هر چند که آن کوچه و آن خانه دگر نیست ؛
اما اثرِ سیلیِ در هست به دیوار هنوز :)
میگه که ؛
چاره ای نیست مگر علم به جایی برسد ؛
تا که از دور بغل را بتوان تجربه کرد ..!
بروی نفرین که نه ، حتما دعایت میکنم ؛
بعدِ من، دلبسته یاری شَوی مثلِ خودت ..!
تو را مانندِ بالش در پریشانی بغل کردم ؛
تو را مانندِ کوهی قبلِ ویرانی بغل کردم ..!