❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
همیشه وقتی که برای منزل به وسیله ای احتیاج داشتیم ایشون میگفتند من شما رو میرسونم بازار شما خرید کنید نمیخوام چشمم به گناه بیفته.
با این وضعیت جامعه که آنقدر بی بند وباری هست جایی برای ما نیست و در تمام لحظات تمامی سعی خودشون میکردند که حتی نگاهشون سهوا هم به نامحرم نیفته.
#شهید_علیرضا_بریری 🌷
#راوی: #همسرشهید
#پیکر_مطهرپس_از_۳_سال
#به_وطن_بازگشت
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
وداع دختر شهید محمد جعفر حسینی با پدر...😭
فرمانده دلاور لشگر فاطمیون....
جات اینجاست.......❤️
#شهید_محمدجعفر_حسینی🌷
#ابوزینب
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
آقارضا اسماعیلی داستان جالبی دارد. آقارضا یک جوان افغانستانی ساکن مشهد بود. یک جوان ورزشکار ونائبقهرمان وزن ۵۵کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی بود . اوحدودأ ۱۹ سال داشت ودر دانشگاه فردوسی مشهد مشغول تحصیل بود. گذشت و گذشت و گذشت تا سوریه شلوغ شد. اوایل بیتفاوت بود، هنوز خبری نبود، اما کمکم توجهش جلب شد. تا اینکه یک روز شنید حرم خانم زینب(س) را در دمشق تهدید کردهاند. گفتند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکیهایش هم رسیدهاند. نمیدانم شاید سر ساختمان بود، شاید هم باشگاه، شاید هم پیش همسر تازهعروسش… اما طاقت نیاورد. بلند شد و رفت.
چه کار میکرد؟ مینشست و نگاه میکرد؟ هر روز خبرش را میشنید که حرم عقیله بنیهاشم را تهدید میکنند و دم نمیزد که سوریه به ما چه مربوط؟ آقارضا رفت به رزم. اما یک عادت داشت بدون این سربند «یا علی ابن ابیطالب» به رزم نمیرفت.عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند هم اسیرش کردند.
آن روز قرار بود مجتبی بیاید سمتشان. مجتبی رفیق چندین و چند سالهاش بود. قرار بود بیاید به محلی که آنها منتظرش بودند. آمد اما آنها را پیدا نکرد، رد شد و رفت. رفت تو دل دشمن و زدندنش. آقارضا طاقت نیاورد. ناسلامتی رفیقش بود. زد به دل دشمن.
با همان سربند اسیرش کردند. دشمنان اهل بیت(ع). و اتفاق دوباره تکرار شد؛ «ذبحوا الحسین(ع) من قفاها»
#ذبیح_فاطمیون
#شهید_رضا_اسماعیلی
#شهید_بی_سر
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_صد_و_سیوپنج
💢آراستگی در عین سادگی
لباسایی که به اسرا داده می شد از بنجل ترین پارچه ها تهیه می شد، علاوه بر جنس نامرغوب، بشین برپاهای زیاد و غلتوندن تو خاک باعث می شد خیلی زود پوسیده و پاره بشن. بیشترین جایی که دچار پارگی می شد سرِ زانو بود. لذا ناچار بودیم جیب ها رو بکنیم و سر زانو وصله کنیم. بعد از مدتی وصله هم پاره می شد می بایست اونو پینه می کردیم. تنها راه این بود که مقداری از پاچه ها رو ببریم و بعنوان پینه استفاده کنیم. شلوار تبدیل می شد به یه شلوارک و با چند تا پینه روی زانو و باسن. واقعا منظره عجیب و غریبی بود. اوایل نخ و سوزن هم نبود. بچه ها ناچار بودند برای وصله کردن لباسا از نخ خود لباس استفاده کنن و بجای سوزن از سیم خاردار که بچه ها سیقل داده بودن استفاده می کردیم.
زورشون میومد که یه دس لباس تر و تمیز بدن. دیگه اینقد این لباسا پوسیده می شد که گاهی از قسمت پایین زانو جدا می شد و میفتاد.
اتو کردن لباسای پاره🔸
چیزی که برای بعثا خیلی تعجب آور بود ، اینکه می دیدن همین لباسای چند وصله و کوتاه، شق و رق اتو شده و خط اتو روی اونا خودنمایی می کنه. اولش فکر می کردن لابد ما واقعا اتوبرقی داریم و با اون لباسو رو اتو می کنیم. ولی وقتی تفتیش می کردن و می دیدن از این خبرا نیست، می پرسیدن شما چطور این لباسا رو اینجوری قشنگ اتو می کنید و گاهی لباساشونو به بچه ها می دادن که براشون اتو کنن. شیوه اتو خیلی ابتدایی ولی با دقت و ظرافت انجام می شد.
وقتی که لباسو رو می شستیم و مقداری نم داشت اونا رو زیر پتو قرار می دادیم و تا صبح روشون می خوابیدم. صبح که بیدار می شدیم لباس خیلی تر و تمیز اتو به خودش گرفته بود. این کار فرهنگ بالای ایرانی رو به رخ اونا می کشید که در عین محرومیت و با حداقل امکانات سعی در حفظ آراستگی خودشون داشتن. در حالی که خیلی از نگهبانای عراقی با وجود بهره مندی از امکانات مختلف با لباسای مچاله شده و بی ریخت اومد و رفت می کردن. انگار یه کیسه تنشون کرده بودن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_صد_و_سیوشش
💢عاقبت دوستی با دشمنان خدا(۱)
اسارت در چنگال دشمن بعثی بدون کابل و شکنجه معنا و مفهومی نداشت و راستش اصلا به دلِ آدم نمی چسبید. مگه میشه گرفتار جمعی درنده بود و بدنت پاره پوره نشه. این رو پذیرفته بودیم و باهاش کنار میومدیم و برای خودمون توجیه می کردیم که به هر حال دشمن ما هستن و رحم و مروتی هم که در کار نیست، ما هم که برای عقیدمون اومدیم و تمامی این زجر و دردها بی پاداش نمی مونه. حتی بتدریج یاد گرفتیم و عادت کردیم که یه مشت افراد ضعیف النفس که با ما اسیر شده بودن و بهمون خیانت کردن و تبدیل به جاسوس و خبرچین دشمن شدن، رو باید تحمل کرد و تعجبی نداره. هر کسی یجور آزمایش میشه و اینا هم ازین آزمایش رفوزه شدن، اما قضیه ای اتفاق افتاد که هنوز و بعد از گذشت ۳۲ سال از اون ماجرا هنوز نتونستم بفهمم و برام قابل هضم نیست.
یه نوجوون ۱۶ ساله داشتیم که خودش می گفت دو برادرش شهید شده و هفت، هشت ماه نخست اسارت رو با روسفیدی و مقاومت پشت سرگذاشته بود و مایه مباهات ما بود که یه نوجوان که دو برادرش رو در راه خدا داده، خودش هم اومده جبهه و اسیر شده و تا اینجای کار تمامی سختی ها رو تحمل کرده.
در حالیکه تا حد زیادی از حجم فشارها و شکنجه ها کاسته شده بود و برخی جاسوسا از کِرده خودشون پشیمان شده بودن ، این فرد: «ا.ج» که مدتی بود با یکی از جلادهای بعثی بنام «قیس» دوست شده بود، در چرخشی عجیب شروع کرد به جاسوسی و خبردهی به همون قیس و چن نفر قربانی خیانت او شدن و حسابی رفتن زیر شکنجه. (برای حفظ حرمت خانواده ش از بردن نام کاملش خودداری می کنم) یه روز که من مسئول نظافت بودم و دمپایی ها رو شسته بودم، قیس به من گیر داد و منو بشدت زیر ضربات کابل گرفت و حسابی زد. منم که کاری از دستم برنمیومد پیش بچه ها گفتم این قیس بجای مغز گچ تو سرش هست و الا چرا باید منو بخاطر نظافت اینجوری بزنه. «ا.ج» حرفای منو شنید. اومد پیشم و گفت: فلانی من حرفات رو به قیس میگم. فک کردم شوخی می کنه...
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_شصت_و_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 5 📿 6 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_623_161)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
● اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
○ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت این مجاهد عالیقدر به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج)، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی (مد ظله العالی)، ملت قدرشناس ایران اسلامی، آحاد رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی، خانواده معظم و علاقمندان و ارادتمندان وی، اطلاعات و برنامههای مربوط به آئینهای استقبال، تشییع و به خاکسپاری پیکر مطهر شهدای گرانقدر را به آگاهی خواهد رساند.
@sangarshohada
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
498
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ❤️
از هر چہ هست و نیست
گذشتم ولے هنوز
در مرز چشمهاے تو
گیرم فقط همین …
#شهادتت_مبارک😭
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
دخيلك يا ابالفضل العباس علیه السلام
▪️منطقه فقط چرخد با همان سر انگشت یک ابر دلاورمرد؛ حاج قاسم سلیمانی
▪️فرزندان امام خمینی پایانی جز شهادت ندارند...
ว໐iภ ↬ @sangarshohada