من میدونم! چقدر درک نشدی؛ چقدر ناامیدت
کردن؛ چقدر تحمل کردی؛ چقدر زمان بُرد؛ چقدر
اشک ریختی؛ چند بار بلند شدی و چقدر
جنگیدی و چقدر همه چی سخت تر شد؛ ولی باز
ادامه دادی! خسته نشو، هنوز مونده تا به
جاهای خوبش برسی؛تو لیاقتشو داری خودتو باور کن ! ✨
تا خدا بنده نواز است ب خلقش چه نیاز ...🌺
علت طولانی بودن صحبت ما خانم ها:😁
حنانه رو میشناسی خواهر فاطمه دختر خاله نوره
که میشه زن پدر شوهر مریم دختر نسرین
خواهر محمد پسر اشرف همسایه سپیده دختر منیره!
نه نمیشناسمش…!!
ای بابا حنانه که دیدیمش تو عروسی ندا دختر محمد که باباش میشه دایی منیره
و خواهرش پسر عمشونو گرفته مادربزرگش و مادربزگ ساره دختر کلثوم میشن
آهاااا چش شده ؟؟
لاغر شده😁😐😁
#فقط_جهت_خنده 😊
#کوتاهنوشت
تا حالا توجه كردين بچهها چه صادقانه و باحال با هم دوست ميشن؟ منتظر نمیمونن حرفشونو راحت ميزنن
از بچهها بیاموزیم :)🌺
خوشا به حال اونایی که
میراثشون قلم و دوات و کتب هست
و ورثهی ایشون اهل #علم...
🌺
انقد خوب بآش
ڪہ وقتی شیطان دیدت بگہ:
گمراه ڪردن این؛ از عُهده من بر نِمیآد‼️
احکام روزه ٧.mp3
1.98M
🔰 «#گلبرگ_احکام»
مناسبت: «#ماه_مبارک_رمضان»
موضوع: «#احکام_روزه»
❓آیا مسافرت عمدی در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جایز است؟
✅ مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، و در صورت مسافرت، ولو اینکه برای فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.
❓اگر کسی در صبح ماه مبارک رمضان به مسافرت برود و پیش از #اذان_ظهر مجددا به #وطن و یا جایی که #قصد_ اقامت_ده_روز دارد برسد، حکم روزهاش چگونه است؟
✅ اگر مبطلی انجام نداده باشد، لازم است #نیت_روزه نماید و #روزه آن روز صحیح میباشد.
#احکام_روزه #روزه_مسافر
📚 استفتائات امام خامنهای (مدظلهالعالی)
- خدا در نهایتِ زیبایی میگه : ‹ فَانّكَ بِاعيُنِنَا ›
یعنی : ‹ تو در حفاظت کامل مایی ! ›
میخوام بگم اگر فقط
خدا رو داری نگران هیچی نباش . .
جوری ازت مراقبت میکنه و مسیرایی رو بهت
نشون میده که هیچ کسی نمیتونه !
هیچ کسی مثل خدا نمیتونه ازت محافظت
کنه و راه رو بهت نشون بده :... )!🌺🌺
🌷تیر ماه سال ۶۲ ، با عده ای از دوستان تصمیم گرفتیم هدیه به روح مقدس شهدای خیبر روزه بگیریم .
تیر ماه و جنوب و گرمای بالای پنجاه درجه .
حقیقتا تصمیم سختی بود ، ولی مصمم بودیم ، عده ای گفتند ممکن نیست ، ولی عشق به دوستان شهیدمان ما را مصمم کرده بود .
سحری حال و هوای خاصی داشت ، سفره ی رنگین که املت بود و پیاز و سبزی ،
چون روز جمعه بود بعد از سحری و نماز صبح ، دعای ندبه و اشک دوستان در فراق یاران ، بسیار دلچسب بود .
🎍 تا نماز ظهر ، حال عمومی دوستان پر بدک نبود ، بعد از نماز جماعت ظهر ، کم کم تشنگی و گرامای آتشین دشت جنوب ، برای هممون اثر گذاشته بود .
🌲 همدیگر را به صبر و استقامت دعوت میکردیم ، حقیقتا عطش امانمان را بریده بود ولی خللی در تصمیم وارد نشده بود ...
🎍 در اوج تشنگی که کم کم ضعف و بی حالی در همه هویدا شده بود ، شهید عارف گمنام اسماعیل نادری ، دستور برپا داد
کجا ان شاءالله ...
دوستش داشتیم ، باصفا بود ...
از چادر خارج شدیم و دنبالش راه افتادیم...
ما را برد به گوشه ای از اردوگاه و زیر آفتاب سوزان ،
فرمود دایره وار بنشینیم .
سپس با دعای فرج شروع کردند به خواندن زیارت عاشورا .....
خدایا چه کرد اسماعیل با ما ، اشک امان دوستان را بریده بود ، دیگر از عطش خبری نبود ،
وسط زیارت عاشورا جمله ای فرمود و آتش به دل دوستان زد ، هنوز هم که هنوزه جگرم آتیش میگیره از آن جمله
یه ریز که اشک میریخت فرمود :
😭 دوستان با اشک چشاتون ، لب های خشکیده ی علی اصغر را خیس کنید .
بازمانده
#تلنگر
♦️یه نوع آلزایمر هست که فقط مادرا دارن ،
اینطوریه که شما
بدترین کارو در حقشون میکنید
اما یه ساعت دیگه
همه چی از یادشون میره!😊❤
روز هفتم رفت عشقم کاظمین
تشنه لب باشد ظوارت نور عین
عاشقی باشد به راهت تشنه لب
باسعادت می کنم یادی حسین
#قاصدک