«📜🌙»
همرزم شهید:
همراه هم سه شبانه روز نماز قضا را خواندیم. بعد از آن، حاج قاسم شروع کرد به خواندن دعای جوشن کبیر.باحال خوشی میخواند و گریه می کرد، مدتها بود صدای گریه بلند حاجی را در حال دعا نشنیده بودم🥲. البته سال های خیلی دورتر در گلزار شهدای کرمان، به ویژه کنار مزار شهید يوسفالهی، بعضی شبهایی که در منزلش می ماندم و نیز عصرهای جمعه در روضه های هفتگی خانه اش، به دفعات شاهد گریههای بلند او بودم🥀.با همان حال، تقریبا نصف دعا را خواند و بقیه را واگذاشت به ابومهدی که صدا و الحني حزین و دلنشین داشت✨.
#شهیدقاسمسلیمانی🕊
#شادیروحشهداصلوات🖤
#خاطراتشهدا♥️
شهید پور جعفری میگفت:
روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه
همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!🥀
حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست🥀
کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.🌺
بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!🥀
بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...🥀
#شهیدقاسمسلیمانی🕊
#شهید #حسین_پورجعفری🕊
#خدایا_عاشقم_کن
🇮🇷