📣 بیانیه شورای میرآب‌ها در خصوص برچیدن چادرها از رودخانه خشک زاینده‌رود شورای میرآب‌های شرق و غرب در بیانیه‌ای با اشاره به توافق انجام شده بین نمایندگان کشاورزان و مسوولان استانی از برچیدن چادرها از بستر خشک زاینده‌رود خبر داد. 🔹مقرر گردید آب زاینده رود بازگشائی شود و زمان بازگشایی و رهاسازی آب توسط نمایندگان صنف کشاورزی و شورای میراب‌ها و آببران و سازمان جهاد کشاورزی پس از بررسی‌های میدانی و اجرای اقدامات مقدماتی برای رفع موانع مزاحم برای روان آبی تعیین گردد و در تاریخی که این گروه اعلام می‌نمایند با رعایت خط قرمز آب شرب، رهاسازی گردد. برای پیشگیری از بروز هرگونه مشکل برای شرب مردم شریف اصفهان معادل حداقل ۳ ماه نیاز شرب مردم را در سد زاینده رود ذخیره نگه داشته می شود. 🔸مقرر گردید از همین امروز آن دسته از درخواست‌های ۹ گانه که وظیفه و اختیار اجرای آن با دستگاه‌های داخل استانی می‌باشد، از همین امروز شروع گردد و کمیته‌ای مرکب از صنف کشاورزی (شورای میراب‌ها و آببران) و شرکت آب منطقه‌ای و سازمان جهاد کشاورزی و استانداری، اجرای این مصوبات را مدیریت نموده و مشکلات احتمالی موجود را مرتفع نمایند. 🔹مقرر گردید آن دسته از درخواست‌های ۹ گانه که باید در سطح ملی و یا دیگر استان‌های حوضه زاینده رود، اجرایی شود، ظرف حداکثر سه ماه توسط استاندار محترم پیگیری شود. 🔸مقرر گردید مسئولین مربوطه، هر ۱۵ روز یکبار گزارش پیشرفت امور را از طریق صدا و سیما و سایر رسانه‌های موجود به اطلاع عموم مردم برسانند.

•°~🪴 #استوری یک‌گوشه‌ازرواقِ‌تو،جاداشتن‌بس‌است🌱 ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است...! #چهارشنبه_‌های_‌امام_‌رضایی #امام_رضا جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @sangar_shohada_99 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄

عفیف باشی،شهـیدی...✨ °° #عفت #حجاب جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @sangar_shohada_99 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄

📸صورت جلسه توافق نمایندگان کشاورزان با استاندار اصفهان و ابلاغ مصوبات آن توسط استاندار

♦️چه کسانی چادرهای کشاورزان اصفهانی را آتش زدند؟ 🔴روایت مستند، دقیق و صحیح از وقایع بامداد پنج شنبه اصفهان 👈تصاویر اختصاصی از زاویه دیگر

عقرب زرد.... #جهادگران_گمنام 📚موضوع مرتبط : #شهید_علی_چیت_سازیان #شهید_دفاع_مقدس #سخن_شهید

✍️ از برادرتان قاسم ، به همه بسیجیان.... #هفته_بسیج 🍃🌹🍃 🗓 ۵ آذر؛ بسیج، معنویت و اخلاق 🌸بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و خالص ترین و شرافتمندترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمره‌ای است که حاضرند این پرچم افتخار را بردوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند مقام معظم رهبری 78/9/3

⭕️ برا خودمون بد میشه....!! ⬅️با دقت وبا صدای بلند تا آخر ببینید

سوال: چرا تا پریروز که اعتراضات مسالمت آمیز بود و تا دوشب قبل که قرار بود با توافق صورت گرفته ختم تحصن اعلام بشه، این حجم از حمایت دشمنان رو نمی‌دیدم!؟ تا اینکه دیشب همون‌طور که فیلم دوربینهای مدار بسته هم نشان داد عده‌ای چادرها رو آتش زدند و امروز هم کشاورز نماها به میدان آمدند، با این حمایت گسترده منافقین و سعودی و رسانه های معاند میشه فهمید اینها فقط دنبال آتش و خرابی هستند و نه کشاورز براشون مهمه و نه ایران و ایرانی!

#فرازی_از_وصيت_نامہ ای جوانان حيف است بهار زندگی‌ تان را با بی خیالی و بی بند وباری وغوطه ور بودن در گناه سپری کنید حسین فهمیده ها و ديگر شهدا راالگو خود قرار دهید و با اعمال صالح زندگی کنید. #سردار_شهید_رضا_ولی_زاده🌷 ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @sangar_shohada_99

✨﷽✨ #پندانه 🔴سم کشنده‌ای به نام استرس ✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که می‌ماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه‌ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی‌ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه‌اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه‌اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم کنار حوض آماده بگذارند. همین که به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هرچه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده‌اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه‌اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آن‌ها گفت: از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!همسایه اول هر روز می‌شنید که مرد همسایه در تدارک تهیه سم است! از صبح تا شب مواد سم را می‌کوبد. با هر ضربه و هر صدا که می‌شنید نگرانی و ترسش بیشتر می‌شد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه می‌کردند فکر می‌کرد. کم کم نگرانی و ترس همه وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شب‌ها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه همسایه می‌شنید، دلهره‌اش بیشتر می‌شد و تشویش سراسر وجودش را می‌گرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده می‌شد برای او ضربه‌ای بود که در نظرش سم را مهلک‌تر می‌کرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود.این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. مادامی که روحیه ما شاداب و سرزنده باشد کرونا یا هر بیماری دیگری قوی نیست. خیلی‌ها مغلوب استرس و نگرانی می‌شوند تا خود بیماری. @sangar_shohada_99