فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫روز شنبه تون عالی
⚪️💫امیـدوارم
🌸💫شـروع روزتون
⚪️💫با بهترین لحظه ها
🌸💫و موفقیتها گره بخوره
⚪️💫و سرشاراز خیر و برکت
🌸💫و لبریزاز آرامش باشه
⚪️💫و تا انتهای هفته
🌸💫حال دلتون خوب خوب باشه
⚪️💫روزتـون زیبـا و در پنـاه خدا
🌸💫در اولین شروع کاری
⚪️💫بهترینها را براتون آرزومندم
*پنجاه وششمین بند از استغفار امیرالمومنین علیه السلام :
۵۶-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يُوجِبُ سَوَادَ الْوُجُوهِ يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهُ أَوْلِيَائِكَ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ أَعْدَائِكِ إِذْ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ فَقِيلَ لَهُمْ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۵۶: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که باعث روسیاهی میشود در آن روزی که چهره ی دوستانت سفید و چهره دشمنانت سیاه میگردد، آن زمانی که گروهی یکدیگر را ملامت میکنند، پس گفته میشود که “نزد من با همدیگر مخاصمه نکنید، چه من پیش از این وعیدم را به شما رسانده” بودم، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!*
...🪴
💠آن روز صبح حبیب نورانیتر از همیشه شده بود. گفت: آقای رودکی روایتی برات بگم؟
گفتم: بفرما!
گفت: شیخ شوشتری (ره) فرمود امام حسین(ع) دو خون داشت. یکی خونی که از سر مبارک آمد و به سمت محاسن شریفش رفت و حضرت آن را در دست جمع کرد و به آسمان پاشید و دیگری خوندل امام از مردم آن روزگار.
ادامه داد: ما نباید دل امام خمینی (ره) را خون کنیم، ما باید مطیع ایشان باشیم و اطاعت بکنیم، تا این عَلم اسلام ناب را که امام برافراشته است، برافراشته بماند.
💠در همین حین خبر دادند که عراق روی تپه 175 پاتک کرده است. با تعدادی از بچهها آماده رفتن شدیم. حبیب هم پای ماندن نداشت و با ما راهی شد. پایین تپه، دست در جیبش کرد و هرچه در جیبهایش بود را درآورد و به من داد.
یک قرآن جیبی کوچک، یک انگشتر و کلید منزلشان، بعد پیراهنش را هم در آورد با زیر پوش به سمت تپه دوید.
ساعتی بعد خبر شهادتش و ماندن پیکرش را به من دادند. وقتی جنازه حبیب ماند، با خودم گفتم چرا هر چه داشت را به من داد و با جیبهای خالی از هر نشانهای رفت!
شهید#حبیب_روزیطلب🕊🌹
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت وداع حضرت علی بن موسی الرضا (ع)
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ . اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتِي ابْنَ نَبِيِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَاجْمَعْنِي وَ إِيَّاهُ فِي جَنَّتِكَ، وَاحْشُرْنِي مَعَهُ وَفِي حِزْبِهِ مَعَ الشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً، وَأَسْتَوْدِعُكَ اللّٰهَ وَأَسْتَرْعِيكَ وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِمَا جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْت عَلَيْهِ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ.
سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ای ولی خدا. خدایا این زیارت من را آخرین زیارت فرزند پیامبرت و حجّت بر بندگانت قرار مده
و من و او را در بهشتت گرد آور و با او در حزبش محشور کن همراه با شهدا و شایستگان و آنان از جهت رفیق بودن خوبند و به خدا میسپارمت و خواستار توجه و حمایت توأم و بر تو سلام میخوانم، به خدا و به پیامبر و به آنچه تو آوردی و بر آن دلالت نمودی ایمان آوردیم، پس ما را با گواهان بنویس.
مشهد الرضا - هفدهم شهریور ماه ۱۴۰۳
سیدضیاءالدین آقاجان پور
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روزانه
آغاز می کنیم هفته خود را با آیه الکرسی
🔻فوايد آيه الکرسی:
🍀 خواندن آن هنگام خروج از منزل، هفتاد هزار فرشته نگهبان شما می شوند...
🌟 هنگام ورود به منزل، قحطی و فقر، هرگز به منزلتان نمی آيد...
🌟 خواندن بعد از وضو، شخصيت شما را ۷۰ درجه بلندمرتبه تر می سازد...
⭐️ خواندن قبل از استراحت، فرشته ها تمام شب را محافظتان خواهند بود...
🍃 خواندن بعد از نماز واجب، فاصله شما تا بهشت فقط مرگ است...
🍀 التماس دعا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
شهید نو عروس ۱۷ شهریور🌙
🌷شهیده محبوبه دانش آشتیانی
تاریخ تولد: ۲ / ۱۱ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۶ / ۱۳۵۷
محلتولد:تهران
محل شهادت:تهران،کُشتار جمعه خونین
🌷راوی← اول محبوبه شهید شد، چند سال بعد نامزدش (شهید حسن اجارهدار) و بعد پدر بزرگوارش (شهید غلامرضا دانش) که در حادثه 7 تیرماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسیدند. شهادت در دودمان آشتیانی با محبوبه شروع شد🌙محبوبه متولد تهران بود که با آغاز حرکتهای انقلابی علیه حکومت پهلوی به جمع انقلابیون پیوست.🌱روزی همه به طرف خیابان کوکاکولا میرفتند. مردها به محبوبه گفته بودند: «شما برو اینجا نمان.»🥀محبوبه به آنها جواب داده بود:«اگر کار درستی است که زن و مرد ندارد. اگر کار غلطی است که شما هم نباید بروید.»💫جملههای بالا بخشی از آخرین لحظههای زندگی محبوبه است.🕊بخشی از موارد زندگی او شاملِ : شرکت مستمر در راهپیمایی ها،پخش اعلامیه،دیوار نویسی،مطالعه قرآن،نهجالبلاغه،صحیفه سجادیه، آثار دکتر شریعتی،شهید مطهری و رساله امام خمینی (ره) بود.🌙درباره ماجرای ۱۷ شهریور آنچه که از روایت تاریخ پنهان مانده فعالیت چشمگیر زنان در تظاهرات علیه شاه بوده است💥به طوریکه حتی بانوان زودتر از مردان به تظاهرات آمده و آنها را تشویق به مشارکت در راهپیمایی میکردند.💫محبوبه شهید نو عروسی که ۱۷ سال داشت و در جمعه خونین 17 شهریور در اوج راهپیمایی به دست یکی از ماموران شاه، او را با گلوله هدف گرفتند💥و به شهادت رساندند🕊او در خون خود غلتید تا حضورش مطلع صادقی بر حضور زن مسلمان ایرانی در عرصه های نبرد حق و باطل باشد🕊🕋
#شهیده_محبوبه_دانش_آشتیانی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷بسیاری مردم و خصوصاً جوانهای نسل حاضر تصور خاصی از شهدا دارند. اینکه آنها هیچ اشتباهی در زندگیشان مرتکب نمیشدند و انسانهایی فرا زمینی بودند، اما حقیقت این است که شهدا هم مثل همه ما آدمها زندگی میکردند، سرکار میرفتند، درس میخواندند، عاشق میشدند و... اما شهدا در یک جایی از زندگی مسیر کمال را در پیش میگرفتند و آنقدر در این راه پایمردی میکردند تا به سعادت شهادت دست مییافتند. داستان زندگی شهید علی جاویدپور از این دست حکایتهاست. شهیدی که دچار عشق زمینی میشود و حتی تصمیم میگیرد با دختر مورد علاقهاش فرار کند! ولی وقتی پایش به جبهه کشیده میشود، با معنی عشق واقعی آشنا میشود. حسن جاویدپور، برادر شهید که خود از جانبازان شیمیایی دفاع مقدس است، با صدایی گرفته با ما به گفتوگو پرداخت و راوی بخشهایی از زندگی شهید علی جاویدپور شد.
خانواده رزمنده🌷🌷🌷🌷
ما یک خانواده شلوغ و پرجمعیت اما انقلابی و رزمنده داشتیم. 12 بچه بودیم که از بین ما دو نفر جانباز شدند و دو نفر هم به شهادت رسیدند. علی و حسین دو برادر دیگرم در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. حسین از من بزرگتر بود و علی از من کوچکتر. متولد سال 1345 بود. در زمان انقلاب فقط 12 سال داشت، ولی بسیار فعال و پر جنب و جوش بود. یک جورهایی از همان کودکی نشان میداد که در آینده آدم بزرگی میشود. زبر و زرنگ و فعال و باهوش بود.🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
علی تا کلاس نهم بیشتر درس نخواند. جمعیت خانواده زیاد بود و پدرمان به تنهایی نمیتوانست خرج ما را دربیاورد. ما بیشتر اوقات پیش بابا میرفتیم و با او کار میکردیم. بابا کارهای فنی و تعمیراتی انجام میداد.🌷🌷🌷 جلوبندیسازی، کمک فنرسازی و... علی هم بیشتر تابستانهایش پیش بابا کار میکرد. هم درس میخواند و هم کار میکرد. یک نوجوان کاری و زحمتکش در عین حال مسجدی و نمازخوان بود. دوست داشت بیشتر نمازهایش را در مسجد و به جماعت بخواند. یادم است وقتی کارمان پیش بابا تعطیل میشد، همگی به خانه میآمدیم و دور هم غذا میخوردیم. علی اینطور جمعهای خانوادگی را خیلی دوست داشت. آدم تکخوری نبود و با هم بودن خوشحالش میکرد.
فصل عاشقی🌷🌷
برادرم 14 سال بیشتر نداشت که عاشق دختر همسایه شد! آن هم چه عشقی که نمیتوانست آن را از ما مخفی کند. رک و راست به پدرم و برادر بزرگترمان گفت باید برایم به خواستگاری بروید. من این دختر را میخواهم. خانواده دختر میگفتند علی هنوز کوچک است. نه سربازی رفته و نه کار درست و حسابی دارد. ولی داداش پایش را توی یک کفش کرده بود که الا و بلا این دختر را میخواهم. حتی تهدید کرد که اگر با خواستگاریاش موافقت نکنند، با دختر همسایه فرار میکند! سن کمی داشت و سرش داغ بود. دختر خانم هم برادرم را دوست داشت. نهایتاً قرار شد دختر را نشانکرده علی کنیم و وقتی سربازیاش تمام شد، رسماً به خواستگاری برویم و این دو با هم ازدواج کنند. اما در همین زمانها اتفاقهای دیگری برای علی افتاد.
فصل پرواز🌷🌷
حسین برادر بزرگتر ما اهل جبهه و جنگ بود. رفت و آمدهای او به جبهه باعث آشنایی علی با راه و رسم رزمندگی شد. البته علی مایه جبهه رفتن را در وجودش داشت، فقط باید به طریقی با این مسیر آشنا میشد که حضور حسین در جبهه کلید این کار را زد. وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود، 15 سال داشت. اجازه نمیدادند برود. شناسنامهاش را دستکاری کرد. رفت و وقتی برگشت آدم دیگری شده بود. حالا به عشق ماندگارتری فکر میکرد. همان علی که چند ماه قبل فقط از عشق آن دختر خانم دم میزد، حالا عاشق جبهه و شهادت شده بود. برادرم 11 ماه در جبهه حضور یافت و نهایتاً در عملیات والفجر5 در بهمن ماه 1362 به شهادت رسید. حسین برادر دیگرمان بهمن سال 61 آسمانی شد و حالا هم که علی به او ملحق میشد. علی عشق زمینیاش را با جدیت دنبال میکرد. وقتی با عشق آسمانی آشنا شد، آن را هم با غیرت و حمیت دنبال کرد تا اینکه به بالاترین درجه جهاد، یعنی شهادت دست یافت.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شروط اولیه وفاق ملی مشخص شد👆👆
مبنای وفاق برای برای اصلاحات چیزهای مثل رفع فیلتر تلگرام و اینستاگرام و کار نداشتن به لخت شدن زنها و دخترا تو خیابونا هست
پ. ن.
🔴 آقای پناهیان! شاهد از راه رسید!
✅ وقتی که وفاق ملی حول موضوعاتی ملی همچون ولایت فقیه، قانون اساسی، آرمانها و ارزشهای انقلاب و... شکل نگیرد؛ بدیهی است که منافع قبیله ای و مفاهیم و موضوعات و ارزشهای کاذب، جای آن را خواهد گرفت. آن وقت منافع ملی و در بلندمدت حتی اصل نظام پای آنها ذبح خواهد شد.
🔺نتیجه و خروجی قهری چنین وفاقی؛ ایجاد شقاق و نفاق بین آحاد ملت(شما بخوانید: دوقطبی ها و فتنه های ویرانگر) و فاصله گرفتن بیش از پیش، از مطالبات واقعی مردم خواهد بود همان چیزی که در دولتهای غربگرای گذشته اتفاق افتاده است.
👈 آری! این فقط دو گام اولیه وفاق مورد نظر طراحان پشت پرده دولت آقای پزشکیان است...
باش تا صبح دولتش بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است
✍ رضا ربیعی
#بعقب_برنمیگردیم
به کانال عشاق بقیت الله بپیوندید👇
@oshghebaghyatollah