انفجار کرمان...
هممون مردیم و زنده شدیم با این انفجار...
کاپشن صورتی کوچولو رو دیدیم که پر زد
شهیده فائزه رحیمی که خودش یه دهه هشتادی بودُ رفت...
ما موندیم و فکر به این که الان رهبرمون چه غم بزرگی رو دارن تحمل میکنن
و ما نمیتونیم هیچ کاری براشون بکنیم
شاید بزرگترامون هیچوقت متوجه نشن که داریم به آب و آتیش میزنیم که یه کاری برا امام زمانمون کنیم ولی نمیتونیم...