eitaa logo
💚قرآن الفجر
2.2هزار دنبال‌کننده
956 عکس
5.2هزار ویدیو
24 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 💚به #قرآن_الفجر خوش آمدید!🌹 ✔کپی مجاز است. ✅برای تبادل به آیدی زیر پیام دهيد👇 @alahomalabayk ✅خادم(مدیر) کانال👇 https://eitaa.com/RostamiMohammad
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖ایران شیعه خانه ماست ♦️در دوران جنگ جهانى اول و اشغال ايران توسط قواى انگليسى و روسى، كه حملات و هجوم‏ها به ملّت شيعه اوج گرفته بود، مرحوم آيت الله العظمى نائينى خيلى پريشان بودند و نگران از اينكه اين وضع به كجا خواهد انجاميد، نكند كه اين كشور محبّ و دوستدار امام زمان عليه السّلام از بين برود و سقوط كند. در همين زمان‏ها، شبى به امام عصر عليه السّلام متوسل مى‏ شوند و در حال توسّل و گريه و ناراحتى به خواب مى‏ روند و خواب مى‏ بينند: 📕ديوارى است به شكل نقشه ايران و اين ديوار شكست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زير اين ديوار، يك عده زن و بچه نشسته‏ اند و ديوار دارد روى سر اينها خراب مى‏ شود. 🔸مرحوم نائينى وقتى اين صحنه را مى‏ بينند به قدرى نگران مى‏ شوند كه فرياد مى‏ زنند و مى‏ گويند كه: خدايا! اين وضع به كجا خواهد انجاميد؟ 🔻دراين‏ حال مى‏ بينند كه حضرت ولىّ عصر عليه السّلام تشريف آوردند و انگشت مباركشان را به طرف ديوارى كه خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند كردند و دومرتبه سرجايش قرار دادند و بعد فرمودند: 👈«اينجا شيعه خانه ماست. مى‏ شكند، خم مى‏ شود، خطر هست، ولى ما نمى‏ گذاريم سقوط كند، ما نگهش مى‏ داريم.» 📚مير مهر جلوه‏هاى محبت امام زمان(عليه السلام)، ص 25؛ به نقل از فرازهايى از: تجلّيات امام عصر( عج)، ص 54؛ ملاقات با امام عصر عليه السّلام، ص 136. 🔲 پایگاه داستان های منبر 👇 http://dastanemenbar.ir/?p=182 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ 👉JOin 🔜 eitaa.com/samtikhoda ✅به سمت خدا در واتساپ بیایید!👇 https://chat.whatsapp.com/LTodN5Rv1wp8a9OVNO1UdL
✅ماجرایی جالب از امام رضا (علیه السلام) ❌هارون به یکی از فرماندهان سخت گیر خود به نام "جلودی" فرمان داد که خانه های "آل علی" را غارت نماید. "جلودی" وارد مدینه شد و با لشکر خود به خانه ی امام رضا علیه السلام هجوم برد. امام رضا همه زنان خانه را در اتاقی جمع کرد و خود جلوی آن ایستاد. "جلودی" گفت : "باید وارد این اتاق شوم و لباس های زنان را غارت نمایم" امام فرمودند: "من خود لباس های آنها را می گیرم و به تو تحویل می دهم" جلودی قبول نکرد ولی امام مقاومت کرد. سرانجام "جلودی" تسلیم پیشنهاد امام رضا شد. امام رضا وارد اتاق شد و لباس های اضافی زنان و حتی گوشواره ها و زیورآلات و آنچه در خانه بود، همه را به جلودی تحویل داد. ‼️چند سال بعد ، پس از اینکه امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرش ولیعهدی مأمون شدند، عده ای از افسران و فرمانده ها، شورش کردند و مورد غضب مأمون قرار گرفتند. مامون همه آنها را دستگیر کرد و قرار شد جلوی مامون محاکمه شوند. یکی از آنها "جلودی" بود . همین که "جلودی" برابر مأمون حاضر شد، امام رضا علیه السلام به صورت محرمانه به مأمون فرمودند: "این شخص را به خاطر من ببخش و اعدامش نکن!" مأمون با تعجب گفت : "این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت جسارت کرد و هرچه داشتند غارت نمود! چرا برای او شفاعت می کنید!؟" امام رضا فرمودند: "به هر حال او را عفو کن" "جلودی" گمان کرد که امام رضا (علیه السلام) در گفتگوی محرمانه اش با مأمون اصرار می کند که او را اعدام کنند به همین جهت رو به مأمون کرد و گفت: "ای امیرمؤمنان! شما را به خدا و به خدمتی که به پدرتان هارون الرشید کرده ام سوگند می دهم سخن علی بن موسی الرضا را در مورد من نپذیرید!!!" مأمون گفت : "به خدا سوگند سخن او را درباره ی تو نمی پذیرم. ولی بدان که علی بن موسی الرضا به من گفت که تو را ببخشم و من هم طبق خواسته ی خودت حرف او را نمی پذیرم! جلاد! گردنش را بزن!" 📚عیون اخبار الرضا، جلد ۲ صفحه ۳۶۸ ❤❤❤❤❤❤❤ ❤کانال عاشقانه سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داعشیان ملعون، سر مطهر کدام شهید را برای فرستادن؟؟ ۴۵ دقیقه پشت بیسیم اشک ریخت eitaa.com/samtikhoda
🌹☄🌹 ✅سعی کنیم دائم الوضو باشیم: ✍خواب با وضو، عبادت است ؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود.... مرگ با وضو، شهادت است؛ رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود... 🔅در قیامت نورانی می شوی؛ پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه‌ ی امّت‌ها در حالی محشور می‌کند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانی‌ دارند... 📚مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶ بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵ بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵ وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷ ثواب الاعمال، شیخ صدوق ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 👌حداقل برای یک نفر بفرست!👆 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲صبح ها صدقه بدید به نیت امام زمان علیه السلام تا حضرت براتون دعا کنه... ✅استاد عالی 👌این فیلم را بفرستید برای کل مردم ایران!👆 ✅✅✅✅✅✅✅ ✅کانال سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
✨﷽✨ 💠 سخنان حکمت آموز ✍اباذر می‌گوید: به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم به من سفارشی فرمایید، حضرت فرمودند: تو را سفارش میکنم پرهیزگار باش، پرهیزگاری سرآمد تمام کارهای نیک است. ➖عرض کردم: یا رسول الله افزون فرمایید. فرمودند: به پایین دست خود نگاه کن، به بالا دست خود ننگر، زیرا در این صورت در تنگنای نعمت قرار نمی گیری. ➖ یا رسول الله! اضافه فرمایید. پیوند با خویشاوندان کن، اگرچه آنان قطع صله ی رحم کنند. ➖ یا رسول الله بیشتر فرمایید. تهی دستان و همنشینی با آنان را دوست بدار. ➖اضافه فرمائید. حق را بگو اگرچه تلخ باشد. ➖یا رسول الله افزون فرمایید. درراه خدا از سرزنش کننده هراس نداشته باش. 🔹سپس فرمودند: آدمى را همين عيب بس كه در او سه خصلت باشد: 1⃣ عیب‌های مردم را بشناسد و از عیب خود بی خبر باشد. 2⃣ برای مردم بد بداند، عیبی را که در خودش باشد. 3⃣ همنشین خویش را بی جهت آزار دهد. 📚 بحار ج 77، ص 75. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ✅بفرست برای اونی که دوسش داری! 👌سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤗یه هدیه ویژه برای اونایی که خیلی حرف میزنن. 😱عذاب جهنم بخاطر زبان... ═┄⊰༻🌼༺⊱┄═ ✅به سمت خدا وصل بشید!👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سکینه ی حزینم سنگ غم شکست آئینه ام یه دنیا غمه تو سینه ام وای وای وای ، وای وای وای اونکه بغضشو خورد تو گلو اون که تو دلش موند آرزو اونکه مشکو داد دست عمو وای وای وای ، وای وای وای عمو رفتی برنگشتی ، عمو تو کجای دشتی عمو فراموش نکردی ، عمو گفتی برمیگردی عمو بی تو آب حرومه ، عمو کارمون تمومه رقیه غش میکنه اگه تب کنی کاش بودی اوضامونو مرتب کنی ای غیرت الله کجایی تا که نگاه به چشمای خیس عمه زینب کنی ... علمدار خدانگهدار ، علمدار خدانگهدار 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴کانال سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
🌹مصائب حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️چون امام حسين (علیه‌السلام)، يارانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خيمه‌گاه شد. سكينه (علیهاالسلام) که گفته می شود در کربلا 10 تا 14 سال داشته است فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ داده‌اى؟ امام (ع) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. 1 ▪️ امام حسين (ع) به زنها گفت: سكينه‌ى من امروز یتیم خواهد شد؛ به او توجّه و التفات كنيد، زيرا دل يتيمان نازک است. 2 در اين وقت سكينه فرياد كنان به سوى آن حضرت آمد و امام (ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه‌ى تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.» 3 چون دشمن ، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى پدر انداخت و آن را در آغوش گرفت. در اثر گریه ، بى‌هوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مى‌فرمايد: شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد. 4 ▪️امام محمد باقر (ع) مى‌فرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (ع) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس يزيد بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديده‌ايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم. 5 گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده بودند كه سر بريده پدر را نبيند. 6 ولى وقتى تلاش كرد تا آن را ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مى‌زد. صداى گريه‌اش بلند شد. به طورى كه زن‌هاى يزيد و دختران معاويه به گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بى‌تاب گشته و به عمّه‌ى خود زینب پناه بردند و گفتند: «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندان‌هاى پيشين پدرمان را مى‌زند.» 7 ▪️سکینه پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى ديد كه بخشى از آن چنين است:«ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (ص) و مادر پدر تو است. با شتاب به سوى او رفتم و گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (ع) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (ع) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.8 📚منابع: 1مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷. 2 روضة الشهدا، ص ۴۲۴. 3 ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج ۳، ص ۲۵۷. 4 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۹. 5. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص ۲۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۵۵. 6 ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۱۸-۱۹. 7معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۵۶. 8 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۴. •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• 👌به سمت خدا بیایید!👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♾تا به حال به کلمات وارونه دقت کرده اید؟؟؟ 🤲یا صاحب الزمان دلم "آرامش وارونه" میخواهد... 👌پیشنهاد دانلود ویژه و استوری ✅✅✅✅✅✅✅ 🤲به سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دعایی فوق العاده موثر برای رفع گرفتاری و برطرف شدن مشکلات👆 👌مقام معظم رهبری و بسیاری از علماء تاکید ویژه بر خواندن این دعا کرده اند. eitaa.com/samtikhoda
sajadie.mp3
9.73M
🎙دعای هفتم صحیفه سجادیه با صوت زیبای علی فانی👆 👌این دعا مورد تاکید مقام معظم رهبری و علماء بوده، حتما بخوانید، خصوصا در بلاها و مشکلات... 💠💠💠💠💠💠💠 ✅کانال سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
✅متن دعای هفتم صحیفه سجادیه👆
🔴سلطنت ماندگار ♦️ سلیمان بن داوود (علیه السلام) در موکب خود از جایی عبور می کرد و پرندگان بر او سایه افکنده و جن و انس از چپ و راستش ملازم او بودند. ♦️ راوی می گوید: سلیمان به عابدی از بنی اسرائیل رسید. عابد گفت: سوگند به خدای پسر داوود! خدا به تو سلطنتی بس بزرگ داده است. ♦️ سلیمان گفت: یک که در نامه عمل مؤمن ثبت شود، بهتر از آن چیزی است که به پسر داوود داده شده است؛ زیرا آن چه به پسر داوود داده شده از بین می رود؛ ولی ذکر خدا می ماند. 📚 راه روشن، ج 5، ص 490 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 👌حداقل برای یک نفر بفرست!👆 🌍کانال جهانی سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
مداحی_آنلاین_دو_شرط_لازم_برای_ظهور_حجت_الاسلام_انصاریان.mp3
1.64M
♨️دو شرط لازم برای ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین پستهای مذهبی در کانال"سمت خدا"👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴غیبت کردن از مومن و آبرو بردن از مومن و خروج از ولایت حق... 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔵کانال سمت خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😥ما که سوختیم اما هیچکس را دیگه اینجوری امتحان نکنید... با دوری امتحان نکنید... 👌عاشقان و دلتنگان آقا امام رضا این هدیه ویژه را بگیرید و از شدت دلتنگی بلند بلند گریه کنید، شاید در باز شود. 🎙با صدای حاج مهدی رسولی ━━━━⊱♦️⊰━━━━ eitaa.com/samtikhoda
👌از مرگ دیگران عبرت بگیریم! eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠یه راه عجیب پربرکت برای باز شدن همه گره های زندگی... 👌مخصوص اونایی که پدر یا مادر از دست دادن... 🎙استاد عالی 🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️🔷️ 💘کانالِ عاشقانِ سمتِ خدا👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری نوکراتو آقا/ سامرا می بری شب شهادتت جایی جز حرم نمیرم پیرهن سیامو از دست فاطمه میگیرم فَیَضِجَّ الضَّاجُّون/ فَیَعِجَّ العاجُّون بارون می باریم با/اشکای آقامون (آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله) السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری خسته و بی رمق/لحظه ی آخری کنار بستر باباست بیقرار و آرام یتیم شدن هنوز خیلی زوده واسه آقام فَلْیَبْکِ الباکُون / غریبه آقامون دلای آماده / دلای سرگردون (آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴سمت خدا بیایید!👇 eitaa.com/samtikhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام همه‌ ی زندگیم؛ سلام امام حسین من سلام عزیز فاطمه؛ سلام عشق امام حسن ❤eitaa.com/samtikhoda
🕊ماموریت ویژه ی یکی از مدافعان حرم برای شناسایی پیکر مطهر * * بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* . این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را برای شناسایی دقیق تر با خودمون ببریم." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست فریب مان بدهد. توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم: "بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید." یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله. از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: "حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قَسَمَت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی، راضی ام." وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان." هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!" راوی: یکی از رزمندگان مدافع حرم🌷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 کانال عاشقان شهداء👇 eitaa.com/samtikhoda