🔴 بخشی از نامهی یک زن مسیحی (جواَنا فرانسیس نویسنده و روزنامه نگار امریکایی) به زن مسلمان
اما ما زنان آمریکایی فریب خوردهایم و فکر میکنیم که از داشتن شغل، خانههای خودمان که در آن تنها زندگی میکنیم ، و آزادی برای تقدیم عشقمان به آنها از همه خوشحالتر هستیم . هر که را انتخاب کنیم این آزادی نیست . و این عشق نیست _ تنها در پناهگاه امن ازدواج است که می توان جسم و قلب زن را محبت کرد . به چیزی کمتر راضی نباش ارزشش را ندارد . شما حتی آن را دوست نخواهید داشت و پس از آن خود را حتی کمتر دوست خواهید داشت . سپس او شما را ترک خواهد کرد . گناه خود انکار هرگز جواب نمی دهد. همیشه شما را فریب می دهد . با وجود اینکه من افتخارم را پس گرفته ام ، هنوز هیچ جایگزینی برای اینکه از ابتدا مورد بی احترامی قرار نگرفته باشم وجود ندارد
🔴
🔴 بخشی از نامهی یک زن مسیحی (جواَنا فرانسیس نویسنده و روزنامه نگار امریکایی) به زن مسلمان
ما پنهانی شما را تحسین می کنیم و حسادت می کنیم ، اگرچه برخی از ما آن را نمی پذیریم . لطفاً ما را تحقیر نکنید و فکر نکنید که ما چیزها را آنطور که هستند دوست داریم . تقصیر ما نیست _
بسیاری از ما در جوانی پدری نداشتیم که از ما محافظت کنند زیرا خانواده هایمان ویران شده است . _ میدونی پشت این توطئه کیه _ _ گول نخورید خواهرانم _ _ اجازه نده که تو را هم بگیرند . بی گناه و پاک بمان . ما زنان مسیحی باید ببینیم که زندگی واقعاً برای زنان چگونه است . _ _ _ ما به شما نیاز داریم که برای ما الگو قرار دهید ، زیرا ما گم شده ایم . پاکی خود را نگه دارید به یاد داشته باشید، نمی توانید خمیر دندان را دوباره در لوله قرار دهید . پس مراقب "خمیر دندان" خود باشید! امیدوارم این توصیه را با روحیه ای که در نظر گرفته شده است دریافت کنید
. روحیه دوستی ، احترام و تحسین .
از خواهر مسیحی شما "با عشق" جوانا فرانسیس
🔴
12.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتی که ز خرج زندگی آگاهم..
با این همه سرویس طلا میخواهم!
🎞 #سیدخندان 😂😂😂
Ali Fani - Hossein.mp3
4.89M
حسین....💔
گوش بدید آرامش خالصه
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#خاطرات_شهید
●«هراچ» بچه آخر خانواده بود. دو خواهر و یك برادر داشت. وی علاقه بسیار زیادی به خواهرانش داشت. دوست داشت با همه معاشرت نماید. به همه كمك میكرد. او میگفت: مادر، اصلاً نگران من نباش و راجع به من فكر نكن. وی همیشه سرود «شهیدان زنده اند» را زمزمه میكرد.
●روز نامزدی برادرش بود و تمام مدت، من منتظر بازگشت «هراچ» بودم، خواستم بروم برایش پیراهن بگیرم. منصرف شدم، فكر كردم خوب، پیراهن برادرش را خواهد پوشید. «هراچ» دوست نداشت زیاد لباس بخرد. تمام مدت منتظر و چشم به راه او بودم. «هراچ» نیامد.
●دل شوره و حالت عجیبی داشتم. فكر میكردم كه از خستگی زیاد است. هنگام جشن، زمانی كه به عروس هدیه میدادم، لرزش تمام وجودم را فرا گرفت. حتی نمیتوانستم گردنبند عروس را به گردنش بیاویزم. در همان حالی كه من داشتم به عروسم هدیه میدادم، «هراچ» عزیز من به شهادت رسیده بود.
●آن روز به ما خبر نداده و گذاشتند پس از مراسم نامزدی و روز بعد اطلاع دادند كه «هراچ» به شهادت رسیده است. ما دیگر حال خود را نمیدانستیم. جمعیت فراوانی در خانه ما جمع شده بود. مردم در این ایام ما را تنها نگذارده و خود را در غم ما شریك میدانستند...
✍ به روایت مادربزرگوارشهید
📎تکاور دلاور ارتش
#شهید_هراچ_طوروسیان🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
#شهید_محسن_حججی🌷
🤲همسرش می گوید: مجرد که بودم همیشه سر سجاده نماز از خدا می خواستم کسی را شریک زندگی ام بکند که حضرت زهرا سلام الله علیها تأییدش کرده باشد از ته دل این را از خدا می خواستم.
💐وقتی #محسن به خواستگاری ام آمد،بهم گفت:«من همیشه از خدا می خواستم که زن آینده ام اسمش زهرا باشه،به عشق حضرت زهرا سلام الله علیها» بهم می گفت:«از خدا می خواستم هم اسمش زهرا باشه و هم سید باشه و هم مورد تأیید خود بی بی باشه» وقتی فهمید من هم همین را از خدا می خواسته ام،گل از گلش شکفت، حضرت زهرا سلام الله علیها شد پیوند دهنده قلب هایمان
📙حجت خدا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸