••♥️☘️
خاطره ای از #شهید_غلامعلی_پیچک
#خاطره_شهدا
شهید پیچک میگفت: دو تا از دوستانم توی سنگر نشسته بودند و هی میگفتند: پیچک بیا توی سنگر بیرون خطرناکه... منم گوشم بدهکار نبود و داشتم آر پی جی میزدم. یهو حس کردم یه گلوله توپ زیر پام خورد و ترکید. میشنیدم که یکی گفت: پیچک پودر شد... چند دقیقه بعد که گرد و خاک فرو نشست تا منو دید با تعجب گفت: سالمی؟ ترکش نخوردی؟ یهو نگاهم افتاد به دوستام که توی سنگر بودند. دیدم هر دوتاشون شهید شدند. فهمیدم تا وقتش نرسیده هیچ اتفاقی برام نمی افته.
🆔 @koolebar_esf
📃برشی از کتاب آرام جان؛ شهید محمدحسین حدادیان به روایت مادر؛
صبح روز ۱۷ شهریور ۵۷، صفیه یواشکی آمد دنبالم. پشت در حیاط که رسیدم مادرم از طبقه بالا مچمان را گرفت. پرسید: “کجا؟ کجا؟” صفیه من من کرد. می دانست مادرم مخالف سرسخت است. گفتم: “داریم میریم میدون ژاله.” تا این حرف را زدم مامان جمیله شروع کرد به داد و بیداد: “از کی پیاز هم شده قاتی میوه ها؟ قلم پاتو می شکنم اگه از چارچوب در بذاری بیرون. مگه اونجا جای بچه هاست؟” خبر نداشتیم آنجا چه خبر است. چو افتاده بود مردم تجمع می کنند. حق به جانب گفتم: “آخه آقاخمینی گفته!”
_رب و ربت رو میارن جلو چشمت بچه!
تا مامان جمیله گره چادرش را دور کمر سفت کرد، فهمیدیم هوا پس است. صفیه زود خودش را گم و گور کرد. من هم دویدم داخل خانه.
تا نزدیک ده صبح دندان به جگر گرفتم. دلشوره ولم نمی کرد. با جلوی پیراهن، خودم را باد می زدم. مامان جمیله سینی چای را گذاشت جلوی بابا و رفت توی آشپزخانه. فکر حضور در میدان ژاله مثل راه رفتن با کفش پاشنه بلند توی مغزم صدا می کرد. زیرچشمی مامان جمیله را پاییدم. گرم بارگذاشتن آبگوشت بود. پدرم که حواسش رفت پی فیلم دیدن، فلنگ را بستم.
♦️•سالروز شهادت شهید محمد حسین حدادیان•
#خاطره_شهدا
#شهیدمحمدحسینحدادیان
#سالروز_شهادت
🆔 @koolebar_esf
مــــــــــــــرگ
پـایـانکسینیست
کـــــــــــــــــه
عـاشـقبـاشـد...!
#شهادت|#شهیداحمدکاظمی
🆔 @koolebar_esf
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه ها !
هر کی بہ ھرجا رسید، از رفیقِ خوب رسید :))🌸
- حآج حسین یکتا
#راهیاننور
🆔 @koolebar_esf
-سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود
و میگفت: همه باید کراوات بزنند. سرِ جلسه ی امتحان وقتی دید مصطفی چمران کراوات نزده، دو نمره ازش کم کرد.
نمره ی اون امتحان شهید چمران شد هجده، اما باز هم بالاترین نمره رو آورده بود...!
#شهید_مصطفی_چمران| #خاطره_شهدا
🆔@koolebar_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|#امام_زمان|#ظهور
از مرحوم علامه طباطبایی سوال میشه :
چیکار کنیم امام زمان عج رو ببینیم!؟
ایشون فرمودن:
امام زمان عج گفتن که شما خوب باشید،ما خودمان پیدایتان میکنیم...~:
|سنگر رسانه 🔰|
🆔 @koolebar_esf
خاطره ای از #شهیدسیداسداللهلاجوردی
#خاطره_شهدا
ساواک از آقای لاجوری پرسیده بود به چی اعتیاد داری ؟ گفته بود به مطالعه ! توی زندان بود که به درجه اجتهاد رسید ... وقتی از شهید رجایی پرسیدند که آیا شما حزب اللهی هستید ؟ جوابش خیلی ها را متعجب کرد . گفت : اگر حزب اللهی باشم نوع آن از نوع لاجوردی هاست.
🆔 @koolebar_esf
#شهیداحمدکاظمی:خدای متعال به ما فرصت میده،فرصت میده،فرصت میده و خدایی نکرده اگر غفلت بکنیم از ما گرفته بشه،دیگر نمیتونیم جبران بکنیم...!
🌿 #کلام_شهدا
🆔 @koolebar_esf
خاطره ای از #شهیدیوسفگلکار
#خاطره_شهدا
برای خرید عروسی رفتیم بازار خانواده هرکاری کردند یوسف حلقه برنداشت و گفت : طلا برای مرد حرامه و من نمی خواهم از همین حالا زندگیم برپایه حرام باشه ... يوسف هر وقت میوه یا خوراکی واسه منزل می خرید ، میذاشت توی پلاستیک سیاه ، می گفت ممکنه کسی دوست داشته باشه ، ولی توان خریدن نداشته باشه ...
🆔@koolebar_esf
••♥️🌿
گــمنامی فقـط برایِ
شـهرت پرسـتان، دردآور اسـت
وگـرنه هـمهیِ اجـرها در گمنـامی است..!
#شهیدسیدمرتضیآوینی
#کلام_شهدا
🆔 @koolebar_esf
خاطره ای از #شهید_بابک_سرمدی
#خاطره_شهدا
لباسهای ورزشی اش رو شستم و اتو کشیدم تا برا روز امتحان ورزش آماده باشه. با عجله اومد خونه، لباسها رو برداشت و برد، از پنجره دیدم که اونا رو به یکی از دوستاش داد، وقتی برگشت خوشحالی در چهره اش موج میزد. با عصبانیت گفتم: من تازه لباس ها رو اتو کرده بودم، چکار کردی؟ بغض کرد و گفت: دوستم همه نمره هاش بیسته، اما اگه لباس ورزشی نپوشه، دو نمره از ورزش او کم میشه...
🆔 @koolebar_esf