eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
مالک اشتر فرمانده لشگر علی بن ابی طالب(ع) شخصیت برجسته‌ای است. داشت می‌رفت یک آدم نفهمی میوه گندیده‌ای را به صورت او زد. مالک اشتر توجه نکردند. راهش را ادامه داد. او نمی‌دانست مالک اشتر است و فرمانده علی(ع) است. به او گفتند: او مالک اشتر است! ترسید و آمد عذرخواهی کند. مالک به مسجد رفت و مشغول نماز شد. نمازش که تمام شد آمد به دست و پای او افتاد و عذرخواهی کرد. مالک اشتر فرمود: به خدا قسم من وارد مسجد نشدم و نماز نخواندم الا اینکه بعد از نماز برای تو طلب مغفرت کنم که خدا تو را از این جهل و نفهمی نجات بدهد. همین مغز ذکر و عبادت است. امیرالمؤمنین(ع) غلامی داشتند، دراز کشیده بود و بیدار بود. حضرت او را صدا زدند. چند بار حضرت او را صدا زدند و کار واجب داشتند. جواب نمی‌داد با اینکه بیدار بود. حضرت هم امام او و هم مالک او بود. بعد از چند بار که صدایش زدند بالای سر او رفتند و فرمودند: من تو را صدا زدم، شنیدی؟ گفت: بله شنیدم. فرمودند: چرا جواب ندادی؟ گفت: خواستم شما را عصبانی کنم. گفت: تیغ حلمت جان ما را چاک کرد *** آب علمت جان ما را پاک کرد راز بگشا ای علی مرتضی *** ای پس از سوء القضا حسن القضاء باور کنید اینها از کشتن عمر بن عبدود مهمتر است، چون اول نفسش را کشته است. این مَنیت را خرد کرده است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: من هم به غضب می‌آورم آن کسی که زیر پوست تو رفته و تو را وادار کرده مرا به خشم بیاوری که شیطان باشد! چون شیطان بعضی مواقع زورش به طرف نمی‌رسد، می‌رود اطرافیان را تحریک می‌کند که او را به عصبانیت در آورند. فرمودند: من تو را بخشیدم در راه خدا آزادت کردم که بینی شیطان به خاک مالیده شود. جایی که آدم می‌تواند انتقام بگیرد، می‌تواند خیلی کارها بکند و قدرت دارد. اینها خیلی مهم است. پیغمبر ما فرمود: آن کسی که می‌تواند غضبش را اجرا بکند، ولی خشمش را فرو ببرد و کظم غیظ کند، خدا روز قیامت قلب او را مالامال از رضایت و خشنودی قرار می‌دهد که کاملاً از او راضی باشد.
یک روایت قشنگی است که حضرت عیسی(ع) در پاسخ به حواریون بیان کردند که بدترین چیزها در عالم چیست؟ فرمود: غضب خداست. خداوند که ارحم الراحمین است به بنده‌ای خشم کند. گفتند: از غضب خدا ما چطور در امان باشیم؟ فرمود: هیچوقت به زیر مجموعه خودتان خشم نکنید. «وَ من كَفَّ فِيهِ شَرَّهُ كَفَ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَه» کسی که به زیر مجموعه‌اش و دیگران خشم نکند، خدا هم ضمانت می‌کند به او خشم نکند. اگر ما برکات فرو بردن خشم را بدانیم و مضرات غضب را بدانیم جدی تصمیم می‌گیریم خودمان را کنترل کنیم. پس راه پیشگیری از غضب خدا این است که خودت به کسی غضب نکن و خدا هم قول می‌دهد هیچوقت غضب نکند. از حضرت عیسی سؤال کردند: مبدأ غضب چیست؟ از کجا شروع می‌شود؟ فرمود: تکبر و غرور و تحقیر کردن دیگران، یعنی ما خودمان را بالا می‌گیریم. من خودمان را بشکنیم. تا آدم من دارد از تعریف و تکذیب دیگران تکان می‌خورد. با تعریف دیگران چاق می‌شود و با تکذیبشان هم لاغر و اذیت می‌شود. راه دیگر غضب این است که در صحیفه هم حضرت به خدا پناه می‌برد از «سورة الغضب» پناهندگی به خدا، ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» با توجه به معنی‌اش. ذکر صلوات و یاد خدا، اختیارات دست خداست و در یک لحظه همه چیز را از تو می‌گیرد و هیچی نداری. فقر خودمان را ببینیم و پناهندگی به خدا می‌تواند ما را خیلی آرام کند. یک راه دیگر اینکه حساسیت‌مان را کم کنیم. مثلاً به خانمی بگویند: خوشگل نیستی ناراحت می‌شود. بگویی: لباست زیبا نیست، ناراحت می‌شود. روی حرف مردم بعضی حساس هستند. باید این حساسیت را از بین برد. موقعیت‌مان را عوض کنیم. وضو بگیریم، نماز بخوانیم، کمی آب بخوریم. آقایی می‌گفت: هروقت عصبانی می‌شوم جلوی آینه می‌روم و با دیدن چهره‌ام خجالت می‌کشم. برکاتی که خدا در حلم و فرو بردن خشم قرار داده است. این حدیث خیلی زیباست «وَجَبَتْ مَحَبَّةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ أُغْضِبَ فَحَلُمَ» همه آرزوی ما این است که محبوب خدا باشیم. محبوب همه امامان و همه بنده‌ها باشیم. حدیث داریم خدا یکی را که دوست دارد، تکویناً اعلام می‌شود او را دوست بدارید. تمام فرشته‌ها و مؤمنین نمی‌توانند دوستش نداشته باشند. همه خوب‌های عالم دوستش دارند. چه کنیم خدا ما را دوست بدارد؟ من خدا را دوست بدارم مهم نیست، او مرا دوست بدارد مهم است. پیغمبر ما می‌فرماید: واجب است «وَجَبَتْ مَحَبَّةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ أُغْضِبَ فَحَلُمَ» خیلی‌ها از ما می‌پرسند: چه کنیم آدم شویم؟ بالاترین سیر و سلوک این است که من را بشکنی و اخلاقت را درست کنی. اگر اخلاقت درست نشود شب و روز هم عبادت کنی به جهنم می‌روی. اما اگر اخلاقت خوب باشد امام صادق(ع) فرمود: خدا تمام گناهانت را پاک می‌کند و می‌بخشد و ثواب کسی که شب تا صبح عبادت می‌کند و روزها روزه می‌گیرد و خط مقدم جبهه دفاع می‌کند را به او می‌دهند. مشکل جامعه ما اخلاق است. اخلاق در خانواده، اخلاق در جامعه، اخلاق در سیاست، اخلاق در اقتصاد! اینکه مال هشتاد میلیون را تلف کنیم، بخاطر بی اخلاقی است. پیغمبر ما آمدند اخلاق جامعه را اصلاح کنند. کسی که خشمش را فرو برد محبوب خدا می‌شود. حدیث داریم «کسی که نرم خو باشد واجب است که دیگران او را دوست بدارند.» حدیث آخر هم پیامبر فرمود: «کاد الحلیم أن یکونَ نبیا» ما دو تا پیغمبر داریم یک پیغمبر رسمی 124 هزار نفر، پیغمبرهای غیر رسمی در افق انبیاء هستند با اینها همنشین هستند، در همان درجه افق هستند و با اینها هستند. آنهایی هستند که صفات انبیاء در آنها تجلی پیدا کرده است. می‌فرماید: آدم حلیم و صبور در افق انبیاء است. برکاتی که برای حسن خلق و حلم و صبوری و فرو بردن خشم هست، آدم بازنگری کند و درکاتی که برای جهنم و خشم غضب گفتند، خیلی باید جدی گرفت. یکی از عواملی که مؤثر است اینکه خودمان را جریمه کنیم. مرحوم آقای بروجردی نذر می‌کردند. بعضی سه روز روزه، یا اینکه پول بدهند مثلاً هروقت عصبانی شد ده هزار تومان به فقیر بدهد. پنج هزار تومان بدهد. با این روش کنترل می‌شود.
شریعتی: امروز صفحه 396 قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه قصص و آیات ابتدایی سوره مبارکه عنکبوت را تلاوت خواهیم کرد. «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «85» وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ «86» وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «87» وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «88» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4» مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5» وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «6» ترجمه : همانا آن كس كه قرآن را (بر تو نازل و عمل به آن را) بر تو واجب كرد، قطعاً تو را به وعدهگاه (و زادگاهت) باز خواهد گردانيد. بگو: پروردگارم آگاهتر است كه چه كسى هدايت آورده وچه كسى در گمراهى آشكار است. و تو اميد نداشتى كه (اين) كتاب (آسمانى) به تو القا گردد، (و اين نزول نبود،) مگر رحمتى از سوى پروردگارت، پس (به شكرانهى آن) هرگز پشتيبان كافران مباش. و (به هوش باش) پس از آنكه آيات الهى به سوى تو نازل گرديد، (وسوسهها و تهديدات كفّار) تو را (از تبليغ و عمل به آن) باز ندارد و (همچنان ديگران را) بهسوى پروردگارت دعوت كن و هرگز از مشركان مباش. و (هرگز) معبود ديگرى را با «اللّه» مخوان كه معبودى جز او نيست. همه چيز جز وجه او نابود است، حُكم (و حاكميّت، تنها) از آن اوست، و همه به سوى او بازگردانده مىشويد. به نام خداوند بخشندهى مهربان. الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مىشوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟! در حالى كه بدون ترديد كسانى را كه پيش از ايشان بودند آزموديم تا خداوند كسانى را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگويان را (نيز) معلوم نمايد. آيا كسانى كه كارهاى بد انجام مىدهند، پنداشتهاند كه بر ما پيشى خواهند گرفت (و از كيفر ما خواهند گريخت)؟ چه بد داورى مىكنند. آن كس كه به ديدار خداوند اميد دارد (مىداند كه) بى شك اجلى كه خداوند تعيين كرده آمدنى است؛ و اوست شنواى دانا. وهركس تلاش كند پس براى خود مىكوشد، زيرا خداوند از جهانيان بىنياز است.
شریعتی: از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بگویند و بعد هم نکات پایانی شما را خواهیم شنید. این هفته در برنامه از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یاد می‌کنیم. حاج آقای فرحزاد: دو روایت داریم چه کسانی به پیامبر خیلی نزدیک هستند؟ «أقربکم منی مجلساً یوم القیامه احسنکم اخلاقاً» هرکسی که خوش اخلاق‌تر است و حلیم و صبورتر است به پیغمبر نزدیک‌تر است. با پیامبر محشور می‌شود. دوم «اولی الناس بی یوم القیامه اکثرکم علی صلاة فی الدنیا» آنهایی که با دل و جان و محبت و زیاد صلوات بر محمد و آل محمد می‌فرستند. اینها به پیامبر خیلی نزدیک هستند.
شیخ عبدالکریم حائری یک شخصیت فوق العاده‌ای بودند که امام(ره) از شاگردان ایشان بودند و فرمودند: ایشان پانزده سال زعامت و مرجعیت شیعه را به دوش داشتند، از ویژگی‌های ایشان این بود که واقعاً عاشق دلباخته اهل‌بیت خصوصاً آقا أباعبدالله(ع) بودند. آیت الله اراکی نقل کردند که ایشان پایان عمرشان خواب می‌بینند که سه روز دیگر از دنیا می‌روند، بعد از سه روز هم پنجشنبه‌ای بوده ایشان از دنیا می‌رود ولی یکباره برمی‌گردد. ایشان فرمودند: من موقع مردن به امام حسین پناهنده شدم و از حضرت خواستم که من برای رفتن آخرت واهمه ندارم ولی دوست دارم به دین شما خدمتی کنم و بعد از دنیا بروم. می‌بیند فرشته‌ای از طرف امام حسین آمد به ملک الموت امر کرد که ایشان را عقب بیاندازید و مهلت بدهید. می‌گوید: من به برکت امام حسین عمر دوباره گرفتم. ایشان می‌آیند و حوزه علمیه قم را بنا می‌کنند. تنها درسی که قبل از شروع درس در طول سال یک توسل و روضه‌خوانی می‌شده، درس حاج شیخ عبدالکریم حائری بوده است. پای این درس حضرت امام، آیت الله مرعشی گلپایگانی، بهاءالدینی و اراکی درست شدند. افتخار ایشان رسیدگی به فقرا بود. بیمارستان تأسیس کرده بودند. حضرت امام در کتاب اربعین می‌فرماید: گاهی شب‌ها بدون عمامه و عبا می‌رفتند به فقرا سرکشی می‌کردند و به آنها احسان می‌کردند. می‌گوید: امید من روز قیامت با خدمت کردن به فقر و مستضعفین است. هرچه بتوانیم فرهنگ خدمت کردن را زنده کنیم. بخاطر اهل‌بیت و بخاطر خدا با مستأجرین راه بیاییم. رحم کنیم، اگر رحم کنیم خدا بلاشک از جای دیگر جبران می‌کند و برکاتش را چند برابر می‌کند. شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای فرحزاد: خدایا تو را قسم می‌دهیم به حق حمد و آل محمد، مریض‌های روحی و جسمی شفای عاجل عنایت بفرما. به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک و ما را جزء بهترین یارانش قرار بده. خدایا به حق محمد و آل محمد رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها، آنهایی که همسر ندارند، شغل ندارند، مسکن ندارند، فرزند ندارند، به همه مرحمت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسین. شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد 📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام (شرح دعای هشتم) 🗓 دوشنبه هشتم مرداد ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #اهمیت_حفظ_آبروی_مردم 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_حسینی_قمی 🗓 تاريخ پخش : نهم مرداد ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : اهمیت حفظ آبروی مردم كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی تاريخ پخش : 09- 05-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین مباد سفره رنگینتان کپک بزند *** خلاف میل شما چرخکی فلک بزند به پاسبان محل بسپرید نگذارد *** گرسنه‌ای سر این کوچه نی لبک بزند شما به پاکی ایمان خویش شک نکنید *** درخت دین جماعت اگر شَتک بزند شما به سایه‌ی باغات خویش خوش باشید *** اگرچه باز گلویی دم از فدک بزند رها کنید علی را که مثل هر شب خویش *** به زخم کهنه و نان جویش نمک بزند امیر قافله گیرم که عزم جنگ کند *** نشسته‌اند سواران که را محک بزند شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین و گرانقدرمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان رادیو قرآن دارم. خدا را سپاسگزاریم در محضر نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) هستیم. بعد از تلاوت قرآن هم اشاره‌ای خواهیم داشت به بحث هفته گذشته نسبت به مراعات حال مستأجرین و پیام‌هایی که بیننده‌های عزیز داشتند. شریعتی: امروز هم مهمان سفره ناب نهج‌البلاغه شریف هستیم و نکات ناب حاج آقای حسینی را می‌شنویم. حاج آقای حسینی قمی: بسم الله الرحمن الرحیم، نامه 53 نهج‌البلاغه نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر است که معروف است به عهدنامه حضرت. «وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ» مالک! با کدام یک از مردم باید فاصله بگیری. همه جا حضرت سفارش می‌کردند که ملک اشتر باید با مردم مراوده و تعامل داشته باشد ولی با یک دسته از مردم فاصله بگیر. «أبعد رَعیَّتِک» بیشترین فاصله را با کدام دسته، و عجیب‌ترین «وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ» با کدام دسته باید دشمنی داشته باشی؟ شما دائم می‌فرمودی استاندار با مردم رفیق باشد، کنار هم باشند و به درد مردم برسند. «أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ» آنهایی که بیشتر دنبال عیوب مردم می‌روند. اگر در بین مردم کسانی بودند که می‌گردند عیوب مردم را پیدا کنند، تو از اینها دوری کن. بیشترین دشمنی تو با اینها باشد. چرا؟ «فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً» بالاخره مردم اشکالاتی دارند. ولی «الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا» والی از همه سزاوارتر است به اینکه عیوب مردم را بپوشاند. رسانه ملی، استاندار، فرماندار، حاکم، شما بپوشانید عیوب مردم را. «فَلا تَكْشِفَنَّ» فاصله ما با مرام علوی خیلی زیاد است. «عَمَّا غَابَ عَنْكَ» هرچه خدا پنهان کرده، پرده را کنار نزن و سراغ عیوب مردم نرو! «فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا» من متن نهج‌البلاغه را ترجمه می‌کنم. «فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ» وظیفه تو ای مالک عیوبی است که آشکار شده، اصلاحش کن. دستگیری و هدایت کن. «وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ» عیبی هم ک مخفی است، خدا باید حکم کند. «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ» بپوشان عیوب مردم را تا جایی که می‌توانی. اگر این کار را کردی خدا عیوب تو را می‌پوشاند. «مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ» بپوشان که خدا بپوشاند. «أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَهَ كُلِّ حِقْدٍ» همه کینه‌ها را کنار بزن و باز کن. نگذار کینه‌ای باقی بماند. وظیفه حاکم دینی این است. قدرت فقط دست استاندار و رئیس جمهور و فرماندار نیست. ممکن است بنده قدرتم در فضای مجازی خودم باشد. می‌توانم به این طریق داد بزنم. فرمودند: «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ» این کدام امیرالمؤمنین است؟ همان امیرالمؤمنینی است که در بحث قبلی گفتیم: «وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ» (نهجالبلاغه، نامه 53) بازرس ویژه بفرست که چشم‌های تو باشند. همان امیر مؤمنان در همان نامه به همان استاندار می‌فرماید: «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ» بپوشان! «وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ» برای مسائل مالی است، برای مسائل اقتصادی و حکومتی و اجتماعی است و حتماً باید مأمورین ویژه داشته باشی. نگفتیم: بزرگترین جرم در حکومت علوی چیست؟ مفاسد اقتصادی است. حضرت چهارده دستور دادند که شنیدم در اهواز یک کسی که مأمور مسائل مالی بازار بوده خلافی کرده است، چهارده مجازات دارد. آبرویش را ببر، تازیانه بزن. زندان ببر، با کسی ارتباط نداشته باشد. همان امیرمؤمنانی که در مسائل اجتماعی اینقدر تند دستور می‌دهد در مسائل شخصی، خصوصی، خانوادگی، اخلاقی، بین خود و خدا می‌فرماید: «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ» عیوب مردم را بپوشان.
«أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَهَ كُلِّ حِقْدٍ» نگذار در جامعه کینه‌ای بماند. «وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ» اسباب دشمنی را از بین ببر و کاری نکن که مردم با مسئولین، مسئولین با مردم، مردم بین خودشان کینه و دشمنی و عداوت داشته باشند. «وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ» اگر چیزی برایت روشن نیست، تغابَ، خودت را به ندیدن بزن. «وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ» ساع یعنی سخن‌چین، عجله نکنی کسی آمد سخن‌چینی کرد. «فَإِنَّ السَّاعِىَ غَاشٌّ» سخن‌چین خائن است. «وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ» ولو قیافه خیرخواه به خود بگیرد! در حالات امام(ره) می‌دیدم، یکی از اساتید حوزه نوشتند: من خدمت امام رسیدم. از امام سؤال کردم که نظر شما در مورد فلانی، یکی از سیاسیون پنجاه سال پیش، چیست؟ امام دستشان را تکان دادند و فرمودند: نه! یعنی نظر موافقی با او ندارم. بعد بلافاصله فرمودند: نمی‌دانم! اصلاح کردند. گذشت، سه روز بعد دوباره خدمت امام رفتند، گویا امام این سه روز چشم انتظار من بودند. تا رسیدم فرمودند: فلانی آن حرفی که آن روز زدم، همان نمی‌دانم درست است! اگر شما گفتی عباس من ده میلیون است، در حالی که عبای من بیست هزار تومان هم ارزش ندارد، همه جا این خبر را پخش کردی، من کجا دنبال افرادی بروم که یکی یکی حرف تو را دیدند و خواندند؟ شریعتی: همه ما صاحب یک رسانه هستیم. آیا اساساً ما حق قضاوت کردن در مورد دیگران را داریم؟ حاج آقای حسینی قمی: شما بخواهی در مورد زندگی من، ماشین و خانه من قضاوت بکنی. من قسم جلاله می‌خورم برای شما که این عبای من قیمتی نیست. همه می‌توانند همینطور از خودشان دفاع کنند. صدای همه آنهایی که می‌خواهند دفاع کنند می‌رسد. یکوقتی دیدن یکی از دوستان رفتم. گفتم: برادرت چطور است؟ گفت: مگر خبر نداری؟ گفتم: نه! گفت: مدتی است جرمی مرتکب شده و زندان است. گفتم: تو که متدین هستی چرا گفتی برادرت زندان است و آبرویش را بردی؟ گفت: شما پرسیدی. تقیه و دروغ مصلحت آمیز همین‌جاست. بگو: مسافرت است. یکوقت قاضی می‌گوید: بخشی از مجازات این زندانی این است که اعلام شود. یادم هست یک قاضی گفت: فلانی را محکوم کردیم. گفتم: شما که خیلی مواظب هستید. چرا اسم بردید؟ گفت: من این را بخشی از مجازات او در نظر گرفتم.
شریعتی: در مورد مفاسد اقتصادی چطور؟ یعنی اگر ما از شخصی مفسده‌ای دیدیم و دارد در روند اقتصاد کشور اختلال ایجاد می‌کند، سکوت کنیم؟ حاج آقای حسینی قمی: آنچه درد دل ما و همه مردم هست این است که متأسفانه آنجا کاری ندارند. حضرت در مورد مسائل مالی اهواز به استاندارشان چه نوشتند؟ فرمودند: معطل نکن، او را در بازار بگردان، هرکسی شهادت مالی علیه او داد، بلافاصله یک قسم و یک شاهد، همانجا رأی صادر کن. اگر برای ما ثابت شد، سراغ مراجع قضایی برویم. گله ما از مراجع قضایی است. از اطاله دادرسی‌ها هست. امیرالمؤمنین فرمود: بلافاصله یک شاهد، یک یمین. همانجا مال طرف را برگردان. ما در مسائل اقتصادی خیلی طول می‌دهیم. وقتی ثابت نشده حق نداریم افشا کنیم. شنیدن مجوز برای انتشار نیست. حضرت می‌فرماید: «إِنَّمَا يَنْبَغِي لاهْلِ الْعِصْمَةِ» فرمود: مگر تو نمی‌گویی آدم خوبی هستی؟ «وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلامَةِ» تو سالم هستی و مشکل اخلاقی نداری! «أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ» (نهج البلاغة، خطبه 140) رحم کن و دست دیگران را بگیر. «أَ مَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَيْهِ» خدا برای تو پرده پوشی نکرد؟ «مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عَابَهُ بِهِ» خدا گناهی از تو پرده پوشی کرد که گناه تو بزرگتر از گناهی است که از دیگران علنی می‌کنی؟ «وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ» چطور دیگران را سرزنش می‌کنی، خودت گرفتار آن گناه هستی. «فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ» من آن گناه را انجام ندادم و دارد در مورد دیگران افشاگری می‌کنم. «فَقَدْ عَصَي اللَّهَ فِيمَا سِوَاهُ» در گناهان دیگری که «مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ يَكُنْ عَصَاهُ فِي الْكَبِيرِ» حضرت قسم می‌خورد که اگر در گناه دیگری که از این بزرگتر است، تو معصیت نکردی، «وَ عَصَاهُ فِي الصَّغِيرِ لَجَرَاءَتُهُ» همین که جرأت داری آبروی مردم را ببری از همه بالاتر است. من یک اشتباهی کردم و تو باید دلسوزی و محبت و نصیحت می‌کردی و دست مرا می‌گرفتی. حضرت می‌فرماید: تو گناه بزرگتری انجام دادی اینکه پرده دری کردی. در کلمات حکمت آمیز، کلمه 190 نهج‌البلاغه است. حضرت می‌فرماید: «و أتي بجان» یک جانی مرتکب جرمی شد، باید حد الهی را برای او جاری می‌کردند. خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمدند. «و معه غوغاه» یک عده اوباش هم دور این آمده بودند. عده‌ای که دنبال این بودند که ببینند چه کسی تازیانه می‌خورد؟ چه کسی مشتش باز می‌شود؟ این عکس خانوادگی من در خانواده خودم بوده، فرض کنید یک جایی شما این عکس را پیدا کردید. من راضی هستم که شما عکس مرا با خانمم، مادرم، عروسم، در همه فضاهای مجازی منتشر کنید؟ به مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی گفته بودند: خانم شما می‌خواهد سفر کربلا برود. پاسپورت می‌خواهد! ایشان گفته بود برای پاسپورت باید عکس بگیریم و در گذرنامه بزنیم، نه نیازی نیست. برای چه عکس خانم من در پاسپورت برود؟ گفتند: ما یک راه حلی پیدا کردیم. عکس یک خانم دیگر را می‌گذاریم. فرمودند: نه، آن مأمور به نیت همسر من به این عکس نگاه می‌کند. باز هم نمی‌خواهم! آنوقت ما مجوز داریم عکس خانوادگی بنده را با همسرم و مادرم در جایی منتشر کنی که صدها میلیون ببینند؟ یک جانی را نزد حضرت آوردند که حد بزنند. «غوغاه» یعنی اوباش، یک عده اوباش همراه او آمده بودند. حضرت علی از قنبر سؤال کرد: چه خبر است؟ شلوغ است! گفتند: آن فرد را می‌خواهند حد بزنند و اینها هم آمدند تماشا کنند. سؤال: مگر تماشای کسی که حد می‌خورد اشکال دارد؟ در وسایل الشیعه مرحوم شیخ حر عاملی یک باب دارد «باب کراهة اجتماع الناس للنظر الی المحدود» کراهت دارد مردم جمع شوند برای اینکه کسی حد بخورد. حضرت در پاسخ قنبر فرمود: «فقال: لا مرحبا بوجوه لا تُري الا عند کل سَواه» زشت باد چهره‌هایی که در آن فقط شر آماده می‌شود. حضرت فرمود: اینها فضول مردم هستند. قنبر اینها را از من دور کن!
در حالات شیخ انصاری دیدم، که مرحوم شیخ انصاری درسش را تعطیل می‌کند. شاگردان می‌بینند آقا دو روزی نیامد. دو تا از شاگردان ایشان مرحوم سید علی آقا شوشتری که ایشان هم استاد اخلاق شیخ انصاری بود و شیخ انصاری هم استاد فقه و اصول ایشان بود. یکی دیگر از شاگردان ایشان مرحوم میرزای شیرازی بود. این دو بزرگوار خدمت شیخ می‌روند و می‌گویند: چرا درس را تعطیل کردید؟ ما گفتیم شما بیمار هستید. مرحوم شیخ می‌فرماید: تازگی یک جزوه‌ای دستم رسید، یک آقایی مباحث علمی گذشته مرا رد کرده است. اصلاً حرف مرا متوجه نشده و رد کرده است. فرمودند: متوجه نشده باشد. چرا شما درس را تعطیل کردید؟ فرمود: می‌ترسم من هم که می‌آیم آراء اساتید خودم را رد می‌کنم، مثل همین آقا باشم! شیخ انصاری به گریه می‌افتد. این دو بزرگوار می‌گویند: سر درس شما صدها مجتهد هستند. از آن کسی که می‌خواهی حرفش را رد کنی، شاگردان دفاع می‌کنند. شما نمی‌توانی به راحتی حرف دیگری را رد کنی، شیخ انصاری آنقدر مقام تقوای بالایی دارد، می‌گوید: نکند من حرف استاد خودم را رد کنم و مرادش را نفهمیدم و رد کردم! آنوقت ما به همین راحتی فهمیدیم. گاهی متأسفانه در بعضی مسائل خیلی تند می‌رویم. وقتی آدم وارد این میدان می‌شود همه حدود و شرعیات یادش می‌رود. در کافی مرحوم کلینی هست که فرمودند: سه دسته هستند که از همه روز قیامت به خدا نزدیکتر هستند. روزی که قدرت دست توست، الآن رسانه و فضای مجازی یک قدرت است. روزنامه یک قدرت است. فرمود: اگر قدرتی دست تو رسید و از دست کسی ناراحت شدی ظلم نکن. نگو: باید او را بکوبم و له کنم. در حالات مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) دیدم. از امام(ره) نقل شده است که مرحوم حاج آقا مصطفی به امام گفته بود: من از چه کسی تقلید کنم؟ اعلم کیست؟ ایشان فرموده بود: آقای بروجردی. امام به آقای بروجردی خیلی علاقه داشتند. مرحوم حاج آقا مصطفی به امام فرموده بود: تقلید دو ملاک دارد، اعلم اعدل! اعلمیت آقای بروجردی برای شما ثابت شده اما عدالت ایشان چطور؟ ایشان فرمود: آقای بروجردی وقتی عصبانی می‌شود از مرز الهی رد نمی‌شود! شاهدش این داستان است که ایشان به یک مناسبتی در مورد یکی از گروه‌های سیاسی یک موضع‌گیری کرده بودند. نصیحت کرده بودند، صحبت کرده بودند و خواسته بودند، پیام داده بودند و اثر نکرده بود. در مدرسه فیضیه در درسشان فرمودند: این کاری که اینها می‌کنند امام زمان راضی نیست. نفوذ آیت الله العظمی بروجری زیاد بود. این بنده خدایی که مخاطب آقای بروجردی بود، شب به خانه آمده بود. صاحبخانه حرف آقای بروجردی را شنیده بود. به این آقا گفته بود: امشب اثاثیه‌ات را بیرون ببر! منزل یکی از بستگان آیت الله العظمی بروجردی می‌آید و می‌گوید: قصه ما این است. بعد از صحبت آقا من بیرون شدم. من رفتم و زن و بچه‌ام را به شما سپردم! این صبح می‌آید و به آقا می‌گوید. آقای بروجردی فرمود: برو به صاحبخانه بگو تا امروز این زن و بچه مستأجر تو بودند، از امروز مستأجر من هستند! اول ماه به اول ماه اجاره‌ات را از من بگیر! من یک حرفی زدم برای خدا زدم. معنایش این نیست تا هرجا پیش بروم. مرحوم علامه مجلسی(ره) در مرآت العقول می‌فرماید: ما اولیای خدا و علمای گذشته را درک کردیم. عبادت را در نماز و روزه خلاصه نمی‌کردند. بندگی خدا و مسلمانی شما وقتی ثابت می‌شود که مواظب آبروی مردم باشید. نماز خواندی و روزه گرفتی و سفر حج بروی عبادت نیست، همه عبادت در این خلاصه نمی‌شود. اگر برای آبروی مردم توقف کردی، نشانه‌ی عبودیت است. شریعتی: انشاءالله خداوند توفیق عمل به این آموزه‌ها را به همه ما عنایت کند.
امروز صفحه 397 قرآن کریم، آیات 7 تا 14 سوره مبارکه عنکبوت را تلاوت خواهیم کرد. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ «7» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ «9» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ «10» وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12» وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ «13» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ «14» ترجمه : و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، قطعاً لغزشهاى آنان را مىپوشانيم، و بى شك بهتر از آنچه عمل مىكردهاند پاداششان مىدهيم. و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند، و اگر آن دو كوشيدند تا چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من سازى، از ايشان اطاعت مكن، سرانجامِ شما به سوى من است، پس شما را از (حقيقت) آنچه انجام مىداديد آگاه خواهم ساخت. و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بى شك آنان را در زمرهى شايستگان در مىآوريم. و برخى از مردم (به زبان) مىگويند: به خداوند ايمان آوردهايم، پس هرگاه در راه خدا آزار ببينند، اذيّت و آزار مردم را به عنوان عذاب خداوند قرار مىدهند، و اگر از جانب پروردگارت يارى و پيروزى رسد، با تأكيد مىگويند: ما با شما بوديم. آيا (نمىدانند كه هيچ كس از) خدا به آنچه در دلهاى جهانيان مىگذرد، آگاهتر نيست؟ و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مىشناسد، و منافقان را (نيز) مىشناسد. و كسانى كه كافر شدهاند، به كسانى كه ايمان آوردند گفتند: شما راه ما را پيروى كنيد، (اگر گناهى داشته باشد) ما گناهان شما را بر عهده مىگيريم. در حالى كه چيزى از گناهانشان را عهدهدار نيستند؛ قطعاً آنان دروغگويانند. بى شك آنان هم بار (خطاى) خودشان و (هم) بارهاى ديگر را با بار خود بر دوش خواهند كشيد، و مسلّماً در روز قيامت از آنچه به دروغ مىبافتند بازخواست خواهند شد. و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس در ميان آنان، هزار سال به استثناى پنجاه سال درنگ كرد، (ولى جز اندكى از مردم به سخن او گوش ندادند) پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى كه ستمگر بودند فرا گرفت.
شریعتی: نکات پایانی حاج آقای حسینی عزیز را بشنویم و در مورد مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم هم برای ما بگویند. حاج آقای حسینی قمی: در بحثی که عرض کردم بیننده‌ها یادشان باشد، شاید بگویند: اینها به ما ربطی ندارد. ما فقط در مسائل مجازی بیننده هستیم و هرکس هرچیزی بفرستد، می‌خوانیم. من غیبت می‌کنم و شما می‌شنوید، گناه غیبت کننده بیشتر است یا مستمع؟ کسی که می‌شنود هفتاد برابر گناهش از غیبت کننده بیشتر است. مرحوم شیخ انصاری در مکاسب این را آوردند. من چرا؟ من خبر شما را خواندم. چرا من هفتاد برابر؟ شیخ انصاری فرمود: بخاطر اینکه شما با این کار تشویق می‌کنید. در روایت داریم کسی معصیت کرد از او استقبال نکنید. تند شوید و ترک کنید. من که خبر را باز می‌کنم و کامنت می‌گذارم مقصر هستم! نگویید ما تقصیر نداریم. جلسه گذشته گفتیم: اگر مستأجر آمد برای رهن و اجاره، فیش حقوقی او را ببینید. ببینید بعد از اجاره شما چقدر برایش می‌ماند؟ بعضی نوشتند: با اجاره خانه‌ای که می‌دهیم فقط صد هزار تومان برای ما می‌ماند. در حالات مرحوم آیت الله العظمی حائری هست. ایشان روزهای آخر ناراحت بودند. کسی گفت: چرا ناراحت هستید؟ پنجاه هزار تومان بدهکار بود. چرا بدهکار بود؟ برای خرج دین و حوزه. گفتند: نگران نباش! شما از دنیا رفتی، مرجع تقلید بعدی که آمد، بدهی شما را می‌دهد. بدهی شخصی که نیست! ایشان فرمود: شما فکر می‌کنید من ناراحت هستم که چرا پنجاه هزار تومان بدهکار هستم؟ ناراحت هستم الآن از دنیا بروم و خدا به من بگوید: آقای حائری آن آبرویی که ما به تو دادیم، بیش از این می‌توانستی خرج دین کنی. چرا بیش از این خرج نکردی؟ امروز روز ارتحال مرحوم آیت الله العظمی حائری هم هست. ما هم می‌توانیم از آبرویمان مایه بگذاریم و واسطه شویم. آنهایی که این مبالغ در زندگی‌شان تأثیر ندارد. پیام داده بودند: من خودم تحت پوشش کمیته امداد هستم، زمین مختصری داشتم و اجاره دادم و چیزی اضافه نکردم. در پیام‌ها بود که گفته بودند: چون مستأجر ما بچه‌دار شده، گفتیم: اجاره‌ات را کم می‌کنیم. از آن طرف هم بعضی نه، مواظب هستند رفت و آمد مستأجر بیشتر شد اجاره را زیاد کنند. رحم کنیم خدا به ما رحم خواهد کرد. شریعتی: بهانه همه این مهربانی‌ها امام رضا(ع) هست که انشاءالله همه ما مشمول نگاه توأم با رأفت امام هشتم(ع) شویم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای حسینی قمی: خدا را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد، به حق امام زمان(ع) گرفتاری‌های مؤمنین را برطرف بفرماید. مریض‌ها لباس عافیت بپوشاند. امر ازدواج و اشتغال جوان‌ها را مقرر بفرماید. به آنهایی که اولاد می‌خواهند، به حق امام زمان اولاد صالح عنایت بفرما. دنیا و آخرت ما را با اهل‌بیت محشور بگردان. شریعتی: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی 📚 با موضوع : اهمیت حفظ آبروی مردم 🗓 سه شنبه نهم مرداد ماه 🗂 حجم : ۱۱.۴ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #چگونه_به_آرامش_دست_پیدا_کنیم ؟ 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_سعیدی 🗓 تاريخ پخش : دهم مرداد ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : چگونه به آرامش دست پیدا کنیم؟ كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين سعیدی تاريخ پخش : 10-05-97 بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. تا داشته‌ام فقط تو را داشته‌ام *** با یاد تو قد و قامت افراشته‌ام بوی صلوات می‌دهند دستانم، از بس که گل محمدی کاشته‌ام شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین‌مان، به سمت خدای امروز خوش آمدید. انشاءالله هرجا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. امروز یک مهمان بسیار نازنین داریم، جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای سعیدی که شاید با چهره آرام و لحن بیان آرام ایشان آشنا باشید. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. شریعتی: خیلی خوشحالیم که در محضر شما هستیم. انشاءالله قرار هست با حضورشان روزهای چهارشنبه ما را منور کنند. قرار است چه مطالبی را از شما بشنویم؟ حاج آقای سعیدی: انشاءالله مطالبی که از قرآن و اهل‌بیت(ع) استفاده می‌شود با موضوعاتی مثل آرامش، سکون و سکینه‌ای که خداوند در قلب انسان قرار داده و فقدانش حس می‌شود که جدا از دارایی‌ها و مسائل مالی و اینها همه داد می‌زنند که چرا این در زندگی ما نیست. خدا کسی است که سکینه را قرار می‌دهد. خدا کسی است که اطمینان قلبی را قرار می‌دهد. موضوع بحث ما آرامش و اطمینان است. شریعتی: قرار هست روزهای چهارشنبه بحث آرامش را که خیلی مورد نیاز این روزهای ما هست بشنویم. حاج آقای سعیدی: «كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ» (تفسير الامام العسكري، ص 25) هر امر مهمی که با بسم الله شروع نشود «فَهُوَ أَبْتَرُ» با بسم الله الرحمن الرحیم، بحثمان را آغاز می‌کنیم. بحث ما در مورد اطمینان، آرامش است. آن چیزی که خیلی دنبال می‌کنیم. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) این قلب‌های شما با ذکر و یاد خدا آرام می‌شود. آرامش را مثال می‌زنیم یاد دریا می‌افتیم. دریا مواج است یا آرام است، مثل دریا. این موجی که ایجاد می‌شود در اثر بادها، همان موج‌هایی است که شیطان در دل ما ایجاد می‌کند. نفس ایجاد می‌کند و به هم می‌ریزیم. یک آدم‌هایی دریا دل هستند، شما یک سنگ را در دریا بیاندازی، اتفاقی نمی‌افتد اما در یک حوض بیاندازی متلاطم می‌شود و به هم می‌ریزد و موج به وجود می‌آید. حجم آب‌ها و اینکه دلش بزرگوار شده است. در طول بحث اشاره می‌کنیم که هرکدام از فضایل انسانی که حضرات معصومین به ما دادند چطور ما را آرام می‌کند. چطور هرکدام از رذایل اخلاقی ما را به هم می‌ریزد. خساست آدم را به هم می‌ریزد و به تنگنا می‌رساند، در اصطلاح تنگ شدن سینه می‌گویند. شیطان از چه روش‌هایی وارد می‌شود. چرا دنبال می‌کند من اطمینان قلب نداشته باشیم؟ اطمینان قلب چه فایده‌ای برای من دارد. چه سودی برای او دارد؟ همیشه وقتی جو نا آرام شد، شیطنت‌های شیطانی حرف اول را می‌زند. چه کار کنیم بتوانیم مقابله کنیم؟ با ذکر خدا دل آرام می‌گیرد یعنی چه؟ یعنی فقط با کلامش؟ یاد خدا چه کار می‌کند؟ در مشکلات، در جاهایی که بستر ناآرامی است. در مشکلات اقتصادی، بیماری، چطور یاد خدا مرا آرام می‌کند؟ در موقعیتی که گناه پیش می‌آید. گناه یعنی مخالفت با خدا! اگر خدا را شناخته باشیم گناه چیز تلخی است. پناه بر خدا! اگر می‌خواهم در لحظه گناه آرام باشم، بدانم که او می‌بیند. خدا ناظر است. خدا بصیر و علیم است. نسبت به بنده‌هایش اگر مثقالی خیر داشته باشم او می‌بیند. اگر مثقالی شر داشته باشم، او می‌بیند. او «لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» (توبه/120) یک جایی برای کاری کارگری می‌گیری. شروع می‌کنند دیوار را می‌سازند. نزد صاحب کار می‌آیند و طلب مزد می‌کنند. می‌گوید: من شما را ندیدم و غافل بودم، ندیدم برای من کار کنید. خدا از ما غافل نیست. کار می‌کنی می‌آید می‌گوید: من ورشکسته شدم، نمی‌توانم مزد شما را بدهم. خدا ورشکست نمی‌شود. کار می‌کنی و می‌گوید: من ظالم هستم و دوست ندارم پول تو را بدهم. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (انفال/51) خدا اجر محسن را ضایع نمی‌کند. فکر کنید با این رویکرد چه آرامشی به دل آدم می‌دهد. آدم می‌خواهد کار درست را انجام بدهد و در مقابل گناه بایستد، مثلاً رشوه می‌دهند، می‌گوید: همه دارند می‌گیرند! من عقب می‌افتم، خدا دارد می‌بیند. هم آنهایی که می‌گیرند را می‌بیند و هم تو که نمی‌گیری. شریعتی: «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها» (انعام/59) وقتی یک برگ بدون اذن او ساقط نمی‌شود، آنوقت دیگر کار ما مشخص است.
حاج آقای سعیدی: نگاه درست به خدا داشتن و ذکر خدا را کردن، آدم را آرام می‌کند. ابزار این ناآرامی شیطان است. چه کار می‌کند ما را به هم می‌ریزد؟ وقتی می‌خواهم خرید کنم، یک فروشنده یکوقتی که می‌خواهد من را وادار به خرید کند، آرامش مرا به هم می‌ریزد. بدو بدو! آتش زدم به مالم... اینقدر شلوغ می‌کند، آرامش و تصمیم‌گیری شما را به هم می‌ریزد. خرید که می‌کنی می‌گویی: من اصلاً این را نیاز داشتم خریدم؟ سؤالی که روز قیامت از خودمان می‌‌کنیم که چرا مبتلا به این گناه شدم؟ شروع به وعده دادن می‌کند، اینقدر شلوغ می‌کند که دیگر قدرت تصمیم‌گیری نداری. خرید می‌کنی و می‌آیی و نگاه می‌کنی کار شیطان همین است. «وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم» (انفال/48) کار شیطان زینت است که مشتری جذب کند. می‌روی یک جا خرید کنی، روی میوه‌ها لامپ روشن کردند، چشم را می‌زند. میوه‌ها می‌درخشند، دو کیلو میوه می‌خری، میوه را می‌شویی نگاه می‌کنی می‌بینی میوه‌ها خراب است. می‌گوید: الآن می‌روم پس می‌دهم! می‌روی می‌بینی وانتی رفته است. دیگر فرصت نیست. «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مؤمنون/99) خدایا ما را برگردان! موقعی که چشم‌ها باز می‌شود، خدایا همه اینها خراب است! این عمل من بود، صدقه بود، ولی با منت خرابش کردم. منت سر دیگری گذاشتم، مالی که به عنوان صدقه بود، باطل شد. چرا حج من در عمل من نیست؟ چرا چنین گناه سنگینی در عمل من هست؟ خدایا مرا برگردان. هرگز! جای برگشت نیست. الآن خوب خرید کن. لذا بعضی خبره هستند. بار را نگاه می‌کند، هزار چراغ رویش باشد یا نباشد، نگاه می‌کند می‌گوید: بارش خوب نیست. یا انتخاب می‌کند می‌گوید: آن یکی را بده! نسبت به تبلیغات فروشنده کر است. نسبت به تبلیغات شیطان باید کر باشیم. این کری را ذکر خدا ایجاد می‌کند. وقتی یاد چیزی مرا مشغول کرد از غیر آن می‌مانم. خاصیت یاد خداست، دل آدم را پر می‌کند و قابلیت پر شدن هم دارد. یعنی دروغ نیست. وعده شیطان دروغ است. یادش هم دروغ است. در زندگی هم امتحان کردیم، دائم می‌گوید: برایت خوشبختی می‌آورم. همه وعده‌ها تو خالی و پوچ است. اگر چشم ما باز شود همان لحظه وعده می‌فهمیم چه اتفاقی دارد می‌افتد. یعنی لحظه مواجه با گناه که مخالف با یاد خداست، می‌فهمیم «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً» (حجرات/12) خود این گناه است، گوشت برادر مرده را خوردن است. منتهی گاهی ذائقه ما تعطیل می‌شود. حس نمی‌کند. یکوقت مدرسه دوستان طلبه پاکستانی بودم، ما را دعوت کردند. غذایی را آوردند شبیه آبگوشت، ما یک لقمه که از این خوردیم. خیلی تند بود و سوختیم! گفتم: چرا اینقدر تند است، می‌خورید. پرسیدم: از غذاهای ایرانی چه می‌شناسید؟ گفت: شما غذا را بی مزه می‌خورید. چلوکباب بی مزه بود. قرمه سبزی بی مزه بود. چون ذائقه این تعطیل است و سوخته است. بعضی مواقع انسان فقط با گناه حالت خوب برایش ایجاد می‌شود. چون ذائقه از بین رفته است. می گویی: کدام لذت ذکر خدا؟ کدام لذت نماز؟ کدام لذت عبادت؟ ذائقه را سوزاندی. تا نسوزی می‌گویی: خوشمزه نیست و غذا را متهم می‌کنی، ذائقه را متهم کن! یاد خدا اینها را تثبیت می‌کند. حالت بهم ریختگی و سوختن این ذائقه‌ها را تثبیت می‌کند. اینها را از شما دور می‌کند. این مزه چشیدن غذاهای مختلف لذت دارد. به هر عبادتی یک ناخنک بزنیم، مزه‌اش را حس کنیم. با یاد خدا دل را آرام کنیم و بعد تصمیم گیری در عبادت درست می‌شود. می‌نشینی کلاه خودت را قاضی می‌کنی. چرا دیگر من لذت عبادت را نمی‌برم؟ چرا در نوجوانی‌ام حالت بهتری داشتم؟ شیرینی گویش‌های مبارک امام سجاد(ع) همین لذت‌های عبادت را به ما می‌چشاند.
یکوقت حالات درونی ما، ما را به هم می‌ریزد. یکوقت جسمی است، هوا گرم می‌شود. من حالت عصبی پیدا می‌کنم. یا غذای تندی می‌خورم. یا کمبود آهن دارد، ویتامین دِ کم است. به هم ریخته است، کم حوصله است، پیامبر اکرم فرمودند: اگر دیدی کسی پرخاشگری می‌کند به او گوشت بدهید. گاهی مبنا این است که آرامش به هم می‌‌ریزد. گاهی تربیت خانوادگی است. وقتی آدم در یک خانواده‌ای بزرگ شود که دائم حالت تشنج داشته است، دعوا و عصبانیت بوده است، البته اینها رافع مسئولیت نیست. بعضی می‌گویند: شما که نمی‌دانی خانه ما اینطور بود. خوب آیا شما هم جواز داری به خدا بگویی: چون خانه ما اینطور بود من این گناه را انجام دادم؟ دانش‌آموزانی به من گفتند: خانه ما چنین است، خانواده ما چنان است. گفتم: اگر الآن یک بسته بزرگ پول اینجا بگذارم برمی‌داری یا نه؟ گفت: برمی‌دارم. گفتم: پدر و مادر شما فقیر هستند. بگو: من باید فقیر باشم، نمی‌شود بردارم. چطور پول را برمی‌داری؟ می‌شود بگویم: ولش کن! یک کسی قاتل باشد و او را دادگاه ببرند. بگویند: دلیل اینکه شما قتل انجام دادی، خانواده ما قاتل بودند. ببخشید اینها را آزاد کنید! ایشان مسئولیتی ندارد. نه! ما عقل و اراده داریم. یکوقت مجنون و دیوانه هست، یک اتفاقی برایش افتاده مجنون شده، او تکلیف ندارد. اما من تکلیف دارم. به اندازه‌ای که می‌فهمم تکلیف دارم. گاهی عصبانیت من است که مرا به هم می‌ریزد. شاید در فیلم‌ها دیده باشیم طرف عصبانی می‌شود و لا اله الا الله می‌گوید. بفهمم اثرات عصبانیت من چیست و چه بلایی سر من می‌آورد که این آرامش را به هم می‌ریزد. به عنوان مرکب شیطان گفتند. شیطان سوار آدم عصبانی است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: عصبانیت چه بلایی سر شما می‌آورد، «تُغیر المنطق» نطق شما را عوض می‌کند. آدمی است که با ادب حرف می‌زند. در عصبانیت یک چیزهای دیگر می‌گوید. ریشه استدلال را قطع می‌کند. وقتی عصبانی می‌شوی، ریشه استدلال را قطع می‌کند. بی حساب و کتاب و از روی عصبیت حرف می‌زنی. فهمت را پاره پاره می‌کنی. دیگری هم بخواهد یک چیزی به تو بگوید، متوجه نمی‌شوی. بعد از عصبانیت می‌گویی: یک کسی نبود این را به من بگوید؟ بود و به تو گفتند و نفهمیدی. یعنی آدم یک موجودی می‌شود که با سرعت می‌رود ولی فرمان ندارد. اگر خدای نکرده زخم زبانی به کسی بزنم، در موقعی که به هم ریخته هستم. بیست سال پیش یک کسی حرف نامربوط بزند یادت هست، زخمش بر دلت تازه است. آدم در زمان عصبانیت‌ها زخم به دل دیگران می‌زند. یکوقت با گذشت پنجاه سال هنوز زخم بر دلش هست. هیچ عاقلی نمی‌پذیرد که عصبانیت رافع مسئولیت باشد. با آرامش خیلی می‌توان به خدا نزدیک شد. «فالصقوا علی الارض» به زمین بچسبید، یعنی آرام باشید. در آن لحظه تصمیم نگیر و تنبیه نکن. من می‌گویم بگذارید پنج دقیقه، اصلاً سی ثانیه بگذارد از لحظه عصبانیت، ببین می‌توانی کلماتی که در لحظه عصبانیت گفتی را الآن بگویی؟ یکی از دوستان ما در زندان مسئول است، یکی از متهم‌ها قتل انجام داده بود. مجرم آدم خوبی بود منتهی یک لحظه عصبانی شده بود و با یک وسیله بُرنده مرتکب قتل شده بود. سر یک مسأله مالی بی ارزش با صاحب ملک دعوا کرده بود و او را کشته بود، فقط بخاطر اینکه یک قیچی کنار دستش بود. مسئول زندان تعریف می‌کرد، می‌گفت به او گفتم: اگر پنج دقیقه قبل از این قتل می‌گفتم: فلانی شما حاضر هستید با این قیچی کسی را بکشید؟ می‌خندید. این چه حرفی است؟ در مورد من چه فکر کردید؟ پنج دقیقه بعد شما این کار را کردید. شما فرق کردی و یک آدم دیگر شدی. اگر در آن لحظه توانستی با یاد خدا، حتی اگر ظلم کرده، دعوا بر این است که حق با من است و دیگری ظلم کرده است، خدایا تو ظلم مرا از این نگهدار. خدایا من می‌دانم این ظلم او گم نمی‌شود.
امام صادق(ع) فرمود: جهنم یک در اختصاصی دارد. حضرت سجاد(ع) به آیات جهنم که می‌رسند اینقدر شانه‌هایشان می‌لرزد و گریه می‌کنند. جهنم یک در اختصاصی دارد برای کسانی که خشم خودشان را به حرام فرو می‌برند. همین قیچی که مثال زدم. می‌گوید: فلانی مرا اذیت کرده، من هم ماشین او را خط می‌اندازم. توجیه هم می‌کنم و می‌گویم: حقش بود. خودش هم قاضی و مجرم می‌شود و تمام! حقش بود و می‌خواست این کارها را نکند. واقعاً حقش بود؟ حضرت می‌فرماید: آن چیزی که برای دیگران می‌پسندید برای خودتان هم بپسندید. اگر تو این کار را کرده بودی حقت بود؟ برو از کسی که حق و باطل را می‌‌فهمد، بگو: من این کار را کردم. ملاک حق خواستن دلی خودمان نیست. ملاک حق این است که یک خط‌کش داشته باشیم. لذا وقتی من عصبانی می‌شوم همه کارهای خطا، حق است. دیگر فهم من ملاک حق و باطل می‌شود، آنچه دلم می‌خواهد. آنچه انجام بدهم حق و آنچه انجام می‌دهد ناحق می‌شود. این من چیزی است که ارتعاشات آن کوتاه و بلند می‌شود. مثل خط‌کشی که شما با متر درست کنی. متری که با کش درست کنی، همه چیز یک متر می‌شود. همه چیز حق من می‌شود. یک معیار ثابت دارد. واقعاً حق این است؟ با ذکر خدا و یاد خدا دل آرام می‌شود و دوباره می‌توانی برگردی. بعد نگاه می‌کنی می‌بینی یاد خدا چقدر به دردت خورد. همین که با یاد خدا آرام شدی بعداً توانستی اصلاح کنی. خیلی‌ جاها اصلاح می‌کند و طرف مقابل را با آرامش خودش اصلاح می‌کند. طرف مقابل شرمنده می‌شود. حاج آقا ببخشید من عصبانی شدم یک چیزی گفتم. خانم خانه‌دار از دست بچه عصبی شده، او را می‌زند، می‌گوید: دارم تربیت می‌کنم! هم خودت داری اشتباه می‌کنی و هم بچه می‌فهمد که مامان عصبانی شد. بابا عصبانی شد. اصلاً حس تربیت ندارد. نوای دروغ و صدق شنیده می‌شود. می‌گویی: برای تربیتش لازم بود، نه! برای خالی شدن خشمت لازم بود. عصبانیت را سر بچه خالی کردی. داد زدی و سبک شدی. کاری کردی که بار دیگر کارش را یواشکی انجام بدهد.. بار دیگر از پدر فاصله بگیرد. می‌آید می‌گوید: حاج آقا من از هفت واسطه آن طرف‌تر فهمیدم بچه من فلان کار را انجام می‌دهد. چه چیزی باعث شد مخفی کاری کند؟ برای اینکه مادر را به عنوان یک دستگاه خشونت دید، خودش را پنهان می‌کند. بعد می‌گویند: چقدر فاصله نسل‌ها زیاد شده است. مادر و پدر خودتان این کار را کردید. نگاه می‌کنی پدربزرگ همین بچه یک اخلاق خوبی دارد، پنجاه سال اختلاف سن دارند اما رازهایش را با او می‌گوید. این فاصله سنی است یا اخلاق ماست. پیغمبر ما خودش را برای مردم چطور تعریف کرده است؟ صفت پیامبر ما امین است. دوست و رفیق با مردم است. در شأن نزول آیه حجاب دارد که می‌گوید: جوانی سر کوچه‌ای ایستاده بود، یک خانمی آمد رد شود. این داشت نگاه می‌کرد، برگشت درون کوچه را نگاه کند، یک تیر چوبی از خانه بیرون زده بود، پیشانی‌اش خورد و خون آمد. دوید سمت پیامبر و گفت: چنین شده است! وقتی سرش خورد، آغوش باز پیامبر را دید و نزد او رفت. حاج آقای محل اگر پناهگاه باشد، مراجعه مردم هم به ما باید مثل پیغمبر باشد. قرار است او مراد ما باشد و ما مثل او رفتار کنیم. من با مردم چطور رفتار می‌کنم؟ آیا مردم هم به من اینطور مراجعه می‌کنند؟ اصلاً آغوش بازی می‌بیند؟ فکر می‌کند من شنونده حرف‌هایش هستم. فکر می‌کند اینجا مشکل من حل می‌شود. چرا جوان نزد پیغمبر دوید؟ جوان من امروز نزد رفیقش می‌رود که خدای نکرده کوری عصاکش کور دگر شود!
می‌گوید: حاج آقا تاجر بودم. مشکل مالی پیدا کردم. یکباره در این مسأله یکی از رفیق‌ها گفت: می‌خواهی راحت شوی، مواد مخدر، تا جایی که بدبخت شد. اگر با آدمی ناآرام در ماشین نشستی و یکی کنار دستت است. بدو دیر شد. گاز بده! نگاه می‌کنی می‌بینی آرامش رانندگی تو به هم ریخت. من اصلاً اینطور نبودم. حالا صحنه دوم؛ پنج دقیقه هم دیر رسیدم عیبی ندارد، آرامشت را حفظ کن. اگر خواستید مصاحبت پیدا کنید با مصاحب دوست باشید. یکی از قطور ترین ابوابی که در روایات اخلاقی ما هست بحث دوست و همراه و همنشین است. اهل‌بیت(ع) اینجا می‌رسند ادبیاتشان فرق می‌کند. ببینید با چه کسانی نشست و برخاست دارید. فلانی آرام است، صحبت کردنش آرام است. مکالمه‌اش آرام است. در مقابل مشکلات چطور برخورد می‌کند. آرامش او به تو منتقل می‌شود. اخلاقیات مثل شرکت‌های هرمی است. یکی آن بالا اخلاق خوبی دارد، نگاه می‌کند این خانواده خوش اخلاق هستند. بابا آن بالا خوش اخلاق بوده است. آدم می‌تواند اخلاقش را ضرب کند و اینها باقیات الصالحاتش می‌شود. شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم و تذکر این نکات در زندگی امروز ما خالی از لطف نیست که همه ما به این آموزه‌ها احتیاج داریم. قرار هست روزهای چهارشنبه از محضر حاج آقای سعیدی استفاده کنیم. این مباحث کاربردی است و برای زندگی امروز ما مورد نیاز هست.
امروز صفحه 398 قرآن کریم، آیات 15 تا 23 سوره مبارکه عنکبوت را تلاوت خواهیم کرد. «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ «15» وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «16» إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «17» وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «19» قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «20» يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَرْحَمُ مَنْ يَشاءُ وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُونَ «21» وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «22» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «23» ترجمه : پس او و سرنشينان كشتى را نجات داديم و آن (ماجرا) را براى جهانيان، نشانهى (عبرت) قرار داديم. و (ياد كن) ابراهيم را آنگاه كه به قومش گفت: خدا را بپرستيد و از او پروا كنيد، اگر بدانيد اين (كار) براى شما بهتر است. همانا شما به جاى خدا بتهايى را مىپرستيد و دروغى را مىسازيد، همانا كسانى كه به جاى خدا پرستش مىكنيد، مالك رزق شما نيستند، پس روزى را نزد خدا جستجو كنيد و او را بپرستيد و براى او شكر نماييد كه به سوى او بازگردانده مىشويد. و اگر (مرا) تكذيب كنيد (تعجب ندارد)، زيرا امّتهاى پيش از شما (نيز پيامبرانشان را) تكذيب كردند و بر پيامبر (خدا) جز تبليغ روشن (مسئوليّتى) نيست. آيا نديدهاند كه خداوند چگونه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را باز مىگرداند؟ البتّه اين (كار) بر خداوند آسان است. بگو: در زمين بگرديد، پس بنگريد كه (خداوند) چگونه آفرينش را آغاز كرده است؟ سپس (همان) خدا نشأهى آخرت (قيامت) را ايجاد مىكند، همانا خداوند بر هر كارى بسيار توانا است. (خداوند،) هر كه را بخواهد عذاب و هر كه را بخواهد رحمت مىكند، و به سوى او بازگردانده مىشويد. و شما هرگز نمىتوانيد خدا را عاجز كنيد، نه در زمين و نه در آسمان، و براى شما جز خداوند، ولىّ و ياورى نيست. و كسانى كه به آيات خداوند و لقاى او كفر ورزيدند، آنان از رحمت من مأيوس هستند و آنانند كه برايشان عذابى دردناك خواهد بود.
شریعتی: انشاءالله زیارت امام رضا نصیب همه ما شود. کم کم داریم به ایام زیارتی حضرت نزدیک می‌شویم و روز مخصوص زیارتی آقا علی بن موسی الرضا، انشاءالله در طرح زیارت اولی‌ها شرکت کنید. هرکس هرچقدر توانایی دارد در این طرح شرکت کند که بتوانیم کسانی را که تا به حال مشهد نرفتند را عازم کنیم. اشاره قرآنی امروز را بشنویم و بعد از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی برای ما بگویید. حاج آقای سعیدی: ابتدای صفحه می‌فرماید: «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ» ما نجات دادیم. خدا رحمت کند آقای مجتهدی یک نکته‌ای را خیلی تکرار می‌کردند. می‌گفتند: خدا همان خداست، خدایی که حضرت نوح را از طوفان شدید نجات داد. ما اصحاب سفینه را نجات دادیم. آنهایی که سوار شدند بر راه نجاتی که ما تعیین کردیم. «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» خدا می‌گوید: اهل‌بیت(ع) سفینه نجات هستند. وقتی سوار شدی، «فَأَنْجَيْناهُ» خدا هم بر کارش قادر است. خدا هم نه پیر شده، نه ناتوان شده، خدا همان خداست. اگر از گناه فرار کردی، اگر مثل حضرت یوسف(ع) از گناه به سمت در بسته حرکت کردی، در بسته برایت باز می‌شود. اگر از مال حرام فرار کردی، اگر از هر نوع خطایی فرار کردی، خدا همان خدای حضرت یوسف است، خدا همین خدایی است که نجات می‌دهد. اصحاب سفینه اگر بودید، سفینه اهل‌بیت، سفینه امام حسین اسرع است. نجات پیدا می‌کنیم. انشاءالله خداوند ما را از شر شیطان و نفس نجات بدهد. حاج شخ عبدالکریم حائری، به مرحوم مؤسس معروف بودند. ما نسبت به حضرت علی می‌گوییم: «علیٌ عدل» حضرت علی خود عدل است. حاج شیخ عبدالکریم حائری آدم را یاد باقیات الصحات می‌اندازد. حوزه علمیه قم، چیزی که الآن اینقدر طلبه و روحانی دارد. ایشان قال الصادق و قال الباقر را زنده می‌کند. حرف دین را زنده می‌کند. ایشان از دنیا رفته، اما چقدر الآن خدا بیامرزی می‌گویند. در شرایط سخت مرد کار بود. خدایا ما را شبیه این آدم‌ها قرار بده، بتوانیم بعد از خودمان یک باقیات الصالحاتی داشته باشیم، مردم استفاده کنند. پرونده ما بعد از مرگمان بسته نشود.
شریعتی: یک جمع بندی از بحث امروز را بفرمایید. حاج آقای سعیدی: وقتی به هم می‌ریزیم نتیجه این است که دیگری را به هم ریختیم. پژواک عمل من است. یکوقتی در جایی بودم، یک خانمی آمد وضع حجاب نامناسبی داشت. گفت: من خیلی به هم ریخته هستم و دائماً اعصاب من خرد است. گفتم: شما ببین چه کسی را به هم ریختی. گفت: کاری به کسی ندارم. گفتم: شما با این وضعیت از خانه بیرون می‌آیی. یک خانم و آقایی هم تازه ازدواج کردند و از خانه بیرون می‌آیند. این دختر می‌بیند شوهرش چشمش به تو می‌افتد، دلش می‌لرزد. البته نگاه به نامحرم خیلی کار زشتی است و مرد نباید نگاه کند ولی ببین با حال این چه کار کردی؟ چه اتفاقی افتاد. مطمئن باش حال این را به هم ریختی، جایی حالت به هم ریخته شود. در دینمان یک کسب حلال داریم، یک خرج کردن حلال داریم. یک زیبایی را خدا به من داده و خدادادی است، یکی اینکه چطور خرج کنیم. از این عفت و زیبایی خودم در مسیر به دردسر انداختن دیگران استفاده کنم. از مال خودم هم می‌توانم استفاده کنم. ولی در زور گفتن به دیگران، آرامش دیگران را به هم نزنیم تا آرامش ما به هم نخورد. شریعتی: انشاءالله تمام دلها و قلب‌ها مثل اقیانوس آرام باشد. توأم با آرامش و یاد خدای متعال و توسل به حضرات معصومین(ع). دعا بفرمایید و آمین بگوییم. حاج آقای سعیدی: خدایا آرامش قلب‌ها، آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، هرکجا هست خدایا به سلامت دارش. اللهم عجل لولیک الفرج! دلمان خیلی برای امام زمانمان تنگ است، خسته شدیم از اینکه نشستیم دعا کردیم و حرف زدیم ولی امام زمان را ندیدیم و نشنیدیم. چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن *** به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن خدایا بیاور روزی را که با همین چشم سر و ظاهرمان ببینیم، آن روزی که حرف او را بشنویم، صوت نورانی و رحمانی او را بشنویم و دلمان با او گره بخورد و عقل‌های ما کامل شود. فرج و گشایش کارها در دعا برای فر‌ج امام زمان است. خدایا به برکت این حرفی که از امیرالمؤمنین و حضرت حجت به میان آمد، دلهای ما را از آلودگی‌ها، از نفسانیات، از خطوات شیطان پاک کن. فرج آقا امام زمان را نزدیک‌تر بفرما. شریعتی: گفت: قصیده‌ای برایتان گفتم و عهد کردم تا برای شما نخواندم، برای هیچکس دیگری نخوانم. فرمود: بخوان دعبل و دعبل خواند و دانه‌های اشک از گوشه‌های چشم حضرت سرازیر شد و رسید به دو بیت از بقیه الله، حضرت فرمود: این دو بیت را روح القدس بر زبان تو جاری کرده‌اند. بخدا قسم اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مهدی ما قیام کند. کی و چه وقت؟ حضرت فرمود: ساعتش را فقط خدا می‌داند. به امید آن روز خواهیم ماند. سلام می‌کنیم به امام رضا(علیه‌السلام). «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»