برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : اهمیت سفر حج در تعالیم دینی
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين بهشتی
تاريخ پخش : 28- 05-97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خدا را حلقهی کعبه است این یا حلقهی مویت *** چه دور افتادهام از حجر اسماعیل پهلویت
تمام عاشقان بر گرد گیسوی تو میگردند *** بخوان امسال ما را هم به بیت الله گیسویت
شبی از خط نسخ روی ماهت پرده را بردار *** شکسته قلبها را خط نستعلیق ابرویت
نه تنها چشمهایت سوره الشمس میخوانند *** به المیزان قسم تفسیر یوسف میکند رویت
تعالی الله خود لبیک اللهم لبیکی *** چه لبیکی که در هفت آسمان پیچیده هو هویت
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، سالروز شهادت حضرت باقرالعلوم(ع) را تسلیت میگویم. انشاءالله خداوند یک سنگریزهای از سلسله جبال علوم باقری به همه ما عنایت کند. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. خوش به حال حجاجی که هوای بیت الله الحرام را نفس میکشند. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمة الله. من هم خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان این برنامه سلام میکنم و از خداوند میخواهم این گفتگوها را موجب خیر و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و آفت قرار بدهد. من هم شهادت شخصیتی که پیامبر به جابربن عبدالله انصاری سلام او را رساند، تسلیت میگویم. همه امامان ما سرچشمه علم بودند اما رازی در این شخصیت هست که به عنوان شکافنده علوم است. جابربن عبدالله انصاری میگوید: من اولین بار که او را دیدم و راه رفتن او را تماشا کردم، دیدم شباهت با پیامبر دارد. به خصوص برای دانشجویان و دانش پژوهان و اساتید حوزه، این شخصیت یک شخصیت الگو و اسوهای است و انقلاب فرهنگی به راه انداخت. جوهره اسلام فرهنگی است ولی متأسفانه با ماجرای کربلا که پیش آمد به بیراهه رفت و مجدداً امام چهارم، امام پنجم، امام ششم تحول فرهنگی که لازم بود را ایجاد کردند و رهنمودهای آنها الآن در اختیار ماست. شهادت مسلم بن عقیل سفیر أباعبدالله الحسین(ع) در همین روزهاست. تسلیت میگویم و از خداوند میخواهم سفر زائران بیت الله الحرام را مقبول، پر شکوه و پر ثمر تقدیر بفرماید و ما هم در ثواب زیارت آنها شریک باشیم.
شریعتی: انشاءالله زیارت مدینه منوره و بقیع نورانی، قبر مطهر امام باقر و ائمه بقیع نصیب همه ما شود و این آرزوی قلبی ماست. اگر خاطرتان باشد بحث سفر را در هفتههای گذشته آغاز کردیم، نکات خیلی خوبی را شنیدیم. به مناسبت این ایام پیشنهاد کردند در مورد سفر حج، آداب و فلسفه آن صحبت کنیم. هفته گذشته در مورد امام جواد صحبت کردیم و این هفته ادامه بحث را خواهیم شنید.
حاج آقای بهشتی: عرض کردیم سفر حج مخصوص حاجیان نیست. همه کسانی که حتی تا پایان عمر هم قسمتشان نمیشود میتوانند از این سفر بهره ببرند. نکتههایی درونش هست که انسان ساز است. در این برنامه از قصدی که حاجی میکند تا به این سفر اقدام کند، تا پولی که تهیه میکند، تا سفری که آغاز میکند و به مدینه میآید. به میقات میآید، تا به طواف رسیدیم. قرآن کریم مسجد الحرام را که توصیف میکند به چند شخصیت گره زده است. اساساً مراسم حج گره خورده به چند قهرمان یکتاپرست، ابراهیم، حاجر، اسماعیل. ما در طول عمرمان نمازهایمان را به سمت قبله میخوانیم. یکی از نکتههایی که نمازگزاران از آن غافل هستند توجه به این شخصیتهاست. یک غیر مسلمانی بپرسد قبله شما کجاست؟ کعبه، کعبه کجاست؟ جایی که نمادهایی از این سه شخصیت هست. معلوم میشود یک مسلمان در طول عمرش باید زندگی این سه نفر را مرور کند. قرآن میفرماید: «فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ» (آلعمران/97) در مسجدالحرام نشانههای روشن و روشنگر خدا هست. اولین نشانه مقام ابراهیم است که باید نماز بخوانیم. مقام ابراهیم چیست؟ سنگی است که حضرت ابراهیم(ع) روی آن میایستاد و دیوار کعبه را بالا میبرد. چقدر این سنگ اهمیت دارد که همه حاجیان باید یاد کنند؟ خلاصه بخواهیم بگوییم کودکی حضرت ابراهیم با یتیمی آغاز شد. جوانیاش یک جوان انقلابی و شجاع و منطقی بود. با ستاره پرستها و ماه پرستها و خورشید پرستها و بت پرستها و نمرود بود. تنها ایستاد و آنها را به یکتاپرستی دعوت کرد. از کسانی که در دوران غیبت به او ایمان آورد، یکی ساره همسرش بود. بعدها همسر دیگری به نام هاجر، محل زندگی حضرت ابراهیم(ع) عراق امروز بود. با همسرش به فلسطین مهاجرت کرد. مدتی در آنجا بود. فرنددار نمیشد، خدا از او امتحانات متعددی کرد. قرآن میفرماید: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ» (بقره/124) کلمات یعنی امتحانات متعدد، «فَأَتَمَّهُنَّ» ابراهیم هم در همه آن امتحانات قبول درآمد. فرزنددار نمیشد ولی دامن کبریایی خدا را رها نمیکرد، خدایا بچه میخواهم! «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ» (صافات/100) خدایا فرزندانی صالح به من بده.
ما خیلی زود با خدا قهر میکنیم. کمترین حادثهای پیش میآید گلایه میکنیم. بعضی نوشتند ابراهیم(ع) نود سال داشت و همچنان به بچهدار شدن امید داشت. هم از همسر اولش بچهدار شد و خداوند اسحاق را به ساره داد. از همسر دومش فرزنددار شد، اسماعیل را به او داد. از خوش آب و هوا ترین جاهای کره زمین فلسطین امروز است، لبنان و فلسطین در حاشیه دریای مدیترانه هست و فوق العاده جذاب است. تازه بچهدار شد، خداوند به او مأموریت داد برو بد آب و هوا ترین جا، مکه! نه ساختمانی، نه گیاه و درختی، گفت: چشم! با هاجر و اسماعیل به مکه آمدند و خبری نبود. کمی ماند مأموریت تبلیغی دیگری به او رسید. هاجر و اسماعیل را بگذار و برای تبلیغ به عراق برو. «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ» (ابراهیم/37) در وداع با همسر و بچهاش گریه کرد. ولی تمام وجودش اعتماد به خداست. هاجر با اسماعیل مانده است. حاجی میخواهد در مسجدالحرام طواف کند، مسجدالحرام را همه مردم ما از تلویزیون دیدند، یک مکعب است و یک هلال، نگاه کردم همه فرق اسلامی فتوایشان این است که حاجی باید علاوه بر کعبه دور آن هلالی هم که حجر اسماعیل هست طواف کند. از آن وسط نمیتواند برود و طواف کند، اشکال دارد باید حتماً برود از پشت دور بزند. وهابیهایی که ایراد میگیرند چرا دور حرم امام رضا طواف میکنید؟ ما جوابمان این است که خود شما هر صبح و شام در طول سال گرد چند قبر طواف میکنید. اینجا قبر هاجر است یک مادر قهرمان، قبر اسماعیل است و چند پیامبر! معنایش این است کسانی که دور قبر هاجر طواف میکنند، مشرک هستند؟ نه، خدا این دستور را داده است. این توحید ناب است یعنی الگوهای یکتاپرستی را فراموش نکنیم.
طواف تمام میشود پشت مقام ابراهیم میآییم. نماز طواف تمام شد سعی صفا و مروه را انجام میدهیم. باز مجدداً از مادر و پسر یاد میکنیم. هاجر دید بچه تشنه است. دو بلندی آنجا هست صفا و مروه که 420 متر فاصله آنهاست. بعضی از افراد خوش قریحه مقایسه کردند بین الحرمین هم تقریباً همین اندازه مسافت هست. مادر در صفا ایستاده بود برای بچه آب میخواست، نگاه کرد در مروه آب به چشمش آمد. دوید تا مروه دید سراب است. دوباره این طرف آب دید، تا صفا دوید. هفت بار این مسافت را رفت و برگشت. عمق احساسات یک مادر را نمیتوانیم درک کنیم، حدیث داریم اگر بخواهند مهر خدا را مثال بزنند، به مهر مادر مثال میزنند. معلوم میشود مهر مادری یک اقیانوسی است که نمونه بزرگش همان مهر پروردگار است. بار آخر دیگر رمق نداشت، یکوقت دید این بچه در آب دست و پا میزند. چشمهای آنجا جوشید، آن چشمه الآن در مسجد الحرام است، تقریباً نزدیک حجر الاسود است و چاه زمزم نامیده شد. حالا هاجر و اسماعیل رفته، تا روز قیامت میلیونها حاجی میآیند و همان کار را تکرار میکنند و مرور میکنند. این خیلی مهم است. نه حاجیان، تمام نمازگزارانی که به سمت قبله نماز میخوانند هر روز و شب باید این ماجرا را مرور کنند. به سمت کعبه میایستند. کعبهای که گره خورده با این شخصیتها، حضرت ابراهیم(ع) عراق رفتند. دو تا همسر و دو تا فرزند دارند. گاهی سر میزنند به ساره در فلسطین و فرزندش اسحاق، گاهی سر میزند به هاجر در مکه. تا اینکه سالهایی گذشت، یکبار که مکه آمد، خداوند به او در خواب الهام کرد پسرت اسماعیل را قربانی کن! خیلی سخت است.
امام صادق(ع) فرمود: بالاترین نعمتی که در این جهان قابل توصیف هست، این است که خدا به پدر و مادری فرزندی بدهد، به سن نوجوانی برسد. مقابل پدر و مادر راه برود. حضرت ابراهیم رسیده، نه اینکه مانند حضرت یعقوب فرزندان زیاد داشته باشد، یک بچه دارد ولی خدا میگوید: همین را بده. پسرش را صدا زد و گفت: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات/102) خواب پیامبر با خواب ما فرق دارد. وحی از چند طریق به پیامبران میرسد، یکی از طریق خواب است. پسرجان خدا به من فرمان داده تو را قربانی کنم. «فَانْظُرْ ما ذا تَرى» فکر کن ببینم نظر تو چیست؟ پسر گفت: پدر جان! «قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» امر خدا را انجام بده، «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» حاجیان این ماجرا را مرور میکنند. سعی صفا و مروه که تمام شد، یک اقدام دیگر هم میکنند و از لباس احرام بیرون میآیند. این اقدام پنجم چیست؟ یک مقداری از ناخن یا موی خودشان را باید کوتاه کنند. اینها فلسفه دارد، یعنی گذشتن از خود، اول حاجی از پولش گذشت، از شغلش گذشت، از کارش گذشت، از شهرش گذشت، به مدینه آمد از لباسها گذشت. از زینتها گذشت. الآن یک لباس سفید ساده مثل همه شده است. حالا میگوید: از موی خودت هم بگذر. اینها را از خودت دور کن تا اخلاص در عبادت پیدا شود. پنج کار میشود که به اینها عمره میگویند. لباس احرام، گفتن لبیک، طواف، نماز طواف، سعی صفا و مروه و کوتاه کردن ناخن یا مو، حاجی از احرام بیرون میآید تا روز هشتم ذی الحجه که روز ترویه میشود. ترویه به تاریخ ما در ایران فردا هست، پس فردا عرفه، روز هشتم ذی الحجه روز ترویه، مجدداً لباس احرام میپوشند و لبیک میگویند. الآن دیگر تجمع فوق العاده زیادی است که به سمت عرفات بروند. اینجا دیگر از هتل و شهر و خیابان باید دل بکند و برود با خدای خودش در بیابان. دو سه کلاس خداوند برای حاجیان ترتیب داده است. یک کلاس در روز و یک کلاس در شب، در دنیا یک چنین تجمعی نداریم، خودجوش، از همه اقشار، اصناف، زبانها و نژادها، خیلی مترقی است. ای کاش میشد عالمان فرق مختلف دور هم جمع میشدند برای کیفیت بخشی به این اعمال.
حاجیات هشتم ماه ذی الحجه دوباره لباس احرام میپوشند، لبیک میگویند و به سمت سرزمین عرفات حرکات میکنند. عرفات باید با خدا راز و نیاز کنند، دعا کنند، عرفات از عرفه، معرفت و شناخت است. انسان خودش را بشناسد، خدا را بشناسد، امکاناتی که دارد را بشناسد، هدف را بشناسد، دوست و دشمن را بشناسد، این چند ساعتی که آنجا هست چقدر خوب است قرآن بخواند. دعاهایی که ائمه اطهار یاد دادند مخصوصاً دعای عرفه که سالار شهیدان آنجا خواندند قبل از سالی که به کربلا آمدند. در کشور ما ایران، دعای عرفه در این دو سه دهه رونق پیدا کرده و جوانها با چه شوقی حضور پیدا میکنند و چه اشکی میریزند. خوشا به حال آنهایی که در صحرای عرفات هستند. امام زمان(ع) حضور دارد. کنار خیلیها مینشیند و سلام علیک میکند. روز عرفه فوق العاده است. تا خورشید غروب کند، این دو میلیون و اندی که هستند همه جمع هستند، مرزهایی وجود دارد که در زمان خاص است. یکی نمیتواند هفتم، نهم، شنبه و یکشنبه بیاید. همه در روز عرفه باید صحرای عرفات باشند. همه آنجا خیمه زدند و از تعلقات فاصله گرفتند. فقط در این فکر هستند که شناخت پیدا کنند. خدا برای چه مرا آفرید؟ جوانی و پیری برای چیست؟ این عمری که از خدا گرفتم، این توانایی، پولی که خدا به من داد را درست استفاده کردم یا نکردم؟ آنجا جای فکر و اشک است. برنامه ریزی آینده، تجدید در گذشته، کسی این هزینه را بکند، انقلابی در او ایجاد شود، ارزش دارد.
بسیاری از متفکران و نویسندگان کتابها میگویند: ما آنجا رفتیم عوض شدیم، مثل جلال آل احمد که میگوید: یک نقطه عطفی برای من بود که کتاب «خسی در میقات» را نوشت. کسی است که دنیا را گشت، شوروی را دید، کشورهای دیگر را دید، ایران گذشته را شناخت ولی در آنجا با یک مسائلی روبرو میشود، میگوید: عجب دنیایی وجود دارد، پنجرههایی به روی ما بسته بود، خدا آن پنجرهها را گشود. با غروب خورشید حرکت میکنند به سمت صحرای دومی به نام مشعر، محل شعور، یک درک جدید از حیات، این کلاس شبانه خداست. بیتوته یعنی شب را آنجا باید بمانند. آنهایی که علاقهمند هستند دعاهایی، ذکرهایی و آیات قرآن را بخوانند. یک کار مهم دیگر که برای فردا باید سنگریزه با اندازههایی که تعریف کردند، جمع کنند که فردای آن روز میخواهند با دشمن بجنگند. فشنگهای مناسب و دست نخورده به تعداد مشخص، اینها باید ذخیره کنند. البته الآن امکانات بیشتر است و روشنایی در مشعر هست. قدیم خیلی تاریک بوده است.
یکی از بزرگان تعریف میکرد، میگفت: بعضی ایرانیها میدانستند آنجا تاریک است همراه خودشان چراغ قوه میآوردند و کتاب دعا، خیلیها هم یادشان میرفت. آنجا میدید هیچ کاری ندارد میآمد به این حاجی ایرانی که چراغ قوه دارد، میگفت: یک ساعت هم چراغ قوه و کتاب دعایت را به من بده. او میگفت: باید از ایران میآوردی. این ماجرا را با آیه قرآن تطبیق میکرد که روز قیامت همه جا تاریک است. مؤمن با خودش نور دارد. بعضیها دنبال مؤمن راه میافتند که بایستید، یک مقدار از نورتان را به ما بدهید. میگویند: «قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورا» (حدید/13) نور میخواستید از دنیا باید میآوردید. اینجا امکان پذیر نیست. کلاس شبانه خدا تمام میشود و خورشید طلوع میکند. این دو میلیون و اندی نفر به سمت منا حرکت میکنند. ما در حقیقت چند راهپیمایی آنجا داریم. متأسفانه از این راهپیماییها برداشت و استفاده سیاسی نمیشود، یعنی همان چیزی که اسلام میخواسته متأسفانه انجام نمیشود و به همان بعد عبادی اکتفا میشود. حضرت امام(ره) با پیدایش جمهوری اسلامی سال به سال پیامهایی که میدادند، میخواستند روح حج، ایشان قائل به حج سیاسی بود. یعنی چرا باید چند میلیون نفر در یک روز، یکجا جمع شوند؟ اگر عبادت فردی بود، میگفتند: هرکس دوست دارد اول ذی الحجه، هرکس دوست دارد دوم، شلوغ نشود، به هم طعنه نزنند، آتش سوزی پیش نیاید. چرا اینقدر اسلام اصرار دارد این جمعیت با هم در یک زمان و در یک مکان باشند؟ یک فلسفهای دارد. اگر عبادت فردی میبود به این تجمع نیازی نبود. راهپیمایی میکنند و میآیند تا به ستونهایی میرسند که نماد شیطان است. امام صادق(ع) فرمود: نمادهای شیطان حاکی از ماجرای ابراهیم خلیل است. ابراهیم(ع) وقتی خواست پسرش را قربانی کند، به سرزمین مشعر آمد و آنجا شیطان مجسم شد. به ابراهیم گفت: برای چه میخواهی بچهات را بکشی؟ ابراهیم دوید دنبال شیطان تا منا، آنجا با سنگ شیطان را زد تا شیطان طرد شد. شیطان سراغ هاجر آمد، میدانی ابراهیم پسرت را کجا میبرد؟ گفت: به مهمانی برد و فرمود: پسرم را شستشو کن و لباس تمیز بپوشان، میخواهم او را مهمانی ببرم! گفت: نه، مهمانی نیست، میخواهد او را قربانی کند! هاجر به شیطان گفت: ابراهیم اهل این حرفها نیست. برای چه؟ گفت: میگوید: خدا گفته است. هاجر گفت پس یک منطقی دارد. ما باید مطیع فرمان خدا باشیم. از هاجر هم مأیوس شد.
سراغ اسماعیل آمد، لذا سه نماد آنجا هست. شیطان نزدیک، شیطان میانی، شیطان دورتر، روز عید قربان و روز یازدهم و روز دوازدهم، حاجیان میآیند این نمادها و ستونها را سنگ میزنند، سنگهایی که از قبل آماده کردند. در حقیقت یک تمرین مبارزه با دشمن میکنند که رمی جمرات میشود. رمی یعنی انداختن و جمرات هم یعنی سنگها. انداختن سنگهایی که با اندازه خاص، خودش برداشته و تلاش کرده و با چشم باز، مثلاً یک مشت سنگ را همینطور بزند، خورد یا نخورد، باطل است. دانه دانه باید بزند. هزاران نفر سنگ میزنند و هرکس باید نگاه کند سنگ من خورد به شیطان یا نه! مسأله توهم نیست. در صحنه حقیقی زندگی هم باید شیطان را با دقت نگاه کرد و شیطان را زد. شناخت دقیق لازم است. حتی بیمارانی که توان ندارند این سنگ را بزنند. بیمار باید بیاید آنجا بایستد، یک کسی از طرف او باید این صحنه را ببیند. امام عزیز در پیامهایشان میفرمودند: شیطان زمان ابراهیم را سنگ میزنیم و به ابراهیم اقتدا میکنیم. شیطان زمان خودمان که آمریکا باشد، اسرائیل و انگلیس باشد، نباید بشناسیم؟ نباید سنگ متناسب با او را تهیه کنیم و با دقت او را بزنیم؟ به صورت تجمع و با جمعیت میلیونی، اگر مسلمانها این مفاهیم را با دقت متوجه بودند، همین اندازه هم که هست الآن دشمن میترسد.
مرحله بعد قربانی است. یعنی حاجیان گوسفند یا گاو یا شتر را قربانی میکنند. سفر حج خیّرساز است. قربانی هم یک جایی هست، قرآن میفرماید: این قربانی که کردی مقداری را خودت بخور، مقداری را به کسی که ندارد بده، «وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ» (حج/28) به گرسنگان عالم بده. این را مسلمانها باید برنامهریزی کنند، چقدر را برای آینده ذخیره کنیم؟ به چه کشورهایی ارسال کنیم؟ یعنی روحیهی اینکه گرسنگان را بشناسیم. اینهایی که مکه میروند پول داشتند مکه رفتند. اینجا انفاق را تمرین کن. ایثار را تمرین کن. درد گرسنگان را تمرین کن. در دنیا چند گرسنه وجود دارد، در چه قارههایی هستند؟ هر روز چند گرسنه از گرسنگی میمیرند؟ در کشور و شهر خود ما، چند یتیم گرسنه و چند جوانی که در هفته گوشت برای خوردن ندارند، این وقتی از این سفر برمیگردد باید این را تکرار کند. قربانی یعنی تقرب به خدا، قرآن میفرماید: «لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها» (حج/37) گوشت حیوان که به خدا نمیرسد، ولی شما تقوا پیدا میکنی، احساسی پیدا میکنی که نمیتوانی تحمل کنی فقیر ببینی. نمیتوانی هضم کنی من چند نوع غذا بخورم و همسایه من هیچ غذایی نداشته باشد.
برای امام رضا(ع) سینی غذا میآوردند قبل از اینکه امام رضا میل کند، مقداری را برای خودشان برمیداشتند، غذای دست نخورده تمیز، آن را میفرمودند به کسانی که نگهبان هستند بدهید. یعنی حاجی در آنجا تمرین میکند، برای تقرب به خدا از دارایی خودش باید بگذرد. پیامبر عزیز ما چندین شتر قربانی میکردند. گوسفند و گاو و شتر قربانی را به چه کسانی بدهیم؟ به گرسنگان، گرسنگان حجاز، گرسنگان مسلمان در کشورهای دیگر، یعنی یک حرکتی باید ایجاد شود که برنامهریزی شده و با دقت باشد. حتی ممکن است روزگاری بیاید مسلمان فقیر نباشد، غیر مسلمانها! ما در دعای ماه رمضان میخوانیم «اللهم اشبع کل جائع» نگفته: گرسنه مسلمان. همه گرسنهها و بیچارهها! نگاه یک مسلمان یک نگاه جهانی است و فقط مسلمان نه، همه مریضها شفا پیدا کنند. اینها دستاوردهای سفر حج است.
بعد از قربانی مردانی که سفر اولشان هست، سر بتراشند. من یک سفر بیشتر حج واجب نرفتم. در آن سفر یک نفر در کاروان ما بود، از مدینه پرس و جو میکرد، حاج آقا نمیشود سر را نتراشید؟ خیلی برایش سخت بود. میگوید: از این مو هم دل بکن که بتوانی در صحنههای زندگی اگر جایی پیش آمد، از مال و جان و فرزندت بگذری. اینجا تمرین کن! آنهایی که بار چندمشان هست، خانمها سر نمیتراشند. مقداری تقصیر میکنند، از موهایشان یا ناخنهایشان میچینند، باز معنایش این میشود که من میخواهم از تعلقات فقط برای خدا فاصله بگیرم. خدایی که همه هستی من از اوست، آغاز و پایانم، رزق و روزی من، هدایت من، هرچه دارم برای اوست، اگر فرمان داد نثار کن، ایثار کن، تمرین کنم. از موی خودم حاضر نیستم بگذرم! عجب سفر زیبایی است.
شریعتی: دعا کنیم «اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» انشاءالله هر ساله روزی همه ما شود.
حاج آقای بهشتی: نماز دهه اول ذی الحجه هم فراموش نکنیم. هرکس نخوانده در این چند شب بخواند و یک بهرهای ببرد.
شریعتی: دستور این نماز را در کانال برنامه قرار خواهند داد. در آستانه عید قربان به پیشنهاد کارشناسان عزیز برنامه سمت خدا، امسال قرار است یک همت دسته جمعی برای قربانی اتفاق بیافتد که به نیازمندان برسد. اگر توانستیم به صورت فردی و اگر نتوانستیم به صورت دسته جمعی مشارکت کنیم که این اتفاق بیافتد. طرحهایی قرار هست در برنامه سمت خدا اتفاق بیافتد که جزئیات این طرح را در کانال و سایت برنامه مشاهده کنید و در این سنت پسندیده و نیکو سهیم باشید.
امروز صفحه 416 قرآن کریم، آیات 12 تا 20 سوره مبارکه سجده را تلاوت خواهیم کرد. این صفحه سجده واجب دارد که دوستان ما آن آیه را حذف کردند. ولی اگر شما خواندید بعد از خواندن این آیه باید سجده واجب را به جا آورید. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه به روح امام باقر(ع) بکنیم.
«وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ «12»
وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «13»
فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسِيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «14»
إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «15»
تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «16»
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17»
أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ «18»
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19»
وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «20»
ترجمه : و (چه صحنهى دلخراشى است) اگر ببينى مجرمان را هنگامى كه نزد پروردگارشان سرهاى خود را به زير افكنده (مىگويند:) پروردگارا! ديديم و شنيديم (آنچه را وعده كرده بودى)، پس مارا (به دنيا) بازگردان تا كار نيكو انجام دهيم، همانا ما به يقين رسيديم. و اگر مىخواستيم هر كس را (به اجبار) به هدايت مىرسانديم ولى (مىخواهيم كه هركس خود راه خود را انتخاب كند.) ولى (كافران بدانند كه) اراده قطعى من چنين است كه دوزخ را (از افراد بى ايمان و گنهكار) از جنّ و انس پر خواهم كرد. پس به خاطر آن كه ملاقات چنين روزى را فراموش كرديد (عذاب را) بچشيد، ما (نيز) شمارا به دست فراموشى سپرديم، و عذاب دائمى را بچشيد، به خاطر آنچه انجام مىداديد. تنها كسانى به آيات ما ايمان دارند كه هرگاه اين آيات به آنان يادآورى شود به شكل سجده رُخ بر خاك نهند و با ستايش پروردگارشان تسبيح گويند، و آنان تكبّر نمىورزند. (مؤمنان، به هنگام شب،) پهلوهايشان از بسترها دور مىماند (و) پروردگارشان را از روى بيم و اميد مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند. هيچ كس نمىداند چه پاداش مهمّى كه مايهى روشنى چشمهاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مىدادند. پس آيا كسى كه مؤمن است مثل كسى است كه فاسق است؟ (هرگز چنين نيست، اين دو گروه) مساوى نيستند. امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام دادهاند، پس براى پذيرايى از آنها جايگاهى از باغها (ى بهشت فراهم) است، به خاطر آنچه انجام مىدادند. و امّا كسانى كه (از مدار ايمان خارج و) فاسق شدند، پس جايگاهشان آتش است، هر گاه اراده كنند كه از آن بيرون آيند، در آن باز گردانده مىشوند و به آنان گفته مىشود: بچشيد عذاب آتشى را كه همواره تكذيبش میكرديد.
شریعتی: صلوات و درود خدا بر حضرت محمد مصطفی و اهلبیت گرانقدرشان خاصه ائمه بقیع که انشاءالله زیارت همه آنها نصیب ما شود. در سالروز شهادت امام باقر(ع) در خدمت شما هستیم. اشاره قرآنی را بشنویم و بعد قرار هست از آیت الله سید محمد تقی خوانساری برای ما بفرمایند.
حاج آقای بهشتی: در این صفحه پاداش نماز شب آمده است. معمولاً کارهای خیر در قرآن پاداشش ذکر شده است. مثلاً بهشت، از جاهایی که پاداش ذکر نشده همینجا هست. کسی که پهلویش را از رختخواب میکَند و از آن آسایش و آرامش فاصله میگیرد و با پروردگار خودش راز و نیاز میکند، «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ» هیچکس نمیداند خدا برای او چه جایزهای کنار گذاشته است. چون گاهی برای اهمیت چیزی مبهم بیان میکنند. میگویند: این کار را بکن برایت دوچرخه میخرم. یا مسافرت میبرم، گاهی میگوید: کسی نمیداند چه برایت کنار گذاشتم؟ به خصوص در این دنیای پر غوغای امروز، خوشا به حال کسانی که شب برمیخیزند و با پروردگار خودشان راز و نیاز میکنند.
مرحوم آیت الله خوانساری که زائران حرم حضرت معصومه(س) هروقت میروند، خوب است که سر قبر ایشان هم بروند. در این ماجرایی که میخواهم نقل کنم، خلاصهاش روی قبر ایشان نوشته شده است. عالم انقلابی، مجاهد، مبارز با استعمار انگلیس، نماز باران ایشان، روزگاری متفقین در قم مستقر بودند. قحطسالی بود مردم قم نزد علما آمدند که شما بالای منبرها گفتید: اگر باران نیامد، نماز باران بخوانید، خوب بیایید بخوانید. علما هم بنا بر ملاحظاتی حاضر نمیشدند. ایشان فرمودند: به ما وعده دادند، ما میخوانیم و خدا هم به وعدهاش عمل میکند. خدا حکیم است. باران بفرستد، باران نفرستد ما باید بندگی خودمان را بکنیم. قمیها آمدند و روز جمعهای به سمت خاک فرج که آنوقت صحرایی بود، نظامیان خارجی هم آنجا مستقر بودند. آیت الله خوانساری نماز باران خواندند و قمیها برگشتند و باران نیامد. اینجا فرصتی برای بهاییها و بی دینها پیش آمد که طعنه بزنند. ایشان فرمودند: حدیث داریم اگر نماز باران خواندید و نیامد، دوباره بخوانید. بار دوم و سوم خواندند، بار سوم به قدری باران آمد که تا روی پلهای رودخانه قم را باران گرفت. نقل شد جمعیتی آمدند التماس کردند که دعا کن باران نیاید. در تاریخ قم هست که آنها با سازمان هواشناسی تماس گرفتند که این ابرهایی که در فضای قم هست چه نوع ابری هست؟ آنها هم گزارش کردند که ابرها از نوع باراندار نیست. بعد اینطور باران بارید. چگونه از خدایی که سنتی برای ریزش باران دارد، خورشید باید به دریا بتابد و آب دریا بخار شود، در شرایط خاصی باران ببارد، همان خدا که آن فرمول را قرار داد به آه و دعای بندگانش نظر میکند. این فعل و انفعالات را بر این اساس جریان میبخشد. این ماجرای فوق العادهای است که حاکی از نفس طیب و طاهر این عالم بزرگوار است.
به عید قربان رسیدیم، ما در دینمان چند عید داریم. بزرگترین آن عید فطر، عید قربان و عید غدیر است. عید فطر بعد از انجام فریضه روزه است. معنایش این است که اگر مسئولیتت را خوب انجام دادی، جای جشن گرفتن است. کسانی روز عید فطر شادمانی میکردند، امیرالمؤمنین(ع) به آنها نهیب زد که شما روزه نگرفتید، وظیفهتان را انجام ندادید. شادمانی برای کسی است که مسئولیتش را انجام داده است. عید قربان هم همین است. حاجیان این ماجراهایی که تعریف کردیم، چقدر پول خرج کردند، از کار و زندگی فاصله گرفتند. مکه و مدینه آمدند، طواف کردند و سعی کردند، این باید جشن بگیرد. کسی که مسئولیتش را درست انجام میدهد باید عید بگیرد. عید به معنایی که لاابالیگری و بزن و برقص باشد، نداریم. اگر کسی خوب درس خوانده، استاد دانشگاه خوب درس داده، کاسب خوب کسی کرده، او باید جشن بگیرد. عید غدیر هم عید مسئولیت پذیری است. شخصی از امیرالمؤمنین(ع) پرسید: خوشترین روز عمر شما چه روزی بوده است؟ فرمود: عید غدیر، که پیامبر مسئولیت رهبری جامعه را به دوش من گذاشت و این عید دارد. عید انجام تکالیف، عید مسئولیت پذیری! هرکس مسئولیتش را خوب انجام میدهد باید شادمانی کند. آنهایی که کوتاهی کردند باید گریه کنند. برای آنها عید نیست.
بعد از ظهر روز دوازدهم ذی الحجه حاجیان باز راهی مکه میشوند. اینبار متفاوت با قبل است، قبل هنوز معرفت آنچنانی نداشتند، شعور نداشتند و درک بالایی نداشتند، این دفعه گناهانشان ریخته شده است. پاک و طاهر شدند. دوباره مسجدالحرام میآیند و پروانه وار دور کعبه طواف میکنند. همان کار قبلی را تکرار میکنند. بعد هم نماز طواف میخوانند پشت مقام ابراهیم و بعد سعی صفا و مروه انجام میدهند و بعد تقصیر میکنند. حالا حاج آقا و حاجیه خانم شدند. با بار مسئولیت سنگین به شهر و کشورشان برمیگردند. از کارهای خوبی که رواست داشته باشند تعریف کردن سفر است. خاطره نقل کنند. در احادیث داریم به دیدن حاجی بروید. حاجی ولیمه بدهد. سفره بیاندازد به دور از تجملات. در کشور ما یکی از آفتهای سفر حج، گاهی از روی چشم و هم چشمی غذاهای متنوع و بریز و بپاش هست. اگر کدورتی و رنجیدگی خاطر از کسی هست همدیگر را ببخشند و زیارت قبولی بگویند. حاجی مشاهدات خودش را تعریف کند و انگیزه ایجاد کند کسانی تصمیم بگیرند سال بعد برای این سفر ثبت نام کنند. الآن با کوله باری از تجربه وارد شهرش شده، بگوید: زندگی من با قبل از حج باید فرق کند. به یاد همشهریها، فقرا، یتیمان باشم و اینها سوغاتهایی است که از آنجا آوردم. وگرنه اگر فرق نکند مثل کسی است که نماز میخواند و فرقی نمیکند. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنکبوت/45) کسی که نماز میخواند دنبال فحشاء و منکر هست. آن چه نمازی است. حج هم یک عبادتی است که باید تأثیراتش را خود حاجی از خدا بخواهد.
شریعتی: وقتی صحبت از منا میشود یک خاطره تلخ در اذهان تداعی میشود، خاطره جان باختن همه آنهایی که در حادثه منا جان باختند و مسافر الی الله شدند. انشاءالله خداوند رحمتشان کند. در روز شهادت امام باقر دعا میکنیم که انشاءالله همه آنها با انبیاء و اولیاء محشور شوند. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای بهشتی: امیرالمؤمنین(ع) فرمود کسانی در ثواب جنگ جمل شریک هستند که اینجا نیستند. خدایا ما را در ثواب حج حاجیان بیت الله الحرام شریک بفرما. سفر آنها را بی خطر، پر ثمر، پر شکوه و مقبول تقدیر بفرما. این سفر را قسمت و روزی همه علاقهمندان بفرما. بچههای ما را خوبتر از ما تربیت بفرما.
شریعتی:
ساحت مستجاب سجاده بندگی را تو یادمان دادی
دل ما شد اسیر چشمانت، دلمان را به آسمان دادی
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-5-28-حجت الاسلام بهشتی.mp3
12.73M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_بهشتی
📚 با موضوع : اهمیت سفر حج در تعالیم دینی
🗓 یکشنبه بیست و هشتم مرداد ماه
🗂 حجم : ۱۲.۱ مگابایت
☑️ @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (علیهالسلام) - شرح دعای نهم
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش : 29- 05- 97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمة المعصومین علیه السلام» سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، انشاءالله لحظات زندگی همه ما منور به نور امیرالمؤمنین باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. انشاءالله از بهترین برکات این ماه خصوصاً ایام غدیریه که متعلق به مولا امیرالمؤمنین(ع) بهترین بهره و استفاده را ببریم و خودمان و خانوادههای ما مبلغین غدیر و مولا علی(ع) باشیم.
شریعتی: بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و ائمة من بعده» دعای هشتم را عرض کردیم که 44 موضوع مهم است که امام سجاد(ع) به خدا پناه میبرد و توانستیم بعضی را شرح و توضیح بدهیم. انشاءالله عزیزان این دعا را بخوانند و نکتههای مهمی که حضرت از آن به خدا پناه میبرند از خرص، از غلبه حسد، از کم صبری، کم قناعتی، بد اخلاقی، پافشاری در شهوات، اصرار در گناه، تعصبات بیجا، ترک شکر، کمک نکردن به مظلوم و امثال اینها، دعای هشتم دعای بسیار فوق العادهای است.
دعای نهم صحیفه سجادیه مهمترین محورش حول توبه است که امام سجاد از خدای متعال درخواست میکند که توفیق توبه و بازگشت به سوی خودش را به همه ما مرحمت کند. اگر راه توبه بسته باشد همه به مشکل و بت بست میخورند. یکی از مهمترین راههای سعادت انسانها رجوع و برگشت از گناه و برگشت به خدای متعال و توبه از گناه است. باز شروع دعا را حضرت با صلوات بر محمد و آل محمد شروع میکنند. میفرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صَيِّرْنَا إِلَى مَحْبُوبِكَ مِنَ التَّوْبَةِ» خدایا ما را برگردان، ما را منقلب کن به چیزی که محبوب توست، توبه هیچ آثار و برکاتی نداشته باشد، مهمترین شگردش این است که انسان محبوب خدا میشود. محبوب غیر از محّب است. محّب این است که ما خدا را دوست داریم، محبوب این است که خدا ما را دوست دارد. خدا برای توبه کنندهها چه طبلهایی زده است. بزرگترین امتیاز این است که میگوید: تو محبوب من هستی و تو را دوست دارم. آه گنهکار را از تسبیح، تسبیح کنندهها و ذکر ذاکرین بیشتر دوست دارم.
در روایت داریم حضرت موسی(ع) عرضه داشت: «یا اله العالمین» ای خدای دانشمندان، پاسخ آمد لبیک! ای اله عابدها پاسخ آمد: لبیک! عرضه داشت «یا اله العاصین» ای خدای گنهکارها، چند بار خدا گفت: لبیک! عرض کرد بارپروردگارا، من تو را به خدای علما و عابدین صدا زدم یکبار، ولی خدای گنهکارها، چند بار. فرمودند: عالم به علم دلش خوش است و عابد به عبادت، بنده گنهکار من دل شکسته و دست خالی است. لذا آه و ناله گنهکار را پاسخ میدهد. البته کدام گنهکار آه و ناله دارد؟ اصرار در گناه ندارد و راضی به گناه نیست. ناخواسته به گناه دچار شده است. منظور کسی است که دل شکسته است و ناله میزند و ناراحت است. «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین» یعنی ناله و دل شکستگی که گنهکار دارد، از تسبیح و ذکر تسبیح کنندهها بیشتر دوست دارم. چه امتیازی بالاتر از اینکه خدا میگوید: من توابین را دوست دارم؟ توبه کارها را دوست دارم. دلم خوش است و راضی هستم. مشتاق برگشتن آنها هستم. اگر بفهمند از شوق من جان میدهند و بندهای بدنشان قطعه قطعه میشود. میفرماید: آنهایی که پشت کردند، اشتباه کردند، خطا کردند و میخواهند برگردند. لذا اولین جمله حضرت این است که «وَ صَيِّرْنَا إِلَى مَحْبُوبِكَ مِنَ التَّوْبَةِ» به آنچه خدایا تو دوست داری و محبوب توست، توبه کردن و بازگشت به خدای متعال است. به ما توفیق بده به این توبه موفق شویم که محبوب توست.
«و أَزِلْنَا عَنْ مَكْرُوهِكَ مِنَ الْإِصْرَارِ» مقابل توبه اصرار و پافشاری در گناه است. امام سجاد دعا میکند که ای خدای مهربان، ما را از پافشاری و اصرار در گناه حفظ کن. بعضی کارها هست از اصل گناه بدتر است. مثلاً شما مال کسی را میخوری و پای کسی را لگد میکنی. بدتر از گناه توجیه گناه است. اختلاس، رشوه، کلاهبرداری، توجیه میکنند که باید مال مردم را خورد. باید رانت خواری کرد. بدتر از گناه توجیه گناه است. تبلیغ گناه که گناه را ترویج کنی از اصل گناه بدتر است. امام سجاد میفرماید: خدایا ما را حفظ کن از اینکه اصرار در گناه نداشته باشیم. حدیث داریم گناه کبیره با پشیمانی و ندامت صغیره میشود و گناه صغیره با اصرار و پافشاری کبیره میشود. امام هشتم(ع) فرمودند: گناهان صغیره راه را برای گناهان کبیره باز میکند. آن کسی که اختلاس چند میلیاردی میکند، از تخ مرغ و مداد و پاک کن دزدیدن شروع کرده تا بالا آمده است. در قرآن داریم که گامهای شیطان را پیروی نکنید. لذا امام هشتم(ع) فرمودند: «الصغائر من الذنوب طرق الی الکبائر» یکی از بدترین گناهها کوچک شمردن گناه است. گناه کوچک هم بزرگ است چون مخالفت خدای متعال است. گناه کوچک مقدمه گناه بزرگ است. در بیان نورانی دیگر امام رضا فرمودند: کسی که از کوچکها پرهیز نکند، از بزرگها هم پرهیز نمیکند. یعنی وقتی پرده حیاء دریده شد، دست به کارهای بزرگ هم میزند. لذا گناه را باید در نطفه خفه کنیم. گناه نکنیم و اگر گناه کردیم فوراً توبه کنیم.
بعضی مواقع شیطان وسوسه میکند و میگوید: جوان هستی و وقت برای توبه داری. این ترفند شیطان است و کار بسیار خطایی است. افرادی که گناه نمیکنند با افرادی که گناه میکنند و توبه میکنند، خیلی فاصله دارند. استکان شکسته را بسبانی مثل اول نمیشود. ماشینی که تصادف کرده با ماشین نو فرق دارد. روایت داریم هیچوقت کسی که آلوده و گنهکار نیست با کسی که گناه و توبه کرده یکسان نیستند. او بالاتر و افضل است. سعی کنیم آلوده نشویم، بعد هم کسی که گناه کرد، از کجا موفق به توبه شود؟ یکوقت آدم دلی را میشکند، آدمی را میکشد و قابل جبران نیست. حدیث داریم خدا غضب خودش را در گناهها مخفی کرده است. بعضی مواقع دلی میشکند غضب خدا به جوش میآید. لذا میفرماید: از همه گناهها سفت و سخت پرهیز کنید. خدا میفرماید: به عزت و جلالم دیگر تو را نمیآمرزم. از نظر من افتادی! غضب خدا در کدام گناه پنهان است نمیدانیم. احتیاط این است که همه گناهها را ترک کنیم. آیا کسی که امام حسین را شهید کرده میتواند توفیق توبه پیدا کند؟ نه چون جنایت بزرگی کرده است. قاتل حضرت علی اصغر توفیق توبه پیدا نمیکند. روایت زیبایی است که عابدی بود خیلی عبادت میکرد، شیطان در او طمع کرد که این دائم مشغول عبادت است و اگر بشود او را از عبادت باز داریم. جلسه شورا با شیاطین برگزار شد، مشورت کرد این عابد را نتوانستیم از راه به در کنیم، چه کار کنیم؟ یک کسی گفت: از راه شهوات، گفتند: اهل شهوترانی نیست. یکی گفت: از راه پول، گفت: اهل پول نیست. هرکسی یک راهی گفت و گفت: نمیشود. شیطانی بود خیلی مکار بود و از این راه هم خیلیها گول میخورند. از راهی که آدم با لباس خودی برود و منافق باشد و طرف را به چاله بیاندازد. الآن بسیاری که گول میخورند طرف با یک لباس زیبای دوستی مؤمن و با تقوا میروند و بعد طرف را سر کیسه میکنند. یک خناس خبیثی بود به ابلیس پیشنهاد داد. گفت: من از راه عبادت او را گول میزنم. از راه عبادتی که مشغول است او را زمین میزنم. گفت: نزد او میروم اینقدر عبادت میکنم، بیشتر از او، اعتمادش به من جلب میشود. میگوید: تو چه کسی هستی که از من بیشتر عبادت میکنی؟ من نوکر تو هستم! پیغمبر فرمود: من از کافر نمیترسم چون ظاهر و باطنش معلوم است. از منافق دانای علیم اللسان که همرنگ شما میشود، میترسم. شیطان تأیید کرد و گفت: خوب راهی است. شیاطین میتوانند به شکل انسان دربیایند. آمد به شکل عابدی خودش را مرتب کرد و کنار عابد مشغول عبادت شد. هر ذکری که او میخواند این چند برابر میخواند. این عابد از دیدن این فرد تعجب کرد! چند باری نزد او آمد و به او اجازه نداد که با این کار بازارگرمی کند. چند روز که عبادت کرد و اعتماد او را جلب کرد، التماس کرد که من با شما کاری دارم. تو خیلی بیشتر از من عبادت میکنی، خیلی عاشق هستی. خسته نمیشوی و نمیخوابی، گفت: این رمزی دارد. گفت: رمزش این است که یک زن بدکارهای هست در فلان منطقه شهر، یکبار اشتباهی کردم و با او رابطه برقرار کردم و دامن خودم را آلوده کردم. حالا که دامنم آلوده شده یاد این گناه میافتم عبادتم چند برابر میشود. اگر تو هم میخواهی رشد و ترقی کنی خودت را آلوده کن، بعد حال توبه پیدا میکنی و به یاد گناهت میافتی و بیشتر عبادت میکنی. این آدم ساده باور کرد. وارد شهر شد و سراغ محل بدکارهها را گرفت. مردم فکر کردند او قصد نصیحت کردن گناهکارها را دارد. در خانه این زن بدکاره را زد. زن با دیدن او تعجب کرد. گفت: کار واجبی دارد. زن فکر کرد برای نصیحت کردن آمده است. آمد اظهار گناه و دعوت به گناه کرد. خدا به آن خانم یک نورانیتی القاء کرد که اگر من هزار گناهکار را آلوده کردم، این آدم پاک را آلوده نکنم. گفت: چیزی به ذهن من رسیده میخواهم به تو بگویم. پرسید: چرا آمدی؟ گفت: عابدی پیدا شده که روی دست من زده است. به من گفت که من این گناه را کردم و چنین شده است. زن گفت: این شیطان است! اشتباه میکنی. آدمی که آلوده شد دیگر روح ایمان از او گرفته میشود. یکوقت میبینید که ایمان برنمیگردد. گفت: دست به این کار نزن، او شیطان بوده و خواسته تو را در چاله بیاندازد و بعد هم تو را رها کند به جهنم بروی. او را راهنمایی و هدایت کرد. گفت: اگر بروی او دیگر نیست، چون آدم حقه بازی بوده و فرار کرده است. عابد آمد دید که فرار کرده و این هم ترفند شیطان بوده است.
امام صادق(ع) میفرماید: به خاطر اینکه این خانم این عابد را از گناه حفظ کرد، خدا توفیق توبه به این خانم مرحمت کرد، این خانم از آن گناهها توبه کرد چون یک نفر را هدایت کرد و به راه راست راهنمایی کرد. در روایت داریم وقتی این خانم از دنیا رفت، خداوند به حضرت موسی خطاب کرد: بندهای از بندگان خوب من از دنیا رفته، برو او را غسل بده و کفن و دفن کن. چون این خانم توبه کرد خدا پیغمبرش را برای نجات او فرستاد. اینکه آدم دیگران را به اینکه گناه نکنند تشویق کند، اینقدر مهم است. اولین مرحله و مهمترین مرحله این است که انسان گناه را ترک کند و آلودگی را کنار بگذارد. حدیث داریم حتی از انجام واجبات مهمتر است. ما یک ترک گناه داریم و یک انجام واجبات داریم. قبل از اینکه نماز بخوانی مهمتر از نماز چیست، بدنت پاک باشد. لباست پاک باشد. غصبی نباشد. حرام نخوری، دروغ نگویی و کلک نزنی. ترک گناه از انجام واجبات مهمتر است. ترک حرام از همه مهمتر است. شما وقتی بخواهی مهمانی بروی خودت را تمیز میکنی. اولین کار برای آمدن مهمان تمیزکاری است و بعد نظافت و خوب پوشیدن است. واجبات و مستحبات زینت دادن است. گناه نکردن، آلودگیها و کثافات و دشمن را بیرون کردن است.
پیغمبر عظیم الشأن فرمودند: «مَن قارف ذنباً فارقه عقلٌ لا يَرجِع إليه أبداً» این روایت کافی است برای اینکه حواسمان را جمع کنیم و فکر گناه نکنیم. فکر گناه، گناه نیست. آنهایی که وسواس فکری دارند اعتنا نکنند و رد شوند. پیغمبر فرمود: کسی که در گناهی غوطهور شود و فرو برود، «قارفَ» یعنی فرو برود، «فارقه عقلٌ لم یرجع الی أبداً» یک نورانیتی، عقل و فهم و درکی را خدا از او جدا میکند و هیچوقت به او برنمیگردد. یک ضربهای میبیند. هیچوقت کسی که گناه کرده و توبه کرده فکر نکند مثل کسی است که اصلاً گناه نکرده است. ماه ذی الحجه هست و عرفه نزدیک است. ماه توبه و استغفار است. اول از همه پیشگیری از گناه است و میگوید: اگر در گناهی فرو رفتی، یک فهم و عقلی از او جدا میشود و برنمیگردد. ولی هیچوقت هم نباید ناامید بود. اگر هم خطا و لغزشی کرد خدا میپوشاند. فرشتههایی که دیدند فراموش میکنند، زمین و زمان و مکانی که فیلم برداری کرده، همه را خدا محو میکند. درجه و مقام هم میدهد ولی مثل کسی که گناه نکرده نیست، یک درجه پایینتر است. در مورد توبه و شرایط و اهمیت توبه خواهیم گفت. در مورد عید غدیر مفصل صحبت خواهیم کرد. پیامبر فرمود: بزرگترین اعیاد امت من غدیر خم است. همت همگانی کنیم که غدیر و مظلومیت امیرالمؤمنین را از غربت در بیاوریم. ما در مورد غدیر کوتاهی کردیم و مقصر هستیم.
شریعتی: نکات مهمی را قبل از روز عرفه شنیدیم. «شست و شویی کن و آنگه به خرابات خراب» انشاءالله پاک شویم و با دل پاک وارد فضای عرفه شویم. خوشا به حال آنهایی که در عرفات هستند و آنهایی که در کربلا هستند و حال و هوای بین الحرمین و حرم سید الشهداء را تجربه میکنند. حتماً دعاگوی ما باشند، انشاءالله بهترینها نصیبشان شود.
امروز دوستان ما صفحه 417 قرآن کریم، آیات پایانی سوره سجده را تلاوت خواهند کرد.
«وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «21»
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ «22»
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَلا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ «23»
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ «24»
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «25»
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ أَ فَلا يَسْمَعُونَ «26»
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُونَ «27»
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «28»
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ «29»
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ «30»
ترجمه : و البتّه ما غير از آن عذاب بزرگتر (در قيامت) از عذاب نزديك (در اين دنيا) به آنان مىچشانيم، تا شايد به سوى خدا باز گردند. و كيست ستمكارتر از كسى كه به آيات پروردگارش تذكّر داده شود، ولى از آنها اعراض نمايد؟ البتّه ما از تبهكاران انتقام مىگيريم. و همانا ما به موسى كتاب (آسمانى تورات) داديم، پس در لقاى او (با خدا و دريافت آيات الهى) شك نداشته باش، ما آن (كتاب) را براى بنىاسرائيل مايهى هدايت قرار داديم. و از ميان بنى اسرائيل پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت كنند؛ چون آنان، هم صبر كردند و هم به آيات ما يقين داشتند. همانا پروردگار تو ميان مردم در قيامت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهد كرد. آيا برايشان روشن نشده كه ما قبيلههاى بسيارى را قبل از ايشان هلاك كرديم؟ با اين كه اينها در خانههاى آن هلاك شدگان رفت و آمد دارند؛ البتّه در اين (هلاكتها و جايگزين شدنها، عبرتها و) نشانههايى است، آيا نمىشنوند؟ آيا نديدند كه ما آب را به سوى زمين بى گياه مىرانيم، پس به وسيلهى آن گياهان را مىرويانيم تا چهار پايانشان و خودشان از آن بخورند؟ پس آيا نمىبينند؟ و كفّار مىپرسند: اگر راست مىگوييد، اين پيروزى (شما) چه زمانى است؟ بگو: (بدانيد كه در) روز پيروزى، ايمان آوردنِ كسانى كه كفر ورزيدند به حالشان سودى نخواهد داشت، و به آنان مهلت داده نخواهد شد. پس، از آنان دورى كن و منتظر باش، كه آنان نيز منتظرند.
شریعتی: میخواهیم در مورد عرفه و عید قربان صحبت کنیم و بعد برای رسیدن به عید بزرگ غدیر آماده شویم. از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بفرمایید و اشاره قرآنی امروز را بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: روایت داریم پیامبر فرمودند: من کنار میزان خواهم ایستاد اگر از امت من کسی سرمایه معنوی و حسناتش کم باشد ولی در دنیا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده باشد، ثواب صلواتها را در میزان حسناتش میدهم تا سنگین شود و اهل بهشت شود. انشاءالله میزان حسناتمان را با صلوات سنگین کنیم.
آیه 21 سوره سجده، خداوند میفرماید: «وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» یکی از عنایت و الطاف خدای متعال این است که افرادی که بیراهه میروند یا گمراه میشوند در این دنیا با فشارها و گوشمالیها، عذاب ادنی یعنی عذابی که نزدیک است. بسیاری از افرادی که معصوم نیستند و گناهکار هستند، اینها ابتلائات اعمال خودشان است. میفرماید: من اینها را به عذاب کمتر میچشانم، نه عذاب جهنم بلکه اینها برگردند و توبه برایشان فراهم شود.
امشب و فردا زیارت امام حسین مستحب است و دعا دارد، فردا هم اوج این ماه است. ما در میان شبها شبی مثل شب قدر نداریم و در روزها هم مثل روز عرفه نداریم. انشاءالله عزیزان هرجا هستند، اگر مشاهد مشرفه شد بهتر، مساجد، حسینیهها، هرجا شد، مغازهها را تعطیل کنند، از اداره زودتر بروند. امام سجاد فرمودند: خداوند در عرفه بچههایی که به دنیا نیامدند را هم مورد لطف قرار میدهد. یعنی ما گدایی یکسالمان را در عرفه از خدای متعال داشته باشیم. روز عرفه بهترین کار غیر از زیارت امام حسین(ع) و دعای عرفه، دعا برای دیگران است. اینکه آدم از خودش میگذرد و برای دیگران دعا میکند، حدیث داریم صد هزار برابر برای خودش مستجاب میشود. هرچقدر میتوانیم برای دیگران دعا کنیم که این دعا چند برابر در حق ما مستجاب میشود.
روز عید قربان هم نماز و غسل دارد، زیارت امام حسین دارد. در مفاتیح اعمالش هست. سنت مؤکدی که در کشور ما راه افتاده و خیلی شهرها هم هست، من به امام جماعتهای بعضی شهرها زنگ زدم که بناست زوار مشهد را ثبت نام کنند، انشاءالله نصف بهای یک گوسفند را بدهند و نصف بقیه را هم از مسجدیها جمع کنند. من بین راه میآمدم به یکی از امام جماعتها زنگ زدم، گفت: در روستای ما اینقدر گوسفند میکشند که ما اضافه میآوریم. چند نکته در مورد قربانی بگویم. یکی اینکه سنت مؤکد و تأکید فراوان شده است. چطور ما برای دکتر، بیمه، حوادث غیر مترقبه، هزینه سنگین میکنیم. چرا برای کارهای خیر نکنیم؟ امام هفتم فرمود: کسی در راه حق مصرف نکند، گرفتار میشود دو برابر در راه باطل مصرف کند. بعضی فکر میکنند فقط حاجیها و کسانی که قبلاً مکه رفتند باید این کار را بکنند. نه! حاجی و غیر حاجی، مرد و زن، کوچک و بزرگ، پیامبر ما دو تا قربانی میکردند یکی برای خودشان و یکی برای امتشان. قربانی هم خوب باشد. الآن با گران شدن گوشت فقرا گوشت کمتری مصرف میکنند. کسانی که توانایی دارند گاو و شتر بکشند.
در روایت اشاره شده که ام سلمه به پیامبر عرض کرد: من پول قربانی کردن ندارم، چه کنم؟ پیامبر فرمود: برو قرض کن و قربانی کن «اسْتَقْرِضِي وَ ضَحِّي فَإِنَّهُ دَيْنٌ مَقْضِيٌّ» (من لايحضرهالفقيه، ج 2، ص 213) خداوند این قرض قربانی را ادا میکند. با اینکه قرض کردن نهی شده اما برای قربانی کردن نهی نشده است. ما برای تشریفات زیر قرض میرویم اما برای آخرتمان حاضر نیستیم این کار را بکنیم. امیرالمؤمنین فرمود: اگر مردم بدانند در قربانی کردن چه برکاتی هست، قرض میکنند و قربانی میکنند. بعد فرمودند: اول قطرهای که از قربانی روی زمین میریزد خداوند گناهان صاحبش را میآمرزد. الآن در فضای مجازی فامیل و دوست هستند، یکی بیاید پیش قدم شود، هرچقدر که میتوانند بگذارند و در این کار خیر سهیم شوند. در خیلی از مساجد برای قربانی پول جمع میکنند. انشاءالله در این طرح قربانی شرکت کنید. امام سجاد(ع) وقتی قربانی میکردند، ثلث آن را برای خودشان برمیداشتند، اشکالی ندارد. ثلثش را به همسایه و نزدیکان و ثلث دیگر را به فقرا میدادند. لازم نیست همه را به فقرا بدهیم و خودمان هم میتوانیم استفاده کنیم.