eitaa logo
آرشیو متنهای برنامه سمت خدا
2.9هزار دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
852 فایل
🔸 به روز رسانی توسط کانال رسمی برنامه سمت خدا 📋 جهت دسترسی آسان به متنهای برنامه میتوانید از لیستی که در لینک زیر موجود است استفاده بفرمایید. ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list ➡️ @samtekhoda3_list
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال – در سرزمین وادی السلام و برهوت پذیرایی ویژه ای از ارواح می شود. توضیح بفرمایید. پاسخ – در یک زمان مشخصی ارواح مومنین را از منزل های بهشتی خودشان به وادی السلام می برند. در کتاب کافی به نقل از شیخ کلینی روایتی داریم که امام باقر می فرماید: در هنگام غروب یعنی از اول شب آنها را به وادی السلام می برند و آنجا متنعم می شوند و همدیگر رامی شناسند و با هم گفتگو دارند و اول صبح از آن بهشت خارج می شوند. پس این پذیرایی ویژه در شب است. در برهوت هم همین جور است. از قرائن روایات بدست می آید که چهره ی دنیایی وادی السلام ارتباطی با چهره ی امیرالمومنین و نجف دارد. قبر حضرت علی از زمان حضرت آدم و نوح آمده شده بود. ما در هنگام سلام دادن به حضرت امیر می گوییم: سلام بر تو و آن دو نفری که در کنار تو آرام گرفته اند. سرزمین وادی السلام ارتباطی با قبر امیرالمومنین و نجف و ولایت دارد. پس وادی السلام وادی سلامتی و امنیت است. یعنی وادی ولایت است. هر کس وارد این وادی ولایت بشود ایمن از همه ی عذابها است. ارواح مومنین در وادی ولایت در وادی السلام وارد می شود و پذیرایی آن در محضر ولایت رسیدن است واستفاده از جرعه های ناب از حضرت علی (ع) و ائمه است البته هر کس به تناسب لیاقت و ظرفیت خودش. هر کسی در حد خودش یک جرعه ای از جام ولایت امیرالمومنین و محبت اهل بیت را می چشد که این بالاترین لذت های بهشت است. خوردنی های بهشت پایین ترین لذات بهشت است. در کامل الزیاره که استادشیخ مفید آنرا نوشته است دارد که در قیامت وقتی بهشت را برای یک عده آماده می کنند، آنها دور امام حسین (ع) می چرخند و توجهی به بهشت ندارند و بهشت گله مند می شود که چرا آنها توجهی به من ندارند. زیرا آنها صاحب بهشت را پیدا کرده اند. کسانی که اهل معرفت هستند در بهشت دنبال این لذت ها هستند. شاگرد مرحوم الهی قمشه ای نقل می کردند که ایشان وقتی نهج البلاغه را درس می داند در قسمت هایی می گفتند که دعا کنید که به بهشت برویم و این درس را از خود امیرالمومنین بگیریم. اینکه می گویند: شبها به قبرستان رفتن مکروه است شاید وجهش این است که شبها مومنین را به پذیرایی می برند، مزاحم آنها نشوید. وقتی شما برای زیارت سر قبر مومنی می روید، صاحب قبر به شما که زائر او هستید توجه دارد و توجهش به وادی السلام کم می شود یا مانع رفتن به آنجا می شود. یکی از مادر شهدا شبها سر قبر شهیدش می رفت. یک بار خواب دید که در قبرستان همه آمده هستند که به مسافرت بروند و از پسرش پرسید که اینها کجا می روند؟ پسرش گفت که آنها به زیارت امیرالمومنین می روند. (البته این یک موید است نه دلیل مطلب) مادرش گفت که پس چرا تو نمی روی ؟ گفت: من به احترام شما نمی روم. از آن موقع دیگر مادر شهید شبها به سر قبر پسرش نمی رفت و می گفت که من نمی خواهم مانع این بشوم که پسرم به زیارت امیرالمومنین برود. پس شاید وجه اینکه رفتن به قبرستان در شب کراهت دارد این است که ما مانع پذیرایی ویژه نشویم. خدایا، اگر در این ماه رمضان تا الان مورد رحمت الهی قرار نگرفته ایم، در همین لحظه مورد رحمت خدا قرار بگیریم.
97-6-1-حجت الاسلام عالی.mp3
11.83M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_عالی 📚 با موضوع : یاد مرگ 🗓 پنجشنبه یکم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۱.۲ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #جایگاه_خواب_و_رؤیا_در_تعالیم_دینی 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_عابدینی 🗓 تاريخ پخش : سوم شهریور مرداد ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه: خواب و رؤیا در تعالیم دینی كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عابدینی تاريخ پخش: 03-06-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین شریعتی: سلام می‌کنم به همه بینندگان عزیز و نازنین‌مان، شنونده‌های بسیار گرانقدرمان، پیروزی‌های طلایی ورزشکاران عزیزمان را در بازی‌های آسیایی تبریک می‌گویم. انشاءالله تمام قهرمانان ما در تمام عرصه‌ها بدرخشند و حال دل ما را خوب کنند. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. ایام بر شما مبارک باشد. انشاءالله همه مهیا و آماده برای عید بزرگ غدیر شویم. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید. حاج آقای عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله، خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله این ایام که جزء بزرگترین ایام ولایی سال هست جذبه‌های ولایی حضرت حق همه ما را به سمت خودش جذب کند و از مناسبت‌های مختلفی که در این ایام هست بهره‌مند باشیم. شریعتی: بحث امروز شما را خواهیم شنید. حاج آقای عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) با تمام وجودمان خدمت بقیة الله الاعظم سلام می‌کنیم و ایام را تبریک می‌گوییم. تقاضا می‌کنیم جایزه‌هایی را که برای اولیائشان در این ایام قرار دادند برای ما و همه شیعیان و مؤمنین قرار بدهند. اول به مناسبت این ایام که حجة الوداع پیغمبر تمام شده و ایام حج به پایان رسیده، در این حج زمینه‌ی وصایت امیرالمؤمنین در روز غدیر، روز به روز فراهم می‌کنند. از جمله امروز که برای ما سیزدهم ذی الحجه است، دو کاری که انجام شد در راستای وصایت و ولایت امیرالمؤمنین، از جمله در این روز که حج به پایان رسیده بود آن دو کار این بود، یکی اینکه به دستور خدای سبحان تمام ودایع ولایت و نبوتی که در نزد پیغمبر بود به امیرالمؤمنین منتقل شد به این معنا که همیشه در طول تاریخ از زمان آدم نبی، از ابتدای آن زمان مرسوم بود هرگاه وفات آن نبی نزدیک می‌شد به دستور خدای سبحان وصی بعدی از جانب خدا تعیین می‌شد. یا نبی بود یا ولی بود که گاهی انبیاء وصی بعدی بودند. گاهی وصی بودند اما نبی نبودند لذا تمام ودایع نبوت را به بعدی منتقل می‌کردند. گاهی علنی و با معرفی بود و گاهی به لحاظ جو و جریان مخفی صورت می‌گرفت طبق آنچه در تاریخ صورت می‌گرفت. اما ودایع نبوت از جانب پیغمبر در روز سیزدهم ذی الحجه از مکه به سمت مدینه، به امیرمؤمنان منتقل می‌شود که از جانب خداوند این بوده است. مزید بر این امروز از جانب خدای سبحان به پیامبر خطاب شد که حضرت را ندا کنند و به اسم امیر المؤمنین صدا کنند. این خطاب به امیرالمؤمنین بودن که امیر همه مؤمنان، فرمانده همه مؤمنان بودند، امروز وقتی که پیامبر عازم بودند از مکه به سمت مدینه حرکت کنند، این خطاب از جانب خدا توسط جبرئیل(ع) به پیغمبر اکرم بود که از این به بعد او را امیرالمؤمنین خطاب کنند. حتی حضرات معصومین دیگر در این لقب شریک نیستند و لقب اختصاصی حضرت است که شأن نزولش در این ماه است. انشاءالله این دو جذبه که هرکدام مقدمه‌ای برای امر اعلام ولایت عمومی امیرمؤمنان در روز غدیر است، در قلوب ما بهجت و سرور ایجاد کند و ما را به سمت ولایت سوق بیشتری بدهد.
شریعتی: بحث ما در مورد خواب بود، خیلی از دوستان عزیز سؤال‌های بسیاری در این مورد داشتند. بنابراین امروز هم قرار شد در مورد خواب و مبانی علمی آن نکاتی را بفرمایند و بهره‌مند شویم. حاج آقای عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم، امروز قصد داریم بیشتر به روایات و آیات بپردازیم و بحث را به نتیجه برسانیم. یکی از نکات این است که ما در رابطه با نظام ادراکی سه حالت داریم. گاهی در بیداری با حواس ظاهری‌مان با اشیاء خارجی ارتباط برقرار می‌کنیم. می‌شنویم، می‌بوییم! گاهی در خواب هستیم و این حواس تعطیل است اما از طریق حواس باطنی‌ ما همه ادراک‌ها صورت می‌گیرد، اما تمام حواس ظاهری ما تعطیل است. حالت سوم حالت منامیه است. خواب نیست اما حالت خواب است. به این معنا که حواس ظاهری در اشتغال ایجاد کردن برای نظام ادراکی ما کنترل شده هستند اما طرف خواب نیست. این عمدتاً در ارتباط با انبیاء و اولیاء و خواص به کار می‌رود. در حقیقت شخص بیدار است اما حواسش شاغل او نیستند. تا حواس به کار می‌افتند همین اشتغال نفس را مشغول می‌کند و همین مشغول شدن انسان را از بعضی از ارتباطات باز می‌دارد. چون به اسم خواب نقل می‌شود اما خواب هم نبوده، چون مردم این را به عنوان خواب می‌شناسند. چرت زدن هم نحوه‌ای از خواب است اما آنجا حواس تقریباً تعطیل است، اگر کسی نگاه کند احساس می‌کند طرف خواب است اما شخص خواب نیست. با این حالت منامیه می‌گویند. بسیاری از ادراکات برای اولیای الهی و انبیاء در این حالت ایجاد می‌شود ولی در تعبیر برای مردم می‌گویند: خواب دیدیم. تمام محاسن بیداری را دارد، محاسن عدم اشتغال خواب را هم دارد که این حالت منامیه است. منتهی این حالت منامیه برای بعضی‌ها، رهزن می‌شود، کسانی که غلبه سودا دارند که در وجودشان در بیداری گاهی چیزهایی را می‌بینند، اما اینها از وهم خودشان نشأت گرفته ولی واقعاً احساس می‌کنند که می‌بینند. چون با غلبه حالت سودا یک تصویرسازی‌هایی صورت می‌گیرد که با این تصویرسازی باور نمی‌کند اینها از ذهن خودش نشأت گرفته و یقین دارد با اینها محشور است. یک چیزهایی می‌بیند که دیگران نمی‌بینند. حالت منامیه ارتباط با عالم غیب است. اما سودایی که غلبه یک سری وهمیات است، او هم احساس می‌کند حشر دارد. لذا تَمییز برای افراد گاهی سخت می‌شود. حتماً باید نزد کسی که مطلع است و می‌داند برود که این زاییده وهم اوست اما آن حقیقتاً ارتباط است. در خواب هم خیلی از خواب‌ها آشفته است اما خواب صادق هم داریم. خواب یک برکت ویژه از جانب خداست. یک دانشگاه الهی است اما همین خواب آفات زیادی هم دارد، شاید اکثری به آفتش مبتلا می‌شوند تا بهره‌مند از کمال باشند. هر چیزی که عزیز و ارزشمند می‌شود حتماً شیطان هم در بهره‌مندی از او دخیل است. هیچ نیرویی نیست در اینجا که شیطان طمع به او نکرده باشد البته مگر مراتبی از ایمان که دست شیطان از آن مرتبه کوتاه است. آنجا مخلَصین از تیر رس شیطان به دور هستند «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» عباد مخلَص، اینها شأن ربوبی هستند. ولایت الهی تمام وجود اینها و ذات و صفت و فعل اینها را پر کرده و دیگر دسترس شیطان نیستند.
شریعتی: حالت منامیه برای اشخاص خاصی اتفاق می‌افتد؟ حاج آقای عابدینی: امکان دارد برای بعضی از اشخاص عادی هم گاهی اتفاق بیافتد اما تشخیص آن سخت است. لذا انسان گاهی در یک لحظه ذهنش به یک چیزی خطور می‌کند، اینها نزدیک به حالت منامیه است. خطورات صحیح که خطورات الهیه است. جرقه‌ای به ذهن می‌زند که در بیرون چیزی نبوده است. اما یکباره در ذهنش جرقه می‌زند. اینها یک لحظه می‌آید و می‌رود اما برای بعضی از اولیای الهی این حالت منامیه یک حالت مستقلی است و برای آنها نظام ادراکی است. نکته دیگر اینکه به خواب سه نگاه شده است. ما در فلسفه یک طبیعیات داریم که مربوط به علوم تجربی و علم طبیعی و بدن است. یک مرتبه عالم وجود است که برای عالم طبیعت است. یک مرتبه صحبت در مورد خدا، عالم خواب هم سه مرتبه دارد. یک مرتبه طبیعیات دارد که در طبیعیات عالخم بحث رؤیا همان مباحثی است که عرض کردیم گاهی نظام بدنی تأثیر دارد، سنگین بود بدن و سبک بودن از جهت غذایی، گرما و سرما، نظام روحی، عقده‌های روحی، فشارهای روحی، همه اینها تأثیر دارد. این در نظام طبیعیات خواب است که نظام پزشکی متکفل تبیین این است. یک نظام الهی معنای اعم دارد، خواب‌ دیدن‌های عمومی که این خواب اتصال به عالم غیب است. ارتباط است، در این رابطه باز مسائلی مطرح می‌شود که معنای اعم الهیات است. اما یک مرتبه معنای اخص دارد که رابطه‌ای است که برای خواص ایجاد می‌شود که در آنجا مباحثی را می‌گیرند که اینها را در محضر ربوبی آشکار می‌شود. یعنی آن رابطه را می‌یابند. این ارتباط ویژه است. مثل همان چیزی که برای ابراهیم خلیل پیش می‌آید، مثل آن چیزی که برای حضرت یوسف ایجاد می‌شود. حالت منامیه برای اینها مثل وحی که صورت می‌گیرد، برای انبیاء این رابطه ایجاد می‌شود که این محضریت را ادارک می‌کنند و یقین به آن خواب پیدا می‌کنند و برایشان حجت هم می‌شود. برای بقیه خواب یک امر ظنی است و یک نشانه است. لذا باید با معیارها سازگار باشد. مثل یک خبر واحد است که شما شنیدی و باید ببینی دلایل دیگر تأیید می‌کند. منافات با چیز دیگر نداشته باشد، لذا خواب به صورت عمومی برای همه صورت می‌گیرد و باید با معیارها سازگار باشد. اینطور نیست هر خوابی برای هرکسی حجت قرار بگیرد و طبق او اگر کسی را در خواب دید آدم بدی است و بعد حکم کند آدم بدی است یا اگر دید آدم خوبی است، حکم کند حتماً این آدم خوبی است، نه اینطور نیست و نباید به این زودی به این مسأله حکم کرد و معیار قضاوت قرار بگیرد. اگر معیارهای دیگر، شرایط دیگر، نظام ظاهر با این همراهی کرد البته، نکته دیگر این است که حواس ما باشد که خواب در نظام شریعت حکم شرعی از درونش در نمی‌آید به غیر از انبیاء و برای انبیاء خاص، که در خواب ببینند به طرف بگویند: این تکلیف را از تو برداشتیم یا برای تو این تکلیف را قرار دادیم. لذا برای هیچکسی حجت شرعی و حجیت شرعیه و حکم شرعی ایجاد نمی‌کند. البته اگر سازگار بود با آنچه در نظام ظاهر است، این به عنوان یک مشوّقی، به عنوان اینکه انسان برایش حقیقت ملموس‌تر شود عیبی ندارد اما از این به تنهایی حکم شرعی در نمی‌آید مگر برای انبیاء مثل ابراهیم خلیل که مطابق خوابش می‌گوید: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك» (صافات/102) اقدام می‌کند برای این که خواب آنها یقینی است چون خوابشان بیداری است و رؤیای صادقه است. برای بقیه خواب در حد گمان است هرچند واضح باشد. لذا اگر انسان به چیزی فکر کند امکان دیدن خواب نسبت به آن چیز خیلی زیاد می‌شود. لذا صرف اینکه خواب دید دلیل بر این نیست که او بر حق است یا بر باطل است.
لذا اگر معبری هم حتی تعبیر خواب کرد باز هم برای ما گمان ایجاد می‌کند. یک ظنی ایجاد می‌کند که باید با شرایط دیگر سازگار باشد و الا هیچ حجتی ندارد که انسان طبق او کاری را ترک کند یا کاری را انجام بدهد. باید با نظام ظاهر سازگار باشد. لذا خواب دیدن برای تعطیل حکم عقل نیست. در نظام دینی خواب دیدن با اینکه یک دانشگاه است، یک محضریت و تشرف است اما هیچ گاه خواب دیدن را به قیمت تعطیل حکم عقل قرار ندادند. لذا تمام آنچه در نظام خواب و رؤیا مطرح شده همه تأیید و تحکیم آن نگاه عقلی است. لذا به ما می‌گویند: اگر خواب خوبی دیدید که مطابق با قواعد بود، این شوق برای شما ایجاد می‌کند در اینکه آن کار را درست‌تر و دقیق‌تر انجام بدهید. اما اگر ترک حکم دینی را به ما در خواب گفتند به هیچ وجه هیچ کسی حق ندارد گمان بد پیدا کند. شریعتی: اگر خوابی دیدیم در مورد مسأله مهمی که مسأله روز ما هست، می‌توانیم بگوییم این فرصت تأمل به ما می‌دهد؟ حاج آقای عابدینی: یعنی خواب برای ما یک توجه ایجاد می‌کند. یک تنبه، اما اینطور نیست مطابق این بگوییم: حتماً این می‌خواهد محقق شود. حتی کسانی که خواب‌های زیادی هم می‌بینند هیچ وجهی برای آنها از جهت شرعی نیست که خواب بعدی آنها حتماً محقق شود لذا آنها خودش ابتلاء و امتحان در نظام الهی است. حتی بعضی خواب زیاد صادق می‌بینند. همین خواب دیدن زیاد فکر نکنید برای همه کمال است. گاهی خواب زیاد دیدن یک ابتلاء است. یعنی طرف خسته می‌شود از اینکه خواب‌های صادق زیاد می‌بیند. چون خواب‌های صادق او گاهی پیش‌بینی و پیش‌گویی یک واقعه سخت برای اوست. وقتی اینها را می‌بیند زندگی برایش سخت می‌شود. مثلاً یکی از نزدیکان مبتلا به حادثه‌ای می‌شود یا برای خودش فلان مسأله پیش بیاید. مثل چشم برزخی است که برای عده‌ای پیش می‌آید که این چشم برزخی گاهی یک کمال است و گاهی یک ابتلاء است که این باید مطابقش تأمل کند و خیلی سعه صدر داشته باشد. لذا ممکن است کسی ببیند یک واقعه‌ای را از درون نشان بدهند، درست هم باشد اما این حق ندارد مطابق او نه به کسی بگوید و نه نسبت به آن شخص سوء ظن ایجاد شود، اینها مسائلی است که این هم یک ابتلاء و امتحان است که گاهی انسان مبتلا می‌شود و باید مراعات کند. اگر کسی رعایت نکند مؤاخذ می‌شود. اگر کسی با خوابی که دید سوء ظن به کسی پیدا کرد، خیلی سخت است. باید از جهت شرعی مطابق نظام ظاهر باشد و هیچ حجیتی ندارد و انسان مؤاخذ می‌شود اگر بخواهد مطابق او در ذهنش سوء ظن داشته باشد. ممکن است او را متوجه کنند که حواست باشد ساده لوح نباش! اما حق نداری سوء ظن پیدا کنی مگر اینکه قرینه بیرونی که همه بیابند و قابل ارائه باشد برایت ایجاد شود.
مزاج خواب سرد و تر است. وقتی انسان خوابش زیاد شود سردی و تری بر بدن انسان حاکم می‌شود و انسان سست می‌شود، لذا خواب زیاد مذموم است. در عین حال اگر انسان بخواهد خوابش را کم کند باید به طبیب‌های سنتی مراجعه کنند که چه کار کنند از این سردی و تری نجات یابند. لذا کسانی که گرم و خشک هستند به سختی خوابشان می‌رود. لذا خواب یک تجدید قوا در وجود انسان است اگر به اندازه باشد، اگر بیشتر باشد سستی می‌آورد. این سستی انسان را از توانایی می‌اندازد. مزاج خواب تر و سرد است و سستی می‌آورد. لذا مقابلش غذاهای مناسب می‌توانند مفید باشند. تفکر انسان گرم و خشک است، باید اینها با هم تنظیم شود. مراعات اینها باعث می‌شود انسان خواب دیدن‌هایش مطابق همین‌ها شود. اگر خواب کسی زیاد باشد، خواب‌هایش خیلی قابل اعتنا نیست. خواب دیدن‌ها مطابق سستی بدن و مزاج است. اگر بخواهیم خواب خوب ببینیم، تنبلی مخل است. نکته دیگر اینکه آخرین لحظات برای خواب دیدن خیلی تأثیر دارد. حواسمان باشد اگر هیجانات شهوت و غضب هست، اگر خاطراتی در ذهن هجوم می‌آورد، اگر بدن سنگین شده از غذایی که خورده، اگر مکان خوابیدن خیلی گرم یا خیلی سرد باشد، حتی پتویی که رویش می‌کشد همه مؤثر است. هرچقدر اینها با خوابیدن انسان سازگارتر باشد خواب‌ها بهتر است. و الا ممکن است کسی چیزی زیر سرش نگذارد اما جایی که می‌خوابد مناسب است برای خوابیدن، لحاف و پتو هم نداشته باشد، اما خواب‌هایش خواب صادق است. مثل حضرت عیسی(ع)! نکته دیگر این است که مراتب صدق خواب به مراتب صدق روز برمی‌گردد طبق این روایت پیغمبر اکرم که فرمودند: «أصدقکم رؤیا و اصدقکم حدیثاً» اگر کسی عملش، گفتارش، اهل صدق باشد، خواب‌های شب او بیشتر به سمت صدق می‌رود. آن کسی که از زندان آزاد شد و بعد از مدتی رفت خوابی که حاکم مصر دید برای یوسف تعریف کرد، خطاب کرد: «ایها الصدیق» او از یوسف غیر از صدق ندیده بود. صفتی که برای تعبیر خواب واسطه قرار می‌دهد، «ایها الصدیق» است. رؤیاهای صادق همیشه با شادی همراه نیست و این یک نکته است. گاهی رؤیای صادق برای انسان انذار است و انسان را می‌ترساند. اگر ما را دوست داشته باشند گاهی ما را می‌ترسانند و به ما جایزه می‌دهند. خود این انسان را از افتادن در چاه باز می‌دارد. رؤیای صادق انسان را می‌ترساند و این ترس باعث می‌شود در قدم برداشتن احتیاط کند و درست قدم بردارد و با احتیاط قدم بردارد. فکر نکنیم اگر خواب ترسناکی دیدیم حتماً صادق نیست. اضغاث احلام و خواب‌های پریشان همیشه ترسناک نیستند و ممکن است خیلی شاد باشد ولی خواب پریشان باشد. هر خواب ترسناکی هم اضغاث احلام و خواب پریشان نیست، بلکه خواب ترسناک هم ممکن است صادق باشد. هرچند عوامل مختلفی هست تا انسان خواب ترسناک ببیند. اما اگر کسی خواب ترسناک دید، فکر نکند حتماً خواب ترسناک خواب غیر صادق است.
یکی از مسائل این است که همه خواب‌ها تعبیر دارند، منتهی بعضی از خواب‌ها تعبیرشان مربوط به نظام بدن است، بیش از این نیست، چون جایش گرم بوده در خواب، خواب گرمی می‌بیند و خواب حرارت می‌بیند. تعبیرش همین بدن است. اما خوابی که تعبیر دارد آنهایی است که متصل به عالم بالا شده و از آنجا خبر می‌دهد. پس همه خواب‌ها تعبیر دارند اما بسیاری از خواب‌ها تعبیرشان مربوط به نظام ظاهری است. این خواب مرتبط با همین غذای سنگین است. خواب یک واقعیت و موجود است و این موجود، ایجاد شدنش علت می‌خواهد. بدون علت ایجاد نمی‌شود چون یک موجود است. منتهی گاهی علت‌هایش همین علت‌های ظاهری و مادی هستند، اما گاهی علت‌هایش ملکوتی است. آن خوابی تعبیر دارد که علت ملکوتی دارد و الا همه اینها تعبیر دارد ولی تأثیر ندارد. البته در نظام پزشکی و روانشناسی همین نظام خواب‌های مادی و عادی هم می‌تواند منشأ تشخیص مریضی باشد و برای درمان به کار گرفته شود. خواب‌ها همه موجود هستند و همه علت دارند و تعبیر دارند. نکته دیگر این است که به ما گفتند: خواب‌های خوبتان را برای کسانی بگویید که از این خواب خوب خوشحال می‌شوند. اولاً انسان حق ندارد هر خوابی را برای هر کسی بگوید. خواب خوب را هم حق نداریم برای هرکسی بگوییم. چون ممکن است وقتی انسان خواب خوب را برای دیگران تعریف می‌کند، نا خودآگاه در وجودش خودش عجب ایجاد شود. خدای سبحان نمی‌خواهد بشارتی که برای نجات شده سبب ثبوتش شود. برای همین نباید نقل شود، مگر خواب خوبی که یک بشارت عمومی است و برای این شخص هم عجب ایجاد نمی‌کند. برای دیگری هم ایجاد حسادت نسبت به این نمی‌کند. خوابی که یوسف دید در ابتدای امر خواب خوبی بود، اما سبب حسادت برادران شد. اگر خوابی که می‌بینیم به این شرط خواب خوب باشد و بعد برای انسان عجب ایجاد نکند، برای دیگران هم ایجاد حسادت نکند نسبت به من، کسی را تخطئه و خراب نکند، به این شروط اشکالی ندارد برای عده‌ای گفتن که برای آنها شوق به عمل ایجاد شود. شوق به عبادت ایجاد شود. شوق به عمل صالح ایجاد شود. خواب اینگونه با این نگاه اشکالی ندارد. ولی اگر خواب بد باشد، خواب بد را گفتند به هیچ وجه نقل نکنید.
اگر خواب بد دیدیم چه کنیم؟ به ما فرمودند: اگر خواب بد دیدید، در موقع خواب دیدن پهلو به پهلو شویم که از این حالت جا به جایی حالت انسان تغییر پیدا کند. اگر انسان از خواب بیدار شد، گفتند: انسان بلند شود وضو بگیرد و استغفار کند، سه بار اعوذ بالله بگوید و صدقه بدهد. صدقه دادن انسان را از خیلی از بدی‌ها دور می‌کند. فال بد هم نزنند، اگر خواب بد دید، زود تعبیر بد نکند. برای کسی که نقل می‌شود وظیفه دارد تعبیر به خوب کند. برای خودش شخص هم حق ندارد. فال بد زدن ممکن است در تحقق آن تأثیر داشته باشد. وقتی این فرد خوابش را برای حضرت یوسف نقل کرد که نان بالای سر من هست و پرنده‌ها می‌خورند، حضرت با فاصله خواب او را تعبیر کردند. حضرت بیان کرد: سه روز دیگر اعدام می‌شوی و اینقدر می‌مانی که پرندگان تو را خواهند خورد. اما به ما فرمودند: به غیر از آنجا که امر الهی در کار است، برای بیان معجزه یک نبی هست و برای صدق نبوت او هست، کسی حق ندارد فال بد بزند. حداکثر این است که خود انسان اگر احساس کرد این خواب ممکن است خوب نباشد، صدقه بدهد، استعاذه بکند، جا به جا شود و وضو بگیرد و نماز بخواند. خواب بد را برای کسی نقل نکند. دارد وقتی که برای انسان چنین حالتی ایجاد شد، حتی آب دهان را از سمت چپ تخلیه کند. تأثیر این را نمی‌دانیم اما سه روایت در این مسأله دارد. بلند شود وضو بگیرد و بعد نماز بخواند، صدقه بدهد. اینها روح انسان را از آن حالت دور می‌کند. ابوذر نقل می‌کند، یک روز یاران پیامبر با اندوه فراوان خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند: ای رسول خدا! بر شما از آسمان وحی می‌شود و ما را از امور آگاه می‌سازی اما اگر خدای نا کرده أجل شما فرا رسد، چه کسی به ما آگاهی دهد؟ پیامبر (ص) فرمودند: وحی قطع می‌شود اما مبشرات قطع نمی‌شود. عرض کردند: مبشرات چیست؟ فرمودند: خواب‌های خوبی که مرد صالح و صادق می‌بیند یا برای او می‌بینند! در روایت هست «رؤيا المؤمن جزء من ستة وأربعين جزءاً من النبوة» رؤیای مؤمن یک جز از چهل جز نبوت است یا از هفتاد جزء است که به مناسبت مراتب مؤمن این ممکن است همانطور که مراتب انبیاء مختلف است، این هم مختلف ذکر شده است. امیرالمؤمنین فرمود: از رسول خدا سؤال کردم: «عن الرجل ینام فیری الرؤیا» می‌خوابد خواب می‌بیند، گاهی خواب او حق است و صادق است و گاهی هم انجام نمی‌شود. حضرت فرمودند: هرکسی که می‌خوابد الا اینکه روحش به سمت خدای سبحان معراج می‌کند و آن چیزی که می‌بیند حتماً حق است. وقتی خدای سبحان امر می‌کند که روح این به جسدش برگردد، در مسیری که از باطن عالم می‌خواهد به ظاهر بیاید، به آسمان دنیا می‌آید. به جسد می‌رسد، به تعلقات جسدی می‌رسد، روح بین اینجا که قرار می‌گیرد، آن چیزهایی که اینجا می‌بیند اضغاث احلام و خواب‌های پریشان می‌شود. آنجا که دیده بود حق بود. یعنی ما همیشه در خواب به محضر ربوبی بار پیدا می‌کنیم و یک حقایقی را می‌بینیم اما وقتی داریم برمی‌گردیم از باطن به ظاهر، آن ناخالصی‌ها و تعلقات بدن، پریشانی‌ها را ایجاد می‌کند.
در روایت دیگر می‌فرماید: اگر کسی با طهارت خوابید، حتماً با روحش به سوی عرش الهی عروج کرده است. در آنجا هرچه ببیند حتماً صدق است. اگر با طهارت نخوابد، چون روحش حال طهارت نداشته کوتاه می‌شود و نمی‌تواند به آن مرتبه دست پیدا کند. یکی از یاران امام صادق خدمت حضرت می‌رسد و عرض می‌کند: مؤمن رؤیا می‌بیند، بعد محقق می‌شود مطابق آنچه دیده بود، واقع می‌شود. گاهی هم می‌بیند و واقع نمی‌شود. «ان المؤمن اذا نام خرجت من روحه حرکه ممدوده صاعده الی السماء» روح حرکت می‌کند به باطن عالم. حرکت ظاهری نیست، حرکت به باطن عالم است. «فکلما رآه روح المؤمن فی ملکوت السماء فی موضع التقدیر و التدبیر» یعنی به موضع قدر الهی می‌رسد، عالم تدبیر، از آنچه هرچه می‌بیند نظام علت عالم است. علت عالم هرچه دیده شود صدق است. «فهو الحق و کلما رآه فی الارض» وقتی در عالم ارض و بدن برمی‌گردد، «فهو اضغاث أحلام فقلت له: و تصعد روح المؤمن الی السماء؟» واقعاً روح مؤمن به آسمان می‌رود؟ حضرت می‌فرماید: «قال نعم» بله، بعد می‌فرماید: بدن بدون روح می‌ماند؟ حضرت می‌فرمایند: نه، «فقال أما تری الشمس فی السماء فی موضعها وضوئها و شعاعها فی الارض» مثل خورشید که در آسمان است و شعاعش همه جا کشیده می‌شود این رابطه برقرار است. شریعتی: انشاءالله مباحث حاج آقای عابدینی مکتوب شود و در قالب کتاب منتشر شود و بتوانیم بهره‌مند شویم.
امروز صفحه 422 قرآن کریم، آیات 31 تا 35 سوره مبارکه احزاب را تلاوت خواهیم کرد. «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً «31» يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً «32» وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «33» وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً «34» إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «35» ترجمه : و هر كس از شما نيز كه در برابر خدا و رسولش فروتنى كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو بار خواهيم داد و برايش روزى كريمانه و پر ارزشى فراهم كردهايم. اى همسران پيامبر! شما مثل يكى از زنان (عادّى) نيستيد. اگر تقوا پيشهايد پس به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن كه در دلش بيمارى است طمعى پيدا كند، و نيكو و شايسته سخن بگوييد. و در خانههاى خود قرار گيريد و همچون دوران جاهليّتِ نخستين، با خودآرايى ظاهر نشويد (و زينتهاى خود را آشكار نكنيد)، و نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد، و از خدا و رسولش اطاعت كنيد؛ همانا خداوند اراده كرده است كه پليدى (گناه) را از شما اهل بيت (پيامبر) دور كند و كاملًا شما را پاك سازد. و آنچه كه از آيات خدا و حكمت در خانههايتان تلاوت مىشود ياد كنيد؛ همانا خداوند (نسبت به شما) داراى لطف و (از كارهاى شما) آگاه است. همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ايمان و زنان با ايمان، و مردان مطيع خدا و زنان مطيع خدا، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شكيبا و زنان شكيبا، و مردان فروتن و زنان فروتن، و مردان انفاقگر و زنان انفاقگر، و مردان روزه دار و زنان روزه دار، و مردان پاكدامن و زنان پاكدامن، و مردانى كه خدا را بسيار ياد مىكنند و زنانى كه بسيار به ياد خدا هستند، خداوند براى (همهى) آنان آمرزش و پاداشى گرانقدر وبزرگ آماده كرده است.
شریعتی: کتاب «علی از زبان علی(ع)» زندگی و زمانه‌ی علی(ع) از زبان خود ایشان است که جناب آقای محمدیان زحمت تألیف این کتاب را کشیدند. برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بزنید، دوستان ما شما را راهنمایی خواهند کرد. حسن ختام فرمایشات حاج آقای عابدینی را بشنویم. حاج آقای عابدینی: در این صفحه که تلاوت شد، آیه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» نزول این آیه در همین ماه بوده که بیست و چهارم این ماه هست. هفتاد طریق برای این آیه ذکر شده که چهل طریق از اهل تسنن، سی طریق از شیعیان نقل شده که این آیه مربوط به اهل‌بیت(ع) و خمسه طیبه است. حتی از خود همسران پیغمبر نقل شده چون قبل و بعد این آیه در مورد همسران پیغمبر است اما ضمیر بلافاصله تغییر می‌کند. ضمیر در آنها جمع مؤنث است، اما ضمیر اینجا یکباره جمع مذکر می‌شود. به تمام کسانی که شأن نزول نقل کردند، نقل شده این آیه در اینجا نازل نشده و جدا نازل شده ولی اینجا قرار داده شده یا به امر پیامبر یا کسانی که جمع کردند. اینجا دو حصر است «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ» یکی حصر بر نظام تطهیر است که اراده الهی بر تطهیر است که آن هم تطهیر تکوینی است و الا خدای سبحان از همه تطهیر تشریعی را می‌خواهد که همه پاک باشند، اما این تطهیر تکوینی است. لذا همسران پیامبر سؤال کردند: آیا این آیه در مورد ما هست؟ پیغمبر فرمود: نه شما داخل در اینها نیستید. هم ام سلمه و عایشه این را نقل کردند که از پیامبر سؤال کردیم آیا ما داخل در اهل‌بیت هستیم؟ فرمودند: نه. این آیه مخصوص خمسه طیبه است. در احقاق الحق این آمده است و علامه میرحامد حسین(ره) که این هفته از ایشان یاد می‌کنیم، از کسانی بودند که این مجموعه عظیم این کتاب را جمع کردند که بیش از سی جلد کتاب می‌شود در مورد احقاق کلمه اهل‌بیت(ع) در مقابل یک کتابی که نوشته شده بود، میرحامد حسین اقدام کرد به نوشتن کتابی که اینقدر به سختی جمع آوری کرد. حتی در یکی از سفرهایش که از مصر برمی‌گشت این کتاب را باد برد و در دریا انداخت، در آب پرید و کتاب را نجات داد. شریعتی: بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم. «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
97-6-3-حجت الاسلام عابدینی.mp3
12.98M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 #حجت_الاسلام_عابدینی 📚 با موضوع خواب و رویا در تعالیم دینی 🗓 شنبه سوم شهریور ماه 🗂 حجم : ۱۲.۳ مگابایت 💠 @samtekhoda3
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔸 برنامه سمت خدا 📝 موضوع برنامه : #شناخت_امیرالمؤمنین_ع_براساس_زیارت_غدیریه_امام_هادی_ع 👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_بهشتی 🗓 تاريخ پخش : چهارم شهریور ماه 🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا موضوع برنامه : شناخت امیرالمؤمنین(ع) براساس زیارت غدیریه امام هادی(ع) كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين بهشتی تاريخ پخش : 04- 06-97 بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. شریعتی: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة المعصومین علیهم السلام» سلام می‌کنم به روی ماه شما، ایام بر شما مبارک باشد. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. عیدتان مبارک باشد. حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمة الله. من هم میلاد امام هادی(ع) و عید سعید غدیر خم حساس‌ترین فراز تاریخ اسلام که پیامبر عزیز ما در همان سال اول جشن گرفتند و به اصحابشان فرمودند به من تبریک بگویید. قبل از این سابقه نداشت که پیامبر پس از یک پیروزی یک چنین فرمایشی بفرمایند. امیرالمؤمنین(ع) این روز را جشن می گرفتند. امام صادق، امام رضا این روز را جشن می‌گرفتند و توصیه می‌کردند لباس خوب بپوشید، بوی خوش استفاده کنید. به دیدن همدیگر بروید و عیدی بدهید. شعرخوانی و سرود خوانی در زمان ائمه بنیان گذاری شده است. عیدی‌های پیشنهادی امام رضا(ع) را برای شما بگویم. عیدی اول اطعام است. هرکس عاشق امیرالمؤمنین(ع) است از جمع خانه خودش شروع کند. بعد فامیل و همسایه‌ها و مؤمنین و مؤمنات، هرکس روز عید غدیر اطعام بدهد گویا انبیاء را به خانه خود دعوت کرده است. عیدی دوم پوشاک است. در آستانه ماه مهر هستیم، عاشقان امیرالمؤمنین(ع) برای فقیرها پوشاک تهیه کنند. برای اهل خانه و خانواده در عید غدیر عیدی بخرید. عیدی سوم عطریات است. عیدی چهارم پول نقد است، فقط هم سیدها نه، هرکس افتخار می‌کند به اینکه مهر امیرالمؤمنین در دلش هست عیدی بدهد. امروز حدیثی دیدم که خداوند این چهار عید را روز قیامت با هویتی وارد محشر می‌کند. عید سعید فطر، عید سعید قربان و عید جمعه و عید سعید غدیر، عید غدیر نسبت به سه عید طبق حدیث مثل ماه نسبت به ستاره‌هاست. عید الله الاکبر! حاجت بطلبیم و گرفتاری‌هایمان را با خدا در میان بگذاریم و از خدا بخواهیم به حق امیرالمؤمنین علی(ع) مشکلات کشورمان را گره گشایی کند.
شریعتی: خوشا به حال آنها که حضرت علی را می‌شناسند، گرچه هرچقدر بدویم درک ما از فهم این شخصیت بزرگ ناتوان است. امروز حاج آقای بهشتی می‌خواهند امیرالمؤمنین را به ما معرفی کنند. امیرالمؤمنین در آینه آیات نورانی قرآن کریم با نگاهی به زیارت غدیریه امام هادی(ع). بحث امروز شما را خواهیم شنید. حاج آقای بهشتی: بهترین معرفی، معرفی خداست. اگر خدا در کتابش کسی را معرفی کرده باشد درست‌ترین و دقیق‌ترین و حق ترین معرفی است. ما از امام هادی(ع) دو زیارت داریم که شیعه را تا روز قیامت بیمه کرده است. یکی زیارت جامعه که فوق العاده است. شاید دهها جلسه زمان لازم باشد تا شرح داده شود و یکی زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر خم که از امام هادی(ع) به ما رسیده است. تفاوت این زیارت با همه زیارت‌ها و دعاها این است که پر آیه‌ترین سند حدیثی ماست. من متن حدیثی یا زیارتنامه‌ای ندیدم که اینقدر آیه قرآن در آن درج شده باشد. این را یک امام معصوم که از خطا به دور است، امیرالمؤمنین را با آیات قرآن توصیف کرده است. چهل و چند آیه در این زیارتنامه به کار رفته و بعضی کامل آیات و بعضی بخشی از آیات و بعضی ممزوج شده آیات و سخن امام هادی(ع) است. چون ما از اول عید قربان تا 24 ذی الحجه پی در پی مناسبت‌های ولایی داریم. ماجرای انگشتر بخشی امیرالمؤمنین(ع)، ماجرای مباهله، ماجرای نزول سوره «هل أتی» در کتاب مفاتیح الجنان هست. این نکته که محدث قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان، محدث هم حدیث شناس است و حرف گزاف نمی‌زند. در پایان این زیارتنامه با اینکه زیارتنامه مخصوص عید غدیر خم است، فرمودند: شایسته است هر روز و هر شب سال این زیارتنامه خوانده شود. در کتاب شریف مفاتیح از اول تا آخر نگاه کنیم، دعای کمیل برای شب جمعه است. ولی محدث قمی فرمود: این زیارت در تمام روزها و تمام شب‌های سال شایسته است خوانده شود. امام شناسی قرآنی پیدا می‌کنیم. امام را که شناختیم پیامبر را شناختیم، پیامبر را شناختیم، خدا را شناختیم و راه را به درستی رفتیم. یادی از حضرت امام خمینی بکنیم. ایشان در یکی از کتاب‌هایشان می‌فرماید: دعاهایی که طولانی هست، آنهایی که کم حوصله هستند، لزومی ندارد تمامش را بخوانند. فرازهایی را شروع بکنند. با سلام به پیامبر شروع می‌شود و اولین آیاتی که در این زیارتنامه آمده این آیات است. «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ» به امیرالمؤمنین می‌گوییم: ای آئین درست خدا، یعنی آئین خدا متجلی در یک شخصیت شده است. «وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ» ای راه مستقیمی که هر مسلمان صبح و شام از خدا می‌خواهد. خدایا ما را به راه مستقیم، تجلی این در یک نفر امیرالمؤمنین است. «السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» اشاره به سوره نبأ دارد. شخصیتی که درباره‌ی او اختلاف شد. بخش‌هایی از زیارتنامه‌هایی که ائمه به ما یاد دادند، اعتقادات ما را یاد دادند که مرور کنید. در اذان داریم «اشهدُ»، «اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان علیاً ولی الله» در تشهد هم اشهدُ داریم. راز این چیست؟ این اشهدُ مربوط به خودم می‌شود که می‌خواهم مطلبی را با خودم در میان بگذارم یا با دیگران یا هردو؟ این یک نوع تلقینی است به خود و یک نوع تبلیغی است در مورد دیگران. اذان را که با صدای بلند می‌گوییم، اشهدُ یعنی ای اهل عالم همه بدانند باورهای من، اعتقادات من اینهاست. در زیارتنامه‌ها زیاد این جمله به کار رفته است «اشهدُ» اعتقاد من این است. گواهی می‌دهم «أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ» پیامبر رساند از طرف خدا آن آیاتی که درباره تو (یا امیرالمؤمنین) نازل شده است. «فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ» امر خدا را آشکار کرد. در قرآن آیه‌ای داریم که «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَر» (حجر/95) فرمان خدا را آشکار کن. پیامبر تا سه سال مخفیانه دعوت می‌کرد. از سال سوم علنی در خیابان آمدند و شعار «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» را داد. ای پیامبر تو آشکار کردی آیاتی که خدا درباره‌ی امیرالمؤمنین(ع) به تو تعلیم داده بود.
«وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ» بر امت اسلامی واجب کردی وجب اطاعت و ولایت را «وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ» پیامبر بعد از اینکه خطبه را خواندند، فرمودند: آقایان و خانم‌ها به صف شوند. یک خیمه‌ای ترتیب دادند، دو طرف در باز بود. یک طرف صف آقایان و یک طرف صف بانوان، اینها ریزه کاری زیاد دارد. بیعت خانم‌ها این بود که دستشان را در تشت آبی می‌گذاشتند که امیرالمؤمنین(ع) هم دستشان را در همان آب زده بودند و یک جمله‌ای می‌گفتند. بیعت آقایان هم اینطور بود که دست می‌دادند یا کف دستشان را نشان می‌دادند و جمله‌ای به عنوان بیعت اعلام می‌کردند. «وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» سوره احزاب آیه 6 می‌فرماید: «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم» پیامبر شایسته‌تر و سزاوارتر است نسبت به مؤمنان از خودشان، یعنی پیغمبر اختیار جان مرا دارد، اختیار مال مرا دارد. از خود من اختیارش بیشتر است، خدا این را قرار داده است. آنوقت یک چنین اولویتی را پیامبر در غدیر خم به امیرالمؤمنین(ع) داد و بعد فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» آیه بعد سوره فتح آیه 10 است. «أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّه تعالی» گواهی می‌دهم یا امیرالمؤمنین تو به عهد خدا وفا کردی «وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَكَ بِعَهْدِهِ» خدا هم به عهدش با تو وفا کرد. قرآن می‌فرماید: «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُم» (بقره/40) شما به عهد من وفا کنید، من هم به عهد شما وفا می‌کنم. بعد پیغمبر این آیه قرآن را خواندند «وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهِ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرا عَظِيما» هرکس به عهدی که با خدا بسته وفا کرد، اجر بزرگی به او داده می‌شود. سوره فتح آیه 10. ممکن است کسی بگوید: ستایش از امیرالمؤمنین در این روزگار پر غوغا و پر مشکل چه دردی را از ما دوا می‌کند؟ ستایش خوب است، من می‌خواهم بگویم: ما داریم شاخصه‌هایی از امیرالمؤمنین نقل می‌کنیم که در تمام روزگاران هرکس عهد بسته به عهدش وفادار باشد. عهدی که با خدا می‌بندیم، با امام زمان می‌بندیم، عهدی که با همسر، با مردم، با بدهکار، با بستانکار می‌بندیم به عهدمان وفادار باشیم. این باعث رشد ما باشد. گاهی می‌پرسند چرا نام حضرت علی در قرآن نیامده است؟ صدها سال قبل این سؤال بوده است. جواب‌هایی دارد، یک جوابش این است که نام دیگران هم نیامده است. حتماً می‌خواهد قدر و منزلت حضرت را پایین بیاورد. یک جواب دیگر این است که اگر نام حضرت علی می‌بود، مردم تن می‌دادند؟ نام پیامبر در قرآن هست. مؤمن‌ها پیروی و کافران مقابله می‌کردند. نام پیامبر بوده است. اگر کسی بخواهد لجاجت کند کار به نام ندارد. خدا رحمت کند شهید بهشتی را در مدرسه فیضیه جلسه پرسش و پاسخ بود. از ایشان پرسیدند: چرا حضرت امام اسم بنی صدر و بهشتی را نمی‌گوید؟ حضرت امام با اشاراتی در درگیری بهشتی و بنی صدر مطالبی را می‌گفتند که مردم باید خودشان می‌رفتند آن شاخص‌ها را پیدا می‌کردند و تطبیق می‌دادند. ایشان می‌فرمود: خدا همین را می‌خواهد. شاخص‌ها را بیان کند و مردم بروند مصداق را بیان کنند.
خداوند در قرآن می‌فرماید: مدیران، فرماندهان، اولیای شما این افراد هستند. از نظر رابطه با خدا، رابطه با خانواده، با مردم، برو پیدا کن چه کسی است؟ باعث رشد تو می‌شود، باعث اوج اندیشه تو می‌شود که پیدا کنی مصداق‌ها را، شاخص‌ها را خدا معین کرده است. یکی همین وفای به عهد است. ما کسانی را داشتیم که همراه پیغمبر به جنگ آمدند و فرار کردند. وفادار نماندند. همین کوفیانی که چند روز دیگر ماه محرم فرا می‌رسد، بیش از ده هزار نفر به امام حسین(ع) نامه نوشتند. امام حسین (ع) نامه‌ها را همراه خودش به کربلا آورده بود. روز عاشورا آن نامه‌ها را نشان داد. حتی از بعضی اسم برد. ای شبث بن ربعی تو نامه نوشتی؟ گفت: نه، ننوشتم. به مسئول نامه‌ها فرمود: نامه شبث را بیاورید. او می‌خواست چنگ بزند و نامه را بگیرد که در تاریخ محو شود. حضرت ابالفضل جلو آمد و یک نهیبی زد که شبث عقب رفت. وفاداری، وفای با رهبر، وفای با امام، وفای با پیغمبر، وفای با خدا، اینها شاخص است. «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ عَمَّكَ وَ أَخَاكَ» من گواهی می‌دهم که تو یا امیرالمؤمنین و عمویت حمزه و برادرت جعفر که اینها تاریخچه شیرینی دارند، شما کسانی هستید «الَّذِينَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِكُمْ» شما کسانی هستید که با خدا معامله کردید. «فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيكُمْ» خدا درباره شما این آیه را نازل کرد. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» یک شاخص دیگر جان فشانی، امروز هم این شاخص هست. در کشور ما انقلاب شده، کسانی که در انقلاب جانفشانی کردند. هشت سال دفاع مقدس بود. کسانی که در دفاع مقدس حضور فعال داشتند. یا شهید شدند یا جانباز برگشتند و یا اسیر شدند. اینها ملاک‌های ارزشمندی است. تمام این آیه‌ها درس آموز است. در مقابل بهشت، «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» اینها جان و مالشان را می‌دهند به خدا و خدا هم بهشت را می‌دهد. «يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» در راه خدا مبارزه می‌کنند. «فَيَقْتُلُونَ» می‌کشند، «وَ يُقْتَلُونَ» کشته می‌شوند به سمت خدا، با همه جنگ‌های دنیا فرق دارد و رنگ الهی دارد. «وَعْدا عَلَيْهِ حَقّا فِي التَّوْرَيةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ» سه کتاب آسمانی سند این معامله است، تورات و انجیل و قرآن، «وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» کیست باوفاتر از خدا به عهدش؟ کسی فکر نکند وعده خدا شوخی است. «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ» بشارت باد شما را با این معامله‌ای که کردید. «وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» فوز عظیم همین است.
استاد بنده حاج آقای قرائتی شب بیست و یکم ماه رمضان که می‌شود، روی تخته می‌نویسند «فزتُ و رب الکعبه» بعد آمدند رصد کردند در قرآن کجا کلمه فوز به کار رفته است؟ مجموعش شده شخصیت امیرالمؤمنین، این آیه مصادیق زیادی دارد اما امام هادی(ع) از زبان پیامبر به عنوان بالاترین مصداق، امیرالمؤمنین را ذکر می‌کند. آیه دنبالش که به خودسازی مربوط می‌شود. این آیه هم در مورد امیرالمؤمنین است. «التَّائِبُونَ» توبه کنندگان، «الْعَابِدُونَ» عبادت کنندگان، «الْحَامِدُونَ» ستایشگران، «السَّائِحُونَ» روزه‌داران، «الرَّاكِعُونَ» رکوع کنندگان، «السَّاجِدُونَ» سجده کنندگان، «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» آمران به معروف، «وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ» نهی کنندگان از منکر «وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» حراست کنندگان از مرزهای خدا و بشارت باد مؤمنان را. شیعه کلمه‌ای است که خیلی بار معنایی سنگینی دارد. بارها شده امیرالمؤمنین یا امامان دیگر به کسانی که می‌گفتند: ما شیعه هستیم، نهیب می‌زدند. شیعه یعنی کسی که یک جایی برف آمده، یک کسی می‌آید می‌گذرد. نفر دوم طوری پایش را جای نفر اول بگذارد که افراد بعدی بگویند: یک نفر رد شده است. ما اینطور هستیم؟ شیعه باید دقیق نفر جلو را بشناسد و در عمل و رفتار هم پایش را جای پای او بگذارد. شیعه باید اهل توبه، اهل رکوع و عبادت باشد. اهل امر به معروف باشد. مصداق درجه یک اینها امیرالمؤمنین است. در سوره انعام آیه 153 می‌فرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَعْنِيُّ بِقَوْلِ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ» من گواهی می‌دهم شما معنای قول خدای بزرگ هستید. کدام قول؟ «وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيما» این است راه مستقیم من. خدا فرموده و بعد امام هادی(ع) در زیارتنامه به ما یاد می‌دهد که امیرالمؤمنین را خطاب کنیم. تو مصداق آن آیه هستی. آن راه مستقیمی که خدا به ما فرموده تو هستی. «فَاتَّبِعُوهُ» این راه را پیروی کنید. «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» راههای دیگر را نروید که از راه خدا پراکنده خواهید شد. ما در تصمیم‌گیری‌هایمان شک می‌کنیم این فکر درست است؟ این کار درست است؟ این راه درست است؟ احزاب مختلفی در جامعه هستند، گروه‌های مختلفی در جامعه هستند، فکرهای کدام درست است؟ می‌گوید: می‌خواهی راه مستقیم را بشناسی، راه علی را بشناس. «صراط علیٍ حق نُمسِکه». «ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاكَ» به خدا گمراه شد و به گمراهی برد هرکسی که به دنبال غیر تو رفت. «وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاكَ» از حق روی گرداند کسی که به دشمنی تو آمد. «اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِكَ» خدایا تو امر کردی، راه مستقیم مرا برو، ما این امر را شنیدیم، «وَ أَطَعْنَا» اطاعت کردیم. «وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» بعد به آیه‌ای در سوره مائده اشاره می‌کند. «فَاهْدِنَا رَبَّنَا» پروردگارا تو هدایت کن ما را، «وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا» اینها را امام کنار هم قرار داده و هرکدام در یک سوره‌ای هست. امام هادی(ع) که در دوران سختی زندگی می‌کرده این را فرموده است. سوره حج آیه 78، «وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» قرآن می‌فرماید: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَ جِهادِه» آنطور که شایسته هست جهاد کنید. مجاهدین درجات دارند.
در جنگ احد بدنش دیگر جای سالمی نداشت. وقت به خانه آمد همسرش فاطمه زهرا(س) هر جراحتی را می‌رفتند مداوا کنند، جراحت نزدیکتر دهان باز می‌کرد و خون جاری می‌شد. جراحت‌های امیرالمؤمنین تا پایان عمرش، رزمندگانی داریم که آثار ترکش‌ها در بدنشان هنوز پیداست. در جنگ‌هایی که بقیه فرار کردند تو ایستادی، بقیه سست شدند و تو استقامت کردی. اینها عواملی است که دست به دست هم داده و خدای حکیم این شخصیت را برای رهبری امت اسلامی به وسیله پیامبر در غدیر خم معرفی کرده است. پیغمبر در غدیر خم فرمود: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ» به آن خدایی که مرا به حق مبعوث فرمود، «مَا آمَنَ بِي مَنْ كَفَرَ بِكَ» به من ایمان ندارد کسی که تو را انکار کند. «وَ لا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ» کسی که تو را انکار کند به خدا هم اعتراف نکرده است. «وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ» کسی که جلوی راه تو را بست به بیراهه رفته است. «وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ» به خدا هم هدایت نمی‌شود «وَ لا إِلَيَّ مَنْ لا يَهْتَدِي بِكَ» به سمت من هم هدایت نمی‌شود. «وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ» بعد پیامبر به آیه قرآن استناد کردند. سوره طه آیه 82 «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا» من که خدا هستم حتماً می‌آمرزم کسی را که توبه کند، ایمان آورد و کارش درست باشد. «ثُمَّ اهْتَدَى» بعد هدایت بپذیرد، چه هدایتی؟ «إِلَى وِلايَتِكَ» هدایتی که امیرالمؤمنین در آن باشد. پیامبر ولایت امیرالمؤمنین را به آیه 78 سوره حج گره زد. خداوند چنین کسانی را مورد عنایت خودش قرار می‌دهد. سوره مؤمنون آیه 104، «فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ» لعنت خدا بر کسانی که به تو بی احترامی کردند و احترام تو را نشناختند «وَ ذَائِدِي الْحَقِّ عَنْكَ» حق تو را گرفتند. «وَ أَشْهَدُ» گواهی می‌دهم «أَنَّهُمُ» یک چنین کسانی «الْأَخْسَرُونَ» زیان کردند. «الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ» اینهایی که «النَّارُ» آتش صورتشان را می‌سوزاند «وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ» و اینها در آتش زشت می‌شوند. تمام این آیات تفاسیر دارد ولی امام هادی اینها را گره زده به منافقین و مخالفین امیرالمؤمنین، با آیات قرآن شخصیت امیرالمؤمنین را آراسته است. سوره زمر آیه 9، سخنی را از امیرالمؤمنین نقل می‌کند. «فَوَ اللَّهِ مَا كَذِبْتُ» امیرالمؤمنین فرمود: به من دروغ گفته نشده، چون مطالبی که به امیرالمؤمنین گفته شده از زبان پیغمبر است و پیامبر راستگو است. «وَ لا كُذِبْتُ» پیامبر به من دروغذ نگفته است. «وَ لا ضَلَلْتُ» من به بیراهه نرفتم. «وَ لا ضُلَّ بِي» کسی به وسیله من گمراه نشده «وَ لا نَسِيتُ مَا عَهِدَ إِلَيَّ رَبِّي» عهد خدا را هم فراموش نکردم. کار من یک کار آگاهانه است. «وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» من براساس بصیرتی که از خدا گرفتم حرکت می‌کنم. «بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ وَ بَيَّنَهَا النَّبِيُّ لِي» که خدا برای پیامبر تبیین نمود و پیامبر هم برای من تبیین کرد. «وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ» من بر یک راه روشنی هستم و تردید ندارم این راه درست است. «أَلْفِظُهُ لَفْظا صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ» دقیقاً همان کلمات را می‌گویم «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاكَ» نفرین خدا بر کسی که تو را با افرادی که در جاهلیت فکر می‌کردند برابر دانست.
بعد این آیه قرآن را خواندند «وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ يَقُولُ» خای بزرگ می‌فرماید: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» آنهایی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند مساوی هستند؟ الآن دانش امیرالمؤمنین در دسترس هست. الآن در جهان آزادی وجود دارد. یکوقت بود دسترسی به یک کتاب ممکن نبود. همین میرحامد حسین هندی که این هفته در برنامه از این شخصیت یاد خواهیم کرد، به کتابی نیاز پیدا کرد برای نوشتن مجموعه سی و چند جلدی «عبقات الانوار» شاگردانش را به کشورهای مختلف فرستاد که این کتاب را برای من پیدا کنید. به عراق، ایران، سوریه، حجاز فرستاد تا این کتاب را پیدا کنند الآن با یک دکمه با کامپیوتر کتاب در دسترس است. آخر یک عالمی را در حجاز پیدا کرد، اینقدر کتاب نوشت که دست راستش فلج شد. بعد با دست چپ می‌نوشت. اواخر عمر دیگر نمی‌توانست بنشیند. می‌خوابید، کتاب را روی سینه‌اش می‌گذاشتند و اظهار نظر می‌کرد و در حاشیه کتاب می‌نوشتند. وقتی از دنیا رفت، در غسالخانه دیدند که روی سینه‌اش نقش یک کتاب است. به کتابی احتیاج پیدا کرد و برای صاحب کتاب در کشور عربستان نامه نوشت: من محقق هستم و به کتاب شما نیاز دارم. کتابت را امانت به من بده. او نداد! مسافرت کرد از طریق دریا خودش را به مکه رساند و زیارت کرد. بعد رفت آن شهر را پیدا کرد، خانه آن عالم را پیدا کرد، به شکل گدایان پشت در خانه او نشست، آن عالم‌ خواست بیرون برود، او را دید و خواست پولی به او کمک کند. گفت: من پول نمی‌خواهم. می‌خواهم نوکری خانه شما را بکنم. بالاخره ورود پیدا کرد در آن کتابخانه و کتاب را پیدا کرد و یک نسخه از روی نوشت و دید بخشی از حقانیت امیرالمؤمنین اینجاست. بعد به هند رفت و یک نامه برای این عالم نوشت که کتاب را ندادی و ما اینطور دسترسی پیدا کردیم. آن عالم سنی هم برای او تقدیرنامه نوشته است که حقا تو محقق هستی! امیرالمؤمنین(ع) مجموعه‌ی این کمالات هستند. علم امیرالمؤمنین با علم دیگران، خطبه‌های امیرالمؤمنین درباره خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان شناسی، نامه‌ای که به مالک اشتر نوشتند. با داشته‌های دیگران مقایسه کنیم و بر ادعای خودمان افتخار کنیم که ما این راه و این شخصیت را به عنوان پیشوا انتخاب کردیم. چون روز قیامت هر شخصیتی با پیشوای خود حاضر می‌شود. روزهای راهپیمایی از هر محله‌ای با امامشان می‌آیند. از خدا می‌خواهیم مهر امیرالمؤمنین را که پدران و مادران ما، بزرگان ما در دلهای ما نهادند روز افزون بفرماید و همه ما را از رهروان راه او و شیعیان طریق او قرار بدهد.
شریعتی: امروز صفحه 423 قرآن کریم، آیات 36 تا 43 سوره مبارکه احزاب را تلاوت خواهیم کرد. «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً «36» وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا «37» ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً «38» الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً «39» ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً «40» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً «41» وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا «42» هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً «43» ترجمه : و هيچ مرد و زن با ايمانى حقّ ندارند هنگامى كه خدا و رسولش امرى را مقرّر كنند، از سوى خود امر ديگرى را اختيار كنند و هر كس خدا و رسولش را نافرمانى نمايد، پس بدون شك به گمراهى آشكارى گرفتار شده است. و (به ياد آر) زمانى كه به (زيد بن حارثه،) كسى كه خداوند بر او نعمت (اسلام و ايمان) داده بود و تو (نيز) به او نعمت (آزادى) داده بودى مىگفتى: همسرت را نگاه دار (و او را طلاق نده) و از خدا پروا كن و در دلت چيزى را پنهان مىداشتى كه خداوند آن را آشكار مىكند و از مردم مىترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى. پس چون دوران كاميابى زيد از همسرش پايان يافت (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو در آورديم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسر خواندههايشان هنگامى كه طلاق گيرند مشكلى نباشد، و فرمان خداوند انجام شدنى است. بر پيامبر در (انجام) آنچه خداوند براى او تعيين كرده هيچ سختى و محذورى نيست، چنان كه خداوند دربارهى انبياى قبلى نيز اين سنّت را قرار داده بود (كه آداب و رسوم جاهلى و بىاساس را بشكنند)، و فرمان خدا همواره سنجيده و اندازهگيرى شده است. كسانى كه پيامهاى الهى را ابلاغ مىكنند و از خدا مىترسند، و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند، و خداوند براى حسابرسى كافى است. محمّد صلى الله عليه و آله، پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه رسول خدا و خاتم پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد. و او را در هر صبح و شام تسبيح نماييد (و به پاكى بستاييد). او كسى است كه بر شما درود مىفرستد و فرشتگان او (نيز بر شما درود مىفرستند) تا شما را از تاريكىها (كفر، شرك، جهل، تفرقه و خرافات) به سوى نور (ايمان، تقوا، علم و وحدت) در آورند و او به مؤمنان مهربان است.