eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 . درد دل پدر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور با امام رضا(ع) . 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 551 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
نگوییم آنها رفتندکه ما امنیت داشته باشیم ...آنها رفتند تادین خداوند در زمین حاکم شود .. اگر ما به تحقق دین خدا در زمین کمک نکنیم ...میشویم مصداق شهدا شرمنده ایم 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
مملکتی را که شهـدا پاک کرده اند آلوده نکنیــم... «آیه الله جوادی آملی» 📎پ.ن: قبل از عملیات آزاد سازی خرّمشهر ایستگاه حسینیّه منطقه عملیاتی لشکر ۹۲ تیپ ۳ شهدا... بیشتر از ناحیه نیم تنه بر اثر گلوله مستقیم ضد هوایی به شهادت رسیده اند.... انتهای عکس رزمندگان در حال حمل شهدا ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
جسم هایی که روی سیم خاردار می خوابند تا وسیله ای باشند برای فتحی و ادای تکلیف... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
کاظم یک ثانیه هم بدون وضو نبود. حتی از خواب هم که بیدار می شد دوباره وضو می گرفت، بعد می خوابید. دقت عمل در نماز و واجباتش تک بود، ما فقط استفاده می کردیم. به ما می گفت، اگر خوب باشید دیدن امام عصر (ارواحنافداه) کار مشکلی نیست. پاک باشید، با وضو باشید، نماز اول وقت بخوانید... 📎منبع : سه ماه رویایی📗 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
▫️شهید محمد بلباسی سلحشوری که هم می‌جنگید هم پشتیبانی، هم امدادگری و هم امداد رسانی می‌کرد رفتار و کردار و اخلاق مهربان و پدرانه اش با او را محبوبِ کم نظیر کرده بود 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🖤 درگیر تو بودن بخدا آزادیسٺ ویرانہ بہ نام تو همہ آبادیسٺ گفتم همہ جا تا ڪہ بدانند همہ شش دانگ دلم وقف امام هادیسٺ (ع) ▪️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🏴
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢شعار جدید در خبردارها یه روز دمِ غروب که برای آمار تمام افراد در صفوف ۵ نفره و توی محوطۀ زندان به خط شده بودیم یکی از افسرای بعثی اومد و گفت ازین به بعد با هر فرمان خبردار باید همه با صدای بلند و هماهنگ العیاذ بالله بگویید «مرگ بر خ م ی ن ی». این در حالی بود که تقریبا هشت ماه از رحلت حضرت امام گذشته بود و این شعار اصلاً موضوعیتی نداشت. چند نفر اجازه صحبت گرفتن و گفتن: که امام مدتهاس از دنیا رفته و این شعار بی معناست. مرگ بر کسی که از دنیا رفته چه معنایی داره؟! صحبتای ما نتیجه نداد و دستور داد که بشینید سرجاتون . اون عقده‌ای اصرار داشت: این یه فرمان نظامیه و باید ازین به بعد و تا زمانی که اسیر هستید این شعار رو در صف آمار و هر خبردار تکرار کنید. بعدش هم به ارشد اردوگاه، همون علی‌کُرده دستور داد خبردار بگه. اونم با صدای بلند فرمان خبردار داد. ولی فقط تعداد کمی پاسخ دادن و اکثرا ساکت موندن. تهدیدات شروع شد و متعاقب اون تعداد زیادی نگهبان مثل روزای اول اسارت با کابل به جون بچه ها افتادن و بعد از مقداری زد و خورد و کتک‌کاری دوباره همه رو بصف کردن و دستور خبردار تکرار شد. توی این فاصله بزن بکوب بچه‌ها پچ‌پچ کنان به هم رسوندن که بجای مرگ همه با هم بگیم مرد مرد خمینی. اینو اگه سریع بگیم اینا متوجه نمی‌شن و دست از سرمون بر می‌دارن و کسی هم به امام توهین نکرده. بعد از صدور فرمان خبردار همه با هم و هماهنگ گفتیم مرد مرد خمینی. اونم خوشحال و خرسند آمارشو گرفت و رفت. با رفتن فرمانده صدای خندۀ بچه ها بلند شد و هر کسی تکه‌ای می پروند و خوشمزگیا شروع شد. ازین که اون افسر بعثی خر شده بود و شاد و شنگول رفته بود خیلی خوشحال بودیم. چند روز این مسئله تکرار شد. بعضیا می‌گفتن مرد مرد خمینی بعضی هم می‌گفتن مرد است خمینی. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢آزمون سختِ توهین به امام داشت قضیه فیصله پیدا می‌کرد تا اینکه متوجه شدن که ما بجای مرگ می‌گیم مرد و کار خراب شد. حالا خودشون متوجه شدن یا علی‌کُرده یا خبرچین دیگه‌ای به اونا گزارش داد رو ما نفهمیدیم ولی بهر صورت متوجه شدن فریب خوردن و تدبیر جدیدی اندیشیدن. فرمانده اردوگاه، بعد از کلی بد و بیراه و فحاشی به امام و تهدید، گفت امروز کاری می کنم که از کارتون پشیمون بشید و هیچ‌وقت یادتون نره. تعداد زیادی از نگهبانا و چند نفر از دار و دسته علی‌کُرده رو آوردن میون بچه‌ها و مرتب فرمان خبردار می‌دادن و یکی‌یکی به دهان بچه‌ها نگاه می‌کردن ببینن چی می‌گه و چه کسانی دستور اونا رو انجام نمی‌دن. اونایی رو که بنظرشون مشکوک بودن جدا می‌کردن و جداگونه بهشون فرمان خبردار می‌دادن. اگه نمی فهمیدن چند بار تکرار می کردن تا بفهمن چی میگه. بالاخره از میون جمع تعدادی رو برای تنبیه و شکنجه اختصاصی کنار کشیدن و به بقیه دستور دادن که بشینن و تماشا کنن. بچه ها حاضر نبودن به امام‌شون توهین کنن و حاضر شدن بخاطر عشقی که به امام داشتن ضربات کابل و مشت و لگد رو به جون بخرن. اون بدبختا فکر می‌کردن با ضرب و شتم می تونن عشق امام رو از دل بچه‌ها بیرون کنن. تعداد زیادی بعثی بجان سربازای وفادار امام ریختن و تا تونستن با کابل و چوب زدن و بچه ها رو درهم کوبیدن. دوباره صحنه‌های روزای اول اسارت داشت تکرار می‌شد. اون شب تعداد زیادی از بچه ها کتک خوردن ولی حاضر نشدن زیر بار توهین به امام برن. حتی بعضی به همین حد که بگن مرد مرد خمینی هم راضی نبودن و سکوت می‌کردن. وقتی بچه‌ها به اونا می‌گفتن این که توهین به امام نیست چرا نمی‌گید تا خودتون رو راحت کنید، می‌گفتن همین که اینا فکر می‌کنن ما داریم به اماممون توهین می کنیم ، خوشحال می‌شن، قابل قبول نیست. به هر حال بعد از یه شب سخت و کتک کاری مفصل مراسم شوم آمارگیری و خبردار تموم شد و درها رو بستن و رفتن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 11 📿 11 📿 12 📿 13 📿 15 📿 16 📿 20 📿 21 📿 22 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 552 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
پیچید عطـــــر یاس بین هر چفیه هــر کس پیِ سبقت گرفتن از بقیه 📎پ ن : حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان عملیات کربلای 5 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
چه تصـویر زیبایی از تو در ذهن ها شکل می گیرد فرمانده لشکر امام حسین باشی آن هم بدون دست ... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در مثل اربابش فرمانده بود فرماندهٔ قلبها چهره نورانے اش جز لبخند چیزی نمی‌گفت... 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔴‏به تیترنگاه کنیدخبراست. اما بی وجدانی bbc رادرعکس میتوان یافت. بیشترخبرهایی که کلید واژه کرونا دارددارای عکسی از اماکن مذهبیست. تزریق موذیانه ذهنیت به ضمیر مخاطب است بدون آنکه خودش بفهمد. چگونه؟ هروقت ازبیماری و بلا صحبت شد بطوراتوماتیک تصویر اماکن مذهبی درذهن مجسم شود!‏ 🔻وقتی از شستشوی مغزی سخن گفته میشود قرارنیست گروهی را تداعی کنید که دور یک نفر حلقه زده وبه فرامین او گوش میسپارند. شستشوی مغزی مدرن اینگونه است وتوسط رسانه ها اتفاق می افتد به همی سادگی و زیرپوستی بدون آنکه متوجه باشید. کمی زمینه کافیست تا طرف بتواند ذهنیت خودرا درحافظه شما بنشاند. ضرورت یادگیری ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در #کربلای_چهار مثل اربابش فرمانده بود فرمان
با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود عراقی ها راه به راه کمین می زدند به مان. سر یک آب راه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و احوال. پرسید « چه خبر؟ » - آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم. مراقب بچه ها باشیم. عصر که می شه، می پریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا می خوریم.» پرسید « پس کی نماز می خونی؟ » گفتم : « همون عصری. » گفت : « بیخود. » بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
💢 مستند زندگی نامه ساعت 19:35 از شبکه دو سیما تهیه شده توسط سپاه حضرت سیدالشهداء ‌‌(ع) استان تهران ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
پَهلوون هاےِ محلہ رفتن و موندن و ڪوهِ خاطِرات! اونا ڪہ تو بهشتن اما سَلامتے مادَراشون صَلوات ... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب آرزوها همین ارزومه ببینم ضریح حسین روبه رومه دوست دارم اقا محاله ندونی خونه ام هیئتا شد تو اوج جوونی ❤️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢مرگ بر ضد خمینی یه روز دیگه بازفرمانده اردوگاه (زندان قلعه) بهمراه تعدادی از نگهبانا بچه‌ها رو توی محوطه بخط کرد و از همه خواست که علیه امام شعار بدیم. تعدادی امتناع کردن و حاضر شدن کتک بخورن و شعار ندن. یکی از اونا نوجون ۱۵ ساله ای بود که چثه کوچک و ریزی هم داشت. بهش گفتن بگو مرگ بر ..... با شهامت و جسارتِ بی نظیری فریاد کشید مرگ بر ضد خمینی. فرمانده هاج و واج شده بود. گفت: شیگول های؟ یعنی این چی می‌گه؟ زیاده. یه چیزی اضافه گفت. خوب متوجه نشدن دقیقاً چی گفت؟ دوباره بهشون گفتن: تکرار کن. باز با صدای بلند گفت: مرگ بر ضد خمینی. یکشیون متوجه شد و به فرمانده گفت: سیدی «های یگول الموت لضد الخمینی». قربان این میگه مرگ بر ضد خمینی. فرمانده داشت منفجر می شد و دستور داد بریزن رو سرش و تا تونستن اون نوجوون رو کوبیدن. به اندازه‌ای به این بچه زدن که حالت روانی بهش دست داد و تا روز آزادی همون جور بود و دیگه نفهمیدم بعد از آزادی خوب شد و شفا پیدا کرد یا نه. چند روز دیگه این وضعیت ادامه پیدا کرد و قضیه لوث شده و بچه‌ها زیر بار نمی‌رفتن، آخرش تسلیم شدن و دست از این برنامه مسخرۀ شعارگویی کشیدن. اینم از ثمره های شیرین استقامت و تسلیم نشدن در برابر خواسته ناحق بعثیا بود. بعد از چند روزی که تو خودمون بودیم ، بچه های شاخص که قبلا مسئولیت‌هایی در کارای علمی، فرهنگی داشتن، ارتباطاتی با هم برقرار کردن و با هم‌فکری و مشورت قرار شد کم کم و بصورت نامحسوس، دوباره برنامه ریزی‌هایی صورت بگیره که بچه‌ها از دست نرن و دچار یأس و افسردگی نشن. حفظ روحیه بچه‌ها در همه اردوگاه‌ها جزو اولویت های اول ما بود. از اونجایی که ایمان و اعتقادات بچه‌ها واقعا قوی بود و بعد از یه مدت کوتاه رخوت و سردرگمی ، دوباره و خیلی زود خودمون روجمع و جور کردیم و با شرایط موجود وفق پیدا کردیم و سعیِ مون بر این بود که الآن و با این شرایط باید بهترین کار ممکن رو انجام بدیم. در واقع نوعی بازسازی روحی، روانی صورت گرفت ، خصوصا اینکه تجربیات بسیار با ارزشی هم از شرایط سخت گذشته بدست آورده بودیم. همۀ اونا ذخیره و اندوخته‌ای ارزشمند در اختیارمون قرار داده بود که بتونیم بر شرایط جدیدِ پیش اومده فایق بیایم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢یادِ سیلی خوردن زهرای اطهر می‌کنیم یه روز بعثیا ریختن توی آسایشگاه‌ها و شروع کردن به تفتیش وسایل بچه‌ها. از داخل یه آسایشگاه ۱۵ نفره تکه کاغذی پیدا شد و نوشته‌ای روی آن نوشته بود که توجه بعثیا رو به خودش جلب کرد. شعری بود که به زبان فارسی نوشته شده بود. بسیار زیبا و پر محتوا و بگونه‌ای زبان حال ما در اسارت بود. احمد چلداوی رو صدا زدن و بهش گفتن که اون شعر رو بخونه. احمد هم شروع کردن به خوندن شعر: بسم رب العالمین دل را منور می‌کنیم* صبر در رنج و الم را این چنین سر می‌کنیم* گر نصیب ما نشد آن مرگِ سرخ با شرف* در اسارت این چنین غوغا و محشر می‌کنیم* گر به زیر چکمه دشمن شویم آزرده جان* یادی از آن دردِ دندان پیامبر می‌کنیم* گر دل ما را برنجانند به درد روزگار* سر به چاه صبر چون سلطان حیدر می‌کنیم* گر شود از ضربت سیلی کبود رخسار ما* یاد سیلی خوردن زهرای اطهر می‌کنیم.* بقیه ما رو فرستادن داخل آسایشگاه و اون ۱۵ نفر رو نگه داشتن وکابل بدست آماده کتک کاریشون شدن. یکی از نگهبانای بعثی گفته بود: اگه نویسنده خودش رو معرفی کنه با بقیه کاری نداریم و الّا همه شکنجه میشن. حتی تهدید کرده بود که می تونیم تعدادی از شما رو بکشیم. نادر دشتی پور که اون وقت مسؤل بند بود، مهلت خواسته بود تا با هم مشورتی بکنن. نادر به بچه های اون اتاق گفته بود یکی باید بلند بشه و به گردن بگیره ولی هر کسی که این کارو بکنه بدونه که احتمال داره زنده بر نمی‌گرده و زیر شکنجه شهید بشه. 🔅 حماسه ی علی ناصح فر قزوینی یکی از بچه های قزوین بنام علی ناصح فر یه جوون ۲۰ ساله و پاسدار بود، سریع بلند شد و گفت من گردن می‌گیرم. علی بسیار آروم و صبور و خوش اخلاق بود. بچه‌ها بهش می‌گفتن علی قزوینی. این فداکاری در واقع نوعی عملیات شهادت طلبانه برای نجات دادن بقیه بود. با برگشتن بعثیا برای گرفتن پاسخ، علی قزوینی مسئولیت رو به گردن گرفت و گفت من نوشتم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada