هئیت الزهرا (س) را در ارومیه راه انداخته بود که نزدیک خانه های مسیحیان بود آن قدر با صفا و مخلص بود که هم وطنان مسیحی می آمدند و غذای نذری می بردند در بین آنها به قدیس معروف شده بود.
شبی مجلس عزای امام حسین (ع) بر پا بود. کسی آمد گریه میکرد. حاجی از او پرسید:
« برای امام حسین گریه می کنی؟!».
لحظاتی گذشت فهمیدیم مسیحی است. حاجی گفت:
« مهم این است که برای امام حسین (ع) گریه می کند. فرقی ندارد که مسیحی باشد.»
پس از آن یک شاخه گل کنار غذای نذری می گذشات و به خانه هایشان می فرستاد و آنها هم به هیئت گوشت و کوسفند قربانی هدیه می دادند.
راوی سید جمال الحسینی
#شهید_حسن_شاطری
#خاطره_شهدا
#سالگرد_شهادت
🆔 @koolebar_esf
#معرفی_شهید
نام:#شهید_حسن_شاطری
لقب:حسام خوشنویس
تاریخ تولد:تیر ماه ۱۳۴۱
محل تولد:صوفیآباد، سمنان، ایران
تاریخ شهادت:۲۴ بهمن سال ۱۳۹۱
محل دفن:سمنان، ایران
درجه:سرتیپ پاسدار
فرماندهی:مهندسی نیروی قدس سپاه
ستاد بازسازی لبنان
جنگ:جنگ ایران و عراق
جنگ داخلی سوریه
نحوه شهادت:
وی در طول جنگ ایران و عراق، از اعضای واحد مهندسی سپاه پاسداران بشمار میآمد. پس از جنگ، مدتی معاونت فنی و مهندسی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا را برعهده داشت. پس از جنگ ۳۳ روزه، مسئول بازسازی لبنان گردید و در مسیر دمشق به بیروت، در پی تیرباران خودروی وی توسط نیروهای اسرائیلی، کشته شد.
🆔 @koolebar_esf
شهید #سیدمرتضی_آوینی| #کلام_شهدا
انسان در درون خودش زندانی است اما این زندان نفس را می توان آن همه وسعت بخشید که آسمان و زمین را در بر گیرد.🍃
🆔 @koolebar_esf
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سبکبالان سفر کردند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند..💔
#شهادت|#راهیان_نور
|🔰سنگررسانه|
🆔 @koolebar_esf
براے #شهادت باید تلاش کرد..!
باید با تنی خسته برای خدا کار کرد.
مصطفۍ اوایل، ماه رو روزه میگرفت و با زبان روزه برای بسیج فعالیتهای بسیاری میکرد،
تا اونجایۍکه چشمش سیاهی میرفت.:)
#شهید_مصطفی_صدرزاده| #کلام_شهدا
🆔 @koolebar_esf
#شهید_حسین_رضازاده
#خاطره_شهدا
توی جبهه وقتی صبح ها برا اقامه ی نماز از خواب بلند میشدیم، میدیدیم که همه ی پوتین ها واکس خورده و مرتب چیده شدند. برام سوال بود که چه کسی این کار رو انجام داده. تا اینکه یه شب وقتی همه خوابیدند، دیدیم حسین آرام و بی سر وصدا مشغول تمیز کردن و واکس زدن پوتین بچه هاست . از پشت سر دست رو شانه اش گذاشتم. وقتی متوجه ی حضور ما شد، با لبخند زیبا و همیشگی اش از ما قول گرفت که این موضوع رو به کسی نگیم...🍃
🆔 @koolebar_esf
•♥️🌿•
آب باران رفته بود زیر گونی های برنج انبار. وقتی به آقا مهدی باکری خبر دادیم، نشست وشروع به گریه کرد. ازش پرسیدیم.
اتفاقی افتاده؟ ایشون هم جواب داد:
اگه من نیروی خوبی برا نگهبانی از انبار انتخاب کرده بودم، این اتفاق برا #بیت المال نمی افتاد، الان من مسئول این خسارت هستم و احساس گناه می کنم....!
#شهید_مهدی_باکری| #خاطره_شهدا
🆔 @koolebar_esf
#شهید_گل_محمد_غزنوی
#خاطره_شهدا🌱
همسایه مون داشت خونه می ساخت.گل محمد اون موقع ده الی دوازده ساله بود. یک روز دیدم چوب های سنگین رو روی دوشش گذاشته و برام بنایی میبره خونه همسایه. بهش گفتم:محمد جان! اونا دارن خونه میسازن، تو چرا اینقدر خودت رو خسته می کنی؟ جواب داد: مادرجان! اینها توی خونه شون مرد ندارند، وظیفه منه که بهشون کمک کنم...🌿💙
🆔 @koolebar_esf
بار ها از حسن شنیده بودیم که میگفت: بالاترین پاداش برای من، لبخند رضایت رهبره. یه بار امام خامنه ای(حفظه الله) برای بازدید از پروژه ای اومده بودند. مسئولیت پروژه به عهده ی حسن بود، آقا به حسن فرمودند: تهرانی مقدم به هر قول و وعده ای که به ما داده، وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند... بعد هم آقا پیشانی حسم رو بوسیدند.❤️🍃
#شهیدحسنطهرانیمقدم
#خاطره_شهدا
🆔 @koolebar_esf
🌱 #شـهـــیـــدانـــه
✍مردم سعی کنید که با عمل صالح انجام دادن
و با کمک کردن به افراد ضعیف
و با یاری دادن امام امت آخرت را برای خود بخرید!
تا انشاءالله خداوند شماها را از کسانی قرار دهد که اعمالشان دست راست آنها باشد
و جزء بهشتیان باشید انشاءالله...
#شهیدحسینلقمانی🍃
🆔 @koolebar_esf
•🕊🌿•
پروازکردنسختنیست...!
عاشقکهباشیبالتمیدهند؛
ویادتمیدهندتاپروازکنی..
آن هم عاشقانه!🌱
🆔@koolebar_esf