eitaa logo
˼سنگر‌عُشاق˹
86 دنبال‌کننده
9 عکس
29 ویدیو
1 فایل
جهت ارتباطتون باما : https://harfeto.timefriend.net/16833911684042 •. اینستامون: https://instagram.com/sangareshohadaa?igshid=ZDdkNTZiNTM= •. کانال اصلیمون: @sangareshohadaa˼ •. -زیــر‌ سایھ حضرت‌قائم . . (꧇ •.
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5785024135407078048.mp3
10.54M
حال‌ماخوب‌نیست آقاجانم... نظر؎،رحمۍ،گوشه‌‌حرمۍ دیگه‌ڪم‌آوردیم‌‌دورت‌بگردم‌ یہ‌ڪنج‌ازحرم‌‌بهم‌جامیدی‌‌؟!💔 ˹@sangaroshagh˼
1_4338358336.mp3
701.9K
سلام دادم و دادم به باد، تا برسد و در جواب، تو هم پرچمی تکان دادی.. ˹@sangaroshagh˼
Mehdi Rasooli - To Del Gham Monde (128)(1).mp3
11.42M
ای‌دلم‌طاقت‌بیاورآتش‌غم‌می‌رسد ؛ برمشامم‌بوی‌اسپندمحرم‌می‌رسد .. 💔🖤 ˹@sangaroshagh˼
هدایت شده از ˼سنگر‌شھدا˹
-من‌یه‌سالِ‌دلواپسِ‌محرمتم -من‌یه‌عمره‌گریونِ‌روضه‌غمتم -من‌که‌تو‌هیئتت‌قد‌کشیدم -حیف‌نیست‌امسالم‌حرمتونبینم؟!💔 ˹@sangareshohadaa˼
˼سنگر‌عُشاق˹
اربابـــــم💔💔
به غروب کربلا قسم ، به خود خود خدا قسم فقط تورو دارم اربابــــــ💔ــــم :)))
هدایت شده از ˼سنگر‌شھدا˹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَلاجَعلَه‌ُالله‌آخِر‌َالعَهد‌مِنّي‌لِزیارَتِکُم .. خوشبخت‌آن‌دلی‌که‌فقط‌مُبتلای‌توست :)🤍 ˹@sangareshohadaa˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهلِ‌عالم‌دارد‌ازره‌ماهِ‌ماتم‌میرسد سینه‌زنهایاعلی‌دارد‌محرم‌میرسد🖤
[WWW.MESBAH.INFO]Shab2-Moharam-1397[06].mp3
11.08M
منزل به منزل کاروانِ نور می‌آید ، ای کربلا دارد حسین از دور می‌آید:)💔 ˹@sangaroshagh˼
˼سنگر‌عُشاق˹
میا کوفه که زینب خار گردد اسیر کوچه و بازار گردد
میا کوفه که اکبر نوجوان ست علیِ اصغرت شیرین زبان ست :)💔
˼سنگر‌عُشاق˹
میا کوفه که اکبر نوجوان ست علیِ اصغرت شیرین زبان ست :)💔
صدام میلرزه زانوهام میلرزه چشام از غصه‌ی چشم تو دریاست🥺
˼سنگر‌عُشاق˹
صدام میلرزه زانوهام میلرزه چشام از غصه‌ی چشم تو دریاست🥺
میاد روزی که بین چندتا نامرد سر پیراهن و عمامه دعواست 😭💔
Nariman Panahi - Rayanebne Shabib (128).mp3
3.97M
حر کن مرا که جانم از شرم پر شده .. مارا که راه نیست در جمعِ حبیب‌ها (:💔 ˹@sangaroshagh˼
رحم‌الله‌من‌نادی‌یاحسین.mp3
8.13M
حر کن مرا که جانم از شرم پر شده .. مارا که راه نیست در جمعِ حبیب‌ها (:💔 ˹@sangaroshagh˼
با دستاۍ کوچیکش سر رو بلند کرد و به سینه چسبوند . گفت : بابا حُسین ! دلم برات خیلی تنگ شده بابایی ! چرا ابروهات خونیِ؟ بابا ! محاسنت چرا انقدر آشتفه‌س؟!
سرِ بابا رو گذاشت زمین ، خم شد لب‌ها رو گذاشت رو لب‌های بابا ..