امام هشتم فرمودند: «لیس لبخیل راحة و لا لحسودٍ لذة» انشاءالله هیچکسی بخیل نباشد. خسیس نباشد. آدم بخیل راحتی ندارد. بخیل نمیخواهد خیر به خودش و دیگران برساند. «و لا لحسودٍ لذة» لذت نمیبرد، دائم غصه میخورد که چرا فلانی جلو افتاد؟ چرا فلانی پیشرفت کرد؟ چرا فلانی وضعش خوب است؟ دائم پریشان است. یعنی هیچوقت به آقایی نمیرسد. کسی آقا میشود که دلسوز و خیرخواه دیگران باشد. از پیشرفت دیگران لذت ببرد. این حسادت در بین خانوادهها زیاد است. امام سجاد(ع) فرمود: من بعضی بچهها را خیلی دوست دارم. امام باقر امام است و امتیازاتی دارد. امر خداست او را بیشتر دوست بداریم. ولی فرمود: در پنهانی به او محبت میکنم مبادا برادرها به حسادت بیافتند. اگر یک کسی را بیشتر دوست داریم، عنوانهای خدایی و الهی و واقعی یک وجهی دارد که باید این را بیشتر احترام کرد. احترام را دور از چشمئ بقیه انجام بدهیم که این حسادت را تحریک نکند. در روایت داریم کاری که برای حضرت یوسف(ع) پیش آمد، حضرت یوسف جمال داشت، به مراتب از زیبایی ظاهری، زیبایی معنوی داشته است. آن جاذبه قوی است. یعنی آن چیزی که آدم را میکِشد، روح است و جان است و زیبایی درونی افراد است. زندانیان هم عاشق او میشدند، کافران هم عاشق او میشدند. حضرت یعقوب در تربیت بچهها کوتاهی نکرده بود و مال حلال به آنها داده بود ولی حسادت چقدر مفاسد دارد که حضرت یوسف جمال و کمال و برجستگی دارد، برادرها نتوانستند تاب بیاورند. او را از چشم پدر دور کردند و او را نابود کردند. لاوی برادر بزرگتر بود، گفت: من طاقت دست و پا زدن ندارم. ریشه تمام درگیریهای عالم و اتفاقات یکی حسد است. اول قتلی که روی کره زمین اتفاق افتاد توسط قابیل بود که هابیل را کشت. بخاطر اینکه هردو در خانه خدا هدیه دادند، یکی قبول شد و یکی قبول نشد. گفت: چرا این قبول شد و برای من نشد؟ حالا او بهترین گوسفند را داده بود و این بدترین زراعتش را داده بود. برادرش را کشت و نابود کرد. حسادت ریشه طرف را میزند. ابلیس بر حضرت آدم حسادت ورزید. چرا خدا یک امتیازاتی به او داده و به من نداده است؟ دو تا جاری، دو تا خواهر، دو تا عمو، دو تا خاله به هم حسادت میکنند. به یکی یک مقدار بیشتر محبت کند، قیافهاش عوض میشود.
حسادت باعث شد حضرت یوسف بی گناه و معصوم و نوجوان در چاه بیافتد. لاوی گفت: من نمیگذارم او را بکشید. برای همین خدا به او عنایتی کرد و نسل نبوت را در او قرار داد. گفت: او را در چاه بیاندازید که دور از چشم ما از بین برود. او را به قصد کشتن در چاه انداختند. حسادت باعث شد که حضرت یوسف چهل سال صدمه ببیند و از خانوادهاش دور باشد. چندین سال زندان برود، همه اینها برای حسادت برادران بود. یا مثلاً دربارهی اهلبیت داریم، چرا اینقدر اهلبیت و پیغمبر را اذیت کردند؟ چرا حضرت علی را خانهنشین کردند؟ چرا حضرت زهرا را به شهادت رساندند؟ چرا امامان ما را اینقدر شکنجه دادند؟ «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء/54) یعنی خدا یک نفر را بخاطر اینکه ظرفیت دارد بالا میبرد. یا اینکه خدا از روی اختیار و حکمتی که دارد یک نفر را بالا میبرد. آیا این انگشت کوچک میتواند به این بغلی بگوید: چرا این را بلند خلق کردی؟ حدیث داریم اگر همه موجودات یکسان بودند عالم در هم میپیچید. مثل یک کارخانهای که باید کاسه و کوزه بزند، جنس جور باشد. باید یک انگشت بزرگتر باشد وگرنه کارها انجام نمیشود. به امامان ما میگفتند: که چرا خدا اینقدر به شما علم داده است؟ چرا اینقدر کرامت دارند و فوق العاده هستند؟ تو باید تلاش کنی زیر سایهی امام، ولی خدا، برادران یوسف باید بگویند: حسنهایی که یوسف دارد خدا به ما هم بدهد. یا خودشان را کنار برادر بزرگتر زمین بزنند وقتی با او قاطی شدی، یگانه شدی و عاشقش شدی، اخلاق و صفات برای شما هم میآید. همانطور که در زلیخا پایان کار آمد. زلیخا هم خدایی شد، تبدیل شد. اول بت پرست بود، دعوت به گناه کرد ولی چون عاشق شد و هستیاش را فدای حضرت یوسف کرد، همان اخلاق و صفات در او آمد. پس راه عقب افتادگی این نیست که طرف مقابل را زمین بزنیم که جلو بیافتیم. آدم دوست دارد خوب باشد و مثل خوبها باشد. لذا آیه قرآن میفرماید: اینها حسادت ورزیدند، حسادت باعث شد اینها را خانه نشین کنند. هر سؤالی را پاسخ میدهد. استدلالهای امام جواد هشت ساله در مقابل مأمون، باعث میشد متحیر بمانند. اینها باعث میشد نقشه قتل امام را بکشند. حسادت، یعنی آدم حسود امامش را هم میکشد. آدم حسود یوسف صدیق را هم نابود میکند. مواظب باشیم.
روایت داریم پیامبر(ص) با اصحاب نشسته بودند، یک نفر وارد شد. حضرت فرمودند: این شخص اهل بهشت است. از این نمونهها داریم. یکی از اصحاب پیامبر جوانی بود. ولی پیغمبر بیان نکردند برای چه اهل بهشت است. وقتی این آقا برگشت من او را همراهی کردم و رفتم. گفتم: خوب است همراه او شوم و ببینم او چه فوقالعادگی دارد که اهل بهشت است. اجازه خواستم مهمان او شدم. دیدم مثل باقی افراد نماز میخواند و زندگی میکند و یک آدم عادی است. هیچ چیز فوقالعاده در او ندیدم. دو روز ماندم و خواستم بیایم، گفتم: علت اینکه به شما زحمت دادم، این بود که پیامبر خبر خوشی داده شما اهل بهشت هستی. میخواستم ببینم چه صفتی تو را اهل بهشت قرار داده است؟ تأمل کرد و گفت: من عبادت و عمل فوق العاده ندارم ولی چیزی که در من فوقالعاده است این است که هیچوقت بدی کسی را نخواستم. یعنی هر خیری به کسی میرسد خوشحال میشوم و هر ضرری که به کسی میرسد ناراحت میشوم. ما با دولت آمریکا خوب نیستیم ولی اگر جنگلهای آمریکا آتش بگیرد و مردم آنجا از بین بروند باید ناراحت شویم. بعضی خوشحال میشوند! نه! حتی دشمن را هم اگر بتوانیم نجات بدهیم و دستش را بگیریم. امامان ما حتی برای دشمن یک جایی خیرخواهی میکردند. از اینکه کسی به جهنم میرود خوشحال نشویم. از اینکه یکی از جهنم درمیآید خوشحال شویم. بعضی میخواهند جهنم را پر کنند. آمد به پیغمبر خبر داد که دلیلش همین است. ضد حسادت، خیرخواهی و دلسوزی است. این دعا را که ماه رمضان میخوانیم من در طول سال میخوانم. «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور» اهل القبور!
پیغمبر ما عبور میکردند، در قبرستان دیدند یک قبری صاحبش معذب است. فرمودند: بروید دو تا چوب بیاورید. من بارها گفتم که مستحب مؤکد است که دو تا چوب تازه از هر درختی باشد، طوری نیست همراه میت بگذارند. در روایت داریم تا وقتی اینها تازه هست خدا میت را عذاب نمیکند. حتی قضایش را به جا بیاورند. پیغمبر مقداری روی قبر را کندند و دو تا چوب را گذاشتند و پوشاندند. فرمودند: تا وقتی اینها تازه است خدا او را عذاب نمیکند. فرمودند: این عمل اینقدر مؤثر است، «ینفعُ المؤمن و الکافر» یعنی حتی برای کافر هم اثر دارد. آدم دایرهی خیرخواهی را وسعت بدهد. «اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع» هر برهنهای را بپوشان «اللهم اشف کل مریض» خدایا تو را قسم میدهیم به حق علی بن موسی الرضا، پدرانش، فرزندانش، همه مریضها و دردمندهای روحی و جسمی شفا عنایت بفرما. پرستاران اینها هم خیلی ایثار میکنند و خدا گناهان اینها را میآمرزد.
«اللهم اقض دین کل مدین» خدایا قرض هر قرضمندی را ادا کن. «اللهم فکَّ کل اسیر» هر اسیری را آزاد کن. «اللهم فرِّج عن کل مَکروب» هرکسی که غم و غصه دارد. خدا این صفت را خیلی دوست دارد. بعضیها تنگ نظر هستند و به دید خدایی به مردم و عالم نگاه نمیکنند. فقط یک گروه و حزب خاص، خدا به همه مهربان است یا فقط به مؤمنین مهربان است؟ این آیه در قرآن دو بار آمده است «إِنَ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيم» (بقره/143) «بالناس» ما هم باید همینطور باشیم. مشکل عالم و مؤمنین این است که فقط خودشان را میبینند. خیر رسان نیستند.
شریعتی: حاج آقا رحیم ارباب که شخصیت بزرگی بود و از مفاخر فقه و اصول بود و در تخت فولاد اصفهان مدفون هستند، در شرح حالشان خواندم که راز موفقیت و کمالات ایشان این بوده که هیچوقت بد کسی را نخواستند. این کمال بزرگی است.
حاج آقای فرحزاد: «إِنَ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيم»، چه وقت رحمت خدا شش دانگ شامل حال ما میشود؟ رحمت خدا درجه دارد. یک موقع صد درجه روی آدم میریزد. آدم نمیداند چه کار کند. در دریای رحمت و نور غرق میشود. مؤمنین چنین است. علی(ع) فرمود: «أبلغ ما تستدر به الرحمه أن تُضمِر لجميع الناس الرحمه» (غررالحكم/حكمت 10344) چه وقت رحمت خدا در حد رسا و اعلی است؟ «تُستَدَر» یعنی میریزد و سرازیر میشود، مثل باران با طراوتی که فضا را عوض میکند. چه وقت رحمت خدا روی سر جمعی فوق العاده میریزد؟ چه وقت مردم ایران از این مشکلات اقتصادی بیرون میآیند؟ وقتی که همه دلسوز هم باشند. خیر همدیگر را بخواهند. همدل شوند. به هم رحم کنند. همه ما در مشکلات مقصر هستیم. خارج وقتی مشکلی پیش میآید جنسهایشان را در فروشگاهها میگذارند. ما هرچه هست جمع میکنیم. محبت در جامعه نیست.
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست *** عالمی دیگر ببایست ساخت از نو آدمی
اگر میخواهیم عوض شویم و مملکت ما عوض شود باید این صفت حرص، صفت حسادت را از بین ببریم. اگر چنین شود هزار تا آمریکا زمینگیر میشوند. ما خودمان مشکل داریم. مسئولین هم مشکل دارند، ما از مسئولین و افراد جنایتکار دفاع نمیکنیم. مفسدین را بگیرند و به حد اعلای مجازات برسانند. یک بازنگری در خودمان هم داشته باشیم. کارمند، مدیر، مسئول، شاگرد، همه درست کار کنیم. امیرالمؤمنین(ع) چه وقت میفرماید در حد اعلی رحمت خدا ریزش میکند؟«أبلغ ما تستدر به الرحمه أن تُضمِر لجميع الناس الرحمه» اینکه در درونت خیر و رحمت را برای همه بخواهی. خدایا همه گمراهان را هدایت کن. همه زمین خوردهها را دستگیری کن. همه مریضها را شفا بده. سید بن طاووس (ره) که خیلی آدم برجستهای بود، ایشان گفت: امروز روز زیارت مخصوص امام هشتم(ع) است. اینقدر آدم معتبری است که حرفش را جای حدیث قبول کردند. سید بن طاووس که نام او جاودانه مانده است، نماز شب که میخواند اول برای بدها دعا میکرد. کافرها، منافقها، گمراهها، خدایا اینها را هدایت کن و جهنمیها را نجات بده. ما معمولاً برای شهدا، علما، مؤمنین، خوبها دعا میکنیم. پس اینهایی که بی وارث و بد وارث هستند، گناهکار هستند چه؟ برای اینها هم دعا کنیم و فاتحه بفرستیم. وقتی رحمت خدا شامل همه میشود که برای همه خیرخواهی کنیم.
شریعتی: به قول قیصر امین پور: «پراکندگی حاصل کثرت است *** بیایید تمرین وحدت کنیم» اینجاست که آدم باید همدل و همراه باشد که بر مشکلات غلبه کند.
حاج آقای فرحزاد: یکی از شاخصههای امام معصوم«و الولی ناصح» یعنی در این زمان، امام زمان، امام هشتم و امامان ما، دلسوزترین، مهربانترین، فداکارترین افراد عالم بودند. یعنی اگر کسی یک درجه ایمانش از اینها بالاتر بود، او را امام میکرد. بخاطر اینکه حاضر شد هستیاش بسوزد، زیر سم اسبها برود ولی خیر به دیگران برساند. چراغی روشن شود که تا ابد دیگران را پیدا کند. دقیقاً ضد حسادت، حسادت آن طرف است. شمرها و یزیدها مورد حسد بودند و اینها محسود بودند و به اینها حسادت میشد. راههای درمان حسادت را بیان کنم.
یکی اینکه از خدا کمک بخواهیم، «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» (یونس/100) نفس کافر کیش مسلمان شدنی نیست، مگر اینکه خدا لطف و عنایتی کند ساکت شود. به خدا خیلی پناه ببریم و از خدا کمک بخواهیم. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (یوسف/64) «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» (فلق/5) آنهایی که در معرض حسادت هستند. نماز یکشنبه ماه ذیالقعده را هم فراموش نکنید که هفته آینده، آخرین یکشنبه از ماه است. یک هفته بخوانند کافی است. راه دیگر این است که انسان ایمان و باورهایش را تقویت کند. وقتی ما میبینیم خدا علیم و حاکم است، یکی را باید بالا ببرد. باید یکی مدیر و پروفسور باشد، یکی کارگر باشد، بنا باشد، ممکن است شرافت او بالاتر باشد، نمیشود همه یکسان باشند. اگر ما باورهایمان به خدا قوی باشد، کارهای خدا همه حکیمانه است. «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاء» (مائده/54) خدا بخواهد به یکی بیشتر میدهد، چرا به من بر میخورد؟ «المحمود فی کل فعال» همه کارهای خدا حق است و درست است.
یکی از راههای مبارزه با حسد این است که حسادت را اعمال نکنیم. اگر من دیدم یک کسی جلو افتاد و به خواهر و برادر من، بر علیه او قیام نکنم. بروز ندهم و در مقام عمل زیر پایش را خالی نکنم. بلکه عکس آن را عمل کنم. از کسی که جلو افتاده تعریف کنم. یک درختی که پر از خار و آلودگی است، اگر آب ندهی خشک میشود. درخت بخل را اگر آب ندهی و مقابله کنی خشک میشود. هیچ اعتنایی نکنیم و عکس آن عمل کنیم. غبطه خوب است. یعنی پیشرفت کند و مثل او شود. یکی از راهها این است که دادههای خودمان را ببینیم. این آقا یا خانم پیشرفت کرده، من هم یک جاهای دیگر پیشرفت کردم، من هم یک جاهای دیگر خدا به من داده است. خودم را کم نبینم و نعمتهای خدا را کم نبینم. در یک رشته شکست خوردم ولی در رشتههای دیگر توانایی دارم. اینها را شکرگزار باشیم. پیغمبر(ص) فرمودند: نعمتهایی که خدا به ما داده بازگو میکنیم و شکر میکنیم ولی بعضی نعمتهای که مورد حسادت انسان واقع میشود، مگر لازم است آدم همه سرمایههایش را رو کند؟ همه هنرهایش را رو کند و به همه نشان بدهد. بعضی چشم زخم میزنند و تاب دیدنش را ندارند. بعضیها دائم لباسها و طلاهایشان را به رخ یکدیگر میکشند، هم خودت زمین میخوری و هم مورد حسادت واقع میشوی. محسود واقع میشوی. یعنی همه هنرها و زیباییهایمان را برای دیگران رو نکنیم. پیغمبر فرمود: «استعینوا علی امورکم بالکتمان» با پنهان کردن و پوشیدن در امورتان کمک بگیرید. «فانَّ کل ذی نعمة محسودٌ» هر آدم صاحب نعمتی مورد حسادت قرار میگیرد. فرمود: اگر کسی زمین خورد و گرفتار شد، خوشحال نشوید زمانه میگردد و نوبت خودت هم میشود. هیچوقت از زمین خوردن کسی خوشحال نشو.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. فکر میکنم نکته اصلی که راه حل هم هست، محبت است. اگر بین ما و دیگران محبت ایجاد شد از زمین خوردنش خوشحال نمیشویم، از موفقیتش خوشحال میشویم.
امروز صفحه 403 قرآن کریم، آیات 53 تا 63 سوره مبارکه عنکبوت را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «53»
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ «54»
يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «55»
يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ «56»
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ «57»
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ «58»
الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ «59»
وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «60»
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ «61»
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «62»
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ «63»
ترجمه : آنان با عجله از تو عذاب (الهى را) مىخواهند و اگر مهلت معيّن (براى آنان مقرّر) نبود، قطعاً عذاب به سراغشان مىآمد، (ولى بدانند) عذاب ناگهانى به سراغشان خواهد آمد در حالى كه از آن غافلند. آنان از تو عذاب فورى مىخواهند و حال آن كه جهنم بر كافران احاطه دارد. روزى (فرا رسد) كه عذاب از بالاى سرشان و از زير پاهايشان آنان را فرا گيرد؛ (در آن روز خداوند) مىفرمايد: بچشيد (جزاى) كارهايى را كه (در دنيا) انجام دادهايد. اى بندگانِ با ايمانِ من! همانا زمين من وسيع است، پس تنها مرا بپرستيد. هر نفسى، چشندهى مرگ است؛ سپس به سوى ما باز گردانده مىشويد. و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، قطعاً آنان را در غرفههايى از بهشت جاى مىدهيم كه نهرها از زير آنها جارى است؛ هميشه در آنجا خواهند بود؛ چه خوب است پاداش عمل كنندگان. (مؤمنان صالح) كسانى هستند كه (در برابر مشكلات) صبر (و استقامت) كرده و بر پروردگارشان توكّل مىكنند. و چه بسا جنبندهاى كه نمىتواند روزى خود را تأمين كند، خداست كه به او و به شما روزى مىدهد و اوست شنواى دانا. و اگر از آنان (مشركان) سؤال كنى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريد و خورشيد و ماه را تسخير كرد؟ حتماً خواهند گفت: خدا. پس، (از راه حقّ) به كجا منحرف مىشوند؟ خداوند براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را مىگسترد و يا تنگ مىكند، همانا خداوند به هر چيزى آگاه است. و اگر از آنان (مشركان) بپرسى: چه كسى از آسمان، آبى فرستاد كه به وسيلهى آن زمين را بعد از مرگش زنده كرد؟ حتماً خواهند گفت: خدا. بگو: ستايش مخصوص خداست؛ امّا بيشتر آنان نمىانديشند.
شریعتی: در روز مخصوص زیارتی امام رضا(ع) چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به حضرت رضا(ع) هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهرهمند شویم. از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم. این هفته در برنامه از فرزند امام، علامه شهید سید عارف حسین الحسینی رهبر شیعیان پاکستان ، یاد میکنیم.
حاج آقای فرحزاد: صلوات تخلق به اخلاق الهی است یعنی «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ» کار خدا نزول رحمت بر پیغمبر است. ملائکه هم درخواست میکنند، میفرماید: شما هم مثل خدا تخلق به اخلاق الهی پیدا کنید. شما هم دائم صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید.
هفته آینده روز دوشنبه روز اول ذی الحجة الحرام و شروع ماه ولایت است. مقام معظم رهبری فرمودند: خوب است این ماه را شهر الولایه نامگذاری کنیم از بس که مناسبتهای زیاد در این ماه در رابطه با امیرالمؤمنین و اهلبیت است. یکی جشن ازدواج است، سد ابواب است، حدیث ثقلین است، آیه وُد است، «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96) زیارت غدیریه است. تولد امام هادی(ع) است. مهمترین اعیاد عید غدیر خم است. آیه مباهله و آیه تطهیر است. آیه انگشتر بخشیدن در حال رکوع است. این ماه، ماه ولایت است و مناسبتهایی که خدا قبل و بعد غدیر قرار داده است. دوستان بنا دارند در ایام غدیریه هم زیارت غدیریه را آخر برنامه پخش کنند. هم اینکه برای غدیر روزشمار بگذاریم و اینکه یک مسابقه با همکاری مؤسسه حضرت خدیجه و ستاد غدیر برگزار شود، چهارده نفر را به عتبات عالیات و کربلا بفرستیم، 110 نفر مشهد بفرستیم و110 کارت هدیه هم جایز بدهیم. آقای میرشفیعی این مناسبتها را با ذکر سند و مدرک در آوردند، ایام غدیریه به عنوان ماه ولایت، عزیزان میتوانند این را مجانی از سایت حضرت خدیجه و سایت سمت خدا دانلود کنند یا اینکه پیامک بدهند و کتابش را تهیه کنند. کانونهای مساجد و امام جماعتها میلیونی چاپ کنند هیچ اشکالی ندارد. ما میخواهیم ایام غدیریه احیاء شود.
چون امروز روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) هست و روز چهارشنبه هم روز دحو الارض هست و روزه گرفتن معادل هفتاد سال و بعضی روایات گفتند: صد سال عبادت است. در روایات روی زیارت امام هشتم خیلی تکیه کردند. روایت عجیبی است که امام هفتم فرمود: وقتی زوار را روز قیامت جمع میکنند، زوار فرزندم علی بن موسی الرضا، همه درجه بالاتری از همه دارند و هم مزد و عطای آنها از همه بیشتر است. من خواهش میکنم از کسانی که در فامیلشان افرادی هستند که هنوز به مشهد نرفتند، بانی شوند. آستان قدس رضوی حدود هفتصد هزار زائر اولی آورده است. هر مؤسسهای میتواند در این کار خیر سهیم شود.
موضوع دیگر اجاره هست. بنده خدایی به من گفت: کی وضع درست میشود؟ گفتم: به لطف خدا درست میشود. گفت: من یک میلیون و دویست حقوق میگیرم و یک میلیون و پانصد اجاره میدهم. چطور زندگی کنم؟ بیاییم به همدیگر رحم کنیم و دل امام رضا را خشنود کنیم. اجارهها را زیاد نکنیم. پیام داده بودند که مستأجر ما صاحب فرزند شد و ما کرایهاش را کم کردیم. اینهاست که رحمت را زیاد میکند.
شریعتی: من مطمئن هستم اگر کسی بخاطر امام رضا کاری را انجام دهد، امام رضا زیر دینش نخواهند ماند و قطعاً جبران خواهد کرد. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای فرحزاد: شهید عارف حسین الحسینی هم شخصیت فوقالعادهای بود. شاگرد حضرت امام بود. شفاخانه، درمانگاه، مدرسه، مسجد ساخت و دائم به مردم پاکستان خیر میرساند. هم در عراق زندانی شد و هم در ایران ولی از مبارزه دست برنداشت. امسال سیامین سالگرد شهادت ایشان است. خدایا تو را قسم میدهیم به حق حمد و آل محمد، ایمان، معرفت، خیرخواهی و دلسوزی کامل به همه ما مرحمت بفرما. قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک و ما را جزء بهترین یارانش قرار بده. خدایا به حق امام هشتم به همه آنهایی که همسر ندارند، شغل ندارند، مسکن ندارند، فرزند ندارند، مرحمت بفرما. همه ما را جزء زوار امام هشتم و جزء کمک کنندگان به زوار قرار بده. به برکت صلوات بر علی بن موسی الرضا(ع).
شریعتی: یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-5-15-حجت الاسلام فرحزاد.mp3
12.65M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد
📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام (شرح دعای هشتم)
🗓 دوشنبه پانزدهم مرداد ماه
🗂 حجم : ۱۲ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : ویژگیهای حکومت علوی
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش : 16- 05-97
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنین و گرانقدرمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله هرجا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد و آرزو میکنم به حق امام رضا(ع) بهترین اتفاقات زندگی در این روزها و شبها برای شما رقم بخورد. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان رادیو قرآن دارم. در همین آغاز یک درخواست هم داشته باشم، امیدوارم مردم ما با حرکت جدیدی که دولت برای حل مشکلات اقتصادی شروع کرده است، همراهی کنند. اگر مردم همراهی نکنند حتماً ما به جایی نخواهیم رسید. مشکلات ارزی و طلا را کشور همسایه ما ترکیه هم پیدا کرد. رئیس جمهورش از مردم تقاضا کرد که بیایید دلارهایتان را تبدیل به لیر ترکیه کنید. شنیدم برای این کار صف کشیدند و بعضی از مسئولین حتی رفتند طلاهایشان را فروختند که مشکل کم شود. ما برعکس عمل کردیم. وقتی دیدیم مشکلی پیش میآید ریالمان را تبدیل به دلار کردیم. اگر واقعاً بخواهیم مشکل حل شود باید کمک کنیم. این یک کشتی است که اگر بخشی دچار حادثه شود، همه کشتی دچار حادثه میشود. همه مشکلات دست دولت نیست و بخشی دست خود ما هست. در بخش خصوصی چقدر کارگر و کارمند داریم. آقای کارخانهدار! شما ده درصد محصولاتتان را گران کردید. بیست درصد هم به دستمزد کارگرهایتان اضافه کنید. بخشهای خصوصی ما خیلی گسترده است. دو سه روز پیش ساعت پنج بعداز ظهر نانوایی رفتم، سؤال کردم وضعیت زندگی شما چطور است؟ گفت: پنج بعد از ظهر تا ده شب کار میکنم. سی هزار تومان در روز دستمزد من است. در دمای پنجاه درجه قم مقابل تنور، بالای شصت درجه گرما هست. میگفت: خانم من زنگ زده سر راه میآیی دو تا خربزه بخر، مهمان داریم. ما هم رفتیم دو تا خربزه خریدیم، ده هزار تومان روی سی هزار تومان مزد پنج ساعت کار گذاشتیم چهل هزار تومان خربزه خریدیم. خوب این بنده خدا خرجهای دیگر هم دارد.
شنیدم بعضی از مسئولین رده بالا وقتی جایی میروند سخنرانی کنند یک تیمی میفرستند که هوای آن فضا از هجده درجه بالا نباشد. خوب ما به داد این عزیزانی که مشاغل سخت دارند و در دمای شصت درجه کار میکنند برسیم. در قم یک جوانی را دیدم گفتم: چقدر درآمد داری؟ گفت: ده ساعت ماهی ششصد هزار تومان! انصاف داشته باشیم و رحم کنیم. «ارحَمُوا مَن فى الَارضَ يَرحمكُم مَن فى السّماء» به زمینیها رحم کنید تا آسمانیها به شما رحم کنند. فردا 25 ماه ذیالقعده، دحو الارض است. مرحوم میرداماد از علمای بزرگ شیعه هست. کتابی دارد در مورد چهار روزی که در سال روزهاش ممتاز است. روزه فردا معادل هفتاد سال است. کسانی که میتوانند حتماً روزه بگیرند. اگر روزه قضا دارند نیت روزه قضا کنند. مرحوم میرداماد میفرماید: با اینکه روزهاش معادل هفتاد سال است ولی افضل اعمال فردا زیارت امام رضا(ع) است. عزیزانی که مشرف میشوند حتماً نایب الزیاره ما باشند.
شریعتی: امروز قرار است از ویژگیهای حکومت علوی بشنویم.
حاج آقای حسینی قمی: خطبه 209 نهجالبلاغه، غیر از نهجالبلاغه مرحوم کلینی هم در کافی شریف نقل کردند. داستانی هست اینکه «دخل علیٌ علیهالسلام» امیرالمؤمنین عیادت یکی از اصحاب و یارانشان رفتند، بیمار بودند. به نام علاء بن زیاد حارثی، وقتی عیادت رفتند، از فرصت عیادت بیمار استفاده کردند و یک آموزه تاریخی که در نهجالبلاغه ثبت شده، دیدند خانه خیلی بزرگی دارد، فرمودند: «مَا كُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا» با این خانه بزرگ در دنیا چه میکنی؟«وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الاخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ» تو در قیامت به چنین خانهای بیشتر احتیاج داری. «وَ بَلَي إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الاخِرَةَ» اگر از این خانه بزرگ زاد و توشه آخرت جمع میکنی خیلی خوب است. حضرت سه مثال زدند «تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ» این خانه بزرگ برای پذیرایی از مهمانها هست. «وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ» ارحام و خویشاوندانت را دعوت میکنی. «وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا» حقوقش را ادا میکنی. «فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الاخِرَةَ» این خانه دنیا نیست، خانه آخرت است. پس خانه زمینه این باشد که انسان در آن کارهای خیر انجام بدهد، حقوق دیگران را بدهد خیلی خوب است. تا حضرت این جمله را به عباء بن زیاد فرمود که از خانهات خوب استفاده کن، «فقال له العلاء یا امیرالمؤمنین» علاء بن زیاد یک مطلبی را به حضرت گفتند. الآن این سؤال مطرح است که بالاخره خانه بزرگ خوب است یا خوب نیست؟ اگر خانه برای تفاخر باشد، برای تکاثر باشد، فخرفروشی کنیم، بخواهیم ثروت جمع کنیم و بلا استفاده بگذاریم خوب نیست. بسم الله الرحمن الرحیم، «أَلْهاكُمُ التَّكاثُر،حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» (تکاثر/1) رفتی سراغ مردهها، مردهها را بشمارید. اگر تفاخر و تکاثر باشد خوب نیست.
یکوقتی رسول خدا با اصحابشان نشسته بودند، برای جهاد رفتند. یک جوانی عبور میکرد، از مسیری رد میشد، قامت بلند و خوبی داشت. اصحاب رسول خدا گفتند: کاش این جوان مسلمان بود و این قدرت و زور بازویش را در مسیر جهاد صرف میکرد. رسول خدا این حرف را نپسندید. فرمود: باید از او بپرسید که با این زور بازو چه میکند؟ اگر برای زن و بچهاش تلاش میکند فی سبیل الله است. اگر کمک به پدر و مادر میکند فی سبیل الله است. اگر کمک برای ارحامش است این هم فی سبیل الله است. «ان کان یسعی تفاخراً و تکاثراً» اگر این زور بازو را برای فخرفروشی جمع میکند و ثروت جمع میکند این فی سبیل الله نیست. یعنی رسول خدا حتی کار یک غیر مسلمان را اگر جمع ثروتش و تلاش و کوشش را در راه خدمت به مردم، پدر و مادر، زندگی خودش، اینها فی سبیل الله است. اما اگر مصرف تفاخر و تکاثر است، درست نیست. ذیل همین خطبه دیدن شارحین نهجالبلاغه یک حدیثی از امام صادق نقل کردند.
روایت داریم «ذکر رجلٌ الاغنیاء فوقع فیهم» کسی محضر امام صادق رفت و یک صحبتی از ثروتمندها و پولدارها کرد. شروع به بدگویی ثروتمندان کرد. فرمود: ساکت باش! ثروتمند، اگر با ثروتش به خویشاوندان رسیدگی میکند، اگر به برادران ایمانیاش کمک میکند. «اضعف الله» خدا پاداش دو برابر به او میدهد. بعد به آیه 34 تا 37 سوره سبأ اشاره کردند. حضرت ناراحت شدند. اگر ثروت از مسیر حلال بود، به ارحامش میرسد، به برادران ایمانیاش میرسد چرا بد باشد. داستان دیگری هست که شارحین نهجالبلاغه نقل کردند و مرحوم کلینی در کافی شریف دارد. امام رضا(ع) یک خانهای خریدند. به یکی از دوستانشان فرمودند: من این خانه را برای تو خریدم. اثاثهایت را به اینجا منتقل کن. حضرت فرمود: خانهات کوچک است. من یک خانه بزرگتر برایت تهیه کردم. گفت: درست است این خانه کوچک است و خیلی زندگی در آن سخت است ولی پدرم این خانه را خریده است. من نمیخواهم از خانه پدریام بیرون بیایم. حضرت فرمود: اگر پدر تو آدم نادانی بود تو هم باید مثل او باشی؟ پدر تو بی خود در این خانه کوچک زندگی کرده است. در روایات داریم یکی از نعمتها خانه وسیع است. کسی به رسول خدا گفت: خانه من خیلی کوچک است. حضرت فرمود: با صدای بلند فریاد بزن و از خدا خانه بزرگ بخواه. حاجت تو این باشد. پس اهلبیت(ع) این نگاه را نمیپسندند. لذا حضرت فرمود: اگر از خانه بزرگ خوب استفاده کنی به درد آخرت میخورد.
در ادامه داستان در خطبه 209، گفتیم: حضرت به خانه علاء بن زیاد یکی از اصحابشان آمدند. فرمودند: اگر از خانه بزرگ اینطور استفاده کنی، خوب است. علاء بن زیاد به امیرمؤمنان عرض کرد: من خانه بزرگی دارم، نقطه مقابل من برادرم است «أَشْكُو إِلَيْكَ أَخِي عَاصِمَ بْنَ زِيَادٍ» از برادرم شکایت میکنند. حضرت فرمودند: چه شده؟ «قَالَ وَ مَا لَهُ قَالَ لَبِسَ الْعَبَاءَةَ» عبا به دوش سر به بیابان گذاشته و فقط دنبال عبادت و شب زندهداری است. حضرت فرمود: او را بیاورید. وقتی آمد «قَالَ عَلَيَّ بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ» ای آدمی که دشمن خودت شدی. «لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ» شیطان تو را سرگردان کرده است. «أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ» چرا به زن و بچهات رحم نکردی؟ «أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا» خدا طیبات را حلال کرده است بعد دوست ندارد تو استفاده کنی؟ «أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ» نکند میخواهی برای خودت یک چیزی، تو کوچکتر از این هستی که بگویی: خدا برای من اینطور خواسته است. «قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ» ما از شما یاد گرفتیم. «هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ» ما لباسهای شما را دیدیم. لباسهای ساده شما، غذاهای بدون خورشت، ما از شما یاد گرفتیم. شما ساده پوش هستید و ساده زیست هستید. «قَالَ وَيْحَكَ» امیرالمؤمنین فرمود: وای بر تو! من مثل تو نیستم. «إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ» خدا واجب کرده بر پیشوایان عدالت، باید مثل ضعیفهای مردم برخورد کنند. امیرالمؤمنین در اوج ثروت بود. در 25 سال خانهنشینی، باغها، مزارع، نخلستانها فراوان، صدقات حضرت چند هزار دینار بود ولی در عین حال وقتی به خلافت رسید فرمود: با اینکه دارم، ولی خدا بر پیشوایان عدالت واجب کرد، «أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ» تو نباید خودت را با من مقایسه کنی. فرمود: «كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ» ائمه و پیشوایان ساده زندگی کنند، تا فقرا فقرشان آنها را به شورش وا ندارد. اگر مردم دیدند پیشوایان عدل در سادگی زندگی میکنند با اینکه دارند، این تسکین فقرا میشود. میگویند: ما نداریم، اینها هم ندارند. الآن اینطور نیست. وکلای ما، معاونین ما، نهصد امام جمعه ما، استانداران ما، رؤسای قوای ما چنین مشکلی دارند؟ آخر ماه چه کنم چه کنم دارند؟ مشکل نان شب و ازدواج بچههایشان و مریضی دارند؟ اگر دارند مثل مردم شدند ولی اگر ندارند، امیرالمؤمنین میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ» فقر فقیر او را به شورش وادار نکند. هیچکسی به اندازه امیرالمؤمنین در مدینه برای آبادانی کار نکرده و هیچکس به اندازه حضرت موقوفات و صدقات نداشته است.
در حالات وحید بهبهانی، مجدد المذهب، علامه ثانی، علامه ثالث، مرد بسیار عجیبی هست. تحولی در فقه و اصول شیعه ایجاد کرد. یک وقتی خانه آمد، عروس ایشان لباس پر زرق و برقی پوشیده بود. به آقازادهشان گفت: این لباس چیست:؟ گفت: پدرجان، شما دیگر چرا؟ سوره اعراف آیه 32 را خواند «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِه» چه کسی حرام کرده است؟ بلافاصله فرمود: این آیه که خواندی را من هم بلد هستم. ولی باید یک کاری کنیم فقرا فقرشان را به ما تسلی بدهد. ایشان مسئولیت اجرایی نداشت ولی یک مرجع عام بود. کسی که امام جمعه و عالم یک شهر است، فرمود: مردم باید فقرشان را به ما تسلی بدهند.
خطبه 160 نهجالبلاغه خطبه مفصلی است و خیلی زیباست. حضرت زندگی زاهدانهی پیامبر خدا، خودشان، حضرت عیسی و حضرت داود را مفصل بیان کرده است. فرمود: «واللّه لقد رَقَّعتُ مدرعتى هذه حتى استَحيَيتُ من راقعها» به خدا قسم این لباسم را آنقدر وصله زدم، خجالت میکشم بروم بگویم باز هم وصله کن! امام (ره) وقتی در نجف بودند، چه منزل سادهای داشتند با اینکه قطعاً میتوانست بهترین خانه را تهیه کند. به امام میگویند: اجازه بدهید محلی که مردم جمع میشوند، گلیمش کامل نیست. اگر اجازه بدهید چند گلیم دیگر بیاوریم فرش را کامل کنیم. امام(ره) فرمودند: شما دست به دست هم دادید مرا جهنمی کنید. مگر اینجا خانه صدر اعظم است؟ نصفش فرش نباشد، چه میشود! حاج احمد آقا میگوید: صدر اعظم چیست؟ از صدر اعظم بالاتر، اینجا خانه امام زمان است. شما نایب امام زمان هستید. امام میفرماید: معلوم نیست خانه امام زمان هم فرشش کامل باشد! یعنی امام برای خانهای که محل رفت و آمد مردم است، میگوید: نیاز نیست کامل فرش باشد. امام فرمود: احمد! طاغوت یک شبه طاغوت نمیشود، کم کم طاغوت میشود. برای سفید کاری حسینیه، امام فرمود: تا من زنده هستم دست به حسینیه نزنید. اگر زندگی شهید رجایی(ره) را نگاه کنیم، معلوم میشود زندگی امروز ما کم کم طاغوت شده یا نه.
شریعتی: اگر ما به عملکرد یک فرد و شخصی که میتواند مسئول باشد یا مسئول نباشد، مشکوک شدیم و احساس کردیم یک مسیری را اشتباه میرود، وظیفه ما چیست؟
حاج آقای حسینی قمی: معنای صحبت ما این نیست که از فردا راه بیافتیم هرجا، کشور تشکیلات دارد. امیرمؤمنان در همین نهجالبلاغه میفرماید. نامه 69 نهجالبلاغه نامه زیبا و مفصلی است. حضرت میفرماید: «وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِباً» هرچه شنیدی منعکس نکن، این برای دروغ کافی است. من یقین دارم بسیاری از همین یقینهای ما بعداً معلوم میشود یقین نبود. ما چقدر مواردی یقین داشتیم بخدا من مطمئن بودم، نشانههایی که دیدم، اما دستگاه قضایی رفته و به نتیجه نرسیده است. در این چند هفته چقدر گفتیم: قوه قضاییه باید انقلابی و صریح عمل کند. ولی گاهی دیدید میگویند: یک پرونده صد جلد است و باید رسیدگی شود. مقام معظم رهبری فرمودند: فساد غول هفت سر است. امیرالمؤمنین بلافاصله فرمودند: «لا تَرُدَّ عَلَي النَّاسِ كُلَّ مَا حَدَّثُوكَ بِهِ فَكَفَي بِذَلِكَ جَهْلا» هرچه هم شنیدی رد نکن! حضرت فرمودند: حق نقل نداری ولی حق رد هم نداری. مراجع قانونی و قضایی دارد، منتقل کن.
شریعتی: بعضی میگویند: اگر بخواهیم منتظر مراجع قضایی باشیم که قضاوت کنند خیلی طول میکشد و فساد همه جا را میگیرد.
حاج آقای حسینی قمی: فرض کنید من در مورد مطلبی به شما مشکوک هستم. شما راضی هستید من اول اعلام کنم بعد دستگاه قضایی بروم؟ وقتی گفتم دیگر نمیشود جمع کرد. گفتم: متأسفانه ما خیلی اهل کارهای طولانی نیستی. در صدقه گفتم: این صدقات را جمع کن. صبح به صبح صدقه را در صندوق صدقات میاندازد. میگوید: شما مخالف کمیته امداد هستید؟ نه، کمیته امداد از یادگارهای امام است. امام معصوم فرمود: اگر نیازمند فقیر داری «لَا صَدَقَهَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ» (منلايحضرهالفقيه، ج 2، ص 68) حق نداری به بیگانه بدهی، به ارحامت بده. این روزها گفتند که آبونمان تلفنهای ثابت غیر قانونی بود و لغو کردند. پولی که 118 برای تماسها میگرفت، غیر قانونی بود. شما به هرکسی به عنوان خودش راضی هستید، الآن روزنامهها صفحه اول تیتر بزرگ علیه کسی میزنند. فردا صفحه آخر تکذیبیه میزند تیتر دیروز دروغ بود. ما بیشتر دنبال راههای کوتاه هستیم. الآن در یک اداره کارمندی تخلف کرده است. داروخانه هزار تومان جنسی را گران داده است. حوصله نداریم شماره تلفن بگیریم و شکایت کنیم. به ما هزار تومان گران داد، به نفر بعدی ده هزار تومان گرانتر میدهد!
در هواپیما با یکی از دوستان نشسته بودم، این آقا موقعی که اعلام کردند موبایلها را خاموش کنید، خاموش نکرد. یک آقای خارجی کنار من نشسته بود. یادداشتی به مهماندار داد که این خاموش نکرده است، مهماندار با او برخورد کرد. شما از شهرداری تخلف میبینی، از قوه قضاییه تخلف میبینی، از هر جایی تخلف میبینی، حال اینکه یک تماس بگیریم و شکایت کنیم را نداریم.
شریعتی: وظیفه ثروتمندان در این شرایط، در قبال فقرا و ضعیفترها چیست؟
حاج آقای حسینی قمی: ابتدای بحث گفتم، یکی از اشکالات ما این است که هرچه میگوییم، دیگران را متوجه میکنیم. در حالات وحید بهبهانی خواندم، ایشان شاگردانی مثل علامه بحرالعلوم داشته است. میرزای قمی که قبرش در قم زیارتگاه است، شاگرد ایشان بود. مرحوم وحید بهبهانی روزه استیجاری میگرفته پولش را به میرزای قمی میداده که احتیاج داشته است. بحث مستأجرین را گفتیم که به احترام امام رضا(ع) اجارهها را زیاد نکنید، به مستأجرین رحم کنید. فیش حقوقی مستأجر را ببین، بعد از اجاره چقدر برایش میماند. سه تا شیعه امام رضا در مسجدالحرام نشستند با هم عقد قرارداد بستند که هرکس از دنیا رفت، آن کسی که زنده ماند در نمازها و عبادات و روزهها و خیرات دو نفر دیگر را شریک کند. صفوان بن یحیی، عبدالله بن جندب، علی بن نعمان، گفتند: ما سه تا شیعه امام رضا هستیم هرکس زودتر از دنیا رفت، آن کسی که میماند در خیرات دیگری را شریک کند. صفوان بن یحیی ماند و دو نفر دیگر از دنیا رفتند. صفوان نماز که میخواند یکی برای خودش، یکی برای عبدالله بن جندب و یکی برای علی بن نعمان میخواند. روزه میگرفت یک ماه رمضان برای خودش، بعد از ماه رمضان یک ماه برای علی بن نعمان و یک ماه برای عبدالله بن جندب روزه میگرفت. زکات مالش را میداد یکبار به نیت زکات مال خودش، یکبار به نیت آن دو نفر زکات میداد.
در حالات مرحوم کاشف الغطاء خواندم، استاد شیخ انصاری(ره) بود. ایشان خانهاش در نجف را رهن میگذاشت، پولش را بین فقرا تقسیم میکرد. برمیگشت به ایران میآمد و میگفت: خبر دارید من خانهام را به رهن گذاشتم و پولش را به فقرا دادم. اینقدر علاقهمند داشت که پول میدادند خانه را از رهن درمیآورد، اگر شیخ انصاری این کار را کرد، استادش این کار را کرد، آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العطمی نجفی این کارها را کردند، مرحوم آیت الله نجفی به آقای گلپایگانی نامه نوشته بود که این آقا گرفتار است، نماز و روزه استیجاری به او بدهید. ایشان آن طرف را نمیشناخت و به او داده بود. بعد از مدتی به آقای مرعشی گفته بود: ما نمیشناختیم او را که نماز میخواند یا نه؟ فرمود: پول به او برسد، من خودم نمازها را میخوانم. من بازار رفتم سخنرانی کردم، گفتم: اگر شما مینالید، آن کارگر چه بگوید؟ کارمند با فیش حقوقی کم چه بگوید؟ نانوا با پنج ساعت کار چه بگوید؟ آنها خرج ندارند؟ مستأجر نیستند؟ دختر دم بخت ندارند؟ به حق امام رضا، مخصوصاً در ماه ذیالقعده که ماه امام رضا است قسم میدهیم فقط انگشت را متوجه دیگران نکنید. همه ما مسئول هستیم. اگر همه ما مواظب نباشیم همه فرعون هستیم. فرعون گفت: «أنا ربکم الاعلی» من هم در خانه خودم به زن و بچهام زور میگویم.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. انشاءالله همه دست به دست هم بدهیم و با همدلی و یکی شدن بر مشکلات غلبه کنیم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای حسینی قمی: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» خدایا به حق علی بن موسی الرضا، رفع گرفتاری و پریشانی از همه ملتمسین دعا بفرما. مریضها لباس عافیت بپوشان. دنیا و آخرت ما را از اهلبیت جدا نگردان. امر ازدواج و اشتغال جوانها را مقرر بفرما.
شریعتی: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-5-16-حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
11.92M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
📚 با موضوع : ویژگیهای حکومت علوی
🗓 سه شنبه شانزدهم مرداد ماه
🗂 حجم : ۱۱.۳ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : آرامش در زندگی
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين سعیدی
تاريخ پخش : 17-05-97
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، به سمت خدای امروز خوش آمدید. امروز روز دحو الارض است. روز 25 ماه ذیالقعده که افضل اعمال امروز زیارت حضرت رضا(ع) هست که از همینجا به امام رئوفمان سلام میکنیم. انشاءالله دوستانی که مشهد مشرف هستند نایب الزیاره ما باشند. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. از همه کسانی که مشهد مشرف هستند خواهش میکنیم که ما را فراموش نکنند. آنجایی که هستند قطعهای از بهشت است. در بهشت معرفت ایجاب میکند آدم رفقایش و آرزومندان را فراموش نکند.
شریعتی: این قرار همه سمت خداییهاست که در مشاهد مشرفه و در ایام خاص یکدیگر را از دعای خیر محروم نکنند. هفته گذشته برنامه خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت. قرار شد روزهای چهارشنبه در مورد آرامش صحبت کنیم.
حاج آقای سعیدی: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) این مطلع زیبای بحث ما بود که از سخن الهی گرفته شد. ذکر خدا آرامشبخش دلهاست. وقتی بخواهیم با دقت به مفهوم ذکر نگاه کنیم، تعاریفی که اهلبیت برای ما بیان کردند، شاید بهتر از آن نشود بیان داشت. ذکر و یاد خدا را در طاعت الهی دیدند. وجود نازنین امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ» کسی که از خداوند عزّوجل اطاعت کند قطعاً همان ذکر و یاد خداست. یعنی ذکری که فقط به ذهن من برسد، سبحان الله، سبحان الله بد نیست و باید باشد و تأکید اهلبیت(ع) هم هست اما چه به حد واجبش، در حداقل هم واجباتش را انجام میدهد، نماز و روزه و قرآن خواندن دارد اما در عمل هم یاد خدا دارد. لذا اهلبیت(ع) دهم به این معنا خیلی ما را ارجاع دادند که ذکر خدا و خاصیت ذاکر خدا موقعی شناخته میشود که دو راهی بین حلال و حرام است. ما از بیرون میبینیم و میگوییم: بگذار دو راهی پیش بیاید، زمانی که قرار است خدایی بشود یا نشود، آن موقع کدام را انتخاب میکنیم. اتفاق خطرناکی در این دوراهیها میافتد، ما اسیر تبلیغات شیطان میشویم. وقتی بخواهیم فلان ماده شوینده را بخریم، دستمان را دراز میکنیم برمیداریم. چرا انتخاب میکنیم؟ از بس تبلیغ شده فلان شامپو و شوینده را بخر. شما شیمیدان نیستی اما اینقدر تبلیغ کردند که اثر گذاشته است. انتخاب امروزت تأثیر گرفته از تبلیغ دیروز است. شیطان با ما همین کار را میکند. شروع میکند کاری کند که در لحظه انتخاب تو این کار را نکنی. کاری که خدا میخواهد را نکنی، کاری که او میخواهد را انجام بدهی. لذا دستورالعمل این است که میگوید: موقعی که خطبهای آمد، اشکال آمد احساس کردی یکجایی دلت میخواهد، خدا نمیخواهد «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (اعراف/200) یاد خدا را زنده کن.
عصبانی میشوی، «لا اله الا الله» بگو. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یک مشکل و خطا و گناه دیگر پیش میآید، به خدا پناه ببر. بدانیم شیطان یک سری شیرینیها را در زمان غفلت برای ما جلوهگری میکند. یک کتابی هست به نام لمعه که در دوران طلبگی خدمت حضرت آیت الله جاودان میخواندیم. یکوقتهایی نگاه میکنم میبینم ایشان چه حاشیههایی نوشتند، بعد همینطور جلو میروم میبینم یک پاراگراف خالی است. هیچی نوشته ندارم. یعنی آن روز کلاس نرفتم، به هر دلیل غیر موجهی که امروز اسمش را غیر موجه میگذارم، آن روز موجه میگفتم میبینم حاشیه ندارد. چقدر دلم میسوزد کلاس آیت الله جاودان را نرفتم و از دست دادم. الآن ایشان لمعه نمیگوید و من هم نمیتوانم بخوانم. همه فرصتهایی که داشتم از دستم رفته است. این دیگر احیاء نمیشود آن زمان خاطره خوشی برای من بود که مثلاً با دوستمان کلاس را رها کردیم و خیلی به ما خوش گذشته اما الآن به عنوان خاطره تلخ از آن یاد میکنیم. لذا نگاه میکنی خاطره تلخ زمان گذشته امروز برایت شیرین است. به پزشک یا مهندسی میگویید: از خاطرات شیرین گذشته بگو. میگوید: تا صبح بیدار نشستیم درس خواندیم، امتحان عالی دادم، اینها همه سخت بود ولی امروز شیرین شد. خاطره همان است ولی تلخی و شیرینی به واسطه اینکه من عقلم کامل است میفهمم آن موقع چه اتفاقی افتاد. از این بچههای رزمنده و جبهه و جنگ بپرس، از خاطرات گذشته بگوید، میبینی تعریف میکند گرم بود. گرد و خاک بود، غذا اینطور بود. یک چیزهایی را میگوید که همه تلخ است ولی به حساب شیرینترین خاطراتشان از اینها تعریف میکنند. این سختیها در لحظه خودش سخت است و وقتی میگذرد شیرین میشود. آدمها هم همین اتفاق برایشان میافتد. در روزی که «تبلی السرائر» است، آدمها عقل رس میشوند، روز قیامت یکی از صفتهایش این است که حجابها کنار میرود و میفهمند هر عملی چه بود. «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» میفهمند چه اتفاقی افتاده آنوقت میگوید: حیف! «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» (عصر/2) خسران پیدا میکند، یوم الحسره است. غصه میخورد عمر گرانمایه را در چه راهی گذاشتم؟ تا چه خورم صیف و چه پوشم شتاء؟ همه فکر و ذکرم همین بود. خدا این زندگی و استعداد را به من داد برای اینکه اینطور زندگی کنم؟ خدا را در چه عبادتهایی میتوانستم دنبال کنم نشد. الآن دیگر وقت عمل نیست. اینقدر دلش میسوزد! نکتهاش غفلت است. در مقابل ذکر، غفلت است. شیطان کاری میکند پشت قضیه را نبینی. چه چیزی از دست میدهی؟ زمان، عمر شریف، طاعت و توجه الهی را از دست میدهی. به خدا پشت کردی.