سوال:
چرا تا پریروز که اعتراضات مسالمت آمیز بود و تا دوشب قبل که قرار بود با توافق صورت گرفته ختم تحصن اعلام بشه، این حجم از حمایت دشمنان رو نمیدیدم!؟
تا اینکه دیشب همونطور که فیلم دوربینهای مدار بسته هم نشان داد عدهای چادرها رو آتش زدند و امروز هم کشاورز نماها به میدان آمدند،
با این حمایت گسترده منافقین و سعودی و رسانه های معاند میشه فهمید اینها فقط دنبال آتش و خرابی هستند و نه کشاورز براشون مهمه و نه ایران و ایرانی!
#فرازی_از_وصيت_نامہ
ای جوانان حيف است بهار زندگی تان را با بی خیالی و بی بند وباری وغوطه ور بودن در گناه سپری کنید حسین فهمیده ها و ديگر شهدا راالگو خود قرار دهید و با اعمال صالح زندگی کنید.
#سردار_شهید_رضا_ولی_زاده🌷
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
@sangar_shohada_99
✨﷽✨
#پندانه
🔴سم کشندهای به نام استرس
✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکهای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قویترین سمی که داشت را خرید و به همسایهاش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانهاش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم کنار حوض آماده بگذارند. همین که به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هرچه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معدهاش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایهاش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت: از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه در تدارک تهیه سم است! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد.
با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه همسایه میشنید، دلهرهاش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربهای بود که در نظرش سم را مهلکتر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود.این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. مادامی که روحیه ما شاداب و سرزنده باشد کرونا یا هر بیماری دیگری قوی نیست. خیلیها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.
@sangar_shohada_99
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔ صحبت های صریح کشاورزان اصفهانی با عوامل ناامنی و آشوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😑 پلیس میگه برادر من،اغتشاشگرها و فرصت طلب ها جواب میدن بی شرف!
735.pdf
336.5K
☘️
📝 #یادداشت| پایان کار کشاورزان، آغاز فعالیت براندازان!
🍃🌹🍃
✍️ فرهاد مهدوی
#روشنگری
#ثامن
#جهاد_تبیین
@sangar_shohada_99
محال است
لبخند بزند
و حال دلمان
عوض نشود..!!
خنده اش
انگار فرق دارد...!
نه با دهان
که از عمق چشمانش می خندد ...
#قهرمان_من
#برادر_شهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@sangar_shohada_99
┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
دَر دِلَم شوُرئ نَهآدئ و شُدئ جآن و تَنَم . . .
بآ تو جآنآ اَز هَمهِ اَز این جَهآن هَم بُگذَرَم . . . !
شہیدابراهیمهادۍ♥️
#قهرمان_من
#برادر_شعیدم
#شهید_ابراهیم_هادی
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@sangar_shohada_99
┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
چادرۍ
انقلاب
بیݧ مـا
الگوۍ
عشـــق
نابـ شد
آڹ
حجاب
وچادرٺ
دربیݩ زنها
بابـ شد
ڪسب وڪار روسرۍ
درشهرماݧ
رونق گرفٺ
بعدازآن زلف پریشان اندڪی
نایاب شد...
#حجاب #چادرانه #چادر
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@sangar_shohada_99
┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄