به بهانه فرا رسیدن ششمین روز #محرم، روزی که به نام آقازادهای مزین است که در حلقه دشمنان گرفتار آمد و استخوانهای سینهاش زیر سم ستوران نرم شد.
از همان نخستین لحظات انتشار تصاویر پیکر برای تدفین تجهیز شده محمد حسین حدادیان، خواهی نخواهی ذهن هر بینندهای سمت #کربلای سال ۶۱ هجری قمری پرواز میکرد. چهره نورانی و غرق جراحت جوانی #شهید که پیش از شهادت در حلقه محاصره نامردمان زمانش گرفتار آمده و هرکس از هر طرف و به هر وسیله ممکن جراحتی به او رسانده تا به شهادت رسیده است. تصاویری که تا همین الان دیدنشان خاطر روح و قلب هر انسانی را میآزرد و اشک را از دیدگان جاری. پشت این شهادت تأثیرگذار، زندگی کوتاه و سراسر تلاشی خودنمایی میکند که در هم آمیختگی این شهادت و آن تلاش، #رهبر_انقلاب را تنها چند روز بعد از شهادت محمد حسین، به خانه این #شهید میکشاند.
تا #سوریه رفته و با تروریستهای #داعش جنگیده بود، اما اینجا در #تهران، امالقرای جهان اسلام شهید شد؛ به دست کسانی که مدعی صلح و دوستی بودند، اما با مأموران تأمین امنیت کشور همان رفتاری را کردند که داعش با مردم سوریه و عراق میکرد. رفته بود سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها بایستند، اما رد خشونت جایی وسط همین پایتخت امن غرب آسیا سربرآورد؛ تهران خیابان پاسداران، گلستان هفتم، مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی. مریدان تابنده آمده بودند تا بکشند و بسوزانند. در این مسیر مجهز به انواع سلاح سرد بودند و سلاحهای گرمشان هم برای استفاده آماده بود که مأموران امنیت دیگر مهلتشان ندادند. با وجود انواع سلاحی که در دست داشتند، همچون تروریستهای تکفیری ماشین را هم به عنوان یک ابزار ترور و خشونت به خدمت گرفتند. اتوبوسی را به دل مأموران ناجا زدند و سه نفر را شهید کردند و بعد با یک سمند به سوی حافظان امنیت شهر حمله کردند. محمدحسین زمین خورد، ماشین از رویش رد شد و ثانیههایی بعد باز به عقب برگشت و برای بار دوم تن زخمیاش را زیر گرفت.... صبح #شهادت بانوی دو عالم بود؛ ایستادگی #محمد_حسین_حدادیان مقابل توحش عریان دراویش گنابادی در پاسداران تهران اقتدای عملیاش به سیره حضرت زهرا(س) بود و جان دادنش هیئت روضه شب شهادت بانو. پیکر او زخمی و خونآلود کنار مزار شهیدان مدافع حرم در امامزاده علیاکبر چیذر آرام گرفت تا نمادی باشد بر آنکه این سرزمین با خون همه شهدا ایستاده است؛ از دمشق تا تهران.
#شهید_محمد_حسین_حدادیان
#شهیدانه 🕊🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
هر وقت از همهجا و همهچی ناامید شدیم و بعد زدیم به خط، خدا از دل شطخون برامون معبر و مخرج صدق درست کرد و فتح و نصرت نازل شد. ناامید نشیم و حواسمون باشه؛ حرم در پیش است و حرامی در پس...
#کربلای۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یک #فیلم_استثنایی و واقعی از خط مقدم و در یک قدمی تا شهادت
🔹️ آیا تا به حال #پل_صراط را دیده ای؟ یا از اوصاف اش شنیده ای؟
◇ این جا خود خود #قیامت است، این #سر_پل_صراط است که در فیلم می بینید.
◇ #مردان_خدا اینگونه عبور کردند
◇ اینجا عملیات کربلای پنج در #شلمچه است ، اینجا سر پل کانال پرورش ماهی است...
#کربلای۵_شلمچه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات رزمندگان در دفاع مقدس۳۹۳
عملیات کربلای چهار و
آخرین دیدار شهید حسین خرازی، علمدار لشگر مقدس امام حسین (ع) با نیروهای غواص گردان حضرت یونس (ع).
سوم دی ماه ۱۳۶۵، سالروز عملیات #کربلای۴
🌷 #شهید سید مهدی حاجی میرزایی
(از بابل)
🕊🕊 #شهادت : ۴ دی ۱۳۶۵
💦 #ام_الرصاص
#کربلای۴
▪️به نقل از مادر شهید:👇
پسرم سال سوم ابتدایی بود در آن سال ها حکومت طاغوت بیداد می کرد. معلم آن سال او زنی بی حجاب بود. روزی از پسرم سوالی پرسید و پسرم در جواب گفت : اول حجاب خود را کامل کنید بعد من به شما پاسخ می دهم ... و بعد به خانه آمد و جریان را به من گفت و من به هر طریقی بود او را راضی کردم که به مدرسه برود و آن سال به پایان رسید.
روزی در زمان جنگ به خانه آمد و مستقیماً به منزل مادربزرگش در فریدونکنار رفت و بعد تعریف کرد که : در آنجا دیدم یک دفعه زنی مرا صدا می کند سرم را چرخاندم و جلو رفتم و سلام کردم، آن زن گفت: مرا می شناسی ؟ گفتم : خیر ! گفت: من همان معلم سال سوم تو هستم ... که حالا با این پوشش مرا می بینی. با خنده گفت : حالا حجابم درست است؟!!