هدایت شده از شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
#امروز
✍وداع پدر #شهید_مهدی_لطفی معراج شهدا
مادرش همیشہ براش آرزوے شهادت میکرد ، آخر دعاش مستجاب شد...
"پسرم ، ان شاءالله رفیقات همراهت بیان..."
#پیشنهاد_دانلود
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از شهدایی
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#گذرے_بر_سیرہ_شـهید
"شـهید پلارک" به شیوه حر...
✍شب عاشورا، "سید احمد" همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن.
گفت:
حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین (عليه السلام) بشیم.
✍نصف شب که شد، گفت:
پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.
گفت:
حالا بریم!
چند ساعت توی بیابونهای کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم.
اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه میکرد که تا اون موقع نشنیده بودم....
راوی: همرزم شـهید
#شهید_احمد_پلارک
#سالگرد_شهادت🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از شهدایی
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#دنیای_بدون_محمد
✍همیشہ اصرار داشت کہ من را برای شهادتش آماده کند. میگفت «یک روز باید با این واقعیت کنار بیایی.» آنقدر مصر بود کہ وقتی دوستانش به شهادت میرسیدند حتماً مرا هم با خود بہ تشییع جنازه و مراسمها میبرد تا نوع مراسم و برخورد خانوادههایشان را ببینم. با خودم میگفتم «یعنی ممکن است روزی برای محمد هم این اتفاق بیفتد؟ واقعاً من باید چطور تحمل کنم؟» تا بہ خانه میرسیدیم، بنا میکردم به گریه. اما محمد میگفت «خودت رو جاے اینها بگذار. اگر این اتفاق برای من افتاد، دوست ندارم گریہ کنی!
✍دلم میخواهد محکم باشی.» میگفتم «مگہ میشه گریه نکرد؟» گفت «دلم میخواهد محکم باشی. دوست دارم وقتی خبر شهادتم را بہ تو میدهند، با افتخار سرت را بالا بگیری و بگویی خدایا شکر.»
با حرف هایش آرام میشدم اما بیشتر خودم را بہ بیخیالی میزدم. من محمد را میخواستم و هنوز زود بود برود. پس میتوانستم تصور کنم حتی اگر بہ حرفهای محمد نیازی داشته باشم، بہ این زودیها کارآیی ندارد.
✍و در حالی کہ 27 ماه از ازدواجش میگذشت در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) مقابل تروریستهای تکفیری در سوریه بہ شهادت رسید.
#شهید_محمد_کامران
راوے : #همسر_شهید
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از شهدایی
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#فرازے_از_وصیتنامہ
✍ اگر جهانخواران بخواهند درمقابل دین ما بایستند، ما در مقابل آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی کامل آنها از پای نخواهیم نشست؛ یا همه آزاد میشویم، یا از مرگ شرافتمندانه استقبال خواهیم کرد، اما در هرحال پیروزی با ما خواهد بود...
همیشه و در تمام حالات به فکر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)باشید، مدافع خوبی برای ولایت...
#شهید_عبدالرحیم_فیروز_آبادی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌌و شب چيزي نيست جز هجوم خاطراتت با اندكي تاريكي ... #شهید_مرتضی_مسیب_زاده #شبتون_شهدایی @sang
هدایت شده از شهدایی
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیئت برود .در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد.
یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم.استاد پناهیان آن شب از اخلاص میگفت
بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی به یادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم.
گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید خالص بشی"
آخرین تماسش با مادرش، سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید اخلاص داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود:
"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"تخففوا تلحقوا...سبکبار شوید، تا برسید...شرط شهادت، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام،سبکبار شدن... خالص شدن...
و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ...
#شهید_محمدرضا_دهقان
#سالروز_ولادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از شهدایی
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازی_از_وصیت_نامه
✍وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند... قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده ی غریبم، فاطمه زهرا(س) و جد غریبم، حسین (ع)، را بخواند. تا شاید مادرم در شب اول قبر بر سر مزارم حاضر کند و ... بعد از تدفین به خواب یکی از دوستان جانبازش آمده و گفته بود از همان شب اول میهمان مادرم بودم و ..
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
📚کتاب مهر مادر، صفحه 167
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊