شریعتی: از مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد کافی برای ما بگویید.
حاج آقای عابدینی: افتخار میکنیم که یاد علما را گرامی میداریم، یاد کسانی که در احیای دین زحمت کشیدند. به خصوص کسانی که در ظلمت و جهالت دوران طاغوت در اوج خفقان و جریان غلبه شهوت در شهرها که سن ما اقتضاء میکند که یادمان باشد. نگویید که چهل سال از آن دوره گذشته و آن موقع با اینکه امکانات نبود اما حاج آقای کافی(ره) در اوج این خفقان و اوج حرکت جوانها به سمت کانونهای فساد یک کانون عظیم و با اخلاص به اسم امام زمان بنا کردند و آنجا را پایگاه قرار دادند و جذب کردند. یک پایگاه قوی شد که جوانها جذب شدند و با بیان و زبانی که ایشان داشت، خیلیها که در این وادی نبودند، جذب شدند. اقتضای آن دوره خیلی به این سبک نیاز داشت. یکی از کارهای مهم این بود که توانست آن اهدافی که امام دارد در یک قالبی که بماند، لذا آیت الله انصاری شیرازی فرموده بودند: حاج آقای کافی یکی از کسانی بود که مرتب به تبعیدیها سر میزد. ایشان در نائین تبعید بود، حاج آقای کافی به ایشان سر میزدند و به آقای کافی گفتند: برای ما روضه بخوان. یک روضه برای ایشان خواند که در عمرشان چنین روضهای نشنیده بودند. وقتی آن جریان در نیمه شعبان پیش آمد و امام فرمود: بخاطر مصیبتهای پیش آمده امسال ما جشن نداریم، مرحوم کافی در مهدیه تهران بودند. بخاطر اینکه فرمایش امام را عملی کند، آن سال اگر میماند مجبور میکردند تا یک جشنی در تهران برگزار شود. مرحوم کافی دیدند چاره ندارند و از شهر بیرون رفتند و به سمت مشهد حرکت کردند. در راه تصادف مشکوکی با یک کامیون ارتشی داشتند. ایشان که اینقدر در آن زمان شهرت داشت، خیلی مظلومانه و به سرعت جنازه را دفن کردند. اخلاص ایشان تا امروز باقی است و نام ایشان باقی مانده و روز به روز هم برکاتشان بیشتر میشود.
شریعتی: اگر یادتان باشد در سالهای گذشته در این ایام نزدیک ولادت امام رضا(ع)، از باب خدمت معنوی به محبین امام رضا(ع) طرح خیلی خوبی را به پیشنهاد حاج آقای حسینی قمی در مورد اینکه صاحبخانهها هوای مستأجرها را داشته باشند و بازتابهای بسیار دلانگیز و مثبتی داشت و خیلیها بخاطر امام رضا این کار را کردند. نکات شما را هم در این مورد بشنویم.
حاج آقای عابدینی: فرمودند: «ارحم ترحم» اگر ما به رحمت حق نیاز داریم که قطعاً همه محتاج هستیم و هیچکس نیست که مستغنی از رحمت حق باشد، فرمودند: رحم کنید، به خصوص در شرایطی که جریان اجارهها خیلی زیاد بالا رفته است. درست است برای صاحبخانه حق است چون قیمت ملکش بالا رفته است و حفظ او و قیمت او این مقدار اجاره را اقتضاء میکند، اما این کسی هم که مستأجر بوده و تا این مقدار آخرن توانش اجاره میداده، حقوق او چقدر بالا رفته است؟ آیا او توان دارد که با این مقدار تفاوت که ایجاد شده است، در شرایطی که نقدینگی به این طرف و آن طرف سرازیر میشود و نبودن ساز و کار صحیح، این بنده خدا مبتلا به این مسأله میشود، اگر اینجا یک گشایشی برای این ایجاد شود که صاحبخانه با اینکه حق اوست، اما اگر این کار را کرد بخاطر امام رضا(ع) باشد. یک کسی بدهکار بود، آمد بدهیاش را بدهد. وقتی خواست بدهی را بدهد گفت: من بخاطر اینکه تو شیعه امیرالمؤمنین هستی، بدهیام را با کمال میل میدهم. آن شخص گفت: چون تو شیعه امیر مؤمنان هستی، من از بدهیام گذشتم. در روایت دارد خدای سبحان در روز قیامت وقتی اعمال اینها را در ترازو میگذارند، میبیند سیئات او پر است اما حسنهای ندارد. به او میگوید: حسنهای داری؟ میگوید: یادم نیست. میگوید: اما من یک چیزی از تو سراغ دارم. تو رفتی بدهیات را بدهی اما گره زدی این را به ولایت امیرمؤمنان، چون بخاطر او با شوق رفتی بدهیات را بدهی، این اعتقاد تو بر همه سیئات تو ترجیح پیدا میکند و تو قدرت شفاعت پیدا میکنی. اگر ما این را باور داریم بیاییم بگوییم: خدایا به خاطر امام رضا(ع) و عشق من به حضرت این کار را میکنم. جبران این برای ما غیر قابل باور است. رئوف بدون زمینه میدهد اگر کسی زمینه ایجاد کند چطور میدهد؟ انشاءالله با این عشق جبران میشود و توجه میشود و با این عشق اعمال ما روح پیدا میکند. انشاءالله خدای سبحان به همه ما قدرت بدهد که محبت و عشق اهلبیت(ع) به ما جرأت بدهد و قدرت بدهد از این کارهایی بکنیم که اعمال ما ولایی شود. کسانی که میتوانند کمک کنند که زائر اولیها هم که آرزوی مشهد رفتن را دارند، بروند و دلشان را از نزدیک گره بزنند.
شریعتی: دوستان ما در کانال نحوه مشارکت شما را قرار خواهند داد. در این ایام گره زدن دلهای زیادی به پنجره فولاد امام رضا(ع) خیلی لذت بخش است.
حاج آقای عابدینی: شعری از جامی از زبان زندانیان بخوانم.
چو زندان بر گرفتاران زندان *** شد از دیدار یوسف باغ خندان
همه از مقدم او شاد گشتند *** ز بند درد و رنج آزاد گشتند
به گردن غُلشان شد طوق اقبال *** به پا زنجیرشان فرخنده خلخال
اگر زندانی بیمار گشتی *** اسیر محنت تیمار گشتی
کمر بستی پی بیمار داری *** خلاصی دادی از تیمار خواریاش
و اگر جا بر گرفتاری شدی تنگ *** سوی تدبیر کارش کردی آهنگ
گشاده رو شدی او را رضا جوی *** ز تنگی در گشاد آوردیاش روی
هرکسی مشکلی داشت نزد یوسف میآمد و بلکه یوسف سراغ او میرفت. حساب کنید در شهری اینطور شود. یک محله اینطور شود. بزرگانی که آبرویی دارند، میتوانند کاری کنند وسط بیایند، آن شهر و کوچه و محله از مردگی به زندگی تبدیل شود.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای عابدینی: انشاءالله خدای سبحان به کرم کریم اهلبیت، ب کرم رئوف اهلبیت، به کرم حضرت معصومه کریمه اهل بیت، به کرم احمد بن موسی، انشاءالله مشکلات کشور ما، مشکلات شیعیان را در همه کشورهای اسلامی حل بفرماید. به خصوص امید را در زندگی جوانهای ما با شغل مناسب فراهم آورد و گرفتاری آنها را برطرف کند.
شریعتی:
صحن تو و ضریح تو و بارگاه تو *** هر حاجت نگفته گمانم روا شود
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-4-30-حجت الاسلام عابدینی.mp3
13.34M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_عابدینی
📚 با موضوع سیره ی تربیتی حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم
🗓 شنبه سی ام تیر ماه
🗂 حجم : ۱۲.۷ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : اهداف سفر از دیدگاه تعالیم دین مبین اسلام
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين بهشتی
تاريخ پخش : 31- 04-97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: سلام علیکم و رحمة الله. سلام میکنم به همهی بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. ایام نورانی دهه کرامت را به همه شما تبریک میگویم. پیشاپیش فرا رسیدن میلاد با سعادت مولایمان امام رضا(ع) به همه شما تبریک میگویم. انشاءالله بهترینها در این روزها برای همه شما رقم بخورد و انشاءالله زیارت مشهد الرضا نصیب همه شما شود. در محضر حاج آقای بهشتی نازنین هستیم، سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمة الله. من هم خدمت حضرتعالی و همه بینندگان خوب برنامه سمت خدا و شنوندگان رادیو قرآن و کسانی که در آینده این برنامه را میبینند و میخوانند، سلام میکنم و برای همه آرزوی صحت و سلامت و خوشبختی دارم. مخصوصاً برای جوانهایی که در این روزها ازدواج میکنند و برای بیماران طلب شفاء میکنیم و از خدا میخواهم این گفتگوها را همراه با نور و خیر و رشد قرار بدهد.
شریعتی: امروز حاج آقای بهشتی قرار هست از سفر و مسافرت برای ما بگویند. مشتاق هستیم بحث امروز شما را بشنویم.
حاج آقای بهشتی: سعی میکنم در برنامهها در حد توانم ابتدا سراغ قرآن بروم. این چیزی است که استاد عزیزم حاج آقای قرائتی به من آموخته که تبلیغ قرآن محور را پیگیری کن. در قرآن تقریباً سی و چند نوع سفر گزارشاش آمده است. سفر خوشایند انسانهاست. از کتابهایی که معمولاً تا قرنها میماند یکی سفرنامههاست. چون در آن تنوع و تازگی است. همه دوست دارند چه آنهایی که سفر میروند و چه آنهایی که نمیروند. امروز میخواهیم به اهاف سفر بپردازیم. خداوند حکیم است یعنی این جهان را براساس حکمت و انسان را براساس حکمتی آفریده است. برنامههایی که در کتابهای آسمانی آورده است براساس حکمت قوانین را آورده است. به ما فرموده: کارهای شما حکیمانه باشد. غذا میخورید، ورزش میکنید، سفر میروید، هدف شما چیست؟ در قرآن سی و چند نوع هدف آمده که من پنج نوع هدف را انتخاب کردم.
مهمترین آن سفر برای عبادت است که در فصل حج، در برنامه مستقل خواهم گفت. زیارت، عبادت را جدا خواهم گفت. امروز پنج هدف دیگر را که در دین و آیات قرآن و در سیره پیامبر و ائمه وجود دارد. اولین هدف تفریح است. سفر به قصد تفریح، ما انسانها آمیزهای از جسم و روح هستیم. جسم ما نیازمند تفریح و نشاط هست. ممکن است کسانی باشند که امکان سفر رفتن نداشته باشند ولی نهادهایی که با سفر مرتبط هستند میگویند: در فصل تابستان چند ده میلیون سفر صورت میگیرد. قرآن کریم میفرماید: «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» (قصص/77) دنبال آخرت برو، در بسترهایی که خدا به تو امکاناتی داده است. «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» درست است گفتیم آخرت اما نصیبت را از دنیا فراموش نکن. امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر این آیه اینطور توضیح دادند که نصیبت را فراموش نکن یعنی از سلامتی، از فراغت، از قوت، از جوانی و شادابیات استفاده کن در مسیر آخرت. با گناه آلوده نباشد، در مسیر کمال انسان باشد. امامان ما گاهی تفریح میرفتند، «نُزهَه» یعنی رفتن به جاهای سر سبز و خرم. ائمه ما گاهی به باغ میرفتند. بیرون از شهر میرفتند. به دوستانشان توصیه میکردند.
از امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر(ع) حدیثی است که فرمودند: تلاش کنید و وقت خودتان را به چهار قسمت تقسیم کنید. «اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ» برنامهریزی داشته باشید و وقت خود را به چهار قسمت تقسیم کنید. «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ» یکی برای خدا، نماز و دعا و قرآن، «وَ سَاعَةً لامْرِ الْمَعَاشِ» قسمتیبرای تأمین زندگی و کسب و کار، «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الاخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ» بخشی برای ارتباطات، تا ما کامل باشیم و دیگران عیوب ما را بگویند و ما آن را رفع کنیم. اسلام روی صله رحم خیلی اصرار دارد. «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ» (تحف العقول، ص 409) یک قسمت را ما تفریحات سالم نام نهادیم. یا برندی در دنیا به نام «حلال» رسم شده است. مسیحی و یهودی الآن حلال را میفهمند و میدانند مربوط به مسلمانهاست. اول در مورد خوردنیها بوده و الآن توصیه پیدا کرده، تا در رسانه مطرح میشود همه میدانند در مورد مسلمانهاست. لذت باشد و حرام نباشد. حرام نباشد یعنی اختلاط دختر و پسر و زن و مرد نباشد. در چهارچوبی باشد که خدا برای ما تعیین کرده و گناه و غیبت در آن نباشد.
در خاطرات حضرت امام خمینی هست که فرمود: ایشان جمعهها را در ایام طلبگی برای تفریح میگذاشت. این بسیار طلبه درسخوانی بود اما جمعهها، دوستان هم خیلی خوششان میآمد با ایشان باشند. ایشان میفرمود: هرکس میخواهد در این گروه بیاید چند شرط دارد، یکی نمازمان را اول وقت بخوانیم، یکی غیبت نکنیم. چهارچوب را رعایت کنیم، تفریح و لذت باشد ولی گناه نباشد. تفریحات دیگر، در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: تفریح میتواند یکی از این چیزها باشد که خود اینها هم جای گفتگو دارد و یکی سفر است. فرمود: تفریح یکی از این چیزهاست. یکی «المشی» یعنی پیاده روی، بیشترین ورزش پیامبر پیاده روی بود. انسان نشاط پیدا میکند. 2- سوارکاری، سوارکاری در قدیم با اسب و شتر بوده است. الآن دیگر موتورسواری و کشتی سواری و هواپیما سواری است. 3- شنا کردن، 4- نگاه به سبزی؛ از جادههایی که خیلی شلوغ است جادههایی است که سر سبز است. استان گلستان، مازندران، مسیرهایی که بین شهرکرد و خوزستان هست. سلسله کوههای زاگرس که جنگلهای بسیار زیبایی دارد. چشم ما قوتش در سایه دیدن است. دیدن دریا توصیه شده، دیدن آسمان توصیه شده است. دیدن درختان و سبزهها توصیه شده است. گاهی شب در جاده هستیم ولی چیزی را نمیبینیم. اینها را باید در برنامهریزی سفر رعایت کنیم. فصلی را برای دیدن جنگل بگذاریم. خوردن و آشامیدن هم دو تا از تفریحات است، حتی سفر نیم روزه، هرکسی هر غذایی به وسع خودش بردارد و خوش بگذراند. استحمام را فرمودند که تفریح خوبی است. معاشرت با خانواده، زن و شوهر وقتی را با هم باشند. اینها از تفریحاتی است که امام صادق(ع) فرموده است. بعضی از کشورهای اروپایی کارکنان دولت را الزام میکنند که سالی چند روز برای تفریح به سفر بروند تا انرژی و نشاط بگیرند و کار بهتری را عرضه کنند. این هدف اول که تفریح بود.
هدف دوم که هدف مهمی است طبیعتگردی است. سوره عنکبوت آیه 20 میفرماید: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» سفر کنید ببینید آفرینش از کجا آغاز شد. همین جنگلها، این درختان را چه کسی کاشته است؟ از چه زمانی و طراح چه کسی بوده است؟ معمار کیست؟ ناظر کیست؟ درختان متفاوت از کجا پیدا شده است؟ چند هزار پرنده متفاوت در آسمان است، رهبری اینها با چه کسی است؟ این چند هزار پرنده با فرم خاصی پرواز میکنند. این خلقت از کجا آغاز شده است؟ ما الآن در کشورمان طبیعت گردی داریم، اما طبیعت گردی قرآنی با طبیعتگردی مرسوم جهان متفاوت است. اینها را فلشهایی ببینی به سمت خدا، به گنجشک نگاه میکنی خدا را ببینی.
شریعتی: به قول سلمان هراتی جهان قرآن مصور است که آیههایش به جای اینکه نشسته باشند، ایستادهاند.
حاج آقای بهشتی: این نگاه توحیدی است. در کشور ما زیباییهای طبیعت زیاد داریم. اما طوری تربیت نشدیم که این طبیعت را نگاه میکنیم، وقتی برگشتیم انس ما با خدا، رابطه ما با خدا گرمتر شده باشد. ما در این زمینه فقر داریم. ما موزههای حیات وحش داریم. در استانهای مختلف مثل اصفهان پاغ پرندگان هست، در تهران باغ پرندگان هست، در همدان موزه حیات وحش هست. مربیانی باید باشند که بیایند توضیح بدهند. چند گونه حیوان دارد، زاد و ولدشان چگونه است؟ در کجا زیست میکند؟ خلقت او چه شگفتیهایی دارد؟ قرآن میفرماید: به شتر نگاه کنید، «كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه/17) چگونه خلق شده است؟ این را باید یک استاد محیط زیست بیاید توضیح بدهید. مراکزی داریم که برای نجوم است. اساتیدی باشند این بعد قصه را توضیح بدهند. وقتی به نشانهها مینگریم صاحب نشان را هم ببینیم. یکوقتی در تهران یک گروهی بودند سفرهای شبانه را طراحی کرده بودند. جمعی را به اندازه یک اتوبوس ثبت نام میکردند و نزدیک تهران میرفتند، مثل ورامین و پاکدشت، تلسکوپ هم میبردند، اول اینها را با دنیای ستارهها آشنا میکردند. بعد هم با سلیقه چند موضوع دینی مثل پیدا کردن قبله از راه ستاره، یا وقت نماز را بیان میکردند. سیصد هزار منظومه فقط در کهکشان راه شیری هست. قرآن میفرماید: همه را برای تو درست کردم. معلوم میشود من خیلی مهم هستم ولی غافل هستم و از جهان بالا خبر نداشتم. آنوقت خدا آنها را برای من درست کرده چه فایدهای برای من دارد؟ من چه نقشی را باید ایفا کنم؟ در طبیعت گردی حشره شناسی هست، گیاه شناسی هست، خاک شناسی هست، آب شناسی هست. چند سال است در کشور ما در خلیج فارس کشتیهایی راه اندازی شده و سفرهای دریایی هست که اینها باید خیلی زیاد شود.
در قم طلبه بودیم، یکی از دانشگاهیها آمد و ما گفتیم: رشته شما چیست؟ گفت: بیابان شناسی، گفتیم: بیابان چیزی ندارد. گفت: من حاضر هستم شما را 24 ساعت به بیابانهای قم ببرم، شگفتیهای این بیابانها را به شما نشان بدهم. فکر نمیکردیم بیابان اینقدر دیدنی باشد. ما رفتیم و مشغول توضیح دادن در مورد مارها بود، یکباره من لای بوتهای ماری دیدم. اول فکر کردم مار است بعد دیدیم ماری پوست انداخته و این پوست مار است. یکی از اهداف سفر همین طبیعتگردی است. ما به اتفاق خانواده به مشهد میرفتیم به جنگل گلستان رسیدیم. دیدیم گروهی از دانش آموزان یک فعالیتی را انجام میدهند. من دیدم مربی به آنها گفته با برگ درختان کلکسیونی از برگ درست کنید. اینها هم نبال برگهای متنوع بودند، چقدر تنوع برگ داریم. در کنار دریای مازندران گروهی از دانش آموزان را دیدیم که مطلب مینوشتند. مربی گفته بود غروب خورشید را توصیف کنید. ما برای دانشآموزان، دانشجویان و عموم مردم نیازمند این هستیم. چه نهادی متکفل این کار است؟ سازمان محیط زیست یا میراث فرهنگی؟ اینها با بروشور، کلیپ، باید ذهنهای بندههای خدا را عمق ببخشند. البته قیمت سفر هم مؤثر است. اگر قیمت سفر کم شود مریضی و افسردگی هم کم خواهد شد. نشاط زیاد میشود. نشاط زیاد شود خوب درس میخواند و کار میکند. طبیعتگردی یکی از اهداف سفر است که فوق العاده در ابعاد دیگر زندگی تأثیر گذار است. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» (عبس/24) فرض کنید الآن ما در حال سفر هستیم، در راه یک نان میخریم. همین نان از کجا پدید آمده است؟ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/25) ما از آسمان آب فراوان ریختیم. «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» کاری کردیم زمین این آب را بمکد. «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا» (عبس/27) دانه را رشد دادیم و رویاندیم. «وَ عِنَباً وَ قَضْباً» انگور و سبزی، «وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا» الآن یک نان سر سفره است ولی همین نان را قرآن میگوید: سر نخ را نگاه کن، از باران شروع شد. باران هم چه فعل و انفعالاتی دارد. این طبیعتگردی را با الهام از قرآن باید شیرین و آسمانی کنیم. طبیعتگردی در ایران باید با جهان متفاوت باشد. ما به دنیا باید این درس را بدهیم. قرآن این نوع طبیعتگردی را، تا به نان نگاه میکنیم ما را به سمت سرچشمه میبرد. ما باران را فرستادیم. ما زمین را شکافتیم. ما گیاه را رویاندیم. این کاری است که ما باید انجام بدهیم.
هدف سوم تجارت است. مسافرت به قصد تجارت؛ سورهای است که همه مردم ما حفظ هستند. «بسم الله الرحمن الرحیم، لِإِيلافِ قُرَيْشٍ، إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ» (قریش/1و2) حاج آقای قرائتی میفرماید: هزار و چند صد سال پیش یک قومی، یک قبیلهای سفر میکردند. برای چه خدا این را برای ما آورده است؟ تا به ما بفهماند این جا به جایی برکت دارد. ما در یک جلسه میخواهیم در مورد آثار و فواید سفر صحبت کنیم. این جا به جا شدنها چه برکات مادی و معنوی دارد. قریش الفت پیدا کردند. قریشی که یک سفر زمستانی داشتند، یک سفر به یمن داشتند، یک سفر هم به شمال منطقه شامات و فلسطین داشتند. کالاهایی را برای فروش میبردند و کالاهایی را هم میخریدند. سفر به قصد تجارت سختتر است. چون تجارت دو نوع است یکی در شهرمان تجارت کنیم، کسب و کار و خرید و فروش، این آسان است. اما وقتی تجارت در سفر شد دلواپسی دارد. مثلاً با کشتی بار را تا کره شمالی یا جنوبی ببرد، اینکه به سلامت برسد و حادثهای پیش نیاید. قرآن سفر به قصد تجارت را توصیه میکند. پیامبر قبل از پیامبری دو سفر تجاری داشته است. در سوره مبارکه مزمل سفر تجاری را با سفر جهاد کنار هم گذاشته است. ما زیاد شنیدهایم کسی که برای تأمین زندگی تلاش میکند، مثل کسی است که در راه خدا جهاد میکند. «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله» در سوره مزمل آیه 20، سفر برای جهاد در راه خدا را و سفر برای تجارت را کنار هم آورده است تا بفهماند ارزش دارد یک مسلمان که بازرگانی میکند و واردات و صادرات دارد، دلواپسی دارد ارزش دارد. میفرماید: «وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ» دیگرانی هستند که در زمین سفر میکنند، «يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» به دنبال لطف خدا هستند تا سودی گیرشان بیاید. دنبال کسب حلال بودن هم ارزش مادی دارد که زندگیاش را میگذراند و هم ارزش معنوی دارد.
من دنبال این بودم که ببینم تأثیراتی که تجار مسلمان در تاریخ داشتند را پیدا کنم. کتابی به نام «اطلس جهان اسلام» قرن به قرن گفته در جغرافیای جهان، کجای جهان مسلمانها هستند، کجاهای کره زمین به اسلام یا تشیع گرویدند و چه کسانی باعث و بانی آن بودند؟ بسیاری از مناطق جهان که مسلمان شدند، بازرگانان مؤسس آن بودند. شیرازیها به تانزانیا و زنگبار رفتند، اسلامی که در آن مناطق هست از اینهاست. اسلامی که در زنگبار هست مرهون شیرازیهاست. آرام آرام این بازرگانان علما را هم همراه خودشان بردند. گفتند: جمعی آنجا مسلمان یا شیعه هستند، ولی عالم و پیشنماز نداریم. فتوا دهنده نداریم. یا در چین، شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» میفرماید: بزرگترین سهم را در مسلمانی چینیها که بیش از هشتاد میلیون مسلمان در چین است، این را تجار و ایرانیها داشتند. بخش بزرگی مرهون بازرگانان قزوین است. از دو راه ایرانیها به چین میرفتند، یکی از راه خشکی، یکی از راه دریا که سواحل خلیج فارس از راه دریا میرفتند. من از حاج آقای قرائتی شنیدم که مسلمانان چین نیت نمازشان را به زبان فارسی میگویند. چهار رکعت نماز ظهر به جا میآورم قربة الی الله! در بعضی مساجد همین نیت را به زبان فارسی نوشته و آنها هم به بچههایشان میآموزند. هشت قرن گذشته و الآن جمعیت میلیونی مسلمانها که در چین هستند یک جمع بازرگانی این بنیان را گذاشتند.
یکوقتی من گفتم: آقای قرائتی اتاق بازرگانی برویم. ببینیم الآن اتاق بازرگانی ایران در زمینه فرهنگی چه کار میکند؟ ایشان هم استخاره کردند و خوب آمد. آنوقت آقای دکتر نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی بودند. آقای دکتر نهاوندیان از آمدن آقای قرائتی متحیر بودند. ایشان گفتند: من نه اهل صادرات و واردات هستم. من برای این آمدم که ببینم شما برای مسائل فرهنگی برنامه دارید؟ بازرگانان ایرانی که به اقصی نقاط جهان میروند یا بازرگانان خارجی که وارد ایران میشوند. ما برای اینها فکری کردیم. نظام و کشور و گذشته و دینمان را معرفی کنیم؟ یا بازرگانی که از اینجا کالا میبرد، به اروپا و آسیا رفت و آمد میکند. مسأله سفر که بخواهیم و نخواهیم صورت میگیرد. این رنگ خدایی دادن به سفرها مهم است.
مستندی تلویزیون نشان میداد که یک عالمی از قم به تایلند رفته است. سیصد سال قبل رفته بود. قبل از این عالم بازرگانانی رفته بودند و بعد این عالم را بردند. الآن گنبد و بارگاهی آنجا دارد و دستیار پادشاه تایلند است. صاحب تفکر و ایده بوده است. یعنی این نوع سفرها یا سفرهای داخلی، علاوه بر اینکه کالا را منتقل میکنیم، افکار و عقاید و فرهنگ را منتقل کنیم. سفر به قصد تجارت! سوره نحل آیه 14 میفرماید: «وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ» او خدایی است که دریا را در اختیار شما قرار داد، «لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا» تا گوشت تازه میل کنید. بخش زیادی از گوشت تازه از دریاست. «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً» غیر از ماهی که از دریا میگیرند، زیر آلات مثل مروارید، سنگهای قیمتی هم از دریا استخراج میکنید. «تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ» از شگفتیهای دریا این است که دماغه کشتی آبها را میشکافد «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» یکی هم برای اینکه درآمد کسب کنید، «وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» شاید شکرگزار خدا باشید. الحمدلله بگویید. این رنگ خدایی دادن به سفر است. سفر به قصد تجارت خیلی قصه دارد. من سفر کردم، دلواپسی و دلهره داشتم، سود هم کسب کردم، یک کار فرهنگی هم کردم. ماه محرم به آلمان رسیدم، رفتیم ببینیم شیعیان آلمان چه آداب و رسومی دارند؟ آنجا همفکری کردیم و چند ایده مطرح کردیم، آنها پسندیدند و بنا شد یک تبادلی داشته باشیم. کارهایی که بازرگانان در طی قرنها انجام دادند فوق العاده است. جاهایی که کارهای فرهنگی شده یک پس زمینهای دارد. باید دید سرنخ چیست؟ خیلی از اینها بازرگانان هستند، تجار مسلمان هستند، عشق به اهلبیت را در تایلند برده آن عالم قمی و سیصد سال است هرسال مثل قم عزاداری میکنند.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. صحبت از سفر شد، انشاءالله رویکرد مسافرتهایمان را عوض کنیم، انشاءالله دولت هم از سفرهای هموطنان عزیز ما حمایت کنند و مسافرتها تسهیل شود، مخصوصاً سفر به اماکن دیدنی کشورمان و از جمله سفرهای زیارتی، خیلیها هنوز هستند گنبد و بارگاه حضرت رضا(ع) و حضرت معصومه(س) را ندیدند. قرار گذاشتیم اگر در اطرافمان کسانی را میشناسیم که هنوز مشهد نرفتند، آستین همت را بالا بزنیم و آنها را راهی کنیم و قطعاً دعای خیر آنها در حق ما مستجاب خواهد شد. اما اگر به هر دلیلی این شرایط مهیا نیست، قرار است در برنامه سمت خدا همانند سالهای گذشته این اتفاق بیافتد که بانی شوند و دوستانمان را راهی مشهد کنند. ما درخواست میکنیم از روحانیون عزیز و گرانقدر، ائمه جماعات و مبلغین عزیز که آنها اگر از مسجد محل، دوستان و همسایهها کسانی را میشناسند که تا به حال مشرف نشدند، به سایت ما مراجعه کنند و ثبت نام را انجام بدهند که کارهای بعدی را ما انجام خواهیم داد. برای اطلاعات بیشتر به سایت ما مراجعه کنید.
امروز صفحه 388 قرآن کریم، آیات 22 تا 28 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ «22»
وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ «23»
فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ «24»
فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «25»
قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ «26»
قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «27»
قالَ ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ وَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ «28»
ترجمه : و چون (موسى) به سوى مدين روى نهاد، گفت: اميد است كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت فرمايد.و چون موسى به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در اطراف آن ديد كه به سيراب كردن (چهار پايان خويش) مشغولند و در كنار آنان به دو زن برخورد كه مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان ديگر مخلوط نشوند. پس موسى جلو رفته و به آنان) گفت: منظور شما (از اين كنارهگيرى) چيست؟ گفتند: ما (براى پرهيز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را) آب نمىدهيم تا اينكه همهى چوپانان خارج شوند و (حضور ما در اينجا براى آن است كه) پدر ما پيرمردى كهنسال است. پس (موسى گوسفندانشان را) براى آنان آب داد، سپس رو به سوى سايه آورد و گفت: پروردگارا! همانا من به هر خيرى كه تو برايم بفرستى نيازمندم. پس (چيزى نگذشت كه) يكى از آن دو (زن) در حالى كه با حيا وعفّت راه مىرفت به نزد او آمد و گفت: همانا پدرم از شما دعوت مىكند تا مزد اينكه براى ما آب دادى به تو بپردازد. پس همينكهموسى به نزد آن پدر پير (حضرت شعيب) آمد و سرگذشت خود را براى او بازگو كرد، او گفت: نترس، تو از (دست) گروه ستمگران نجات يافتى. يكى از آن دو (دختر، خطاب به پدر) گفت: اى پدر! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى كه (مىتوانى) استخدام كنى، شخصِ توانا و امين است. (حضرت شعيب به موسى) گفت: من قصد دارم تا يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم بر اين (شرط) كه هشت سال براى من كار كنى و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردى، پس (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمىخواهم كه بر تو سخت گيرم، بزودى به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهى يافت. (موسى پيشنهاد شعيب را پذيرفت و) گفت: اين (قرارداد) بين من و تو (برقرار شد، البتّه) هر كدام از دو مدّت را كه به انجام رساندم، پس ستمى بر من نخواهد بود، و خداوند بر آنچه ما مىگوييم (گواه و) وكيل است.
شریعتی: نماز یکشنبههای ماه ذی القعده فراموش نشود. دستور آن را دوستان ما در کانال برنامه قرار خواهند داد. خبری را امروز شنیدم که شاید یازده نفر از پاسداران و بسیجیان ما که در مرز خدمت میکردند به شهادت رسیدند. به خانوادههایشان تسلیت میگوییم. همینطور مطلع شدیم حضرت آیت الله مرتضی تهرانی برادر مرحوم آقا مجتبی تهرانی به رحمت ایزدی پیوستند. انشاءالله روحشان شاد باشد و مهمان سفره اهلبیت باشند. از مرحوم شیخ احمد کافی بشنویم که این هفته قرار است از ایشان صحبت کنیم.
حاج آقای بهشتی: دو نکته کوتاه را باید عرض کنم که یکی سفرهای تبلیغی ایشان است. مرحوم کافی از سی روز، بیست روز در سفر تبلیغی بودند. از این شهر به آن شهر میرفتند. صوت صحبتهای ایشان هست که میفرمودند: خسته شدم ای امام زمان در این جادهها از بس به عشق تو از این شهر به آن شهر رفتم. نکته دیگر مسأله دعای ندبه است که حقیقتاً یک نوع عشق بازی با امام زمان(ع) هست. ایشان از کسانی بود که در ترویج این دعا خیلی مؤثر بود.
یکی دیگر از هدفهای سفر، خدمت است. ما خوشبختانه اول انقلاب نهادی را به نام جهاد سازندگی داشتیم. من طلبه جوانی بودم و یادم هست به روستاها رفتیم و برای مدرسه سازی با عشق و شور و انگیزه کار میکردیم. چند سالی هست الآن گروههای جهادی راه افتاده است، دانشجو و دانشآموز بدون اینکه نیاز داشته باشند برای کسب درآمد راه میافتند به مناطق محروم یا زلزله زده و نیازمند با عشق حتی در تعطیلات نوروز هم میروند. در سوره مبارکه کهف ماجرایی نقل شده از شخصیتی به نام ذوالقرنین، قرآن میفرماید: خدا اسباب و وسایل زیادی در اختیار او قرار داد. برای سفر جهادی، برای خدمت و سازندگی در قرآن یک نمونه ذوالقرنین است. سه سفر داشته یکی به غرب، یکی به شرق، یکی به شمال. سفر سوم منطقهای است کوهستانی که وقتی به آنجا رسید اهالی محروم آنجا آمدند و گفتند: دشمنانی داریم که اینها فساد میکنند، شما بیا بر ما منت بگذار، امکانات از ما و مدیریت از شما. تخصص از شما! همین کاری که دانشجویان عزیز ما میکنند و به اردوهای جهادی میروند. ذوالقرنین مردم را فراخوان داد و فرمود: تکههای بزرگ آهن بیاورید. نیروی انسانی و وسایل از آنها بود و بنا شد سدی بسازند تا از نفوذ دشمنان و مفسدین جلوگیری کنند. تکههای آهن را بین دو کوه قرار دادند و بعد ایشان فرمودند: حرارت زیادی لازم است تا این آهنها به هم جوش بخورد. مسهایی را فراهم کردند برای اینکه این آهن زنگ نزند. مس ذوب شده را روی آن آهنها کشیدند. سد نیرومندی درست شد، ساخت سد که به پایان رسید، گفت: این از لطف خدا بود. به جای اینکه بگوید: من بودم چنین کردم، گفت: این رحمت خدا بود که من توانستم چنین خدمتی را بکنم. آیات 83 تا 99 از سوره کهف که ما به همین اندازه بسنده میکنیم. خانوادههایی هستند که نیاز ندارند وقتی بچههایشان را در چنین اردوهایی میبینند، گاهی غصه هم ممکن است بخورند اما اخلاص و نیتی که ریشهاش همین انقلاب است که این روحیه را ایجاد کرده است.
هدف پنجم، مطالعه تاریخ است. قرآن کریم پس از اینکه قصه یوسف را نقل میکند، میفرماید: بروید سفر کنید. هم سفر کنید دستاوردهای نیکان را بررسی و مطالعه کنید و هم سفر کنید نتایج کار مکذبین و مفسدین را الهام بگیرید. سوره یوسف آیه 109 اینطور شروع میشود «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ» مخاطب پیامبر اسلام است، ما نفرستادیم قبل از تو «إِلَّا رِجالًا» شخصیتهایی را «نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى» به آنها الهام کردیم و وحی فرستادیم از سرزمینهای حاصلخیز مثل مصر، مصر سرزمینی است که دارای تمدن است. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» چرا مردم سفر نمیکنند؟ «فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» تا بنگرند قبلیها، تمدنهای قبل و انسانهای قبل، کسانی که آمدند. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ» این مثبت بود. منفیاش را در سوره آل عمران آیه 137 میفرماید: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما فرهنگهایی بود. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» سفر کنید «فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين» ببینیم آنهایی که حرف انبیاء را دروغ میشمردند چه سرانجامی داشتند؟ یا در سوره حج آیه 46 فرمودند: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها» این از آثار سفر است. آیا سفر نمیکنند تا دلهایی که حقایق را درک کند پیدا کند؟ یا گوشهایی که صداها را، مثلاً شیراز میرویم، صدایی نیست ولی صداهایی به گوش ما میرسد از قرنها دورتر که حرفهایی برای ما دارند و پیامهایی دارند.
امروز دربارهی سفر و مسافرت گفتیم. یک کسانی هستند حوصله سفر ندارند. خانوادههایشان گلایه میکنند، فقط دلیل بی پولی نیست. درست است وضع معیشت ما مشکل پیدا کرده است. اما گاهی بی حوصله هستند. خانواده احساس کنند در تابستان به اتفاق مرد خانه دو سه سفری رفتند ولو نیمی از روز، کمر ببندیم، قرآن امر میکند که ای پیامبر به مسلمانها بگو سفر کنید. معلوم است سفر برکاتی دارد.
شریعتی: به امام مهربانیها، امام رضا(ع) سلام کنیم.
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-4-31-حجت الاسلام بهشتی.mp3
12.38M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_بهشتی
📚 با موضوع : اهداف سفر از دیدگاه تعالیم دین مبین اسلام
🗓 یکشنبه سی و یکم تیر ماه
🗂 حجم : ۱۱.۸ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (علیهالسلام) - شرح دعای هشتم
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش : 01- 05- 97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، ایام دهه کرامت بر شما مبارک باشد. کم کم داریم نزدیک میشویم به اوج این دهه که میلاد با سعادت ولی نعمتمان، امام رئوف، امام رضا(ع) هست. انشاءالله زیارت مشهد الرضا نصیب شما شود و به برکت امام رضا تمام دلها سرشار از آرامش باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید. ایام بر شما مبارک باشد.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز، دهه کرامت و ولادت سر تا سر نور ولی نعمتمان آقا علی بن موسی الرضا را تبریک عرض میکنم. انشاءالله جزء بهترین شیعیان امام هشتم و جزء زوار خالص او باشیم و خدا به همه مردم ما توفیق بدهد که واسطه خیر شوند که همه عزیزان و بستگانی که نرفتند، محض رضای خدا بروند. در مملکت ما زشت است که بسیاری دوست اهلبیت و عاشق اهلبیت هستند ولی هنوز مشهد نرفتند. انشاءالله خدا به همه عزیزان توفیق بدهد که واسطه این خیر شوند و همه را به مشهد الرضا برسانند.
شریعتی: بحث امروز ما به رسم دوشنبهها که در محضر صحیفه سجادیه هستیم، دعای هشتم صحیفه سجادیه بود که امام سجاد(ع) از رذایل اخلاقی به خداوند متعال پناه میبرند که در واقع یک مکتب و یک کلاس درس برای ما است.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که هفتههای گذشته عرض کردیم، دعای هشتم صحیفه سجادیه 44 رذیله و اخلاق مذموم هست که امام سجاد(ع) به خدا پناه میبرند یعنی بدون کمک و پناه به خدا آدم نمیتواند از این معضلات بیرون بیاید. باید خدا کمک کند. اگر کمک نکند همه درمانده هستیم. از چیزهای دیگر که حضرت به خدا پناه میبرند، «وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ اَلْإِسرَافِ» خدایا به تو پناه میبریم که گرفتار اسراف شویم. باید در مورد اسراف در برق و اسراف در آب صحبت کنیم. البته سوء مدیریت هست و هر هفته پیامهایی داریم که چرا به مسئولین و دولتمردها نمیگویید؟ ما به همه میگوییم ولی اگر آنها نتوانستند یا توانستند و عمل نکردند لااقل خودمان به داد خودمان برسیم. امام سجاد میگوید: به تو پناه میبرم از اینکه مرتکب اسراف شوم. بیست میلیون خانوار هرکدام دو لامپ را خاموش کنیم. حیاط و کوچه را میشوید و میگوید: پولش را میدهم. اسراف در مصرف نان و غذا، چقدر غذای سالم دور ریخته میشود. در رستورانها و عروسیها! «وَ مِنْ فِقْدَانِ اَلْكَفَافِ» اگر دچار اسراف شدم ممکن است به اندازه کفاف گیر من نیاید. یعنی قدردان نباشم! «وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ اَلْأَعْدَاءِ» خدایا به تو پناه میبرم از اینکه دچار شماتت دشمنها شوم.
پیغمبر (ص) فرمودند: «انی ما أخاف علیکم من الفقر و لکن أخاف علیکم من سوء التدبیر» فرمود: من بر فقر و کمبود و نداری بر شما نمیترسم. بر سوء تدبیر و سوء مدیریت میترسم. چرا اینقدر ریخت و پاش اضافه هست؟ «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ» (كافى، ج 4، ص 53) امیرالمؤمنین میفرماید: ضمانت میکنم کسی که ولخرجی نکند و میانه رو باشد، مقتصد باشد، هیچوقت فقیر و گرفتار نشود. خدایا به تو پناه میبرم از اینکه مورد شماتت دشمن قرار بگیرم. به تو پناه میبرم از اینکه «وَ مِنَ اَلْفَقْرِ إِلَى اَلْأَكْفَاءِ» دستم را به همنوع خودم دراز کنم. بخاطر تشریفات و تجملات دست جلوی دیگران دراز کنم. «وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِي شِدَّةٍ» خدایا به تو پناه میبرم که عیش و زندگی من در شدت زحمت باشد. «وَ مِيتَةٍ عَلَى غَيْرِ عُدَّةٍ» خدایا به تو پناه میبرم از اینکه مرگ من فرا برسد و آماده برای رفتن نباشم. خدایا به تو پناه میبرم از مرگی که آمادگی نداشته باشم.
نماز یکشنبه ذیالقعده چون یک روز از آن گذشته است، امسال پنج تا یکشنبه است، چون روز اول ماه یکشنبه بوده است. خواهش میکنم همه یکدیگر را با خبر کنند. این نماز یک نماز ویژه است. پیغمبر تعبیر میفرماید: کسی که این نماز را بخواند، به او میگویند: از اول شروع کن. خدا گناهان او را میآمرزد و توبه او را قبول میکند. خدا در روز قیامت خصماء خود را راضی میکند. دیون مردم را ادا میکند، توانی که دارد انجام میدهد و آن کسی هم که نتوانست خدا کمکش میکند بلاشک خصماء او را راضی میکند. از خاصیتهای مهم این نماز این است که با ایمان از دنیا میرود. در این دوره آخرالزمان حدیث داریم کسی با ایمان از دنیا برود ملائکه تعجب میکنند که چطور این دین و ایمانش را حفظ کرده است؟ نماز یکشنبه ماه ذیالقعده باعث میشود انسان با ایمان از دنیا برود. قبر انسان در قیامت وسیع و نورانی است. یعنی از زمانی که میمیرد تا قیامت در وسعت و نورانیت است. از خاصیتهای این نماز وسعت رزق است. از خاصیتهای این نماز این است که خدا پدر و مادرش را از او راضی میکند، مغفرت و آمرزش را شامل حال خودش و ذریهاش میکند. ملک الموت با او مدارا میکند و با آسانی از دنیا میرود. این نماز ده دقیقه وقت میبرد و یکبار هم خواندنش کافی است. غسل روز یکشنبه ماه ذیالقعده را بکنند. دو تا دو رکعت مثل نماز صبح به دو سلام، یک حمد و سه تا قل هو الله، بعد از «قل هو الله» در مفاتیح نوشته «مُعوذتین» یعنی «قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق» بعد از اینکه دو تا دو رکعت تمام شد، بعد از سلام نماز هفتاد مرتبه «استغفرالله ربی و اتوب الیه» یکبار هم «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» و بعد یک دعای یک خطی دارد. »یا عزیز یا غفار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا أنت» خیلی نماز خوبی است. ما کم عبادتی را داریم که اینقدر امتیاز برای آن قائل شده باشند. مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، عرفا، اهل سیر و سلوک، کسی میخواست شاگرد ایشان شود سفارش میکردند اول برو نماز ماه ذیالقعده را بخوان. غیر از ماه ذیالقعده هم بعضی نقل کردند میشود خواند.
در اول این دعا که از هیجان حرص به خدا پناه میبرند و ما دو هفته در مورد حرص صحبت کردیم. هفته گذشته گفتم: چقدر خوب است آنهایی که توان دارند بیایند اشتغال زایی کنند، افرادی را به کار بگیرند و خدمت رسانی بکنند. گفتم: مثلاً کسی که ماشین دو میلیاردی سوار میشود میتواند ماشین دویست میلیونی سوار شود و پولش را بدهد بیست تا پراید بگیرد بیست نفر کار کنند. جوان سی سالهای مرا سوار کرد که فرودگاه ببرد، کنار او کسی نشسته بود که دوستش بود و استاد دانشگاه بود. گفت: حاج آقا این جوان را میبینی که به شما ارادت دارد. دقیقاً کار شما را که در سمت خدا سفارش کردی این عمل کرده است. این جوان از راه حلال یک میلیارد و پانصد میلیون درآمد داشته است. میتوانسته با این پول سرمایهگذاری کند و کیف کند ولی آمده حدود هفتاد پراید خریده و هفتاد نفر شغل ایجاد کرده است. مثلاً گفته: یک سوم برای من و دو سوم برای شما باشد. آدم هم هست میلیارد میلیارد روی هم انباشته کرده و تمام اینها بر خودش و خانوادهاش داغ میشود. این کار از هزار نماز شب بالاتر است. سخی ولو غرق گناه باشد امام صدق ضمانت کردند که به بهشت میرود. بخیل ولو هفتاد سال سر سجاده باشد و دعا کند، در قعر جهنم میسوزد. «لا یدخل الجنة بخیلٌ و لا یدخل النار سخیٌ» هیچوقت بخیل به بهشت نخواهد رفت. آدم سخی هم هیچوقت با آتش جهنم نخواهد سوخت ولو کافر باشد.
امروز جمله دوم امام سجاد(ع) بعد از اینکه حضرت از هیجان حرص به خدا پناه میبرند، میفرماید: خدایا من به تو پناه میبرم از شدت و تیزی غضب و خشم. بیشتر گناهان در حالت خشم و غضب انجام میشود. آدمی که معتدل و آرام و حلیم و صبور است، اهانت و جسارت نمیکند. ولی آدم وقتی عصبانی میشود، دست به هرکاری میزند. تمام قتلها و جنایتها و تعدیها و زورگوییها در حالت غضب انجام میشود. لذا امام صادق(ع) فرمودند: «الْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرُ» (كافي، ج2، ص303) غضب و خشم کلید تمام بدیهاست. تمام طلاقها و بدیها و اختلافها، همه بخاطر غضب است. میفرماید: «الحدة ضرب من الجنون» کسی که عصبانی میشود و تند میشود یک نوع حالت جنون و دیوانگی است. علامتش چیست؟ «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ» حضرت فرمود: علامتش این است که کسی که خشم میکند چند لحظه بعد که آرام میشود خودش میگوید: عجب کاری کردم. علامتش این است که کسی که خشم میکند پشیمان میشود «فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ» اگر عقلش برگشت و از کاری که کرد پشیمان شد، حضرت میفرماید: این علامت این است که میخواهد بیرون بیاید ولی اگر پشیمان نشود دیگر جنون او صد در صد است. این روایت در کتب معتبرهی ما هست، در اصول کافی و بحار هست، خیلیها هستند توبهشان قبول میشود. حتی پشیمانی در بعضی گناهها کافی است ولی پیغمبری که دینش و مکتبش رحمة للعالمین است، فرمود: خدا توبه آدم بداخلاقو خشن و غضبناک را قبول نمیکند. آن کسی که خیلی عصبی میشود منظور ما هست. هرچه استغفرالله بگوید و توبه کند خدا نمیپذیرد. من خیلی خوشحالم که پیرمرد هشتاد ساله میگوید: بخاطر این روایتها اخلاق من عوض شده است. هیچوقت آیه یأس نخوانیم و نگوییم نمیشود. از پیغمبر سؤال کردند: چرا توبه بداخلاق پذیرفته نمیشود؟ حضرت فرمودند: «لأنه تاب من ذنبٍ وقع فی ذنبٍ اکبر» آدمی که تند است و سریع جوش میآورد فایده ندارد. امام صادق فرمود: خوش اخلاقی گناهان را ذوب میکند همانطور که خورشید برف و یخ را ذوب میکند. همین که آدم خوش اخلاق باشد، استغفرالله هم نگوید به بهشت میرود. حضرت فرمود: چون ادامه دارد و دوباره کاسه و کوزهها را میشکند توبهاش قبول نمیشود.
یک سید بزرگواری بود فوت کرد. ایشان فرمودند: یک موقع نجف رفتم درس بخوانم. در مفاتیح خواندم کسی این دعا را بخواند صورتش در روز قیامت مثل ماه شب چهارده میدرخشد. گفت: من هم این دعا را خواندم. یک شاگردی داشت مرحوم آقای انصاری همدانی رفیق صمیمی آیت الله دستغیب بودند به نام مرحوم آ سید عبدالله فاطمی شیرازی، ایشان گفت: من این دعا را خواندم. مرحوم آقای فاطمی از افرادی بود که همه متفق القول هستند که ایشان چشم برزخی داشتند، خیلی از واقعیتها را میدید. گفت: من این دعا را خواندم، چند دقیقه بعد در خانه را زدند. آمدم دیدم سید عبدالله فاطمی است. نگاه کرد میخواست مرا ببوسد و مرا بغل کند. گفت: فلانی میآیی بیرون برویم؟ گفتم: باشد. رفتیم قدم زدیم و اسم یک نفر را برد که من از او دلخور بودم. خیلی تند شدم و به طرف بد و بیراه گفتم. به من گفت: حیف نیست! از وقتی که من در خانه تو آمدم نگاهم به شما افتاد صورت شما مثل ماه شب چهارده میدرخشید. ولی الآن صورت تو مثل یک سگ وحشی حمله کننده شده است. آن دعا را خوانده صورتش مثل ماه شب چهارده شده است. تمام وجود ما عکسالعمل دارد. الآن که حالت غضب و خشم گرفته مثل یک سگ پرخاشگر شده است.
یک عالم بسیار برجسته که صلاح نیست اسمش را ببرم و ایشان در حد شهید مطهری بوده است. ایشان فرمودند: زمانی در خانه با همسرم سر مسألهای بگو مگو پیدا کردیم و تند شدم. یکباره به خودم آمدم که خجالت نمیکشی اینطور صحبت میکنی؟ گفت: خدا به من کمک کرد فوری دست خانمم را بوسیدم و عذرخواهی کردم. یعنی این کار از هزارها عبادت بالاتر است. اینکه آدم در حالت غضب خودش را کنترل کند. یک عالم فرهیختهای از دوستان علامه طباطبایی نقل کرده است. آیت الله امجد خیلی خدمت علامه طباطبایی بودند. فرمودند: کسی 24 ساعت با ایشان مراوده میکرد، میخواست ایشان را عصبانی کند، عصبانی نمیشد. اینقدر ملایم و لطیف بود. یک دانشمند مسیحی از خارج خدمت ایشان میآید. از علامه وقت میگیرد، حدود هفت ساعت با علامه مباحثه میکند و علامه با نرمی جواب میدهد. بعد از هفت ساعت ایشان شیعه میشود. یکی از دوستان میگوید: چه شد شما شیعه شدی؟ گفت: از نظر منطق و استدلال بعضی جاها مجاب نشدم ولی چیزی که مرا شیفته این آقا کرد و در من انگیزه ایجاد کرد که شیعه شوم، این بود که یکبار این آقا تند نشد. راه او حق است. اخلاق و حلم او مرا شیعه کرد. شهید مطهری میفرماید: شما فکر میکنید انبیاء فقط با برهان و استدلال مردم را عوض کردند؟ بخش اعظم آن رفتار انبیاء بوده است. علمای ما با منطق و استدلال مردم را هدایت کردند ولی اخلاق و رفتار هست که مهم است. همانطور که غضب کلید همه بدیهاست، خوش اخلاقی کلید تمام خوبیهاست.
شریعتی: امروز صفحه 389 قرآن کریم، آیات 29 تا 35 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهیم کرد. چقدر خوب است که ثواب تلاوت این آیات را به حضرت رضا(ع) هدیه کنیم.
«فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ «29»
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «30»
وَ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ «31»
اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «32»
قالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ «33»
وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ «34»
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ «35»
ترجمه : پس چون موسى، مدّت (قرارداد خود با شعيب) را به پايان رساند و با خانوادهاش رهسپار گرديد، از سوى (كوه) طور آتشى را ديد. به خانوادهاش گفت: (همين جا) بمانيد، همانا من آتشى ديدهام، (مىروم تا) شايد از آن خبرى بيابم يا مقدارى آتش برايتان بياورم تا (با آن) گرم شويد. پس همين كه (موسى) به نزد آن (آتش) آمد، (ناگهان) از جانب راست آن درّه، در آن منطقه مبارك و خجسته از (ميان) يك درخت، ندا داده شد كه اى موسى! همانا من، اللّه، پروردگار جهانيان هستم. و (از تو مىخواهم) اينكه عصايت را بيفكنى! پس چون (موسى عصا را انداخت ناگهان) مشاهده كرد كه آن (عصا) چنان جست و خيز مىكند كه گويا مارى چالاك و كوچك است، پشتكنان فرار كرد و به عقب (هم) نگاه نكرد! (به او ندا رسيد كه) اى موسى! پيش بيا و نترس، همانا تو درامان هستى. (اى موسى! اكنون) دستت را در گريبانت فرو ببر (خواهى ديد كه) بدون هيچ بيمارى، و نقص و عيبى، سفيد و درخشان بيرون خواهد آمد، و براى رهايى از (تعجب و) ترس، بازوى خود را جمع كن، پس اين (دو معجزه، دو دليل روشن و) دو برهان از طرف پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اطراف اوست، به درستىكه آنان گروهى فاسق بودهاند. (موسى) گفت: پروردگارا! همانا من يكىاز آنها (فرعونيان) را كشتهام، پس مىترسم كه مرا (به قصاص او) به قتل رسانند. و برادرم هارون را كه در بيان از من شيواتر است براى يارىام با من بفرست تامرا تصديق كند، همانا مىترسم كه (فرعونيان) مرا تكذيب كنند. (خداوند) فرمود: (نگران مباش) ما بازوى تو را به واسطه (همراهى) برادرت محكم خواهيم كرد و براى شما، برترى و سلطه قرار خواهيم داد، پس به بركت آيات (و نشانههاى) ما بر شما دست نخواهند يافت (و) شما و هركس پيروىتان كند، پيروز خواهيد بود.
شریعتی:
باب الجواد راه ورودی به قلب توست *** حاجت رواست هرکه از این راه میرود
از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بگویند و بعد هم اشاره قرآنی امروز را بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: این ایام وقت خوبی است که صلواتها و تلاوتهایمان را هدیه به امام هشتم و حضرت معصومه(س) بکنیم. در چند روایت داریم که یکی از چیزهایی که باعث پاک شدن و آمرزش گناهان میشود، مدامت بر ذکر صلوات است. امام هشتم(ع) فرمود: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ» کسی که وسیلهای برای پاک کردن گناهانش ندارد، «فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَاِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً» زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد که گناهان را منهدم میکند.
شریعتی: این هفته قرار گذاشتیم از خطیب شهیر، عالم بزرگواری که حضور ایشان در ایام قبل از انقلاب و در شناساندن امام زمان زمان(عج)، نقطه عطفی بوده است مرحوم شیخ احمد کافی(ره)، که نکات شما را در مورد ایشان خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: ایشان چند ویژگی فوق العاده داشت. یکی اینکه ولایت و محبت برای اهلبیت در حد اعلی مخصوصاً آقا امام زمان(ع)، ایشان میفرمود: من برای آل محمد میمیرم و جان میدهم. ایشان سن زیادی نداشت، زیر پنجاه سال داشتند. ایشان را به شهادت رساندند. ایشان قبل از انقلاب دعای ندبه را احیاء کرد، مهدیهها را احیاء کرد. یاد امام زمان را احیاء کرد. روحانی که در سن خیلی بالا نبود. منبرهای ایشان در هرشهری که میرفت، جمعیت از شهر و اطراف فراوان برای میآمدند. از اصفهان و شیراز و گرگان میآمدند که در دعای ندبه ایشان شرکت کنند. ایشان عجیب بین مردم و امام زمان و اهلبیت ارتباط میداد و در کنارش کارهای خیر زیاد میکردند. مثلاً اتوبوس میآوردند و میگفتند: این هفته دیدار سالمندان برویم. دیدار یتیمان برویم. آیت الله ناصری میفرمودند: چون از نجف با ایشان رفیق بودیم، یک موقع ایشان به اصفهان آمدند. من به ایشان گفتم: اگر میتوانید دولت آباد هم بیایید. گفتند: یک نصف شب میرسم. گفتند: یک نصف شب کسی منبر نمیآید. گفت: شما اعلام کن آقای کافی است. گفت: من احتیاطاً نیم ساعت جلوتر رفتم که ببینم کسی آمده است. آنقدر جمعیت از شهر و اطراف آمده بود، جای سوزن انداختن نبود. کسی که برای اهلبیت با نیت خالص جان فشانی میکند، اینطور محبتش در دلها قرار میگیرد. خدا رحمتشان کند. انشاءالله روحانیون ما از رفتار و اخلاق ایشان الگو بگیرند.
شریعتی: ما بحث زیارت اولیها را مکرر گفتیم. قرار گذاشتیم امسال طرح ما متفاوتتر باشد. خیلیها گلایه کردند که ما دسترسی به سایت و اینترنت برای ثبت نام نداریم. امسال گفتیم بیاییم از طریق روحانیون و ائمه جماعات وارد شویم، آنها واسطه شوند و ثبت نامها توسط آنها صورت بگیرد. ائمه جماعات واسطه بین ما و مخاطبین هستند. باقی کارها هم که به عهده دوستان ماست و انشاءالله همه آنها مأجور باشند.
حاج آقای فرحزاد: انشاءالله ائمه جماعات همکاری کنند مخصوصاً در مناطق محروم بیایند واسطه خیر شوند. به صورت گروهی تأیید کنند که اینها زواری هستند که تا به حال زیارت امام رضا نرفتند. باز هم از خیرین خواهش دارم که کمک کنند و چقدر امام هشتم و دل دوستان امام هشتم را شاد میکنند. یکی از آقایانی که خانمش به کربلا رفته بود پیامک داده بود که من چند روز روزه گرفتم و ثوابش را به خدمتگزاران زوار هدیه کردم. امام صادق(ع) فرمود: یک درهم که برای ما اهلبیت هزینه شود، بیشتر دوست دارم از دو میلیون درهمی که در کارهای خیر دیگر صرف شود. همه کارهای خیر باید کنار هم باشد. هر غذایی ویتامین خاص خود را دارد. وقتی اینها را با اهلبیت پیوند میزنی به یتیم و فقیر هم میرسد، مسجد هم درست میشود و خیلی برکات دارد. این ایام متعلق به امام رئوف است، بیایید یک ذره از رأفت امام رضا در دلهایمان وارد کنیم. شما که میبینی مستأجرت ندارد، شما وضعت خوب است، رحم کنید. بخاطر امام رضا و اهلبیت رحم کنید.
دیشب خدمت یکی از امام جمعههای استانی بودم، یک حرفی زد که خیلی مرا منقلب کرد. گفت: وقتی تلویزیون اعلام کرد که در آبادان و خرمشهر مردم آب ندارند یا قحطی آب دارند، چند نفر آمدند و چند میلیون پول آوردند و گفتند: ما شب خوابمان نمیبرد برای آبرسانی خرمشهر؟ اینکه به فکر دیگران باشیم خیلی مهم است. اگر میخواهیم امام رضا دست ما را بگیرد بیاییم دست دیگران را بگیریم. روایت کوتاهی از امام هفتم(ع) است که فرمود: کسی که در راه خیر و راه حق مالش را مصرف نکند، خدا او را گرفتار میکند دو برابر در راه باطل خرج کند. امام هشتم فرمود: پدرم موسی بن جعفر را خواب دیدم. فرمود: «اذا کنت فی شدة فاکثر من ان تقول یا رئوف و یا رحیم» هروقت دچار بحران شدی ذکر یا رئوف و یا رحیم را زیاد بگو.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای فرحزاد: خواهش میکنم از همه که هر روز مبلغی را صدقه بگذارند. خدایا تو را قسم میدهیم به حق آقا علی بن موسی الرضا رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها، همه ملت و مملکت ما و از همه عالم بفرما. قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک و ما را جزء بهترین یارانش قرار بده. خدایا به حق محمد و آل محمد توفیق زیارت امام هشتم برای همه خصوصاً آنهایی که تا به حال مشرف نشدند مرحمت بفرما. به آنهایی که همسر ندارند، شغل ندارند، مسکن ندارند، فرزند ندارند، به همه مرحمت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. نماز یکشنبه ماه ذیالقعده را فراموش نکنید.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»