eitaa logo
🌷سنگر عشق🌷
78 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
885 ویدیو
33 فایل
#معارف اسلامی و #رهبر انقلاب و #شهدا فضای مجازی و اینترنت برای شما سنگری از سنگر های جنگ امروز است . کپی آزاد با ذکر #صلوات مدیر https://eitaa.com/Shahed_zn
مشاهده در ایتا
دانلود
❓چگونه شهید شویم؟! 👤استاد ماندگاری: به این جملات به خوبی دقت کنید: 👈شهادت بالاترین مدال آسمانی برای اهل زمین است. 👈شهادت مزد و پاداش زندگی مجاهدانه است. 🔸اگر کسی اهل مجاهدت در انواع جهاد باشد، مزد و پاداش او شهادت در راه خداست. 🔸 کسی که می‌خواهد شهید شود، چه مرد و چه زن، مسیرش فقط و فقط از جبهه و جنگ و تیر و ترکش نمی‌گذرد. جنگ نظامی برای همه و در همه زمان‌ها و مکان‌ها نیست بلکه اگر او در طول عمر، زندگی‌ای مجاهدانه داشته باشد (جهاد اکبر و جهاد کبیر)، شهادت خود به استقبال او می‌آید. 🔸 همان گونه که در مورد شهید صیاد شیرازی، شهید احمدی روشن، شهید رضایی نژاد و بسیاری دیگر از شهدا اتفاق افتاد. 🔸 بنابراین نیاز نیست عاشقان شهادت با اصرار فراوان، راه رفتن به سوریه را برای رسیدن به شهادت، بیازمایند. (البته حضور به قدر کفاف نیاز است) شهادت مقامی است که اولیای خدا به آن می‌رسند و ممکن است کسی در بستر بمیرد ولی به مقام شهادت رسیده باشد. 🔸 به روایتی زیبا در این زمینه اشاره می‌کنیم: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: نیست هیچ مانعی وحشتناک تر و هیچ مقامی تیره‌تر، میان بنده و پروردگار، از نفس امّاره و خواهش‌های او؛ یعنی: این دو چیز بیشتر از همه، بنده را از خدا دور می‌کنند و قلع و قمع این دو ، میسّر نیست مگر به پناه بردن به پروردگار و عجز و استغاثه به او نمودن و همراه شدن با گرسنگی و تشنگی و سحرخیزی را مواظبت نمودن. پس اگر در حین این نبرد و جهاد با نفس، موت به او رسید و دعوت حقّ را اجابت نمود، پاداش و اجر گرفته و ثوابش برابر ثواب شهید است و در قیامت با شهدا محشور می‌شود و اگر زیست و به همین حال ماند و انحرافی در او راه نیافت، عاقبت او رضوان اکبر است که رضای الهی باشد.» [مصباح الشریعه، ص:۱۶۹] 📗گزیده‌ای از کتاب سوژه‌های سخن۱۰ (سبک زندگی مجاهدانه) استاد ماندگاری
شهداهمیشه آنلاین هستند کافیه دلت رو بروزرسانی کنی اون موقع میبینی که در تک تک لحظات درکنارت بودند و هستندو خواهندبودهرروز زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. صبحتون شهدایی 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷 ♦️به روایت شهیدی که همسرش واسطه شهادتش شد! زمان ،حسین بادپا همرزم من بود و خیلی دوستش داشتم.الان او مفقودالاثر است. همشهری بودیم. برای اینکه بیاید اینجا، خانمش را واسطه کرد و این خیلی مهم است که زنِ انسان واسطه شود برای مجاهدت شوهرش، بیاید و التماس کند و بگوید: «قبول کن شوهر من به بیاید و شهید شود.» این خیلی حرف مهمی است.👌 نشان می‌دهد که هدف خیلی باارزش است. حسین بادپا بار اول زنش را واسطه فرستاد؛ بار دوم خودش آمد. من خیلی دوستش داشتم. برای بار چهارم نمی‌گذاشتم بیاید. مجددا خانمش را واسطه کرد و گفت: «تو پیش فلانی آبرو داری، برو واسطه شو تا بگذارد من بروم.» این ماجرا در ایام سال قبل بود بعد هم به اینجا آمد و شهید شد💫 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚 ❤️
🔗🌾 سـروساماݩ‌بدهـے يـاسـروساماݩ‌ببرے🌱 قلبِ‌مݩ‌سوے شـماميݪ‌ٺـپيدن‌دارد♥ 💛 ✨ السلام عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
🌷سنگر عشق🌷
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ چهل و یکم کلا
💖💐💕🔆 📚داستان واقعی و بسیار جذاب چهل و سوم شماره خونه لیلا اینا رو گرفتم شوهرش برداشت و گفت بله بفرمایید -سلام آقامهدی خوب هستید؟ لیلاجان هست ؟ مهدی:بله یه لحظه گوشی دستتون لیلا: الو سلام حنانه جان خوبی؟ -سلام لیلا گلی من مدارکمو گرفتم لیلا:إه خب میام دنبالت بریم ثبت نام -لیلا😒😒 الان ساعت ۱۰-۱۱است تا برسی میشه ۲-۳دیگه تایم نیست لیلا:ای بترکی که بچه مایه داری اون کله شهر میشینی -خخخخ فردا بیا بریم لیلا: خوبه گفتیا وگرنه یادم نبود😁😒 فرداش منو لیلا رفتیم حوزه ثبت نام بعدشم رفتیم پایگاه ثبت نام دیدار از جانبازان کلاسای حوزه شروع شده بود 😐😐😐درس حوزه خیلی سخت بود روزا از پس هم میگذشت ما دوروز دیگه باید بریم آسایشگاه دیدار جانبازان شک دارم برم یانه گوشیمو برداشتم شماره زینب گرفتم -سلام زینبی خوبی؟ زینب:مرسی تو خوبی حنان جان -مرسی زینب میگم میشه من نیام دیدار زینب:چرااااا -حس میکنم لایق نیستم زینب :الله اکبر یعنی چی؟ نخیر نمیشه نیایی خداحافظ نذاشت حرف بزنم روسری و چادر معمولیم سر کردم جانمازم پهن کردم دو رکعت نماز خوندم بعدش زیارت عاشورا روبرو عکس حاج ابراهیم همت گفتم : حاجی این حس لایق نبودن ازم دور کن انگار نمیخاستم آروم بشم چادر معمولیم با چادرمشکی عوض کردم از خونه زدم بیرون تا ایستگاه مترو پیاده رفتم اونجا سوار مترو شدم تا بهشت زهرا مستقیم رفتم قطعه سرداران بی پلاک پیش شهیدگمنامی که همیشه میرفتم پیشش فقط گریه میکردم تا غروب مزار بودم نمازمو خوندم به سمت خونه حرکت کردم بدون خوردن شام رفتم بخوابم .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید ... : بانو....ش
🌷سنگر عشق🌷
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دار📚داستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ چهل مراسم اخ
💖?🌹🔆 واقعی و بسیار جذاب چهل و دوم توراه خونه بودم که گوشیم زنگ خورد نگاه که کردم دیدم لیلاست -الو جانم لیلا، چیزی شده ؟ لیلا:آره حنانه برای ثبت نام حضوری باید تا چهارشنبه بریم و مدارک تحصیلی هم لازمه -هااااا😳😳😳 مدرک تحصیلی ؟ لیلا: نه پس مدرک غیرتحصیلی -لیلا من چطوری برم مدارکمو بگیرم لیلا: هیچی سوار یه وسیله نقلیه اعم از اتوبوس یا تاکسی میشی مقصدتو میگی به مقصد که رسیدی پیاده میشی نازنینم 😂 -یوخ بابا 😐😐😐 نادان میگم من اون موقعه خیلی بی حجاب بودم لیلا: حنانه بس کن من ب شخصه بهت افتخار میکنم حال تو مهمه نه گذشته ات -روم نمیشه بخدا لیلا: بس کن پرونده تو گرفتی زنگ بزن میام دنبالت -باشه لیلا:آفرین خانم گل منتظرتم فردا خیلی استرس دارم فردا باید برم مدرسه خجالت میکشم 😓 ساعت ده صبح پاشدم حاضر شدم کارت ملی برداشتم نیم ساعت -یک ساعت بعد رسیدم مدرسه پام گذشتم داخل گفتم رفتم داخل فضای داخلی دبیرستان تغییر نکرده بود در دفتر مدیریت دبیرستانو زدم رفتم داخل مدیر: بفرمایید خانم -سلام خانم مدیر: سلام بفرمایید درخدمتم -خانم اومدم پرونده تحصیلیمو بگیرم مدیر: فامیلی شریفتون ؟ - مدیر با تعجب سرشو بلند کرد گفت 😳 سرم انداختم پایین گفتم بله😓 مدیر :وای چقدر خوشحالم تغییر کردی اینم پروندت دخترم برای کجا میخای؟ -خانم شرکت کردم مدیر: موفق باشی عزیزم خداحافظ✋ .... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ... : بانو....ش
🌷سنگر عشق🌷
💖?🌹🔆 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ چهل و دوم تو
💖💐💕🔆 📚داستان واقعی و بسیار جذاب چهل و سوم شماره خونه لیلا اینا رو گرفتم شوهرش برداشت و گفت بله بفرمایید -سلام آقامهدی خوب هستید؟ لیلاجان هست ؟ مهدی:بله یه لحظه گوشی دستتون لیلا: الو سلام حنانه جان خوبی؟ -سلام لیلا گلی من مدارکمو گرفتم لیلا:إه خب میام دنبالت بریم ثبت نام -لیلا😒😒 الان ساعت ۱۰-۱۱است تا برسی میشه ۲-۳دیگه تایم نیست لیلا:ای بترکی که بچه مایه داری اون کله شهر میشینی -خخخخ فردا بیا بریم لیلا: خوبه گفتیا وگرنه یادم نبود😁😒 فرداش منو لیلا رفتیم حوزه ثبت نام بعدشم رفتیم پایگاه ثبت نام دیدار از جانبازان کلاسای حوزه شروع شده بود 😐😐😐درس حوزه خیلی سخت بود روزا از پس هم میگذشت ما دوروز دیگه باید بریم آسایشگاه دیدار جانبازان شک دارم برم یانه گوشیمو برداشتم شماره زینب گرفتم -سلام زینبی خوبی؟ زینب:مرسی تو خوبی حنان جان -مرسی زینب میگم میشه من نیام دیدار زینب:چرااااا -حس میکنم لایق نیستم زینب :الله اکبر یعنی چی؟ نخیر نمیشه نیایی خداحافظ نذاشت حرف بزنم روسری و چادر معمولیم سر کردم جانمازم پهن کردم دو رکعت نماز خوندم بعدش زیارت عاشورا روبرو عکس حاج ابراهیم همت گفتم : حاجی این حس لایق نبودن ازم دور کن انگار نمیخاستم آروم بشم چادر معمولیم با چادرمشکی عوض کردم از خونه زدم بیرون تا ایستگاه مترو پیاده رفتم اونجا سوار مترو شدم تا بهشت زهرا مستقیم رفتم قطعه سرداران بی پلاک پیش شهیدگمنامی که همیشه میرفتم پیشش فقط گریه میکردم تا غروب مزار بودم نمازمو خوندم به سمت خونه حرکت کردم بدون خوردن شام رفتم بخوابم .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید ... : بانو....ش
من هم خدایی دارم .. (خدایا آشوبم ، آرامشم تویی) در پیچ و تاب زندگی تویی که مرهم قلبمی ، وقتی دلم سخت گرفته تویی که مرهم جانمی ای امید قلبم .. روشنی زندگی.. میدانم که صدایم را میشنوی رحم کن .. نگاهم کن..تا در عمق این غم جز برای تو نبینم خدایا من تورا دارم .. تویی که ساحل آرامشی در وجودم.. چگونه بخوانمت تا شرمسار این همه بزرگیت نباشم .. خدایا مینویسم از تو،برای تو،بدون هراس..برای تویی که بودنت را نه چشمانم میبیند و نه دستانم لمس میکند،تنها احساست میکنم.. خدایا جز تو مونسی نیست برایم همدمم باش..مرهمم باش و گناهانم را جز تو بخشنده ای نیست درگذر.. این منم آن بنده گناه کارت ای کسی که مرا میبینی..آری..آمده ام..آمده ام تا بگویم محتاجم..محتاج نگاهت.. از من چشم برمدار
بارالها وسوسه های نفس نگذاشت جانم در نهر رجب تطهیر شود از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما .. آمیـن یا رَبَّ العالمین شب‌ها درخـانه‌خــدا را بکوب✨ و دلت را به او بسپار تنها جایی✨ است ڪه "ساعت اداری" ندارد✨ و ورود برای عموم ازاد است✨ پیشاپیش حلول ماه رمضان مبارکــــــــَ 🌙
ماه مبارک رمضان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، جلوه ‌های زیبای ایثار و مقاومت را به ‌نمایش گذاشت. شهادت زیباست و به ‌ویژه اگر در شرایط خاصی اتفاق افتد زیباتر و دلنشین‌تر می‌شود. تصور کنید برخی از شهدای ما با زبان روزه و در حال نماز به لقاءالله پیوستند و چه سعادتی است که انسان‌ها این‌گونه به دیدار حق تعالی بشتابند.🌷
حال بهتری خواهیم داشت ؛ اگر دست برداریم از فردی که لیاقت محبت کردن ندارد ، دشمنی که ارزش جنگیدن ندارد ، حقی که ارزش گرفتن ندارد و فکری که ارزش اندیشیدن ندارد ... ♡