسناک است. بعد از قبض روح و توفی شخص که شخص میت شد، اولین عالم آخرتی قبر است. پیامبر فرمود: اگر کسی از این منزل بتواند خلاص بشود و نجات پیدا کند مراحل بعدی راحتتر است. اما اگر نتوانست از این منزل خلاص بشود معلوم نیست که مراحل بعدی راحتتر باشد. اگر در دنیا پرونده اش به نوعی بوده که آمادگی هایی کسب کرده و در این منزل او راحت است و مشکلی برایش پیش نیامده دلیلی ندارد که در مراحل بعدی مشکل خاصی برایش پیش بیاید. در عالم قبر این منزل به منرل باید طی بشود و زمانش در مورد افراد مختلف فرق می کند. بعضی ها هستند که در دنیا بقدری برای خودشان آمادگی کسب کرده اند و بقدری تعلقات شان را رها کرده اند که این افراد منازل را به سرعت طی می کنند. به تعبیری این منازل را در دنیا طی کرده اند. پیامبر فرمودند: قبل از اینکه شما را ببرند خودتان بروید. ائمه و اولیاء الهی که در مراحلی را از کمال روح طی کرده اند ( عالم قبر طی کمالات روح است ) بعد از مرگ در کلاسی هستند که تا آنجا رفته بودند. این افراد کلاس های ابتدایی را گذرانده اند. پس گذراندن راهها متفاوت است. یکی اینها را در دنیا رد کرده است یا یک کسی دیرتر اینها را رد می کند. این منزل که اولین منزل آخرت است مرحله ی سختی است. در تشییه جنازه ای امام کاظم (ع) حضور داشتند. وقتی شخص را در قبر گذاشتند امام درکنار قبر نشست و فرمود: دنیایی که آخرش با یک کفن ساده، یک قبر کوچک و دست خالی ختم می شود شایسته است که انسان از اول به آن دل نبندد. آخرتی که اولش از اینجا شروع می شود را باید جدی گرفت. امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه اشک می ریزد و می گوید که من گریه برای مرگ خودم، برای تاریکی قبر و تنگی قبر گریه می کنم. ترسی که این اولیاء الهی با آن پاکی وصفا داشتند یک ترس مقدسی بود که همه باید آن ترس را داشته باشند. این ترس از روی معرفت و ایمان است. از روی این است که آنها متوجه هستند که دارند کجا می روند. با اینکه اینها تمام اعمال شان کار صالح و خیر بود اما تکیه به اعمال نداشتند و تکیه شان به خداوند بود. آنها خجل بودند از اینکه اعمالشان را اسم ببرند. چگونه سر زخجالت برآورم بر دوست که خدمتی بسزا بر نیامد ازدستم. بعضی مواقع ما با دو تا عمل کوچک از خدا طلبکار می شویم و گله می کنیم و چرا های زیادی داریم. در حالیکه بیشتر مشکل آنها هم تقصیر خودمان است. گاهی آنها مشکل اجتماعی است ولی ما آنرا به خدا نسبت می دهیم.