13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد آفریییییییبیببیین به این جوان ها
گل کاشتی🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شیر مادر نان پدر حلالت 💪🌹👏
واقعا کار رسانه ای جالبی است
گاهی یک خلاقیت این جوان ها
بیش از ۱۰. تا سخنرانی
تأثیر گزار است .
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢چند دقیقه پای صحبتهای با ارزش شهید سرافراز سردار خادم صادق بنشینیم....
💚
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁تحلیل جالب مهدی رسولی
از سخنرانی اخیر سید حسن نصرالله
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴محمد اشتیه نخست وزیر تشکیلات خودگردان در حین اعلام امار شهدای فلسطینی گریه میکند.
#طوفان_الاقصی #فلسطین
#قرارشبانه_ڪانال_شهادت_زیباست
#هرشب_معرفےیک_شهید
🌷شهید دفاع مقدس عبدالمجید سپاسی🌷
نام:عبدالمجید سپاسی
نام پدر: اطلاعاتی در دسترس نیست
ولادت:1340/7/1(شیراز)
شهادت: 1366/12/29
(عملیات والفجر10،حلپچه)
وضعیت تاهل:مجرد__در زمان رفتن به خواستگاری خانواده دختر شرط گذاشته بودند که دیگر به جبهه نرود ولی شهید سپاسی نپذیرفتند و گفتند که همسر دنیایی نمی خواهم
نام جهادی: همرزمانش حاج مجید صدایش می کردند
اخرین مقام: معاون عملیات لشکر 19 فجر
نحوه شهادت: در حین حمله به نیروهای عراقی در حلپچه به وسیله ترکش خمپاره که به کنار گوشش در شقیقه او اصابت کرد در حالی که ذکر مقدس یا زهرا (س) بر لب داشت به فیض شهادت نایل شد.
سن شهادت:26 ساله
علاقه: بسیج ، فوتبال
قسمتی از وصیتنامه شهید:
خدايا! آرامش بر ما فرو فرست و به هنگام برخورد با دشمن پايدارمان بدار . بیدارتر از ستاره..
#یادش_باصلوات
(معرفی از ما تحقیقات بیشتر از شما
ڪپی برای تمام گروه ها و کانال ها ازاد است)
زڪات دانستن این مطلب ارسال برای دیگران است
خوشاآنانکهشھادتقسمتشانمیشود. خدامیداندکهبرخودواجبدانستهکهبه پیرویازعلیاکبرامامحسین(علیهالسّلام)در جبھههایحق،علیهباطلحضورپیداکنمواز حرمعمهیساداتدرحدتوانخود،دفاعکنم کهدرروزقیامتشرمندهیمادرسادات، حضرتزهرا(سلاماللّهعلیها)وارباببیکفنم نباشم.جانناقابلیدارمکهپیشکشحضرت صاحبالزمان(عجاللّهتعالیفرجهالشریف) ونایببرحقشمیکنم.
شھیدمحمّدحسینحدادیان
القدسلنا🇵🇸🇮🇷🕶✌️🏿
وضو،قبلازخوابفراموشنشہ♥️🕊🌸..!
🔹 خدا این دوست رو برای تو نگه میداره...
یه جا میبینی باید به دوستت یه حرفی بزنی، اگه نزنی حق مطلب رو ادا نکردی، ضمن احترام، مراقبت برای آبروش، یواش در گوشش بگو... . خدا این دوست رو برای تو نگه میداره. گفت از همهی دوستای دبیرستان، یکی برام موند، همه رفتند پی زندگیشون.
شیر آب باز بود همه تو حیاط ورزش. گفتم شیرو ببند گفت به تو چه؟ گفتم امر به معروف دارم میکنم گفت باز به تو چه! هیچی دعوامون شد که چرا شیر آبو نمیبنده. ناظم مدرسه هم ما رو برد _ زمان شاه، تَرکِش هم میزدند دیگه؛ چوب کف دست. گفت دوتایی یه کتکی هم خوردیم. اومدیم تو حیاط دستامونو میمالیدیم به هم دیگه. داغ شده بود، سوخته بود. یهو نگاهمون تو صورت هم دیگه افتاد. شروع کردیم دوتایی خندیدن. همین خندیدن، دلامون به هم گره خورد. از همهی دوستای دوران دبیرستان یکی برام مونده. اونی که سر امر به معروف با هم رفیق شدیم. جوش کاریش با خدا بود.
#حسین_یکتا